فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بسیاری از باورها و آیین های باستانی ملل مختلف در حکایت ها و افسانه های کهن آنان تجلّییافته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی بن مایه های اسطوره ای حکایت خیر و شرّ در هفت پیکر نظامی گنجه ای و پیوند آن با شاهنامه فردوسی است. در این راستا، با روش توصیفی و کتابخانه ای و تحلیل محتوا، ارتباط حکایت خیر و شرّ در هفت پیکر با داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه و پیوند این دو با یکی از باورهای بنیادین آریاییان، یعنی باور به اصل خوبی و بدی –کهبرخاستهازنبرداهریمنوهرمزددراسطورهآفرینشاست–بررسیشدهاست. این پژوهش نشان می دهد که حکایت خیر و شرّ از داستان کاوه و ضحاک تأثیر پذیرفته است؛ به گونه ای که حتّی در برخی از موارد می توان این حکایت را مکمّل داستان شاهنامه به شمار آورد.
تحلیل کارکرد ""ذهن"" در صورت بندی ""تجربه های عرفانی"" روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با مسئله نسبت ""ذهن"" عارف و ""تجربه های عرفانی"" او، دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که با نام ""ذاتگرایی"" شناخته می شود بر این باور است که تجربه های عرفانی، دارای ذات مستقل از ذهنِ عارفِ تجربه گر هستند و در مقابل دیدگاهی که به ""ساختگرایی"" معروف است می پندارد که تجربه های عرفانی مانند دیگر وجوه شخصیتِ عارف از جهانِ ذهنی او متاثر است.
این تحقیق در پی آن است که با ارائه نشانه های فراوان از تجربه های عرفانی روزبهان -که وی آنها را در کتاب کشف الاسرار خود گزارش کرده است- صحت دیدگاه ساختگرایان را در مورد متاثر بودن تجربه های عرفانی عارف از جهانِ ذهنی را نشان دهد. برای این منظور کارکرد ""گرایش به امر محسوس و انسانی"" بعنوان یکی از بنیادی ترین مولفه های سازنده جهانِ ذهنی روزبهان در صورت بندی تجربه های عرفانی و کیفیت رویت های وی مورد تحلیل قرار گرفته است.
نقد ادبی: از تأویل اثر تا تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سنت ساختارگرایی سوسوری، فرض بر این است که دستگاه زبان پس از تعریف سلبیِ نشانه های کلامی و چینش بعضی از آنها در پی یکدیگر، مدلول های معینی را در کالبد یک متن مستقل گرد می آورد و از وحدت مضمونیِ متن در برابر شرایط ناپایدار بافتی محافظت می کند. بسیاری از منتقدان عرصه ی ادبیات نیز تحت تأثیر زبان شناسی سوسوری و به پیروی از بوطیقای ساختارگرا چنین می پندارند که نقد ادبی برابر است با سخن کاوی اثر در راه تأویل آن به مقصود آفریننده اش. در این مقال اما به جای کوششی بی فرجام برای وصول به فلان مدلول در بهمان اثر سترگ ادبی، به چندوچون در این باره خواهیم پرداخت که اساساً متنیت اثر از کجا(ها)ی زبان مایه می گیرد و چرا نمی توان فرایند خوانش متن را به روال های مکانیکیِ سخن کاوی فروکاست و هدف از نقد ادبی را نیل به مضمونی بی بدیل انگاشت. در تبیین دلالت مندی پردامنه ی متن و کران گشودگی خوانش، چند نمونه ی ظاهراً ناهمگون را فراتر از نقدهای سخن کاوانه، بر پایگاهی متشکل از دیدگاه های خوانش بنیاد بارت، پاشایی و متز تحلیل خواهیم کرد تا سرانجام به الگوی تازه ای از نقد ادبی دست یابیم. بنا بر این الگو اگرچه تنها سخن سنجی اثر برای تأویل آن کافی است، اما این سنجه را تنها یکی از شرایط لازم برای تحلیل متن باید دانست. در راه چنین تحلیلی همچنین باید عوامل متنیت هر اثر را نیز با توجه به شبکه ای از روابط بینامتنی اش تحلیل کرد؛ تحلیلی که از شناسایی انواع تقابل های پنهان در پوسته ای از روابط مجازی و استعاری آغاز می شود.
