فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
151 - 175
حوزههای تخصصی:
کتاب «سفینه الاولیاء» اثر محمد داراشکوه (1024 – 1069 ه . ق)، به عنوان یکی از تذکره های ارزشمندِ عارفان، دربردارنده اطلاعات درخوری درباره صوفیه، فرقه ها و نحله های آن، از آغاز پیدایش تا عهد مؤلف است و در ساحت پژوهش های تاریخیِ تصوف، اهمیت بسیاری دارد. از این اثر، چندین نسخه خطی و یک نسخه چاپ سنگی به دست آمده که تاکنون مورد مطابقه، تدقیق و تصحیح قرار نگرفته اند. با توجه به اینکه اثر یاد شده، از جهت اشتمال بر اطلاعات تاریخیِ صوفیه، به ویژه اطلاعات دست اول از برخی صوفیه معاصرِ مؤلف، زاویه دید و شیوه نگرش نویسنده در طبقه بندی صوفیه، تأمّلات زبانی و جنبه هایی دیگر، اهمیت بالایی دارد و تاکنون به چاپ نرسیده، ارائه نسخه ای تصحیح شده همراه با فهرست ها و تعلیقاتی درباره محتوای آن ضرورت دارد. در این پژوهش، علاوه بر معرفی برخی از نسخه های موجود کتاب سفینهالاولیاء ، به بررسی پاره ای از ویژگی های زبانی، ادبی، محتوایی و رسم الخط اثر و نیز بیان دلایل ضرورت تصحیح آن پرداخته شده است.
تحلیل تطبیقی مفهوم «خود» و «دیگری» در سگ ولگرد اثر صادق هدایت و تیمبوکتو از پل استر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
283 - 316
حوزههای تخصصی:
تحلیل تطبیقی مفهوم «خود» و «دیگری» در سگ ولگرد اثر صادق هدایت و تیمبوکتو از پل استر جامعه انسانی همواره با تقابل ها و تعامل های دوگانه و فلسفه حضور مواجه بوده است. مفهوم «خود» و «دیگری» وجهی از این امر است که در نظریات فلسفی-اجتماعی هگل، هوسرل، کی یرکگور، باختین و لویناس نمود داشته است. این جُستار با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و با استفاده از روش تحلیل محتوا و بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی و با تکیه بر وجوه نظری یاد شده، مفهوم خود و دیگری را در دو داستان سگ ولگردِ هدایت و تیمبوکتویِ پل استر واکاوی و تحلیل نموده و در آن ضمن بیان معنای خود و دیگری، اصول مهم فکری هدایت و استر در مواجهه با دیگری، ابعاد فرجام شناسی در سطح دو روایت و عدمِ دیگپرپذیری به مثابه یک کنش اجتماعی را نشان داده است.
تأملی در گزارش بیت هایی از کلیات شمس در فرهنگ جهانگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های مهم و برجسته فرهنگِ جهانگیری که در حدود سال 1017 ه.ق. در هند تدوین شده است، بیان شاهدهای شعری از آثار گویندگان سده های مختلف در ذیل برخی واژه ها و ترکیب هاست. البته شمار زیادی از این شاهدهای شعری، دچار گشتگی های فراوان شده و لغات بسیاری به سبب بدخوانی از آنها وارد فرهنگ ها شده است؛ اما درعین حال، شماری از این شواهد شعری با توجه به دستنویس های کهنی که صاحبِ جهانگیری و نویسندگانِ منابع پیش از وی در اختیار داشته اند، با گزارش هایی دقیق و درست در این کتاب ثبت شده است که با استفاده از آنها امکان تصحیح تعداد زیادی از بیت ها در دیوان های سوزنی، سنایی، اثیر اخسیکتی، مولوی و غیره فراهم می شود. با استفاده از برخی بیت های کلیات شمس که در فرهنگ جهانگیری به عنوان شاهد شعری ذیل لغات مختلف آورده شده است و نیز با مراجعه به سایر بیت های مولوی در مثنوی و کلیات شمس ، تلاش شد تا درباره چند بیت از غزل های مولوی در این فرهنگ، تأملاتی صورت گیرد. در این جُستار با استفاده از فرهنگ جهانگیری ، هفت بیت از کلیات شمس بررسی شده است؛ اختلاف در واژه های «چند» به «جَند»، «بخشیدن» به «پخسیدن»، «زرّینک» به «چوبینک» ازجمله مواردی است که این تحقیق به آنها می پردازد. همچنین بر اساس فقره اخیر، احتمالی تازه درخصوص علت انتساب «چوبینه= سربند سُرخ» به «بهرام ششم» نیز مطرح شده است.
