فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
کاربرد عناصر اساطیری در داستان های فانتزی کودکان دهه ی هشتاد عمران صادقی* بیژن ظهیری ناو** مهدی رستمی*** چکیده اسطوره یکی از مهم ترین موضوعات بشر است که در سراسر فضای زندگی او جریان دارد. اسطوره امری پویاست و بازتاب این پویایی در تمام کارهای بشر به ویژه ادبیات جلوه گر است. ادبیات کودکان و نوجوانان نیز از این تأثیر برکنار نیست. گستره ی این بازتاب به ویژه در گونه ی فانتزی آشکارتر است. در این پژوهش در ابتدا تعریفی مختصر از اسطوره ارائه داده شده است؛ آن گاه ویژگی های بینش اسطوره ای بررسی شده و سپس درباره ی ویژگی های عناصر اسطوره ای و شیوه ی به کارگیری آن در داستان های منتخب کودکان و نوجوانان بحث شده است. جنبه های بررسی شده در این مقاله عبارتند از: ویژگی های انسان گیاهی، شخصیت های اساطیری مانند غول و پری، جادو، پیکرگردانی و آنیمیسم. بررسی این پژوهش نشان داد استفاده از عناصر اسطوره ای برای نویسنده ی داستان فانتزی یک هدف نیست؛ بلکه یک وسیله ی بسیار کارآمد است. او می تواند با این عناصر، دنیایی نو و سرشار از شگفتی را برای مخاطب خلق کند. زیرا کودک اسطوره زی است و هنوز لایه های ناخودآگاه ذهن او با جهان اسطوره ای و پیوندهای آن در ارتباط است؛ پس بیشترین لذت را از داستان خواهد برد. واژه های کلیدی: ادبیات کودکان، اسطوره، آنیمیسم، جادو، فانتزی. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی emransadeghi1@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی zahirinav@uma.ac.ir *** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون dr.rostami@kazerunsfu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 2/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 25/2/1400
آسیب شناسی مقالات تطبیقی طنزپژوهی(1378-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
65 - 92
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، شاخه ای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل و زبان های مختلف و از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید و به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط ها و شباهت های بین ادبیات، زبان ها و ملیت های مختلف می پردازد. مطالعات تطبیقی در ایران پژوهشی نوین و مربوط به دهه های اخیر است. در حوزه طنزپژوهی مقالات علمی با موضوع ادبیات تطبیقی به چاپ رسیده است که بررسی و تحلیل این مقالات در روشن شدن مسیر پژوهش های تطبیقی و خلل ها و کاستی های آن و کمک به ارتقای کیفیت مقالات این حوزه، مؤثر است. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی 36 مقاله علمی تطبیقی در حوزه طنزپژوهی پرداخته است. بررسی ها نشان می دهد مواردی همچون عدم روشمندی در پژوهش ها، اکتفا به یافتن شباهت ها و تفاوت ها در آثار، پرداختن به کلی گویی و بی توجهی به جزئیات، عدم استفاده از منابع معتبر علمی، ناآگاهی از اصول ادبیات تطبیقی، از مهم ترین نقاط ضعف مقالات تطبیقی چاپ شده در حوزه طنز پژوهی است. از این رو پرداختن به تبیین اصول ادبیات تطبیقی و مکاتب و روش های مطالعه ادبیات تطبیقی و نقد و تحلیل مقالات این حوزه می تواند به بهبود کیفیت مقالات کمک شایانی کند.
