مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
متنیت
حوزه های تخصصی:
در این مقاله متنیت به عنوان رویکرد نویدبخشی برای مطالعه تصریح، که یکی از ویژگی های محصول و فرآیند ترجمه است، در نظر گرفته شده است. انواع مختلف تصریح از متن انگلیسی «دیباچه» و دوباب از گلستان سعدی تحت عناوین «در فواید خاموشی» و «در تاثیر تربیت» ترجمه ادوارد ریهاتسک (1964) استخراج شده و از نظر ویژگی های متنیت مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه، از چارچوب نظری کلادی (1998) برای شناسایی و دسته بندی انواع مختلف تصریح و از چارچوب نظری نیوبرت و شرو (1992) برای بررسی آنها از لحاظ ویژگی های متنیت استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که تمامی انواع تصریح شامل تغییری در جهت مطابقت با ویژگی های متنیت در زبان مقصد هستند. به عبارت دیگر، مترجم الگوهای هدفمندی، مقبولیت، موقعیت مندی، اطلاع دهی، انسجام، پیوستگی و بینامتنیت را تغییر داده است تا متن مبدا را در چارچوب ارتباطی متن مقصد قرار دهد. از آنجا که الگوهای تصریح در رفتار ارتباطی مترجم منظم است می توان گفت که تصریح در این مطالعه تحت تاثیر هنجار ارتباط قرار دارد و ویژگی های متنیت شرایط هستند که این هنجار تحت آنها عمل می کند.
نقد ادبی: از تأویل اثر تا تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت ساختارگرایی سوسوری، فرض بر این است که دستگاه زبان پس از تعریف سلبیِ نشانه های کلامی و چینش بعضی از آنها در پی یکدیگر، مدلول های معینی را در کالبد یک متن مستقل گرد می آورد و از وحدت مضمونیِ متن در برابر شرایط ناپایدار بافتی محافظت می کند. بسیاری از منتقدان عرصه ی ادبیات نیز تحت تأثیر زبان شناسی سوسوری و به پیروی از بوطیقای ساختارگرا چنین می پندارند که نقد ادبی برابر است با سخن کاوی اثر در راه تأویل آن به مقصود آفریننده اش. در این مقال اما به جای کوششی بی فرجام برای وصول به فلان مدلول در بهمان اثر سترگ ادبی، به چندوچون در این باره خواهیم پرداخت که اساساً متنیت اثر از کجا(ها)ی زبان مایه می گیرد و چرا نمی توان فرایند خوانش متن را به روال های مکانیکیِ سخن کاوی فروکاست و هدف از نقد ادبی را نیل به مضمونی بی بدیل انگاشت. در تبیین دلالت مندی پردامنه ی متن و کران گشودگی خوانش، چند نمونه ی ظاهراً ناهمگون را فراتر از نقدهای سخن کاوانه، بر پایگاهی متشکل از دیدگاه های خوانش بنیاد بارت، پاشایی و متز تحلیل خواهیم کرد تا سرانجام به الگوی تازه ای از نقد ادبی دست یابیم. بنا بر این الگو اگرچه تنها سخن سنجی اثر برای تأویل آن کافی است، اما این سنجه را تنها یکی از شرایط لازم برای تحلیل متن باید دانست. در راه چنین تحلیلی همچنین باید عوامل متنیت هر اثر را نیز با توجه به شبکه ای از روابط بینامتنی اش تحلیل کرد؛ تحلیلی که از شناسایی انواع تقابل های پنهان در پوسته ای از روابط مجازی و استعاری آغاز می شود.
نقش تخطی از قاعده شیوه گرایس در میزان متنیت شعر نیما بر اساس رویکرد بوگراند و درسلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی و آماری انجام شده است بر رسی معیار انسجام و یکی از مؤلفه های آن یعنی نظم هنجار در شعر «منظومه به شهریار» نیما و تأثیر آن بر میزان متنیت شعر اوست. اصل همکاری گرایس مشتمل بر چهار قاعده کمیت، کیفیت، شیوه و ربط است. به عقیده بوگراند و درسلر اصل همکاری گرایس در زبان شناسی متن با سنجش جنبه های مختلف انسجام، درجه آگاهی بخشی و متنیت متن را تعیین می کند. گوینده برای ایجاد معانی ضمنی می تواند از اصول گرایس تخطی کند. تخطی از سه شرط قاعده شیوه یعنی «رعایت نظم و ترتیب کلام»، «گزیده گویی» و «دوری از ابهام» بر انسجام و میزان متنیت شعر «منظومه به شهریار» نیما تأثیر می گذارد. یافته های آماری نشان می دهد که نیما از سه روش ممکن برای تغییر نظم هنجار کلام یعنی «جا به جایی سازه ها» در گروه و جمله، «جملات معترضه» و «هم پایه افزایی» با بسامد بالایی در شعر «منظومه به شهریار» استفاده کرده است. نتیجه اینکه برهم خوردن انسجام شعری به وسیله تخطی از قاعده شیوه، کارکرد ها و اهدافی در شعر نیما دارد؛ اما به طور کلی سبب تضعیف آگاهی بخشی و متنیت شعر وی شده است. 8 . پی نوشت ها
از جنسیت تا متنیت: تعامل مولفه های گفتمانی و سبکی در بوطیقای نثر مارگریت دوراس
حوزه های تخصصی:
