مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مصرف فرهنگی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر رابطه گرایش به مصرف گونه های موسیقی مردم پسند ایرانی و غربی و میزان پرخاشگری در بین دانشجویان را مورد مطالعه قرار می دهد. مشاهده برخی نشانه های پرخاشگری در میان دانشجویانی که تمایل بسیار زیادی به گونه های موسیقی مردم پسند ـ به خصوص گونه های غیربومی آن ـ دارند انگیزه اصلی انجام این پژوهش است. هدف اصلی تحقیق نشان دادن وجود رابطه معنادار میان مصرف موسیقی مردم پسند و میزان پرخاشگری است. برای نیل به این هدف، تعداد 410 نفر از دانشجویان دانشکده های دانشگاه اصفهان به کمک پرسشنامه محقق ساخته سنجش گرایش موسیقایی و پرسشنامه پرخاشگری، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس یافته های حاصل از پیمایش مشخص شد میان گرایش به مصرف موسیقی مردم پسند و میزان پرخاشگری رابطه معناداری وجود دارد. در مورد گرایش به مصرف موسیقی مردم پسند ایرانی بعد از انقلاب، جهت رابطه منفی و در مورد گرایش به مصرف انواع دیگر موسیقی مردم پسند، جهت رابطه مثبت بود. کمترین و بیشترین گرایش به مصرف گونه های موسیقایی مورد بررسی، به ترتیب متعلق به موسیقی مردم پسند ایرانی بعد از انقلاب و موسیقی مردم پسند غربی (رپ، راک و هوی متال) بود که دوستداران موسیقی اخیر دارای بیشترین اختلال پرخاشگری بودند. در انتها به این نتیجه رسیده ایم که اگر بپذیریم موسیقی مردم پسند به علت ویژگی های خاص موسیقی شناسانه ای که دارد با ویژگی های روحی جوانان سازگارتر است و نمی توان آن را از سبک زندگی مصرفی این قشر حذف کرد، باید به فکر گونه ای از این موسیقی بود که حداقل پیامدهای رفتاری و اجتماعی را برای مصرف کنندگان آن به بار آورد. در میان این انواع، گونه ایرانی بعد از انقلاب بهترین به نظر می رسد
مطالعه ای پیرامون رابطه قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی با استفاده از داده هایی در زمینه مصرف موسیقیایی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله جهت شناخت بیشتر سازوکار تاثیر دو نظام اجتماعی و فرهنگی به بررسی ارتباط قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی پرداخته ایم. قشربندی اجتماعی را با تاسی از انگاره وبری با دو مولفه طبقه و پایگاه و مصرف فرهنگی را با استفاده از داده هایی در زمینه مصرف موسیقایی و با دو مولفه نوع و میزان مصرف، سنجیده ایم. برای بررسی فرضیات، داده هایی در زمینه نوع و میزان مصرف موسیقیایی 360 نفر از ساکنان چهار محله اختیاریه، الهیه، پونک و جوادیه (برای گروه تحقیق هر کدام از محلات مذکور نماد طبقات و پایگاه های متفاوت بوده است) از محلات شهر تهران با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. یافته های حاصل از پیمایش نشان می دهد: .1 میان طبقه و پایگاه و میزان مصرف موسیقایی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، .2 پایگاه با هر دو مولفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف نخبه و توده رابطه معنادار دارد، .3 طبقه نیز تنها با یک مولفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف توده ارتباط معنادار دارد، .4 هرچه پایگاه افراد بالاتر باشد گرایش آن ها به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه بیشتر و گرایش شان به مصرف انواع موسقی متعلق به فرهنگ توده کمتر است، .5 هر چه طبقه افراد بالاتر، گرایش شان به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ توده بیشتر است، .6 در مجموع و با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون مشخص شد، تفاوت پایگاهی (تفاوت در میزان تحصیلات، منزلت شغلی و اصل و نسب) افراد بیشتر از تفاوت طبقاتی (تفاوت در وضعیت اقتصادی) پیش بینی کننده میزان و نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی) افراد است.
