مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
عنصری
نارسیسیسم یا خودشیفتگی در شعر خاقانی
حوزههای تخصصی:
طرز عنصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصری، ملک الشعرای دربار محمود غزنوی، یکی از بزرگترین مدیحه سرایان و قصیده پردازان شعر فارسی است. از وی 70قصیده و 77 رباعی و تعدادی ابیات پراکنده باقی مانده است. شاعران پس از وی در شعرهای شان، موضع گیری های متفاوتی در قبال او داشته اند: عده ای مدیحه سرایی وی را مورد انتقاد قرار داده اند، برخی از تجملات او – که در نتیجه ثنا گستری به دست آورده بود – یاد کرده اند، برخی نیز به استادی وی اقرار کرده، از وی تاثیرهایی پذیرفته اند.زبان عنصری از نظر کهنگی های زبانی،به زبان شاعران عصر سامانی شباهت بسیاری دارد، اما عناصر عربی در سخن وی فراوان تر است. وی بیشتر به سرودن قصیده های مقتضب، یا قصیده هایی با تغزل کوتاه، تمایل دارد. قصاید او مجموعا در 9 وزن متداول و پرکاربرد فارسی سروده شده و پرکاربرد ترین آن« بحر مجتث مثمن مجنون محذوف» (37%) است. بیشتر قصاید او (87%) ردیف ندارند، اما نیمی از رباعیات او ردیف دارد. وی به واج آراییی، ترصیع، جناس مضارع وزاید، سجع، اشتقاق، جمع و تقسیم، لف و نشر، تناسب و تضاد، سوال و جواب و حسن تعلیل، توجه خاصی دارد. با اینکه شاعری مداح است به معانی عام و کلی نیزتوجه دارد، به گونه ای که در امثال و حکم دهخدا 76 بار از اشعار او مثال آورده شده است. مهم ترین عنصر بیانی در شعر عنصری تشبیه است. از انواع تشبیه، تشبیه بلیغ، تشبیه های حسی، عقلی و خیالی و تشبیه مضمر مورد توجه او می باشد. عنصری اولین شاعری است که تشبیهات عقلی و وهمی و خیالی را فراوان به کاربرده و شاعران دیگر، در این شیوه از او پیروی کرده اند.عنصری شاعری است. بلند نظر، واقع بین، در مدیحه گوی معتدل، صاحب دانشهای عقلی، اهل استدلال و دارای بینشی اشرافی، و این ویژگی ها در شعر او نیز انعکاس دارد.
مقایسه هفت روایت وامق و عذرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وامق و عذرا از جمله عشاق مشهور و زبانزد ادب فارسی و نام یکی از منظومه های عاشقانه عنصری است که به سبب شهرت، بازتاب وسیعی در شعرغنایی فارسی داشته است. این منظومه تا مدتها مفقود بود و تنها در چند دهه پیش، ابیاتی از آن به دست آمد که با کمک ابیات پراکنده موجود در فرهنگها و منابع دیگر، ابعادی از داستان روشن شد.
از این مثنوی عنصری، که به بحرتقارب سروده شده، 26 اثر به فارسی و ترکی به نظم و نثر تقلید شده است، لیکن نظیره های آن با اصل داستان تفاوت کلی دارد. اصل داستان یونانی است و جز نام عشاق، تمامی جایها و نامها نیز یونانی است. این داستان در عصر ساسانی به پهلوی و سریانی و در دوره اسلامی به عربی ترجمه شد.
در این مقاله نویسنده می کوشد ضمن گزارش و تحلیل روایت عنصری، آن را با شش روایت دیگر مقایسه کند تا میزان شباهت ها و تفاوتها و پایبندی نظیره سازان به اصل داستان را معلوم و مشخص سازد. به دلیل حجم زیاد مقاله، خلاصه داستانها حذف شد. سرایندگان این شش روایت عبارتند از: قتیلی بخارایی (قرن ده)، خواجه شعیب جوشقانی (قرن یازده)، صرفی کشمیری (قرن ده)، حسینی شیرازی (قرن سیزده)، صلحی خراسانی (قرن یازده)، میرزا محمد صادق نامی اصفهانی (قرن سیزده) در بخش دوم مقاله، هجده بنمایه مشترک هفت روایت وامق و عذرا مقایسه و تحلیل می شود تا میزان تفاوتها و شباهتهای روایات معلوم شود. این بررسی تطبیقی می تواند یکی از الگوهای بررسی قصه های سنتی بویژه منظومه های عاشقانه به شمار آید.
