فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
170 - 206
حوزههای تخصصی:
مبحث دوستی حضرت حق یکی از مهمترین و زیباترین مباحث عرفان اسلامی است. به اعتقاد عرفا اساس عرفان بر پایه دوستی خداوند است و کتاب شرح التعرف، یکی از امهات متون منثور و مثنوی معنوی از مهمترین آثار منظوم عرفانی، مشحون از مفاهیم مربوط به دوستی حضرت حق هستند. مستملی بخاری، صاحب کتاب شرح التعرف، هر عملی را با ترازوی محبت می سنجد و آگاهی از لوازم محبت را برای سالک طریق لازم می داند. مولوی نیز محبت خداوند را از اصلی ترین مبانی سیر و سلوک به حق قلمداد می کند. لذا هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی نشانگان دوستی حق در آثار منثور و منظوم عرفانی (مستملی بخاری و مولوی) است. یافته های پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نشان داد از نظر مستملی و مولوی دم زدن از محبت الهی چندان ساده نیست و رسیدن به این مقام به مقدمات و تمهید لوازمی نیاز دارد. برخی از این ابزار و تمهیدات عبارتند از: خودشناسی و شناخت مقام والای انسان، مبارزه با نفس، صفای قلب، شرم و حیا. مستملی و مولوی در ادامه معتقدند با چنین نشانه هایی می توان به شناخت دوستان حقیقی خداوند نایل گردید. دوستانی که دارای شاخص هایی همچون: ذکر، توکّل، نرنجیدن از بلا، خوف و رجا و لقای محبوب هستند.
تحلیل گفتمان انتقادی مولانا و سنایی با رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
41 - 58
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان ، مفهوم بافت کاربرد زبان را به مثابه کنش اجتماعی زبان تعریف می کند. تحلیل گران انتقادی گفتمان با وارد کردن مفهوم ایدئولوژی به تحلیل گفتمان سعی می کنند نشان دهند که چگونه کارکردهای ایدئولوژیک یک زبان ابزارهایی برای تحلیل گفتمان را در نیل به قدرت مولد ارائه می دهند. یکی از این ابزارهایی که کارآیی لازم را در تحلیل های کلان اجتماعی – فرهنگی ایفا می کنند، نظام های دیالکتیکی هستند. با کمک نظام های دیالکتیکی همچون برجسته سازی در تقابل با حاشیه رانی، روایت در مقابل فراروایت می توان به تحلیل های کلان اجتماعی نهفته در متون ادبی پرداخت. از این رو با انطباق این تحلیل ها با تحلیل های خرد زبانی در کلام عرفانی حماسی می توان به سازوکارهایی رسید که انسان پرسشگر امروزی را به آینده ای روشن هدایت کرد. در راستا با چنین تحلیلی می توان کلام مولانا و سنایی را از اشعار این دو شاعر با رویکردی در تحلیل گفتمان انتقادی در نگاه فرکلاف مورد بحث قرار داده و سازو کارهایی ارائه داد که تحقق نظام های دیالکتیکی در اشعار مولانا و سنایی تابع آنها هستند.
تحلیل تطبیقی دیدگاه متنبّی، فردوسی و ناصر خسرو درباره حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
181 - 196
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ بشریت، حکمت به عنوان موضوعی جذاب برای تفکر و بررسی علمی عمل کرده است. محققان و فیلسوفان از فرهنگ های گوناگون دیدگاه های متمایزی را در مورد این مفهوم پایدار ارائه کرده اند. این پژوهش به دنبال تحلیل و کنار هم قرار دادن دیدگاه متنبّی، فردوسی و ناصرخسرو در باب حکمت است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، از منابع اولیه و ثانویه استفاده می کند تا باورهای فلسفی این شخصیت های برجسته را روشن کند. یافته ها نشان می دهد که متنبّی بر تأثیر دگرگون کننده حکمت که از طریق درون نگری و جست وجوی حقیقت به دست می آید، تأکید می کند. در مقابل، فردوسی بر اهمیت یادگیری تجربی و استخراج آموزه های اخلاقی از رویدادهای تاریخی تأکید می کند و حکمت را با رفتار اخلاقی و رفاه اجتماعی مرتبط می کند. از سوی دیگر، ناصرخسرو حکمت را فرآیندی مداوم از رشد و روشنگری شخصی می داند. این مطالعه با ارائه یک بررسی جامع از این دیدگاه ها و زمینه سازی بینش های آن ها در محیط های فرهنگی و فلسفی مربوطه، به تحقیقات موجود عمق می بخشد و راهنمایی های ارزشمندی را برای افراد و جوامعی که برای درک عمیق تری از هستی تلاش می کنند، ارائه می کند.
