مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
تاریخ بلعمی
حوزه های تخصصی:
تاریخ بلعمی و شاهنامه فردوسی از مهم ترین آثار قرن چهارم هستند که علی رغم داشتن موضوعی مشترک (تاریخ ایران) و نگارش در برهه زمانی نزدیک به هم، در کنار شباهت های بسیاری که در آنها دیده می شود، تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. یکی از تفاوت های مهم و قابل اعتنا، پرداخت متفاوت شخصیت های حاضر در این دو اثر از حیث حماسی – اسطوره ای است. مقایسه 27 تن از شخصیت های مشترک این دو کتاب اعم از شاهان و پهلوانان بخوبی بیانگر این اختلاف است؛ در تاریخ بلعمی 17 درصد شخصیت ها کاملا اسطوره ای اند، حال آنکه در شاهنامه این تعداد به 34 درصد می رسد. درصد شخصیت های حماسی نیز در تاریخ بلعمی و شاهنامه، به ترتیب 24 در مقابل 30 است. عمده ترین دلایل این اختلاف ها تفاوت در منابع و مآخذ، تفاوت در سبک کار، اقتضایات شاعری فردوسی، دخالت یافتن باورهای مذهبی فردوسی در برخی از روایت ها و رویکرد متفاوت فردوسی و بلعمی در روش عقلانی سازی روایت ها است. شاهنامه فردوسی علاوه بر اسطوره ای تر بودن، حماسی تر از تاریخ بلعمی نیز هست؛ هر چند دیده می شود که وجه اسطوره ای برخی از شخصیت ها مانند: کیومرث و... در تاریخ بلعمی پر رنگ تر است و یا از دیدگاه حماسی، بعضی از شخصیت ها در اثر بلعمی، نمود برجسته تری یافته اند.
بررسی دلایل شباهت و تفاوت در روایت داستانهای شاهنامه و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی و تاریخ بلعمی دو اثر مهم و برجسته فرهنگ ایرانی اند که نه تنها در زمانی نزدیک به هم به نگارش در آمده اند بلکه از درونمایه های یکسانی نیز برخوردارند. این دو اثر در بردارنده سرگذشت ایران از آغاز آفرینش تا دوره نگارش اثر هستند. تحقیقات اخیر محققان نشان داده است که منابع و مآخذ به کار گرفته شده از سوی فردوسی و بلعمی با یکدیگر تفاوتهایی داشته است؛ فردوسی در به نظم کشیدن شاهنامه علاوه بر روایات شفاهی، از شاهنامه منثور ابومنصوری نیز استفاده کرده بود؛ در صورتی که منابع اصلی بلعمی، گذشته از تاریخ طبری، شاهنامه منثور ابوالموید بلخی بوده است. با وجود این تفاوت در منابع، مطالعه و بررسی شخصیتهای مشترک در دو اثر نشان می دهد که شباهتها بسیار بیشتر از تفاوتهاست. علت شباهتهای موجود میان شخصیتهای این دو اثر را می توان از یک سو به دلیلِ نشات گرفتن این دو اثر از سنتهای داستانی مشترک حماسی-اسطوره ای ایران و از سوی دیگر به دلیل امانتداری دو مؤلف در نقل منابع مربوط دانست که آن خود ناشی ازاعتقاد به تاریخ واقعی بودن این روایتها نزد آنان و در کل نزد ایرانیان بود؛ به طوری که دخل و تصرف در این روایتها در نظرشان امری ناپسندیده تلقی می گردید. همچنین برای تفاوتهای موجود نیز می توان دلایلی بر شمرد مانند: تفاوت در منابع و مآخذ؛ تفاوت در روش کار دو مولف؛ اقتضای شاعری فردوسی؛ دخالت دادن باورهای مذهبی فردوسی در بیان برخی از روایتها و رویکرد متفاوت دو مولف در روش عقلانی سازی روایتها.