اساطیر فرجام شناسی نوین فضایی در رمان های علمی- تخیلی آرتور کلارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
175 - 202
حوزههای تخصصی:
آرتور کلارک به دنبال ارائه یک فرجام شناسی نوین فضایی است. تا کنون تحلیل گران فقط به شکل پراکنده و غیر منسجم به ماهیت فرجام شناسانه و دینی حضور بیگانه ها وخدایان در کنار سفرهای فضایی اشاره کرده اند، در این مقاله به تحلیل منسجم کلیت عناصر فرجام شناسانه و مقایسه این مفاهیم فرجام شناسانه با منشاء آن ها پرداخته ایم. این عناصر فرجام شناسی نوین فضایی، پاسخ های اسطوره ای، به نیازهای دوران معاصر بر بستر پیش فرض های فکری مدرنیته هستند. روش کار تحلیلی تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان های کلارک مانند داستان چکش خدا، ادیسه فضایی و پایان کودکی یک فرجام شناسی به ظاهر نوین را با اسطوره هایی پیرامون مفاهیم جاودانگی، رستاخیز و پایان تاریخ بشری ارائه کرده است تا پاسخی به نیازهای فکری بشر معاصر باشد، اما او در این کار همچنان عناصر فرجام شناسی گذشته را مورد بهره برداری قرار داده است که نشان دهنده عدم گسست کامل او از نظام های فرجام شناسی قبلی و احیای استحاله یافته آن هاست.
گونتر گراس و سیاست
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
25 - 30
حوزههای تخصصی:
رئالیسم انتقادی در زن سروده های فروغ فرخزاد و سعاد الصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
49 - 79
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر برای بیان احساسات و تراوشات فکری خود که ناشی از اوضاع نابسامان جامعه است، از رئالیسم بهره می گیرند تا نارسایی های موجود در آن را در اشعار خود بازتاب دهند؛ فروغ فرخزاد و سعاد الصباح از شاعران بزرگ زن ایرانی و کویتی هستند که در زنانه سروده های خود به شکلی پربسامد، خصوصیات رئالیسم انتقادی را به کار گرفته اند. نوشتار پیش رو درصدد آن است که با تکیه بر شیوه توصیفی - تحلیلی، اشعار زنانه این دو شاعر زن را ازمنظر رئالیسم انتقادی بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زن سروده های این دو شاعر، نگاه بی پیرایه و منتقدانه آن ها را درباره مسائل زنان و تفکّر مردم ایران و کویت را درقبال زنان بازتاب می دهد؛ این اشعار به منظور انتقاد از رویکرد مردسالارانه غالب، نادیده انگاشته شدن نقش زنان، تلاش برای احقاق حقوق ازدست رفته آن ها و انتقاد از نقش و جایگاه کنونی زن در خانه و خانواده و یا بیان برخی رویکردهای زنانه در شعر مانند دلدادگی به معشوق و بیان گفت وگوهای عاشقانه زنان با آیینه، در شعر دو شاعر به کار رفته است. نیز شدّت نگاه مردستیزانه در شعر فروغ بسیار پررنگ تر از شعر سعاد است؛ زیرا سعاد شاهدختی بوده که در خانه شاهزاده ای کویتی طعم شیرین خوشبختی را چشیده است؛ ولی فروغ به واسطه زیستن فقیرانه در خانواده ای دیکتاتورمآب پدری و در پی آن، شکست در زندگی زناشویی، از نگرشی بدبینانه تر و تیره تری نسبت به جامعه برخوردار است.
تحلیل شخصیّت بلقیس در رمان «کلیدر» بر اساس نظریّه عشق «اریک فروم»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
59 - 84
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر با تاکید بر اهمیّت مطالعات بینا رشته ای در درک و دریافت بهتر دانش بشری و با فرض پیوند تنگاتنگ ادبیّات و روان شناسی، به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس گزاره های مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که سرشتی بینارشته ای دارد به تحلیل شخصیّت بلقیس در رمان کلیدر پرداخته، با روی کردی علمی و نظام مند؛ با کاربست نظریّه عشق اریک فروم، زمینه ها و ویژگی های عشق را در ارتباط با بلقیس واکاوی می کند. هدف پژوهش یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش است که چرا و چگونه در رمانی همچون کلیدر که سخن بر سر مسایل سیاسی - اجتماعی و سراسر آکنده از ستم و استبداد و بندگی است، موتیف عشق همچنان پرورانده و گسترانده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد طبق نظریّه عشق فروم در رمان کلیدر، اولاً: برخلاف تصوّر عموم، عشق تنها اختصاص به روابط میان عاشق و معشوق یا یک فرد مشخص ندارد؛ بلکه انواع گوناگونی با کارکردها، انگیزه ها و زمینه های متعدّد دارد؛ ثانیاً، آثار دولت آبادی نیز بر خلاف تصوّر عموم، محدود به طرح مسایل بومی، اقلیمی، طبیعت گرایی و... نبوده، نمودهای زیبا و خلاقانه ای از عشق در جای جای آثارش و به طور مشخص در شخصیّت بلقیس با هنرمندی تمام بازنمایی شده که غنای آثارش را دو چندان ساخته است. یافته ها هم چنین نشان می دهد بلقیس تمام ویژگی های عشق فروم را دارد، کیفیّت حضور او در رمان و حوادثی که روی می دهد گواه آن است که مسئولیّت پذیری، تحمل رنج، معرفت عمیق به ایل و خانواده، بی نیازی، فداکاری همه و همه زاده عشق ستودنی و راستینی است که فروم یکایک آن ها را از ویژگی های عشق راستین برمی شمارد.