ساختار تراژدی در بررسی تطبیقی سیاوش و هیپولیتوس از اوروپید با تکیه بر آرای فردریش شیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
249 - 281
حوزههای تخصصی:
محتوای ادبیات تطبیقی شامل مفاهیمی است که در تجربه بشری ارزشمند است؛ این مفهوم از مطالعه تطبیقی متون مختلف که بر عناصر وحدت در تنوع تأکید دارند و از بررسی میان مفاهیم مشترک و منشاء آن پدید آمده است. تراژدی به عنوان یک ژانر نمایشی، شامل چند بخش مقدمه، بحران و گره، گروه کر، شخصیت و پایان بندی است. این ساختار از دیرباز تاکنون به عنوان یک الگوی ارسطویی در یک تراژدی وجود داشت. فردریش شیلر ازجمله فیلسوفان و شاعرانی بود که تراژدی را از منظر ساختار و محتوای درونی بررسی کرد و الگوی ساختاری خود را در مواجهه با الگوی ارسطویی بیان نمود. ازآنجاکه «سیاوش» و «هیپولیتوس» هردو ازنظر وقایع و حوادث برای قهرمان تشابهات فراوانی دارند، لذا پژوهندگان در این مقاله که به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده، با رویکرد ادبیات تطبیقی به مقایسه این دو اثر با تکیه بر آرای شیلر پرداخته است. روش جمع آوری مستندات و منابع در این مقاله به شیوه کتابخانه ای بوده و در پایان به این نتیجه رسیده اندکه هر دو تراژدی سیاوش و هیپولیتوس دارای مؤلفه های اصلی یک تراژدی یعنی مقدمه، کشمکش های متوالی، خطاها از روی غرور و جوانی، عناصر ترحم برانگیز مانند ناکامی در زندگی، تهمت های ناروا، هجرت به سرزمین بیگانه و در پایان مرگ اندوه بار هستند که ازنظر شیلر این نمودار یک تراژدی موفق از آغاز داستان تا پایان برای نویسنده و مخاطب خواهد بود..
تحلیل تطبیقی عناصر گروتسکی در رمان های آخرش می آن سراغم از سیامک گلشیری و شب شکارچی از دیویس گراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
160 - 193
حوزههای تخصصی:
گروتسک، مکتب ادبی است که ناهنجاری های جامعه را به شکلی واقع گرا و در عین حال نامتعارف و افراطی به تصویر می کشد. هر اثر زننده، ددمنشانه و در عین حال کمیک می تواند در زمره آثار گروتسکی به شماربیاید؛ به عبارتی نخستین ویژگی اثر گروتسکی، تشدید سردرگمی و ترس در حالات روحی مخاطب است. ناهنجاری، نامفهومی، مسخ شدگی، طنز و ترس برجسته ترین ویژگی های متن گروتسکی است که می تواند در واقعیت های تلخ و ناخوشایند موجود در جامعه نویسنده ریشه داشته باشد. با تحلیل و بررسی نحوه بازنمایی این ویژگی ها در متون ادبی می توان به شناخت بهتر و دقیق تری از جامعه و حقایق ناهنجار پنهان در آن دست یافت. سیامک گلشیری، نویسنده معاصر ایرانی، و دیویس گراب، نویسنده و داستان نویس کلاسیک آمریکایی، از جمله نویسندگانی اند که با سبک گروتسکی در آثار خود به بیان چالش ها و ناهنجاری های اجتماعی جامعه خود پرداخته اند. هر دو نویسنده علی رغم زمان و مکان متفاوت، به بازنمایی مولفه های مشترکی چون وحشت، طنز آمیخته به اندوه و هراس، تناقض در شخصیت ها، دشنام گویی، کاربرد صداهای موهوم، ناهنجاری و انزجار پرداخته اند. همچنین گلشیری و گراب از عناصری چون زمان، مکان و صدا در راستای تقویت بار معناییِ گروتسکی آثار خود استفاده کرده اند. بازنمایی مکان هایی با مولفه های [+ترسناکی]، [+تاریکی]، [+خلوت] و غیره در کنار زمان هایی که دارای مولفه های معنایی [+شب] و [+تاریکی] هستند سبب تقویت فضای ناهنجار این دو رمان شده است. نگرش برآمده از تحلیل اثر گلشیری و گراب به مفهوم گروتسک یادآور دیدگاه منفی کایزر است که به بازنمایی تجربه ناخوشایند و هراسناک و عناصر منفی می پردازد.