گونه هایی از هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژه ها و به هم ریختن نحو جمله ها در زبان معمول و معیار، روشی است که تمامی شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره میبرند. در شعر کلاسیک فارسی، هنجارگریزیهای نحوی عموماً به منظور حفظ نظام موسیقایی شعر، مثلاً برای رعایت قوانین عروض و قافیه صورت میگیرد و از این روی، این فرایند، جزیی از «فن شعر» محسوب میشود. ناصرخسرو از جمله شاعرانی است که برای متمایز ساختن زبان شعر خود به این نوع هنجارگریزی توجه نشان داده است و میتوان در دیوان او با مصادیق فراوانی از هنجارگریزیهای نحوی روبه رو شد؛ تا جایی که باید عمدهی تلاش او را برای تشخص سبکی شعرش در همین مورد جست وجو کرد. این مقاله بر آن است که به بررسی هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو و مقایسهی آن با شعر سه شاعر هم عصر وی یعنی عنصری، فرخی و منوچهری بپردازد و تعدادی از مصادیق آن را برشمارد. دستاورد مقاله، ناظر بر این است که ناصرخسرو در مقایسه با سه شاعر هم عصر خود، از چهارده مورد عمدهی هنجارگریزی شعرش، در هفت مورد دست به هنجارگریزی برجسته زده است.
بررسی تطبیقی اشعار مدحی عنصری و متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی ، یکی از بزرگترین قصیده سرایان و مدیحه گویان ادب فارسی است . او ملک الشعرای دربار سلطان محمود غزنوی بود و پایه و منزلت وی آنچنان بود که اکثر شعرای آن زمان می بایست به واسطة وی ، قصاید خود را به دربار سلطان محمود معروض دارند . شعر عنصری را در نهایت استحکام و رزانت و متانت دانسته و به خصوص در قصیده و مدیحه سرایی اشعار او را سرمشق شاعران پس از وی پنداشته اند . عنصری با توجّه به آشنایی و اشراف و احاطه بر ادبیات عرب و دواوین شعرای تازی ، بسیاری از مضامین شعری خود را از گویندگان تازی اخذ نموده و در بین شاعران ادب عرب ، بیشترین تأثیر را از متنبی پذیرفته است . این پژوهش بر آن است ، با توجّه به همگونی و همسانی مضامین و تصاویر بسیاری از اشعار عنصری و متنبی ، به برخی از این تصاویر و معانی مشترک در این دو دیوان بپردازد .
گونه شناسی شعر فارسی از منظر ادب سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در میان دسته بندی های متعدد و متنوع ارائه شده برای اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران معمولاً بر حوزه هایی همچون فقه سیاسی، فلسفه سیاسی، کلام سیاسی و سیاست نامه نویسی تأکید می شود، اما ایرانی ترین حوزه اندیشه ورزی در ایران اسلامی را بایستی در حوزه شعر جستجو کرد. زیرا که سپهر اندیشه ایرانی شعر است و اغلب فقها و فلاسفه و متکلمان و عرفای ایرانی، زمانی که خواسته اند نهان شده های دل خویش را آزادانه و بی تقید بیان کنند، به دامن شعر پناه برده اند. با وجود این متأسفانه ادب سیاسی به واسطه افراط در تخصص گرایی رشته ها و ضعف مطالعات میان رشته ای چنان چه باید و شاید در کانون توجه اندیشه ورزان سیاسی و تأملات آکادمیک قرار نگرفته است.
این نوشتار ضمن دعوت از اندیشه ورزان به توجه نظام مند به این حوزه میان رشته ای، در صدد گونه شناسی اشعار از لحاظ کارکرد سیاسی شان برآمده است و حوزه ادب سیاسی (اعم از نظم، و نثر مسجع و موزون) را به ادب حماسی و میهنی، ادب انتقادی، ادب اصلاحی، ادب تمجیدی و درباری، ادب مقاومت، و طنز سیاسی اجتماعی تقسیم کرده است و فردوسی، حافظ، ناصرخسرو، سعدی، عنصری بلخی، سیف فرغانی، و عبید زاکانی را به عنوان نماینده های این گونه های ادبی مورد بررسی قرار داده است.
