پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا) سال یازدهم بهار 1396 شماره 1 (پیاپی 32) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شاعران عارف برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی خود ناگزیر با بالابردن ظرفیت زبانی به هنجارشکنی و استفاده از نماد روی می آورند که نماد حیوانی ازجملة آن است. در این پژوهش نشانه شناسی نماد حیوانی باز در غزلیات شمسبررسی شده است. نشانه شناسی مطالعة نظام مند نشانه ها برای دریافت پس زمینه های گوناگون فکری شاعر یا نویسنده است. با بررسی این علم در نماد حیوانی باز، زمینه های گوناگون فکری مولوی را می توان دریافت که از آن جمله، اندیشة بازگشت، خاموشی، سفر و ... است. نشانه ها در متون با فرم های گوناگونی مثل کلمات، صداها، بوها، حرکت، مکان و ... نمود می یابد. با مطالعه بر شبکه های وابسته در نماد باز، تطابق کارکرد این سمبل با کنش های رنگ، مکان، حرکت و صدا مشاهده می شود. در این پژوهش بخش تقابلی و دگردیسی نمادها نیز بررسی می شود. با بررسی این شناسه ها، نیمة پنهان فکری شاعر و هم چنین الگوهای خاموشی، وحدت گرایی و زیرساخت های ذهنی مولوی نمایان می شود. نکتة مهم در بخش روابط تقابلی نه در انتخاب نوع تمایزها، بلکه در شیوة برخورد پویای روابط است. این موضوع گویای روح پرتلاطم مولوی در عشق او به شمس تبریزی یا مضامین عرفانی است. این نوع برخورد در کارکرد میانه بودن دو قطب مثبت و منفی نماد باز، دیدنی است. از سوی دیگر فضای فکری مولوی ازجمله رمزهای فرهنگی آیین بودا و میترا برای تأثیرگذاری فضای دینی بلخ، قونیه و اساطیری، در این گفتار تبیین شده است. درمجموع، این مقاله، الگوها، کنش ها، هنجارشکنی، بازی دال ها، شبکة تناسب ها، خاستگاه فکری، تقابل و دگردیسی تقابل ها در نماد حیوانی باز را بررسی و آن را در شواهد غزلیات شمستحلیل و تبیین می کند.
گل در آیینه تأویلات ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گل در طول تاریخ بشر اهمیت بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها داشته است. گل تجلی زیبایی است و در باور تأویلی عارفان و صوفیان، مظهر خداشناسی و توحید است؛ همچنین نمادی از معارف باطنی اهل معرفت و حقایق مکشوف روحانی آنان است. در این مقاله معانی تأویلی گل از دیدگاه عارفان و صوفیان بررسی می شود. مبانی معناگرایانه و تأویلی عارفان با عنصر خیال و رویکرد زیباآفرینی می آمیزد و همواره در آیینه ادبیات عرفانی انعکاس می یابد. این مقاله با تمرکز بر تأویل گل ها می کوشد مبانی متون ادبیات عرفانی را تبیین کند و به زوایای تفکر در ادبیات عرفانی دست یابد. در این جستار می توان دریافت، گل در باور عارفان یکی از بهترین لطایف عالم عرفان است که همواره به آن نظر داشته اند و برای اظهار اسرار و باورهای پنهان خود در تبیین تجلیات نزولی ظهوری و تجلیات صعودی شهودی، از آن بهره برده اند؛ بنابراین عارفان از گل و انواع آن، تأویل های عرفانی مختلفی برداشت می کنند.
تتبّعی در شرح گیسودراز بر الرساله القشیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الرسالةابوالقاسم قشیری یکی از متون مهم نثر عرفانی، به ویژه در زمینة آداب و تعالیم تصوف است. قشیری این کتاب را در فاصلة 437 تا 438 هجری قمری به زبان عربی نوشت. این اثر از همان روزگار تألیف، توجه بسیاری را برانگیخت. الرسالهدو بار به فارسی ترجمه شد. سید محمد گیسودراز، یکی از عارفان طریقة چشتیه در سدة نهم، برای نخستین بار الرسالهرا شرح و تفسیر کرد. اهمیت شرح گیسودراز در آن است که نویسنده افزون بر شرح، سخنان قشیری و عارفان دیگر را نیز نقد می کند؛ به عبارت دیگر، او نه همانند یک مرید یا شارح صرف، بلکه با دیدی انتقادی و منتقدگونه به الرسالهمی نگرد .این پژوهش بر آن است تا با بررسی شرح رسالة قشیریه،جنبه های انتقادی این شرح را تبیین و ویژگی های برجستة زبان گیسودراز را آشکار کند. این ویژگی ها می تواند نمایانگر نثر سدة هشتم و نهم هجری باشد.