مقایسه ی تطبیقی منظومه ی داستانی لیلی و مجنون نظامی و روایت های عربی در ادبیات عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
112 - 136
حوزههای تخصصی:
زندگی و سرگذشت عاشقان ، همیشه دست مایه ی راویان و نقادان بوده و به این جهت ، داستان های عاشقانه در ادبیات ملل گوناگون فضایی گسترده را پوشش داده است . داستان لیلی و مجنون از کهن ترین و معروف ترین داستان های عربی به شمار می آیدکه تاثیر زیادی بر گسترش داستان های عاشقانه در ادبیات فارسی داشته است. در پایان قرن ششم نظم داستان های عاشقانه به وسیله ی نظامی گنجوی به حدّ اعلای کمال خود رسید.وی چند داستان معروف زمان خود را به نظم درآورد و هنرنمایی های این شاعر تا بدانجاست که اکثر سرایندگان منظومه های عاشقانه ، دانسته یا ندانسته ،تحت تاثیر سبک و شیوه ی داستان پردازی او قرار گرفته اند.یکی از منظومه های درخشان او لیلی و مجنون است که منشأ آن را در ادبیات عرب باید جستجو کرد. این داستان بارها به زبان های مختلف مورد تقلید شاعران قرار گرفته است.در این مقاله ، نگارنده کوشیده تا پس از زمینه سازی های مقدماتی ، ریشه های تاریخی- اجتماعی و زمان و مکان و تاریخ رواج این داستان را در ادب عربی و فارسی به اختصار مورد کندوکاو قرار دهد و سپس با نقل مختصر روایات عربی و نیز روایت نظامی گنجوی از این داستان ، به مقایسه و نقد و تحلیل تطبیقی آنها بپردازد.
نسبت سنجی پژوهش های قرآن و حدیث با ادبیات فارسی از منظر ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
147 - 165
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی نسبت دو نظریه ی فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی در پژوهش های حوزه ی تأثیر قرآن و حدیث بر ادبیات فارسی است. به این منظور نخست در هر یک از این دو نظریه، انواع روابط میان قرآن و حدیث با ادب فارسی را معرفی کرده ایم و سپس نسبت انواع حوزه های پژوهشی دو نظریه را با پژوهش های قرآنی و حدیثی با ادبیات فارسی تحلیل و بررسی کرده ایم و ظرفیت های هر حوزه را در این عرصه ی پژوهشی روشن ساخته ایم و نمونه هایی را در این میان مطرح کرده ایم؛ در پایان به محدودیت ها و چالش های هر نظریه برای پژوهش در این عرصه اشاره ای داشته ایم. نتیجه ی این پژوهش تبیین نسبت حوزه ی گسترده ی پژوهشی در عرصه ی تأثیر قرآن و حدیث بر ادب فارسی از منظر نظریه ی فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی است. در این میان در هر نظریه، حوزه های جدید پژوهشی معرفی شده-اند؛ در عین حالی که نارسایی های هر یک از دو نظریه لحاظ گردیده است.
