فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
شکل مصرع بندی شعر معاصر براساس هیچ قالب از پیش تعیین شده ای نیست و این شاعر است که ساختار نوشتاری آن را براساس معانی مدنظرش طراحی می کند. در نشانه شناسی فرهنگی اومبرتو اکو، می توان تصاویر و اشکال را در قالب «سبک پردازی» و «ابداع» بررسی کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه به آرای نشانه شناسانه اومبرتو اکو به بررسی بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمه فارسی پرداخته است. داده های پژوهش از مجموعه «الکتاب: گذشته مکان اکنون» (1398) انتخاب شده که ترجمه امیرحسین الهیاری از «الکتاب: أمس المکان الآن» ادونیس است. شکل نوشتاری و قالبی که ادونیس برای نگارش اشعار در «الکتاب» انتخاب کرده است، دربردارنده معانی فراوانی است و در خدمت معانی متن شعری قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادونیس با نگارش «الکتاب» به شیوه یک نسخه خطی و استفاده از هنجارگریزی در شکل نوشتاری، دست به ابداع و سبک پردازی زده است. الهیاری در موارد زیادی موفق به انتقال این دو شیوه تولید نشانه به متن مقصد نشده است. گاهی نیز به منظور انتقال بهتر محتوای شعر در شکل متن مقصد به تولید ابداع ها و سبک پردازی هایی پرداخته است که در شعر اصلی به کار نرفته اند.
بررسی تأثیر جایزه بوکر بر ترجمه متون روایی عربی در ایران با تکیه بر نظریه میدان پییر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند ترجمه یکی از فعال ترین مراحل ساخت و پرداخت کالای فرهنگی است که امروزه فعالانه در شکل دهی ذائقه ادبی مخاطب نقش ایفا می کند. متن ترجمه شده در درجه اول با توجه به موقعیت های فرهنگی به بازار نشر روانه می شود. احتمالاً در برخی عرصه ها، ترجمه با فشاری از رویکردهای همگن گرا به طور کاملاً ضمنی و خزنده مواجه است که با مقیاس ها و معیارهایی، چهارچوب اثر ادبی «مناسب» را تعیین می کنند. نظام های کلان، نهادهای ارزش گذار، پروتکل و جوایز ادبی- فرهنگی، همگی بخش مهمی از بافت فرامتنی و فرآیند گزینش متن و ترجمه آن را تشکیل می دهد. بنابراین، اهمیت دارد که بدانیم چگونه یک ترجمه، می تواند ورود و خروج کالاهای فرهنگی را تنظیم کند. در این میان مراسم اعطای جایزه بوکر رمان عربی، تحت تأثیر نهادهای ارزش گذار است که با معیارهای سنجش مختص به خود، سال هاست بازار نشر رمان عربی را به طور قابل توجهی در کنترل خود گرفته است. همچنین بازار ترجمه متون روایی عربی در ایران نیز تحت تأثیر این روند قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، درصدد تبیین نقش نهادها در دو ساحت گزینش، مصرف و پیامدهای آن در برساخت الگوی مصرف فرهنگی و ذائقه مخاطب در بازار نشر ترجمه با تکیه بر نظریه میدان پییر بوردیو است. از نتایج این پژوهش آن است که الگوی مصرفی متون روایی عربی در ایران با روی کار آمدن جایزه بوکر در جهان عرب، تبدیل به الگوی معنادار و کنش مدار شده است و سرمایه های میدان با تسلط بر عادت واره ها، هنجار ترجمه ای متون روایی عربی در ایران را تحت تأثیر قرار داد؛ به نحوی که نقش مترجم تبدیل به نقشی حقیقتاً فرودستانه شده است، به ویژه آنکه با قدرت گرفتن نهاد حمایتگری (Patronage)، کارآمدی مترجمان نسبت به دوره های پیشین افولی چشم گیر پیدا کرد.
