فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
159 - 189
حوزههای تخصصی:
تصوّف در دوره مشروطه، نظام اجتماعی فعّالی نیست. از آنجایی که دوره مشروطه، دوره شور انقلاب و آزادی خواهی است؛ جامعه ایستای ایرانی در این دوره به سبب آشنایی با فرهنگ غرب، تکانی به خود داده و در مسیر مدرنیته گام برداشته است. شعر فارسی نیز چون جامعه ایرانی در تلاش است کسوتی نو پوشد و نوگرایی در مفاهیم را محور حرکت به سمت مدرنیسم قرار دهد و در همگامی با حرکت انقلابی مردم از آنچه متعلّق به سنّت است تبرّی جوید. درواقع، عرفان در این دوره در کشاکش انقلاب های مردمی، رنگ باخته است. اگر نوری کم رنگ از آموزه های عرفانی در این دوره دیده می شود ریشه در سنّت و تأثیرپذیری شاعران این دوره از گذشتگان و بالاخص شاعران سبک عراقی دارد. در این میان، شاعران سنّت گرای اواخر قاجار و عصر مشروطه بیش از همه از خاقانی که مضامین عرفانی از عناوین اصلی مضامین شعری او و زمینه های سخن اویند متأثّر شده اند. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، عرفان گرایی را با تأکید بر تأثیر از خاقانی مورد مطالعه قرار داده و جلوه های عرفانی اشعار ادیب پیشاوری، ادیب الممالک فراهانی، قآانی شیرازی و محمدتقی بهار را در موضوعاتی چون «زهد و دنیاگریزی»، «فقر»، «عزلت»، «استغناء»، «اهمیت جان (روح)» و «فلسفه ستیزی» بازکاویده است. نتایج پژوهش حاضر نشان از تأثیرپذیری شاعران موضوع پژوهش در بازتاب مفاهیم عرفانی از خاقانی دارد.
بررسی بازتاب تخیّلی عنصر باد در منطق الطیر عطّارنیشابوری با رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
41 - 72
حوزههای تخصصی:
عناصر هستی بخش تصاویر تخیّلی گوناگونی در آثار هنرمندان و شاعران دارد. یکی از تجربیات خواننده شعر در مواجهه با تصاویر تخیّلی، کشف رمزهای شعری است و به ارتباط دو سویه با شاعر در تجربه های مختلف او می انجامد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی با این فرض که «مرغ زرّین» خود ِعطار است و رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران مبنی بر منظومه تخیّل روزانه (قطب های مثبت و منفی) و شبانه (تعدیل و تلطیف این دو قطب)، به بررسی و تحلیل تصاویر تخیّلی باد در منطق الطیر به عنوان بازتابی از تجربیات درونی و بیرونی شاعر در ارتباط با خود، جهان، شعر و مخاطب، پرداخته است. خویشکاری های عطار با باد، مرغ زرّین، هدهد، سیمرغ و دیگر پرندگان، اسطوره قهرمان را شکل داده است. این نوع بررسی از تصاویر تخیّلی ارتباطی با صورخیال از نظر بلاغی وآرایه های ادبی ندارد؛ بلکه کشف ماهیت عنصری شاعر و هم چنین رمزگشایی لایه های پنهانی تر شعر او است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عنصر باد در این اثر بیشتر دوگانه و در ریخت مثبت حیوانی با محرکه عروجی سفر است و از نظر ساختار اسرارآمیز و وضعیت های ترکیبی به نظام تخیّلی شبانه ژیلبر دوران نزدیک تر است.