تحلیل روانشناختی شخصیّت های سه داستان گدا، خاکسترنشین ها و آشغالدونی غلامحسین ساعدی بر مبنای نظریّه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غلامحسین ساعدی یکی از نویسندگان پرکار دهة چهل است که با پرداختن به شخصیّت های روان رنجور طبقة پایین جامعه، تلاش بی پایانی برای بیدار نمودن جامعة خفقان زدة دورة پهلوی کرد. در این مقاله، شخصیّت های دو داستان کوتاه و یک داستان بلند او به نام های «گدا»، «خاکسترنشین ها» و «آشغال دونی» با بهره گیری از نظریّة کارن هورنای مورد بررسیو واکاوی قرار گرفته است. کارن هورنای یکی از مهم ترین پیروان فروید در حوزة روانکاوی اجتماعی است و برخی از نظریّه هایش در همة ابعاد فرهنگ غرب رسوخ کرده است و چنان چهرة شناخته ای است که کمتر کسی است که با مفاهیمی چون ازخودبیگانگی، خودشکوفایی و خودانگارة آرمانی آشنا نباشد. وی فهم جدیدی از اهمیّت فرهنگ و محیط را وارد روانکاوی کرد. شخصیّت های اصلی و فرعی سه داستان مذکور را گداها تشکیل می دهند که با نوعی از روان رنجوری که منبعث از جامعه و محیط رشد آنان است، روبه رو هستند. در این مقاله، سعی شده شخصیّت های گدا در این سه داستان را بر اساس نیازهای دهگانة کارن هورنای و مکانیسم های دفاعی آنان بررسی و نیز وجوه شباهت و تفاوت آنان را معیّن کنیم و دریابیم که در میان این شخصیّت ها بیشتر کمبود چه نیازی مشاهده می شود؟ این شخصیّت ها با نقش های یکسان، چه راه های تدافعی را در برابر اضطراب اساسی از خود بروز می دهند؟ شرایط محیطی مشترک در این سه داستان چه تأثیری در شخصیّت های آنان دارد؟ چرا چنین راه های تدافعی را انتخاب کرده اند؟ چقدر از خود واقعی خود فاصله گرفته اند؟
تبیین رابطة بلاغت با نفوذ قدرت در شعر ملک الشّعراء بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهیافتی تطبیقی بر کاربرد زبان در دو مکتب رئالیسم و سوررئالیسم از رهگذر بررسی رمان سووشون و بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی یکی از ابزارهای مؤثر در تحلیل سبک شناختی متن است. بی تردید یکی از وجوه تفاوت مکتب ها و نظریه های ادبی با یکدیگر، زبان مورد استفادة آنهاست. این مسئله فرضیة بنیادین این مقاله را شکل داده است. پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی به بازیابی نحوة به کارگیری زبان در دو مکتب رئالیسم و سوررئالیسم و بیان وجوه تفاوت آن از رهگذر بررسی دو رمان برجستة فارسی، «بوف کور» صادق هدایت و «سووشون» سیمین دانشور میپردازد. پشتوانة نظری این مقاله روش سبک شناختی جفری لیچ است. تحلیل زبانی دو اثر نشان میدهد با این که مبنای مشترکی در عناصر زبانی همة مکاتب ادبی به چشم می خورد اما نحوة به کارگیری و بسامد هر یک از این عناصر ازجمله اسم، فعل، صفت، قید، ساختار نحوی و جملهبندی، آرایههای لفظی و انسجام یا عدم انسجام کلام منجر به ظهور تفاوت های چشمگیری در سطح زبان مکاتب گوناگون میشود.
