مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مدیران زن
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثر در انتخاب مدیران زن در فدراسیون ها و هیات های ورزشی استان های کشور است تا از این راه به ویژگی های فردی، سازمانی، راهبردها و راهکارهای مدیران زنی که موفق شده اند به سطوح بالای تصمیم گیری (ریاست فدراسیون ها و هیات ها) در سطح کشور برسند، دست یابد و راهکارهایی را برای دستیابی دختران و زنان شایسته ای که می توانند در حال یا آینده به جایگاهی در مدیریت ورزش برسند، ارائه دهد. به منظور حصول نتایج، پرسشنامه ای در دو بخش تهیه و تنظیم شد که پایایی سؤالات آن از طریق آلفای کرونباخ 86/0 محاسبه و اعتبار محتوایی آن مورد تایید 17 نفر از استادان گرایش مدیریت در تربیت بدنی قرار گرفت. پرسشنامه در بین تمامی جامعه آماری (30 نفر از رؤسای زن در فدراسیون ها و هیات های ورزشی کشور) توزیع و 25 پرسشنامه به محقق برگشت داده شد. برای بررسی و تجزیه و تحلیل نتایج از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون کالموگروف اسمیرنوف، آزمون t یک نمونه ای و آزمون رتبه ای فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیران زن بر اساس اولویت درتمامی مؤلفه هـا شامل تعهد و احساس مسئولیت، توانایی به کارگیری مهارت های مدیریتی، عوامل روانی شخصیتی ، حمایت و مشارکت خانواده، مهارت های سیاسی، آشنایی با فناوری های جدید و به روز بودن اطلاعات مدیریتی در حد بالای متوسط قرار دارند و تمامی این مؤلفه هـا بر اساس آزمون t یک طرفه در نزد مدیران زن معنی دار بوده است (01/0 P<)، ولی حمایت جو و فرهنگ سازمانی از این زنان کمتر از حد متوسط است، همچنین بیشتر این زنان با حفظ ویژگی هـای زنانه خود به مدیریت پرداخته اند. بنابراین پیشنهاد می شود مسئولان ورزش کشور برای حمایت بیشتر از مدیران زن تغییراتی را در سازمان های ورزشی به وجود آورند.
کاربرد مدل کانو به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری مدیران زن آموزش و پرورش (مورد: آموزش و پرورش منطقه یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مفهوم توسعه پایدار کاربردی جهانی پیدا کرده و بسیاری از بخش ها و ارکان هر جامعه را درگیر خود ساخته است. از بین عوامل و شاخصه های فراوانی که بر دست یابی به توسعه پایدار مؤثر هستند، نظام آموزشی به انحای گوناگون در سطح قابل توجهی تأثیرگذار است. کارآمدی این نظام نیز تابع عوامل و مؤلفه های گوناگونی است. مدیران و مدیریت آنها یکی از این مؤلفه هاست که نقشی مهم در کارآمدی نظام های آموزشی دارد. بنابراین، با توجه به تعداد قابل توجه مدیران زن در نظام آموزشی کشور، این مقاله در صدد است تا در گام نخست عواملی را که به افزایش سطوح بهره وری مدیران زن کمک می کند، شناسایی کرده و در اقدامی مبتکرانه و با توجه به اینکه مدل کانو خصلت دسته بندی مؤلفه ها و ویژگی ها را از حیث ابعاد کیفیتی داراست و تاکنون از آن فقط برای سنجش رضایت مشتری استفاده می شده، اکنون به منظور طبقه بندی عوامل مؤثر بر بهره وری مدیران زن آموزش و پرورش به کار گرفته شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد از 23 مؤلفه شناسایی شده به عنوان مؤلفه های مؤثر بر بهره وری مدیران زن، 1 مؤلفه الزامی، 16 مؤلفه یک بعدی و 3 مؤلفه جذاب هستند. در پایان، رتبه بندی این مؤلفه ها نیز ارائه شده است
نقش جنسیت در هوش سازمانی مدیران مدارس متوسطه شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه ای میزان هوش سازمانی مدیران در مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه استان یزد به تفکیک جنسیت است. روش تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دبیران مدارس دوره متوسطه استان یزد، در سال تحصیلی91- 1390 بودند که از میان آنها 285 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه هوش سازمانی بود که پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 97/0 تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار و ...) و آمار استنباطی(آزمون tبرای مقایسه میانگین های مستقل) استفاده شد. یافته ها نشان داد که از دیدگاه دبیران تفاوت معناداری میان هوش سازمانی کل مدیران مدارس دوره متوسطه استان یزد به تفکیک جنسیت وجود ندارد و با تعمیم نتایج این پژوهش در مورد هوش سازمانی مدیران زن و مدیران مرد سازمان های موجود در جامعه و با توجه به اهمیت روزافزون مدیریت منابع انسانی و نقش تعیین کننده آن در انتخاب و انتصاب نیروی کار سازمان ها می توان گفت که پرسنل کارگزینی سازمان ها، بایستی اصل شایسته گزینی را سرلوحه برنامه های استخدامی خود قرار دهند و شایسته ترین افراد را بدون در نظر گرفتن جنسیت آنها، به منظور مدیریت سازمان ها برگزینند.