جنبه های برﺟﺴﺘﮥ سبکی در موسیقی شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کسی که اندک اطّلاعِ سبک شناختی از ادوار شعر فارسی دارد، مسلّم است که قصاید ناصرخسروهم از نظر فنّی و هم از لحاظ محتوایی به کلی با قصاید سایر شاعران قرن پنجم هجری متفاوت است. این تفاوت حتی در حوزه هایی از شعر او به چشم می خورد که شاعر برای ایجاد تنوّع و نوآوری با محدودیّت روبه روست. در این مقاله، سعی شده است از طریق مقایسة قصاید ناصرخسروبا سه تن از معروف ترین معاصرانش ( عنصری، فرخیو منوچهری) در سه حوزﮤ بیرونی، کناری و درونی موسیقی شعر، برجسته ترین ویژگی های سبکی شعر او تعیین و تبیین شود. حاصل این بررسی مشخص می کند که استفادﮤ ناصرخسرواز اوزان کم کاربرد و وجود سکته در وزن شعر، از مهم ترین موارد سبک ساز در بخش موسیقی بیرونی شعر اوست. همچنین کاربرد ردیف های غیرفعلی و نیز بسامد بالای جناس و استفاده از آن به عنوان محور طنز و انتقاد، به ترتیب از برجسته ترین موارد تمایز سبکی شعر ناصرخسرودر حوزه های موسیقی کناری و درونی محسوب می شوند.
بررسی ساختار هنری فتح نامه های منظوم با تکیه بر فتح نامه های دوره غزنوی
حوزههای تخصصی:
«فتح نامه از انواع مکاتیب دیوانی و جزء نامه های بسیار مهم و باارزش(تاریخی، سیاسی و اجتماعی) است که حاکی از شرحِ «فتح» و «پیروزی» سپاهی بر سپاه دیگر است. این نوع از مکاتبات، شرحِ «تحقّق موهبت الهی»، «شکست دشمن» و «گزارش چند و چون وقایع» از سوی لشکر پیروز به مافوق (پادشاه یا خلیفه) است. فتح نامه های منظوم زمینه ای برای به رخ کشیدن نیروی تهاجمی و توانایی نظامی است و از اهداف آن می توان به ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان، تخویف مخالفان، ایجاد اشتهار برای ممدوحان و ... اشاره کرد. فتح نامه های منظوم دارای ساختاری کمابیش یکسان است که در کامل ترین صورت آن می توان چنین تقسیم بندی نمود: 1. تمهیدات 2. علل مبادرت به جنگ 3. وصف مسیر لشکرکشی 4. وصف حصار و قلعه های دشمن و میدان کارزار 5. حصول پیروزی و وصف قلعه های بلاد مفتوحه 6. بازگشت از جنگ و ذکر غنائم حاصل از جنگ و تهنیت گویی. از آنجایی که در دوره غزنوی(خصوصاً محمود) فتح نامه های قابل توجهی سروده شده و تا قرن ها مورد تقلید شاعران بوده است در این مقاله تلاش بر آن است تا ساختار هنری فتح نامه های منظوم را با توجه به اشعارِ شاعرانِ دربار غزنوی مورد بررسی قرار بدهیم.»
