مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
هستی شناسی عرفانی
حوزه های تخصصی:
در میان منابع تصوف، آثار ابن عربی حاکی از نگاهی متعالی و مثبت به مسئلة زنانگی است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد در پس نگاه استعلایی او به زن، تقابل های دوگانه ای که از نظرگاه هلن سیکسو، مبنای برخوردهای متفاوت با زن و مرد قرار گرفته و در نهایت به شکل گیری نگاهی مردسالار می انجامد، خودنمایی می کند. در بخش نخست مقاله، مبانی هستی شناسانه ای که بر نحوه برخورد ابن عربی با مسئله زنانگی مؤثّرند مطرح شده و در بخش های بعدی، نظرگاه های منفی و مثبت او به زن که نمایانگر تفکر او درباره مشخّصه های جنسیتی است مورد تحلیل قرار می گیرد. در خلال چنین تحلیلی، دگردیسی عناصر مردسالارانه به مفاهیم متافیزیکی در تفکر ابن عربی نشان داده می شود.
مثال و خیال؛ جایگاه عوالم واسط در هستی شناسی و معرفت شناسی عرفانی و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة عالم مثال نظریه ای هستی شناختی است که عمدتاً در فلسفه، کلام، و به ویژه عرفان کارایی دارد. عالم خیال نیز عالمی است که انسان در ارتباط با عالم مثال به آن دست می یابد. امروزه کارایی های جدیدی برای این عوالم در فلسفة دین، روان شناسی، فلسفة ذهن، هنر، و ادبیات نیز تعریف شده که اهمیت بسیاری است. نوع نگرش فرهنگ غرب به عوالم ماورا، ازجمله مثال و خیال، دچار آفاتی است که اگر بدان توجه نکنیم، می تواند ما را به رغم برخورداری از تراث عظیم علمی و معنوی در این زمینه، به همان معضلاتی دچار کند که امروزه در غرب به آن مبتلا هستند. تعریفی که آنان از این عوالم و کارکردهایشان ارائه داده اند، به قیمت نادیده گرفتن و زیر سؤال بردن بسیاری از آموزه های دینی، مثل توحید و معاد تمام شده است. از این رو، ما در این نوشتار درصدد بیان جایگاه اصلی این عوالم در عرفان اسلامی، با توجه ویژه به آرای سهروردی، ابن عربی، و ملاصدرا برآمده ایم، همچنین مقالة حاضر به یکی از کارایی های جدید این بحث در دنیای معاصر، یعنی در هنر، اشاراتی می کند، و ثمرة نگرش عرفانی اسلامی به این نظریه را با نگرش غربی مقایسه کرده است
گزارشی تحلیلی از کتاب «شاخصه های عرفان ناب شیعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی با برخی مباحث فلسفه عرفان، عرفان نظری و عرفان عملی و تنقیح صحیح آنها، به هدف معرفی شاخصه های عرفان شیعی، ضروری است؛ زیرا خطا در هریک از آنها می تواند لغزشگاهی در عرفان به شمار آید و موجبات انحراف را فراهم آورد. چیستی عرفان، و رابطه عرفان با دین و عقل از مباحث کلیدی فلسفه عرفان است که کتاب «شاخصه های عرفان ناب شیعی» به آنها می پردازد. مباحث دیگر کتاب، مشتمل بر بحث از نسبت عرفان و دین، عرفان نظری و عملی است.
بخش پایانی این نوشتار، به طور خاص به هدف اصلی مؤلف، یعنی شاخصه های عرفان شیعی اختصاص دارد. اعتقاد به توحید، نبوت، معاد، ولایت و سلوک براساس شریعت، از اهمّ ویژگی های عرفان راستین است و معنویت گرایی بدون خدا و بدون وحی و معاد (تناسخ گرایی) یا عرفان های شریعت گریز و عقل ستیز و سلوک بدون توجه به اخلاق و زندگی، از ساحت عرفان راستین دور است. بر این اساس، پایبندی به عقل، التزام به وحی و تهذیب نفس با سیر و سلوکی منتهی به شهود، سه ویژگی ممتاز عرفان شیعی است که از آن به هماهنگی عرفان، برهان و قرآن یاد می شود.
