مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
باشلار
حوزه های تخصصی:
بررسی جایگاه متمایز آتش و تاثیر ژرف آن بر زندگی روزمره و تاریخ جوامع بشری، آن چنان که مد نظر گاستون باشلار و دیگر نظریه پردازان نقد مضمونی است مستلزم این است که از گستره های مختلف دانش مدد بجوییم. تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، شاخه های مختلف علم فیزیک، قوم شناسی و مردم شناسی تاریخی، هر یک بخشی از این گستره هستند. مقاله حاضر بدون بهره گیری از همه این زمینه ها به این نکته می پردازد که آتش به صورت بالقوه می تواند طیف گسترده ای از معانی را به همراه داشته باشد. همین امر، این عنصر را به مجموعه ای معنایی و به دنبال آن مجموعه ای از مفاهیم نمادین مبدل می سازد. از ورای این ویژگی های نمادین است که ما به بررسی این پدیده خواهیم پرداخت و توصیفات و تحلیل های خود را بر پیرامون محور دوگانگی و تناقض بزرگ این پدیده پیش خواهیم برد (آتش مخرب / بارور کننده؛ نماد زندگی / نماد مرگ). در این راستا، اساس کار خود را بر پایه آیین زرتشت بنا می نهیم که بیش از دیگر آیین ها و سنن، ویژگی های نمادین آتش را بارز و ارزشمند می سازد.
مقاله به زبان فرانسه: تشریح دوگانگی نماد ""آب""از دیدگاه باشلار در چند شعر سهراب سپهری و فروغ فرخزاد (L’analyse de la dichotomie symbolique de « l’eau » bachelardienne dans quelques poèmes de Sohrâb Sépéhri et Forough Farrokhzad)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به سختی می توان توانایی فزایندة نمادهای مختلف را که ریشه در تخیلی عمیق و بارور دارند، در چارچوب مباحثی مانند نژاد نسل های گوناگون بشری و مرزهای قراردادی قاره ها و کشورها مهار کرد. نماد، زاییده دنیایی است که با آنچه در واقعیت ها و یا مشهودات فرعی روزمره می توان یافت بسیار متفاوت است. نماد تاریخ بشریت را درمی نوردد و خود را اسیر محدودیت های عقلانی و مادی ناشی از ذهنی علم گرا و تجربی نمی داند. دو جنبه مثبت و منفیِ نماد باعث آشکار شدن زوایایِ پنهانی می شوند که از ادراکات جسمانی بشر خارج است و تنها به یاری ضمیر ناخودآگاه می توان به آن ها دست یافت. حال تصور کنیم که خاستگاه اصلی نمادها برگرفته از تخیلی باشد که نتیجه آن ناشی از تعامل ذهن ناخود آگاه و عناصر بدوی و طبیعی است. در چنین حالتی، آیا به اندازه ای موثر و معنادار هستند که بتوانند پرده از آن چیزی بردارند که، در واقع، در پشت نقاب خردگرا، خود را در پنهان ترین زوایای ضمیر ناخودآگاهمان مستور کرده است؟ نماد پاسخگوی نیازهای اساسی انسان است که از ورای آن، ابتدا دنیای تخیل خود و به دنبال آن تفکر نمادینش را به تصویر می کشد. نماد امکان مواجهه انسان را با مسائل اساسی مانند زندگی ، مرگ و سرنوشت و یا مباحثی در باب مقدسات، امور دنیوی، مشروعیات و محرمات را فراهم می سازد.
از نظر باشلار، عنصر آب غالباً توجیه و یا تفسیر کننده چنین تفکری است. در واقع، آب عنصری است که کلافی از همه جنبه های نمادین به دور آن تنیده شده است. تلاش این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نظریه های باشلار، به بررسی دوگانگی نمادین عنصر آب در آثار دو شاعر فارسی زبان، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد، بپردازد.