بررسی تطبیقی منظومه های مهدی اخوان ثالث از منظر نظریه سفر قهرمان جوزف کمبل
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
49 - 68
حوزههای تخصصی:
نگاه روانشناسانه به اسطوره ها از زمان فروید به بعد شکل گرفت. در این مکتب اسطوره شناسی دو نگاه اصلی و مهم وجود دارد و اسطوره شناسان در این دو دسته تقسیم می شوند. فروید و شاگردانش در یک سو و یونگ و شاگردانش در سویی دیگر هستند. در بین شاگردان یونگ، جوزف کمبل نظریه ی تک اسطوره ی خود را مطرح کرد و معتقد است که تمامی اسطوره های جهان فقط شکلی از یک اسطوره ی واحد هستند و همگی به نوعی سفر قهرمانی را بیان می کنند. پس از آشنایی منتقدان ادبی در ایران با این نظریه، پژوهش های مختلفی در قالب مقاله و پایان نامه با کمک این نظریه بر روی متون ادب فارسی صورت گرفت. در اغلب این پژوهش ها سفر قهرمان در یک داستان تحلیل شده و مراحل مختلف آن تشریح شده است. مقاله ی حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه ی کمبل نگاهی متفاوت با رویکرد تطبیقی به اشعار مهدی اخوان ثالث بیندازد و برخی از اشعار او را بازخوانی کند. نگارندگان این مقاله بر این باور هستند که می توان سفر قهرمان را در اشعاری چند از مهدی اخوان ثالث در دفتر شعرهای مختلف او به صورت تطبیقی پیگیری کرد و نشان داد که قهرمانهای او چرا هیچ گاه به مقصود خود نمی رسند و در کدام مرحله از سفر شکست می خورند.
تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی ابوالقاسم لاهوتی بر اساس نظریه «آگاهی طبقاتی» جورج لوکاچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
119 - 150
حوزههای تخصصی:
اندیشه سیاسی کوشش فکری و ارائه ی آرای منسجم در باب سیاست و زندگی سیاسی و تلاش برای پاسخ گویی به پرسش هاست. اندیشه سیاسی همواره سعی می کند با پی گیری مشکلات و ریشه یابی آن ها به دولت مشروعیّت بدهد و در پی آن، بحران های موجود در جامعه را حل کند. ابوالقاسم لاهوتی نیز از روشنفکرانی است که در اشعار و نوشته های خود، با اندیشه های سیاسی به مسایل اجتماعی و واقعیّت های موجود در جامعه اشاره می کند و پرده از خیانت های قدرت حاکم برمی دارد تا از این طریق مردم ناآگاه را از بی عدالتی های حاکمان وقت آگاه سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی لاهوتی، بر اساس نظریّه ی آگاهی طبقاتی جورج لوکاچ، به نوع شناخت و طرز تلقّی وی از اجتماع و اوضاع جهان پیرامونش، دست یابد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که لاهوتی برای بیان اندیشه های سیاسی خود از چه ساختارهایی بهره گرفته است؟ پیشینه پژوهش در این موضوع بیانگر عدم توجه بسیاری از محقّقین به این امر است و روش تحقیق در این پژوهش از حیث ماهیّت و روش، از گونه توصیفی - تحلیلی و بر اساس هدف از نوع بنیادی- نظری است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اندیشه های سیاسی لاهوتی، در چارچوب ساختارهایی چون شخصیّت، هویّت، معرفت (جهان بینی و ایدئولوژی) و ارزش های اخلاقی شکل گرفته و این اندیشه ها مُلهم و متأثّر از آگاهی و دانش دریافته از جهان بیرون اوست که با واکنش های عقلانی مناسب همراه بوده و در اشعارش انعکاس یافته است. نتایج تحقیق نیز نشان می دهد که اشعار و سروده های لاهوتی بازتاب اندیشه های سیاسی او در چارچوب چنین ساختارهایی است.
