فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
رباعیّات خیّام از پرجاذبه ترین آثار ادبی ایران و جهان و از ناشناخته ترین آنهاست. در این مقاله، رباعیّات خیّام با هدف آماده سازی برای تحلیل های روانشناختی، از زاویة گسترة قابلیّت انتساب به شخص خیّام و از زاویة تفسیرپذیری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 20 رباعی از مجموعة رباعی های منسوب به خیّام که بیشترین اجماع را دارند، بررسی و تحلیل روانشناختی شدند. نخست وضعیّت استثنایی رباعیّات خیّام در گسترة ادبیّات فارسی مطرح گردید. سپس مهم ترین نکات مورد اختلاف در باب آن ارائه شد. باورهای مذهبی، لاادری بودن، پوچ نگری و لذّت جویی، چهار مورد از این مجموعه هستند. در این میان، نگاه خاصّ خیّام به «مرگ» و «مَی» بررسی شد و در نهایت، گسترة تفسیرپذیری رباعیّات و چند رباعی محوری از آن میان بررسی شد. سه الگوی تفسیری برای تحلیل های مختلف، از جمله تحلیل روان شناختی ارائه گردید. این الگوها که بیان مستقیم، هدفمند و تلویحی نام گرفتند، رباعیّات خیّام را پذیرای تحلیل های روانشناختی مختلف می کنند. بخشی از سردرگمی نویسندگان مختلف در باب آثار خیّام، ناشی از تلاش آنها برای قرار دادن این آثار در چهارچوب خاصّی است که عموماً تناسب کافی با آن ندارند. ارائة الگو های تفسیری مختلف، راهی برای کاهش سوگیری های گمراه کننده و نزدیک شدن به واقعیّت های شخصیّت و آثار خیّام است.
بررسی و مقایسة چهار دورة قهرمانی شاهنامه بر اساس نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها از ناخودآگاه جمعیِ افراد در دوره های اوّلیّه نشأت گرفته است. در نظر یونگ (روانکاو سوئیسی) و پیروانش، کهن الگوها قالب ها و ظرف های از پیش تعیین شده ای دارند که در رؤیاها و اسطوره ها نمود می یابند. در پهنة ادبیّات فارسی، شاهنامة فردوسی در بر دارندة بخش عظیمی از این نمادها و کهن الگوهاست که مبتنی بر ناخوداگاه جمعی اقوامی، در طول سالیان متمادی بوده است. مقالة حاضر، کوششی برای یافتن ارتباط بین قهرمان های اسطوره ای شاهنامه، طبق نظریّات یونگ و فرای است که با روش تحلیل محتوایی(Contentanalysis) نگاشته شده است. در این پژوهش، برخی شخصیّت های اسطوره ای شاهنامه با توجّه به کارکرد و نوع کنش هاشان و نیز بر اساس سیر تحوّلات تاریخی آنها، با کهن الگوهای مورد نظر «یونگ» تطبیق یافته است. پس از مطابقت آرای یونگ و هم فکرانش بر اسطوره های مورد بررسی و مقایسة ویژگی ها و کنش های آنها با یکدیگر در دوره های مختلف، بخش های ناشناختة اسطوره ها و فرایند تغییر و تحوّل آنها تبیین شده است. در این پژوهش، اظهار نظرها بر اساس فرضیّه ارائه شده است؛ زیرا پیش فرض اصلی بر این بوده است که قهرمان های دوره های انتخابی دارای خاصیّت کهن الگویی هستند. تحقیق بر این اساس پیش رفته است و در پایان، نتیجة حاصله نشان داده است که قهرمان ها و حوادث زندگی ایشان در قالب های کهن الگویی ساخته و پرداخته شده است و فرهنگی جمعی در ساخت آنها از آغاز تا پایان دخیل بوده است. این پژوهش نشان داده که چگونه هر دورة قهرمانی، زمینه ساز تکامل ویژگی های قهرمانی دورة بعدی است؛ زیرا مراحل قهرمانی طبق آرای یونگ به صورت تدریجی تکامل می یابد. قهرمان دورة اوّل در سطح ابتدایی و نازلی قرار داشته است و دارای خصوصیّات دورة اوّل بوده است، در حالی که قهرمان دورة چهارم، نمود کاملی از قهرمان نهایی و قربانی است. همچنین در حین بررسی دوره های قهرمانی، انواع چهارگانة آنیما (طبق الگوی مورد نظر یونگ) بررسی و مشخّص شد که آنیما نیز از دورة اوّل تا چهارم از سیری تکوینی برخوردار بوده است و به تدریج تکامل یافته تا اینکه در دورة قهرمانی چهارم به اوج آگاهی و احساس یعنی مرحلة چهارم از الگوهای کارکردی خویش دست یافته است.
