فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
خورشید و مهپاره اثر میرزا محمد سعید طبیب قمی از شاعران قرن یازدهم هجری قمری به عنوان یکی از منظومه های عاشقانه ی ادب فارسی که گاه داستان هایی از سنخ فولکلورند، قابلیت بررسی با بسیاری از نظریات تحلیلی فولکلور از جمله الگوی تحلیل ساختاری روایت پراپ را دارد. ضرورت تحقیق در اینست که آشنایی با ساخت یک اثر ناشناخته یا کمتر شناخته شده را به عنوان بخشی از ادب غنایی ما ممکن می سازد. الگوی پراپ در صدد بررسی عناصر اصلی سازنده قصه های عامیانه است که رهاورد آن استخراج 31 خویشکاری بنیادین در قصه های عامیانه روسی بوده است. در بررسی قصه حاضر که به شیوه ی تحلیل و توصیف متن، بر اساس الگوی مذکور انجام شده است این نتیجه ی کلی به دست آمد که این قصه اکثر خویشکاری های پراپ را با همان تعریف و توالی دارد به جز دو خویشکاری که در اغلب منظومه های غنایی فارسی معمولا دیده نمی شوند.
الگوهای روایی در حکایت های تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار متون ادبی، راهی است برای درک شیوه های ایجاد و انتقال معنا در این متون. حکایت های تعلیمی از پرکاربردترین انواع روایی در متون داستانی کهن فارسی هستند که مهم ترین رسالت آنها انتقال پیام و ترغیب مخاطب بوده است. به نظر می رسد، نویسندگان متون تعلیمی، حکایت ها را با توجه به ساختارهایی منطبق بر اهداف غایی خود مورد استفاده قرار می داده اند. در این مقاله به بررسی و معرفی ساختارها و الگوهای روایی مورد استفاده در حکایت های تعلیمی فارسی پرداخته شده است.. پرکاربردترین الگوهای روایی این متون عبارتند از: نخست، الگوی سرپیچی کنش گر از قانون و مجازات شدن وی (مجازات کلامی یا کنشی)؛ و دوم، الگوی پایبندی کنش گر به قانون و پاداش گرفتن وی.
این الگوها افزون بر اینکه ژرف ساختی برای بسیاری از حکایت های تعلیمی هستند، الگویی برای تفسیر و خوانش راوی نیز محسوب می شوند؛ چنانکه راوی برای تفسیر حکایت، آن را به صورت خطی داستانی منطبق بر یکی از همین دو الگو در نظر می گیرد. این مقاله، با استفاده از نتایج بررسی های ساختاری در تحلیل تفسیر حکایت های تعلیمی، در پی آشکارسازی الگوهای حاکم بر فهم حکایت های تعلیمی است. در نوشتار حاضر، نقش این الگوها در انتقال و شکل گیریِ مفاهیم و وجه غالب متون تعلیمی نیز مورد بررسی قرار گرفته اند.