همسنجی ترجمه کنش های گفتاری سوره مریم (با تکیه بر ترجمه های الهی قمشه ای، فولادوند، خرمشاهی، صفارزاده و مکارم شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان در اصل ترجمه ای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است؛ بنابراین، ارتباط بین زبان و ترجمه، حقیقتی انکارناپذیر است. کاربردشناسی به عنوان یکی از زیرشاخه های زبان شناسی به بررسی پاره گفتارها در درون بافت می پردازد. کنش گفتاری از مهم ترین مفاهیم کاربردشناسی است که به نوعی به تحلیل گفتمان مربوط می شود؛ از آن روی که گفتمان، سلسله ای از کنش های گفتاری است. در پرتو اهمیت مسأله، نگارندگان در این جستار بر آنند تا با در پیش گرفتن روش تحلیل گفتمان و با تکیه بر ترجمه های پنج مترجم همچون الهی قمشه ای، خرمشاهی، فولادوند، صفارزاده و مکارم شیرازی از قرآن کریم به همسنجی ترجمه کنش های گفتاری در سوره مریم بپردازند. از نتایج تحقیق این است که مترجمان در ترجمه کنش های گفتاری مستقیم، مانند کنش های امری حقیقی و کنش های اعلامی و تعهدی درست عمل کرده اند، اما در ترجمه کنش های اظهاری، عاطفی، ترغیبی و به ویژه استفهامی که گاهی به دلایل بلاغی از معنای اصلی خود خارج می شوند، ضعیف عمل کرده و در مواردی حتی مفهوم را به ذهن مخاطب منتقل نکرده اند و تنها به ترجمه تحت اللفظی بسنده کرده و بیشتر توجهشان به ساختار نحوی آیه بوده است. دیگر اینکه در فرآیند ترجمه به ترجمه بافت محور و به عناصر مهم در گفتمان از جمله عنصر متکلم، مخاطب و پیام مورد هدف متکلم، عنصر زمان و مکان، اهمیت نداده و از شیوه های مؤثر در رساندن مفهوم کنش های گفتاری، خصوصاً کنش های گفتاری غیرمستقیم مانند علائم سجاوندی و بعضی از هنجارهای نحوی و موسیقایی قرآن، بهره نبرده اند.
خوانش کارکردهای زبانی کارل بولر در ترجمه فارسی رمان الوقائع الغریبه فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش کارکردهای زبانی کارل بولر در ترجمه فارسی رمان الوقائع الغریبه فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل مسأله نقش های زبانی از موضوعات جدید زبان شناسی است و این نقش ها تأثیری فراوان در رساندن معنا به دریافت کنندگان، حفظ زبان مبدأ، توضیحات بیشتر یا حتی تحریک احساسات مخاطبان دارد؛ در غیر این صورت، ممکن است ترجمه، نادرست باشد و حتی معنا کاملاً پوشیده باقی بماند. هدف کارل بولر از ارائه نقش های زبانی شامل، نقش های ترکیبی، ارجاعی، بیانی، ترغیبی و عاطفی است و هر مترجمی با توجه به بافت جمله و نیز با توجه به نقش زبانی مورد نیاز آن باید متن را ترجمه کند تا ترجمه، آن گونه که باید تأثیر خود را بگذارد. این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و در آن، ترجمه « الوقائع الغریبه فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل » اثر إمیل حبیبی که توسط احسان موسوی خلخالی به فارسی ترجمه شده و عنوان فارسی آن «وقایع غریبِ غیب شدنِ سعیدا بونحسِ خوشبدبین» مورد بررسی قرار گرفته است. این ترجمه از نظر نقش های زبانی بیان شده، شامل نقش های ترکیبی، ارجاعی، بیانی، ترغیبی و عاطفی وتأثیر آن در ترجمه، بررسی شده است. با توجه به ترجمه کتاب، مشخص شد که مترجم بیشترین استفاده را از ترجمه ترکیبی و سپس ارجاعی کرده است. ترجمه بیانی نیز با اختلافی زیاد، پس از دو نقش پیشین قرار می گیرد و نقش عاطفی، بسیار بسیار اندک، مورد استفاده قرار گرفته است.