مقایسه تطبیقی تصویر پردازی های حماسی در دیوان متنبی و عنصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
1 - 25
حوزههای تخصصی:
سعی این پژوهش بر آن است تا تصویرپردازی های حماسی دیوان متنبی و عنصری را در قصایدی که به صورت ویژه به شرح جنگ ها و لشکرکشی های سیف الدوله و محمود غزنوی، پرداخته است، مورد بررسی قرار دهد و با تجزیه و تحلیل موضوعات مشترک به کار رفته در تصویرهای حماسی دو شاعر و بررسی تأثیر صبغه اقلیمی بر خلق این تصویرها به این پرسش اساسی پاسخ-دهد که هر یک از این دو شاعر برای خلق تصویرهای حماسی از چه تکنیک هایی استفاده کرده اند وکاربرد این تکنیک ها در نهایت چه تأثیری بر سطحی یا عمیق بودن تصاویر گذاشته است؟ در این تحقیق قصایدی انتخاب شده است که اختصاصا به شرح جنگ های سیف الدوله و متنبی می پردازند و بعضی از آنها فهرستی از جنگ های این دو پادشاه هستند. شیوه ارائه مطالب در این تحقیق، تحلیلی است و پژوهش در پایان به این نتیجه دست می یابد که مشترکات زیادی در موضوعات و تکنیک های تصویر-پردازی حماسی دو شاعر دیده می شود. <br /> براساس این پژوهش عنصری با تأثیرپذیری از متنبی، در بیشتر موضوعاتی که متنبی تصویر پردازی کرده، نمونه هایی خوب از قصاید حماسی را به ادب فارسی تقدیم کرده است. اما شیوه عنصری در خلق تصاویر حماسی یعنی به کارگیری تکنیک هایی چون استفاده از اوزان مناسب حماسه، واژگان و ترکیبات حماسی، تشبیهات و استعاره هایی با مضامین حماسی و استفاده از قصاید مقتضب که به حماسی تر کردن فضای قصاید او کمک می کند، سبب می شود که بتوان ادعا کرد هرچندتصویر های متنبی از نظر تازگی، تنوع، پیچیدگی و پویایی، بر تصویر های عنصری برتری دارند، اما تصاویر عنصری از نظر به کار گیری مجموعه عناصر حماسی برای ایجاد لحن حماسی قصاید، در جایگاه بالاتری قرار دارند. همچنین نشان دادن سطحی بودن تصاویر حماسی دو شاعر و دور بودن از تراکم و تو در تویی تصاویر از آن گونه که منجر به پیچیدگی و دور خیالی شعر می شود، برآیند دیگر این پژوهش است.
زمینه ها و خاستگاه های اجتماعی شعر مدحی با تکیه بر سروده های عنصری بلخی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
109 - 136
حوزههای تخصصی:
مدح از نخستین موضوعاتی بوده است که شاعران پارسی گو طبع خود را بدان می آزمودند و ستایشگر سلاطین و امرا و صاحبان قدرت می شدند. در این میان خاستگاه اجتماعی این گونه شعر و دلایل پرداختن شاعر به این نوع ادبی، از اهمیت خاصی برخوردار است. ما در این مقاله با بررسی شعر عنصری به عنوان برجسته ترین شاعر مداح عصر غزنوی در پی جست وجوی زمینه های اجتماعی شعر مدحی هستیم. بدین منظور با روش توصیفی-تحلیلی و پس از ارائه ی مقدماتی هم چون پیشینه ی مدح و شعر مدحی، ویژگی ها و موضوعات آن، به این پرداخته ایم که شاعران بنا به چه دلایلی و تحت چه شرایطی اقدام به سرودن شعر مدحی کرده اند. حامیان آن ها چه کسانی بوده اند و مقصود حامیان از این اقدامشان چه بوده است. شرایط حاکم بر جامعه چگونه بوده که منجر به خلق چنین آثاری شده است و در نهایت با توجه به محیط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، دریافته ایم که مداحان به عنوان مبلغان حکومت ها شناخته شده اند.
اشعاری نویافته از عنصری بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۹)
215 - 232
در این مقاله با بهره گیری از رساله فی علم البدیع ، در مجموعه 4000 کتابخانه ایاصوفیا، 51 بیت از عنصری که در دیوان های چاپی و دیگر منابعِ در دسترس نگارنده موجود نیست، ارائه می شود. یک بیت دیگر هم در المعجم ، بدون ذکر نام شاعر، نقل شده است که از رساله فی علم البدیع می توان نام شاعرِ آن شعر را یافت. همچنین در نسخه یادشده، سه بیت از قصیده ای در مدح ابوسهل احمدِ حسن حمدوی، که ممدوح فرّخی نیز بوده است، وجود دارد. پس، یکی از ممدوحان عنصری بوسهل حمدوی بوده است که در دیوان او، شعری در مدح وی دیده نمی شود و بدیهی است که در پژوهش های مبتنی بر دیوان های چاپی نیز، نام این شخص ملاحظه نمی شود.