ارتباط بین مدیریت زمان با میزان استرس شغلی در مدیران و کارکنان زن ناجا
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فشار های روانی ناشی از شغل ،از جمله استرس هایی هستند که اگر بیش از حد باشند می توانند سبب عوارض جسمانی، روانی و رفتاری برای فرد شده، سلامت را به مخاطره انداخته، اهداف سازمانی را تهدید کرده و منجر به کاهش کیفیت عملکرد فرد می شود. یکی از روش های موثر برای کاهش این استرس مدیریت زمان است؛ بنابراین پژوهش با هدف ارتباط بین مهارت مدیریت زمان با میزان استرس شغلی در مدیران و کارکنان زن ناجا انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است، به این منظور از بین50 نفر مدیران و کارمندان زن ناجا در تهران، تعداد40 نفر (12 نفر از مدیران و 28 نفر از کارمندان) به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند و به کلیه گویه های پرسش نامه های مدیریت زمان و استرس شغلی پاسخ دادند. یافته ها و نتیجه گیری: تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون تک متغیری و چند متغیری نشان داد که در مدیران زن، مدیریت زمان با استرس شغلی رابطه معنادار منفی داشت و آن را پیش بینی کرد. همچنین، از بین ابعاد مدیریت زمان، اولویت بندی اهداف و فعالیت ها، تفویض اختیار و مدیریت جلسات، ارتباط معنادار منفی با استرس شغلی در مدیران زن داشته و آن را پیش بینی کردند؛ اما بین مدیریت زمان و ابعاد آن با استرس شغلی در کارمندان زن رابطه معناداری به دست نیامد (05/0< P). با توجه به ارتقاء سطح بهداشت روانی شاغلان در حرفه های استرس زا و بهبود عملکرد جهت کاهش استرس در کارمندان پلیس زن نیاز به دوره های آموزش و یادگیری مهارت مدیریت زمان ضروری به نظر می رسد.
مدل سازی معادلات ساختاری در بررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و سرسختی شغلی مدیران زن در دانشگاه های منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
291 - 316
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سرمایه ی اجتماعی و سرسختی شغلی مدیران زن در دانشگاه های منتخب انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی مدیران زن در دانشگاه های منتخب و روش نمونه گیری به صورت در دسترس می باشد و حجم نمونه 150 نفر از مدیران زن بین سال های 1396- 1391 در دانشگاه های منتخب است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی سرسختی شغلی مورنو جیمز و همکاران (2014) و پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی سرمایه ی اجتماعی مقتدایی (2011) که مقدار پایایی آن ها به ترتیب 88/0 و 87/0 می باشد، استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و PLS استفاده گردید. در این پژوهش برای تحلیل مدل از روش « مدل سازی معادلات ساختاری» با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شده است که نتایج نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. از طرف دیگر، نتایج نشان داد که بین سرمایه ی اجتماعی با سرسختی شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد؛ یعنی با افزایش سرمایه ی اجتماعی مدیران زن میزان سرسختی شغلی آنان افزوده می گردد. یافته های پژوهش به زنان مدیر کمک می کند تا آگاهی های لازم را در زمینه ی شغل خود کسب نموده و در نهایت منجر به ارتقای سرسختی شغلی آنان می گردد.