بررسی تحلیلی نور و ضدّنور در حدیقه الحقیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
13 - 40
حوزههای تخصصی:
نور یکی از زیباترین شگفتی های جهان خلقت و از بحث برانگیزترین مسائل بنیادی در فلسفه و عرفان اسلامی است. از آن جا که عالمِ عرفان عرصه پیدایش اضداد است؛ توجه به ضدّنور و مصادیق آن نیز، برای تکمیل رسالت سالک در اتّحاد با نور مطلق، ضروری است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به تبیین اندیشه های دینی و اشراقی سنایی در رابطه با تقابل نور و ضدّنور، در مثنوی حدیقهالحقیقه پرداخته است. بر این اساس؛ مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که استدلال ها و تفسیرهای سنایی از نور، بیشتر ناظر بر کدام جنبه از جلوه گری نور است و موانع و اضداد نور را در مسیر سلوک چگونه می توان شناخت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که حکیم سنایی اشراف کامل به مبحث نور، از منظر دین و عرفان داشته و در سایه مصادیق حسی و انتزاعی نور و اضداد آن، از هدایت و آگاهی با رمز نور؛ و از گمراهی و غفلت با رمز ضدّنور یاد کرده است. همچنین وی پیامبر اکرم (ص)، انبیاء، اولیاءالهی، قرآن، دل و عقل را از منابع مهم کسب نور معرفی کرده و سرمنشأ نور آن ها را ذات اقدس الهی می داند.
واکاوی بن مایه آزادی در شعر قاسم حدّاد و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
73 - 98
حوزههای تخصصی:
شعر آزادی شاخه ای از شعر است که در آن شاعر به بیان ایده ها، احساسات و اندیشه های خود بدون محدودیت های سنتی، اجتماعی یا سیاسی می پردازد و از تحریم ها و محدودیت های زبانی و ساختاری رها می شود. در این نوع شعر، شاعر اغلب به بیان اندیشه های نو، تجربیّات شخصی و نگرش های متفاوت به جوامع و مسائل اجتماعی می پردازد. شعر آزادی با ابتکار، خلاقیّت و زبان شاعرانه می تواند بر مخاطبان خود تأثیر بگذارد و به عنوان ابزاری برای انتقاد از قدرت ها و نهادها و تبیین آرمان های فردی و اجتماعی استفاده شود. در میان عرب زبانان و فارسی گویان، شاعران برجسته ای در زمینه آزادی شعر سروده اند که از آن جمله می توان به قاسم حدّاد از بحرین و احمد شاملو از ایران اشاره کرد. اشعار این دو شاعر مملو از مفاهیم آزادی است که به عنوان میراثی ارزشمند در عرصه شعر آزادی در ادبیّات معاصر شناخته می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، درون مایه های آزادی دو شاعر را بررسی و شباهت ها و تفاوت های آن را استخراج می کند تا عوامل ظهور مضامین آزادی در شعر هر دو تبیین شود. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که عوامل اجتماعی، سیاسی و تاریخی از مهم ترین انگیزه های دو شاعر در بیان مضامین آزادی هستند. مهم ترین درون مایه های مشترک آزادی در شعر هر دو عبارتند از: برخورد با ظلم و ستم، حقوق انسانی، بیان اندیشه ها و ایده ها، انکار زنجیرها و محدودیت ها، تجربه زندان و زندگی در محدودیت.
منطق روایی در جهان موازی داستان (مطالعه موردی رمان 1Q84 اثر هاروکی موراکامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
191 - 216
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ویژگی های داستان پردازی پسامدرن و ادبیات فرا واقع، عدم قطعیت وجود شناختی یا در هم آمیختن مرز میان واقعیت و خیال است؛ زیرا برخلاف داستان مدرنیستی که درون مایه معرفت شناختی را برجسته می کند درداستان پسامدرنیستی درون مایه هستی شناسی برجسته است و این امر حاصل مرز آشوبی های سطوح هستی شناسانه و به هم ریختن مرزهاست. هاروکی موراکامی نویسنده معاصر اهل کشور ژاپن است که در رمان های مختلفش به بیان مسائل گوناگون جهان معاصرو رازهای پنهان از شگفتی های دنیای اطراف می پردازد. خط سیر آثار او به ویژه داستان 