جامعه شناسی مصرف موسیقی
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های نظری مهم در عرصه جامعه شناسی فرهنگ این است که چه عواملی نوع و میزان مصرف فرهنگی مردم را تعیین می کنند. به میزانی که محصولات فرهنگی در جوامع گسترش می یابند و مصرف فرهنگی نقش مهمتری در خلق هویت ها و همچنین اقتصاد فرهنگ ایفا می کنند، طرح این پرسش نیز اهمیت بیشتری می یابد. به همین ترتیب، پاسخ به آن بخشی از تلاش برای روندنمایی تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز هست. مقاله حاضر نیز به طرح این پرسش می پردازد که نوع و میزان مصرف موسیقی تحت تاثیر چه عواملی است. برای پاسخ دادن به آن نیز از منظر تحلیل طبقاتی به مصرف موسیقی نگریسته شده است. طبقه اجتماعی و سرمایه فرهنگی به عنوان دو متغیر کلیدی نظریه های کلاسیک تبیین مصرف فرهنگی طرح شده اند و سپس بر مبنای مطالعه تجربی مصرف موسیقی در شهر تهران، تلاش شده است تا سهم این عوامل در تبیین ذائقه موسیقایی مشخص شود. در این مقاله بر اساس شواهد تجربی، نظریه های طبقاتی تبیین کننده ذائقه موسیقایی نیز نقد می شود.
خرده فرهنگ یا مصرف فرهنگی
حوزه های تخصصی:
تحولات چشمگیر در عرصه فن آوری ارتباطات و رشد مصرف گرایی، نقش فرهنگ رسانه ای و فرهنگ عامه پسند جهانی در جامعه پذیری جوانان را افزایش داده است. از جمله نتایج تحولات فوق، ظهور خرده فرهنگ ها و سبک های زندگی متنوعی در بین جوانان است که گاه با فرهنگ رسمی جامعه همخوان نبوده و گاه آن را به چالش می کشد. در مطالعه حاضر که بر روی نمونه ای معرف از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران صورت گرفته است میزان گرایش دختران نوجوان به رفتارهای خرده فرهنگی بررسی می شود. در این مقاله نشان داده می شود که شکاف در تمایلات ذهنی و جهت گیری های رفتاری دختران نوجوان نسبت به مولفه های خرده فرهنگی، تناقضاتی را در توجه هم زمان آنها به ارزش های سنتی و مدرن به همراه دارد. از سوی دیگر گرایش به رفتارهای خرده فرهنگی آن چنان فراگیر شده است که تمایز آن از رفتارهای مقبول رسمی دشوار گردیده و مرزبندی های این دو سطح نگاه و رفتار را در معرض تغییر و تعریف مجدد قرار می دهد.
بررسی پیامدهای کاربرد فراغتی اینترنت بر رفتارهای فراغتی جوانان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی تغییرات ناشی از کاربرد اینترنت در رفتارهای فراغتی کاربران جوان اینترنت در تهران و بر پایه تحلیل ثانویه داده های مربوط به فعالیتهای فراغتی آنان تنظیم شده است. سوال اصلی این است که استفاده از اینترنت چه تاثیری بر میزان زمان اختصاص یافته و الگوی انجام فعالیتهای فراغتی جوانان بر جای گذاشته است؟ یافته های مطالعه در خصوص زمان اختصاص یافته به فعالیتهای فراغتی حاکی از آن است که کاربران اینترنت زمان بیشتری را صرف رفتارهای فرهنگی و فراغتی می کنند. همچنین کارکرد ارتباطی اینترنت موجب ارتقای کیفی و کمی فعالیتهای فراغتی دارای کارکرد غالب اجتماعی با محوریت روابط دوستانه شده است. در بخش فراغت رسانه ای، کاربرد اینترنت تاثیر واحدی ندارد. بدین معنی که این تاثیر در ارتباط با تماشای تلویزیون، از الگوی جایگزینی، در ارتباط با گوش دادن به رادیو، از الگوی دوگانه و در مورد مطالعه کتاب، روزنامه و مجله، از الگوی ارتقا پیروی می کند. در نهایت کاربرد اینترنت بر رفتارهای فراغتی سرگرم کننده تاثیری ترغیب کننده دارد.