متناقض نمای «ناطقِ اَخرس» مولانا و تأثیر هرمنوتیکی آن بر کثرت آفرینندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفایی که سکوت را یگانه راه «گفتن» از خدا می دانند، بیشترین سخن عرفانی را گفته اند. مولانا از «پرگفتارترین خموشان» در پاسخ به چرایی این عملکرد، کثرت آفرینش را ثمره «گفتن» از بحر معنا می داند. بحری که شرط ورودش خموشی است و پس از وصل هم، مقایسه فهم بسیط و پیشامفهومی بحر در مقابل برونداد نارسای زبانی، باعث حیرت و ادامه سکوت است؛ اما «ماهیان» بحر به «ناطقِ اَخرس» موصوف اند. گادامر با متافیزیک زدایی از «کلمه درونی» آگوستین (بحر معانی مولانا) جهان روایی هرمنوتیک را حاصل تقابل دو نطق می داند: نطق درونی که سراسر موضوع یا اسکلتِ خالیِ اندیشه است و نطق بیرونی، که گفتاری است همواره عقب مانده از «قصد» درونی؛ جبران این عقب ماندگی، جستجوی دائم کلمه مناسب (تفکّر) و گفتگوهای گونه گون برای بیان حداکثری ما فی الضمیر (پرکردن اسکلت خالی اندیشه) و حاصل آن خصوصاً در امور «بی تصویر» و «رازآلود» عرفانی، تصویرگری، تمثیل آوری و شرح و بسط کلام و درنتیجه، کثرت آفرینش است
سبک شناسی قصیدة پایداری «النسر»، سرودة عمر ابوریشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مقایسه ای روایت های رستم و گشتاسب در شاهنامه فردوسی (بر اساس تعامل الگوهای چرخه ای و خطی زمان، در شکل گیری و خوانش انتقادی روایات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی در ادبیات فارسی
از جمله کتاب هایی است که تاکنون آبشخور آثار تحقیقی فراوان و همواره مطمح نظر
بسیاری از محققان ادبی و غیر ادبی بوده است. ساختار ویژه چندرشته ای این اثر و
تنوع و گستردگی روایات آن مجالی برای خوانش هایی متفاوت با کاربست روش های تاریخ باوری،
تحلیل گفتمان و روایت شناسی، در عرصه تحقیقات معاصر فراهم آورده است. در این
مقاله سعی شده است با جست وجو در سرچشمه های تاریخی، شیوه روایت سازی درباره
شخصیت های رستم و گشتاسب و نحوه تأثیر و تأثر آنها در قالب
حماسه واکاوی شود. کاربست الگوی چرخه ای در تدوین و سامان دهی روایات تاریخی
عمدتاً به شکل گیری روایاتی با مضمونی اسطوره ای و حماسی می انجامد که وقایع و
شخصیت های تاریخی را در الگوهای زیرساختی از پیش تعیین شده ای، تحدید و استحاله می کند.
به همان میزان که شیوه تاریخ نگاری متأثر از الگوی چرخه ای به ابهام سرچشمه های
تاریخی وقایع و شخصیت ها، همسان پنداری و تکرار می انجامد، در این شیوه تاریخ نگاری،
انتقال خطی وقایع با شگردهای روایت پردازی داستان وار، از آنجا که در سیطره صورت بندی
دانایی درک چرخه ای زمان پرورده شده است، چون تمامی گذشته را انتقال نمی دهد،
روایاتی به ظاهر منسجم از وقایعی با سرمنشأهای تاریخی و زمانی متفاوت ارائه می کند.
به همین دلیل و با توجه به منظر نوتاریخ باوری، هر روایت تاریخی، داستانی است از
گذشته که با گذشته یکسان نیست. در مقاله حاضر پس از تطبیق الگوهای دوگانه از درک
زمان، با جریان های معرفت شناسی تاریخ، با استفاده از رویکردهای گفتمانی و روایت شناسی،
نحوه تأثیر الگوهای چرخه ای و خطی در روایات مربوط به رستم و گشتاسب و جای گشت
آنها نشان داده می شود
در باب راهبر کینه دار رویکردی ترامتنی به سازه ای حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسان معتقدند هرگاه متنی، متنی دیگر را فرایاد آورد، میان آن ها رابطه ای بینامتنی (یا ترامتنی) برقرار شده است. برخی نیز معتقدند میان متون همواره چنین رابطه ای وجود دارد؛ در همین مسیر بود که ژنت، نظریه طبقه بندی انواع روابط میان متون را طرح کرد. عده ای دیگر از روایت شناسان مانند پراپ و تودوروف روشی خاص برای تحلیل روایات عرضه کردند: تجزیه روایت به کوچک ترین اجزای سازنده اش (واحدهای کمینه) برای بررسی و تحلیل علمی تر. در این تحقیق، سازه ای باستانی که علاوه بر شاهنامه، در دیگر انواع متون آمده، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق ترکیبی از روش ژنت و تودوروف است؛ سازه مورد بحث به اجزای سازنده اش تجزیه شده و پس از تحلیل، نوع رابطه میان روایات بیان خواهد شد. تا آنجا که نگارنده می داند، این روش ترکیبی تاکنون در تحلیل شاهنامه و سازه های آن به کار نرفته است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که اوّلاً میان شاهنامه و دیگر متون مورد بحث، در این سازه نوعی گفتگوی بینامتنی (ترامتنی) وجود دارد. دودیگر این که در این سازه خاص، شاهنامه، پیش متن یا زیرمتن است و بقیه متون، پس متن یا زبرمتن. سه دیگر این که ویژگی هایی ذهنی و اجتماعی نزد مردمان قدیم وجود داشته که چنین گفتگوهایی را به وجود می آورده و تسهیل می کرده است.
