مطالب مرتبط با کلیدواژه

روم باستان


۱.

مکتب کلاسیسم و نئوکلاسیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اومانیسم غرب ارسطو ادبیات یونان باستان کلاسیک مکتب رنسانس نئوکلاسیسم کلاس کلاسیسم روم باستان زبان لاتین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۹۵ تعداد دانلود : ۵۴۸۰
کلاسیسم به لحاظ لغوی از واژه کلاسیس در لاتین می باشد که به معنی طبقه، گروه و زیر مجموعه است. این کلمه تقریبا معادل کانونس(Canoes) می باشد که علمای شاغل در کتابخانه اسکندریه در معنای انواع ادبی، یا گروههای نویسندگان، شامل خطیبان، نمایشنامه نویسان، غزل سرایان و امثال آنان به کار می برده اند.کلاسیسم اصطلاحا مفهوم متضاد رومانتیسم می باشد و وقتی از آن صحبت می کنیم منظور همان مکاتب، قواعد، روشها، زمینه ها، قراردادها و حس هایی که توسط نویسندگان کلاسیک پدید آمده و در نویسندگان بعد نیز تاثیر بخشیده است چنانکه تاثیر یونان را در کلاسیک های رومی ملاحظه می کینم و نئوکلاسیسم باز گشت برای معیارها و آداب نویسندگی است و علیرغم تفاوتهایی در محتوای آثار- در مقام مقایسه با یونان باستان و روم باستان - غالبا به همان اصول کلی کلاسیسم معطوف است.کلاسیسم مکتبی است که طولانی ترین تسلط را برفضای ادبیات جهان داشته است و این تسلط حدود 23قرن ( از پنجم ق. م تا قرن هیجدهم) دوام داشته است. با نظر به این اهمیت آن، در این مقام سعی شده است که با ارائه تعریفی لغوی و اصطلاحی واژه کلاسیسم، تاریخچه آن ذکر شود و وادوار سلطه این مکتب به تفکیک ذکر شده، اصول این مکتب و تغییر و تحولاتی که در فرایند این سلطه بر آن صورت پذیرفته است و نیز علل گرایش مجدد غرب به این مکتب در دوره رنسانس بررسی شود.
۲.

رمولوس کبیر و مرگ یزدگرد از منظر تاریخ گرایی نوین: نگاه دو نمایشنامه نویس به سقوط دو امپراتوری باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ گرایی نوین گرین بلت مرگ یزدگرد رمولوس کبیر روم باستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۴۲
ولاً به هنگام برخورد با آثار هنری دارای مضمون تاریخی، یا انتظار تطابق عین به عین آن اثر با تاریخ را داریم، یا اینکه منتظریم به نوعی خوانش هنرمند را از آن دوره تاریخی ببینیم. حالت اول که به هیچ عنوان، آن هم در جهان هنر قابل بازسازی و بازنمایی نیست. شیوه دوم نیز دیگر کارکرد سابق را ندارد. با داشتن شناختی کافی از نویسنده و شرایط گفتمانی و روابط قدرت در دوره زیست او بهتر می توان نوع نگاهش به تاریخ را در اثری تاریخی واکاوی کرد. در این مقاله با روش تطبیقی و تاریخی، دو اثر مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی و رمولوس کبیر نوشته فردریش دورنمات از منظر تاریخ گرایی نوین بررسی می شوند تا نشان داده شود که چگونه دو نمایشنامه نویس در دو مکان و زمان متفاوت از تاریخ اثر گرفته اند و بر تاریخ زمانه خود اثر گذاشته اند. این مقایسه تطبیقی نشان می دهد که انتخاب دوره ای خاص از تاریخ برای نوشتن نمایشنامه از طرف نمایشنامه نویس هدفمند بوده است و همچنین پرداختن به یک دوره تاریخی، متأثر از دوره زیست و فرهنگ نمایشنامه نویس است و علت تفاوت جایگاه قدرت و پایان بندی متن ها در همین موضوع نهفته است.