فمینیسم و دانش مدیریت: از ادعای همگرایی تا تعارض در عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
59 - 88
حوزه های تخصصی:
حضور و نفوذ فمینیسم در علوم انسانی و اجتماعی به طور چشمگیر و شتابانی در حال افزایش است. در این میان، رشته مدیریت نیز در هر دو عرصه عمل و نظر شاهد این حضور و نفوذ بوده است. این تأثیرگذاری در رشته مدیریت با انتقادات فراوانی مواجه شده است. در این پژوهش، تلاش شده تا فراتر از انتقادات فلسفی و انتقادات موردی، با رویکردی نوین به انتقاد عملیاتی تئوری ها و آموزه های فمینیسم در عرصه مدیریت پرداخته شود. در این راستا، پژوهشگران پس از تبیین منظر خود درباره انتقاد عملیاتی، با راهبرد پژوهش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی انتقادی به بررسی آثار مدیریتی فمینیستی پرداختند. پس از آن تلاش شد، تا این آثار در یک ساختار کلی تقسیم بندی گردد. ماحصل این تلاش، تقسیم بندی آثار فمینیستی مدیریتی در دو دسته اساسی مدیریت گرا و انتقادی است. سرانجام، با استفاده از این تقسیم بندی، تعارض نهفته در دل تئوری های مدیریتی فمینیست، به نمایش گذارده شد. باید افزود نوآوری این مقاله علاوه بر اقدام به «نقد عملیاتی» فمینیسم در مدیریت، همین تقسیم بندی ارائه شده است، که نتایج سودمندی در بخش نتیجه گیری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که فمینیسم در مدیریت در دو عرصه اصلی دچار تعارض است: تعارض میان بهره وری و اصول فمینیستی و تعارض برابری جنسیتی. تبیین نتایج نشان می دهد این تعارض ها به قدری عمیق اند که با تغییر موضع در موضوع برابری یا تغییر جایگاه آموزه های فمینیستی، امکان از میان برداشتن آنها نیست. سرانجام پیشنهاد هایی به نظریه پردازان مدیریت، نظریه پردازان اندیشه فمینیسم، مدیران اجرایی و فعالان فمینیست ارائه شد.
نقش آفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۵۸
17-38
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارائة نقش آفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور با رویکرد آینده پژوهی بود. روش پژوهش ازنظر سطح، راهبردی، ازلحاظ نوع، کیفی، ازحیث راهبردی، فرایندی، ازنظر هدف، کاربردی و ازحیث زمان، آینده نگر بود. جامعة آماری شامل دو بخش جامعه انسانی (18 نفر) و جامعة اطلاعاتی (39 نسخه) بود. ابزار پژوهش شامل سه روش مطالعة کتابخانه ای، مصاحبه و تکنیک دلفی بود. روایی ابزارها براساس اعتبار علمی و حقوقی نمونة آماری، ارزیابی محتوایی متخصصان و ضرایب توافق بین خبرگان مطلوب ارزیابی شد. از روش های کدگذاری و تحلیل سیستمی مفهومی برای تحلیل یافته ها استفاده شد. نتایج نشان داد که چارچوب کلی آینده پژوهی مدیریت زنان در ورزش، مشتمل بر چهار لایة فرصت یابی آینده، تحلیل گلوگاه ها، راه یابی آینده نگر و اجرا و بازنگری بود که هر لایه، خروجی جدایی به ترتیبِ موضوع ها، عوامل کلیدی، نقشة راه و عملکرد دارد. منظرهای آینده پژوهی مدیریت زنان در ورزش کشور در سه منظر زمانی گذشته، حال و آینده و دو بخش نظری و اجرایی بررسی شدند. درنهایت، الگوی آینده نگری مبتنی بر اقدام ها و ملاحظات لازم برای بهبود جایگاه زنان در مدیریت ورزش کشور، در پنج سطح چالش، قابلیت، راهبرد، عملکرد و پیامد ترسیم شد. براساس یافته ها می توان گفت که آیندة نقش آفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور هم زمان متأثر از عوامل و جریان های درون و برون سیستمی ورزش است. این چارچوب نگاهی کلی گرا، سیستمی و بلندمدت به مقولة مدیریت زنان در بخش ورزش دارد و می کوشد تا راهنمای عمل مدیران درافق های زمانی دورتر و حیطه های وسیع تر اجرایی باشد.
مدیران زن و قدرت مدیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر تنوع جنسیتی در هیئت مدیره بر قدرت مدیرعامل است. قدرت مدیرعامل با استفاده از سه شاخص دوره تصدی مدیرعامل، دوگانگی نقش مدیرعامل و استقلال هیئت مدیره اندازه گیری شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که نمونه ای متشکل از 122 شرکت طی دوره زمانی 1388 تا 1396 انتخاب شده و برای آزمون فرضیه پژوهش از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش از دیدگاه ناکارایی حمایت می کند، بدین صورت که مدیران زن در هیئت مدیره نسبت به مدیران مرد تحت فشار بیشتری قرار دارند و وظایف نظارتی خود را به خوبی انجام نمی دهند، که این امر افزایش قدرت مدیرعامل را به دنبال دارد. به طور کلی، نتایج بیانگر این است که تنوع جنسیتی در هیئت مدیره منجر به افزایش قدرت مدیرعامل می شود.
برنامه ریزی چالش های ایمنی پارکینگ های طبقاتی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی و مطالعه تحقیقات انجام شده در خصوص موضوعات مرتبط با پارکینگ های طبقاتی در کشور می پردازد. ساماندهی فضاهای پارکینگهای عمومی علی الخصوص پارکینگهای طبقاتی به عنوان یکی از مهمترین اجزای راهها و معابر شهری سهم بسزایی در مطلوبیت و آرام سازی محیط شهری دارد. هدف نهایی این تحقیق، نشان دادن ابعادی از پارکینگ طبقاتی است که در مطالعات انجام شده در کشور، مهجور مانده است. با شناسایی این زمینه های مطالعاتی و همچنین تحقیقات دیگری که به صورت همزمان انجام شده اند، نهایتا قادر خواهیم بود در آینده، نسبت به شناسایی مشکلات و مسائل مطرح شده، دسته بندی مشکلات، سناریوهای مقابله با دسته های مشکلات، تعیین نقاط تغییر با اهمیت، برآورد حجم و نوع پارکینگ موردنیاز و برآورد کلی هزینه احداث پارکینگ به تناسب نوع آنها اقدام نماییم. بدین منظور در مرحله گردآوری نتایج بدست آمده، اقدام به ارائه تمامی مطالب یافت شده طی این فعالیت گردیده است. در نهایت و در مرحله جمع بندی، اقدام به ارائه نتایج بدست آمده می گردد.
فهم تجربه زیسته مناسبات کار و زندگی در مدیران زن آکادمیک: رویکرد پدیدارشناسی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه زندگی شخصی و شغلی افراد، ارتباط و پیوستگی قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند؛ ازاین رو، توسعه دانش نظری در زمینه برهم کنش ها و روابط پیچیده میان این دو عرصه، درقالب پدیده مناسبات کار و زندگی حائز اهمیت است. هدف این تحقیق، فهم تجربه زیسته هشت نفر از زنان عضو هیئت علمی که متصدی مناصب مدیریتی یک پژوهشگاه بودند، در زمینه مناسبات و ترتیبات بین حوزه های کار و زندگی بود. بدین منظور، از روش پدیدارشناسی توصیفی زیست جهان تأملی داهلبرگ استفاده شد. دلیل استفاده از این روش، دستیابی به ساختاری کلی از پدیده مذکور بود که به تک تک تغییرات ایجادشده در داده ها وابسته باشد؛ نه تعمیم پذیری یافته ها. مصاحبه های عمیق با هشت نفر از اعضای هیئت علمی زن که پست مدیریتی داشتند، انجام شد. برای تأیید قابلیت اعتماد تحلیل ها و یافته ها از سه روش پرسشگری همتایان، تحلیل موارد منفی و اصالت پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، از دید مصاحبه شوندگان «پیشینه خانوادگی»، «ادراک خودکارآمدی»، «توان انطباق پذیری با شرایط»، «بلندپروازی و شهامت رویارویی با مصائب» و «حمایتگری خانواده و پروای مراقبت»، سویه مثبت مناسبات کار و زندگی را تشکیل می دهند. ازطرف دیگر، «قیاس های بازدارنده»، «تلقین کلیشه های جنسیتی»، «حس ناکامی در زندگی»، «اندیش پایه های جزمی» و «مطالبه گری حوزه های کار و زندگی»، قالب های اصلی تجربه منفی آنان از رویارویی این دو عرصه هستند.