نقد برگردان کریم پورزبید از رمان «طشاری» اثر انعام کجه جی با عنوان «تکه پاره های من» براساس الگوی کارمن گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازان حوزه ترجمه، الگوهای بسیاری را جهت ارزیابی میزان مقبولیت آثار ادبی در زبان مقصد ارائه داده اند که هر یک می تواند شاخص مناسبی برای بررسی ترجمه ها به شمار رود. الگوی کارمن گارسس از اساسی ترین نظریات در زمینه زبان شناسی است که به ارزیابی سطح کیفی ترجمه ها در چهار سطح: (معنایی-لغوی)، (نحوی- صرفی)، (گفتمانی- کارکردی) و (سبکی- علمی) می پردازد که هر یک خود از زیرمجموعه هایی تشکیل شده اند. در این جستار، تلاش شده براساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمه رمان «طشاری»، نوشته «انعام کجه جی» با عنوان «تکه پاره های من» به تلاش «کریم پورزبید» مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. مهم ترین یافته های این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و آماری نگاشته شده، نشان می دهد که پورزبید به زبان مبدأ متکی نبوده و حتی در پاره ای از موارد به مفاهیم اصلی داستان خلل وارد کرده است. همچنین در سطح (سبکی- علمی) بیشترین تراکم موردی را داشته و از آنجایی که زیرمجموعه های این سطح در قالب ویژگی های منفی گنجانده می شوند، می توان گفت که این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار نیست.
تأثیر افق معناییِ مترجم بر متن مقصد در پرتو نظریه زیبایی شناسی دریافت؛ مطالعه موردی سه ترجمه از رمان «موسم الهجره الی الشمال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه زیبایی شناسی یکی از نظریه های مطرح شده در حوزه نقد ادبی است که تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی توسط پیروان مکتب کنستانس آلمان به وجود آمد. از آنجا که این نظریه، کانون توجه خود را بر خواننده و دریافت او از اثر متمرکز کرده درپی آن است که تعدد افق ها در روند دریافت را براساس استراتژی های مترجمان و تأویل های آن ها در خوانش متن مورد بررسی قرار دهد. رمان «موسم الهجره إلی الشمال» اثر الطیب صالح نویسنده سودانی از برترین رمان های قرن بیستم به شمار می رود و از جایگاه ادبی بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقابله ای و با هدف تبیین عدم قطعیت معنا و فعال بودن مترجم به عنوان خواننده در خوانش متن سامان یافته، خوانش های معنایی متعدد رمان یادشده را در پرتو نظریه زیبایی شناسی دریافت در سه سطح واژه، ساختار و عبارت در سه ترجمه دیویس (عربی- انگلیسی)، غبرائی (انگلیسی- فارسی) و عامری (عربی- فارسی) مورد بررسی قرار داده و به تبیین چگونگی پذیرش متن به اعتبار تثبیت جایگاه هنری اثر در افق های مختلف و غنای آن از مترجمی به مترجم دیگر پرداخته است. برآیند پژوهش نشان داد مترجمی که در واکنش به فضاهای سفید و خلأها، متن را به شکلی طبیعی تأویل و به روزرسانی کند و متناسب با قواعد زبان مقصد، خوانشی صریح ارائه دهد، می تواند بر زیبایی شناسی متن مقصد فائق آید. بر این اساس غبرائی به عنوان خواننده توانسته با پر کردن خلأها متناسب با روح یک فرهنگ از خوانشی ساده به دریافتی منتقدانه گذر کند. مشارکت وی در فرآیند خواندن با تکیه بر افق معنایی خود، هم باعث حفظ زیبایی متن مبدأ شده و هم بر مؤلفه های زیبایی شناختی متن مقصد افزوده است.
نقد ترجمه ساخت اطلاعی نشان دار در رمان های نجیب محفوظ (مطالعه موردی: رمان های «الشحاذ» و «الطریق»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساخت هایی با عنوان ساخت های اطلاعی نشان دار را رقم می زند. ساخت های نشان دار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجایی که ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساخت ها به منظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری می نماید. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ساخت اطلاع و فرآیند مبتداسازی که جزء مهم ترین ساخت های اطلاعی نشان دار است به شیوه توصیفی- تحلیلی به هفت نمونه ترجمه فارسی از رمان های «الشحاذ» و «الطریق» از نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبی 1988، پرداخته شده است. رمان «الشحاذ» را محمد دهقانی با عنوان «گدا» و رمان «الطریق» را محمدرضا مرعشی پور با عنوان «راه» به فارسی برگردان کرده است. در آثار نجیب محفوظ و ازجمله دو رمان یادشده عدول از چینش واژگانی معمول ساخت های اطلاعی نشان داری را رقم زده است که انتقال صحیح آن ها به همان صورت نشان دار به منظور بیان مقصود نویسنده ضروری می نماید. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان داده است که مترجمان اغلب با شم زبانی خود به ترجمه پرداخته و در نتیجه ساخت های نشان دار را به صورت بی نشان برگردان کرده اند. این امر سبب شده است بخشی از معنای مدنظر نویسنده بیان نشده و تعادل ارتباطی و نقشی میان دو گفتمان حاصل نشود.