مطالعه تطبیقی شاعرانگی در آثار سپهری و آندو: بررسی فرم و فضا در شعرهای سهراب سپهری و معماری شعرگون تادائو آندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعرهای سهراب سپهریِ شاعر و بناهای تادائو آندویِ معمار آثاری هستند بر ساخته از کلمات و بتن که در بردارنده نوعی شاعرانگی اند. در این پژوهش پس از استخراج مؤلفه های شاعرانگی در آثار دو هنرمند، ریسمانی نامرئی میان آن ها دریافته و بر این نکته دست یافته که سرچشمه شاعرانگی در کار این دو هنرمند، متأثر از آیین ذن، به مانند شعرهای هایکوست، که نه حاصل تخیل، بل تصویری از واقعیت به سودای ارتباط است، و این ارتباط از طریق استقرار یک «فضا» فراچشم می آید. مبنای نظری این پژوهش اندیشه هیدگر در باب حقیقت یا همان معناست. هیدگر بر این اعتقاد است که سرچشمه حقیقتِ چیزها با توضیح به وسیله کلمات ممکن نیست. خود چیز است که کشف و پدیداری حقیقت است. نیروی هنر بر بستر شاعرانگی به پدیداری حقیقت چیزها کمک می کند تا معنایی پدید آید که برگرفته از جهان دیگری ست که با کلمات به بیان درنمی آید؛ چراکه به صورتی پراکنده در ناخودآگاه اثر نهان است و به هنگام اتصال به فضای اثر، دریافت می شود که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست. و اما مسئله این مقاله این است: حقیقت یا معنایی که به کلام درنمی آیند، چگونه در شعر سهراب سپهری و معماری تادائو آندو زبان می گشاید؟ و مفروضه را در قالب پاسخ می توان چنین در نظر آورد که زبان شاعرانه بستر کار دو هنرمند، فراتر از کلمات، زبان می گشاید تا معنایی بیافریند که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست .
بررسی محتوایی شعر شاعران عربی سرای خراسان (مطالعه موردی: جلد چهارم یتیمه الدّهر ثعالبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
103 - 122
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان دوره تاریخی و محیط طبیعی و اجتماعی را از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در شعر دانست. قرن چهارم و پنجم که اوج رشد و شکوفایی ادب عربی در خراسان است، شاعرانی برجسته و مشهور به ادبیات عربی معرّفی کرده که همچون آینه ای درمقابل تأثیرات محیطی و فرهنگی دوره خود، فرهنگ و تمدّن ایرانی را در خویش بازتاب کرده است. ثعالبی از برجسته ترین عالمان و ادیبان خطّه خراسان، بسیاری از اشعار این دوران را در کتاب گران سنگ یتیمه الدّهر گردآورد. جستار حاضر با رویکرد تاریخی - اجتماعی محتوایی شعر شاعران عربی سرای خراسان را در جلد چهارم دیوان یتیمه الدّهربررسی کرده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که فرهنگ و تمدّن ایران به صورت عام و فرهنگ خراسان به طور خاص بر محتوای شعر عربی تأثیری شگرف گذاشته است. از یک سو، عناصر فرهنگ ایرانی همچون سبک پوشش، غذاها و خوراکی های متداول، انواع پارچه، صنایع ایرانی، جشن ها و اعیاد در شعر این دوره تبلور یافته و از سوی دیگر، تأثیر این تمدّن بر قالب و صور بیانی به کاررفته در شعر ملموس است و شاعران بیشتر عناصر صور بیانی خود را از محسوسات گرفته اند و بر حسّ بینایی و رنگ ها تأکید ویژه داشته اند.