1Q84 را می توان بر مبنای نوعی مکاشفه درونی با جهان های موازی دانست. این داستان پست مدرنیستی پیرنگی خلاف عادت دارد به گونه ای که براساس منطق روایی کلاسیک که خواننده به آن عادت دارد نمی باشد و فهم آنها در گرو درک و دریافت جهان های موازی و ممکنی است که در علم فیزیک کوانتوم مورد توجه قرار می گیرند. در این روایت زمان و مکان داستان در جهت تکثر جهان های مختلف و چندگانه فیزیکی طرح ریزی شده و به صورت عدم قطعیت، مکان مبهم، زمان نامشخص وهستی شناسی چندجهانی درداستان موراکامی مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش سندکاوی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، نگارنده در تلاش است تا ارتباط میان مفهوم جهان موازی (ممکن) با روایت داستان یاد شده را مورد توجه قرار دهد. نتایج نشان می دهد روایت این داستان به صورت موازی قرار گرفتن زمان و مکان، و نیزهویت و ماهیتِ گنگ و خیالی، به ایده جهان موازی بسیار کمک کرده است
بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
77 - 104
حوزههای تخصصی:
علاوه بر حماسه ملی، تاریخی و دینی، حماسه عرفانی نیز در بین آثار صوفیان و عارفان فارسی یافت شده است که روح سالکان مانند قهرمانان حماسه با شیطان پنهان درون یا نفس امّاره خود، پی درپی در ستیز و جدال است. سهروردی نیز در رساله عقل سرخ با زبانی رمزی به وصف چگونگی گرفتار شدن روح در بند جسم می پردازد و از زبان پیر نورانی، پیچ و خم ها و عقبه های مسیر بازگشت به اصل روحانی را بیان می کند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی توصیفی به بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی پرداخته و هدف از آن یافتن مؤلفه های حماسی عرفانی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه ها و نمادهای حماسی چون جدال نیکی و بدی، سفر، هفت خان، لزوم همراهی پیر یا راهنما در هفت خان، کوه قاف، سیمرغ، پهلوانان حماسی، جام گیتی نما، جنگ افزارها و چشمه زندگانی به رساله عقل سرخ رنگ و بوی حماسه عرفانی بخشیده است.
بررسی تطبیقی کاربرد ادب اصلاح در لزومیات ابوالعلاء معرّی و موش و گربه عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
با بررسی آثار شاعران و نویسندگان در طول تاریخ با ادیبان و شاعرانی مواجه می شویم که از وضعیت موجود جامعه خود در زمینه های مختلف بیزاری جسته اند. این ناقدان به دلیل برخورداری از روحیه ای انتقادی نمی توانند به راحتی از این ناهنجاری ها بگذرند؛ بنابراین به شیوه های گوناگون بسته به شرایط حاکم بر جامعه، کاستی ها و انحرافات را به منظور آگاه کردن مردم و اصلاح این ناهنجاری ها مورد انتقاد قرار می دهند. در این ارتباط ابوالعلاء معرّی و عبید زاکانی دو تن از ادیبان بزرگ در ادب عربی و فارسی هستند که ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی دوران خود را در قالب نقد اجتماعی بیان کرده اند. لذا در این پژوهش بر اساس«روش تطبیقی» نقد هر یک از این دو شاعر بر اوضاع اجتماعی دوران خود را مورد بررسی قرارداده ایم که با بررسی زمینه های مشترک اجتماعی در اشعار این دو شاعر دریافتیم، هر دو از شعر خود به عنوان سلاحی برنده برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده تا بتوانند ناهنجاری هایی نظیر: بی عدالتی و ستمگری طبقات حاکم، حیله و فریب کاری، زهد ریایی، جهل و سادگی مردم و دیگر انحرافات موجود در جامعه خود را مورد انتقاد قرار دهند.
شی وارگی زنان در مناسبات فرهنگ قبیله ای در افغانستان (با تکیه بر رمان «نقش شکار آهو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
167 - 184
حوزههای تخصصی:
انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیّال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.