ضرورت تصحیح مجدد کتاب معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معارفبهاء ولد به اهتمام بدیع الزمان فروزانفر، با تمرکز بر چهار نسخة خطی برای نخستین بار در سال 1333 شمسی به صورت علمی و انتقادی تصحیح و منتشر شد. مصحح سعی کرده است اجزای سه گانة معارفرا به صورت روایتی واحد تصحیح کند؛ اما در این تصحیح از مقابلة نسخة چاپی او با دیگر نسخه های کهن و گاه اخیراً شناسایی شده نشانی نیست. این موضوع گویا به سبب نبود فرصت کافی برای شناسایی نسخه های کامل و معتبر کتاب معارفبوده است .از سوی دیگر برخی کاستی ها در مراحل نسخه شناسی، شیوة تصحیح و ویرایش متن، ابهام هایی در متن ایجاد کرده است که خوانش و فهم آن را برای خواننده دشوار می کند. در این پژوهش علاوه بر نقد و بررسی نسخه های خطی معارف، نخست، نسخه های خطی کاربردی فروزانفر به طور کامل معرفی می شود؛ سپس برخی از نواقص و کاستی های این تصحیح با استناد به نسخة کهن ایاصوفیا و نسخة نویافتة کتابخانة قونیه بیان خواهد شد.
بازتاب میراث عرفانی کهن، به ویژه مولانا، در اندیشه های امیرحسینی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرحسینی هروی از عارفان گمنام قرن هفتم و هشتم هجری است. او با پرسش های هجده گانة خود، شیخ محمود شبستری را به سرایش گلشن رازبرانگیخت. از امیرحسینی هروی آثار مهمی بر جای مانده است. بررسی افکار او در مطالعات تاریخی و تطبیقی تصوف اهمیت خاصی دارد. در این مقاله، سه نوع تأثیرپذیری محتوایی آثار هروی از میراث عرفانی کهن بررسی می شود. نخست، تأثیرپذیری از عارف هم عصرش مولانا در مباحثی مثل تشابه آغازین کنزالرموزو مثنوی، اهمیت غفلت، عاشقان ساکن بی قرار، عشق این سری و آن سری و نقد قافیه اندیشی. دوم، تأثیرپذیری از اندیشه های عرفانی کهن و موضوعات پربسامدی مثل جاودانگی معشوق، ترک خودی و انانیت، نکوهش تقلید، مرگ پیش از مرگ و دوگانة عشق و ملامت. سوم، تأثیرپذیری از عارفانی با دیدگاه های خاص مثل ابوسعید، عین القضات و نجم رازی در مضامین ویژه ای همانند تصوف آسیا، نکوهش رسم و عادت و داستان خلقت آدم. این تأثیرپذیری های سه گانه، تا حد بسیاری بر غنای فکری و فرهنگی آثار هروی افزوده و عرفان و گزاره های عرفانی او را به اندیشه های اصیل عرفانی سده های نخستین نزدیک کرده است. از سوی دیگر هروی در حد یک مقلد صرف نیست و با طرح مضامینی مثل عقل و عشق، نفس توسن و کثرت گرایی دینی، صاحب فکر و نوآوری است. در قسمت پایانی مقاله به این موضوع پرداخته می شود.
رویکردهای روان درمانبخش مولانا در حکایت پادشاه و کنیزک مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های مثنوی معنویبه صورت چندبعدی بیان شده است؛ به گونه ای که یک داستان آن را از چندین بعد می توان تحلیل کرد. یکی از این داستان ها، حکایت مشهور پادشاه و کنیزک است. این داستان تاکنون از جوانب مختلفی مانند اخلاق پزشکی و عشق بررسی شده؛ اما به بعد مهم درمان روان شناسانة داستان کمتر توجه شده است. به همین سبب در این پژوهش، نگارندگان با بررسی داستان پادشاه و کنیزک، سعی کرده اند تا روش های درمان کنیزک را با رویکردهای روان درمانی معاصر، تطبیق دهند. تحلیل روان شناسانة داستان پادشاه و کنیزک نشان می دهد این داستان آمیزه ای از رویکردهای روان شناسی مشاوره ای، شرطی سازی، تداعی گرایی، روان تحلیلی و نظریه های عشق است و در آن روش های درمانی حساسیت زدایی منظم، سطح آستانه و عشق درمانی به طور هدفمند در هم آمیخته است. یافته های پژوهش گویای نبوغ مولوی در تلفیق رویکردهای مختلف روان درمانی و ایجاد روشی یکپارچه برای درمان است که می تواند برای استفادة متخصصان روان درمان سودمند باشد.