متن شناسی نسخه خطّی«لطایف اشرفی فی بیان طوایف صوفی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان و تصوف اسلامی درخت باروری است که شاخه های برومند آن در قالب تالیفات ارجمند از نخستین قرون پس از اسلام شکوفا شده است و گروه کثیری از خواستاران و مریدان را ممتّع و محظوظ گردانیده است. آثار گران سنگی که بنیان های نظری و عملی مکتب عرفان را پی افکنده و مشکاتی انور پیش نظر رهروان طریقت افروخته اند. به رغم توجه بسیار به تصحیح و عرضه متون منظوم و منثور عرفانی هنوز هم آثاری هستند که تصحیح و چاپ نشده اند و یا به سزاواری بررسی و تحلیل نگشته اند. از زمره همین آثار می توان از کتاب سترگ و مبسوط «لطایف اشرفی فی بیان طوایف صوفی» اثر خامه نگارنده ای گمنام به نام نظام غریب یمنی یاد کرد. اثر مذکور در شمار اولیا نامه هایی است که مریدان مخلص در مطاوی آن تقریرات، احوال و کرامات مرشدشان را بیان نموده اند. آن گونه که از نام اثر بر می آید در احوال، افکار و کرامات شیخ اشرف الدین جهانگیر سمنانیست که در هند چراغ هدایت افروخته است. این کتاب در شصت لطیفه و به تفصیل غالب مبانی و اصول عرفانی، مذهبی و اخلاقی مرتبط را بررسیده است. حجم و گستره مطالب مطروح در این کتاب به گونه ایست که می توان آن را در زمره یکی از دائره المعارف های کهن محسوب نمود. در باب اصالت لطایف اشرفی برخی محقّقان ایرانی تشکیک کرده اند ولی در مقابل نذیر احمد بر اصالت متن حاضر تاکید می کند و مستنداتی ارائه می دهد. در این پژوهش سعی نگارنده بر آن است که با تکیه بر منابع مرتبط و نیز کتاب لطایف اشرفی اوّلاً حتی الامکان پاسخ روشنی به مساله اصالت اثر بدهد و ثانیاً با بررسی متن شناسانه اثر، تحلیل جامع و کاملی از لطایف اشرفی ارائه نماید.
زبان اَلکَنان: بررسی و تحلیل مقایسه ای دو سروده انوری و قاآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های جدید ادبی با رویکردهای گوناگون زمینه را برای خوانش های متفاوت فراهم کرده است. یکی از این رویکردها ساختارگرایی است که اساس آن بر تجزیه متن به کوچکترین عناصر سازنده و دقّت نظر در چگونگی روابط این سازه هاست. این پژوهش بر آن است تا دو قطعه مشابه انوری و قاآنی را بر مبنای رویکرد ساختارگرایی تجزیه و تحلیل کند. روش تحقیق کیفی، از نوع تحلیلی توصیفی و به شیوه متن پژوهی است. قاآنی در شعر خویش در ابعاد مختلف ساختاری و مضمونی از انوری تأثیر پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد: در هر دو سروده، اجزاء ساختاری اثر، اعمّ از قالب، زبان و موسیقی، در بافتی منسجم و نظام مند، در خدمت پروراندن هر چه بهتر مضمون و درون مایه مطرح شده در آن به کار رفته اند و هر دو شاعر توانسته اند تصویری پر تحرّک، زنده و تأثیرگذار از طرز سخن گفتن الکنان بیافرینند.