تحلیل در تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ی تحلیل در تاریخ نگاری سنتی ایران نگرش رایج و غالبی وجود دارد. بر مبنای این نگرش تاریخ نگاری سنتی ایران غیرتحلیلی خوانده می شود. باور رایج این است که مورخان سنتی ایران وقایع نگارانی هستند که به تحلیل و تعلیل وقایع توجهی نداشته اند.این مقاله ضمن نقد این نگرش به بررسی چگونگی تحلیل وقایع تاریخی در تاریخ بلعمی می پردازد. هدف آن است که از طریق انتخاب تاریخ بلعمی به عنوان یکی از شاخص ترین متون تاریخ نگاری سنتی ایران و بررسی تحلیل های بلعمی از اعتلا و انحطاط حکومت ها، نشان داده شود که بر خلاف نظر رایج، مورخان سنتی ایران نیز به تعلیل و تحلیل وقایع عنایت داشته اند.
جستجوی پیشینه روایت پردازی در متن تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دست یابی به شناختی از پیشینه و ماهیت سنت های روایت پردازی در زبان فارسی ضرورت دارد. در باره ماهیت روایت پردازی در متون روایی کهن فارسی تا کنون بررسی هایی انجام شده است که نتایجی خوبی دربرداشته و تا حدودی به شناخت برخی ویژگی های عام انواع قالب های کهن روایت کمک کرده است. در ادامه این تلاش ها به بررسی ماهیت عناصر داستانی در کهن ترین متن به جای مانده دارای حکایت یعنی حکایات بخش اول تاریخ بلعمی پرداخته شده است. شیوه پژوهش چنین بود که بر اساس عناصری که در نقد ادبی امروز تشکیل دهنده داستان و اجزای اصلی آن به شمار می آیند به بررسی حکایات و چگونگی به کارگیری عناصر داستانی در آن ها پرداخته شد تا بتوان با تکیه بر دستاوردهای آن ماهیت داستان پردازی در این متن را توصیف کرد. ویژگی های عناصر داستانی در حکایات تاریخ بلعمی که آغاز تألیف آن (352 هجری قمری) است، نشان می دهد که روایت پردازی در آغاز رواج زبان فارسی دری و قرون اولیه دارای ساختار و عناصر روایی پخته ای است. پختگی ساختاری حکایات تاریخ بلعمی با توجه به ماهیت ترجمه ای متن نشانگر آن است که این شیوه حکایت پردازی باید میراث تجربه هایی باشد که از پیشینیان بلعمی بر جای مانده بوده است. بنابراین ریشه های شکل گیری سنت های حکایت پردازی را باید در متون کهن تر از قرن چهارم هجری جستجو کرد.
بررسی تطبیقی اصول روایت در تاریخ بیهقی و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بلعمی (از تاریخ های عمومی عالم) و تاریخ بیهقی (از تاریخ های خصوصی دورة غزنویان) از شاه کارهای تاریخی و ادبی ایران زمین به شمار می روند. به رغم پژوهش های فراوانی که درباره آن ها انجام شده، از دید تطبیقی و از ابعاد مختلف تاریخی و ادبی، نظیر سبک و اسلوب تاریخ پردازی، اصول روایت، و زبان، تا کنون کم تر بدان ها توجه شده است. این دو اثر، که از برجسته ترین نمایندگان دورة نخستین تاریخ نگاری و از آثار مهم سبک نثر مرسل و بینابین ادبیات منثور ایران اند، به سبب برخی تجانس های انکار ناپذیر، از جمله کاربرد آگاهانه یا ناآگاهانه اصول روایت و داستان پردازی، ظرفیت مطالعه تطبیقی را دارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه و بررسی ویژگی های روایی و داستانی تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی از جمله زاویه دید، شخصیت پردازی، صحنه پردازی، لحن، و فضا، برخی شباهت ها و تفاوت های این دو شاه کار را از این حیث به دست دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنوع زاویه دید در تاریخ بیهقی بیش از تاریخ بلعمی است. در تاریخ بیهقی به شخصیت ها بیش از کنش ها و حوادث پرداخته شده و این اثرْ تاریخی شخصیت محور به شمار می آید، اما تاریخ بلعمی بیش تر تاریخِ کنش محور است. بیهقی در صحنه پردازی موفق تر از بلعمی است. هم چنین، عناصر لحن، فضا، و رنگ در تاریخ بیهقی پرداخته تر و ماهرانه تر از تاریخ بلعمی است و مجموعه این عوامل باعث جذابیت بیش تر آن شده است.