بررسی تطبیقی ارجمندی آیین مَیَ زد در شاهنامه فردوسی و متون پهلوی ساسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
149 - 172
حوزههای تخصصی:
مهمان نوازی و پذیرایی از میهمان از ویژگی های مشخّص و نشانگر هویّت فردی و اجتماعی ایرانیان است. مَیَ زد (myazad) به معنای سور و سفره پذیرایی از میهمان یا همان آیین خوان نهادن است. ارجمندی خوان گستردن برای میهمان، یکی از بارزترین نمودهای مهمان نوازی در میان ایرانیان باستان می باشد که در متون پهلوی ساسانی، بدان اشاره و در مورد چند و چون و ارجمندی آن، موضوعاتی عنوان شده است. از طرفی شاهنامه فردوسی، اثری گران سنگ است که می توان در آن، بازتاب آیین های کهن و باستانی زرتشتیان از جمله خوان نهادن را به مطالعه نشست. در این نوشته، سعی کرده ایم با بررسی تطبیقی سنّت باستانی مَیَ زد در متون پهلوی و شاهنامه فردوسی، وجوه ارج داشت میهمان و ارجمندی این آیین باستانی را نشان دهیم. گُشاده رویی میزبان، قربانی کردن حیوان به ویژه گوسفند و برّه برای میهمان، پُختن دانه های گیاهی با شیر در هَرَکاره، انداختن نان بر سفره، آوردن شیر و سرکه بر سرخوان؛ فراخواندن مهمان بر سر خوان و همراهی با میهمان برای غذا خوردن، مهربانی کردن با میهمان، گرفتن بَرسَم به دست و خواندن باج (=واژ: باژ) یا همان نیایش در کنار آتش مقدّس، هنگام غذا خوردن، بستن دهان هنگام غذا خوردن و شُستن دست ها و خواندن زمزم بعد از خوردن غذا از نشانه های بارز بزرگ داشت مهمان در آیین باستانی مَیَ زد می باشد که در جای جای شاهنامه و متون پهلوی ساسانی بدان ها اشاره شده است.
تطبیق و بررسی ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های «زائری زیر باران» اثر احمد محمود و «الربیع العاصف» اثر نجیب الکیلانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
180 - 201
حوزههای تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان یکی از زیرشاخه های مهم ادبیّات داستانی در تحولات اجتماعی و سیاسی اکثر جوامع تأثیر داشته است. احمد محمود و نجیب کیلانی، دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خواندند. داستان «الربیع العاصف» از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. داستان «زائری زیر باران» اثر احمد محمود نیز انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم را با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی- تطبیقی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده از آثار احمد محمود و نجیب کیلانی در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت شناخت تأثیر هویت بومی و محلی بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جوامع اسلامی نیز حل می شد. نتایج حاصل از این پژوهش برای دست یابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
بررسی تطبیقی طرح واره نیرو بر سیر و سلوک عارف (در مثنوی معنوی مولانا و قصیده تاﺋیه کبرای ابن فارض)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح واره نیرو، یکی از مؤلفه های مهم در زبان شناسی شناختی است که اساس استعاره مفهومی را تشکیل می دهد. مارک جانسون، طرح واره نیرو را به هفت بخش تقسیم می کند که با استفاده از آن، می توان مراحل گذار عارف را در متون عرفانی بررسی کرد. جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد است مسئله انواع طرح واره های نیرو و چگونگی تأثیرشان را بر سیر و سلوک عارف، در مثنوی معنوی مولانا و قصیده تائیه کبرای ابن فارض بررسی کند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که طرح واره اجبار، در دو مقوله واژگانی و دستوری قابل بررسی است. سراسر مثنوی معنوی و قصیده تائیه کبرا ، دربرگیرنده طرح واره حرکتی است که در آن عارف، با مانع هایی مواجه می شود که این مانع ها، بسان سدّی قدرتمند عمل می کنند و عارف را از درنوردیدن مراحل سلوک باز می دارند. در طرح واره نیروی مقابل، دو نیرو به شدّت به یکدیگر برخورد می کنند که برآیند این دو نیرو، منجر به ایجاد وحدت می شود. در طرح واره رفع مانع، مولانا و ابن فارض عناصری چون ریاضت، تجرید و دوری از تناسخ را در زدودن مانع ها موثّر می دانند. در طرح واره انحراف از جهت، هر دو شاعر علوم ظاهری را، عامل مهمی در توقف و ایستایی عارف به شمار آورده اند.