نقد و بررسی مؤلفه های قالب بسندگی در ترجمه کاظم آل یاسین از رمان «قلب اللیل» براساس رویکردهای روسی شویتسر و رتسکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی به مطالعه زبان می پردازد و نظریه های مستحکم و زایایی را در باب چگونگی عملکرد زبان به دست می دهد و از آنجا که ترجمه فعالیتی زبانی محسوب می شود، منطقی است که تصور کنیم زبان شناسی می تواند در باب ترجمه، حرف هایی برای گفتن داشته باشد. یکی از فنون ارائه شده برای ترجمه، رویکرد روسی شویتسر و رتسکر است. این رویکرد دربر دارنده مؤلفه های قالب بسندگی یا تبدیل ترجمه ای است که شامل 4 عنصر عینی سازی، اشتقاق منطقی، ترجمه متضاد و جبران است. در این جستار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به نقد و بررسی مؤلفه های قالب بسندگی در نمونه های انتخابی از تمام ترجمه کاظم آل یاسین از رمان«قلب اللیل» براساس رویکردهای شویتسر و رتسکر پرداخته و در پایان بسامد پایبندی به این الگو در زبان مقصد در دو نمودار دایره ای و ستونی نمایش داده می شود. برآیند پژوهش نشان می دهد مترجم در اکثر مواقع ضمن رعایت اسلوب و مؤلفه های متن مبدأ و انتقال آن، ظرافت های زبانی و روش های بیانی متن مقصد را در اولویت قرار می دهد. از آنجایی که برگردان تمام جوانب متن اصلی، ساختار و پیام متن، کاری سخت و احیانا غیر ممکن است، از این رو، تلاش کاظم آل یاسین برای ارائه یک متن روان مبتنی مؤلفه های قالب بسندگی مناسب و قابل قبول به نظر می رسد.
ارزیابی ترجمه مجموعه «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد برمبنای نظریه تغییرات صوری کتفورد (موردپژوهی مقایسه ترجمه عبدالمنعم و العطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخش های مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی می دهد. فرآیند تعدیل، غالباً ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمی گردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریه جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، تغییرات واژگانی و دستوری را مورد بررسی قرار می دهد. در پژوهش حاضر تلاش شد با تکیه بر نظریه کتفورد، اقسام تعدیل های عبدالمنعم و العطار در تعریب سروده های مجموعه «تولدی دیگر»فروغ فرخزاد، مقایسه و تحلیل شود. نتیجه این بررسی بیانگر این است که تغییر طبقات دستوری، نسبت به دیگر اقسام تغییر در تعریب هر دو مترجم، فراوانی بالایی دارد. تعریب مریم العطار به دلیل تقید به زبان مبدأ و التزام به ترجمه تحت اللفظی از تعدیلات ساختاری کمتری برخوردار است که این امر باعث نامأنوسی ترجمه شده است. این درحالی است که ترجمه عبدالمنعم به دلیل معادل یابی های مناسب و التزام به تصریح و تعدیل واژگانی و ساختاری، روان تر به نظر می آید. همچنین حذف ها و افزوده های نابجا در تعریب العطار گاه موجب تغییرات معنایی و مفهومی ترجمه وی شده است.