سبک زندگی تلویزیونی و مصرف
حوزه های تخصصی:
امروز استفاده از رسانه یک امر طبیعی است چرا که رسانه ها بخش مهمی از زمان و مکان را در زندگی روزمره ما اشغال کرده اند. تأثیر رسانه در زندگی را در نقش فرآیند هویت سازی، لذت بخشی و ساختمند شدن زندگی روزمره میتوان دید. رسانه ها در کنار آن واقعیتی که وجود دارد یک واقعیت نمادین برای ما می سازند. رسانه ها برای تسهیل در دسترسی به مخاطب، مخاطبان خود را بر مبنای سبک زندگی طبقه بندی میکنند. رسانه ها موجب تغییر سلیقه و در نهایت تغییر الگوی مصرف شوند. رسانه ها از جمله تلویزیون می توانند برداشت ها و تصاویری از زندگی و سبک آن ترسیم و ترویج کنند و بر ارزش و نگرش هایی که منجر به شکل گیری یک نوع رفتارو سبک زندگی مصرف می شود تأثیر بگذارند. بر اساس نظریه بوردیو افراد به واسطه برخورداری از انواع مختلف سرمایه (فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی) دست به مصرف فرهنگی، مادی میزنند. اغلب افراد تلاش میکنند با مصرف نوع خاصی از کالاها یا نوع خاصی از پوشاک، تغییر طبقاتی خود را اعلام کنند و یک هویت طبقاتی و سبک زندگی جدیدی را به دست آورند. در سریال های نمایشی تلویزیون طبقه بالا بیش از طبقات متوسط وپایین نمایش داده میشود. انعکاس بیشتر زندگی قشر مرفه موجب تمایل افراد به سبک زندگی مرفه ومصرف گرایی میشود.
مناسبات سرمایه فرهنگی و سبک زندگی: پیمایشی در میان شهروندان طبقه متوسطِ شهر سنندج، کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث محوری این مقاله مطالعه مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبکِ زندگی در میان طبقه متوسط شهر سنندج است. پیشفرض نظری طرح چنین مسئلهای این است که سبک زندگی به فراخور نوع و میزان سرمایه فرهنگی سامان مییابد. سبک زندگی همچنین نقشی اساسی در برساختن هویتها، معناها، نگرشها، انتخابها، ذائقهها و رفتارها دارد. چارچوب نظری این مطالعه تلفیقی است از آراء پیر بوردیو، دیوید چینی، میشل سوبل و آنتونی گیدنز. جامعه آماری مورد مطالعه طبقه متوسط شهر سنندج است که نمونه ای بر اساس قشرهای درونی آن مانند فرهنگیان، کارمندان، پزشکان، مغازهداران و گروههایی جز آن ها انتخاب شدهاند. فن گردآوری دادهها پرسش نامه بود که با استفاده از نمونه گیری خوشهای تصادفی در میان 320 نفر از پاسخ گویان سنندجی توزیع گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین سرمایه فرهنگی و اَشکال آن با سبک زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین در بین اَشکال مختلف سرمایه فرهنگی نوع «سرمایه فرهنگی تجسمیافته» دارای بیشترین رابطه با سبک زندگی است. یعنی، با افزایش سرمایه فرهنگی، سبک زندگی افراد پیچیدهتر میگردد. از دیگر نتایج تحقیق نقش سرمایه فرهنگیِ نهادی است که در پیوندی دیالکتیکی با سرمایه اقتصادی سایر سرمایههای فرهنگی و در نتیجه سبک زندگی را تعیین میکند. در رابطه با متغیرهای زمینهای نتایج تحقیق نشان میدهد در خصوص سبک زندگی و سرمایه فرهنگیِ طبقه متوسطِ نوظهور سنندج، در میان متغیرهای زمینهای، متغیر تحصیلات نقشی اساسی در فراهم ساختن زمینه برخورداری از سرمایهها و نوع و میزان مصرف فرهنگی دارد. طبقه متوسطِ نوظهور شهر سنندج ماهیّتی دولتی خدماتی دارد که متغیر سن نوظهور بودن آن را تبیین میکند.