واکاوی تطبیقی بن مایه های اجتماعی در رمان های «شریک جرم» جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» جان اشتاین بک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، به بررسی روابط، شباهت ها و تفاوت های ادبی کشورهای گوناگون با یکدیگر می پردازد. این امر، موجبات آشنایی و تبادل فرهنگی و ادبی کشورها با یکدیگر را فراهم می سازد؛ البته امروزه نحله های جدید ادبیات تطبیقی مانند مطالعات فرهنگی ایجاد شده که این امکان را میسر ساخته تا در متن و بطن ادبیات یک ملّت نیز مطالعات تطبیقی گوناگونی انجام گیرد. امروزه خوانش رمان در جوامع گوناگون تنها جنبه سرگرمی ندارد؛ بلکه ابزار ارزشمندی است که نویسنده از آن در نشر مسائل، افکار و انتقادات اجتماعی و سیاسی بهره می گیرد. در پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی مشترک در دو اثر «شریک جرم» از جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» از جان اشتاین بک پرداخته شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر نشان می دهد، هر دو نویسنده دارای اهداف و آمالی هستند که ریشه اجتماعی و سیاسی دارند و همین اهداف اجتماعی، بن مایه اصلی دو اثر را تشکیل می دهد. اگرچه این دو رمان در مضامین اجتماعی مانند جنبش های اجتماعی، اعتصاب، سرکوب، تبعیض و مسائل سیاسی با یکدیگر شباهت دارند، امّا شیوه پرداخت آن ها در این موضوعات در برخی موارد تفاوت هایی دارد برای مثال جان اشتاین بک به شکل صریح تری مسائل را بیان می کند، اما مدرس صادقی مسائل را در لفافه منعکس می کند. قریب به انفاق شخصیت های هر دو رمان را افرادی تشکیل می دهد که در زندگی خود کنشگران جدی سیاسی و اجتماعی به شمار می آیند؛ به همین دلیل، تمام حوادث دو رمان در پیوند با یک چالش اجتماعی شکل می گیرد و قصه حول محور آن ماجرا پیش می رود.
اندیشل سیاسی هند باستان؛ بررسی موردی مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا، رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
83 - 96
حوزههای تخصصی:
آیا می توان از اندیشه سیاسی هند باستان براساس ادبیات اساطیری و حماسی آن سخن گفت؟ این پرسشی است که در مقاله حاضر، بدان پرداخته شده است. به منظور پاسخ به این پرسش، ابتدا بحثی در باب چیستی اندیشه سیاسی و چگونگی فهم آن ارائه شده است. در این تعریف، اندیشه سیاسی، نوعی از اندیشه ورزی معطوف به عمل سیاسی دانسته شده است که از دغدغه انسانی کردن سیاست ازطریق معنوی و مردمی کردن این قلمرو نشئت می گیرد. این اندیشه ورزی، پنج مرحله بحران شناسی، علت شناسی، دلالت آرمان شهری، دلالت هنجاری و دلالت انتقادی را طی می کند. بازخوانی ادبیات اساطیری حماسی هند باستان از این منظر نشان دهنده این واقعیت است که عمل سیاسی در هند باستان بعد از به افراط وتفریط کشیده شدن، به شکل گیری اندیشه سیاسی منتهی شده است. این اندیشه سیاسی نیز بعد از عبور از نظریه افراطی حاکم حکیم، به تعادل گراییده است و کامل ترین شکل خود را در قسمت نهایی ادبیات حماسی هند باستان به نمایش گذاشته است. فهم و از آن خود کردن این نظریه سیاسی می تواند به انسان مدرن در گذر از هرگونه بنیادگرایی و بنیادستیزی معرفتی و سیاسی کمک کند. روش تحقیق مقاله حاضر، تحلیل و توصیف سه اثر مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا و رامایانا، با استفاده از ابزار کتابخانه ای است.