برابریابی های تشبیه و صفات مرکب در ترجمه خطبه ها و نامه های نهج البلاغه براساس الگوی بومی گزینی پیرینی (مطالعه موردی: ترجمه بهرامپور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحثی که در ترجمه متون دینی و ادبی، مترجم را به چالش می کشاند بحث برگردان و برابریابی های آرایه های ادبی است. در این بحث واکاوی دو مقوله ترجمه تشبیه و صفات مرکب از اهمیت خاصی برخوردار است. بیشتر چالش ها و مشکلات مترجمان در ترجمه چنین آرایه هایی به جهت تفاوت های نوع شناختی و فرهنگی بین دو زبان است. مترجم می تواند با در نظر داشتن این تفاوت ها تا حد زیادی بر این چالش ها تسلط یابد. پژوهشگران در جستار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی ابتدا به ماهیت، عملکرد و معیارهای طبقه بندی تشبیهات و صفات مرکب در ترجمه خطبه ها و نامه های نهج البلاغه از بهرامپور می پردازند و سپس با استفاده از الگوی پیرینی (2007) به بررسی راهکارهای اتخاذ شده برای حل مشکلات موجود در ترجمه این آرایه ها اقدام می کنند. پیرینی برای حل این مسأله از راهکار کلی بومی سازی در معادل ترجمه ای استفاده می کند. با در نظر گرفتن این استراتژی، وی در مقوله صفات مرکب دو راهکار و در باب تشبیهات شش روش اساسی پیشنهاد می کند. برآیند پژوهش نشان می دهد که هنگام ترجمه هر نوع صفت مرکب و تشبیهی، روش های ترجمه ای اتخاذ شده براساس بومی گزینی زبانی و فرهنگی مناسب بوده و قابلیت اجرایی دارد، چراکه در ترجمه حاضر، مترجم از روش ادبی بهره برده است. چنین تطبیقی نشان دهنده تقارن فرهنگ در دو زبان مبدأ و مقصد است.
آگاهی هایی تازه درباره تاج الدّین محمود اُشْنوی و ارتباط وی با مجدالدّین بغدادی و دربار خوارزمشاهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
9 - 44
حوزههای تخصصی:
نیست و پژوهشگران نیز با حدس و گمان درباره جزئیّات زندگی وی سخن گفته اند، انتشار هرگونه سندی که بتواند برخی از زاویای زندگی او را روشن تر سازد، اهمیت خواهد داشت. در این مقاله، ضمن بررسی آرای پژوهشگران درباره زندگی و آثار اشنوی، نامه ای نویافته از مجدالدّین بغدادی را معرفی کرده ایم که از فحوای آن چنین برمی آید که اشنوی حوالی سال های 597 تا 602 ق. ضمن اقامت در هرات، در خانقاهی کهن به هدایت مریدان و درس و وعظ می پرداخته است و مقام و آوازه اش چنان بلند بوده که اطرافیان محمد خوارزمشاه، از ترس نفوذ معنوی او، در صدد تخریبش بر آمده اند و تلاش کرده اند تا نظر سلطان را درباره وی تغییر دهند. خوارزمشاه نیز به محض محاصره هرات، او را زندانی کرده است، اما درنهایت عارف بزرگی همچون مجدالدین بغدادی، ضمن تعظیم و بزرگداشت وی، از نفوذ بسیار زیاد خود در دربار خوارزمشاهیان برای رهایی او از بند اسارت استفاده کرده است.