برساخت سوژه در فرآیند مصرف فرهنگ مردم پسند مطالعه ای کیفی بر روی مصرف کنندگان گونه های رسمی و غیررسمی موسیقی مردم پسند در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان یکی از خصوصیات فرهنگ مردم پسند را تکثر گونه ها و کالاهای فرهنگی آن دانست. به نظر می رسد این تکثر، در جوامع درحال گذار که موطن اصلی این فرهنگ به شمار نمی روند، نوعی ناهمگونی ایجاد کرده است. در ایران نیز به عنوان جامعه ای درحال گذار، این ناهمگونی مشهود است؛ علاوه بر آن، فضای مصرف این فرهنگ در ایران، به علت محدودیت هایی که بر سر راه تولید انواعی از فرهنگ مردم پسند وجود دارد، این ناهمگونی را به تعامل های ستیزگونه تبدیل کرده است. چالش میان انواع رسمی و غیررسمی این فرهنگ در ایران، چالشی دیرپا و مسئله مند است. در این تحقیق که بر روی مصرف کنندگان تهرانیِ دو گونة رسمی و غیررسمی موسیقی مردم پسند به عنوان یکی از بااهمیت ترین جلوه های فرهنگ مردم پسند صورت گرفته است، سعی شده با الهام از رویکرد نظری و روش شناختی برساخت گرا و جمع آوری داده ها به مدد تکنیک گروه های متمرکز و تحلیل آنها با استفاده از تکنیک تحلیل موضوعی (تماتیک، به این پرسش پاسخ داده شود که مصرف کنندگان گونه های رسمی و غیررسمی موسیقی مردم پسند، چگونه برساخت می شوند؟
با بهره گیری از تم های استخراج شده در هر تحلیل تماتیک، در انتها، مشخص شد که سوژه های مصرف کنندة گونة رسمی، سوژه هایی اصالت زدا، نوستالژیک و متساهل اند؛ درحالی که سوژه های مصرف کنندة گونة غیررسمی، سوژه هایی اصالت گرا، سنت گریز، انحصار طلب و جهانی گرا می باشند. این تفاوت بنیادی در سوژه بودگی دو گروه مصرف کنندة بررسی شده، بستر ساز تعامل غیرپویا و منازعه آمیز در فضای مصرف فرهنگ مردم پسند به حساب می آید
تحصیلات و مصرف فرهنگی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های رایج برای هویت یابی و بازنمایی خویشتن، به ویژه در دوران معاصر، مصرف فرهنگی است. غالباً افراد در مصرف فرهنگی، انواع کالاها و نمادهای ارزشمند را، نه به خاطر ارزش مادی شان بلکه به دلیل ارزش فرهنگی آنها و به منظور ایجاد تصاویری مطلوب از خویش در ذهن دیگران مصرف می کنند. در این میان، انتخاب الگوی خاصی از مصرف فرهنگی یا شیوه ها یا ترجیحات فرهنگی نیاز به منابع فرهنگی یا سرمایه فرهنگی دارد یا به تعبیری مصرف فرهنگی نیاز به منابع و سرمایه فرهنگی دارد. یکی از راه های دستیابی به منابع و سرمایه فرهنگی نیز از طریق تحصیلات و آموزش و پرورش و انباشت دانش رسمی و مشروع است. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تفاوت های مصرف فرهنگی و الگوهای مصرف فرهنگی برحسب سطوح مختلف تحصیلات در میان شهروندان تهرانی است. سطوح مختلف تحصیلات نیز تاحدی میزان منابع و سرمایه فرهنگی افراد را نشان می دهد. این تحقیق از نوع تحلیل ثانویه است که یافته های آن از داده های جمع آوری شده شورای فرهنگ عمومی گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد که بین سطوح مختلف تحصیلات و میزان استفاده از محصولات فرهنگی تفاوت معناداری وجود دارد. به بیانی مصرف فرهنگی در سطوح مختلف تحصیلات از تفاوت معناداری برخوردار است. همچنین یافته ها نشان می دهد که با افزایش تحصیلات میزان استفاده از محصولات فرهنگی نیز افزایش می یابد، بهطوریکه با افزایش تحصیلات، میزان استفاده از امکانات بصری، میزان گوش دادن به موسیقی و رفتن به سینما و تئاتر افزایش پیدا کرده است. در نهایت اینکه مصرف فرهنگی هم در سطوح و میزان های مصرف و هم در الگو یا ترجیح مصرف، در میان افراد با تحصیلات مختلف متفاوت بوده است. بهطوریکه می توان گفت، تحصیلات با انباشت منابع و سرمایه های فرهنگی در فرد به شکل دهی شیوه های خاصی از مصرف دست زده است.
پراکنش مصرف فرهنگی بین سطوح تحصیلی مختلف در ایران
مقاله حاضر به مطالعه رابطه بین مصرف به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های دنیای مدرن و تحصیلات با اتکا بر آرای بوردیو پرداخته است. آنچه در این تحقیق با عنوان مصرف فرهنگی از آن یاد شده است شامل استفاده از تلویزیون، ماهواره، کتاب، نشریه، روزنامه، موسیقی، سینما، تئاتر، رادیو، اینترنت و مانند آن بوده است. یافته های این تحقیق، حاصل مطالعه یک پروژه ملی بوده که در سال 1388 در سطح استان های کشور اجرا گردید و با کمک روش تحلیل ثانویه به انجام رسیده است.