مقایسه و تحلیل مقام زهد و تسلیم در دیوان عماد فقیه کرمانی و شوکت بخاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
محیط اجتماعی، مؤثرترین عامل در پدیدآمدن آثار ادبی خاصّه ادبیات عرفانی است. عرفا اعتقاد دارند. انسان برای رسیدن به قلّه رفیع معرفت، باید به طور کامل مقامات را طی کند. در واقع عرفان مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهاب ها و تشویش های درونی خود که بر اثر شرایط سیاسی – اجتماعی حاکم بر جامعه زیست بوم خویش بوجود آمده، فائق آید. در هر دو دیوان شعری تلطیف نگرش و معرفت شاعر همراه با بکارگیری مفاهیم خوشایند و ناخوشایند در کنار یکدیگر، برای ارائه تصویری مطلوب از اهداف و ویژگی های درونی با مطالعه کتابخانه ای و رهیافتی توصیفی- تحلیلی میسر نموده است. در سایه توجه عمادفقیه در قرن هشتم به مقام زهد و تسلیم با71 بسامد در مفهوم ساختاری و معانی اصیل عرفانی ارزش گذاری شده است؛ در حالیکه در عصر صفویه که تمرکز حاکمان وقت بر ترویج مذهب شیعه بوده است، شوکت بخاری مقام زهد و تسلیم را با 48 بسامد برای بیان مسائل سیاسی–اجتماعی، بهره برده است. در واقع زبان شعری عماد فقیه، در بیان مضامین عرفانی مانند شاعران آسمانی عمل کرده است؛ اما شوکت بخاری مضامین عرفانی را همچون ابزاری برای بیان تحولات سیاسی–اجتماعی، اندیشه ها و تجربیات درونی خود بکار برده است
مطالعه پدیدارشناسانه اجرای برنامهدرسی تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
159-179
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه پدیدارشناسانه اجرای برنامه درسی تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه آماری شامل 8 نفر از معلمان و 3 نفر از استادان زبان و ادبیات فارسی است. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها از طریق فرایند کدگذاری باز و محوری اشتراوس و کوربین تحلیل شدند. مضامین استخراج شده در این مطالعه شامل 4 مضمون اصلی، 10 مضمون فرعی و 66 کد باز بود. نتایج یافته ها نشان داد مضمون اصلی چالش های آموزش محتوا در تاریخ ادبیات بر اساس تجارب زیسته دبیران شامل 3 مضمون فرعی عدم استقلال برنامه درسی، پایین بودن سطح کتاب درسی و سازمان دهی نامناسب مطالب؛ و عدم گیرایی و جذابیت می باشد. مضمون اصلی روش های تدریس شامل سه مضمون فرعی روش های تدریس مبتنی بر نمایش، روش های تدریس مبتنی بر فعالیت و روش های تدریس مبتنی بر انتقال می باشد. مضمون اصلی فرصت های یاددهی و یادگیری شامل دو مضمون فرعی فعالیت های دانش آموز و فعالیت های معلم است. مضمون اصلی ارزشیابی نیز شامل دو مضمون فرعی روش آزمون و روش نمره دهی است. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند مورد استفاده برنامه ریزان درسی، مؤلفان و دبیران درس تاریخ ادبیات قرار گیرد.
بررسی آرا و اندیشه های سیمین بهبهانی درباره گذشته ادبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
203-220
حوزههای تخصصی:
سیمین بهبهانی جزو شاعران شاخص معاصر است که مخصوصاً در حوزه غزل دستاوردهای قابل توجهی داشته است. بررسی آثار سیمین نشان می دهد که وی علاوه بر سرودن شعر، در زمینه نقد ادبی نیز اندیشه ها و آرای مهمی دارد. هدف ما در این پژوهش، بررسی و ارزیابی دیدگاه های سیمین درباره ادبیات کلاسیک است. اهمیت این مسئله از آن روست که معمولاً شاعرانی که داعیه نوآوری دارند، ادبیات قدیم را مانع خود می بینند و گاه با نظرات و تحلیل های خود درصدد تخریب آن برمی آیند؛ اما سیمین به عنوان شاعری نوآور، نگاهی معتدل به این قضیه دارد و ضمن ارج نهادن به ادبیات گذشته، به نوآوری نیز می پردازد. در این پژوهش با روش تحلیلی – انتقادی، تلاش شده است نظرات و آراء سیمین که به شکل پراکنده در مقدمه کتاب های شعر، مصاحبه ها، یادداشت ها و گفت وگوهایش طرح شده است به شکلی نظام مند و منسجم استخراج، رده بندی و تحلیل شود. برای رسیدن به این هدف ابتدا زندگی و عوامل مؤثر بر شکل گیری ذهنیت او بررسی شده، سپس دیدگاه ها و نظرات او درباره دوره های ادبی، سبک ها، گونه های ادبی، شاعران و قالب های ادبی قدیم، رده بندی و تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زیستن سیمین در خانواده ای علمی و انس و مطالعات عمیق او در ادب قدیم، باعث شکل گیری ذهنیتی پخته و معتدل در او شده است و داوری ها و ارزیابی های او در باب شعر کلاسیک فارسی، می تواند الگویی مناسب برای نقد گذشته ادبی ما باشد.