بازتاب جلوه مؤلفه های زبان عامیانه در ترجمه (مطالعه موردی: مجموعه داستان «الحب فوق هضبه الهرم»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ترجمه میان زبان و فرهنگ، نقاط مشترک بسیاری وجود دارد، اما تفاوت های فرهنگی، گاهی مترجم را وادار به تغییر در متن اصلی می کند. کاربرد زبان عامیانه به شکل شکستن واژه ها، تخفیف و تکرار، ابدال، قلب، افزایش و کاهش واج واژه، واژگان محاوره ای، دعا، سوگند، نفرین و... خود را نمایان می کند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی سازمان یافته است، برآنیم تا مؤلفه های زبان عامیانه در حوزه واژگان و نحو؛ یعنی اصطلاحات، کنایه ها، همگون سازی، واژگان کوچه و بازاری، دش واژه ها، دعا و نفرین، شکسته نویسی و... را در برابر هر یک از واژه ها و تعبیرهای عربی در ترجمه فارسی آن، برابریابی و جایگزین سازی کنیم تا بتوانیم زبان نوشتار را به زبان گفتار شخصیت های داستان نزدیک کنیم و باعث باورپذیری در حقیقت نمایی بیشتر آن شویم. با مطالعه آثار «نجیب محفوظ» نویسنده نامدار عرب، مجموعه داستان «الحب فوق هضبه الهرم» را برگزیدیم؛ زیرا یکی از بهترین داستان هایی بود که با خواندن متن آن دریافتیم می توانیم بسیاری از مؤلفه های زبان عامیانه را همچون اصطلاحات، کنایه، همگون سازی، واژگان کوچه و بازاری، دش واژه، شکسته نویسی و... در ترجمه فارسی آن پیاده کنیم. نتایج نشان می دهد در پیاده سازی مؤلفه های بیان شده در ترجمه این مجموعه از «جمله های نیمه تمام» (آن هم به سبب وجود فراوانی این گونه در متن مبدأ)، «جا به جایی ارکان جمله» و تعابیر و واژگان عامیانه بیشتر بهره بردیم. نتایج همچنین بیانگر آن است که از مؤلفه های «سوگند واژه» (به سبب کم کاربرد بودن آن در متن مبدأ) و «حذف» به میزان اندکی استفاده شد.
نقد ترجمه فارسی منتخب آثار جبران در کتاب «حمّام روح» بر پایه مدل نظری گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش زبان در یک متن ادبی، زیبایی آفرینی بوده و ترجمه ادبی نیز از این منظر از حساسیت ویژه ای برخوردار است. در متن ادبی، مترجم نه تنها محتوا و پیام، بلکه آرایه ها و صنایع ادبی را نیز باید به میزان مجاز و در قالبی که متن می طلبد، وارد متن ترجمه کند. در میان نظریه های نقد ترجمه، الگوی کارمن والرو گارسس (1994) به نقد ترجمه ادبی می پردازد. این الگو شامل چهار سطح (معنایی- لغوی، نحوی- واژه ساختی، گفتمانی-کارکردی و سبکی- عملی) است. در این الگو، ترجمه ها از منظر دو معیار کفایت و مقبولیت نیز ارزیابی می شوند. این پژوهش، ترجمه منتخب آثار «جبران خلیل جبران» در کتاب «حمّام روح» سید حسن حسینی (1377) را بر پایه نظریه نقد ترجمه گارسس و در هر چهار سطح مدل پیشنهادی وی با شیوه توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه و تحقیق قرار می دهد. دستاورد این جستار، بیانگر آن است که مترجم در زمینه معنایی- لغوی و نحوی- واژه ساختی، عملکرد بهتری داشته و در سطوح سبکی و گفتمانی نسبتاً ضعیف ظاهر شده است، اما به طور کلی این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار است. همچنین مترجم بیش از همه راهکارها از «بسط یا افزایش» بهره جسته است.
بررسی استراتژی های به کار گرفته شده در دوبله عربی تابوهای سریال مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در همه زبان های دنیا، واژگان و تعابیر دال بر مفهوم ناخوشایند و غیرمؤدبانه وجود دارد که در اصطلاح به آن ها «تابوهای زبانی» یا «دش واژه ها» گفته می شود که عموماً از کاربست آشکار و مستقیم آن خودداری می شود. بررسی سریال مختارنامه، نشانگر کاربرد تعداد قابل توجهی از این تابوها است. در پرتو این مسأله آنچه برای نویسندگان این مقاله مهم بوده، آن است که در گام نخست به شناسایی و استخراج تعابیر موردنظر در سریال یادشده بپردازند و در گام بعدی با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی از شگردهای به کارگرفته شده در ترجمه این دست تعابیر به زبان عربی پرده بردارد و با نقد و بررسی برابر تابوهای فارسی در دوبله عربی سریال به ارزیابی نقاط قوت و ضعف ترجمه بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ترجمه تابوهای به کار رفته در سریال مورد مطالعه با مهم ترین استراتژی های زبانی در ساخت حسن تعبیر از جمله استلزام معنایی، گسترش معنایی، مجاز، حذف، کم گفت، مضاعف سازی، تضاد یا تناقض و ترجمه تحت اللفظی یا معنایی، قابل تعریف، قالب بندی و بازشناسایی هستند. همچنین بهره گیری از شیوه کم گفت و تضاد به ترتیب، پربسامدترین و کم بسامدترین استراتژی در ترجمه سریال مورد مطالعه بوده است.