تبارشناسی ایران گرایی فرهنگی در سنت تاریخ نگاری اسلامی - ایرانی تا عهد تیموری
حوزه های تخصصی:
در سنت تاریخ نگاری عمومی اسلامی تا عهد تیموری رویکردی قابل رهگیری است، که از آن می توان به عنوان سنت تاریخ نگاری ایرانی- اسلامی نام برد. این سنت با شاخصه های نگارش متون به زبان فارسی و مرکزیت تاریخ باستانی ایرانی در کانون توجه مولفان، از سنت تاریخ نگاری عمومی اسلامی متمایز می شود. دلیل عمده ظهور چنین رویکردی را باید در پیدایش فارسی دری تا قرن چهارم و رشد تعداد تازه مسلمانان ایرانیی دانست که منجر به تصاعد نظام معرفتی ایرانی در بافتی گردید که از آن به ایران گرایی فرهنگی یاد می کنیم؛ به نحوی که بازتاب آن را در متون تاریخ نگاری عمومی فارسی این عصر شاهد هستیم. پس از هجوم مغول نیز، به دلیل تبدیل زبان فارسی به زبان رایج در سرزمین های شرق اسلامی و تمایزیابیی که به لحاظ سرزمینی بین ایران زمین و دیگر سرزمین های خلافت اسلامی پدید آمد، روند ایران گرایی فرهنگی تصاعد مضاعفی یافت و منجر به ظهور متن هایی در این قالب در تاریخ نگاری ایرانِ اسلامی گردید، که تبدیل سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی را به سنت مسلط و رایج، از عهد مغول تا دوره تیموری نمایان می سازد. به نظر می رسد عنصر مقوم ظهور و برجستگی این سنت تاریخ نگاری را در طول این دوران را باید در تصاعد مفهوم ایران گرایی فرهنگی در زیست جهان ایرانی-اسلامی این قرون دانست. بنابراین، رهگیری عنصر ایران گرایی فرهنگی در سنت تاریخ نگاری اسلامی به عنوان مساله این تحقیق به شمار می رود و ما از طریق کاربرد روش تحلیل گفتمانی، به حضور سنت تاریخ نگاری ایرانی – اسلامی به عنوان یکی از دستاوردهای این تحقیق دست یافتیم.
گفتمان تبارشناسی آل سامان در روایت بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت سامانی در شرق قلمرو خلافت اسلامی در بستری غنی از مؤلفه ها و مفاهیم فرهنگی-اجتماعی در قرن 4ه.ق تأسیس گردید. آل سامان در کشاکش با گفتمان سیاسی دولت های رقیب نیازمند اثبات حقانیت و کسب مقبولیت از طریق بهره برداری از مفاهیم و ارزش های موجود در بافت فکری، فرهنگی و نظام معنایی تثبیت شده در ساختار زبانی ساکنان سرزمین های مفتوحه شدند. یکی از مفاهیم ریشه دار در چنین بافت و نظام اندیشه ای: «برخورداری از تبار پادشاهان و قهرمانان اساطیری-تاریخی» در پذیرش سیاسی و فرهنگی یک سلسله بود. بر این اساس در این مقاله برخلاف روش های معمول مطالعات تبارشناسی در رویکردی جدید از روش شناسی و نظریه تحلیل گفتمان در بررسی روایت بلعمی از تبار اشکانیِ سامانیان استفاده گردید و آشکار شد که دربار سامانی در بستر رقابت های سیاسی و اهداف ایدئولوژیک، گزاره های سیاسی و تبارشناسی خود را در وارد این کتاب تاریخی نموده است.