روایت زنانه از جنگ در هرس نسیم مرعشی و زارهای زنی به نام بیروت حنان الشیخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
143 - 169
حوزههای تخصصی:
«نوشتار زنانه»، از رویکردهای مطرحِ نقد فمینیستی، روایت زنانه را متمایز از نوشتار مردان می داند؛ این تفاوت در کاربرد واژگان عاطفی، رنگ واژه ها، سوگندواژه ها، عبارات تعلّلی و مشدّدها و ویژگی های نحوی همچون کاربرد جملات دعایی (نفرین و دعا)، جملات توصیفی، جمله های پرسشی به شکل حدیث نفس، جملات کوتاه و ساده نویسی نمود می یابد. موضوعاتی همچون فراموش شدگی زنان، مردستیزی، خودجویی، دغدغه زیست و غلبه عشق رمانسی نیز از محتواهای زنانه است. نسیم مرعشی در هرس و حنان الشیخ، نویسنده زن لبنانی، در زارهای زنی به نام بیروت، زوایای مختلفی از موقعیت و جایگاه زنان در خانواده و جامعه جنگ زده را ترسیم کرده اند. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، روایت زنانه از جنگ در این دو رمان و تأثیر جنگ بر زندگی زنان و محدودیت های جنسیتی آنان در جامعه مردسالار توصیف و نشان داده شده که نویسندگان زن بیشتر بر عواقب خانمان برانداز جنگ تأکید دارند و براساس روحیات زنانه خود، با بیان عاطفی، غم و فداکاری هایشان در جنگ را روایت کرده اند و هیچ گاه ستایشگر جنگ نبوده اند. هر دو نویسنده، با بهره گیری از تعابیر عاطفی زنانه، ذکر رنگ واژه ها، سوگند و جملات دعایی و عاطفی و پرسشی، ساده نویسی و جملات کوتاه به مضامینی همچون نقد فراموش شدگی زنان، مردسالاری، خودجویی، عشق و... پرداخته اند.
تحلیل مؤلفه های کاربردی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
9 - 28
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی آن بخشی از دیپلماسی است که پیگیر توسعه مناسبات بین المللی و بین الدولی از دریچه فرهنگ، هنر و مؤلفه های تمدن ساز است. جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن مؤلفه های فرهنگی، تمدنی، دینی و اشتراکات فراوان قادر به نقش آفرینی فعال تر در حوزه دیپلماسی فرهنگی در هند است. در این پژوهش کاربردی سعی می شود با استفاده از مهم ترین آثار و منابع کتابخانه ای دردسترس به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش باشد که مؤلفه های کاربردی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هند کدام است؟ فرضیه این پژوهش عبارت از این است که مؤلفه های دینی-ارزشی، فرهنگی-هنری و تمدنی-هنجاری می تواند با توجه به روابط فرهنگی و تمدنی چندهزارساله، وجود جامعه گسترده مسلمان، حضور هشتصدساله زبان و ادبیات فارسی و شخصیت های فرهنگی و ادبی مشترک، به ارتقای قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران کمک شایانی کنند؛ بنابراین پژوهش حاضر از منظر نظریه سازه انگاری به تحلیل موضوع خواهد پرداخت.