عشق مجنون در آیینه روانکاوی (بر پایه ی « لیلی و مجنون » نظامی گنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از کلیدی ترین مفاهیم در ژرفکاوی معنای احوال انسانی در ادبیات است . منظومه لیلی و مجنون نظامی از شاخص ترین نمونه های ادبی است که حضور این مفهوم انسانی را ژرف اندیشانه به نمایش می گذارد. هرکسی از ظن خود، گاه سطحی گاه عمیق دست به تفسیر و تعیین معانی و دلالتهای این مفهوم زده است . اندیشه مدرن از جمله روانکاوی راهکار هایی در مقابل ما می نهد که از کلی گویی بپرهیزیم و مسیری مشخص را برای جست و جو در پیش گیریم . در این پژوهش ابعاد پنهان عشق بیمار گونه ای را بررسی می کنیم که هریک از ابعاد آن زنجیر وار با هم در پیوند می باشند .اینگونه عشق از نوعی خودشیفتگی آغاز می شود و تا مالیخولیا و خود آزاری ادامه می یابد و به جهت گیری مرگ اندیشانه می انجامد. در ضمن مفاهیمی چون مطلوب گمشده که بر دسترس ناپذیری ابژه (معشوق بیرونی) تاکید دارد و از دیگر ابعاد خودشیفتگی است بررسی خواهند شد ، نتیجه این که بسیاری از الگوهای عشق به نظر کمال یافته در عمل این گونه نیستند و با گونه هایی از روان پریشی و رفتارهای ضد اجتماعی همراه اند .
ویژگی های سبکی تاریخ ایلچی نظام شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تاریخ ایلچی نظام شاه» یکی از معتبر ترین کتب تاریخی عهد صفویه است که بدلیل پاره ای از اطلاعات دسته اول در میان کتب تاریخی این دوره جایگاه ویژه ای دارد. سبک نثر آن دارای ویژگی های خاصی است. در این مقالهسبک نثر این کتاب در دو بخش «صوری» و «محتوایی» تحلیل شده است.در «بخش صوری» خصیصه های دستوری(صرف) آن در سه بخش اسامی خاص و عام، ترکیبات اسمی و وصفی، ساختمان فعل های مرکب و خصیصه های ادبی در دو بخشآرایه های بیانی و اشعار از نظر سبک شناسی تحلیل شده است. در «بخش محتوایی» به خصیصه هایی چون صداقت و بی پروایی، ذکر جزییات و ثبت دقایق، اعتدال در توصیف و استناد علمی پرداخته شده است. به دلیل این که تاریخ ایلچی نظام شاه در زمانی تألیف شده که کتاب های تاریخی بسیاری نوشته شده است جهت روشن شدن بهتر موضوع و ارزیابی های منطقی سبک شناسانه، سبک این کتاب با کتب تاریخی قبل و بعد و همعصر، در زمینه مورد بحث مقایسه شده است.این پژوهش به شیوه ی توصیفی-تحلیلیانجام گرفته است.
استعاره های مفهومی در زبان فارسی؛ تحلیلی شناختی و پیکره مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی در پیکره ای نمونه از زبان فارسی می پردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از پایگاه داده های زبان فارسی، پیکره ای از متون نوشتاری زبان فارسی معاصر که شباهت بیشتری به زبان روزمره سخنوران دارد، نمونه گیری و استعاره های مفهومی نهفته در آن استخراج گردد. سپس این استعاره ها براساس طبقه بندی لیکاف و جانسون Johnson, 1980) & (Lakoff ، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهتی» و نیز طبقه ای از استعاره های مفهومی که لیکاف و ترنر(Lakoff & Turner,1989)، تحت عنوان «استعاره های تصویری» معرفی کردند، دسته بندی شدند. در گام بعدی نسبت بسامد هریک از این استعاره ها در مقایسه با یکدیگر تعیین شد و تلاش شد تا پر بسامدترین حوزه های مبدأ در طبقه استعاره های هستی شناختی تعیین گردد و در مجموع با توجه به یافته های پیکره ای مشخص گردد که فارسی زبانان بیشتر از چه حوزه های مبدأیی برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره می برند. در خلال این پژوهش، نگارندگان به دلیل بهره گیری از پیکره دریافتند که طبقه بندی لیکاف و جانسون(1980) از انواع استعاره های مفهومی، ملاک دقیقی برای محک یافته ها در یک پژوهش پیکره مدار نمی باشد و همچنین یافته های پیکره ای در زبان فارسی در مواردی اصل یکسویگی در نظریه استعاره مفهومی را نقض می کنند.