بررسی و مقایسة چهار دورة قهرمانی شاهنامه بر اساس نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها از ناخودآگاه جمعیِ افراد در دوره های اوّلیّه نشأت گرفته است. در نظر یونگ (روانکاو سوئیسی) و پیروانش، کهن الگوها قالب ها و ظرف های از پیش تعیین شده ای دارند که در رؤیاها و اسطوره ها نمود می یابند. در پهنة ادبیّات فارسی، شاهنامة فردوسی در بر دارندة بخش عظیمی از این نمادها و کهن الگوهاست که مبتنی بر ناخوداگاه جمعی اقوامی، در طول سالیان متمادی بوده است. مقالة حاضر، کوششی برای یافتن ارتباط بین قهرمان های اسطوره ای شاهنامه، طبق نظریّات یونگ و فرای است که با روش تحلیل محتوایی(Contentanalysis) نگاشته شده است. در این پژوهش، برخی شخصیّت های اسطوره ای شاهنامه با توجّه به کارکرد و نوع کنش هاشان و نیز بر اساس سیر تحوّلات تاریخی آنها، با کهن الگوهای مورد نظر «یونگ» تطبیق یافته است. پس از مطابقت آرای یونگ و هم فکرانش بر اسطوره های مورد بررسی و مقایسة ویژگی ها و کنش های آنها با یکدیگر در دوره های مختلف، بخش های ناشناختة اسطوره ها و فرایند تغییر و تحوّل آنها تبیین شده است. در این پژوهش، اظهار نظرها بر اساس فرضیّه ارائه شده است؛ زیرا پیش فرض اصلی بر این بوده است که قهرمان های دوره های انتخابی دارای خاصیّت کهن الگویی هستند. تحقیق بر این اساس پیش رفته است و در پایان، نتیجة حاصله نشان داده است که قهرمان ها و حوادث زندگی ایشان در قالب های کهن الگویی ساخته و پرداخته شده است و فرهنگی جمعی در ساخت آنها از آغاز تا پایان دخیل بوده است. این پژوهش نشان داده که چگونه هر دورة قهرمانی، زمینه ساز تکامل ویژگی های قهرمانی دورة بعدی است؛ زیرا مراحل قهرمانی طبق آرای یونگ به صورت تدریجی تکامل می یابد. قهرمان دورة اوّل در سطح ابتدایی و نازلی قرار داشته است و دارای خصوصیّات دورة اوّل بوده است، در حالی که قهرمان دورة چهارم، نمود کاملی از قهرمان نهایی و قربانی است. همچنین در حین بررسی دوره های قهرمانی، انواع چهارگانة آنیما (طبق الگوی مورد نظر یونگ) بررسی و مشخّص شد که آنیما نیز از دورة اوّل تا چهارم از سیری تکوینی برخوردار بوده است و به تدریج تکامل یافته تا اینکه در دورة قهرمانی چهارم به اوج آگاهی و احساس یعنی مرحلة چهارم از الگوهای کارکردی خویش دست یافته است.
جستجوی پیشینه روایت پردازی در متن تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دست یابی به شناختی از پیشینه و ماهیت سنت های روایت پردازی در زبان فارسی ضرورت دارد. در باره ماهیت روایت پردازی در متون روایی کهن فارسی تا کنون بررسی هایی انجام شده است که نتایجی خوبی دربرداشته و تا حدودی به شناخت برخی ویژگی های عام انواع قالب های کهن روایت کمک کرده است. در ادامه این تلاش ها به بررسی ماهیت عناصر داستانی در کهن ترین متن به جای مانده دارای حکایت یعنی حکایات بخش اول تاریخ بلعمی پرداخته شده است. شیوه پژوهش چنین بود که بر اساس عناصری که در نقد ادبی امروز تشکیل دهنده داستان و اجزای اصلی آن به شمار می آیند به بررسی حکایات و چگونگی به کارگیری عناصر داستانی در آن ها پرداخته شد تا بتوان با تکیه بر دستاوردهای آن ماهیت داستان پردازی در این متن را توصیف کرد. ویژگی های عناصر داستانی در حکایات تاریخ بلعمی که آغاز تألیف آن (352 هجری قمری) است، نشان می دهد که روایت پردازی در آغاز رواج زبان فارسی دری و قرون اولیه دارای ساختار و عناصر روایی پخته ای است. پختگی ساختاری حکایات تاریخ بلعمی با توجه به ماهیت ترجمه ای متن نشانگر آن است که این شیوه حکایت پردازی باید میراث تجربه هایی باشد که از پیشینیان بلعمی بر جای مانده بوده است. بنابراین ریشه های شکل گیری سنت های حکایت پردازی را باید در متون کهن تر از قرن چهارم هجری جستجو کرد.