بررسی تطبیقی جلوه های «زبان آشفتگی» در شعر رضا براهنی و ودیع سعاده بر پایه نظریه زبانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان شعر زبان یا مقوله زبانیت که در ادبیات معاصر فارسی به اسم رضا براهنی شناخته می شود، یکی از مهمترین جریان های شعری پست مدرن است که قائل به اهمیت و اولویت بخشیدن به زبان در قیاس با معنا است. این مقوله هرچند از جهت مبانی و سرایش اشعار با اسم براهنی پیوند یافته است، اما اصول و مبانی این نظریه در اشعار پست مدرنیستی دیگر کشورهای جهان قابل ردیابی است. در شعر عربی شاعر نوپرداز و سورئالیستی لبنانی، ودیع سعاده، از این نظر قابل بحث بررسی است. اصول نظری مقوله زبانیت توسط براهنی تبیین شده و مجموعه شعری خطاب به پروانه ها در ذیل همین نظریه توسط شاعر سروده و منتشر شده است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی در صدد است با تکیه بر همین نظریه، یعنی نظریه زبانیت براهنی، به مطالعه تطبیقی اشعار رضا براهنی و ودیع سعاده شاعر معاصر لبنانی بپردازد تا همسانی و قابلیت نقد و بررسی اشعار یک شاعر لبنانی با مقوله زبانیت به طور دقیق و نظام مند واکاوی شود. این مقاله کوشیده است میزان توجه دو شاعر به زبان و ویژگی های فرمی و صوری و طرح ها و جلوه های محض زبانی را کشف و آشکار سازد.
شهید سلیمانی در آینه گفتگو و چند آوایی شاعران ایران و عراق با تکیه بر آراء میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
97 - 125
حوزههای تخصصی:
میخائیل باختین صاحب نظریّه منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتار های گذشته و آینده در تعامل است؛ لذا خواننده را ضمن مألوف ساختن با جزئیات و زیر لایه های مفهومی متن، بر بی نهایت بودن معنا رهنمون می سازد. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی، تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفتگویی و چند صدایی است و شعر به دلیل خالی بودن از حضور «دیگری» درخور توجّه از دیدگاه مذکور نیست، امّا اشعار شاعران ایران و عراق به سبب گزینش های گسترده، آفرینش فضا ها و موقعیت های حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامینی که شاعران، آزادانه و به دوراز هنجار های رایج شعری، وارد زبان شعر می کنند، دارای ویژگی های گفتگویی است. در پژوهش حاضر اشعار شاعران برجسته ایران و عراق با روشی توصیفی- تحلیلی که حول محور ترور ناجوانمردانه سردار مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» مجاهد پرآوازه ای که مظهر اقتدار ملّی و دمیده شدن روح مقاومت در منطقه غرب آسیا و بلکه در جهان می باشد با رویکردی ویژه به نظریّه منطق گفتگویی باختین تحلیل شده است. دستاورد پژوهش حاکی است که شاعران ایران و عراق شعرهایشان گفتگو گراست و برای ایجاد فضای گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگرد های مربوط به منطق گفتگویی ازجمله کاربرد ضمایر، گزاره های خطابی، چند صدایی بهره مند شده اند. بیان روایی، برجسته ترین شگرد شاعران موردبحث برای آفرینش فضای چندصدایی است و انتقاد های صریح و تلخ شاعران، اشعارشان را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفتگویی و چند صدایی اشعارشان افزوده است.
استعاره مفهومی در قصیده القتلى یسیرون لیلاً سعدی یوسف و سرودِ ابراهیم در آتش احمد شاملو (بر اساس نظریه معناشناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابه فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهش گران بوده است. بر اساس یافته های زبان شناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربه هستی به واسطه این جسد، ساخت های مفهومی بنیادینی به نام طرح واره های تصویری را در ذهن خویش می آفریند و می انبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساخت های انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرح واره ها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهوم سازی کرده اند. این پژوهش بر آن است تا با تکیّه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرح واره ها در دو قصیده منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکّر و نیز پایه های شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافته اند و سه طرح واره حجمی، حرکتی و نیرو توانسته اند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معیّن منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.