آسیب شناسی انتقال چندلایگی دلالتی در تعریب اشعار حافظ براساس نظریه تغییرات صوری کتفورد (بررسی موردی ترجمه های الشواربی و عباس زلیخه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه به عنوان یکی از ابزار برجسته انتقال فرهنگ ها در میان ملل، عرصه ای پرچالش در عرصه ادبیات تطبیقی به شمار می آید. وجود لایه های متعدد معنایی بین دلالت های اصلی و مجازی واژگان شعری و ناآشنایی مترجمان با چرخش دلالتی بین الفاظ و معانی وارده در ابیات، مانع از انتقال صحیح افکار شاعر به خوانندگان در متون شعری می شود. در میان شاعران پرآوازه ایرانی، ترجمه اشعار حافظ به سبب تأویل پذیر بودن مفاهیم موجود و بومی شدگی واژگانی، نیازمند دقت بیشتر مترجم در لایه های فکری، بایسته های فرهنگی و باورهای دینی اوست. این پژوهش برآن است تا براساس شیوه توصیفی - تحلیلی به آسیب شناسی ترجمه مفاهیم چندلایه واژگان و اصطلاحات شعری حافظ در ترجمه های عربی «ابراهیم امین الشواربی» و «علی عباس زلیخه» براساس نظریه تغییرات صوری کتفورد در بخش های واژگانی و دستوری بپردازد. نتایج این تحقیق، نشان از عدم موفقیت کامل مترجمان نامبرده در ترجمه مفاهیم چندلایه اصطلاحات شعری حافظ دارد که غفلت از توجه به چرخش های دلالتی مصطلحات، عامل اصلی این موضوع شناخته شده است.
نقد واژگانیِ ترجمه شیخ عبدالحق محدّث دهلوی از فتوح الغیب (با تکیه بر سطح معنایی- لغوی گارسس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد واژگانی از جمله نقدهایی است که برای سنجش ترجمه های متون گوناگون به کار می رود. الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه گارسس (1994) از جمله جامع ترین الگوهای ارائه شده در این نوع نقد است که به طور ریشه ای به ارزیابی کیفیت ترجمه می پردازد و بر اصلِ برابری میان متن مبدأ و مقصد در چهار سطح معنایی– لغوی، نحوی– صرفی، گفتمانی– نقشی و سبکی– مقصود شناختی، استوار است. این پژوهش در نظر دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی انتخاب های واژگانی ترجمه محدّث دهلوی از فتوح الغیب را براساس سطح معنایی– لغویِ الگوی گارسس ارزیابی و نقد کند. برای این منظور پس از معرفی اجمالی محدّث دهلوی و ترجمه وی، الگوی گارسس به طور مختصر تبیین و سپس کاربستِ مؤلفه های سطح معنایی- لغوی این الگو بر مثال های مستخرج از کتاب در عنوان های جداگانه، ذکر می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد ترجمه محدّث دهلوی از منظر مؤلفه های الگوی گارسس دارای معیار مقبولیت بوده و از کیفیت قابل قبولی برخوردار است؛ زیرا علاوه بر تفسیری بودن، موارد فراوانی از معادل سازی و همانندی، بسط واژگانی و همچنین رفع ابهام را در خود دارد.
ناهنجاری های دستوری- معنایی از دیدگاه لارنس ونوتی در رابطه با دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمه ای شفاف و برجسته به ویژه در حوزه مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفه هایی تحت عنوان آشنایی زدایی و غرابت زدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی می پردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام به ساده سازی مفاهیم پیچیده می کند؛ که مترجم در این مرحله با تکیه بر منطق و استدلال از طریق عواملی چون تعدیل، تفسیر، اشتراک و نهایتاً انتقال، فرآیند ساده سازی را در متن ترجمه اعمال می کند. در مفهوم کلی تر، ساده سازی به معنای شکستن جملات یا عبارت های طولانی و جانشین سازی جملات کوتاه به جای آن ها و کاهش دادن عبارات تکراری است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان از آثار جبران خلیل جبران را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب الگوی بیان شده در ترجمه های مورد بررسی دست یابد و ترجمه دقیق تر و مقبول تر را معرفی کند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که نظریه لارنس ونوتی با همه مؤلفه ها (آشنایی زدایی، غرابت زدایی، آشنایی زدایی دستوری- نحوی و آشنایی زدایی معنایی) مطابقت داشته و ترجمه موسی اسوار در زمینه آشنایی زدایی و ترجمه مهدی سرحدی در حوزه غرابت زدایی، بیشترین بازتاب را داشته است.