نقد و بررسی داستانِ «آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کُشت از بهر تعصّب» از مثنوی مولوی بر اساس رویکرد بینامتنیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروان رویکرد بینامتنیّت معتقدند که هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آنِ واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون بعدی است. در این جستار، ابتدا وجوه مختلف متن و بینامتنیّت تشریح شده است و آنگاه بر اساس این رویکرد، داستانی از «مثنوی معنوی» با عنوانِ «آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کُشت از بهر تعصّب» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. با تحلیل این داستان، روشن شد که چنان که پیروان رویکرد بینامتنیّت تأکید کرده اند که هیچ متنی اصیل نیست، داستان مورد بحث در مثنوی نیز واگویه ای از متون متقدّم خود، از جمله «شغاد و رستم» در شاهنامه، «جزیمة الأبرش» در تاریخ بلعمی، «فیروز، شاه ایران و شاه هیطالیان» در تاریخ طبری و «بوم و زاغ» در کلیله و دمنه است؛ بدین ترتیب که در هر پنج داستان، بین دو سرزمین دشمنی پدید می آید و یک نفر از پادشاه می خواهد که او را در میان مردم خوار کند و مورد ضرب و شتم قرار دهد. آنگاه فردِ به ظاهر مطرود، به سپاه دشمن رو می آورد و با جلب اعتماد آنها موفّق می شود که دشمن را سخت شکست دهد.
تأثیر باورهای میترایی بر تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران آریایی مهد دین کهن مهرپرستی است؛ دینی اسرارآمیز که مرزهای فرهنگی- دینی را درهم نوردید و در سراسر جهان گسترش یافت؛ به گونه ای که عقاید رازوارانة مهریان و بسیاری از آداب و رسوم برخاسته از آن باورها به بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران و جهان بدل گردید. بازتاب اندیشه های این آیین دیرینه در آیین زردشتی، مسیحی و حتی عرفان اسلامی به خوبی نمایان است. ردّپای ایزد باستانی مهر یا میترا، ایزد بزرگ ایرانی و پروردگار گرما و فروغ و روشنایی، در متون ادبی- تاریخی فارسی نیز به وضوح مشاهده می شود. تاریخ بلعمی ازجمله آثاری است که در آن، باورهای میترایی با تاریخ بشری گره خورده است. بسیاری از مطالب این تاریخ پژواکی از فرهنگ و تمدن ایرانی و باورهای برخاسته از دین مهر است. هدف نگارندگان این پژوهش این است که با روش تحلیلی، ریشة بسیاری از اعتقادات و داستان های منعکس شده در این اثر را از این منظر شناسایی و بررسی کنند.
بررسی معانی واژۀ «باز» بر پایۀ محور هم نشینی در تاریخ بلعمی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و نقش مؤثر پیشوند «باز» در تاریخ بلعمی به عنوان یکی از ذخایر گران بهای نثر کهن فارسی دری است تا با توجه به آن، بارهای مختلف معنایی هر واژه درون نظام معنایی و در رابطه با محور هم نشینی کلمات بر روی زنجیرۀ گفتار مشخص شود و ابهام معنایی جملات رفع گردد. تنوع به کارگیری پیشوند «باز» در تاریخ بلعمی افعالی تازه با معانی جدید به وجود آورده است. در تاریخ بلعمی، «باز» در حالت اسم یا مصدر، صفت، قید، حرف اضافه و پیشوند فعل مرکب کاربرد دارد. در مقام پیشوندی فعل مرکب به دو صورت نمود پیدا می کند؛ یکی با تغییر در معنای اصلی فعل و دیگری بدون تغییر در معنای آن. مهم تر آن که کاربرد یک فعل پیشوندی یکسان در جملات گوناگون باعث تنوع معنا و کاربردهای مختلف آن گردیده که نشان می دهد هدف بلعمی بیان دقیق معنای فعل در متن جمله بوده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل و توصیف داده ها به معانی تازه ای از پیشوند «باز» در ترکیب با کلمات دست خواهیم یافت.