بررسی شگردهای طنز سیاسی در آثار طنز رویا صدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
140 - 169
حوزههای تخصصی:
طنزسیاسی، یکی از گونه های ادبیات انتقادی است که به نوعی همانند سلاحی کاربردی برای روشن فکران جامعه با هدف اصلاح و دگرگونی بیان می شود. این در حالی است که طنز سیاسی هر نوع خشونت و زورگویی را رد می کند. به بیان دیگر، طنز سیاسی توانمندی به نمایش گذاشتن برخی کمبودهای متناسب با سیاست است که به شکلی خنده آور، با هدف سر و سامان دادن به شرایط حاکم در جامعه بیان می شود. اگرچه این شیوه از دیرباز در بسیاری از آثار ادبی نمود یافته، اما بدون شک می توان دوران مشروطه را دوره تکامل یافته طنز سیاسی در تاریخ ادبیات ایران به شمار آورد. ادیبان و شاعران خوش ذوقی در متن تحولات این دوره و عصر حاضر ظهور کردند و زبان گویای هم میهنان خود شدند که از آن جمله می توان به رویا صدر اشاره کرد. صدر، بانوی پژوهشگر و نویسنده ای پرآوازه در وادی طنز است و آثار چشمگیری از خود ارائه کرده است. در میان این آثار «خبرنامه محرمانه، «ه» مثل تفاهم، برداشت آخر، شب های کوش آداسی» و وبلاگ طنزنوشته های رویا صدر «بی بی گل» سرشار از طنز سیاسی است. در این پژوهش که به شیو ه اسنادی گردآوری شده است، پس از تعریف طنز و زیرساخت های آن به تبیین شگردهای این هنر در آثار یاد شده، پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان داد چیرگی و مهارت صدر بر ادبیات همراه با ذوق و طبع روان و خلّاق وی، سبب شده تا از بیشتر شگردهای ادبی همچون: نقیضه پردازی، تضمین، تشبیهات طنزآمیز، استفاده از ترکیبات متناقض نما، بزرگ نمایی، تمثیل، اغراق و ... استفاده کند و همین نکته تنوّع و در پی آن اثرگذاری بسیاری را در آثار او ایجاد کرده است.
واکاوی تطبیقی ساختار روایی تراژدی داستان سیاوش و هیپولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تراژدی نوعی ادب نمایشی از یونان باستان است که به شکل نمایش، بر روی صحنه اجرا می شود. ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی از نخستین کسانی بود که در کتاب فن شعر، درباره تراژدی، به طور کامل بحث کرده و به معرّفی و توضیح آن پرداخته است. وی عناصر و اجزایی را برای تدوین تراژدی معرّفی نموده که در کیفیّت، جذابیّت و برتری تراژدی نقش مهمّی را ایفا می نمایند. در ادبیّات فارسی آثاری وجود دارد که بازتابی از تراژدی های یونان باستان و دیدگاه ارسطو در این باره است؛ از جمله شاخص ترین این آثار، شاهنامه فردوسی است با داستان هایی که همسویی و شباهت زیادی به تراژدی های یونان باستان دارد پژوهش حاضر با هدف نشان دادن این شباهت در زمینه تراژدی و با روش توصیفی – تحلیلی به مقایسه داستان سیاوش از شاهنامه و تراژدی هیپولیت اثر اوریپید، به عنوان مطالعه موردی پرداخته است و این همسویی را نشان داده است.
شعر پروین اعتصامی از منظر درون فرهنگی و برون فرهنگی (با رویکرد ادبیات تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
163 - 191
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی شاعره کهن گرایِ نواندیش، با وجود عمر کوتاه، اشعار پربار و تأثیرگذاری از خود به جا گذاشت که در رشدِ سلامتِ روانی، فکری و فرهنگی به ویژه در ساحتِ فرهنگی، ادبی و هنری، همچنین در پاسداشت سامان اجتماعیِ جامعه ایران ، مؤثر واقع شد. اگر نگاه جنسیتی را کنار نهاده، اشعار پروین را از منظر هنر شاعرانگی بررسی کنیم، بهتر می توانیم هنر این شاعرِ دغدغه مندِ صاحب درد را دریابیم؛ پروین بنا به سرشت پاکِ انسانی و به تبََع، حس مادرانگی، مایه و هنر شاعری خود را در خدمت رشد، تعالیم انسانی و روشنایی درون انسان به کار برد تا نمود هنریِ آن. این مقاله در پی آن است تا ریشه و منشأ تعالیم فکری و فلسفه روشن اندیشی این شاعره نادره گفتار را بررسی کند بدین منظور شعر پروین را به روش تحلیلی توصیفی، با رویکرد ادبیات تطبیقی، از دو منظر: درون فرهنگی و برون فرهنگی مطالعه و :
عناصر درون فرهنگی که موجب زایش و رویش اندیشه پروین اعتصامی و عوامل شکل گیری و رشد شخصیت هنری(شاعرانگی) وی شد؛ و همینطور
عناصر و عوامل برون فرهنگی که شکل دهنده نگرش هنری و جهان بینی شاعر را بوده، بررسی و سرچشمه های آن را تبیین می کند.