مقاله به زبان فرانسه: کلیدر؛ مهد عشق، آتش و شکوه (Kalidar; un berceau de l’amour, du feu et de la gloire)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد مضمونی روشی است که به ویژه از پدیدار شناسیِ هستی گرا نشأت می گیرد. هدف اساسیِ این روش بررسیِ مضامینی است که در یک متن به کار رفته اند و بدین منظور روی تکرار مفاهیم اساسیِ متن متمرکز می شود. در این روش، شیوه ی مطالعاتیِ باشلار به ویژه به تحلیل عناصر چهارگانه که توسط هر نویسنده به کار رفته می پردازد تا بدین وسیله، جوهره ی تخیّلِ مادی وی را نمایان سازد. این تخیّل توسط رؤیایی تبیین می شود که بر پایه ی ماده شکل می گیرد.
محمود دولت آبادی نویسنده ا ی ایرانی است که شهرت خود را به زبانی ممتاز مدیون است که توسط شناخت و انتخابِ بجای کلمات برجسته می شود. کلیدر بلندترین رمان وی، از هر جهت از این تسلط بر زبان بهره می گیرد.
هدف این جستار اینست که ابتدا سلطه ی عنصر خاک را در آثار دولت آبادی نشان دهد و سپس به بررسی امکان تلفیق چندین عنصر و تحولاتی که این تلفیق در آینده ی شخصیت های کلیدر ایجاد می کند، بپردازد.
تخیل پردازی روی عنصر خاک در ضداخلاق آندره ژید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله سعی خواهیم کرد رمان ضداخلاق آندره ژید، نویسنده نامدار قرن بیست فرانسه را مورد مطالعه قرار دهیم. در این تحقیق به مطالعه تصاویر عنصر خاک در ضداخلاق ژید می پردازیم که به فراوانی در رؤیاپردازی های شخصیت اصلی این اثر دیده می شوند. خاک عنصر برگزیده تخیل ژید در این اثر میباشد. هدف از این تحقیق بررسی نگاه و تخیل نویسنده در رؤیاپردازی های که تابع این عنصراند، می باشد. این تصاویر بیانگر روحیات درونی شخصیت اصلی داستان است. برای این پژوهش از تصاویری در اثر کمک خواهیم گرفت که تابع این عنصر هستند و به نظر می رسد که شاهدی بر دوگانگی بینش ژید می باشند. در این مقاله به بررسی تخیل ژید، تحت تاثیررؤیاپردازیهای او بر روی این عنصر، می پردازیم. برای دستیابی به این هدف، از روش نقد باشلار بهره خواهیم برد ، بر این اساس تصاویر ادبی بر روی عنصر خاک راهگشای شناخت تخیل ژید خواهند بود.
دیالکتیک ذهن و عین نقدی تحلیلی بر رمان آینه های دردار گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیالکتیک ذهن و عین، یعنی به رسمیت شناختن توأمان متافیزیک و واقعیت؛ بدین صورت که هر معرفتی ناشی از مبادلۀ دو جریان ذهن و تجربه است. این دیدگاه فلسفی که قابل توجه فیلسوفان غربی و شرقی بوده، به عرصۀ نظریه پردازی در حوزۀ نقد ادبی وارد شده و مکتب ساختگرا را درگیر خود نموده است. گاستون باشلار از نظریه پردازان ساختگرا، بحث ذهن و عین را به روش های نقد ادبی متون توسع داده است. بر اساس نظریۀ او می توان از طریق عناصر تقابلی متنوع متن، به تحلیل ذهن مؤلف رمان و تطبیق آن در عینیت نوشتار دست یافت. حاصل این روش نقد، حتی ممکن است از ذهنیت مؤلف فراتر رفته و محصولی تولید کند که مفهوم گسترده تری را به معنای متن بیفزاید. رمان آینه های دردار، یکی از رمان های مدرن با تمی اجتماعی و درامی با نگرش فلسفی است که در تنظیم ساختار آگاهانه اش، تقابلی زیربنایی تعبیه شده است. روش بررسی مبتنی بر دیالکتیک ذهن و عین باشلار در راستای معنی بخشیدن به این تقابل ها که مبتنی بر تعلیقی روانکاوانه و در پاره ای از موارد هستی شناسانه هستند، کارساز به نظر می رسد. مقالۀ حاضر می کوشد تا به کمک این نظریه به تحلیل متفاوتی از اثر هوشنگ گلشیری دست یابد.