واکاوی اشتراکات آیین سوگ سیاوش ایرانی با آیین های دیونیسیا و آدونیای یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
83 - 113
حوزههای تخصصی:
از دیرباز فرهنگ، باور و نوع نگرش جوامع مختلف توسط آیین ها بازتاب داده شده است. می توان گفت بخش چشم گیری از اساطیر جهان به آیین های باروری اختصاص دارد که در قالب مرگ و رستاخیز طبیعت تجسم یافته است و در قالب مَرگِ یک ایزد و حیات دوباره او به نمایش درمی آید. سیاوشان، آیین سوگ سیاوش، اسطوره خوشنام ایرانی و جشن حیات دوباره او در کالبد گیاهی و فرزندش کیخسرو است که مرگ و باززایی ایزد/قهرمان شهیدشونده را همچون چرخه زمان و تحول طبیعت نشان می دهد. دیونیسیا و آدونیا، جشنواره های آیینی پرستش دیونیزوس و یادبود آدونیس در اساطیر یونان است که به عنوان ایزدان بارورکننده، مناسکی در مرگ و رستاخیزشان برپا می شده است. شناسایی وجوه اشتراک آیین سیاوشان با آیین های دیونیسیا و آدونیا از اهداف پژوهش حاضر است. در این راستا ابتدا با روش تحلیلی تطبیقی، هر سه آیین بررسی و سپس اشتراکات میان آن ها شناسایی و تحلیل می شود. مهم ترین دلیل انتخاب آیین های مذکور، با وجود تفاوتهای فرهنگی و فواصل جغرافیایی، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری اساطیر جهان بر یکدیگر است. بنابر یافته های تحقیق، از مهم ترین اشتراکات سه آیین یادشده، تکرار سالیانه مراسم سوگ و جشن رستاخیز است که با مناسکی همچون شمایل گردانی، اعطای قربانی، موسیقی و سوگ سرود با محوریت زنان همراه بوده است.
تحلیل اشعار عزالدین میهوبی و احمد شاملو بر پایه نظریه سطوح معنایی کارکردی پی یر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
43 - 67
حوزههای تخصصی:
نظریه سطوح معنایی کارکردی پی یرگیرو، وام گرفته از نظریه تواصل رومن یاکوبسن است، با این تفاوت که وی کارکردهای شش گانه زبان را تلفیقی از نشانه شناسی زیبایی شناسی، منطقی و اجتماعی می داند که در این نظریه متون، نشانه ها، رمزگان ها و کاربرد آن ها در فضای بیرون و درون بررسی می شوند. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی-تطبیقی و بر اساس مکتب آمریکایی انجام شده، در پی تحلیل اشعار عزالدین میهوبی (1) و احمد شاملو بر پایه نظریه سطوح معنایی کارکردی گیرو است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این سطوح در اشعار دو شاعر به طور کلی در قالب کارکردهای ارجاعی، عاطفی، زیبایی شناختی، کنایی، همدلی و فرازبانی تجلی یافته اند؛ و از وجوه تشابه و تفاوت بر پایه نظریه سطوح معنایی گیرو این است که کارکردهای عاطفی، ادبی، همدلی و ارجاعی، بیشترین بسامد را در اشعار هر دو شاعر دارند، اما ساختارهای زبانی و گزینش هنر سازه ای بیانی در شعر آن دو به دلیل تفاوت زبانشان، متفاوت است. همچنین کارکرد ارجاعی در اشعار هریک از آن ها با شخصیت های دینی و تاریخی، نمود پیدا کرده، اما به دلیل تفاوت دین دو شاعر (یکی مسلمان و دیگری مسیحی) این کارکرد در اشعارشان متفاوت است. همچنین کارکرد زیبایی شناختی در قالب مفهوم زندان و آزادی در شعر دو شاعر متجلی است، اما به دلیل تمایز فلسفه زندگی دو شاعر که در ناخودآگاه آن ها نقش بسته است، در شعر شاملو برخلاف میهوبی خود را اسیر تقدیر و محبوس در زندان می داند. کارکرد فرازبانی نیز کم ترین بسامد را در شعر دو شاعر داشته است.