از یافته های بررسی این که پروین در شعر خود گذشته از آثار و شخصیت های ادبی ایران، از طریق واسطه/واسطه هایی از آثار فکری و ادبی مغرب زمین هم بسیار بهره مند گشته و آثاری که برای آگاهی و رشد فکری جامعه خود لازم و مناسب می دانسته، بهره های لازم را برده است.
اشارات و مضامین برساخته از مشاغل در اشعار دوره تیموری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
83 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از طرق شناخت دقیق جامعه و زندگی فردی و اجتماعی، شناخت شیوه های کسب و کار آن جامعه است. با توجّه به اینکه دوره تیموری از ادوار کمتر شناخته شده تاریخ ایران است، در این پژوهش، با هدف معرفی مشاغل دوره تیموری، با گردآوری اطلاعات، به روش کتابخانه ای و روش نگارش، توصیفی به واکاوی و شناسایی مشاغل دوره تیموری از خلال اشعار عهد پرداخته می شود تا اولاً مشخص شود که در این دوره که تیمور در آن به احیای نظام پیشه وری و اعتلای بازرگانی پرداخت چه مشاغلی در ایران وجود داشته است؟ ثانیاً ضمن آشنا کردن خوانندگان با اقسام مناصب، واژگان و اصطلاحات مرتبط با مشاغل در اشعاری که در دوره تیموری به کار رفته، تحلیل و بررسی شود تا ضمن آشنایی با اشارات و مضامین برساخته شعرا از این مشاغل، گامی دیگر در راه شناساندن هر چه بیشتر آثار ادبی فارسی و بالاخص دوره تیموری برداشته شود. یافته ها نشان می دهد که مشاغل گوناگون دولتی و درباری ، خدماتی، صنعتی و تجاری در این عهد رایج بود. برخی از این مشاغل و حِرَف منسوخ شده و امروزه رواج ندارند و برخی نیز جای خود را به مشاغل مشابهی داده اند. شعرای این عهد، واژگان و اصطلاحات مرتبط با مشاغل و حِرَف را در راه نیل به مقاصدی مانند آفرینش های ادبی، القای اندیشه هنری و مضمون آفرینی به خدمت گرفته اند.
بررسی تطبیقی رمان های الخباء و اختر دختر زیبای قاجاری بر اساس مؤلفه های فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
119 - 142
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، نوعی پژوهش میان رشته ای است که به مطالعه رابطه ادبیات ملت های مختلف با یکدیگر و بررسی رابطه ادبیات با هنر و علوم انسانی می پردازد. موضوعات گوناگونی در ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار می گیرد که یکی از آن ها جنبش های فکری است. فمینیسم به عنوان یکی از این جنبش های فکری شمار می رود. در این جستار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی تطبیقی برخی از مؤلفه های فمینیستیی در رمان های الخباء اثر میرال الطحاوی و اختر دختر زیبای قاجاری از الی نجفی فر بر پایه ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی پرداخته می شود. برخی از مؤلفه های فمینیستی رمان های زن محور عبارت است از: تبعیض جنسیتی، ازدواج اجباری، چند همسری، ازدواج در سن پایین، فرمانبرداری بی چون و چرا از همسر، طلاق، جایگاه خرافات در میان زنان، اشتغال زنان در محیط خانه و بیرون از آن، آزار و اذیت زنان، زن در برابر زن، دلتنگی، دخانیات در میان زنان، تلاش برای رسیدن به آزادی، تسلیم سرنوشت بودن و... . برآیند پژوهش نشان می دهد رمان ا لخبا ء و اختر دختر زیبای قاجاری بیشتر بیانگر زندگی کلاسیک سنّتی و دردهای زنان در جامعه مرد سالار و زن ستیز است و یأس و نا امیدی در میان زنان و نگاه زننده به آنان را نیز به تصویر می کشد. هر دو نویسنده، داستان خود را به گونه ای به پایان می رسانند که با آغاز فعالیت زنان برای تساوی حقوق خود با مردان رو به رو می شود.
بررسی تطبیقی مظاهر و نمودهای آزادی در شعر ملک الشعرا بهار و احمد شوقی بر اساس تحلیل گفتمان ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
33 - 85
حوزههای تخصصی:
سروده های دو شاعر مورد بحث به دلیل وجودِ همسویی های فکری و ادبی فراوان در بیشتر زمینه ها از جمله در حیطه آزادی، همواره بابِ طبعِ دوستداران اهل پژوهش بوده است. بررسی تطبیقی اشعارِ این دو سراینده، نشان می دهد که مضامین مشترکِ وافر و شایانی در پندارِ آنها وجود دارد. در جستار پیشِ رو با تکیه بر متغیرهای گفتمان ون دایک به تبیین مهم ترین نمودهای آزادی و جلوه های آن در اشعارِ دو سخنور ایرانی و مصری، بهار و شوقی، و همچنین تحلیل رویکرد ایشان بر پایه تفکرات ون دایک می پردازیم. با استناد به یافته های تحقیق از میان اضلاع چهارگانه مربع عقیدتی ون دایک، توجه به داده های مشتمل بر نکات مثبت درباره گفتمان خودی و نیز عنایت به دانسته های حاوی نکات منفی در ارتباط با کانون دیگران، در هیأت مؤلفه هایی چون: آزادی، آزادی سیاسی، فرزانگی، مناسبات اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی زنان، آزادی قومی و ملیتی، آزادی بیان و اندیشه و... مبنای جهت گیری های سیاسی بهار و شوقی را شکل می دهند. هدف آن است که با تطبیق مفهوم آزادی، درک تازه ای از انسجام ادبیات با اوضاع سیاسی و اجتماعی در حوزه درک بیشتر تعامل ادبی و فرهنگی ِ ایران و کشورهای عربی، به ویژه مصر حاصل شود .روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیمِ متون و با تمرکز بر شرح و تفسیر درون مایه های موجود حاصل شده است
بررسی تطبیقی سبک نویسندگی محمدعلی جمال زاده در داستان «کباب غاز» و محمود تیمور در داستان «فی القطار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
221 - 247
حوزههای تخصصی:
سبک در نویسندگی، به معنای شیوه نوشتن است و آن در واژگان به کاربرده شده، جملات، ساختمان دستوری و لحن نویسنده نمود پیدا میکند. سبک را می توان از جنبه های مختلف معنایی، زبانی و روانشناسی بررسی کرد. دو عامل معنایی و زبانی(شکل) در این دو داستان مورد توجه قرار گرفته است. پژوهشگران با روش تطبیقی مبتنی بر مکتب آمریکایی به بررسی شباهت ها و تفاوت های سبکی دو نویسنده می پردازند. محمدعلی جمال زاده در داستان «کباب غاز» با قلمی طنزگونه که سرشار از تشبیهات و ضرب المثل های گوناگون است به مسائل فرهنگی و اخلاقی جامعه پرداخته و کوشیده است از این ضرب المثل ها و کنایات در جای جای داستان بهره ببرد. محمود تیمور نیز در داستان «فی القطار» با لحنی جدی به مسائل اجتماعی تاثیرگذار می پردازد و از آن رو که موضوع این داستان «عمومی کردن آموزش» است، ایجاب می کند که لحن داستان جدی، خشک و عاری از طنز باشد. او همچون جمال زاده ضرب المثل ها و کنایات را دست مایه متن خود قرار داده و از آن ها در موقعیت های مختلف داستانی بهره است. هر دو نویسنده زبانی ساده، روان و عامه پسند دارند و همین سادگی در نثر به ماندگاری این دو داستان در اذهان مردم کمک شایانی کرده است و نیز کاربرد تلمیحات و تضمینات دینی، متناسب با سیاق جملات، به چشم می خورد. از دیگر تفاوت های سبکی در داستان دو نویسنده، می توان استعمال کلمات عامیانه توسط جمال زاده و اجتناب تیمور از این نوع کلمات اشاره کرد.