نتیجه نهایی این پژوهش تأییدکننده وجود رابطه و تأثیرگذاری سطح تحصیلات بر نوع و میزان مصرف فرهنگی بوده است. سطح تحصیلات افراد قوی ترین همبستگی را به ترتیب با استفاده از اینترنت، امکانات بصری و سینما نشان داد. از نظر میزان استفاده از کالاهای فرهنگی مشاهده گردید که افراد با قرار گرفتن در رده های تحصیلی مختلف به میزان های متفاوتی به مصارف فرهنگی روی می آورند و سطح تمایزات گوناگونی را تجربه می نمایند که رده تحصیلی بیسواد و کمتر از ابتدایی بیشترین تمایز و تفاوت را به لحاظ میزان مصرف کالاهای فرهنگی مختلف نسبت سایر رده ها دارد. همچنین درصد تمایزیافتگی برای کتاب چاپی و روزنامه نشان می دهد که این دو کالای فرهنگی بالاترین میزان تمایزیافتگی را در افراد ایجاد می کنند؛ به بیان دیگر افراد طبق رده بندی تحصیلی شان در استفاده از این دو کالا بیش از سایر کالاها از یکدیگر متمایز گشته اند. همچنین بیشترین تفاوت بین رده های تحصیلی از نظر میزان مصرف کالاهای فرهنگی، بعد از مطالعه کتاب و روزنامه در میزان استفاده از نشریه غیر روزانه و اینترنت بوده است
تأثیر تفاوت های جنسیتی در استفاده از کالاهای فرهنگی(فیلم، موسیقی و کتاب) و نحوه گذراندن اوقات فراغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه جنسیّت و مصرف فرهنگی، به بررسی تمایزات جنسیّتی در استفاده از کالاهای فرهنگی و نحوه گذراندن اوقات فراغت در میان دانشجویان دانشگاه های پیام نور و آزاد اسلامی شهر مریوان اقدام کرده است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد و جامعه آماری آن، کل دانشجویان دانشگاه های پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مریوان بود. حجم نمونه تعداد 342 نفر از دانشجویان بود که از طریق شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. نتایج نشان دهنده این است که استفاده از انواع فیلم ها برحسب جنس متفاوت است مردان بیشتر فیلم های اکشن، جنایی، تاریخی، مستند و زنان بیشتر فیلم های درام، رمانتیک و خانوادگی نگاه می کنند. همچنین استفاده از انواع کتاب ها برحسب جنس متفاوت است: زنان بیشتر کتاب های رمان، شعر، هنری، روان شناسی و مردان بیشتر کتاب های فلسفی و دینی را مطالعه می کنند. مصرف برخی از انواع موسیقی ها نیز برحسب جنس متفاوت است: زنان بیشتر از مردان موسیقی های پاپ مجاز فارسی، رپ مجاز فارسی، رپ غیر مجاز فارسی و رپ کردی گوش می دهند. نحوه گذراندن برخی از شیوه های اوقات فراغت نیز بر حسب جنس فرق می کند، زنان بیشتر از مردان اوقات فراغت خود را با شرکت در مراسم دینی و فعالیت های هنری سپری می کنند، ولی مردان در زمان فراغت بیشتر به مطالعه غیر درسی، ورزش، بازی های کامپیوتری و رفتن به پارک اقدام می کنند. دختران و پسران دانشجو از لحاظ میزان استفاده از فیلم، کتاب و میزان گذراندن اوقات فراغت تفاوت معناداری با هم ندارند، اما میزان مصرف موسیقی بر حسب جنس متفاوت است.
تأثیر سبک زندگی بر هویت اجتماعی(مطالعه تجربی جوانان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی نشان دادن تأثیر سبک زندگی در هویت اجتماعی است. چارچوب نظری آن استدلال نظری پیر بوردیو مبنی بر تعیین کنندگی سبک زندگی در ایجاد تمایز اجتماعی است. سبک زندگی شامل دو بعد مصرف فرهنگی و مدیریت بدن و به صورت تیپولوژی دو وجهی جهانی محلی در نظر گرفته شده و هویت اجتماعی به صورت سه هویت قومی و مذهبی و جهان وطنی در پیمایشی از نمونه ای احتمالی از جوانان سنندج سنجیده شده است. نتایج به دست آمده از روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که داده های تجربی مدل نظری مورد نظر را حمایت نمی کنند. به عبارت دیگر بررسی تجربی انجام شده روابط مفروض بین مصرف فرهنگی و مدیریت بدن به عنوان ابعاد سبک زندگی و هویت قومی، هویت مذهبی و هویت جهان وطنی به عنوان ابعاد هویت اجتماعی را تأیید نمی کند. هرچند ارتباطی ضعیف بین متغیرهای مذکور برقرار است.