بررسی تاثیر آموزش آلفا بر یادگیری فارسی به غیرفارسی زبانان با روش دوتایی
حوزههای تخصصی:
مطالعه پیش رو با هدف بررسی روش تندم در آموزش فارسی به غیرفارسی زبانان صورت پذیرفته است. این تحقیق یک مطالعه توصیفی، پیمایشی و کاربردی است که با رویکرد کمی و به صورت مقطعی اجرا شده است. جامعه آماری این تحقیق، یادگیرندگان زبان فارسی بوده اند که به روش تصادفی ساده و بدون جای گذاری نمونه ای به تعداد 372 عضو از میان آن ها انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه استاندارد گفت وگومحور بهره گرفته شد که روایی و پایایی آن ارزیابی و به تایید رسید. برای آزمون فرضیات تحقیق، از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. نتایج به دست آمده از مدل سازی مسیری ساختاری تحقیق، نشان می دهد که روش آلفا و مولفه های آن تاثیر معناداری بر یادگیری زبان فارسی به روش دوتایی دارد. همچنین تاثیر معناداری از آموزش آلفا و مولفه های آن، یعنی 469 (95٪ = P، 05٪ = α، 96/1 ‹ 766/12 = T-Value، 372=n) بر یادگیری زبان فارسی به غیرفارسی زبانان مشاهده شد. علاوه بر این، نتایج نشان دادند که مولفه ی آموزش آلفا تاثیر معناداری بر یادگیری زبان فارسی دارد. آزمودنی های دوزبانه در آزمون دیداری و آزمون شنیداری که شامل واژه های تک هجایی بودند، عملکرد بهتری نسبت به آزمودنی های تک زبانه داشتند. در آزمون دیداری که شامل محرک های واژگانی دوهجایی بودند، تفاوت معناداری در عملکرد افراد تک زبانه و دوزبانه مشاهده نشد، اما در آزمون شنیداری، افراد دوزبانه واژه های بیشتری را به یاد آوردند و نسبت به افراد تک زبانه بهتر عمل کردند. تحلیل کلی داده های آزمون های دیداری و شنیداری نیز عملکرد بهتر دو زبانه ها را در مقایسه با تک زبانه ها مورد تایید قرار داد.
بررسی دلایل لغزش مترجمان در برگردان معنای ارجاعی (مطالعه موردی ترجمه جلد دوم کتاب الأیام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنای ارجاعی به عنوان نخستین معنای هر واژه، پایه و اساس شناخت معانی دیگر است. از این رو، درک و شناخت معنای ارجاعی بر دیگر معانی رجحان دارد و بهنگام ترجمه نیز مترجم در صورتی مجاز است به معانی دیگر متوسل شود که معنای ارجاعی نتواند پیام و مفهوم را به درستی به زبان مقصد منتقل کند. با وجود این، در موارد بسیاری ملاحظه می شود مترجمان در برگردان معنای ارجاعی که معنای واضح و روشن واژگان است، دچار لغزش می شوند. نگارندگان این جستار با بهره گیری از روش مطالعه مقابله ای در نظر دارند با مقایسه ترجمه جلد دوم کتاب الأیام با متن اصلی به علل و عواملی بپردازند که منجر به لغزش مترجم در برگردان معنای ارجاعی شده است. برای این منظور نگارندگان این جستار، 69 مثال از ترجمه الأیام که به نظر می رسد خدیوجم در برگردان معنای ارجاعی آن ها دچار لغرش شده، انتخاب کرده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. بررسی این مثال ها نشان می دهد سه عامل منجر شده که مترجم در گزینش معادل برای معنای ارجاعی برخی واژه ها دچار لغزش شود که عبارتند از: 1- اشتباه خوانشی یا چشمی، 2- عدم توجه به فضای متن و 3- اعمال سلیقه.
تحلیل ساختاری و نشانه معناشناختی قصه ی کوتاه و عامیانه ی «برگ مروارید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد لایه های صوری و معنایی قصه های ایرانی در شمار پژوهش های نقد ادبی می گنجد. قصه های عامیانه از حیث محتوا و ساختار، دارای ارزش های فرهنگی و ادبی هستند. هدف این پژوهش، بررسی قصه ی عامیانه برگ مروارید از مجموعه ی قصه های ایرانی (41 متن قصه و 35 روایت) گردآوری و تألیف انجوی شیرازی است. انجوی شیرازی این قصه ی کوتاه را از راوی، علی محمد فرهادی، اهل توسک سفلی ملایر شنیده و در این مجموعه ثبت کرده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و به کاربستن نظریه ی نشانه معناشناختی گریماس انجام شده است. ساختار و بافت قصه، شیوه ی آفرینش و دریافت معنا در این روش اساس بررسی است. گریماس در پی آن بود که برای مطالعه ی روایت، الگویی منسجم را ارائه دهد که بعدها آن را نشانه معناشناسی نوین نامیدند؛ به باور گریماس آنچه اهمیت دارد، شناخت فرایند تولید متن از زمان انتقال تا دریافت، برپایه ی عناصر شَوِشی و کُنِشی است؛ به این ترتیب می توان ادبیات داستانی را بستری مناسب برای کاوش های گفتمانی و تلفیق ادبیات و گفتمان دانست؛ زیرا روایت مبتنی بر زبان شناسی، دریچه های تازه ای در عرصه ی ادبیات داستانی باز می کند. در این پژوهش با بهره گیری از درون مایه ی قصه ی برگ مروارید، گونه های مختلف نظام گفتمانی هوشمند و عوامل آن ها را استخراج کردیم و به این نتیجه رسیدیم که هرچند این قصه برآمده از فرهنگ عامه است و ساختاری سنتی دارد، درعین حال از الگوی ساختاری و روایتی نظام مند و معنادار برخودار است و با نظریه ی نشانه معناشناسی گریماس انطباق بسیار زیادی دارد؛ ازجمله اینکه فرایند روایی تغییر معنا نیز در این قصه ، با گذر از مراحل عقد قرارداد، عملیات اصلی (توانش و کنش) و ارزیابی شناختی و عملی اتفاق افتاده است.