بررسی مقدمه دکتر بهرام مقدادی در رمان فرار
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۲
4 - 7
حوزههای تخصصی:
نقد و تحلیلِ تمثیل های تصویری، در رساله مقامات القلوبِ ابوالحسین نوری با تکیه بر نظریه های پژوهشی پُل نویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان، بیشتر از مسائلی بیان ناپذیر و غیرمحسوس سخن به میان می آید که اهل طریقت با آن در ارتباط هستند. در متون عرفانی، مؤّلف با به کارگیری زبان ارجاعی از امکانات ادبی زبان از جمله «تمثیل» استفاده می کند تا به تبیین مفاهیم انتزاعی بپردازد. عمده ترین هدف تمثیل ها تعلیم سالک برای طی مراحل سلوک و شوق رسیدن به کمال است. بازیابی تمثیل ها در متون عرفانی یکی از راه های دستیابی به آموزه ها و اصول مورد نظر عرفاست. کاربست زبان تمثیلی در عرفان، به «ابوالحسین نوری» منسوب است. در پژوهش حاضر ضمن اشاره ای کوتاه به مباحث مربوط به پیشینه و کارکرد تمثیل، با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی اطلاعات و منابع کتابخانه ا ی، محتوا و درونمایه رساله «مقامات القلوب» و گونه های تمثیل از قبیل تمثیل های قرآنی، استعاره و تشبیهات تمثیلی، با تکیه بر نظریه های پژوهشی «پُل نویا» از منظر مبانی نظری، بازیابی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقامات و اصول مورد نظر اهل طریقت، در انتزاعی ترین شکل خود، در این رساله جای گرفته اند. تمثیل غیر روایی تصویر معنا، به همراه استعاره، تشبیهات و اضافه های تمثیلی، از پربسامدترین نوع تمثیل در رساله مقامات القلوب هستند.
بررسی و تحلیل «دنیای مطلوب» از منظر عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب «ویلیام گلاسر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
213 - 242
حوزههای تخصصی:
«دنیای مطلوب» در نظریه انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعه ای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهنده جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کشف و شهود شخصی به تصویر کشیده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی «دنیای مطلوب» از دیدگاه عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب ویلیام گلاسر پرداخته است. «دنیای مطلوب» در گفتمان ادبی عرفانی از این نظر و در پاسخ به این مسأله حائز اهمیت است که عرفا با ترسیم دنیای آرمانی خود، پیروانشان را به سمت دنیایی قابل دسترس هدایت کرده اند؛ گاه نیز دنیای مطلوب آنان، دنیایی انتزاعی و غیرقابل دسترس است. عین القضات و روزبهان با زبانی استعاری تجربیات زیسته خود را تصویرگری کرده و با متونی واقع گرایانه، دنیایی فرا واقع گرایانه را تفسیر کرده اند و کیفیت دنیای مطلوبی را که در آن وصال حقّ تعالی و فنای فی الله محقق می شود را در مقام تشبیه به «کبریاء الله»، «وجه الله»، «صحرای جبروت»، «ازل»، «گلستان ازل» و «جهان سرمد» تعبیر کرده اند. این دو عارف با استفاده از انواع روش های توصیفی، تصاویر ذهنی افراد را تغییر داده و آنان را به دنیایی مطلوب ولو انتزاعی که در آن مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی حاکم است، رهنمون ساخته اند.