جستجوی پیشینه روایت پردازی در متن تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دست یابی به شناختی از پیشینه و ماهیت سنت های روایت پردازی در زبان فارسی ضرورت دارد. در باره ماهیت روایت پردازی در متون روایی کهن فارسی تا کنون بررسی هایی انجام شده است که نتایجی خوبی دربرداشته و تا حدودی به شناخت برخی ویژگی های عام انواع قالب های کهن روایت کمک کرده است. در ادامه این تلاش ها به بررسی ماهیت عناصر داستانی در کهن ترین متن به جای مانده دارای حکایت یعنی حکایات بخش اول تاریخ بلعمی پرداخته شده است. شیوه پژوهش چنین بود که بر اساس عناصری که در نقد ادبی امروز تشکیل دهنده داستان و اجزای اصلی آن به شمار می آیند به بررسی حکایات و چگونگی به کارگیری عناصر داستانی در آن ها پرداخته شد تا بتوان با تکیه بر دستاوردهای آن ماهیت داستان پردازی در این متن را توصیف کرد. ویژگی های عناصر داستانی در حکایات تاریخ بلعمی که آغاز تألیف آن (352 هجری قمری) است، نشان می دهد که روایت پردازی در آغاز رواج زبان فارسی دری و قرون اولیه دارای ساختار و عناصر روایی پخته ای است. پختگی ساختاری حکایات تاریخ بلعمی با توجه به ماهیت ترجمه ای متن نشانگر آن است که این شیوه حکایت پردازی باید میراث تجربه هایی باشد که از پیشینیان بلعمی بر جای مانده بوده است. بنابراین ریشه های شکل گیری سنت های حکایت پردازی را باید در متون کهن تر از قرن چهارم هجری جستجو کرد.
تحلیل شخصیّت یاور گریماس در چهار منظومه غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر به بررسی و مقایسه نقش کنشگر یاور در چهار داستان غنایی «ویس ورامین» فخر الدّین اسعد گرگانی، «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» نظامی و «یوسف و زلیخا»ی جامی پرداخته شده است. ابتدا هر داستان با استفاده از زنجیره های روایی گریماس توصیف شده سپس شخصیّت یاور در تمام موقعیّت های حضور خود در هر داستان مورد تحلیل قرار گرفته است. آنگاه کنشگران یاور بر اساس میزان حضور خود در زنجیره های روایی با یکدیگر مقایسه شده اند و برای رسیدن به نتیجه نهایی مربّع معنایی گریماس برای هر داستان رسم شده تا مشخّص شود که هر کنشگر یاور تا چه حد در تحوّل اساسی داستان نقش داشته است. مقایسه چهار مربّع معنایی، وجود عشق مجازی را در دو روایت «ویس و رامین» و «خسرو وشیرین» نشان می دهد و کنشگران یاور این منظومه ها نیز در زنجیره پیمانی توانسته اند امکان وصال را فراهم کنند، امّا ترسیم مربّع معنایی در روایت «لیلی ومجنون»، عشق عذری و در «یوسف و زلیخا»، عشق روحانی را نشان می دهد. کنشگران یاور این روایات در تحوّل اصلی داستان نقش نداشته و در زنجیره پیمانی موفّق نیستند، به این دلیل که تحوّل قهرمان (فاعل) امری شخصی و درونی است که به دست خود او انجام می گیرد.
بررسی کهن الگو در شعر احمد شاملو با نگاه کاربردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگو تمایل ساختاری نهفته ای است که بیانگر محتویات و فرایندهای پویای ناخودآگاه جمعی در سیمای تصاویر ابتدایی است و در همه دوران ها و نژادها مشترک است. کهن الگوها در اشکال نمادین در رؤیا و اساطیر و دین و ادبیات، موضوع مطالعه اند. معنای کاربردشناختی،بخشی از معنا است که فوق العاده متغیر است و در بافت کلامی مشخص می شود و به عوامل زیادی وابسته است. در این مقاله، برجسته ترین کهن الگوها در شعر شاملو بارویکردی کاربردشناسانه، یعنی درنظر قراردادن لایه ایدئولوژیک شعر به عنوان عاملی برون بافتی بررسی می شوند. برجسته ترین کهن الگوها در شعر وی، آنیما، زمین، شهر/ وطن، آب و... هستند و چنین جلوه ای در معنای کاربردشناختی، لایه اسطوره ای- حماسی شعرهای او را تقویت می کند.