دو مضمون آب و آتش در همنوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
167 - 183
حوزه های تخصصی:
مضمون شناسی آثار هنرمندان کرد «ایران، عراق، سوریه » از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار با موضوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرونا، ویروس ناشناخته ای است که همه مرزهای طبیعی و انسانی را پشت سر گذاشته به طوری که هنرمندان جهان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. هنرمندان کرد نیز از این امر بی تأثیر نبوده و در آثارشان این امر را بازتاب داده اند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل پیامدهای کرونا، در ﭼﺎرﭼﻮﺑی ﻏیﺮ از ﻣﺎﻫیﺖ اصلی آن، به عنوان ﻣﻀﻤﻮن هنری در آثار هنرمندان کرد از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار است. باشلار جهت تحلیل اثر هنری، تخیل مؤلف را مورد توجه قرار داده و عناصر اصلی و اولیه سازنده جهان (آب، هوا، خاک و آتش) را اساس شناخت اثر هنری و تخیل هنرمند قرار می دهد چراکه معتقد است تخیل بر پایه صورت های مادی شکل می گیرد. این پژوهش، به لحاظ ماهیت از نوع کیفی بوده و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. هم چنین گردآوری اطلاعات و داده ها با استفاده از منابع مکتوب و کتاب خانه ای، میدانی، همچنین شبکه جهانی اطلاع رسانی (اینترنت) صورت گرفته و در پی پاسخ به این پرسش است که: تأثیر پاندمی کرونا و فضای حاصله از آن بر هنرمندان کرد منتخب در این پژوهش و آثارشان چگونه بوده است؟ در این راستا، ابتدا با تنظیم یک فراخوان و پخش آن در فضای مجازی و جامعه، ارتباط با هنرمندان به صورت میدانی و ... بالغ بر 290 اثر در قالب های متفاوت هنری و با محوریت کرونا جمع آوری شد. سپس با توجه به کیفیت آثار جمع آوری شده به روش هدفمند، آثار هر هنرمند از هر کشور کردنشین «ایران، عراق، سوریه» انتخاب و به تحلیل و بررسی آثار این سه هنرمند منتخب از منظر نظریه باشلار پرداخته شد. نتیجه نشان داد که هنرمندان منتخب در این پژوهش بیشتر به فضای درونی خویش مراجعه کرده و آثار این دوره آن ها بیشتر به سمت درون گرایی و دغدغه های درونی هنرمند گرایش پیداکرده و انعکاس مستقیم اثرات کووید 19 در جامعه انسانی کمتر در آثار این هنرمندان انعکاس پیداکرده است.
تجلّی آوای مرغان به مثابه عنصر بلاغی و بوطیقایی در منتخب شعر پارسی بر مبنای نظریه زائوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
31 - 56
حوزه های تخصصی:
آفرینش صورخیال آوای مرغان (ایماژ) در ادب فارسی به سه صورت تجلی یافته است: اول ازطریق جاندارپنداری و نهادن کلام به زبان مرغان، دوم ازطریق حسی که صدای پرندگان به شاعر یا نویسنده می دهد و سوم بازتاب عینی صدای پرنده به عنوان یک عبارت کامل که این عبارت می تواند تقلید صدای مرغان یا تشابهی میان کلام انسانی و آواز پرنده باشد. دو وجه اخیر را می توان به عنوان صورت های بلاغی پوئتیک (بوطیقا) و رتوریکی آوای مرغان در نظر گرفت و به همین دلیل آن ها را برمبنای نظریه ی بلاغی فرمالیسم زائوم یا همان زبان فرامعنا تحلیل کرد. ازسوی دیگر نظریه ی گاستون باشلار که مبتنی بر تخیّل فشارسنجی (پنوماتیک صدا) است، می تواند راهنمای تحلیل ایماژیک آوای مرغان قرار گیرد. تحلیل پنوماتیک ذهنی آواز مرغان، بین فشارسنجی ذهنی صدای پرفشار کلاغ و آوای چهچهه ی کم فشار بلبل و نوای زیر چکاوک که برمبنای آن صور خیال مختلفی خلق می شود، تفاوت قائل است. این مقاله به تحلیل بلاغت آوای مرغان مبتنی بر مبانی بلاغت سنتی و بنیان های بلاغت جدید و مفهوم زائوم در نظریه ی بلاغی فرمالیسم ها پرداخته است.