تجارب زیسته مدیران زن مدارس از تعادل کار و زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
100 - 126
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تجارب مدیران زن مدارس از تعادل بین کار و زندگی را موردبررسی قرار می دهد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل تم صورت پذیرفت. مشارکت کنندگان مدیران مدارس زن شهرستان پاوه می باشند که از 15 مشارکت کننده با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور مصاحبه به عمل آمد. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته ضمن تشریح تجارب مدیران زن از کار در مدارس ادراک آنان را تعادل بین کار و زندگی موردمطالعه قرار داده است؛ که جهت اعتبار از روش بازبینی نتایج توسط مشارکت کننده ها و برای افزایش اعتماد به نتایج از روش فن ممیز بیرونی استفاده شد است. سرانجام تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس روش کلایزی صورت گرفت؛ که هشت تم و بیست مقوله از مصاحبه های انجام گرفته با عناوین: فن مدیریت زمان، توانایی مدیریتی، متعهد بودن، شرایط مناسب خانواده، سبک سازی نقش، بهداشت روحی و روانی کار، بعد مادی کار، اعتدال در سطح انتظارات خود و دیگران استخراج شده است. نتیجه پژوهش نشان داد تعادل در کار و زندگی باعث سهولت در انجام مسئولیت های کاری و زندگی فردی – خانوادگی شده و باعث رضایت خاطر مدیران زن مدارس هم از کار و هم از زندگی می شود.
انگیزه های ریسک پذیری و جنسیت مدیران ارشد اجرایی از دیدگاه مدل نمایندگی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مقاله حاضر توسعه مدل نمایندگی رفتاری با بهره گیری از تمرکز بر نقش تعدیل کننده مدیران زن بر رابطه میان انگیزه های ریسک پذیری و ریسک "سیستماتیک در برابر غیرمتعارف(ویژه)" و پیامدهای عملکرد می باشد. روش: این پژوهش با استفاده از داده های سالانه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1391تا 1397 انجام پذیرفت. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون خطی چند متغیره مبتنی بر داده های تابلویی بهره گرفته شده است. یافته ها: نتایج فرضیه اول نشان می دهد تأثیر نقش تعاملی مدیرعاملان زن بر ارتباط بین دلتا و ریسک غیر سیستماتیک در مقایسه با روابط ریسک سیستماتیک منفی و معنادار می باشد. همچنین نتایج فرضیه دوم نشان می دهد مدیران زن تأثیر مستقیمی بر رابطه بین مشوق های اختیاری مدیران (دلتا) و عملکرد شرکت دارند. نتیجه گیری: نتایج حاصل حاکی از حاکم بودن وضعیت بسیار محافظه کارانه، و گریزان از ریسک در مورد مدیران زن در زمانی است که مشوق های اختیاری به ازای ریسک غیرمتعارف به آن ها اعطاء می شود. همچنین، نتایج حاصل تأیید می کنند که مدیران زن کمتر مایل به مواجهه با زمینه های برخوردار از ریسک سیستماتیک می باشند، اگرچه محافظه کارتر هستند، اما منجر به افزایش عملکرد شرکت می شوند.
ارزیابی نگرش های کلیشه ای نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی صنعت ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نگرش های کلیشه ای نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی در صنعت ورزش به صورت یک پژوهش کاربردی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان رشته تربیت بدنی و مدیریت ورزشی در دانشگاه های تراز اول شهر تهران بودند که با میزان پاسخ دهی 80 درصد، 324 نمونه حاصل شد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد "زنان به عنوان مدیر" میهایل (2006) بود که اعتبار صوری و محتوایی آن با استفاده از نظرات 13 نفر از متخصصان بررسی شد و پایایی آن با سنجش آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل عاملی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که دانشجویان حوزه ورزش به ویژه مردان نگرش کلیشه ای نسبت به تصدی نقش مدیریت توسط زنان در این صنعت به ویژه در دو بعد تمایل زنان و موانع زنانه دارند. اما، تفاوت زیادی در نگرش دانشجویان بر حسب مقطع تحصیلی، شاغل بودن و جایگاه شغلی پیدا نشد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که توسعه سازوکارهایی جهت سنجش نگرش کلیشه ای افراد پیش از ورود و اصلاح آن پس از ورود به صنعت ورزش، بسیار مفید است. همچنین تنظیم سیاست هایی که منجر به افزایش تمایل زنان به تصدی مناصب مدیریتی شود، در کنار رفع موانعی که به واسطه نقش خانه داری برای ایشان ایجاد شده است، در کمرنگ شدن این نگرش کلیشه ای راه گشا خواهد بود.