بررسی چندمعنایی فعل های «ایستادن» و «نشستن» در تاریخ بلعمی و مقایسه آن با شواهدی از فارسی میانه و فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، پژوهشی معنی شناختی تاریخی است که دو فعل ساده «ایستادن» و «نشستن» را در تاریخ بلعمی ازنظر معنایی بررسی کرده است. برای دستیابی به نتیجه ای جامع تر و کامل تر، نتایج این بررسی با معانی مختلف این دو فعل در متون فارسی میانه و شواهدی از فارسی معاصر مقایسه شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که از دو مؤلفه اصلی فعل «ایستادن» یعنی «+سرپابودن» و «+سکون» که برآمده از مفهوم ریشه ایرانی باستان این فعل است مؤلفه «+سکون» چه به صورت عینی و فیزیکی و چه به صورت انتزاعی و ذهنی در بیشتر ابعاد معنایی این فعل مشترک است. همچنین بررسی «ایستادن» ازنظر کاهش و گسترش معنایی در یک نگاه کلی و تنها برپایه تعداد معانی فعل ها بیانگر این است که «ایستادن» در تاریخ بلعمی نسبت به دوره میانه گسترش معنایی و در دوره معاصر نسبت به تاریخ بلعمی کاهش معنایی داشته است. بررسی فعل «نشستن» از دیدگاه مؤلفه های معنایی نشان دهنده این است که دو مؤلفه «+جهت پایین» و «+سکون» که برگرفته از معنای ریشه ایرانی باستان این فعل است چه به صورت عینی و فیزیکی و چه به صورت انتزاعی یا ذهنی در بیشتر معانی این فعل دیده می شود. همچنین مقایسه معنایی فعل «نشستن» در دوره های مختلف بیانگر آن است که این فعل در هر دوره نسبت به دوره پیشین خود گسترش معنایی داشته است. درمجموع با توجه به مؤلفه های معنایی مشترک میان معانی مختلفِ هریک از این دو فعل، می توان «ایستادن» و «نشستن» را فعل هایی چندمعنا خواند.
واکاوی کاربرد معانی حرف اضافه «از» تا پایان قرن ششم (مطالعه موردی در چهار کتاب: تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، قابوس نامه و جامع الحکمتین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت معانی حروف اضافه از جمله «از» به دلیل نقش تعیین کننده ای که در القای مقصود دارد، ضروری است. به منظور شناخت بیشتر «از»، با رویکرد سبک شناسی زبانی در سطح لغوی و با اتخاذ روش توصیفی – تحلیلی کاربرد بیست و نه معنی «از» در تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، قابوس نامه و جامع الحکمتین مربوط به دوره اوّل و دوم نثر فارسی پژوهش شده است. هدف این تحقیق تسهیل درک مفاهیم متون این دو دوره، یافتن اشتراک، افتراق، درصد کاربرد معانی «از» و تعمیم آن در دیگر آثار مشابه براساس سبک شناسی زبانی است. شناخت معانی این حرف می تواند ابزاری برای تفسیر و تبیین درست متون باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در مقایسه مجموع آثار با یکدیگر بیشترین و کمترین بسامد «از» به ترتیب به تاریخ بلعمی با 74/29 درصد و تاریخ بیهقی با 64/19 درصد اختصاص می یابد. امّا در مقایسه دو دوره، بسامد «از» در دو کتاب دوره اوّل 34/51 درصد و در دو کتاب دوره دوم 66/48 درصد است. هم چنین پرکاربردترین معنی این حرف به «تبعیض» با 44 بار در دوره اول و کم کاربردترین معنی به طور مشترک به «توضیح» و «مصاحبت» در دوره اوّل؛ «انتساب»، «فصل و تمیز» و «برای» در دوره دوم هر کدام تنها با یک تکرار اختصاص می یابد. دیگر معانی«از» با توزیع تقریباً یکسانی در هر دو دوره به کار رفته است درحالی که در تقابل معانی توزیع مشخّصی وجود ندارد.