ضرورت تصحیح مجدد دیوان ابوالفرج رونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالفرج رونی از شاعران توانایی است که شعر او به دلایل مختلف دارای اهمیت است. دیوان این شاعر شامل قصاید، قطعات، رباعیات و غزلیات تاکنون دو بار در ایران تصحیح و منتشر شده است. نخستین بار در سال 1304 به اهتمام چایکین و بار دوم در سال 1347 به کوشش محمود مهدوی دامغانی. این مقاله با بررسی چاپ اخیر ضعف ها و نارسایی های آن را در چند مورد نشان می دهد ؛از جمله: شیوه تصحیح (نامشخص بودن و غیرانتقادی بودن آن)،ایرادات مربوط به نسخه بدلها ( ذکرنکردن نسخه بدلها، ضبط نا درست نسخه بدلها، ضبط نکردن حواشی نسخه بدلها)، ایرادات مربوط به تعلیقات، نقص در نمایه های پایانی و غلطهای چاپی. بدین ترتیب مشخص می شود که این تصحیح از دیوان ابوالفرج که امروزه، در دسترس است خطاها و اشکالات کوچک و بزرگ بسیاری دارد که تصحیح دوباره آن را توجیه می کند.
بررسی کهن الگو در شعر احمد شاملو با نگاه کاربردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگو تمایل ساختاری نهفته ای است که بیانگر محتویات و فرایندهای پویای ناخودآگاه جمعی در سیمای تصاویر ابتدایی است و در همه دوران ها و نژادها مشترک است. کهن الگوها در اشکال نمادین در رؤیا و اساطیر و دین و ادبیات، موضوع مطالعه اند. معنای کاربردشناختی،بخشی از معنا است که فوق العاده متغیر است و در بافت کلامی مشخص می شود و به عوامل زیادی وابسته است. در این مقاله، برجسته ترین کهن الگوها در شعر شاملو بارویکردی کاربردشناسانه، یعنی درنظر قراردادن لایه ایدئولوژیک شعر به عنوان عاملی برون بافتی بررسی می شوند. برجسته ترین کهن الگوها در شعر وی، آنیما، زمین، شهر/ وطن، آب و... هستند و چنین جلوه ای در معنای کاربردشناختی، لایه اسطوره ای- حماسی شعرهای او را تقویت می کند.
مقاله به زبان فرانسه: کلیدر؛ مهد عشق، آتش و شکوه (Kalidar; un berceau de l’amour, du feu et de la gloire)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد مضمونی روشی است که به ویژه از پدیدار شناسیِ هستی گرا نشأت می گیرد. هدف اساسیِ این روش بررسیِ مضامینی است که در یک متن به کار رفته اند و بدین منظور روی تکرار مفاهیم اساسیِ متن متمرکز می شود. در این روش، شیوه ی مطالعاتیِ باشلار به ویژه به تحلیل عناصر چهارگانه که توسط هر نویسنده به کار رفته می پردازد تا بدین وسیله، جوهره ی تخیّلِ مادی وی را نمایان سازد. این تخیّل توسط رؤیایی تبیین می شود که بر پایه ی ماده شکل می گیرد.
محمود دولت آبادی نویسنده ا ی ایرانی است که شهرت خود را به زبانی ممتاز مدیون است که توسط شناخت و انتخابِ بجای کلمات برجسته می شود. کلیدر بلندترین رمان وی، از هر جهت از این تسلط بر زبان بهره می گیرد.
هدف این جستار اینست که ابتدا سلطه ی عنصر خاک را در آثار دولت آبادی نشان دهد و سپس به بررسی امکان تلفیق چندین عنصر و تحولاتی که این تلفیق در آینده ی شخصیت های کلیدر ایجاد می کند، بپردازد.
تحلیل زیبایی شناختی چند عنصر داستانی در سه رمان رضا امیرخانی (ارمیا، من او، بیوتن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رضا امیرخانی»، نویسنده ای با سبک منحصر به فرد است که داستان هایش را از آثار دیگر داستان نویسان معاصر متمایز می کند. از جمله این ویژگی های خاص می توان به رسم الخط عجیب، یا بازی های زبانی و استفاده مناسب از معانی و شکل های گوناگون کلمات اشاره کرد که به عنوان سبک خاص و منحصر به فرد نویسنده در این مقاله بررسی و تحلیل شده است. در این نوشتار، سه رمان رضا امیرخانی به نام های «ارمیا»، «منِ او» و «بیوتن» از منظر نحوه کاربرد عناصر داستانی بررسی شده است. با توجه به نتایج این جستار می توان استفاده به جا و مناسب از عناصر داستانی، توصیف های زنده و ماهرانه ای از مکان ها، شخصیت ها و احساساتشان را - به طوری که خواننده به خوبی بتواند خود را در صحنه های داستان ها تصور کند - از ویژگی های سبکی این نویسنده برشمرد.