سبک شناسیِ مقایسه ای تمهیدات و لوایح براساسِ فرانقشِ متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عین القضات همدانی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات فارسی در حوزه اندیشه و بیان بوده و از این رو، مانند هرنویسنده بزرگِ دیگر، بعضی از آثار به وی منسوب شده است. این پژوهش، به روش تحلیلی- آماری، به بررسی سبک شناختی- مقایسه ایِ مهم ترین تألیفِ قاضی، یعنی تمهیدات، و یکی از آثارِ منتسب به وی، یعنی لوایح، اختصاص دارد و در پی یافتنِ صحتِ این انتساب است. مقاله حاضر، با رویکرد زبان شناسیِ نقش گرا در حوزه فرانقشِ متنی و با تکیه بر نشان داریِ آغازبخش، حدود 1500 بند از بیست صفحه ی آغازین، میانی و پایانی ِهر یک از این دو کتاب را بررسی کرده است. علاوه بر این، سایر ویژگی های این دو کتاب، که در ایجاد تشخّص و برجستگیِ کلام نقش دارند نیز بررسی شده اند. طبق یافته های پژوهش و با تکیه بر نشان داربودنِ آغازبخش در ساخت جملاتِ عین القضات و بی نشان بودنِ آن در جملاتِ کتاب لوایح و دیگر شواهدِ سبکی، به نظر نمی رسد که این اثر از آثار عین القضات باشد.
تبیین رابطة بلاغت با نفوذ قدرت در شعر ملک الشّعراء بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التناوب ظاهرة أسلوبیة فی القرآن الکریم (دراسة فی سورة ""الأعراف"" نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، از سبک و اسلوبی ویژه برخوردار است که هیچ اسلوب دیگری نظیر آن نیست؛ به نحوی که با واژه های الهام برانگیزش، ترکیب ها و جمله های بی نظیرش، از سایر متون دینی متمایز گشته است. هر حرف، واژه و جمله ای در قرآن کریم، معانی جدیدی دارد، چون قرآن کریم، به یک کلمه معنایی می بخشد که به کلمه ی دیگر نمی بخشد و برای یک معنا، از ترکیبی خاص استفاده می کند، سپس از آن ترکیب عدول کرده و در موقعیت و مقامی دیگر - که موجد معانی ثانویه می شود - از ترکیب دیگری سود می جوید. بیشتر اوقات می بینیم که قرآن کریم، از نُرم رایج و معمول کلام خارج شده و از تکنیک هایی استفاده می کند که خارج از معیار زبانی است؛ همان تکنیک هایی که در اثر اختلاف معانی، دچار تغییر و تحول می شوند. مفهوم ""تناوب"" یکی از مهمترین تکنیک های هنجار گریزی است که از پدیده های مهم زبانی به شمار می رود؛ مفهومی که هدف اصلی آن در خلق معانی جدید، از طریق آشنایی زدایی و خروج از معیار زبانی، است . تناوب، یعنی جایگرینی کلمه یا جمله ای به جای کلمه یا جمله ای دیگر که با آن نظیر بوده و منجر به معنای جدید می شود. به دلیل بسامد بالای تناوب در قرآن کریم و استعمال زیاد آن در آیات شریفه، این مفهوم، به یک پدیده ی سبکی بدل گشته است و قرآن کریم از این مضمون استفاده کرده است تا دو هدف را با هم محقق کند: ابتدا، جنبه ی دلالی که به شکل توسع و شمولیت در معنی نمود پیدا کرده است و دیگری تنوع سبکی که از مهمترین ویژگی های سبک قرآن کریم به حساب می آید.به این ترتیب، این مفهوم را – به شیوه ی تحلیلی توصیفی- در سوره ی مبارکه ی اعراف مورد تحلیل و بررسی قرار داده ایم و به بررسی ویژگی انواع مختلف تناوب از جمله: تناوب در فعل (تضمین نحوی)، تناوب در اسم، تناوب در صیغه ها و تناوب در جمله پرداختیم، به صورتی که برای ما مشخص گشته است که تناوب در فعل (تضمین نحوی)، در مقایسه با انوع سه گانه ی دیگر، فضای بیشتری را به خود اختصاص داده است و همچنین ثابت گشته است میان دو کلمه ی (پیشین و جایگزین) ارتباطی وجود دارد و بیشترین نوع ارتباط از نوع مترادف و لزوم است. ضمن اینکه، این پژوهش مشخص کرده است که بافت – چه از نوع زبانی و چه از نوعی موقعیتی- یکی از عناصر اصلی پیدا کردن مفهوم تناوب و معانی ثانویه ای است که در کلمه یا جمله های برگزیده پنهان گشته است.