نگاهی به درون مایه هایِ همسان در: حماسه گیل گمش، سرودِ مروارید و متن هایِ مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
33 - 80
حوزههای تخصصی:
حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید دو میراثِ بزرگِ بشری هستند که اثرِ نخستین در 2100 پیش از میلادِ مسیح و دومین اثر در نیمه دومِ سده نخستِ میلادی (میانِ 50 تا 70) به نگارش درآمده است. به نظر می رسد این دو اثر که یکی قالبی حماسی و دیگر عرفانی دارد و ظاهراً متفاوت می نمایند، از درون مایه هایی همسان بهره مندند و هر دو در شکل دهیِ اندیشه ها و باورهایِ مانی و مانویان تأثیرگذار بوده است؛ به این معنا که مادری تأثیرگذار (مادرِ حیات)، شاهزاده ای به فراموشی گرفتار آمده، وجودِ همزادی چون نَرْجَمیگ، قهرمانی مانندِ هرمزدبغ که به سرزمینِ تاریکی می تازد، وجودِ شیرچهر اژدهایی اهریمنی، لباسِ رزم برکَندن و تاج بر سر نهادن پس از رهایی از تن و جهان، وجودِ مادینه ای گُمراه کُننده و همین طور پدر و دختری اهریمنی (اَشَقْلون و مُردیانگ) که در پیِ گمراه ساختنِ سرنمونِ انسان ها هستند، وجودِ کشتی رانی رستگارکننده و آگاهی بخشی دلسوز (عیسایِ درخشان)، انسان ایزدی خورشیدگونه (مانی) و مقوله آزار نرساندن به حیوانات در مانویّت، همگی مقوله هایی است که در حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید یافت می شود. نتایجِ پژوهش نشان می دهد که مانی و مانویان از این دو اثر که یکی به میان رودان تعلّق دارد و در پیوند با نژادِ سامی و دیگر به فرهنگِ پارتی اشکانی متعلّق است، تأثیر پذیرفته اند و در این همسانی و الگوپذیری، می توانیم آمیزش و تعاملِ فرهنگِ ایرانی را با دیگر فرهنگ ها و باورها ببینیم.
طراحی الگو و بسته مشاوره معنوی بر پایه موضوع عشق در مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معنویّت در سال های اخیر از سازه های مثبت در سلامت روان است. بر همین اساس پژوهش حاضر، مطالعه ای بین رشته ای برای طراحی الگویی از مشاوره معنوی براساس مثنوی معنوی با موضوع عشق است. مثنوی یکی از مهم ترین منابع معنویّت در جهان براساس عرفان اسلامی است. مولانا از بزرگ ترین عارفان اسلامی است که عشق را به ژرف ترین و گسترده ترین شکل، تعریف و کاربردی کرده است.
روش: این تحقیق به روش کیفی تحلیل محتوا براساس مقوله های مستخرج از مثنوی معنوی مولوی و مقالات مرتبط با معنویّت انجام شده است. کلیدواژه عرفان اسلامی و مثنوی، یعنی «عشق» استخراج (542 بیت از شش دفتر مثنوی) و در جدولی کدگذاری و مقوله بندی شد.
یافته ها و نتایج: از 558 مقوله مرکزی، 67 دسته از مفاهیم مشترک بود که در سه مرحله «بیداری معنوی»، «بلوغ معنوی» (عشق) و «نمود معنوی» (ویژگی های عشق) و زیرمجموعه های مرتبط دسته بندی، و سرانجام، الگوی معنوی طراحی شد.
این الگو به دلیل هماهنگی با رویکردهای فرانوین روان شناسی و انطباق بر فرهنگ و متون عرفانی می تواند نقش مهمی در رشد و تعالی انسان امروزی داشته باشد. از این الگو، دوازده جلسه درمانی به منظور بسته مشاوره معنوی نیز استخراج شد.