نقد و تحلیل مبحث حذف و ذکر در کتاب های فارسی علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشکالات و اختلافاتی که در متون درسی علم معانی وجود دارد باعث شده است جایگاه این شاخه علمی در میان علوم ادبی تضعیف و کارآیی های بالقوه آن در درک زیبایی و تحلیل مسائل ادبی پنهان شود. این اشکالات غالباً از فقدان روش علمی و نبود تعریف درست و دقیق از مبانی این دانش سرچشمه می گیرد.
این پژوهش در جهت بازبینی، نقد و تبیین مبحث «حذف و ذکر» انجام شده است که یکی از بخش های مهم فنّ معانی است. حذف و ذکر از مهم ترین ابزارهای بلاغی شعرا و نویسندگان فارسی است که در طول تاریخ ادبی به صورت متنوّع و مکرّر از آن بهره برده اند؛ ازهمین رو توضیح و تفسیر جنبه بلاغی آن از نخستین کتاب های معانی تا دوره معاصر درکانون توجه اهل بلاغت بوده است.
نویسندگان مقاله حاضر مبحث «حذف و ذکر» را در کتاب های بلاغت فارسی بررسی کرده و ضعف ها و قوّت های این کتاب ها را در ارائه منسجم و هدفمند این بخش مهم از علم معانی نشان داده اند و درنهایت برای حذف برخی اغراض ثانویه نادرست، ادغام دسته ای از اغراض در یکدیگر، تغییر نام بعضی از آنها، تعیین «حدودِ مسند» و بازنگری مبحث «ذکرمسندالیه» پیشنهادهایی مطرح کرده اند.
نقد نظریه ی اقتباس قرآن از ادب زمانه با تحلیل دیدگاه یوسف دره حداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم که در 1400 سال پیش در سرزمین حجاز بر رسول الهی حضرت محمد (ص)، برای هدایت و تربیت انسانها نازل گردید، در تعامل فرهنگی و سیاسی ، بسیاری از نیازهای اخلاقی، اجتماعی ،اقتصادی،و فرهنگی مردم آن زمان را تامین کرد ، اما با دیدگاه تاریخی نگری به قرآن، برخی از مستشرقین معتقدند که این کتاب از ادبیات و فرهنگ زمانه، تاثیر فراوانی پذیرفته و آموزه های آن ، مقتبس از آداب و رسوم عرب معاصر نزول می باشدو با این تفکر قرآن نمی تواند پاسخگوی تمام نیازهای متغیر مردم در اعصار و امصار گوناگون باشد .در این مقاله، تشریح می شود که اگرچه در ظاهر بخش هایی از قرآن اقتباس شده از ادب زمانه می باشد، اما حقیقت این است که این کتاب با بهره برداری هوشمندانه از واژگان و مکاتب زمان نزول به تدریج قانونمندی نموده و مترصد تربیت انسانها بوده است، علیهذا لازم است قرآن همراه با تجزیه و تحلیل فضا ،جو و شان نزول آیات کریمه اش، زمان شناسی و ترجمه ی فرهنگی، علمی و تاریخی شود و مفسرین و مترجمین باید با توجه به عناصر زمان و مکان و با اقتباس از داستان های تاریخی و دستورات تربیتی و عقیدتی قرآن وبا عنایت به استواری و ثبوت این کتاب ،برداشتهای عصری و فرهنگی مناسب را در آن لحاظ نموده ؛و قرآن را با زبان و فرهنگ روز ترجمه نمایند.
تاثیر «زاویه دید» در ایجاد صدای «فرامتن» در داستان های «سیمین دانشور» بر پایه بخش بندی «ژرار ژنت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: