فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱۲٬۳۸۱ مورد.
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
181 - 202
حوزههای تخصصی:
مساله بهینه سازی سبد سرمایه گذاری یکی از مهمترین مباحث در مدیریت سرمایه محسوب می گردد.هدف ما در این مقاله طراحی یک مدل انتخاب سبد بهینه بر اساس روش درخت پوشای کمینه در بازار بورس ایران است.طراحی و تدوین یک مدل برای انتخاب سبد شامل دو مرحله اساسی می باشد .مرحله اول انتخاب سبد سرمایه گذاری ,این کار با استفاده از پنج معیار مرکزیت, بینابینی, فاصله از مرکز, فاصله از همبستگی و فاصله از معیار فاصله انجام شد.حاصل این کار تشکیل دو سبد مرکزی و پیرامون به ترتیب از یال های مرکزی و یال های پیرامون شبکه بود.درمرحله دوم با استفاده از معیار های سنجش ریسک و بازده , سبد های انتخابی بهینه سازی و مدیریت ریسک شد . در پایان سبدهای استخراج شده با شاخص کل و یک سهم از سبد برا ی یک دوره 200 روزه مورد ارزیابی عملکرد قرار گرفت .نتایج نشان داد که هر دو سبد با توجه به شرایط بازار از بازدهی بالاتری برخوردار بودند. همانطور که انتظار می رفت در زمان رشد بازار, سبد پیرامون بازدهی بالاتری در مقایسه با بازار ثبت نمود.
بررسی وقفه زمانی پرداخت سود و عوامل مرتبط با آن در بازار سهام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
47 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: وقفه زمانی پرداخت سود یعنی فاصله زمان تصویب تا واریز سود تقسیمی به حساب سهامداران که یکی از دغدغه های آنان است و در دوران اقتصاد تورمی اهمیت بیشتری پیدا می کند. هدف این تحقیق بررسی روند وقفه زمانی پرداخت سود و شناسایی عوامل مؤثر بر تأخیر در پرداخت سود است. روش: نمونه آماری برای آزمون فرضیه ها شامل 1311 مشاهده در بازه زمانی هشت ساله 1393 تا 1400 از شرکت های 12 صنعت عضو بازار سهام ایران انتخاب شده است. آزمون فرضیه ها از طریق آزمون مقایسه میانگین و مدل رگرسیون چند متغیره انجام گردید. یافته ها: طبق نتایج وقفه زمانی پرداخت سود در صنایع مختلف، متفاوت است، وقفه زمانی پرداخت سود در مرحله بلوغ کمتر از مراحل دیگر در چرخه عمر شرکت است، وقفه زمانی پرداخت سود با نسبت وجه نقد و اندازه شرکت رابطه منفی دارد و در مقابل وقفه زمانی پرداخت سود با اهرم مالی و سهام آزاد شناور رابطه مثبت دارد. نتیجه گیری: اولویت تأمین مالی عملیات و پروژه های شرکت، ساختار مالکیت، شرایط کلان صنعت و متغیرهای اقتصادی بر وقفه زمانی پرداخت سود تاثیر می گذارند. شناخت روابط این متغیرها با وقفه زمانی پرداخت سود امکان برآورد از میزان وقفه زمانی در پرداخت سود و مقایسه آن ها با سایر شرکت ها را فراهم می کند. این مطالعه ادبیات مرتبط با وقفه زمانی پرداخت سود را توسعه می دهد که تا کنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
مدیریت لحن و مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت:نقش تعدیل کنندگی تنوع جنسیتی هیئت مدیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
75 - 102
حوزههای تخصصی:
بازارهای مالی هوشمند گشته اند و صرفاً اطلاعات کمی نیاز آن ها را برطرف نمی کند. همین امر موجب شده است تا گزارش های کیفی کانون توجه بسیاری از مخاطبان بازارهای مالی قرار گیرد و علاوه بر گزارش های مالی، مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت را به عنوان بخشی از چشم انداز شرکت مدنظر قرار دهند. ازآنجایی که قاعدۀ مشخصی در افشاهای متنی وجود ندارد، مدیران قادرند با گزینش واژگان، لحن گزارش ها را دست کاری نمایند. هدف این پژوهش بررسی این موضوع است که چگونه تنوع جنسیتی هیئت مدیره رابطه بین لحن غیرعادی (مدیریت لحن) با مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت و رابطه بین لحن این گزارش ها و مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت را تعدیل می نماید. نمونه پژوهش متشکل از 784 مشاهده با مجموع 112 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1394 تا 1400 است. نتایج نشان داد تنوع جنسیتی هیئت مدیره رابطه بین لحن غیرعادی، لحن غیرعادی سال قبل و لحن گزارش فعالیت هیئت مدیره با گزارش مسئولیت پذیری اجتماعی را تعدیل می نماید. همچنین، بین لحن غیرعادی گزارش فعالیت هیئت مدیره سال قبل و گزارش مسئولیت پذیری اجتماعی رابطه منفی معنی داری وجود دارد.
اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی کمیته حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
139 - 162
حوزههای تخصصی:
کمیته ی حسابرسی، کمیته ای است تشکیل شده از اعضای غیرموظف هیئت مدیره که مسئولیت اجرایی ندارند به منظور نظارت بر فرایند و کیفیت گزارشگری مالی، عملکرد حسابرسی داخلی و مستقل، ارزیابی نظام کنترل های داخلی، مدیریت خطر تقلب و... . هدف این پژوهش اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی کمیته حسابرسی می باشد. بدین منظور با گردآوری اطلاعات لازم از طریق روش کتابخانه ای و سپس توزیع پرسشنامه در دو مرحله، اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی گروهی، رتبه بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش خبرگان حسابرسی، اساتید حسابداری و اعضای کمیته ی حسابرسی شرکت ها هستند که از بین آنها تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین میزان اهمیت و رتبه بندی سبد عوامل اصلی و فرعی مؤثر بر اثربخشی کمیته حسابرسی از روش سلسله مراتبی فازی گروهی (GFAHP) استفاده شده است. نتایج اولویت بندی متغیرهای تحقیق نشان داده است که مهمترین عامل اصلی اثربخشی کمیته حسابرسی، شاخص حمایت و پشتیبانی از کمیته ی حسابرسی می باشد و شاخص های آموزش اعضای کمیته ی حسابرسی، عملکرد و وظایف کمیته ی حسابرسی، ویژگی های اعضاء کمیته ی حسابرسی، ترکیب و نحوه عضویت کمیته ی حسابرسی و برگزاری جلسات کمیته ی حسابرسی در اولویت های بعدی قرار دارند.
بررسی تأثیر دین داری بر کیفیت افشای اختیاری اطلاعات حسابداری با تأکید بر نقش میانجی خودشیفتگی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
461 - 491
حوزههای تخصصی:
هدف: دین داری نوعی اصلی از هنجار اجتماعی است که بر رفتار اخلاقی مدیران تأثیر چشمگیری دارد. مدیران مذهبی کمتر دچار قضاوت ها و تصمیم های غیراخلاقی می شوند. از یک مدیر اخلاقی انتظار می رود که افشای داوطلبانه با کیفیت بالا را برای کاهش عدم تقارن اطلاعات ارائه دهد. دین منبع رفتار اخلاقی تلقی می شود و بر رفتار مدیران، از جمله رفتار افشای مدیران تأثیر شایان توجهی می گذارد. از طرفی مدیران خودشیفته باعدم افشای اطلاعات مهم به دست کاری گزارش های مالی می پردازند، آنان با کاهش افشای اطلاعات اختیاری به ذی نفعان، سعی می کنند به اهداف خود دست یابند. از سویی دین داری با تقویت بُعد اخلاقی عملکرد مدیران، بر کیفیت گزارشگری مالی تأثیرگذار خواهد بود بنابراین انتظار می رود دین داری بر پدیده خودشیفتگی تأثیرگذار باشد و از این رهگذر، تأثیر مثبتی بر افشای داوطلبانه اطلاعات داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر دین داری بر کیفیت افشای اختیاری اطلاعات با تأکید بر نقش میانجی خودشیفتگی مدیران، به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بسیار مهم بر افشای اطلاعات است.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ شیوه اجرا کمّی است. داده های جمع آوری شده با روش معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شده اند. ارزیابی متغیرهای پژوهش، به کمک پرسش نامه های استاندارد انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، در قلمرو زمانی سال ۱۴۰۲، شامل مدیران مالی شرکت های بورسی بوده است که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد ۳۸۴ نمونه برای پژوهش محاسبه و انتخاب شد.
یافته ها: نتایج تحلیل مدل معادلات ساختاری، نشان داد که برای فرضیه اول، دین داری بر کیفیت افشا در سطح معناداری تأثیرگذار است. همچنین ضریب مسیر استاندارد به دست آمده گویای تأثیر مثبت دین داری بر کیفیت افشای اختیاری است؛ بنابراین فرضیه اول پژوهش با رابطه مستقیم و مثبت تأیید می شود. در فرضیه دوم، تأثیر دین داری بر خودشیفتگی بررسی و معناداری آن تأیید شد. ضریب مسیر استاندارد حاصل نیز نشان می دهد که دین داری بر خودشیفتگی تأثیر مثبتی دارد و فرضیه دوم پژوهش با رابطه مستقیم و مثبت رد نمی شود. در فرضیه سوم تأثیر مستقیم خودشیفتگی بر کیفیت افشای اختیاری بررسی و مشخص شد که مسیر معنادار است. ضریب مسیر استاندارد به دست آمده، تأثیر منفی خودشیفتگی بر کیفیت افشای اختیاری را نشان می دهد؛ از این رو فرضیه سوم با رابطه مستقیم و منفی تأیید می شود. در فرضیه چهارم، نقش میانجی خودشیفتگی بر رابطه بین دین داری و کیفیت افشای اختیاری بررسی شد. بر اساس یافته ها، خودشیفتگی مدیران با تأثیرپذیری مثبت از دین داری، بر کیفیت افشای اختیاری تأثیر معناداری دارد. همچنین ضریب مسیر استاندارد، از تأثیر مثبت دین داری بر کیفیت افشای اختیاری، از رهگذر خودشیفتگی مدیران حکایت دارد. بدین ترتیب، فرضیه چهارم پژوهش با رابطه غیرمستقیم و مثبت رد نمی شود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دین داری محرک رفتاریِ قوی و عاملی مؤثر بر کیفیت افشای اختیاری اطلاعات است؛ ضمن اینکه خودشیفتگی مانع مؤثری برای کیفیت افشای اختیاری اطلاعات است و در سایه دین داری، نه تنها تأثیر آن خنثی می شود، بلکه کیفیت افشای اختیاری اطلاعات بهبود خواهد یافت. یافته های پژوهش ضمن توسعه ادبیات مربوط به دین داری و ارزش های اخلاقی در نظام های اقتصادی و تجاری، به واسطه تأکید بر اصول غیررسمی مانند دین داری بهبود کیفیت گزارشگری مالی را به دنبال خواهد داشت.
تأثیر انحراف از هنجارهای صنعت بر حق الزحمه حسابرسی با نقش تعدیلی ویژگی های حسابرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی تأثیر انحراف از هنجارهای صنعت بر حق الزحمه حسابرسی می پردازد. علاوه بر این، پژوهش حاضر نقش تعدیل گر ویژگی های حسابرسان (اندازه، تخصص و جنسیت) را مورد آزمون قرار می دهد. روش: نمونه پژوهش شامل 1128 مشاهده جمع آوری شده از 162 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های 1393 تا 1400 می باشد. این اطلاعات که به صورت پانل نامتوازن است (به دلیل عدم افشای حق الزحمه حسابرسی در برخی از سال ها) از صورت های مالی به همراه یادداشت های توضیحی و گزارشات هیئت مدیره شرکت ها در سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران (کدال) سازمان بورس اوراق بهادار تهران استخراج شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که انحراف از هنجارهای صنعت اثر مثبت و معناداری بر حق الزحمه حسابرسی دارد. با بررسی ویژگی های حسابرسان، نتایج نشان داد که تخصص حسابرسان در صنعت بر رابطه بین انحراف از هنجارهای صنعت و حق الزحمه حسابرسی اثر منفی و معناداری دارد. به سخن دیگر، اثر مثبت انحراف از هنجارهای صنعت بر حق الزحمه حسابرسی کمتر مشهود است، اگر شرکت ها از حسابرسان متخصص صنعت به عنوان حسابرس مستقل استفاده کنند. در عین حال، اثر اندازه و جنسیت حسابرس بر رابطه بین انحراف از هنجارهای صنعت و حق الزحمه حسابرسی معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که انحراف از هنجارهای صنعت با افزایش ریسک شرکتی در ارتباط است که به نوبه خود می تواند بر ریسک حسابرسی و به تبع آن حق الزحمه حسابرسی اثر بگذارد. از سوی دیگر، حسابرسان متخصص صنعت ریسک حسابرسی و حق الزحمه حسابرسی کمتری را برای این گونه شرکت ها در نظر می گیرند.
تأثیر فضای اخلاقی در رأس سازمان و تردید حرفه ای بر قضاوت در مورد ریسک تقلب در میان حسابرسان داخلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق به بررسی تأثیر فضای اخلاقی در رأس سازمان و تردید حرفه ای بر قضاوت در مورد ریسک تقلب در میان حسابرسان می پردازد. در این راستا، ابتدا مولفه های فضای اخلاقی تعیین شدند، سپس مفهوم ریسک معرفی گردد. عملکرد قضاوت ناصحیح حسابرسان داخلی مرتبط با خطر تقلب حسابرس داخلی، دلیل مهمی برای عدم کشف تقلب قبل از تبدیل شدن به یک رسوایی بزرگ است؛ بنابراین، قضاوت ریسک تقلب حسابرسان داخلی، همراه با عوامل مؤثر آن، به یک مشکل مهم تبدیل شده که توسط محققان برای درک چگونگی بهبود قضاوت خطر تقلب در حسابرسی داخلی مورد بحث قرار گرفته است. روش: در این تحقیق براساس اطلاعات جمع آوری شده از پرسشنامه های توزیع شده میان 124 حسابرس داخلی عضو انجمن حسابرسان داخلی ایران، به بررسی تأثیر فضای اخلاقی در رأس سازمان و تردید حرفه ای بر قضاوت در مورد ریسک تقلب در میان حسابرسان داخلی پرداخته شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و روش انجام پژوهش، توصیفی پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها: نتایج آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد، فضای اخلاقی در رأس بر قضاوت ریسک تقلب حسابرس داخلی تأثیر دارد. همچنین تردید حرفه ای حسابرس بر قضاوت ریسک تقلب حسابرس داخلی تأثیر مثبت و معنی داری دارد. با افزایش فضای اخلاقی در رأس، قضاوت ریسک تقلب حسابرس داخلی افزایش می یابد. در نتیجه فرضیه اول تحقیق تایید می شود. همچنین با توجه به ضریب مسیر تردید حرفه ای حسابرس بر حسابرس، قضاوت ریسک تقلب حسابرس و سطح معناداری حاصل برای این مسیر 038/0 می باشد که پایین تر از 05/0 است؛ به عبارتی، با تردید حرفه ای حسابرس، قضاوت ریسک تقلب حسابرس داخلی افزایش می یابد، در نتیجه فرضیه دوم تحقیق تایید می شود. نتیجه گیری: افزایش فضای اخلاقی در رأس سازمان (موسسه حسابرسی) و به عبارتی حمایت مدیریت ارشد، منجربه بهبود قضاوت ریسک می شود؛ اگرچه نتایج برخی تحقیقات حاکی از آن است که در برخی موارد مدیریت ارشد، طرفی است که بیشترین احتمال را برای ارتکاب تقلب دارد و باعث تعارض حسابرسی داخلی با مدیریت می شود؛ اما نتایج این تحقیق ثابت کرد که رهبران، تصمیم گیرنده های کلیدی هستند که مشخص می کنند سازمان درگیر فعالیت های فسادآور شود و یا خیر؛ در صورتی که آن را محکوم کنند، منجربه تأثیرگذاری بر حسابرسان داخلی می شود و آنها نیز به تبعیت از مدیران، تلاش بیشتری برای کشف تقلب برآورد ریسک خطر تقلب خواهند داشت. نتیجه فرضیه دوم نیز نشان داد که با افزایش تردیدگرایی حسابرسان داخلی، قضاوت ریسک تقلب حسابرس افزایش پیدا می کند. براساس این یافته ها می توان گفت، حسابرسان داخلی با شک و تردید حرفه ای سطح بالا، تمایل به شناسایی خطاها و استفاده از آنها به عنوان انتظارات اولیه تقلب دارند.
توسعه مدلی جامع جهت پیش بینی قیمت سهام در بازار بورس با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
569 - 594
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر توسعه یک مدل جامع پیش بینی قیمت سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد ترکیبی دلفی فازی مدل سازی ساختاری تفسیری است. نوآوری این پژوهش در نظر گرفتن تمام فاکتورهای بُعد فنی، بنیادی، کلان اقتصادی و احساسی پیش بینی قیمت سهام است که با استفاده از روش های ریاضی مدل سلسله مراتبی، برای تعیین تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین معیارهای پیش بینی قیمت سهام انجام شده است.روش: در این پژوهش، ابتدا به دلیل عدم قطعیت احتمالی در پاسخ خبرگان، از روش دلفی فازی استفاده شد و با تجزیه وتحلیل داده ها، از میان ۵۴ معیار پیش بینی قیمت سهام استخراج شده از ادبیات پژوهش، معیارها شناسایی شدند و در دو مرحله در اختیار خبرگان و سرمایه گذاران صنعت بورس اوراق بهادار تهران و اساتید دانشگاه قرار گرفتند. از میان این عوامل، ۱۵ معیار به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین معیارها انتخاب شد که ۵ معیار میانگین متحرک نمایی، اندیکاتور کانال قیمت، اندیکاتور قدرت نسبی، اندیکاتور حجم معاملات تعادلی و اندیکاتور قیمت مؤلفه های بُعد فنی؛ نرخ ارز از مؤلفه کلان اقتصادی؛ حجم معاملات از مؤلفه بُعد رفتاری و نسبت قیمت به سود هر سهم، نسبت سود عملیاتی به فروش، نسبت سود ناخالص به فروش، نرخ رشد فروش شرکت، سود تقسیمی هر سهم، درآمد هر سهم و خرید هر سهم از مؤلفه های بُعد بنیادی انتخاب شدند. در ادامه با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری، روابط میان آن ها بررسی و مدل سلسله مراتبی تبیین شد.یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده از مدل در مدل سازی ساختاری تفسیری، مشاهده شد که قیمت به سود هر سهم و شاخص جریان پول، در انتهای سلسله مراتب قرار می گیرد و قدرت محرکه زیادی دارد؛ زیرا نحوه قیمت گذاری سازمان ها بر محصولات، روی خرید سرمایه گذاران بسیار مؤثر است و روش انبساطی یا انقباضی پول، در قیمت گذاری قدرت محرکه زیادی دارد. معیارهایی که در پایین سلسله مراتب قرار میگیرند، عبارت اند از: نرخ ارز که یکی از عوامل کلان اقتصادی است و اندیکاتور قدرت نسبی و میانگین متحرک نمایی که عوامل فنی هستند و به عنوان تأثیرپذیرترین شاخص ها شناسایی شدند. یافته های این پژوهش، یک مدل سلسله مراتبی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام را در بورس اوراق بهادار ایران، در اختیار سازمان ها و سرمایه گذاران و صنایع فعال در بورس قرار می دهد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که متغیرهای نرخ تورم، نرخ رشد نقدینگی و نرخ ارز، از بُعد کلان اقتصادی، می توانند بر قیمت سهام تأثیر داشته باشند؛ اول به این دلیل که افراد در سبد دارایی مالی خود ترکیب های مختلفی از پول نقد، سهام، سپرده های بانکی، اوراق مشارکت، طلا و ارز را نگهداری می کنند و دوم به این دلیل که متغیرهای یادشده بر شرایط مالی بنگاه های اقتصادی و ارزش سهام شرکت آن ها اثرگذارند.
فساد نمادی از تقلب، هزینه های نمایندگی و سیاست تقسیم سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
85 - 108
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی نقش فساد بر سیاست تقسیم سود با رویکرد هزینه های نمایندگی می پردازد. بحث اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش فساد در رفتار مدیران از طریق هزینه های نمایندگی و سیاست تقسیم سود می باشد. یکی از محرک های کنترل مدیران توسط سهام داران که در مسئله فساد می توانند از آن استفاده کنند، تصمیمات پیرامون سیاست تقسیم سود هست. این پژوهش از نوع مطالعه توصیفی-همبستگی مبتنی بر تحلیل داده های ترکیبی است. جهت گردآوری مبانی نظری اطلاعات در خصوص تبیین ادبیات موضوع تحقیق از روش کتابخانه ای و مطالعات اسنادی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل تمام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390 تا 1400 می باشد و 141 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در طی دوره زمانی پژوهش به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در مطالعه حاضر، آزمون فرضیه ها با استفاده از نرم افزارهای آماری Stata12 و Eviews12 می باشد؛ همچنین برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون لجستیک و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که فساد با پرداخت سود تقسیمی و نسبت پرداخت سود سهام همبستگی مثبتی دارد. همچنین بین فساد و سیاست تقسیم سود در شرکت های با هزینه نمایندگی بیشتر، رابطه مثبت قوی تری هست. زمانی که فساد در شرکت افزایش یابد، مدیران به دنبال استفاده از منابع شرکت برای پرداخت های غیر مستند هستند. به طورکلی، وجود فساد در شرکت ها بر سیاست تقسیم سود اثرگذار است، همچنین در این شرکت ها هزینه نمایندگی نیز افزایش می یابد. هنگامی که مسئله فساد مطرح باشد، سهام داران ریسک مربوطه را شناسایی می کنند و مدیران را مجبور می کنند تا تقسیم سود بیشتری داشته باشند که به منظور کاهش مشکلات نمایندگی است.