کاوشی در ترجمه عربی مؤلفه های فرهنگی رمان «خریدار عشق» براساس نظریه نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر فرهنگی به عنوان یکی از اجزای مهم هر متن، نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به خواننده دارند. درک و دریافت این مفاهیم، دغدغه اصلی مترجمان متون مختلف است. بنابراین، مترجم می تواند با بهره گیری از معادل های دقیق فرهنگی، معنای متن و افزون بر آن حالات و احساسات نویسنده را نیز به مخاطب منتقل کند. در همین راستا، جستار حاضر بر آن است تا به بررسی رمان «خریدار عشق» اثر محمد علی بهزادراد، براساس الگوی فرهنگی پیتر نیومارک بپردازد و چگونگی مواجهه مترجم در برخورد با مؤلفه های فرهنگی موجود در رمان نامبرده و نیز شیوه برابریابی اصطلاحات فرهنگی در زبان عربی و فارسی را کنکاش کند. بیان اهمیت توجه مترجم به عناصر فرهنگی متن برای القای معنا و تجربه نویسنده، هدفی است که این پژوهش می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با معادل یابی اصطلاحات و مفاهیم زبان مبدأ به آن بپردازد. برخی از یافته ها نشان داد که مترجم این اثر، بیشتر در پی القای معنا بوده و توجهی به احساسات نویسنده نداشته است و در موارد بسیاری به دلیل ترجمه تحت اللفظی عبارات، سبب ابهام ترجمه شده و در مواردی دیگر معنای اصطلاحات یا کنایه ها به درستی درک نشده و یا معادلی نامناسب برای ترجمه انتخاب شده است. همچنین از میان مؤلفه های فرهنگی نیومارک به ترتیب مواد و فرآورده های فرهنگی، ضرب المثل ها و بوم شناسی پربسامدترین مؤلفه فرهنگی در رمان «خریدار عشق» است.
شیوه معنایابی واژگان قرآنی و نقد ترجمه های فارسی معاصر (مطالعه موردی: واژه شری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مفردات پژوهی» قرآنی به عنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآن پژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادل پژوهی با چالش هایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبه رو بوده است؛ از این رو، ارائه روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. مقاله حاضر با هدف ارائه این نوع از الگو، ابتدا روشی جامع و کامل را اظهار داشته، سپس با روش تحلیلی– توصیفی و بهره گیری از همین روش به واکاوی معنای واژگان برگرفته از ماده «شری» به عنوان یکی از کلمات معرکه الآراء پرداخته، آن گاه برگردان های فارسی معاصر قرآن (آیتی، الهی قمشه ای، رضایی، شعرانی، صفارزاده، صفوی، فولادوند، فیض الإسلام، مشکینی، مصباح زاده، معزی و مکارم ) را از جهت پایبندی دقیق آن ها در آیات مشتمل بر این کاربرد، کاوش کرده است. برآیند پژوهش حاضر این شد که معنای اصلی این کلمه «مبادله» است که با توجه به سیاق آیه در معنای «دادن» یا «گرفتن» به کار رفته است؛ امری که در برگردان مترجمان نامبرده عمدتاً نارسا است. با این همه، «آیتی، الهی قمشه ای، شعرانی و فیض الإسلام» در پاره ای از آیات با عباراتی مشابه به این معنا اشاره داشته اند.