تدوین مدل صلاحیت های حرفه ای مدیران زن با تاکید بر مدیریت تغییر فرانوگرا در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق از لحاظ نتیجه در فاز کیفی جزء تحقیقات بنیادی و در فاز کمّی جزء تحقیقات کاربرد است. نمونه آماری در بخش کیفی 18 نفر از متخصصان ورزش زنان، مدیران فدراسیون های ورزشی و اساتید مدیریت ورزشی و کارمندان خبره وزارت ورزش و جوانان و ادارات ورزش استانی به روش گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری تحقیق در بخش کمی کلیه مدیران و کارکنان ستادی وزارت ورزش و جوانان، مدیران ادارات ورزش و جوانان استانی، مدیران فدراسیون های ورزشی بودند (مجموعه 2900 نفر). که بر اساس جدول مورگان حجم نمونه حداقل 217 نفر برآورد شد، تعداد 300پرسشنامه پخش شده و 276 پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از تکنیک آماری فریدمن، آزمون t تک نمونه ای، تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار لیزرل و نرم افزار spss استفاده شد. نتاج نشان داد که مجموعا 67 مولفه به عنوان گویه های موثر در صلاحیت های حرفه ای مدیران زن با تاکید بر مدیریت تغییر فرانوگرا در وزارت ورزش و جوانان وجود دارد که قابل تقلیل به 12 عامل شامل شایستگی های مدیریتی و رهبری؛ شایستگی های حرفه ای؛ شایستگی های سیاسی؛ شایستگی های ارتباطی؛ شایستگی های عملیاتی؛ شایستگی های ادراکی؛ شایستگی های روانی؛ شایستگی های عقیدتی؛ شایستگی های اخلاقی؛ شایستگی های فرهنگی-اجتماعی؛ شایستگی های شخصیتی و در نهایت شایستگی های رفتاری و تصمیم گیری است. همچنین، بین صلاحیت های حرفه ای مدیران زن با تاکید بر مدیریت تغییر فرانوگرا در وزارت ورزش و جوانان اولویت معنیداری وجود دارد. به طوری که بالاترین اولویت مربوط به "شایستگی های مدیریتی و رهبری" و پایین ترین اولویت مربوط به "شایستگی های عقیدتی" میباشد.
ارائه مدل پیشایندها و پسایندهای انواع رفتارهای ضد شهروندی سازمانی در خصوص مدیران زن در دانشگاه های علوم پزشکی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در راستای اهمیت رفتار سازمانی در کارکنان سازمان های دولتی، به ویژه کارکنان شاغل در بخش بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که سهم بزرگی از ارائه خدمات دولت به مردم را بر عهده دارند، و با توجه به اهمیت مضاعف خدمات رسانی این بخش در دوره پاندمی کرونا و فشار سنگین کاری و روانی که بر کارکنان این سازمان ها وارد شده است، هدف این پژوهش ارائه مدل پیشایندها و پسایندهای انواع رفتارهای ضدشهروندی سازمانی در خصوص مدیران زن دانشگاه های علوم پزشکی تهران با رویکردی کاربردی برای پیشگیری و کنترل رفتارهای ضدشهروندی سازمانی به منظور ارائه خدمات شایسته تر است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از نوع پژوهش های کیفی و اکتشافی است که با تکیه بر رویکرد تحلیل مضمون انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران زن دانشگاه علوم پزشکی تهران به تعداد 14 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند است. یافته ها: شبکه مضامین توسعه یافته دارای 226 مضمون پایه، 9 مضمون فراگیر، و 3 مضمون سازمان دهنده است. پیشایندهای رفتارهای ضدشهروندی سازمان علیه مدیران زن مضامینی چون عوامل شغلی، رفتارها و جهت گیری های مدیران؛ و عوامل سطوح مدیریتی، عوامل ساختاری سازمانی، و عوامل فرهنگی اجتماعی اقتصادی است. همچنین، پسایندهای رفتارهای ضدشهروندی سازمان علیه مدیران زن مضامینی چون کاهش سرمایه انسانی اجتماعی، کاهش عملکرد، و کاهش اعتبار سازمان است. ارزش/ اصالت پژوهش: ارزش دانش افزایی این پژوهش در ارائه یک مدل کاملاً جدید از پیشایندها و پسایندهای رفتارهای ضدشهروندی سازمانی در سازمان های درمانی کشور ایران است. از یک سو، تاکنون در پژوهش های داخلی چنین الگویی ارائه نشده است، و از دیگر سو، رویکرد جهت دار این مدل بر تجربیات مدیران زن در بخش های درمانی استوار است.