ارائه و اعتبار سنجی الگوی ارزیابی خط مشی های دیوان محاسبات کشور مبتنی بر ابعاد شفافیت مالی با روش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
284 - 314
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق " ارائه الگوی ارزیابی خط مشی های عمومی مبتنی بر ابعاد شفافیت مالی " می باشد. در این راستا ضمن مروری بر مفاهیم خط مشی های دیوان محاسبات و شفافیت مالی با استفاده از روش آمیخته (کیفی-کمی) به ارائه و اعتبار سنجی الگوی ارزیابی خط مشی های عمومی مبتنی بر ابعاد شفافیت مالی پرداخته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان، اساتید و صاحبنظران حوزه مالی و حسابداری است و در بخش کمی کارشناسان این حوزه می باشد. حجم نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی با روش گلوله برفی و اشباع نظری انتخاب شده و در بخش کمی نمونه آماری 30 نفر جهت تحلیل دیمتل تعیین گردید. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته در بخش کیفی و در بخش کمی از پرسشنامه استفاده شده که روایی آن به صورت روایی محتوا توسط خبرگان مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در فاز کیفی با استفاده از کد گذاری باز و محوری و گزینشی در نرم افزار مکس کیودا و در فاز کمی توسط دیمتل جهت تأیید مؤلفه ها و مدل استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله کد گذاری 10 مؤلفه و 51 شاخص به وسیله نرم افزار مکس کیودا شناسایی شدند. این مؤلفه ها شامل 1-عوامل مدیریتی؛ 2-تخصص و مهارت؛ 3-قوانین و مقررات؛ 4-محیط سازمانی؛-سلامت اداری؛6-بودجه دولتی؛7-منابع سازمانی؛8-راهبردهای اصلاحی؛9-پیامدهای سازمانی و 10- پیامدهای عمومی می باشند. نتایج همچنان نشان داد عوامل مدیریتی، تخصص و مهارت، قوانین و مقررات، محیط سازمانی و سلامت اداری بر یکدیگر اثر می گذارند. بر این اساس متغیرهای عوامل مدیریتی و قوانین و مقررات متغیرهایی علی؛ و متغیرهای تخصص و مهارت، محیط سازمانی و سلامت اداری متغیرهای معلول می باشند. از میان کلیه معیارهای مورد بررسی، معیار عوامل مدیریتی دارای بیشترین اثرگذاری در میان سایر معیارها و معیار سلامت اداری دارای بیشترین اثرپذیری می باشند.
مدیران زن، کیفیت گزارشگری مالی و حق الزحمه ی حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
67 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین تاثیر مدیران زن، کیفیت گزارشگری مالی بر حق الزحمه ی حسابرسی در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. امروزه به منظور بالا بردن کیفیت گزارشگری مالی در بازار و کسب مزیت رقابتی پایدار، بقا و پیشرفت باید مکانیزم های نظارتی را در سازمان بهبود بخشید تا از رکود و نابودی ممانعت شود. حسابرس، هیئت مدیره و نوع و رفتار آن ها به منظور هم جهت شدن منافع مورد توجه قرارگرفته تا اهداف اصلی هر سیستم حاکمیت شرکتی که پاسخگویی مس ئولان درون سازمانی است، تحقق یابد. روش شناسی: این پژوهش برای یک دوره 5 ساله در سال های 1397 تا 1401 انجام شد. اطلاعات شرکت های مورد مطالعه پس از بررسی و دردسترس بودن آن ها به کمک نرم افزار اکسل طبقه بندی و به کمک نرم افزار ایویوز مورد آنالیز و تحلیل واقع شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین حضور زن در هیات مدیره یا کمیته حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی رابطه مثبت وجود داشته و این رابطه معنادار نیز می باشد. هم چنین کیفیت گزارشگری مالی ارتباط بین حضور زن در هیات مدیره یا کمیته ی حسابرسی با حق الزحمه ی حسابرسی را تعدیل می کند، ارتباط نیز منفی و معنادار می باشد. دانش افزایی: هر چند که با توجه به خصوصیات زنان که همواره با محافظه کاری همراه می باشد، از آن جا که معیار کیفیت گزارشگری مالی مدیریت سود است، لذا انتظار رابطه منفی بین این دو متغیر وجود داشت ولی شاید به دلیل ویژگی های خاص در بازار اوراق بهادار تهران این رابطه به صورت مثبت و معنادار گردید.
تأثیر عدم تحمل ابهام در رابطه بین قصد و رفتار استفاده از اطلاعات حسابداری تعهدی
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت اتخاذ سیستم های حسابداری تعهدی از یک سو، و نقش برجسته ویژگی شخصیتی عدم تحمل ابهام در آن از سوی دیگر، هدف اصلی مطالعه حاضر، بررسی تأثیر عدم تحمل ابهام در رابطه بین قصد و رفتار استفاده از اطلاعات حسابداری تعهدی می باشد. علاوه بر این، پژوهش حاضر به ارزیابی تأثیر باورها بر نگرش نسبت به استفاده از اطلاعات حسابداری تعهدی، تأثیر هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری ادراک شده بر قصد استفاده از اطلاعات تعهدی، و تأثیر کنترل رفتاری ادراک شده و قصد بر رفتار استفاده از اطلاعات تعهدی پرداخته است. داده های مورد نیاز، با استفاده از تکمیل پرسشنامه توسط اساتید و کارشناسان مالی (واحدهای بودجه، مالی و اداری) بخش عمومی جمع آوری شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، باورها و نگرش های مدیران تأثیر معناداری بر قصد استفاده از حسابداری تعهدی دارد. همچنین هنجارهای ذهنی در مورد حسابداری تعهدی تأثیر معناداری بر قصد مدیران برای استفاده از آن دارد. علاوه بر این، کنترل رفتاری ادراک شده مدیران نسبت به حسابداری تعهدی و همچنین قصد مدیران برای استفاده از آن، تأثیر معناداری بر اهداف و رفتار واقعی آنها در استفاده از حسابداری تعهدی دارد. در نهایت عدم تحمل ابهام مدیران، تأثیر معناداری بر رابطه بین اهداف و رفتارهای واقعی آنها در حسابداری تعهدی دارد.
هموارسازی سود واقعی و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار: نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
734 - 757
حوزههای تخصصی:
هدف: در زمینه تأثیر هموارسازی سود واقعی بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، از طریق تأثیر آن برعدم تقارن اطلاعاتی، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. از یک سو هموارسازی سود واقعی به پشتوانه نظریه سیگنال دهی موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار می شود و از طرفی نیز، دیدگاه فرصت طلبی مدیریتی عکس این اثر را برجسته می کند. با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هموارسازی سود واقعی، بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، از طریق عدم تقارن اطلاعاتی به عنوان متغیر میانجی است.
روش: مطالعه حاضر به دلیل قابلیت استفاده نتایج آن در فرایند تصمیم گیری، به شاخه پژوهش های کاربردی تعلق دارد. در این پژوهش، داده ها بر اساس اطلاعات واقعی گذشته جمع آوری شده اند و به همین دلیل، از نوع پس رویدادی هستند. همچنین، این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی هم بستگی است که در آن، هدف اصلی بررسی و مطالعه روابط بین متغیرهای پژوهش است. بدین منظور، با توجه به شرایط و محدودیت های اعمال شده بر جامعه آماری پژوهش، نمونه ای مشتمل بر ۱۰۶ شرکت پذیرفته شده در بورس تهران انتخاب شد و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره، آزمون شدند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که با افزایش سطح هموارسازی سود واقعی، کارایی سرمایه گذاری نیروی کار شرکت ها نیز افزایش پیدا می کند. همچنین عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه بین هموارسازی سود واقعی و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، اثر میانجی دارد و هموارسازی سود واقعی با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، موجب کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار می شود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، مدیران شرکت ها از هموارسازی سود واقعی، به منظور انتقال اطلاعات پنهانی استفاده می کنند. این اطلاعات نشان دهنده چشم انداز آتی شرکت است که با هموارسازی سود طی سال های متوالی، چشم اندازی روشن و مثبت از آینده شرکت را در اختیار سرمایه گذاران و اعتباردهندگان قرار می دهد و از این دیدگاه حمایت می کند که سودهای هموار، آینده ای روشن از چشم انداز شرکت را نشان می دهد؛ به طوری که این سودها از نظر سرمایه گذاران و اعتباردهندگان پایدار است. در واقع، مدیران با استفاده از ابزار سیگنال دهی، عدم تقارن اطلاعاتی در بازار را برای قیمت سهام شرکت کاهش می دهند و این موضوع سبب می شود که برای سرمایه گذاری های خودشان روی نیروی کار، منابع مالی مورد نیاز را در اختیار داشته باشند و تصمیمات کارایی بگیرند؛ بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده، به پشنوانه دیدگاه سیگنال دهی اطلاعات خصوصی، می توان نتیجه گیری کرد که هموارسازی سود واقعی، اطلاعات خصوصی مدیران را در رابطه با درآمدهای آتی شرکت منتقل می کند و در نتیجه، عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت ها و تأمین کنندگان سرمایه خارجی را کاهش می دهد و از این طریق موجب کارایی سرمایه گذاری نیروی کار می شود. این پژوهش به جریان رو به رشد ادبیات، در مورد هموارسازی سود واقعی و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار کمک می کند و ضمن برجسته کردن اهمیت و تأثیر مثبت هموارسازی سود واقعی، بر ضرورت بررسی های بیشتر، به دلیل عدم شناخت انگیزه های مدیران از هموارسازی سود واقعی، تأکید دارد.
بسترها و راهبردهای موثر در بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد پیامدمحور: برای دستگاه های اجرایی در اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
41 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: بودجه ریزی عملکرد پیامدمحور به عنوان یک سیستم مدیریت بودجه ای به تدوین و ادغام برنامه های راهبردی چندساله، ارزیابی ریسک مالی، برنامه ریزی سیاست ها، چرخه بودجه بخش عمومی، چرخه بودجه برنامه ای، توجه به مسئولیت های اجتماعی و مشارکت ذی نفعان کمک شایانی می نماید. پژوهش حاضر در تلاش است با اتکا بر ادبیات موجود و با روش زمینه بنیان چندوجهی، بسترها و راهبردهای مؤثر در بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد پیامد محور بخش عمومی اقلیم کردستان عراق را احصاء نماید.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع زمینه بنیان چندوجهی است که جامعه آماری آن متشکل از خبرگان حوزه مالیه عمومی، اساتید خبره مدیریت دولتی و ذی حسابان دستگاه های اجرایی در اقلیم کردستان عراق می باشند. همچنین از روش نمونه گیری ترکیبی هدفمند برای رسیدن به اشباع نظری و صحه گذاری یافته های پژوهش با ادبیات موجود استفاده شده است که در همین راستا 16 مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت پذیرفته است.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد، بسترها و راهبردهای مؤثر بر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد پیامد محور شامل: راهبردهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی (24 شاخص)، اصلاحات فنی و ساختاری (22 شاخص)، اصلاحات اقتصادی (18 شاخص)، تقویت دانش و مهارت نیروی انسانی در سطوح مختلف (11 شاخص)، فراهم نمودن بستر قانونی و نظارتی (11 شاخص) تبیین گردید.
تاب آوری کسب وکارها مبتنی بر رئالیسم انتقادی و آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
189 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در تلاش است ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر تاب آوری کسب وکارها را شناسایی نموده و با استفاده از روش زمینه بنیان و در پرتو تئوری رئالیسم انتقادی و آینده پژوهی، راهبردهایی را برای تاب آوری کسب وکارها احصاء نماید.روش پژوهش: روش شناسی پژوهش از نوع آمیخته می باشد که در بخش کیفی آن از روش زمینه بنیان و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. دوره زمانی اجرای پژوهش در سال 1402 می باشد و جامعه آماری را اساتید خبره و مجرب دانشگاهی در رشته حسابداری و مدیریت و کسب وکار، مدیران مالی و اجرایی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و حسابداران مدیریت تشکیل می دهند. در همین راستا، 14 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته از طریق نمونه گیری هدفمند صورت پذیرفته است که برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی، از نرم افزار مکس کیودا و برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار PLS استفاده شده است.یافته ها: نتایج نشان داد از عوامل علی و مؤثر بر تاب آوری کسب وکارها، عامل اقتصادی که ناشی از اقتصاد دولتی و غیرآزاد است به میزان (611/0) و عامل فرهنگی، محیطی و اجتماعی به میزان (463/0) بر تاب آوری تأثیرگذار است. همچنین عامل مدیریتی و سیاسی به عنوان عامل مداخله گر به میزان (569/0) برتاب آوری کسب کار مؤثر می باشد. راهبردهای ساختاری و فنی با ضریب (658/0) و مدیریت و سیاسی (451/0) و همچنین بسترهای اقتصادی به میزان (631/0) و فرهنگی، محیطی و اجتماعی به میزان (589/0) در ایجاد بستر و راهبرد لازم برتاب آوری کسب وکارها در اقتصاد کنونی مؤثر می باشد.نتایج و دانش افزایی: پیامدهای بهره گیری از الگوی تاب آوری کسب وکارها در سطح کلان شامل افزایش رشد تولید ناخالص داخلی و کاهش نرخ بیکاری، ایجاد نظام اطلاعاتی مؤثر در جهت کنترل فرایندها و مقاوم سازی کسب وکارها در مقابله با شوک های اقتصادی و در سطح خرد نیز، رضایتمندی کارکنان و سایر ذی نفعان از عملکرد شرکت ها و بهبود سرمایه در گردش خواهد بود. عوامل کلیدی تاب آوری تنها به منابع مادی محدود نمی شود، بلکه کسب مشروعیت از تأمین منافع اجتماعی، تجهیز منابع شبکه ای و تأمین منابع نامشهود به عنوان محورهای اصلی تاب آوری کسب وکارها می باشد. نوآوری پژوهش، ترکیب تحلیل کیفی و آزمون تجربی برای شناسایی پیشران های مؤثر در تاب آوری کسب وکارها در ایران است که پیرامون انطباق دیدگاه های رسته شده صاحب نظران حرفه حسابداری تلاش می شود، رهیافتی منسجم برای تاب آوری کسب وکارها مبتنی بر تئوری رئالیسم انتقادی و آینده پژوهی ارائه گردد.
تبیین روابط استراتژی های بودجه ای و عدالت اجتماعی با تاکید بر حسابداری نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ارزش استفاده از حسابداری نسلی در کشورهای دنیا رو به گسترش است. به منظور دستیابی به عدالت اجتماعی و بین نسلی، استفاده ازحسابداری نسلی و به روز کردن خطمشیهای بودجهای و مالیاتی مهم بر شمرده میشود. هدف از این پژوهش تبیین رابطه استراتژیهای بودجهای و عدالت اجتماعی با در نظر گرفتن حسابداری نسلی در ایران میباشد. در مرحله اول، مقالات انگلیسی و فارسی مربوطه با استفاده ازبرنامه مهارت های ارزیابی حیاتی CASP انتخاب شدند. سپس با استفاده از آنها به شناسایی متغیرهای اصلی یعنی حسابداری نسلی به عنوان متغیر مستقل، عدالت بین نسلی به عنوان متغیر وابسته و خط مشیهای بودجهای به عنوان متغیر میانجی و مولفه های آنها پرداخته شد. در ادامه این متغیرها و مولفه های مربوط به آنها از طریق پرسشنامه دلفی فازی در اختیار 15نفر از خبرگان قرار گرفتنند تا پایایی آنها مسجل شود . سپس به منظور اعتبارسنجی مدل نهایی پژوهش، پرسشنامه 5 گزینهای به همراه مولفه های تایید شده، طراحی و از طریق سایت پرسا بین 235 نفر از کارشناسان، حسابداران و خبرگان توزیع گردید و ضریب همبستگی و رگرسیون فرضیهها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین حسابداری نسلی، تعهدات و خط مشیهای بودجهای ، استراتژیهای بودجه و عدالت بین نسلی با عدالت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. لذا با توجه به اهمیت استراتژیهای بودجهای برای نسلهای آینده و تاثیر آن برعدالت اجتماعی و نسلی لازم است کشورمان آنها را مد نظر قرار دهد.
بررسی تأثیر قصد ترک شغل حسابرس بر کیفیت حسابرسی، تصمیمات غیراخلاقی و عملکرد حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
68 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف: فشار فصلی مؤسسات حسابرسی به عنوان یک عامل کلیدی فرسودگی شغلی حسابرسان شناخته شده است. حجم کاری ناشی از چنین فشاری ممکن است منجر به افزایش ترک شغل در مؤسسات حسابرسی شود که می تواند بر کیفیت حسابرسی و عملکرد مؤسسه تأثیر بگذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر قصد ترک شغل حسابرس بر کیفیت حسابرسی، تصمیمات غیراخلاقی و عملکرد حسابرسی به اجرا درآمده است.