بررسی هستی شناسیِ عرفانی از منظر نجم الدین رازی و عزیز نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
177 - 194
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی از مهم ترین مباحث عرفان اسلامی است که با نظری شدن عرفان توسط ابن عربی، بیش از پیش مورد توجه متصوفه و عرفا قرار گرفته است. نجم الدین رازی و عزیز نسفی از عرفای بزرگ قرن هفتم و منسوب به فرقه کبرویه بوده اند؛ با این تفاوت که نسفی تحت تأثیر آرای ابن عربی نیز بوده است. رازی به پیروی از مکتب کبرویه، هستی را براساس عالم امر و خلق یا ملک و ملکوت تقسیم می کند. در مبانی فکری او درباره هستی توجه به نور، زوجیت در عالم و وحدت وجود دیده می شود. از سوی دیگر، نسفی ضمن اشاره به این دو عالم، جبروت را به آن افزوده و در هستی شناسی خویش، به تقسیمات سه گانه ای قائل شده؛علاوه بر این به تفصیل مباحث وحدت وجود را بیان نموده است. در میان اقوال این دو، توجه به تجلی و اهمیت انسان در عالم مشترک است. این پژوهش بر آن است که به شیوه توصیفی- مقایسه ای، به بررسی شباهت ها و اختلافات آرای این دو و مبانی آن در باب هستی شناسی بپردازد.
مبانی عرفانی هستی شناسی عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عینالقضات همدانی (492-525ق.) از مهم ترین پیشروان سنت فلسفه ی حکمت ایرانی و نخستین عارفی است که محور آرای عرفانی خود را بر وجودشناسی بنا نهاد. هدف از پژوهش حاضر شناخت مبانی عرفانی هستی شناختی او و ریشه های آن با روش توصیفی-تحلیلی است که نشان می دهد اگرچه در تقسیم بندی وجود، عین القضات از فلاسفه متأثر است؛ ولی «ممکن الوجود» در تقسیم بندی او جایگاه حقیقی ندارد؛ زیرا معتقد است وجود یکی است و آن را جوهر یکتا و مصدر و کل هستی مینامد که هر چه جز او عدم است؛ امّا او عدم را به دو معنی نیستی محض و پوشیدگی به کار برده که منظور از آن به ترتیب حدوث مادیّات، و قِدم انوار است، اعراضی که ذات بهواسطه آنها تجلّی مییابد. بنابراین نور در هستیشناسی او ظهورِ وجود و معادل صفات الهی است که از صفت رحمانیّت، نور محمّد، و از صفت جبّاریت، نور ابلیس به وجود میآید؛ بههمین علّت عینالقضات نور محمّد را در کنار الله، مصدر موجودات نامیده و با نور دانستن ظلمت، از ثنویان فاصله گرفته و سعی نموده است با بحث «معیّت»، صدور کثرت از وحدت و با بحث «تجلّی»، ظهور صفات از ذات را تبیین نماید. همچنین این پژوهش نشان میدهد که عینالقضات با طرح اندیشههایی نو در هستیشناسی مانند: جوهر یگانه، تجلّی واحد، عدم ملال به واسطه عدم تکرار در تجلّی و نظریه خلق مدام، در برخی مباحث مهم نظری عرفان، پیشرو بوده است.
«انسان» خاستگاه معرفتی مدارای عرفانی با تأکید بر اندیشه های امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۰
55 - 75
حوزه های تخصصی:
امروزه مدارا علاوه بر یک الگوی اخلاقی، از مسائل مهم اجتماعی و سیاسی است. بسیاری از فیلسوفان در کنار تاکید بر مناسبات فردی بهضرورت مدارای اجتماعی تأکیددارند. توصیه به این نوع از مدارا مولود کثرتگرایی مبتنی بر دیدگاه هایی چند در معرفتشناختی است. تمایز معرفتشناسی کانت میان نومن و فنومن از آن جمله است ،نظریه ای که توسط جان هیک تعمیم ودر کنار مفاهیم و مبانی دیگر در حالی که آن را منتسب به عارفان مسلمان می دانست، به عرصه معرفت دینی و مسئله نجات کشاند تا درنهایت دلیلی برای توصیه به مدارای اجتماعی-سیاسی باشد. پژوهش پیش رو می کوشد پس از نقل و نقد نظریه و انتساب هیک ، مبنایی جایگزین برای کثرتگرایی معرفی کند. بر اساس این مدل پیشنهادی برگرفته از عرفان با تأکید بر نظرات امام خمینی «انسان» بهعنوان برترین مظهر ، خاستگاه«مدارا» است و مدارا نه محصول کثرتگرایی بلکه مولود انسانشناسی متعالی است. برآیند این مدل تمایز میان عقاید و باورها از یکسو و صاحبان آن از سوی دیگر است و میتوان در همان حال که شخص را نسبت به باورها و رویه ها منتقد باقی گذارد، در برابر دارندگان یا عاملان آن روادار نگاه داشت و به نتایج غیرمنطقی کثرتگرایان و یا تعصب خام انحصارگرایان نیز تن نداد.