مسئولیت اجتماعی شرکت و حضور زنان در هیأت مدیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
343 - 363
حوزه های تخصصی:
حضور مدیران زن در ترکیب هیأت مدیره به دلیل سبک تصمیم گیری خاص و دقت نظر بالا در ایفای مسئولیت های خود تأثیر مثبت و قابل توجهی بر بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکت ها دارد. به طوری که حضور زنان منجر به تقویت بعد نظارتی هیأت مدیره شده و رفتارهای فرصت طلبانه را کاهش داده و عملکرد و کارایی هیأت مدیره را بهبود می بخشد. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حضور زنان در هیأت مدیره بر مسئولیت اجتماعی شرکت ها می باشد. به منظور اندازه گیری مسئولیت اجتماعی شرکت ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1399 است. متغیر مستقل پژوهش تعداد زنان در ترکیب هیأت مدیره و متغیر وابسته مسئولیت اجتماعی شرکت است. . مسئولیت اجتماعی به دو بعد داخلی و دو بعد خارجی تفکیک شده است. ابعاد داخلی شامل میزان افشای اطلاعات مربوط به روابط کارکنان و افشای اطلاعات مربوط به تولید، و ابعاد خارجی مشتمل بر میزان افشای اطلاعات مربوط به مشارکت اجتماعی و افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که حضور مدیران زن در هیأت مدیره تأثیر مستقیم و معناداری بر ایفای مسئولیت اجتماعی داخلی و خارجی شرکت ها و میزان افشای عملکرد اجتماعی دارد. درنتیجه حضور زنان به عنوان یکی از سازوکار های حاکمیت شرکتی منجر به ایفای بهتر مسئولیت اجتماعی و افزایش میزان افشای اطلاعات گردد.
طراحی الگوی تسهیل فرایند یاددهی - یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
7 - 45
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری بر اساس تجارب مدیران زن مدارس ابتدایی است. به منظور نیل به این هدف از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه به تعداد 39 نفر بود. نمونه گیری به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت با 12 نفر از مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و سپس اطلاعات گردآوری شده در مصاحبه ها با استفاده از سه مرحله اصلی کدگذاری داده ها (باز، محوری و انتخابی) تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله اول کدگذاری باز 285 کد اولیه شناسایی شد که پس از حذف کدهای تکراری به 123 کد کاهش یافت. در مرحله کدگذاری محوری، از برقراری پیوند و ارتباط بین مفاهیم 21 مقوله به دست آمد سپس این مقوله ها در 6 طبقه اصلی (مقوله محوری، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها) دسته بندی شدند و الگوی نهایی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری حاصل شد. بر اساس نظریه حاصل شده از یافته های پژوهش شرایط علی و اثرگذار بر تسهیل فرایند یاددهی-یادگیری ، شرایط زمینه ای ، عوامل مداخله گر ، راهبردها و استراتژی ها و پیامد آنها بررسی و مدل نهایی ارائه شده است.