مصرف موسیقیایی (مطالعه ای در باب گرایش به موسیقی در جامعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر، حاصل یافته های نظرسنجی تلفنی با هدف بررسی گرایش شهروندان 15 تا 45 سال تهرانی با تمرکز بر انواع موسیقی در دسترس است. حجم نمونه ، 804 نفر بوده و برای تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شده است.
یافته ها نشان داد 78/2درصد شهروندان 15 تا 45سال تهرانی، شنوندة انواع موسیقی هستند. شنوندگان موسیقی، 72/1درصد به «موسیقی باکلام»، 68/4درصد به «موسیقی ایرانی» و 54/3درصد به «موسیقی با تصویر» علاقه دارند. 63/8درصد شنوندگان موسیقی، به «موسیقی پاپ ایرانی»، 52/6درصد به «موسیقی های لس آنجلسی»، 40/8درصد به «موسیقی سنّتی ایرانی»، 28/6درصد به «موسیقی های مذهبی»، 26/3درصد به «موسیقی محلی»، 19/4درصد به «موسیقی غربی»، 19/3درصد به «موسیقی های رپ»، 16/9درصد به «موسیقی پاپ ایرانی بی کلام»، 14/5درصد به «موسیقی سنّتی ایرانی بی کلام»، 13/3درصد به «موسیقی های پاپ زیرزمینی»، 11/5درصد به «موسیقی غیررسمی راک»، 10/4درصد به «موسیقی کلاسیک خارجی» و 4/6 درصد به «موسیقی سنّتی کشورهای خارجی» در حد زیاد گوش می دهند. 45/6 درصد شنوندگان موسیقی، به «محتوا» و 19/5 درصد به «ریتم و آهنگ» موسیقی اهمیت می دهند.
مطالعه معانی مصرف گونه های موسیقیایی از دیدگاه جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف دستیابی به دیدگاه و دلایل ذهنی مصرف نوع خاص موسیقی که از طرف جوانان انتخاب می شود، انجام گرفته است. در تمام طول پژوهش پارادایم تفسیرگرایی و توجه به دلایل ذهنی خود مصرف کننده مورد مطالعه، بر کار حاکم بوده است. این تحقیق با روش کیفی و تئوری زمینه ای انجام گرفته و تکنیک جمع آوری داده-ها، مصاحبه عمیق است. جامعه آماری جوانان 29-20 سال قزوینی هستند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است که روش مناسبی برای تحقیقات کیفی است. حجم نمونه با توجه به ویژگی های جمعیتی جامعه هدف، 23 مورد است که بر این اساس، از 12 مرد و 11 زن مصاحبه به عمل آمد. این پژوهش نشان می دهد که جوانان با انتخابی کاملاً فعال و از روی شناخت ژانرهای مختلف موسیقیایی را برمی گزینند، در انتخاب، التقاط گرایانه عمل می کنند، در مورد تفاوت در انتخاب، معتقد به خاص بودن هستند، خواهان تکثّر و سهل گیری اجتماعی در انتخاب هستند، به مردسالاری، نبود جایگزین مناسب و رها شدن اعتراض دارند، با موسیقی هویت یابی می کنند و در عین حال، احساس جدا بودن از جامعه بزرگتر ندارند و در صدد حفظ پیوند با فرهنگ حاکم اند. مصرف-کننده جوان از همه راهبردهای موسیقیایی ذکر شده استفاده می کند تا عقیده خود را در جامعه بیان کند. آن ها با این راهبردها، اعتراض و البته پیوند خود را با جامعه اظهار می-کنند.