تفاوت میان دو روایت تاریخ بلعمی و ثعالبی درباره گشتاسپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب های تاریخ، از مهم ترین منابع شناخت اسطوره ها محسوب می شوند. حتی فردوسی نیز زمانی که در پی منابع اسطوره ای روایت شاهنامه بود، به سراغ کتب تاریخ خداینامه ها رفت. تاریخ بلعمی و همچنین تاریخ ثعالبی از کتب مهم تاریخ به زبان فارسی به شمار می آیند. این دو کتاب، در فاصله زمانی اندک با یکدیگر و با موضوعی مشابه (تاریخ عام ایران) به نگارش درآمده اند. هر مورخ بنا به منابع و مواد کار و نگرش خاص خود به تاریخ نگاری، متنی ویژه خلق می کند. در نگاه به اسطوره ها، هر مورخ دیدگاه متفاوتی دارد و گاه مورخان دست به «عقلانی سازی» شخصیت های اسطوره ای زده اند؛ کاری که قطعاً فردوسی آن را ناپسند می دانست. در یک قرن اخیر در باب «روایت» (Recit) و تاریخ (یا داستان Story و تاریخ History) و چگونگی بازتاب آنها در یکدیگر، رسالات فراوانی در گونه های مختلف نقد ادبی در جهان نوشته شده است و مهم تر از همه، کتاب بی نظیر پل ریکور با عنوان «حکایت و زمان» در این زمینه به نگارش در آمده است. در این مقاله به تفاوت روایت زندگی گشتاسپ پادشاه اسطوره ای ایران در دو کتاب ثعالبی و بلعمی پرداخته شده است . نتایج حاصل از این پژوهش، مبین آن است که چگونه ثعالبی روایتی ادبی از پادشاهی او به دست داده، حال آنکه بلعمی بیشتر نگاهی تاریخی و جزئی نگر به این شخصیت اسطوره ای دارد.
تاریخ نگاری دوره سامانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
101-113
تاریخ نگاری سامانیان تاحدودی ادامه ساده نویسی اواخر قرن دوم هجری قمری است، اما نثر مصنوع شماری از مورخان و نویسندگان، در ستایش امیران و وزیران، مبالغه آمیز بوده است و آنان را پادشاهانِ برحق دانسته اند. تاریخ نویسی این دوره بیش تر برمبنای مشاهدات شخصی و اسناد بوده و از این نظر مهم است. تبیین ویژگی های عمده تاریخ نگاری و نقاط ضعف و قوت برجسته ترین منابع تاریخی سامانیان اولویت این پژوهش است؛ ازجمله بیان نقش امیران و وزیران سامانی در تاریخ نگاری و شناسایی شاخصه های مهم منابع تاریخی. از مشخصه های عمده تاریخ نگاری این دوره رویکرد فرهنگی تمدنی مورخان، تاریخ نگاری کل نگر، نگرش عقل گرایانه، و تلفیق دانش های متعدد ازجمله تاریخ، جغرافیا، نجوم، و آگاهی از علوم و حوزه های گوناگون است. از دیگر مشخصه ها، روی آوری به ترجمه و تهذیب، گریز از روش های تدوین اخبار برپایه اصول و سنت های ثبت و نقل حدیث، و پیدایش شیوه های نو در تاریخ نگاری است. رونق تاریخ نگاری و پیدایش آثار مهم تاریخی در دوره سامانیان دستاورد گوناگونیِ عوامل در روزگار و قلمرو این خاندان است.