مبانی نقد بینامتنیت در ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک و نوجوان، دستاورد درک مفهوم کودکی در جهان مدرن است. التفات به این موضوع و باور سهیم بودن کودک و نوجوان در داشتن ادبیات مستقل، سبب پیدایش بابی تازه در دانش ادبی و تحقیقات و بررسی های علمی در این حوزه شده است؛ ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان یکی از مقولات مورد توجه در این حیطه است. مطرح ساختن «جمهوری جهانی کودکی» در اواخر قرن بیستم میلادی در جهان، موجب پیدایش و التفات به ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان شد و مقوله های متعددی همچون مطالعات میانجی، ژانرهای تطبیقی و بینامتنیت به این حوزه مطالعاتی راه یافت. در این مقاله با توجه به نظریه ویلکی نخست به بینامتنیت و ارتباط آن با ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان پرداخته شده است، سپس عوامل مؤثر در پیدایش بینامتنیت از منظر تطبیق در حوزه کودک و نوجوان طبقه بندی شده و در ادامه، مؤلفه های بینامتنیت، معرفی شده و الگوی اصلاح شده آن بر اساس ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان با توجه به یافته های مؤلف مقاله، ارائه شده است. به علاوه نویسنده مقاله در نظر داشته تا با توجه به مؤلفه های معرفی شده در ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان، روش شناسی ای از واکاوی و تحلیل سازه های بینامتنیت با تکیه بر «نویسنده دوم»، «اثر جدید» و «خواننده دوم» در اختیار قرار دهد. حاصل آن که کیفیت پیدایش، مؤلفه ها و واکاوی بینامتنیت جزئیاتی دارد که مستقیماً در نقد ادبیات تطبیقی کودکان و نوجوانان دخیل است.
بررسی تحلیلی مفهوم ظلم و مصادیق آن در شعر پروین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروین ستاره تابناک ادب فارسی است که صورت زیبا و محتوای غنی اشعار او کاوش های مختلف را می طلبد که این سطور یکی از آنهاست. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای صورت گرفته، چگونگی بازتاب ستم و ستمگری در نظام فکری پروین بررسی شده و این نتایج رخ نموده است که وی در قالب های گوناگون شعری خود، عالمانه به ظلم و آثار و عواقب آن پرداخته و ستم را موجب تیرگی روان و بدنامی و تباهی دنیا و آخرت انسان دانسته و خلایق را به ظلم ستیزی و ستم نپذیری فراخوانده است. در اندیشه پروین ظالم به مار و اژدهای گزنده وگرگ درنده و تیغ شکافنده همانند شده و حاکمان و کارگزاران، قاضیان، صیادان و زراندوزان چهار گروه بیدادگر به شمار آمده اند. مدینه فاضله پروین شهری عاری از ستم و دارای رفاه وآسایش توأم با ارزش های انسانی است. او ستم پذیری مردم را عامل تداوم ستمگری ظالمان دانسته و با تکیه بر«الناس علی دین ملوکهم» خطای مردم را به خطای حاکمان پیوند داده است.