مصرف فرهنگی و عوامل مرتبط با آن مطالعة موردی: دانش جویان دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر در پی بررسی مصرف فرهنگی طبقات و گروه های مختلف دانش جویان دانشگاه مازندران است. در بخش مبانی نظری، از دیدگاه های پی یر بوردیو استفاده شده است. تحقیق با روش پیمایش، با استفاده از ابزار پرسش نامه، و به شیوة نمونه گیری خوشه ای در بین 400 نفر از دانش جویان دانشگاه مازندران انجام گرفته است. نتایج حاکی از تأیید تأثیر تمایز طبقاتی و تفاوت بین گروه ها در بعضی از ابعاد مصرف فرهنگی است، اما ضرایب هم بستگی پایین و هم چنین تفاوت غیرمعنادار در سایر ابعاد، سخن گفتن از نظریة طبقاتی در ایران یا حداقل در جامعة دانشگاهی ایران را با تردید هم راه می سازد. در واقع، نتایج تحقیق حاضر نتوانست به ارائة تبیین مناسبی از نظریة طبقاتی بودن مصرف فرهنگی بوردیو منجر شود.
بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر مصرف فرهنگی: با تاکید بر مطالعه کتاب در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر مطالعه غیر درسی در شهر اهواز است. پژوهش حاضر از میان عوامل مختلف، بر نقش انواع سرمایه(سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) بر میزان مطالعه افراد تاکید دارد. روش: جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی ساکنان شهرستان اهواز است که بین سنین 15 تا 70 سال قرار دارند. از بین آنها 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. روش تحقیق این پژوهش، پیمایش بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با نرم افزارspss16 انجام شد. یافته ها: نتایج توصیفی نشان داد که میزان مطالعه در بین جامعه مورد تحقیق در حد پایینی است. 43 درصد افراد فاقد مطالعه آزاد در طول هفته هستند. و تنها 25/1 درصد بیشتر از 4 ساعت مطالعه در هفته را گزارش داده اند. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نیز حکایت از آن دارد که بین هر سه نوع سرمایه یعنی سرمایه فرهنگی و ابعاد آن(فرد، خانواده و محیط) سرمایه اقتصادی و سرمایه اجتماعی، با میزان مطالعه رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بدین معنا که افرادی که دارای میزان بالاتری از سرمایه ها هستند، بیشتر از سایر افراد به مطالعه می پردازند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشانگر آن است که متغیر های مستقل قادر به تبیین39/0درصد از واریانس مطالعه هستند. ارزش/اصالت: امروزه مصرف کالای فرهنگی خصوصا کتاب و سایر کالای خواندنی نظیر روزنامه و مجلات، عاملی موثر در تسریع فرایند توسعه اجتماعی و فرهنگی جوامع است. اما همانگونه که نتایج پژوهش حاضر نیز نشان می دهد میزان مطالعه در جامعه ایران که جامعه ای در حال توسعه محسوب می گردد، بسیار اندک است. بر این اساس شناخت عواملی که در ایجاد و تداوم چنین پدیده ای موثرند از اهمیت بسزایی برخوردار است. نتایج این پژوهش می تواند به مسؤلان نهادهای فرهنگی کشور کمک می کند تا با شناخت کافی از عوامل مؤثر بر مطالعه، در جهت ایجاد و تقویت فرهنگ مطالعه و خروج از تنگناهای موجود در این حوزه، گام بردارند.
مطالعه ی بین نسلی الگوی مصرف کالاهای فرهنگی در بین دختران و مادران شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اذعان بسیاری از صاحب نظران فرهنگی، با توجه به تحولات اجتماعی و افزایش سطح سواد در جامعه، انتظار می رود متقاضیان کتاب، فیلم، مطبوعات و سایر فرآورده های فرهنگی افزایش یابند؛ لذا مصرف کالاهای فرهنگی در حال حاضر یکی از مسائل مورد توجه برنامه ریزان فرهنگی کشور است. مطالعه حاضر در پی بررسی تفاوت مصرف کالاهای فرهنگی در بین مادران و دختران شهر یزد و بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در آن بر اساس نظریه های بوردیو و اینگلهارت است. این تحقیق با روش پیمایش مقطعی و با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه از 15 ساله شهر یزد با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین گردید - میان زنان 75 که با روش نمونه گیری دو مرحله ای، 192 مادر و 192 دختر مجرد آنها جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. نتایج نشان دهنده تفاوت بین مصرف کالاهای فرهنگی در بین دختران و مادران می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان از آن دارد که دو متغیر نسل و سرمایه فرهنگی، 14 درصد از تغییرات مصرف فرهنگی پاسخ گویان را تبیین می کند. در مجموع به نظر می رسد مصرف فرهنگی مادران به الگوی فرهنگی میانمایه- نخبه و مصرف فرهنگی دختران به الگوی فرهنگی میانمایه- توده متمایل می باشد.