مارگریت دوراس در آثارش شیوه های تازه ای را در عرصۀ رمان نویسی آزموده و رونق تازه ای به نثر فرانسوی بخشیده است. نثر دوراس با بیانی فشرده و ابهامی شاعرانه و سنت شکن، خواننده را غافل گیر می کند. دوراس با اتکا بر شیوۀ روایی «جریان سیال ذهن» قاعده های وضع شدۀ «دستور زبان»، از جمله بندی گرفته تا چگونگی کاربرد اسم و صفت و قید را زیر پا می گذارد. جستار پیش رو به خوانش یکی از آثار عمده در زمینۀ تحلیل گفتمان ادبی که پیرامون آثار دوراس به رشتۀ تحریر درآمده است اختصاص دارد. بازنمایی زنان و گفتمان در آثار داستانی مارگریت دوراس از سوزان کوهن درس نامه ای است در نقد ادبی که با رویکردی گفتمان محور شکل گیری و تبلور معنا و زوایای پنهان آن را در آثار داستانی مارگریت دوراس و از خلال مفاهیمی چون ژانر، متنیت، بینامتنیت و سبک بررسی کرده است. [1] .Stream of consciousness
فرایند های طرحواره ای استاک ول در شعر «متناقضات» بابا چاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراهنجاری دستوری فصل و وصل در قرآن کریم با تکیه بر نظریه متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
83 - 118
حوزه های تخصصی:
مبحث «فصل و وصل» یکی از ارزشمندترین مباحث علم معانی و یکی از مهارت های مورد نیاز در فهم صحیح متون به ویژه متن قرآن به شمار می آید. این در حالی است که با تأمل در کلام خداوند می توان به مصادیقی دست یافت که برخی از قوانین بلاغی مهم و ثابت این بحث را مخدوش می سازد. از این رو بازخوانی این مبحث مهم امری اجتناب ناپذیر می نماید. بدین تصور نوشتار حاضر بر آن است تا با توجه به نظریه متنیت و تکیه بر اصل فراهنجاری(هنجارگریزی)، به عنوان یکی از مهم ترین ابزار ادبیت متن، ضمن روش توصیفی-تحلیلی، موارد عدول از قواعد حاکم بر مبحث فصل و وصل را در آیات قرآن مورد بررسی قرار دهد و ضمن ارائه یک تحلیل روشنگر برای هر عبارت، به این سوال اصلی پاسخ دهد که: فراهنجاری در مواضع فصل و وصل تا چه اندازه متاثر از بافت است و تأثیر این فراهنجاری بر متنیتِ متنِ قرآن و ظرافت های معنایی ورای آن چیست؟ بررسی داده های قرآنی نشان داد که قواعد موجود در باب فصل و وصل، قطعی و یقینی نیست بلکه مواضع فصل و وصل با توجه به بافت متن و سیاقمندی معنا قابل عدول است. لذا وجود تکه متن هایی گسسته در موضع وصل و یا ذکر کلامی پیوسته در موضع فصل برای قواعد فصل و وصل دو وظیفه معناشناختی و کاربردشناختی را با هم فراهم می سازد. به بیان دیگر کاربست و عدم کاربست حرف عطف «واو» نقش بسزایی در زایش معنا ایفا می کند. همچنین معانی تعلیل، تعدید و شمارش، تصویر مبالغه آمیز فضای ترس و دهشت، تاکید بر تغایر مفهوم دو جمله از جمله معناهایی هستند که حرف «واو» با عدول از اصول فصل و وصل آن ها را آفریده است.
بررسی متنیت سوره مدثر در رد نظریه ریچارد بل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ موضوع عدم انسجام سوره های قرآن و روساخت بعضا گسسته آن، همواره مجالی برای شبهه پراکنی فراهم می کرده است. سوره مدثر از جمله سوره هایی است که از نگرگاه ریچارد بل سوره ای فاقد انسجام به شمار می آید. وی تفاوت سبک، طول و عدم ارتباط موضوعی آیه31 و نقض اختیار انسان در آیه 56 این سوره را شاهد مدعای خود بیان نموده است. براین اساس بازخوانی متنیت و انسجام سوره مذکور در راستای دفع ادعای بل امری اجتناب ناپذیر می نماید. بدین تصور نوشتار حاضر بر آن است تا در پرتو نظریه متنیت، ضمن روش توصیفی-تحلیلی عوامل متن بودگی و پیوستگی این سوره را استخراج نماید. تحلیل داده ها حاکی از آن است که متن قرآن کریم از ویژگی های متعدد و متنوع زبانی و متنی برخوردار است و توالی متنی آن به طول و ریتم و سجع و محل نزول آیات ارتباطی ندارد. همچنین با بررسی امکانات زبانی بینامتنیت، نیت/هدفمندی و انسجام به عنوان سه معیار در متن بودگی متن، مشخص گردید سوره مدثر علی رغم ظاهر گسسته آن، متنی منسجم و پیوسته است. دو عامل بینامتنیت آیه ای در آیه 31 این سوره به واسطه رابطه معنایی با واژگان «أصحاب النّار»، «عدّه» و «جنود» و هدفمندی کاربست آیه ای بلند و طولانی در میان آیات کوتاه را موجه می دانند. همچنان که بسامد قابل توجه عوامل انسجام پیوندی(اضافی)، دستوری (ارجاع)، واژگانی(تکرار، تضاد، مراعات نظیر) در این سوره حاکی از پیوستگی و انسجام این سوره و آیات آن دارد.