بررسی تطبیقی هستی شناسی عرفانی ابوحامد غزالی و بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
9 - 37
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی یکی از مهم ترین مباحث عرفان اسلامی است که کمابیش از ابتدای مکتوب شدن مطالب عرفانی مورد توجه عرفا و متصوفه بوده است. هر یک از عرفای بزرگ صاحب اثر، براساس مشاهده، مکاشفه و تجربه ای که خود داشته، به تبیین چینش نظام هستی و مطالب مربوط به هستی شناسی پرداخته است. از جمله این عرفا امام محمد غزالی و بهاءالدین ولد، از بزرگ ترین عرفای اسلامی در قرن پنجم و ششم، هستند. این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و تطبیقی به بررسی مهم ترین عناوین هستی شناختی مطرح شده در آثار این دو عارف پرداخته است. خدا، جهان و انسان و مسائل مربوط به آنها سه محور عمده هستی شناسی هستند که در این پژوهش موضوعات مهم مرتبط با آنها از آثار دو عارف -احتمالا برای نخستین بار به این شیوه در تحقیقات مرتبط با هستی شناسی- به صورت روشن استخراج و بررسی شده است. براساس نتایج، اصطلاحات هستی شناسی با وجود اشتراک لفظی با برخی علوم مانند کلام اختلاف معنایی دارد. دیدگاه توحیدی هر دو عارف به مفهوم وحدت وجود نزدیک است و در مراتب وجود در آثار هر دو عارف تفاوت هایی در چینش و تعداد وجود دارد.
نسبت علم و زیبایی در ذات باری (إلاهیات طولی سینوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۱
۱۰۲-۸۷
زیبایی نزد ابن سینا همان وجود و کمال محض و علم از اوصاف و کمالات وجودی است. ذات باری با ادراک ذات زیبای خویش، مسرور به ذات و این عشق و ابتهاج، علت ماسوا می شود. نویسندگان این پژوهش با روش توصیفی انتقادی و با رویکرد تحلیل زبانی و هرمنوتیک اصولیون شیعی، به دنبال یافتن پاسخی برای این مسئله اند که در إلاهیات سینوی دو صفت از اوصاف الهی یعنی علم و زیبایی چه نسبتی با یکدیگر و با ذات دارند و از سوی دیگر نسبت این دو چه تأثیری در خوانش ما از إلاهیات سینوی دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که ظاهر عبارات ابن سینا در تبیین کیفیت ارتباط اوصاف با ذات به ویژه در دو صفت مورد نظر یعنی علم واجب به زیبایی اش دارای تناقض است که جز از طریق قائل شدن به مراتب در ساحت واجب، قابل رفع و رجوع نیست. اما همین قائل شدن به مراتب، إلاهیات سینوی را به هستی شناسی عرفانی نزدیک می کند.
غزلیات سلمان ساوجی و جهان نگری صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۴
123 - 157
حوزه های تخصصی:
سلمان ساوجی از شاعران توانای سده هشتم هجری است که در قالب های مختلف شعر فارسی، طبع آزمایی کرده و آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذاشته است. وی بیشتر، به عنوان شاعری قصیده سرا و مداح شناخته می شود؛ هرچند در عرصه غزل نیز صاحب سبک است و شعر او با بزرگانی چونان خواجه حافظ سنجیده شده است. آنچه در غزلیّات سلمان ساوجی مشهود است، تأثیرپذیری پر رنگ وی از جهان نگری اهل تصوّف است. وی اگرچه شاعری مداح بوده، در غزلیّات خود، از مسائل تعلیمی، حکمی و عرفانی بهره بسیار برده است. این جستار که بر اساس مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد بازتاب جهان نگری صوفیه را در غزلیّات سلمان ساوجی بررسی می کند و با تکیه بر آثار عرفانی به تحلیل دیدگاه های وی می پردازد. نتیجه پژوهش آشکار می کند که سلمان ساوجی در عرصه غزل، از جهان بینی اهل عرفان، تأثیر بسیار پذیرفته است؛ به گونه ای که مباحث مربوط به توحید و هستی شناسی و همچنین، مسائل مربوط به عرفان عملی و سلوک عرفانی در غزلیات او، نمود بسیاری دارد. سلمان با نگاه وحدت گرایانه و الهیات رندانه خود به تحلیل مفاهیم عرفانی پرداخته و برداشت های عمیقی از آنها ارائه داده است.
