مطالب مرتبط با کلیدواژه

گدا


۱.

تحلیل روانشناختی شخصیّت های سه داستان گدا، خاکسترنشین ها و آشغالدونی غلامحسین ساعدی بر مبنای نظریّه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارن هورنای غلامحسین ساعدی نقد روانشناختی شخصیت گدا خاکسترنشین ها آشغال دونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۷۳ تعداد دانلود : ۲۲۹۰
غلامحسین ساعدی یکی از نویسندگان پرکار دهة چهل است که با پرداختن به شخصیّت های روان رنجور طبقة پایین جامعه، تلاش بی پایانی برای بیدار نمودن جامعة خفقان زدة دورة پهلوی کرد. در این مقاله، شخصیّت های دو داستان کوتاه و یک داستان بلند او به نام های «گدا»، «خاکسترنشین ها» و «آشغال دونی» با بهره گیری از نظریّة کارن هورنای مورد بررسیو واکاوی قرار گرفته است. کارن هورنای یکی از مهم ترین پیروان فروید در حوزة روانکاوی اجتماعی است و برخی از نظریّه هایش در همة ابعاد فرهنگ غرب رسوخ کرده است و چنان چهرة شناخته ای است که کمتر کسی است که با مفاهیمی چون ازخودبیگانگی، خودشکوفایی و خودانگارة آرمانی آشنا نباشد. وی فهم جدیدی از اهمیّت فرهنگ و محیط را وارد روانکاوی کرد. شخصیّت های اصلی و فرعی سه داستان مذکور را گداها تشکیل می دهند که با نوعی از روان رنجوری که منبعث از جامعه و محیط رشد آنان است، روبه رو هستند. در این مقاله، سعی شده شخصیّت های گدا در این سه داستان را بر اساس نیازهای دهگانة کارن هورنای و مکانیسم های دفاعی آنان بررسی و نیز وجوه شباهت و تفاوت آنان را معیّن کنیم و دریابیم که در میان این شخصیّت ها بیشتر کمبود چه نیازی مشاهده می شود؟ این شخصیّت ها با نقش های یکسان، چه راه های تدافعی را در برابر اضطراب اساسی از خود بروز می دهند؟ شرایط محیطی مشترک در این سه داستان چه تأثیری در شخصیّت های آنان دارد؟ چرا چنین راه های تدافعی را انتخاب کرده اند؟ چقدر از خود واقعی خود فاصله گرفته اند؟
۲.

تحلیل روایی رمان الشحاذ (گدا) اثرِ نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی نجیب محفوظ الشحاذ گدا رئالیسم فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶۶ تعداد دانلود : ۱۲۹۹
مقاله پیش رو خوانشی است روایت شناختی از رمان الشحاذ (گدا) اثرِ نجیب محفوظ. در این مقاله، اصلی ترین مؤلفه ها و عناصر روایت شناختی این رمان از قبیل: زاویه دید، کانونی سازی، نحوه ارائه گفتار و افکار، عنوان، توصیف، تشبیه، زمان (زمان روایت و آغاز رمان) و مکان در بوته تحلیل روایت شناختی قرار گرفته است. اصلی ترین نتیجه حاصل از این مقاله این است که رمان گدا با برخورداری از روایتی نسبتاً پیچیده و چندآوا در کنار به کارگیری فن های نوین روایت شناختی (در زمان نگارش رمان) نظیر روش آیینه وار و یا شعروارگی روایت، کامل ترین نمونه از رمان های مرحله سوم حیات ادبی نجیب محفوظ است که از آن به عنوان مرحله رئالیسم فلسفی یا نیمه روان شناختی یاد می شود.
۳.

واکاوی بخشی از ترجمۀ رمان "الشحاذ" بر اساس الگوی نظری وینی و داربلنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنیک های ترجمه وینی و داربلنه الشحاذ گدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۷ تعداد دانلود : ۸۶۷
پس از  اینکه، در نخستین سال های قرن بیستم میلادی، عرصه های نوین زبان شناسی معرفی شدند، کم کم توصیفِ زبان های گوناگون، بر اساس معیارهای علمی و بی طرفانه مورد توجه قرار گرفت. در میانه همین قرن، دو پژوهشگر کانادایی با نام های ژان پُل وینی و ژان داربلنه بر اساس الگوهای زبان شناسانه، به توصیف روش های مورد استفاده مترجم ها در برگردان متن هایی از زبان های فرانسه و انگلیسی به یک دیگر پرداختند. از آن زمان تا دوره حاضر، روش های آن ها، مبنای نظریِ پژوهش های گوناگون در حوزه مطالعات ترجمه قرار گرفت. مقاله حاضر کوشیده است با در نظر گرفتنِ تکنیک های مطرح شده در روش وینی و داربلنه (Vinay & Darbelnet, 1985)، به استخراج نمونه های تطبیقی از ترجمه کتاب «الشحاذ» نجیب محفوظ بپردازد که به وسیله محمد دهقانی با نام «گدا» ترجمه شده است، تا در نهایت جمع بندی از تکنیک های به کار گرفته شده در این ترجمه ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مترجم در ارائه ترجمه ای شیوا به زبان فارسی، بیشتر از روش های ترجمه غیرمستقیم بهره جسته و از میان تکنیک های گوناگون روشِ مورد اشاره، به همانندسازی روی آورده است.
۴.

بررسی تطبیقی گدای غلامحسین ساعدی و گدای (الشّحاذ) نجیب محفوظ بر اساس دیالکتیک هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غلام حسین ساعدی نجیب محفوظ هگل گدا ادبیات تطبیقی دیالکتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۸
دو نویسنده ادبیات داستانی ایران و مصر، غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ، در دو اثر همنام خود با عنوانِ گدا، به موضوعات اجتماعی مهمی در برخوردِ جامعه با پدیده مدرنیته پرداخته اند. پژوهش حاضر، با تکیه بر دیالکتیک هگل، به تحلیل تطبیقی این دو اثر، پرداخته و برنهاد (تز) سنت، برابرنهاد (آنتی تز) مدرنیته و هم نهاد (سنتز) پیامدهای این تعارض را در دو جامعه ایران و مصر واکاوی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در داستان «گدا»ی ساعدی، سنت از طریق احترام به خانواده، پایبندی به ارزش های روستایی و اعتقادات مذهبی نمایان است و مدرنیته با فروپاشی کانون خانواده، گسترش فساد اخلاقی و بی اعتنایی به دین، برابرنهاد آن را شکل می دهد. در «الشّحاذ»، سنت در وفاداری خانوادگی، نوستالژی گذشته و سادگی و صمیمیت روستایی تجلی می یابد، در حالی که مدرنیته با علم زدگی، سردی روابط اجتماعی و بی حرمتی به مقدسات در تقابل با آن، قرار می گیرد. دیالکتیک هگل نشان می دهد که این تضادها به مثابه نیروی محرکه ای در بطن تاریخ عمل کرده که نطفه های یکدیگر را در خود پرورش می دهند. پیامد این صیرورت (سنتز) در هر دو اثر، اضطراب، ترس و تنهایی است که در ارتباط با عُمر حمزاوی، شخصیت اصلی الشّحاذ، به شکلِ پوچی و گم گشتگی در معنای زندگی نیز، تجلی می یابد. جستار پیشِ رو، با رویکردی توصیفی-تحلیلی، ضمن برجسته سازی جنبه های منفی مدرنیته، نشان می دهد که هر دو نویسنده با نگاهی انتقادی، گذارِ ناتمام از سنت به مدرنیته را به تصویرکشیده و عمیقاً به تبعات اجتماعی این تحول پرداخته اند.