تحلیل وجوه همانندی و ناهمانندی اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
323 - 367
حوزههای تخصصی:
بین آثار برجسته ادبی ملت های مختلف شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. همانندی های ادبی یا ناشی از تأثیر و تأثّر مستقیم است و یا به علّت تجربه های مشابه دو ملت و نیز فطری بودن برخی مفاهیم، در میان شاعرانشان به وجود می آید. وجوه ناهمانندی آثار مشابه بیشتر ناشی از تفاوت های زیستگاه، ادیان، اساطیر و نوع تجربه شاعران است. بین اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی شباهت ها و تفاوت های انکار ناپذیری وجود دارد که نمی توان آن ها را ناشی از ارتباط تاریخی ادبیات فارسی و مجار دانست. لذا در این پژوهش با رویکرد نقد تطبیقی و مبتنی بر اصول مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی، به تحلیل محتوایی اشعار آن ها پرداخته شد و این نتیجه به دست آمد که هر دو شاعر برای شعر تعهد و التزام قایل هستند و آن را در خدمت بیان مفاهیم انقلابی، آرمان های اجتماعی و وسیله ای جهت دفاع از وطن، آزادی، استقلال، صلح، و شرف انسانی قرار داده اند. هر دو شاعر با نگاه رمانتیسم اجتماعی و با زبانی ساده و در عین حال عمیق و نمادین، شعر را در خدمت روشنگری اجتماعی قرار داده اند و پاره ای از پیام های آن ها چنان روشن و درخشان است که می توان آن ها را در شمار جهانی های ادبیات محسوب نمود. با این حال، دامنه، تنوع و زیبایی شعر قیصر به مراتب بیش از پتوفی است.
بررسی تصویر شهادت و شهید در اشعار غازی القصیبی و سلمان هراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری، شاخه ای از ادبیّات است که مقاومت، شهادت، دلاورمردی های یک ملّت را در برابر هر نوع ظلم و ستم و تجاوز دربر می گیرد. در ادبیّات همه ملل این نوع ادبیّات جایگاه ویژه ای دارد. وطن دوستی، آزادی خواهی، مقابله با استکبار، ستایش مبارزان و مجاهدان و شهیدان و ..... از مواردی است که در زمره ادبیّات پایداری قرار می گیرند و از دیرباز تا دوره معاصر چنین اشعاری وجود داشته است. غازی القصیبی و سلمان هراتی از شاعران برجسته معاصر ادبیّات عربی و فارسی هستند که به عنوان شاعران متعهّد و مقاومت نام گرفتند؛ چرا که مضامین مقاومت و پایداری به خوبی در اشعارشان نمود پیدا کرده است. نویسنده در این پژوهش برآن است تا با روش تحلیلی-توصیفی و براساس منابع کتابخانه ای تصویر شهادت و شهید را در اشعار این دو شاعر مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. فرضیه این پژوهش بر این است که تصویر شهید و شهادت در اشعار سلمان هراتی نسبت به تصاویر غازی القصیبی زیباتر، جذاب تر و کامل تر است.
بررسی تطبیقی هویت انسان در جنگ در رمان های زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
145 - 157
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به نقد و بررسی مولفه های پایداری و ادبیات جنگ در دو رمان ایرانی و انگلیسی می پردازد تا تفاوت های فرهنگی و ایدئولوژیک نویسنده آنها را در به تصویر کشیدن هویت انسانی در دوران جنگ در این آثار نشان دهد. برای این منظور دو رمان زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی انتخاب شده است تا مفهوم اصلی آنها از نظر ساخت شخصیت های معنادار مورد کنکاش قرار گیرد. نویسنده این مقاله معتقد است تفاوت های بنیادی در نحوه پرداختن به مفهوم انسان، جنگ و هویت اگزیستانسیال در این آثار دیده می شود که در نهایت باعث شکل گیری داستان هایی با پیرنگ های مختلف و هویت های متفاوت می شود که از نظر معرفت شناختی و نوع نگرش به رسالت انسان در ساخت هویت مستقل خود و جهان بینی او در راستای اجرای وظایف انسانی نسبت به سایر انسان ویژگیهای متمایز بیشماری دارند. برای بررسی ساختار هویتی این دو رمان از نظریه هویت اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر استفاده شده است.