بررسی تطبیقی«آرمان شهر» در شعر ژاله اصفهانی و فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر دورنمایی است وسوسه انگیز از جهان آمال و آرزوها.جایی است که هیچ اثری از رنج و درد و بیماری در آن نیست و نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. در شعر معاصر، شاعران برای رهایی از دغدغه ها و دلتنگی های زمانه به ترسیم آرمان شهر در سروده های خود می پردازند. جستار حاضر با رویکردی تحلیلی-تطبیقی، پس از گذری کوتاه به زندگانی فدوی طوقان و ژاله اصفهانی، به بررسی خاستگاه پدیداری اندیشه ی آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر می پردازد و وجوه اشتراک و تفاوت آن ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هدف از این پژوهش آشنایی بیشتر با اشعار این دو بانوی سراینده با تکیه بر اندیشه ی آرمان شهر است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار، آن است که منشأ شکل گیری آرمان شهر در سروده های این دو شاعر، مشکلات سیاسی اقتصادی و سقوط آرمان های ملی و قومی است و آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر در محورهایی چون بازگشت به دوران کودکی و خاطرات گذشته ی سرزمین، آسایش و آرامش مطلق و وطنِ آرمانی، نمود می یابد.
خوانش رواقی غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
116-146
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش پس از واکاوی مبانی فلسفه رواقی، کوشیده ایم تا ضمن آشنایی با فنون روانشناختی و رهنمودهای رواقی به بررسی غزلیات حافظ و یافتن رد پای فلسفه رواقی در شعر وی بپردازیم و جنبه ای دیگر از گستره نظام اندیشگی حافظ را آشکار نماییم. از این رو با نظر به فنون رواقی یعنی تجسم منفی، دوگانگی کنترل، تقدیرگرایی... و رهنمودهایی چون پرهیز از خشم، غصه، شهرت طلبی... که شیوه عملی فلسفه زندگی رواقی را شکل می دهند، با روش توصیفی-تحلیلی بر پایه منابع اسنادی، فنون و رهنمودهای آن ها در شعر حافظ بررسی می گردد. نتایج یافته ها نشان می دهد که با توجه به شباهت زمانه و زمینه حافظ و رواقیون، به لحاظ فضای ناآرام اجتماعی، اشتراک نظر دو طرف در ترک اموری است که باعث می شود آرامش فرد بر هم بخورد؛ مانند شهرت طلبی، خشم، غصه و زندگی مجلّل و پرداختن به امور شادی بخش و خرسندآفرین چون زندگی در حال و مرگ اندیشی. حافظ و رواقیون انسان را از امور خارج از کنترل بر حذر می دارند؛ بدین نحو که تقدیرگرایی را نسبت به گذشته درست می دانند اما آینده را امری ساختنی و قابل تغییر، خویشتن داری به عنوان فن روان شناختی در هر دو نظرگاه، نقد حالی است که در قالب قناعت و فقر و درویشی می گنجد. خدای رواقیون نیز همچون خدای حافظ، عاشق، خطاپوش و آزادی خواه است
بررسی ویژگی های «انسان این جهانی» در «المواقف» و «المخاطبات» عبدالجبار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
71 - 100
حوزههای تخصصی:
مقوله «انسان شناسی» بعد از خداشناسی، بدون تردید یکی از مهم ترین موضوعات در عرفان است و عارفان در این زمینه، نگاه ویژه و تفسیر خاصّی داشته اند. ابوعبدالله نفّری، به عنوان یکی از همین عارفان، گزارش تجارب عرفانی خود را در دو کتاب «المواقف» و «المخاطبات» در بندهای متعدّد و با زبانی بسیار پیچیده، ارائه داده است. از این رو می توان نگرش انسان شناسانه او را از این گزارش های شهودی، استنباط نمود. شناخت انسان در اندیشه این عارف دارای ابعاد مختلفی است که یکی از آن ها بحث از انسان مرتبط با ماسوای حق است. پرسش اصلی این پژوهش، به طور مشخص این است که «انسانِ این جهانی» در اندیشه عرفانی نفّری چه ویژگی هایی دارد؟ با این هدف نگارندگان با روش توصیفی-تحلیلی، محتوای «انسان شناسانه» اندیشه عرفانی وی را با تمرکز بر مطالب مربوط به «انسان مادون»، استخراج و تدوین کرده و به این نتیجه رسیده اند که نفّری اصرار زیادی بر این مطلب دارد که انسان در برزخ «حق» و «ماسوا» قرار دارد و این جایگاه مهم ترین عامل ابتلا و آزمون انسان است. او همچنین مصادیق ماسوای حق را محدود به موجودات آفاقی ندانسته و برخی ساحت های وجودی خود انسان را نیز ازجمله مصادیق ماسوای حق می داند.