بررسی تطبیقی مناقشه «جنسیّت» و «فرودستی» در دو رمانِ«جای خالی سُلوچ» محمود دولت آبادی و «کوچه مَدَق» نجیب محفوظ (با تأکید بر آرای پسااستعماری گایاتری اسپیواک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
1 - 31
حوزههای تخصصی:
ادبیات پسااستعماری یکی از رویکردهای نو و البتّه پویا در حوزه ادبیّات تطبیقی و مطالعات فرهنگی است. این رویکرد، مؤلفه های پسااستعماری را در متون ادبی شناسایی، ارزیابی و مورد تحلیل قرار می دهد. اسپیواک یکی از متفکّران پسااستعماری، معتقد است که صدای فرودستان جامعه هرگز شنیده نمی شود. «جنسیّت» و «فرودستی» از کلیدواژه های مورد تأکید اوست. دولت آبادی و نجیب محفوظ از نویسندگان برجسته ایرانی و مصری هستند که در دو رمان جای خالی سُلوچ و کوچه مَدَق صدای اقشار «فرودست» جوامع خود را بازتاب داده اند. پیش فرض این است که دولت آبادی آگاهانه و متأثر از فرهنگ مردسالاری، در رمان جای خالی سُلوچ، تلاش کرده است تا شخصیّتِ زنِ فرودست را صاحب عاملیّت و صدا معرّفی کند؛ این در حالی است که نجیب محفوظ متأثر از تجربه و تأثیر مستقیم استعمار، هم به زنان و هم به مردان فرودست، صدا می بخشد. این دو نویسنده، نگاه شیء انگارانه، ابزاری و البتّه جنسی به زنان را در نظام مردسالار و استعمارزده، به تصویر کشیده اند. فرهنگ استعماری و مردسالاری با ابزار فرهنگی و بیانی، می تواند وضعیّت هایی بنیادین را بر زنان و مردان اِعمال کند تا به این ترتیب بتواند ماهیّتی جنسیّتی با استانداردهای خاص را تحمیل کند. پژوهش حاضر با روش توصیف و تحلیلِ کیفی و با تأکید بر آرای اسپیواک، به بررسی موضوع «جنسیّت» و «فرودستی»، در دو رمان مذکور، پرداخته است.
بررسی تطبیقی اشعار نزار قبّانی و منوچهر آتشی از منظر کهن الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
243 - 267
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ملل گوناگون کهن الگوها به صورت مشترک وجود دارند و به وسیله ی آن، تمام تجربیات بشر از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. لایه ی جمعی ناخودآگاه، شامل زمان قبل از کودکی یعنی مضامین بازمانده از حیات اجدادی ست. بسیاری از کهن الگوها برخاسته از مناطق جغرافیایی خاصی هستند، که با باورهای عامیانه و تصاویر بومی گره خورده اند. در اشعار نزار قبانی و منوچهر آتشی نمادهای ازلی مانند آنیما، وطن، رنگ، عشق و مرگ، باغ و درخت، نقاب، سایه، خود مثالی به طور مشترک وجود دارد و تصاویر تیره و روشن ذهن این دو شاعر، حاصل تأثیر جنبه های مثبت و منفی کهن الگوهاست. نقد اشعار نزار قبانی و منوچهر آتشی با رویکرد کهن الگویی، در واقع راهی برای دستیابی به عقاید و ایدئولوژی، حالات روحی و عاطفی، نوع دیدگاه به دنیای پیرامون، غم و شادی و رنگ و بوی زندگی این دو شاعر است. کهن الگو در شعرهای هر دو شاعر برخاسته از باورهایی ست که در مواقعی با تلفیق اسطوره، شیوه ی زندگی، اقلیم جغرافیایی و زیستگاه شاعر را به مخاطبان عرضه می کند.
بررسی کارکرد تصویرپردازی های هنری در قصیدۀ «ملحمة النبی» عمر ابوریشه و شعر «طلوع محمد» مهدی سهیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
129 - 144
حوزههای تخصصی:
تصویر پردازی یکی از شگردهای ادبی است که برخی از شاعران زبردست از آن بهره می برند تا از این رهگذر بتوانند با انتقال بهتر مفاهیم مورد نظر خویش، خوانندگان را تحت تأثیر قرار دهند. در پژوهش پیش رو که با رهیافت توصیفی تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای نوشته شده است، تلاش شده تا کارکرد تصویر پردازی هنری نزد یک شاعر عرب یعنی عمر ابوریشه و یک شاعر فارسی زبان یعنی مهدی سهیلی مورد واکاوی قرار گیرد. عرصه ی بررسی تصویر پردازی در این پژوهش، قصیده ی ملحمه النبی از عمر ابوریشه و شعر طلوع محمد از مهدی سهیلی است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر دو از فن تشبیه، استعاره و کنایه بهره بردند؛ با این توضیح که عمر ابوریشه به دو فن ادبی تشبیه و کنایه و مهدی سهیلی به دو فن استعاره و کنایه بیشتر نظر داشته اند. همچنین نباید فراموش کرد که این دو شاعر از عنصر مجاز بهره نبرده اند.