نیازسنجی مادران شاغل بر اساس تجربه زیسته مدیران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در جامعه امروزی اشتغال زنان ونوع مشارکت اجتماعی آنها تحولاتی را درنقش های کلیشه ای سنتی ایجاد کرده است و لازم است نیازهای زنان شاغل به عنوان مادر بررسی شود.روش: جهت بررسی مناسب تجربه زیسته زنان، مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجام شده است. نوع نمونه گیری، هدفمند بوده تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه داشت. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است که با 6 مصاحبه اشباع داده ها بدست آمد. اما محققین جهت حصول اطمینان، مصاحبه ها را تا شماره 10 ادامه دادند. مشارکت کنندگان شامل 10 زن مدیر در سطوح عالی مدیریتی در ارگان های دولتی بودند که فرزندانی زیر سن 18 سال داشتند.یافته ها: برای سنجش روایی و پایایی داده های کیفی، از درگیری پیوسته، مشاهده مداوم، ذهنیت پیش رونده و ازکمیته ی راهنما برای ارزی ابی و اج رای برنام ه ی مص احبه استفاده شده است. روش تحلیل مضمون براساس مدل براون وکلارک(2006) انجام گرفت. در مرحله تحلیل، 4 مضمون اصلی و 9 مقوله فرعی بدست آمد. مضامین اصلی شامل «نیازهای فردی»، «نیازهای ساختاری»، «نیازهای درون گروهی»، «بازنگری درقوانین» می شود. مقولات فرعی نیز شامل «توانمندی آموزشی»، « دریافت مشاوره»، «خدمات شهری»، «خدمات بهداشت»، « خدمات سازمانی»، «تغییرنگرش های اعضای جامعه»، «تغییر نگرش در خانواده»، «اصلاح در اجرای قوانین» و «ضمانت اجرای قوانین» است. نتایج: طبق نتایج بدست آمده نیازهای مادران شاغل باید علاوه بر سطح فردی در سطح ساختاری نیز در نظر گرفته شود. همچنین نیازها باید در بین گروه های عضویتی مادران ملاحظه شود و از سوی دیگر در حقوق مربوط به اشتغال زنان بازنگری صورت گرفته و قوانینی مناسب تر طراحی شوند.
موانع و راهکارهای ارتقای مدیران زن در سازمان های بهداشتی و درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
حدود 5/49 درصد جمعیت ایران در سال 1400 زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب 63 و 11 درصد در سال 1400 بود. [1] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [2]زنان حدود 7/60 درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [1]ولیکن، حضور آنها در پست های ارشد سازمان های بهداشتی و درمانی محدود است. در حالی که یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشه ای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پست های مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشه ای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشه ای) مواجه هستند. [3] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمان ها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آن ها می شود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیت های مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آن ها موافقت نکنند. علاوه براین، والدین در خانواده به نوعی در برنامه های توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل می شوند. آنها برای پسران نقش های فعالی برای حضور در جامعه تعیین می کنند، ولیکن، ترجیح می دهند که فعالیت های دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران می شود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیم گیری ها، دسترسی محدود به شبکه های ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشه های سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمی توان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمی توان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی می شود. [4] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهره وری سازمان می شود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پست های رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصت های بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمان های بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارت های مدیریت و رهبری آن ها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمان های بهداشتی درمانی، باید سهمیه ای برای مدیران زن این سازمان ها تعیین کنند و سیاست ها، استراتژی ها و برنامه هایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمان ها تدوین و اجرا کنند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های کلیدی مدیران زن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
40-52
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش حضور زنان در پست های مدیریتی می تواند نتایج خوبی را به دنبال داشته باشد، با وجود این تجربه کم آنان در پست های مدیریتی می تواند چالش هایی را برای سازمان ایجاد نماید. هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی شایستگی های کلیدی مدیران زن در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران می باشد. روش بررسی: نوع پژوهش از نظر نتیجه کاربردی و از نظر هدف، اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش در مرحله کیفی، شامل 5 نفر از خبرگان اجرایی و دانشگاهی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جامعه آماری در مرحله آزمون مدل، شامل کلیه مدیران زن شاغل در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران به تعداد 100 نفر بودندکه براساس نمونه گیری تصادفی ساده 80 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط صاحب نظران تایید و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تایید شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS و Smart PLSمورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد الگوی شایستگی مدیران زن دارای چهار بعد دانش و آگاهی، مهارت و توانایی، ویژگی های فردی و ارزش ها، و نه مولفه مهارت ادراکی، هویت زنانه، حفظ حقوق ذی نفعان، خدا باوری، آگاهی های درون سازمانی، آگاهی های برون سازمانی، مهارت انسانی و ارتباطی، مهارت فنی و اجرایی، و ارتباطات نرم می باشد. نتیجه گیری: توجه به ابعاد و مولفه ها شایستگی مدیران زن می تواند یکی از راه های بهبودکیفیت مدیریت آنها در سازمان های کشور باشد.