تحلیل گفتمان انتقادی تمهیدات عین القضات همدانی (با رویکرد نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
77 - 103
حوزههای تخصصی:
«تمهیدات»، مهم ترین اثر عین القضات همدانی، عارف آزاداندیشِ عصر سلجوقی و یکی از معروف ترین آثار عرفان اسلامی است که در پژوهش حاضر با رویکرد «تحلیل گفتمان انتقادی» نورمن فرکلاف بررسی شده است. هدف این پژوهش، پاسخ به چند پرسش است؛ از جمله اینکه نظم گفتمانی ایرانِ عصر سلجوقی در «تمهیدات» چگونه بازتولید شده است؟ کردارهای گفتمانیِ تمهیدات، بازتاب کدام یک از کردارهای اجتماعی است؟ و راهکار عین القضات برای برون رفت از گفتمان سلطه و تعصب روزگار سلجوقی چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نظم اجتماعی عصر سلجوقی که مبتنی بر سلطه حاکمان سیاسی بر مردم، علمای دینی بر پیروان و مشایخ صوفیه بر مریدان و بیانگر انواع طبقه بندی اجتماعی است، در تمهیدات با بهره گیری از «نام دهی» مشارکان بازتاب یافته است. عین القضات با استفاده از دو ژانر از پیش موجودِ «تفسیر قرآن» و «وعظ» که دو کنش فرهنگی و اجتماعی جداگانه به شمار می رفتند، ضمن القای باورهای خویش به مخاطبان، در تقابل با گفتمان های موجود، پادگفتمان ایجاد کرده و حتی از جایگاه منتقد اجتماعی و ایده پرداز، برای برون رفت از گفتمان سلطه، خشونت و مذهب گرایی متعصبانه روزگار خویش، ایده جدیدِ معرفت و «عشق» را مطرح کرده است. کاربرد جمله های خبری، الگوهای ویژه امری و پرسشیِ تمهیدات، نشان می دهد که در این تقابلِ گفتمانی، جایگاه عین القضات از موضع اقتدار است؛ اقتدار معرفتی در برابر اقتدار سلطه و اقتدار عشق در برابر اقتدار تعصب و خشونت. این ویژگی ها تمهیدات را از جایگاه تعلیمی و تفسیری فراتر می برد و حتی برای آن رسالت اجتماعی نیز قائل می شود.
اباحت سماع به روایت ابن قیسرانی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
9 - 37
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو بر آن است که نقش ابن قیسرانی را در دفاع از تصوف و تثبیت جایگاه آن از رهگذر سماع تبیین کند. با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا گزارشی مختصر از دو روایت ابن قیسرانی در صفوه التصوف و کتاب السماع، ارائه، سپس اسلوب وی در اثبات اباحت سماع تبیین شده است. در ادامه، نگاه غزالی به سماع در احیای علوم دین بررسی گردیده و شباهت ها و تفاوت های آن با دیدگاه ابن قیسرانی نشان داده شده است. اهمیت این بحث در آن است که هردو، از علمای برجسته دین و از بزرگان حدیث بودند که برای فتاوی خود در قرآن و سنت، ریشه ای می جستند و برای تمام حرکات و سکنات صوفیان در نظام خانقاهی، راهی به سنت رسول و صحابه می یافتند. اینان با آگاهی بر دو علم اصول و فروع یا همان علم کلام و فقه و نیز کتاب و سنت، برخلاف صوفیان محافظه کار با استفاده از شگردهای محدثان و فقها و با تکیه بر آیات و احادیث و روایات، حکم به اباحت سماع دادند.
بررسی ظرفیت گونه ی ادبی فانتزی در کاهش تنش های نوجوان (بر مبنای تحلیل روان شناختی رمان شاهزاده ی شنل تشتکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی قابلیت های فانتزی در بازنمایی رشد شخصیت نوجوان است. فانتزی مهم ترین و پُرکشش ترین گونه ی ادبی کودک و نوجوان، ظرفیت های فراوانی برای بازنمایی و بازسازی روان نوجوان دارد. فانتزی قادر است ناخودآگاه شخص را در ساحتی خیالی بازنمایی کند. به این طریق اضطراب ها و هراس های واپس زده شده، در شکلی نمادین جلوه می کنند. در این پژوهش به روش تحلیل محتوای قیاسی، فرایند رشد شخصیت نوجوان و دستیابی او به اعتماد به نفس بررسی شده است. بدین منظور ضمن تحلیل ماهیت ناخودآگاه فروید، از نظریه ی «عقده ی حقارت» آلفرد آدلر استفاده شده است. رمان شاهزاده ی شنل تشتکی اثر مهدی رجبی دغدغه های یک نوجوان را بازگو می کند. او که از لکنت زبان رنج می برد و از طرف همسالان تحقیر شده است، به مرور منزوی می شود. جبران عقده ی حقارت، او را به مسیرِ بازیابی اعتمادبه نفس رهنمون می سازد. نوجوان در سفری خیالی با موانعی مواجه می شود و با هیولاهای ترسناک مبارزه می کند. هریک از عناصر وحشت آور دنیای فانتزی نماد یکی از ترس های اوست. در راه چیرگی بر ترس ها، کودک می آموزد که باید بدون گریز از ماهیت خویش، از نیروهای نهفته در درون خود یاری جوید. شنل تشتکی که در این رمان، نماد لکنت زبان اوست یکی از مهم ترین ابزارهای جادویی یاری گر او در این راه است. شمشیر جادویی ابزار دیگری است که سلاح او در این رویارویی است. شمشیری که در اصل وسیله ی بازی دوران کودکی او بوده و نماد نیروی سالم و چابک درونی اوست. سرانجام با پیروزی بر هیولاها، ترس ها را به سویی می نهد و خویشتنِ نیرومند و پُرنشاط خود را بازیابی می کند.