سندی به خط عبدالرحیم خان خانان (سپهسالار اکبرشاه گورکانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجوه عنصر سبکی تناقض در رمان های پسامدرن فارسی (بر مبنای آثار براهنی، روانی پور، خسروی و کاتب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی اسطوره و داستان؛ رویکردی نوین در نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، معرّفی رویکردی تازه در مطالعات نقدی متن است که در حوزه قصّه های پریان، روایت های عامیانه، بسیاری از افسانه ها و داستان های اسطوره ای کارآمد است. رویکرد روانشناسی اسطوره، به کارگیری نظریّه های نوین روانشناسی در این روایت ها برای تبیین خاستگاه های روانی پدیدآورندگان است. رؤیاها و قصّه ها نیز، چنان که روانکاوان جدید اذعان می کنند، مانند اسطوره با ناخودآگاه آدمی سر و کار دارند و محتوای ناخودآگاه را نمایان می سازند. فرض بنیادی فروید این است که بخش عمدة رفتار، ریشه در فرایندهای ناهشیار دارد. از این رو، وی داستان ها و اسطوره ها را ساحتی برای اتّحاد بخش های سه گانة روان تصوّر می نماید. این اندیشه پس از فروید در آراء شاگردان او همچون «برونو بتلهایم»، «اتو رانک» و «کارل آبراهام» بسط و پرورش پیدا می کند. «کارل گوستاو یونگ» و به تبع او، پیروانش نیز با توجّه به اهمیّت ناخودآگاه جمعی، ماهیّت داستان های اسطوره ای را در قالب سفری مجسّم می سازند که در اغلب موارد، ابعادی روا نشناسانه و نمادین دارد و به قصد آشنایی قهرمان با روان ناخودآگاه او صورت می گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجّه به دستاوردهای روانشناسی فروید و شاگردانش، اصول روانشناسی تحلیلی یونگ و هم اندیشان او و نیز با توجّه به مرکزیّت صُوَر مثالی و ضمیر ناخودآگاه جمعی، بسیاری از داستان های اساطیری، قصّه های پریان و روایت های عامیانه، ظرفیّت تأویل پذیری روانشناختی قابل توجّهی در راستای کشف اسرار ناخودآگاه دارند.
تحلیل روایی عنصر زمان در حکایتی از مثنوی «محیط اعظم» بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر یکی از حکایت های حالت محور مثنوی «محیط اعظم» سروده ی بیدل دهلوی تحلیل و واکاوی شده است. در جریان این بررسی با تمرکز بر عنصر زمان جنبه هایی همچون کانون سازی، ترتیب کارکردها، نشانه های حضور راوی ، سرعت روایت،نقاط تحیرروایی و... بر مبنای آموزه های روایت شناسان ساختگرا از جملهژرار ژنت،رولان بارت و جرالد پرینس، بررسی شده است. با توجه به اینکه مثنوی های بیدل تاکنون حوزه ای تقریباً نامکشوف برای پژوهش های روایی بوده است، یکی از اهداف اولیه ی این پژوهش معرفی و شناسایی ارزش های ویژه ی روایت پردازی بیدل در مثنوی های اوست. پرسش اساسی این پژوهش آن است که روایتگری بیدل تا چه میزان دقیق، هدفمند و در خدمت اندیشه ی اوست؟ و وی چه تمهیداتی برای پاسخ به پرسش های احتمالی مخاطب درجهت رسیدن به خوانش حداکثری اندیشیده است؟ نتایج این بررسی در چشم اندازی کلینشانگر این واقعیت است که بیدل در مثنوی هایش سبکی دیگرگونه و شگردهای روایت گری قابل تأملی اختیار کرده است و به ویژه در حکایت مزبور گرانیگاه روایت وی عنصر زمان است که در انطباق آشکاری با مفاهیم عرفانی و فلسفی وی است.