الگوهای مصرف سالمندان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه افراد با ورود به دوره سالمندی تغییرات بسیاری در زندگی شان احساس می کنند. یکی از این بسترهای تحولی ناظر بر ساختار مصرف و سبک زندگی آنان است؛ این نوشتار با رویکردی پدیدارشناختی به دنبال درک تجارب زیسته سالمندان از این مقوله است. بر این مبنا، ابتدا با طرح ملاحظات نظری، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در نظر داشتن اشباع اطلاعاتی، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته را میان 21 نفر از سالمندان شهر کرمان به اجرا گذارده است. سپس با اهتمام به روش کلایزی مضامین اصلی«مصرف تجسدی» با 2 درون مایه فرعی تر رژیم های مصرف، مصرف پوشاک و مضمون اصلی «مصرف فرهنگی» با درون مایه های مصرف هنری، مصرف فراغتی و سبک گذران دینی، تحلیل یافته ها پیگیری شده است. یافته ها و مفاهیم مشترک در تجربه سالمندان نشان می دهد که ما با یافته های ناهمسازی رو به رو هستیم. مصرف سالمندان، از سویی متأثر از ساختارهای حاکم بر فرهنگ جامعه و انتظارات متفاوت از سالمندان، شرایط جسمانی و عدم استطاعت مالی است و ازدیگر سو، بر بنیادهای منزلت یابی و مصارف عامیانه استوار است.
بررسی رابطه بین میزان دین داری و سبک زندگی (مورد مطالعه: زنان شهراهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مفهوم سبک زندگی به عنوان بیان روش زندگی مردم و الگوهای فرهنگی و رفتاری آحاد جامعه از مفاهیم اساسی علوم انسانی به ویژه روانشناسی و علوم اجتماعی به شمار می آید. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین میزان دین داری و سبک زندگی زنان شهر اهواز است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان شهر اهواز بوده که تعداد 383 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای سنجش از پرسشنامه استاندارد گلاک و استارک و پرسشنامه محقق ساخته استفاده کرده ایم. یافته ها نشان می دهد که بین نمره ی کل دین داری، رابطه منفی و معنادار و نمره ی دینداری در ابعاد (اعتقادی، عاطفی) با ابعاد سبک زندگی (مدیریت بدن، مصرف فرهنگی، فعالیت های فراغت) رابطه مثبت وجود دارد. اما در بررسی رابطه بین بُعد پیامدی با مدیریت بدن و مصرف فرهنگی، رابطه معنادار دیده نشد. هم چنین بین بعد مناسکی با فعالیت های فراغت زنان رابطه معنادار مشاهده نگردید. در نهایت نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان می دهد که بُعد اعتقادی دین داری، بیش ترین تاثیر را در تبیین سبک زندگی زنان شهر اهواز داشته است و در مجموع متغیرهای مستقل توانسته اند، 25/38 درصد تغییرات متغیر سبک زندگی را تبیین نمایند.
مطالعه بین نسلی سبک زندگی دختران و مادران شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
حوزه های تخصصی:
در جوامع کنونی به علت توسعه فن آوری ارتباطات و اطلاعات و تنوع روزافزون کالاها و خدمات و ... موجب تفاوت تجارب و آموزش های نسل فعلی از نسل قدیم و کاهش میزان بازتولید ارزش های اجتماعی در جامعه جدید می گردد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تفاوت ابعاد سبک زندگی (مصرف فرهنگی، گذران اوقات فراغت، مدیریت بدن و الگوی خرید لباس) مادران و دختران شهر یزد و بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر این ابعاد است. این تحقیق به صورت پیمایش مقطعی و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه در میان زنان 75-15 ساله شهر یزد در پائیز 91 انجام گردید.
در این تحقیق با بهره گیری از نظریه های بوردیو و اینگلهارت به عنوان چارچوب نظری، با استفاده از spss و آزمون های t، همبستگی و رگرسیون به آزمون فرضیات پرداخته شد.
یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار بین مصرف فرهنگی، نحوه گذران اوقات فراغت، مدیریت بدن و الگوی خرید لباس دختران و مادران و نیز وجود همبستگی مثبت و معنادار بین درآمد خانوار با مدیریت بدن و الگوی خرید لباس دختران و مادران می باشد. همچنین همبستگی مثبت و معنادار سرمایه فرهنگی با مصرف فرهنگی، مدیریت بدن و الگوی خرید لباس دختران و مدیریت بدن و الگوی خرید لباس مادران مشاهده گردید.
کلیدواژه ها