سازمان دعوت اسماعیلیان و نقش آن در نشر و گسترش مذهب اسماعیلی در شبه قاره هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
229 - 244
حوزههای تخصصی:
بهره مندی از سازمان دعوت برای نشر و گسترش آیین، از بارزترین مشخصه های مذهب اسماعیلی است. اسماعیلیان، بدون هیچ گونه تعصبی که منجر به محدودیت شود، به خوبی توانستند از ویژگی های مثبت تمام مذاهب، فرق و فلسفه ها بهره برده و حاصل آن را با شیوه تبلیغاتی و تشکیلات بسیار هوشمند و منظم خود باعنوان سازمان دعوت درآمیزند. سؤال بنیادین پژوهش این است که سازمان دعوت اسماعیلیان در قیاس با عوامل دیگر همچون محتوای آموزه های اسماعیلی، در استقرار و استمرار آیین اسماعیلی در سرزمین هند چه تأثیری داشته است؟
اهمیت شناخت سازمان دعوت اسماعیلیان در نشر و گسترش مذهب اسماعیلی این است که نتایج شناخت اسماعیلیان از منظر پیروان این فرقه تا حدود زیادی مغفول مانده است؛ ازاین رو در این پژوهش تلاش می شود به شیوه توصیفی-تحلیلی، نقش سازمان دعوت اسماعیلیان و نظام فکری آنان در نشر و گسترش مذهب اسماعیلی در شبه قاره هند مورد بررسی قرار گیرد. به نظر می رسد که به رغم تفاوت در فرائض و اعتقادات دینی میان فرقه های مختلف اسماعیلیان هند، آنان از مؤلفه هایی چون نقش محوری امام در نظام فلسفی و پیوستگی میان تاریخ و فراتاریخ برخوردار هستند و این اندیشه در شیوه های تبلیغی و سازمان دعوت نقش اساسی داشته است.
تئوری شعر عرفانی از منظر تجربه شعری مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر عرفانی آنجا که گویای تجارب عرفانی شعرا است، می تواند از دیدگا ه های متفاوت مورد توجه قرار گیرد. نویسنده در این پژوهش، با رویکردی هگلی و با تأکید بر ساحت معنوی، شعر عرفانی مولانا را به عنوان نمونه ای بارز بررسی کرده است. شاعران عارف ایرانی، با توجه به سائقه تمایزطلبی در ساحت بیانی همانند دیگر ابعاد حیات مادی و معنوی خود، زبانی متمایز برای آثار خویش انتخاب کرده اند. عمده تمایز زبانی اینان از زبان دیگر گروه های زبانی عبارت است از تقیّد زبان شعر آنان به متن ذهنی، شخصی شدگی، نمادین بودن آن زبان و گسیختگی روابط دال و مدلولی برای مضاف شدن وابسته های ماهیتی و عاطفی در فاصله آن دو. شعر عرفانی آنجا که مقصور بر بیان تجارب صرف عرفانی است، متأثّر از ناخودآگاه شاعر، عرضه کننده عمده ترین تمایلات و علایق سرکوب شده و محقق ناشده شاعر است. تخیّل در چنین سروده هایی برای ملموس کردن بُعد ناملموس و معنایی عالم ورای طبیعت از لوازم بایسته شعر عرفانی است. شعر عرفانی صرفاً عرصه تقابل دو سطح روحانی و جسمانی نیست؛ بلکه عنصر سوم یعنی میانجیِ آن دو، فعّال ترین و اثرگذارترین نقش را در آن عرصه دارد. «عشق» اغلب در نقش همان عنصر واسطه ظاهر می شود، اما در شعر شاعری همچون مولانا، خود مولانا نیز برای به دست آوردن چنین نقشی با «عشق» مساهمت می کند. زیبایی در چنین سروده هایی بیشتر در ساحت معنایی متمرکز است. زیبا هرآن چیزی است که مجلای معنای تامّ هستی باشد. لذت ناشی از خوانش اشعار عرفانی عمدتاً در گرو اصل «تذکار» است؛ بدین معنی که خوانش این اشعار سبب تداعی خاطرات ازلی و انبعاث شوق تجربه آن خاطرات است.