تاثیر «زاویه دید» در ایجاد صدای «فرامتن» در داستان های «سیمین دانشور» بر پایه بخش بندی «ژرار ژنت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شخصیت های داستان «اناربانو و پسرهایش» از منظر «تن بیگانة» کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژولیا کریستوا، نظریه پرداز پساساختارگرای معاصر، ادراکی عمیق از بن مایه های مضمونی و نظریِ «ادبیات مهاجرت»، نظیر «دیگری»، «دیگربودگی»، «بیگانه» و «بیگانگی» به دست آورده است. او در کتاب بیگانه با خویشتن با واکاوی عوامل روان شناختی و جامعه شناختیِ دیگربودگی و تحلیل عمیق مفاهیم بیگانه و بیگانگی درصدد برمی آید که مؤلفه های هویت، درک مکان و زمان نزد بیگانه، نقش زبان مادری، گسست از فرهنگ خودی و مرگ تبار را در ساحت آفرینش های ادبی بررسی کند. در این نوشتار، داستان «اناربانو و پسرهایش» از مجموعه جایی دیگر، اثر گلی ترقی را انتخاب کرده ایم تا ببینیم آثار ترقی چگونه نمونه ا ی زبده از بازنمایی تجربه بیگانگی و دیگربودگی در متن ادبی به شمار می روند. خوانش این داستان با تکیه بر نظریه کریستوا نشان می دهد مهاجرت از سرزمین خود به سرزمینی دیگر، گسست «سوژه» از زبان مادری و درنهایت تزلزل هویتِ او را به دنبال دارد؛ «بیگانه» در هر مکان و زمانی، «دیگری» تلقی می شود و تعلیق در مکان و زمان مانع هویت یابی سوژه در مکانی مشخص می گردد.
نقد و تحلیل مبحث حذف و ذکر در کتاب های فارسی علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشکالات و اختلافاتی که در متون درسی علم معانی وجود دارد باعث شده است جایگاه این شاخه علمی در میان علوم ادبی تضعیف و کارآیی های بالقوه آن در درک زیبایی و تحلیل مسائل ادبی پنهان شود. این اشکالات غالباً از فقدان روش علمی و نبود تعریف درست و دقیق از مبانی این دانش سرچشمه می گیرد.
این پژوهش در جهت بازبینی، نقد و تبیین مبحث «حذف و ذکر» انجام شده است که یکی از بخش های مهم فنّ معانی است. حذف و ذکر از مهم ترین ابزارهای بلاغی شعرا و نویسندگان فارسی است که در طول تاریخ ادبی به صورت متنوّع و مکرّر از آن بهره برده اند؛ ازهمین رو توضیح و تفسیر جنبه بلاغی آن از نخستین کتاب های معانی تا دوره معاصر درکانون توجه اهل بلاغت بوده است.
نویسندگان مقاله حاضر مبحث «حذف و ذکر» را در کتاب های بلاغت فارسی بررسی کرده و ضعف ها و قوّت های این کتاب ها را در ارائه منسجم و هدفمند این بخش مهم از علم معانی نشان داده اند و درنهایت برای حذف برخی اغراض ثانویه نادرست، ادغام دسته ای از اغراض در یکدیگر، تغییر نام بعضی از آنها، تعیین «حدودِ مسند» و بازنگری مبحث «ذکرمسندالیه» پیشنهادهایی مطرح کرده اند.
بررسی وجوه روایتی در داراب نامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه موسیقی شعر قصاید سعدی و سه شاعر همروزگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکرد ""ذهن"" در صورت بندی ""تجربه های عرفانی"" روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با مسئله نسبت ""ذهن"" عارف و ""تجربه های عرفانی"" او، دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که با نام ""ذاتگرایی"" شناخته می شود بر این باور است که تجربه های عرفانی، دارای ذات مستقل از ذهنِ عارفِ تجربه گر هستند و در مقابل دیدگاهی که به ""ساختگرایی"" معروف است می پندارد که تجربه های عرفانی مانند دیگر وجوه شخصیتِ عارف از جهانِ ذهنی او متاثر است.
این تحقیق در پی آن است که با ارائه نشانه های فراوان از تجربه های عرفانی روزبهان -که وی آنها را در کتاب کشف الاسرار خود گزارش کرده است- صحت دیدگاه ساختگرایان را در مورد متاثر بودن تجربه های عرفانی عارف از جهانِ ذهنی را نشان دهد. برای این منظور کارکرد ""گرایش به امر محسوس و انسانی"" بعنوان یکی از بنیادی ترین مولفه های سازنده جهانِ ذهنی روزبهان در صورت بندی تجربه های عرفانی و کیفیت رویت های وی مورد تحلیل قرار گرفته است.