کهن الگوی ایثار با نگاهی به حلاج در اشعار شفیعی کدکنی و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگو تجربیات مشترک همة انسان ها است که از گذشته ها ی دور در ناخودآگاه جمعی آن ها باقی مانده است. به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد؛ اما شاخص ترین کهن الگوها عبارت اند از آنیما، آنیموس، خود، پرسونا، سایه، پیر فرزانه و مادر. ایثار یکی از مهم ترین کهن الگوها است که در ناخودآگاه جمعی بیشتر انسان ها نهادینه شده است. از دیدگاه روان کاوان، ایثار یکی از مکانیزم های دفاعی انسان در برابر خواسته های نهاد است که به علاقة اجتماعی منجر می شود. کهن الگوها خود را در رویاها، خیال پردازی ها و توهمات نشان می دهند. هنر و به ویژه ادبیات، یکی از تجلی گاه های اصلی کهن الگوها است. کهن الگوی ایثار و ویژگی هایش در آثار هنری فراوانی یافت می شوند. یکی از شخصیت هایی که ملازمات کهن الگوی ایثار در سرگذشت او برجسته است، حسین بن منصور حلاج است. در این نوشته، کهن الگو ی ایثار را با توجه به ویژگی هایش در شخصیت حلاج، در شعر «حلاج» شفیعی کدکنی و سرودة «مرثیة حلاج» آدونیس بررسی می کنیم و نقدی اسطوره ای- کهن الگویی از آن ها ارائه می دهیم.
بازتاب فعالیت های سیاسی زنان در ده رمان پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان از ابزارهای مهم جامعه پذیری، انتقال ارزش های زندگی و بازتاب دهنده ی مسایل گوناگون اجتماعی است. بر این اساس برای درک نوع نگرش افراد جامعه به مشارکت زنان در عرصه ی سیاست و نحوه ی این مشارکت، ده رمان معاصر فارسی بعد از انقلاب- پنج نویسنده مرد و پنج نویسنده زن- با روش تحلیل محتوا بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد نویسندگان زن در داستان های خود نه تنها به مسایل سیاسی می پردازند؛ بلکه در داستان هایشان، شخصیت های زن، آگاهی سیاسی بالایی دارند، طرف دار و شرکت کننده در گفتمان ها و احزاب سیاسی هستند و همپای مردان در مسایل سیاسی مانند کودتای بیست و هشت مرداد، حادثه ی شانزده آذر و انقلاب اسلامی مشارکت دارند. در داستان های مردان، شخصیت های زن حضور دارند؛ اما کمتر به مسایل سیاسی می پردازند و بیشتر تأثیر این مسایل بر زندگی آنها نشان داده شده است که به نظر می رسد علتش، بیشتر متأثر شدن از این کلیشه ی جنسیتی است که مردان سیاسی تر از زنان هستند.
بررسی شیوه بازنمایی زنان در هفتاد سنگ قبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب شعر هفتاد سنگ قبر اثر یدالله رویایی، مجموعه ای از سنگ قبرها و کتیبه هاست. هر سنگ در این کتاب مخصوص یک نام است که در ذهن شاعر جایگاه ویژه ای داشته و بخشی از هویّت فکری او بوده است. بر روی هر سنگ نیز اشیایی وجود دارد. هر سنگ قبر یک متن است و می تواند به اعتبار نام و اشیایی که روی آن قرار دارد خوانش شود. در میان نامهایی که در کتاب آمده است، هفده نام زنانه وجود دارد. هدف این پژوهش بازخوانی سنگ قبرهایی است که به نام زنان آمده است و با تکیه بر نظریات نقد ادبی زن محور، بر انگاره های زنانه ای که محصول بازنمایی ساختاری شاعر هستند، متمرکز است. این خوانش نشان می دهد که در هفتاد سنگ قبر، بررسی روابط دلالتی و نظام های معنادار، کلمات و تصاویر، عواطف و ارزش ها، نشان دهنده ورود زنان به حوزه ی زبان و تفکّر است. رویایی در بازنمایی انگاره های زنان در هفتاد سنگ قبر، از محدوده ی جسم و پیکر عبور کرده، در حوزه ای زبانی، که در درجه ی اول، نام ها آن را می سازند، وارد بافت فرهنگی و اجتماعی ویژه ای شده است و در نوع خود ساختارشکن است.