واکاوی تطبیقی انتقاد از نهادهای بین المللی در شعر سمیح القاسم و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
اعتراض نوعی موضع گیری است که اساسی ترین کاربرد آن، سلب احساس امنیت از فرد یا مجموعه ای است که مورد دادخواهی قرار گرفته است. درجه تأثیرگذاری اعتراض، بنابر نوع آن، متفاوت است. یکی از تأثیرگذارترین انواع اعتراض، در قالب شعر خود نمایی می کند؛ زیرا شاعران به وسیله بیان اعتراضات خود، نقش بسزایی در بیدار کردن مردم و بیرون آوردن جامعه از خمودگی و وارفتگی دارند. این جستار به تطبیق اشعار اعتراضی دو شاعر معاصر فلسطینی و ایرانی به نام های سمیح القاسم و علیرضا قزوه اهتمام دارد. تلاش نویسندگان بر آن بوده است که بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشتراکات و افتراقات اشعار این دو شاعر را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار دهند. نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که نوع ادبیات سمیح القاسم آمیخته با عجز و ناتوانی است که نشان از ناامیدی ایشان دارد اما علیرضا قزوه از موضع قدرت و با نوعی قاطعیت به نقد نهادهای بین المللی پرداخته است که نشان دهنده امیدواری اوست و این امیدواری و ناامیدی، ناشی از فضای جامعه این دو شاعر است؛ به این قرار که از نگاه سمیح القاسم به دلیل فقدان بستر مناسب، میزان تأثیرگذاری مفاهیم شعری به حداقل رسیده و درنهایت منجر به ناامیدی شاعر گشته است. از نتایج به دست آمده دیگر نوع پردازش دو شاعر به مسائل است که هر دو شاعر برای میان تهی نشان دادن نهادهای بین المللی، به ظواهر آن پرداخته اند با این تفاوت که سمیح القاسم به ظاهر اعضای این سازمان ها پرداخته اما علیرضا قزوه به طور کل ساختارها را به چالش کشیده است
مطالعه تطبیقی رنگ واژه ها در شعر «سیمین بهبهانی» و «گلرخسار صفی آوا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
693 - 722
حوزههای تخصصی:
رنگ ها بر درک انسان از پدیده های هستی اثرگذارند. گرایش ذهنی به رنگ و استفاده از طیف های آن، بازتاب کنش های گوناگون روانی است. هر رنگ اثری ویژه بر جسم و روح انسان بر جای می گذارد که به وسیله دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی قابل اثبات است. شاعران به سبب نگاه حسّی و دگرگونه دیدن جهان، دریافت عمیق تری از رنگ ها دارند که بازتاب آن در شیوه های گوناگون تصویرسازی از تشبیه و استعاره تا حس آمیزی، آشنایی-زدایی و نمادپردازی مشهود است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی شعر سیمین بهبهانی و گلرخسار صفی آوا، دو شاعر زن معاصر از ایران و تاجیکستان را از منظر نظریه رنگ ماکس لوشر واکاوی کرده است. هر دو شاعر به گذر از سنّت و نوآوری در شعر متمایل اند و بسیاری از تصاویر اعماق و اتّفاقی شعر آنان به وسیله رنگ و آفرینش رنگ واژه های بدیع حاصل شده است. مضمون و موتیف غالب شعر بهبهانی زنان و جایگاه آنان و در سروده های صفی آوا، وطن و دغدغه های مرتبط با آن است و در نوشتار حاضر تحلیل روان شناسی رنگ ها نیز اغلب در همین راستا صورت گرفته است. حاصل آنکه هر دو به جهت غلبه روحیّه اندوهگین و ناامید از رنگ سیاه بیش از هر رنگ دیگری استفاده کرده-اند امّا با استفاده از قرمز و سبز آن را تلطیف کرده و مخاطب را به بهبود اوضاع امیدوار کرده اند. با این وجود در این حیطه اشعار بهبهانی در قیاس با صفی آوا به دلیل مهارت او در تکنیک پردازی، استفاده همه جانبه از ابزارهای فرهنگی، روان شناسی، وسایل ارتباط جمعی و کهن الگوها دارای بسامد،