غلبه تک صدایی در عشق ورزی شاعران سبک خراسانی (با نگاه به تغزّلات فرّخی، عنصری و منوچهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
133 - 162
حوزههای تخصصی:
اگر نگاه ما به فرهنگ و جامعه، نگاه زبان محور باشد؛ تک صدایی و گفت وگو، دو روی کرد زبانی خودکامگی و تکثّرگرایی است. در تک گویی، یکی در مقام گوینده است و دیگری در مقام شنونده و محکوم به سکوت. این مکان ممکن است حجله عروسی، کلاس درس، مشورت در امر سیاسی، اتّحادیه کارگری و یا دیگر صنف های اجتماعی باشد. درمجموع، جامعه بر مبنای تک گفتاری استوار است. عشق ورزی زمینی، بخشی از بدنه هویّت فرهنگی و هنجار اجتماعی ما را تشکیل می دهد و در ادبیّات، به صورت گسترده بازتاب یافته است. مطالعه روابط عاشق و معشوق، زاویه های پنهان جامعه را عریان می کند- بویژه عاشقان نامداری که رفتار شان تبدیل به الگوی جمعی می شود و ناهنجاری ها را به هنجار بدل می کنند. این نوشتار، در پی نمایاندن ریشه های مقوله «ناز و نیاز» است و تلاش می شود تا علل عشق ورزی مبتنی بر تک گویی مستبدانه را برشمارد و آن را به عنوان بخشی از کلیّت فرهنگی-تاریخی این جامعه، بررسی نماید.
زیبایی شناسی منظر بر اساس شعر توصیفی دوره غزنوی، ۳۸۰- ۴۳۲ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
129 - 149
حوزههای تخصصی:
برای درک بهتر منظر و شناخت زیبایی های آن لازم است آن را از زوایای گوناگون و درعین حال متنوع مطالعه کنیم. بررسی ها نشان می دهد که عمده پژوهش های پیشین در باب زیبایی شناسی منظر، یا برگرفته از مطالعات غیرایرانی و لذا بی ارتباط با منابع اولیه هستند و یا به رویکردهای برآمده از سده های میانه و متأخرتر معطوف اند. این مسئله درک ما را از زیبایی منظر فرومی کاهد. برای مثال محدود کردن موضوع زیبایی شناسی منظر به جنبه های صرفاً آسمانی و تأکید بر زیبایی ماورایی ممکن است ادراک وجوه ملموس تر این مقوله را مخدوش نماید. بنابراین، شناخت زیبایی منظر ازطریق عناصر ملموس می تواند به فهم عمیق تر آن کمک نماید. شعر توصیفی فارسی در بازه زمانی 380 432ق به منظر و توصیف زیبایی های آن پرداخته است. بنابراین، می توان از آن به عنوان مرجعی برای پاسخ گویی به این پرسش بهره برد که رویکرد ایرانی به زیبایی منظر دست کم در آن دوره چگونه بوده است؟ برای پیشبرد تحقیق، اشعار عنصری بلخی، فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی به عنوان سه شاعر دربار غزنوی بررسی شده و نمونه های مطالعاتی از میان آن ها انتخاب شده است. در ادامه تلاش شده است تا ضمن تفسیر اشعار منتخب، تصویری از منظر پیشِ رو یا منظر ذهنیِ شاعر بازسازی شود. مقایسه تصویرهای بازسازی شده و همچنین نوع ادراک و توصیف شاعران یادشده با یکدیگر، رویکردهای زیبایی شناسی منظر در دوره منتخب را آشکار می کند. این مطالعه که با نگاهی سوبژکتیو به زیبایی منظر در بازه زمانی یادشده صورت گرفته، مبین یک زیبایی شناسی معطوف و متمرکز بر ابعاد مادی و زمینی است . درعین حال و با وجود برخی شباهت ها، رویکردهای سه شاعر منتخب به زیبایی و ادراک آن تفاوت های چشمگیری با یکدیگر دارند. تفاوت ها عمدتاً ناشی از نگاه ساختارگرا و سلسله مراتبی عنصری در برابر رویکرد پویا و مبتنی بر لذت فرخی و همچنین توجه منوچهری به فرایندهای طبیعی و جاری در منظر و اهمیت بُعد زمان است.