روش شناسی: پژوهش حاضر از حیث هدف، با توجه به اهداف پژوهش جزو پژوهش های کاربردی می باشد. از منظر گردآوری داده ها، پژوهش حاضر در مجموعه پژوهش های میدانی و پیمایشی قرار می گیرد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه حسابداران رسمی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. با توجه به محدود بودن جامعه برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد. این پژوهش در سال 1402 انجام شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس نشان می دهد که قصد ترک شغل حسابرس بر کیفیت حسابرسی، تصمیمات غیر اخلاقی حسابرسان و در نهایت بر عملکرد حسابرسی تاثیر معنی داری دارد.
دانش افزایی: در این پژوهش با بررسی قصد ترک شغل حسابرسان در بازارهای در حال توسعه ای مانند ایران با استفاده از نظریه های سازمانی برای درک بهتر این موضوع، به مطالعات حسابداری رفتاری می افزاید. این پژوهش شکاف ادبیات مربوط به فرسودگی شغلی در بازارهای در حال توسعه را نیز پر می کند. تحقیقات صورت گرفته در داخل کمتر به موضوع تصمیمات غیر اخلاقی حسابرسان توجه نموده اند.
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای بازیابی اعتماد سرمایه گذاران به بازار سرمایل جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: سلب اعتماد سرمایه گذاران به بازارهای مالی می تواند منجر به خروج نقدینگی و سقوط بازار شود. به منظور بازیابی اعتماد سرمایه گذاران ابتدا باید مشخص کرد چه عواملی در سلب اعتماد سرمایه گذاران اثرگذار بوده است. هدف از پژوهش حاضر این است که ابتدا عوامل مؤثر بر سقوط شاخص بازار سهام ایران در سال 1399 و سلب اعتماد سرمایه گذاران شناسایی و سپس راهکارهای بازیابی اعتماد سرمایه گذاران استخراج و اولویت بندی شود.روش: برای گردآوری داده ها از مصاحبه با خبرگان و برای تحلیل آنها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. برای اولویت بندی راهکارها نیز از آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شده است.نتایج: در این پژوهش بیست و شش عامل مؤثر در سقوط بازار سهام و سلب اعتماد سرمایه گذاران ذیل چهار دسته حکمرانی کلان کشور، بازار سرمایه، مؤلفه های اقتصاد کلانی و رسانه و بیست و هفت راهکار در بازیابی اعتماد سرمایه گذاران ذیل چهار دسته پیش گفته شناسایی شد. از منظر خبرگان، راهکارهای جلوگیری از مداخله دولت و اظهارنظرهای غیرکارشناسی مسئولان دولتی در بازار سرمایه، اصلاح نظام اقتصادی و ایجاد ثبات اقتصادی، افزایش شفافیت اطلاعاتی و شفافیت در تصمیم گیری ها و بهبود عملکرد سازمان بورس در کشف و مقابله با تخلفات دارای بیشترین اهمیت شناخته شد.
بررسی اثر میانجی رتبه بندی اعتباری در رابطل بین کیفیت حاکمیت شرکتی و نقدشوندگی سهام بر اساس رویکرد نقدشوندگی مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه یکی از عوامل تأثیرگذار بر رتبه بندی اعتباری کیفیت حاکمیت شرکتی است و همچنین، رتبه بندی اعتباری از طریق اثرگذاری بر تصمیم های سرمایه گذارن، نقدشوندگی سهام را در بازار سرمایه تحت تأثیر قرار می دهد، هدف این پژوهش تعیین اثر میانجی رتبه بندی اعتباری در رابطه بین کیفیت حاکمیت شرکتی و نقدشوندگی سهام طی دوره 10ساله در بازه زمانی 1392 تا 1401 است. در این راستا، برای نخستین بار در ایران به منظور محاسبه نقدشوندگی سهام از شاخص نقدشوندگی مرکب استفاده شد. روش گردآوری داده ها اسنادکاوی و مراجعه به بانک های اطلاعاتی و روش تحلیل داده ها از نوع استنباطی است و برای آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی داده های ترکیبی استفاده شد. با تأکید بر ساختار معکوس معیار نقدشوندگی مرکب، یافته های پژوهش نشان داد کیفیت حاکمیت شرکتی تأثیری مثبت و معنادار بر نقدشوندگی سهام دارد و رتبه بندی اعتباری نقش میانجی جزئی را در رابطه بین کیفیت حاکمیت شرکتی و نقدشوندگی سهام بازی می کند.
تأثیر مسئولیت اجتماعی بر بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره کووید 19(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
116 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف: سقوط قیمت سهام پدیده ای است که در آن قیمت سهام دچار تعدیل شدید منفی و ناگهانی می گردد. از سوی دیگر اگر شرکتی با فرهنگ مسئولیت اجتماعی بالا همان سطح بالای استانداردهای اخلاقی را در گزارشگری مالی رعایت کند، با سطح بالاتری از شفافیت و سطح پایین تری از انباشت اخبار بد مواجه خواهد شد. بنابراین انتظار می رود در چنین شرکت هایی خطر کاهش بازده سهام کاهش یابد. همچنین در شرایط همه گیری کووید19، تأثیر این بیماری بر شرکت های دارای مسئولیت پذیری اجتماعی و خطر سقوط قیمت سهام آنها مشخص نبوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اهمیت مسئولیت اجتماعی بر بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره کووید19 می باشد. روش شناسی: این پژوهش از لحاظ نتیجه، توصیفی است و جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طول یک دوره زمانی 6 ساله از سال 1397 الی 1402 را شامل می شود و تعداد 158 شرکت به روش غربالگری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.