کنشگری مورخ در گزارش وقایع تاریخی؛ بررسی مقایسه ای روایت سقیفه در تاریخ طبری و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش روایت شناسی، امکانی است برای پژوهشگران تاریخ در بررسی و نقد روایت های مختلف تاریخی و درک آنها. این دانش با بررسی عناصری چون زمان در قالب نظم، تداوم (دیرش) و بسامد و نیز بررسی شخصیت و شخصیت پردازی، زاویه دید و کانونی شدگی، سطوح معنایی و... در فهم روایت به محقق کمک شایانی می کند. پژوهش حاضر با بررسی مقایسه ای روایت سقیفه در تاریخ طبری و تاریخ نامه طبری(بلعمی) با استفاده از روش نقد روایت شناسانه از جهتِ تداوم یا دیرش زمانی و بسامد، به بررسی تفاوت این روایت ها از یک واقعه می پردازد و نشان می دهد که طبری با استفاده از بسامد مکرر و ارائه شش روایت از سقیفه امکان بازنمایی ابوبکر و عمر را به عنوان کانون روایت فراهم کرده است و در همین حال برخی از صداهای حاضر در سقیفه را نیز حذف می کند. بر خلاف تاریخ طبری، تاریخ بلعمی با افزودن بر تداوم زمانی روایت، امکان گنجاندن شخصیت های بیشتری در روایت سقیفه را مهیا کرده است و بدین ترتیب ضمن افزودن به صداهای موجود در روایت، مطالبی را در روایت سقیفه وارد می کند که در روایت طبری وجود ندارد و اصولاً جزء صداهای خاموش به شمار می رود. بلعمی با این کار ضمن به چالش کشیدن روایت دو قطبی طبری، صدای طرفداران علی(ع) و عباس عموی پیامبر را در روایت سقیفه وارد می کند. به این ترتیب روایت های بلعمی و طبری از سقیفه را می توان روایت هایی مستقل از هم به حساب آورد، روایت هایی که نشان می دهند مورخان در مقام کنشگران تاریخ عمل می کنند.
نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند بندهای هم پایه در زبان های دنیا از رهگذر سازوکارهای مختلفی تحقق می یابد. به رغم آنکه بندهای مذکور گاهی فقط به لحاظ معنا و کاربردشناسی به یکدیگر ارتباط می یابد، اما در غالب موارد، این کلمات ربط میان بندی هستند که ارتباط میان بندها را برقرار می کنند. به لحاظ رده شناسی و در میان زبان های دنیا، کلمات ربط، انواع مختلفی دارند که براساس رابطه معنایی میان دو بند ازسوی زبانوران به خدمت گرفته می شوند. از آن جمله می توان به کلمات ربط اتصالی، انفصالی، علّی، شرطی و تقابلی اشاره کرد. مجموعه این انواع در زبان های دنیا، نظام حروف ربط را تشکیل می دهند. در این مختصر برآنیم تا نظام حروف ربط را در متن «تاریخ بلعمی» معرفی کنیم و تفاوت های صوری و نقشی این ساخت های زبانی را در مقایسه با فارسی نو امروز نشان دهیم. «تاریخ بلعمی» از آثار فاخر ادب فارسی در قرن چهارم هجری و درواقع، ترجمه فارسی کتاب «تاریخ طبری» است. مطالعه نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی» نشان می دهد نظام حروف ربط در تاریخ بلعمی به لحاظ عملکرد و ساخت هایی که مفاهیم ارتباطی میان بندها را رمزگذاری می کنند تاحدودی مشابه فارسی نو امروز است، به بیانِ دیگر، همان مفاهیم ارتباطی که امروزه ازسوی حروف ربط رمزگذاری می شوند، در قرن چهارم و در تاریخ بلعمی نیز وجود داشته و کمابیش ازسوی ساخت های دستوریِ مشابهی نیز بیان می شده اند. با این حال، تفاوت هایی مهم ازجمله تفاوت در به کارگیریِ دو حرف ربط علّی «ایرا» و «به سوی آنکه» و دو حرف ربط تقابلی «پس» و «و» در کنار تفاوت های جزئی تر دیگر مستند شد. داده های مطالعه پیش رو همچنین نشان دادند که تنوع واژگانیِ حروف ربط در فارسی نو امروز خصوصاً در حوزه حروف ربط مرکب، بیشتر از تنوع واژگانی حروف ربط در تاریخ بلعمی است. در این مطالعه، بالاترین تنوع واژگانی در حروف ربط علّی مستند شد. همچنین نشان داده شد که حروف ربط «و»، «تا»، «که»، «پس»، «چندانکه» و «چنانکه» مصداق های چندمعنایی هستند. مطالعه درخصوص علل این چندمعنایی می تواند موضوع پژوهش دیگری در این زمینه باشد.