سه گانه اسلام، ایمان و احسان از نظر خواجه یوسف همدانی (با تکیه بر دست نویس نویافته الکشف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
67 - 95
حوزههای تخصصی:
اسلام، ایمان و احسان، سه گانه اصلی ابعاد زندگی دنیوی و اخروی است. مستند این سه گانه حدیثی است معروف به حدیث جبرئیل که نشان می دهد اسلام بر اعمال ظاهری، ایمان بر اعمال باطنی و احسان بر مشاهده و رؤیت دلالت دارد. بنابراین مؤمنان مسلمان اند، و اهل احسان مسلمان و مؤمن اند. اگرچه برخی از صوفیه اسلام و ایمان و گاه احسان را تفسیر و تأویل کرده اند، خواجه یوسف همدانی (440- 535 ق) نگاه ویژه ای به این مقولات دارد و نخستین کسی است که به طور گسترده این سه گانه را در دو اثر خود آورده است؛ نخست در کتاب رتبهالحیات و سپس در کتاب الکشف عن منازل السائرین الی الله. الکشف (به شماره 438، کتابخانه نافذپاشا) مفصّل ترین اثر خواجه یوسف است که تاکنون منتشر نشده است. براساس دست نویسی نویافته از این اثر کوشیده شد تا دیدگاه های وی استخراج و بررسی گردد. در این جستار نشان داده می شود که خواجه یوسف به این سه گانه چه نگاه ویژه ای داشته و مراتب سیر صعودی انسان را در این مراحل به گونه ای تبیین کرده که پیش از وی مطرح نبوده است. از این منظر انسان از مرتبه اسلام به ایمان و سپس به احسان سیر می کند و درنهایت، به رؤیت می رسد که خواجه آن را حریّت و آزادی می خواند.
آیا متن می تواند کودک را به آغوش گیرد؟ کندوکاو خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا متن می تواند کودک را به آغوش گیرد؟ کندوکاو خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم) سودابه شکراله زاده* چکیده هدف کلی این تحقیق بررسی خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم) بر اساس نظریه ی «خواننده ی درون کتاب» ایدن چمبرز است. به دنبال این هدف کلی بر سه هدف جزئی تمرکز می شود: بررسی توانایی داستان های به کاررفته در این کتاب ها در به درون متن کشیدن مخاطب؛ کشف مفهوم کودک نهفته در این داستان ها و بررسی این موضوع که آیا این داستان ها را می توان اثر کودک دانست یا خیر. این تحقیق نشان می دهد کیفیت شگردهای خواننده ی نهفته (سبک، زاویه ی دید، طرفداری و شکاف های داستانی) در این داستان ها به صورتی است که احتمال اینکه بتواند خواننده را درون متن بکشد اندک است. کودک نهفته در داستان ها، کودکی ناآگاه و ناقص از نظر شناختی است که زیر سایه ی سنگین اقتدار بزرگ سال باید به تعلیمی گراییِ غلیظی تن دهد تا به نقطه ی غایی رشد مدنظر بزرگ سال دست یابد. کودک باید به هنجار شود و کدهای اخلاقی، دینی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ی بزرگ سال را اجرا کند و همانند بزرگ سال سخن گوید و بیندیشد. کودک در جایگاه وسیله ای بازنمایی می شود که باید در سویه ی تجربه، آگا هی و جامعه پذیری محض گام بردارد. گرایشی به کودک زدایی به چشم می خورد که این گرایش با شیوه هایی مانند آموزش مستقیم، تن ندادن به گفت وگو با کودک، زیبایی شناسی زدایی، انتقال مستقیم کدهای اخلاقی، دینی و اجتماعی بزرگ سالانه، عاری بودن داستان ها از تخیل، عاطفه، بازی گونگی و شیطنت های کودکانه و رقیق کردن طنز اعمال می شود. به جز دو داستان پری کوچولو و روباه و خروس به دشواری می توان دیگر داستان ها را آثار کودکی دانست که بتوانند با کودک ارتباط گیرند. واژه های کلیدی: ایدن چمبرز، خواننده ی نهفته، داستان، کتاب های درسی فارسی دبستان، کودک. * استادیار گروه آموزش و پرورش دانشگاه علامه طباطبائی Shokrollahzadeh.sue@atu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 18/3/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 9/9/1400
بررسی کارکردهای نظریه ی اسکوپوس در ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان (مطالعه ی موردی ترجمه های فارسی «قصص الحیوان فی القرآن الکریم» نوشته احمد بهجت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکردهای نظریه ی اسکوپوس در ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان
(مطالعه ی موردی ترجمه های فارسی قصص الحیوان فی القرآن الکریم نوشته احمد بهجت)
مصطفی مهدوی آرا*
سیدمهدی نوری کیذقانی**
چکیده
نقطه ی مقابل نظریه های مبدأگرایی همچون حلقه ی بلاغت گرایان لهستانی، نظریه ی اسکوپوس قرار دارد و محور این نظریه بر این اصل استوار است که هدفمندی، شاخص اصلی موفقیت مترجم در فرایند ترجمه است و کارکرد ترجمه کاملاً بستگی به سطح دانش، انتظارات و هنجارهای خوانندگان هدف دارد. در این جستار برآنیم تا میزان کارایی این نظریه را در ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان بررسی کرده و با رویکرد انتقادی بر مبنای این نظریه، ترجمه های فارسی قصص الحیوان فی القرآن الکریم را بررسی کنیم. این مجموعه ی داستانی را احمد بهجت، نویسنده ی معاصر مصری نوشته است. استفاده از تکنیک های روایی زیبا و جذاب در این مجموعه ی داستانی باعث شده که این کتاب با توجه و اقبال بسیاری از مترجمان و خوانندگان فارسی زبان مواجه شود. این مجموعه را مترجمانی چون مجتبی رحماندوست، محمدحسین حسینی، لطیف راشدی و علی چراغی و... بارها به فارسی ترجمه کرده اند. جستار حاضر درصدد است میزان هدفمندی این مترجمان را در ترجمه ی اثر مدّنظر برای مخاطبان کودک و نوجوان بررسی کند. نگارندگان در این نوشتار کوشیده اند با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، دو ترجمه ی رحماندوست و حسینی را در پرتو نظریه ی اسکوپوس به صورت تطبیقی
نقد و میزان موفقیت هر یک را در ترجمه ی هدفمند این اثر واکاوی نمایند. نتایج این جستار نشان می دهد که برخی ابهامات موجود در متن ترجمه شده طبق نظریه ی اسکوپوس نشان از این دارد که مترجمان گاه از مخاطب محوری و هدفمندی ترجمه غفلت کرده اند؛ در نتیجه انسجام داخلی متن و میزان هماهنگی آن با متن مبدأ از بین رفته است. ابهامات موجود گاه به دلیل تقید بیش ازحد به متن و گاه نشناختن سطح دانش مخاطبان کودک و نوجوان بوده است.
واژه های کلیدی: ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان، قصه های قرآنی، کارکردها، نظریه ی اسکوپوس.
* استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری m.mahdavi@hsu.ac.ir (نویسنده ی مسئول)
** استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری sm.nori@hsu.ac.ir
تاریخ دریافت مقاله: 4/8/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 23/4/1400
بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمه فارسی (بررسی ترجمه شعر ادونیس براساس نظریه اومبرتو اکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل مصرع بندی شعر معاصر براساس هیچ قالب از پیش تعیین شده ای نیست و این شاعر است که ساختار نوشتاری آن را براساس معانی مدنظرش طراحی می کند. در نشانه شناسی فرهنگی اومبرتو اکو، می توان تصاویر و اشکال را در قالب «سبک پردازی» و «ابداع» بررسی کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه به آرای نشانه شناسانه اومبرتو اکو به بررسی بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمه فارسی پرداخته است. داده های پژوهش از مجموعه «الکتاب: گذشته مکان اکنون» (1398) انتخاب شده که ترجمه امیرحسین الهیاری از «الکتاب: أمس المکان الآن» ادونیس است. شکل نوشتاری و قالبی که ادونیس برای نگارش اشعار در «الکتاب» انتخاب کرده است، دربردارنده معانی فراوانی است و در خدمت معانی متن شعری قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادونیس با نگارش «الکتاب» به شیوه یک نسخه خطی و استفاده از هنجارگریزی در شکل نوشتاری، دست به ابداع و سبک پردازی زده است. الهیاری در موارد زیادی موفق به انتقال این دو شیوه تولید نشانه به متن مقصد نشده است. گاهی نیز به منظور انتقال بهتر محتوای شعر در شکل متن مقصد به تولید ابداع ها و سبک پردازی هایی پرداخته است که در شعر اصلی به کار نرفته اند.