پزشک هژبر و پلنگان منم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده کمک گرفتن از اساطیر و قصه های عامیانه برای حل مشکلات تصحیح متن و رسیدن به صورت صحیح قدیمی تر یک واژه یا مصرع و... شیوه ای راهگشا در تصحیح متون کلاسیک است. این شیوه خصوصاً در تصحیح ابیات شاهنامه بسیار استفاده شده است. یکی از ابیات چالش برانگیز شاهنامه که در نسخه های خطی و چاپ های مختلف به صورت های گوناگون ضبط شده بیتی است که تهمینه در داستان رستم و سهراب، هنگام معرفی خود به رستم می آورد: یکی دخت شاه سمنگان منم بزشک هزبر و پلنگان منم خالقی مطلق در مقاله ای که پیرامون این بیت نوشته آن را جزو ابیات تاریک شاهنامه دانسته که در مصرع دوم ضبط درست کلمات و معنی مصراع مبهم است. ابهام در این بیت باعث شده هر یک از پژوهشگران با دلایل خود صورتی از این بیت را پذیرفته و در مورد آن اظهار نظر کند. خالقی مطلق در یادداشت های شاهنامه ضمن پذیرفتن نظر یکی از پژوهشگران، تأکید می کند که ضبط قدیمی تر بیت همین است که آورده ایم و احتمالاً آیینی در پشت آن است که ما بی خبریم. بر همین اساس ما در این پژوهش برآنیم تا به کمک اسطوره شناسی تطبیقی ثابت کنیم که شخصیت تهمینه بازمانده الهه مادر یا یکی از ایزدبانوان باستانی است و همچنان که خود او تأکید کرده به واقع پزشک شیر و پلنگان بوده و با آنها در ارتباط است و ضبط قدیمی تر بیت ضبط صحیح می باشد.
ریخت شناسی همای نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای نامه از منظومه های پهلوانی نه چندان شناخته شدة متعلّق به قرن ششم یا هفتم ادب فارسی، از نویسنده ای ناشناس است. پشتوانة نظری این پژوهش، روش «ولادیمیر پراپ»، «آرتور آسا برگر» و «پل ریکور» از ساخت گرایان معروف در ریخت شناسی داستان ها و قصّه های عامیانه، اساطیری و پهلوانی است. نتایج تحلیل نشان می دهد که این داستان دربردارندة وضعیّت آغازین، روی دادهای ناشی از کم بود و شرارت و پایانی خوش برای قهرمان تشکیل یافته است. می توان توالی کنش ها در منظومه را بر مبنای عناصر مهمّ شخصیّت، انگیزش، کارکرد، حرکت و تکرار، ریخت شناسی کرد. هفت شخص این داستان با در نظر گرفتن چند وجهی بودن شخصیّت آنان، شامل اشخاص یادشده در نظریة پراپ است؛ با این تفاوت که به جای «قهرمان دروغین»، شخصیّت «جانشین قهرمان» حضور دارد. تعداد عناوین کارکردهای اصلی با تکرار، هشتاد و سه کارکرد است، با این تأکید که بعضی از آن ها در مقایسه با نظریة پراپ تازه است و در تعدادی کارکردها با عنوان مشابه، مفاهیم جدید ارائه شده است. کارکرد «جنگ» و «پیروزی» بیش ترین عناصر تکرارشوندة داستان است و حرکت ها از ترکیب سه شیوة حرکت های داستانی و الگوی حرکت «برگر» بهره برده است. بنابراین، می توان به نمونه ای از ساختار منظومه های پهلوانی بخصوص عاشقانه- پهلوانی (رمانس پهلوانی) دست یافت و آن را در آثار مشابه جست وجو کرد.