نقد و بررسی کاربست نظریه نایدا در ارزیابی ترجمه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به یک دهه است که نظریات ترجمه به ارزیابی ترجمه های قرآن راه پیدا کرده اند. هدف از انتخاب چارچوب نظری برای پژوهش، نظام مند شدن نقد و بررسی است تا از نقدهای پراکنده و سلیقه ای اجتناب شود، اما دیده می شود که در مواردی ناقدان از چارچوب نظریه خارج شده اند و یا فهم نادرستی از نظریه داشته اند و مطابق آن فهم نادرست به نقد ترجمه پرداخته اند. پژوهش حاضر به منظور بررسی این ارزیابی ها با روش توصیفی- تحلیلی آمیخته با نقد، پنج پژوهش مبتنی بر نظریه نایدا را در زمینه نقد قرآن به عنوان مطالعه موردی، مورد بررسی قرار داده تا لغزشگاه های پژوهشگران را در کاربست این نظریه بررسی کند. این پژوهش نشان می دهد ناقدان گاه در فهم معنای معادل صوری و پویا دچار اشتباه شده اند و مصادیق آن را به اشتباه در ترجمه ها یافته اند. در مواردی نیز با وجود اینکه نظریه نایدا را مبنای نقد خود قرار داده اند، اما نقد همچنان در مسیری متفاوت از این چارچوب حرکت کرده که در مواردی علت این امر به عدم تناسب چارچوب نظری با داده های تحقیق برمی گردد.
نقش استعاره های مفهومی در ترجمه صحیفه سجّادیه از منظر زبان شناسی شناختی و الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اصطلاحی در زبان شناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزه مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر می پردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعاره مفهومی (استعاره های شباهت و استعاره های خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونه هایی از کتاب صحیفه سجّادیه و دو ترجمه مشهور و معاصر آن از موسوی موسوی گرمارودی و الهی قمشه ای انتخاب شده است. در این نمونه ها، عنصر استعاره استخراج و عملکرد هر یک از مترجمان در برخورد با آن سنجیده شده است. محدودیت بررسی استعاره در متون مذهبی همچون صحیفه سجّادیه به جنبه های زیبایی شناختی آن، موجب شد تا در چارچوب نظریه معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه به تحلیل مفهومی استعاره های صحیفه سجّادیه و نقد ترجمه آن ها پرداخته شود. نتایج این تحقیق که براساس الگوی جورج لیکاف و مارک جانسون و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، حاکی از آن است که مترجمان در انتقال معانی متن مبدأ رویکرد متفاوتی داشته اند، اما موفقیت هر دو مترجم در برگردان استعاره به یک میزان بوده است. موسوی گرمارودی به عنوان مترجم ادیب از استعاره های خلاقانه استفاده کرده و الهی قمشه ای به منظور سهولت ترجمه -در برخی نمونه ها- مفاهیم انتزاعی را بدون حالت استعاری برگردانده است.
واکاوی دیدگاه های نقدی یوسف حسین بکّار درباره ترجمه های عربی رباعیات خیام براساس نظریّه گرایش های ریخت شکنانه «آنتوان برمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوسف حسین بکّار (1942- تاکنون) نویسنده، محقق و منتقد ادبی از جمله پژوهشگرانی است که به واسطه آگاهی از شیوه و فنون ترجمه، اقدام به نقد و بررسی ترجمه های عربی رباعیات خیام کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن بوده است تا دیدگاه های نقدی وی پیرامون این ترجمه ها را براساس 7 مؤلّفه (عقلایی سازی، شفاف سازی، اطناب کلام، غنایی زدایی کیفی، غنایی زدایی کمی، تخریب اصطلاحات و تخریب سیستم زبانی) از دیدگاه ریخت شکنانه آنتوان برمن (1991-1942م) نظریه پرداز مبدأ گرای فرانسوی به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. در این جستار، آرای نقدی بکّار در کتاب الترجمات العربیّه لرباعیات الخیام، مطالعه و سپس از میان دیدگاه های نقدی وی آنچه قابلیت انطباق و همسویی بیشتر را با مؤلفه های نظریه آنتوان برمن داشته، گزینش شد و تحت عنوان مربوط به خود مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بکّار در نقد و بررسی های خود با بهره گیری از رویکرد زبان شناختی اغلب دیدگاه هایی ذوقی و به دور از استدلال و برهان ارائه داده است. اتخاذ رویکرد زبان شناختی از سوی بکّار دلیل مطابقت روش نقدی وی با مؤلّفه های نظریه آنتوان برمن در این مقاله بود؛ با این تفاوت که رویکرد زبان شناختی در روش بکّار، فاقد کاربست مباحث نظری بود و او دیدگاه های خود را در قالب و چارچوب نظری با ساختاری علمی، منسجم و استوار ارائه نداده است.