بررسی آراء وحدت وجودی ابن عربی و اشرف جهانگیر سمنانی (عارفی در شبه قاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
107 - 122
هستی شناسی عرفانی، یکی از موضوعات اساسی در حوزه عرفان اسلامی است؛ این موضوع، از طریق آموزه های ابن عربی، بیشتر نمود و ظهور یافته است. از مهم ترین مباحث مطرح شده در هستی شناسی ابن عربی، بحث وحدت وجود است. پرسش اصلی این پژوهش به طورکلی این است که تلقی ابن عربی (م: 638 ه.ق) و اشرف جهانگیر (م: 828 ه.ق) از وحدت وجود و وجوه اشتراک و افتراق آرای آن دو عارف چیست؟ به دنبال این پرسش، جستار پیشِ رو، با روش توصیفی-مقایسه ای، به اثبات براهین وحدت وجود از دیدگاه ابن عربی و اشرف جهانگیر پرداخته است. ابن عربی، واضع نظریه وحدت وجود است؛ درحالی که اشرف جهانگیر، از شاگردان شیخ علاءالدوله سمنانی است؛ با وجود این ازجمله عرفایی است که پیرو نظریه وحدت وجود است. در جهان بینی ابن عربی و اشرف، تعالیم قرآنی و احادیث نبوی جایگاه ویژه ای دارد. در بحث تجلی، اشرف به تأسی از ابن عربی قائل به تجلی در هستی است. جهان بینی ابن عربی، آمیخته با سرّ است که درنهایت به «حیرت» و «هیبت» ختم می شود؛ امّا به دلیل غلبه اندیشه های کلامی و قواعد فقهی اشرف جهانگیر، او در اثبات وحدت وجود، بیشتر سیاق کلامی و فقهی را پیش گرفته؛ با وجود این در شاکله کلی مباحث وجود شناختی، متمایل به آرای ابن عربی است.
هستی شناسی عرفانی حکیم سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت حقیقت هستی و چگونگی دست یابی به این شناخت از دلبستگی های دیرینه بشر بوده است. برخی با ابزار خِرد برخی با تجربه اعم از تجربه بیرونی و یا عرفانی در این عرصه گام نهاده اند. برونداد این تلاش ها، پیدایش مکاتب مختلف فکری خردگرا، تجربه گرا و شهودگرا بوده است. حاج ملاهادی سبزواری، شارح حکمت متعالیه صدرایی، در بررسی مسائل هستی شناسی، در آثار گوناگون خود، روش های عقلی، نقلی و ذوقی را بکار برده است. مساله و هدف اصلی این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده این است که وی به کدام روش دلبستگی ویژه داشته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سبزواری در بررسی مسائل فلسفی، همچون «اصالت وجود، بداهت وجود، اعاده معدوم» و سایر مسائل فلسفی در آثاری مانند شرح منظومه، حواشی اسفار، حواشی شواهد الربوبیه و شرح الاسماء الحسنی به ساحت برهان اکتفا نکرده است، بلکه با روش ذوقی و عرفانی میان این مسائل فلسفی و مسائلی همچون عشق خداوند به موجودات، تجلی، فیض مقدس و وحدت وجود پیوند برقرار کرده است. سبزواری بر اساس نظریه عرفانی «لا تکرار فی التجلی» معتقد است که دو صورت یا دو حرکت متحقق در تجلی از حیث «تعاقب زمانی و مکانی» عینا همانند همدیگر نیستند. عشق نیز نقشی بنیادین در آفرینش دارد و اصولا عشق، سرچشمه آفرینش است.
بررسی مقوله عرفان اجتماعی با رویکردی بر مبانی هستی شناسی در اندیشه امام خمینی (ره)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
160 - 186
حوزه های تخصصی:
روح حاکم و گفتمانی مسلط بر عرفان، خداگرایی و توحید است و نتیجه عرفان اجتماعی توحید وجودی است به این معنا که خدا گرایی در همه سطوح و ساحات حضور بالفعل و ظهور عینی داشته و همه چیز از خدا، به سوی خدا، برای خدا و به یاری خداست و در همه فعالیت های اجتماعی اصالت از آنِ قیام لله است لذا سالک الی الله همه شئون وجودی اش در ارتباط با خدا تعریف و تنظیم شده و تحقق می یابد روش این تحقیق با رویکرد عقلی-نقلی بوده است که ضمن تبیین مقوله هستی شناسی عرفانی به رابطه آن با عرفان اجتماعی و اندیشه فکری امام خمینی (ره) می پردازد که به عنوان عارفی حکیم و فقیه در متن جامعه حضور حداکثری یافته و با ایجاد جامعه توحیدی به نظام سازی دینی و ولایی پرداختندو معتقدند که عرفان ماهیت اجتماعی حداکثری در ساحات هدایت، تربیت و مدیریت داشته و عارفان بعد از طی اسفار باطنی و منازل سلوکی رسالت هدایتی - تربیتی جامعه را بر عهده دارند.