فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شرایط جدید اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، اوقات فراغت را به عنوان یکی از محورهای مهم زندگی مطرح کرده است. گذران اوقات فراغت، یکی از مهم ترین حوزه های عملکردی در شهرها محسوب می شود که در برگیرنده مجموعه فعالیت هایی است که شخص به میل خود برای استراحت، تفریح، گسترش اطلاعات و آموزش شخصی یا مشارکت آزادانه در زمان فراغت انجام می دهد. این فضاها، در تعادل روحی شهروندان بسیار حائز اهمیت می باشند؛ در نتیجه کارآمدی و بازدهی روحی شهروندان ارتباط مستقیمی با میزان کارآمدی مجموعه عملکردی این فضاها دارد. هدف از نگارش این پژوهش، تحلیل اثرات جاذبه های گردشگری شهری بر اوقات فراغت شهروندان در شهر خرم آباد است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین اوقات فراغت، زیرساخت های شهری، جاذبه فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و طبیعی رابطه مستقیم و معناداری می باشد؛ بدین ترتیب رابطه اوقات فراغت با دیگر شاخص ها (جاذبه های طبیعی، جاذبه های فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و زیرساخت های شهری)، طبق رگرسیون چندمتغیره 610/0، 088/0، 103/0 و 488/0 است؛ از این رو بیش ترین ضریب همبستگی بین اوقات فراغت و جاذبه های طبیعی حاصل شد. هم چنین با استفاده از روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری همبستگی مثبت و معناداری با ضریب 556/0 و با سطح اطمینان 99/0 وجود دارد؛ یعنی هرچه زیرساخت ها بهتر باشد میزان رضایت مندی خانواده از گذراندن اوقات فراغت در سطح شهر بیش تر خواهد بود. از این رو بیش ترین ضریب همبستگی در روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری حاصل شد.
ارزیابی معیارهای احداث دهکده میراث در محوطه های میراث جهانی (مطالعه موردی: مجموعه تاریخی شهرستان فیروزآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
7 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی معیارهای ایجاد دهکده میراث فرهنگی در محوطه جهانی فیروزآباد است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی، بررسی های میدانی و پرسش نامه محقق ساخت صورت گرفته است. جامعه فعالان گردشگری به عنوان جامعههدف و 350نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای پردازش داده ها از رویکرد کمی مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهند که معیارهای احداث دهکده میراث در مجموعه جهانی فیروزآباد در وضعیت مطلوبی قرار دارد. اما با مشکلاتی همچون کمبود مطالعات فراگیر و تطبیقی، مشکلات مدیریتی و برنامه ریزی مواجه است. زیرساخت ها و ملزومات صنعت سفر به عنوان ارکان تسهیل کننده عملکرد دهکده میراث از اهمیت بالایی برخوردار هستند، اما بر اساس شواهد میدانی با استانداردهای جهانی فاصله داشته و نیازمند سرمایه گذاری می باشد. حمایت جامعه محلی از فعالیت های مرتبط با دهکده میراث بسیار اهمیت دارد؛ آموزش و افزایش آگاهی این جامعه نسبت به منافعی که از صنعت گردشگری بهره مند می شوند، می تواند به تضمین حمایت عملی از این پروژه کمک کند.
واکاوی عوامل مؤثر بر رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکت های فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری داده ها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظام مند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافته ها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید می کنند، پویایی های ظریف چرخه عمر فناوری را روشن می کنند، جنبه های چندوجهی محیط شرکت را آشکار می سازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشم انداز فناوری درحال تحول را ترسیم می کنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوری های هوش مصنوعی تأکید می کنند. این پژوهش با ارائه بینش های عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکت های فناوری محور را با پایه ای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز می کند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع می کند.
بررسی تأثیر ترس ناشی از همه گیری کووید-19 و رفتار خرید مصرف کننده (مورد مطالعه: گروه های مختلف نسلی ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شیوع و همه گیری ویروس کرونا، پیامدهای مختلفی برای زندگی روزمره مصرف کنندگان داشته و نحوه عملکرد مشاغل، خرید و رفتار مصرف کنندگان را به طرز چشمگیری تحت تأثیر قرار داده است. ازاین رو، بررسی عوامل تأثیرگذار بر رفتار مصرف کننده ها در دوران کرونا یک نیاز مهم برای مدیران کسب وکارها جهت نظارت بر تغییر در رفتار خرید و عادات مصرف کنندگان است. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ترس ناشی از همه گیری کووید-19 (ترس از سلامتی و ترس از شرایط اقتصادی) بر رفتار خرید مصرف کننده در انواع گروه های نسلی می باشد. پژوهش از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری کلیه مصرف کنندگان در 5 استان تهران، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی و البرز می باشد. روش نمونه گیری، تصادفی و از نوع خوشه ای و حجم نمونه آماری برابر با 368 نفر است. جهت گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه به دو صورت آنلاین و چاپی بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه ی مذکور توسط خبرگان و پیش آزمون و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS 26 استفاده شده است. نتایج نشان داد ترس از سلامتی و ترس از وضعیت اقتصادی منجر به تغییر رفتار خرید می گردد. ترس از سلامتی در میان نسل های مختلف دارای تفاوت معنی دار است و ترس از وضعیت اقتصادی در میان نسل های مختلف تفاوتی ندارد. همچنین رفتار خرید نیز در میان نسل های مختلف تفاوت معناداری ندارد.
ارائه الگوی بازاریابی اجتماعی جهت کسب مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
883 - 908
حوزههای تخصصی:
هدف: در اقتصاد دانش بنیان کنونی، شرکت های کوچک و متوسط مبتنی بر دانش، در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها نقش اساسی ایفا می کنند. در این راستا، دولت ها می کوشند تا با پشتیبانی لازم، زمینه را برای رشد چنین شرکت هایی فراهم کنند؛ اما در این میان، شدت رقابت بسیار زیاد در این حوزه، مسئله اساسی به شمار می رود. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بازاریابی اجتماعی، برای کسب مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان انجام شد.
روش: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی توسعه ای، از منظر روش گردآوری داده ها، توصیفی و از منظر ماهیت داده ها، پژوهشی آمیخته است. جامعه آماری بخش کیفی، مدیران شرکت های دانش بنیان بود. این افراد با روش هدفمند انتخاب شدند و با ۱۷ نفر اشباع نظری حاصل شد. جامعه آماری بخش کمّی نیز، مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان بود که حجم نمونه با قاعده تحلیل توان کوهن و نرم افزار جی پاور ۱۱۳ نفر برآورد شد و با روش خوشه ای – تصادفی نمونه گیری صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحلیل مصاحبه های تخصصی، از روش تحلیل کیفی مضمون استفاده شد. داده های بخش کمّی نیز با روش حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار مکس کیودا و اسمارت پی ال اس انجام گرفت. برای بررسی اعتبار بخش کیفی، از روش هولستی (درصد توافق مشاهده شده) استفاده شد. میزان توافق دوکدگذار در این روش 633/0 به دست آمد که از 6/0 بیشتر بود؛ بر این اساس می توان گفت که تحلیل کیفی از اعتبار کافی برخوردار است. برای سنجش اعتبار پرسش نامه، از روایی محتوا (نظرخواهی از خبرگان) استفاده شد و اعتبار آن به تأیید رسید. همچنین آلفای کرونباخ کلی پرسش نامه در یک مطالعه مقدماتی 816/0 به دست آمد. پس از توزیع پرسش نامه بین نمونه منتخب، روایی پرسش نامه با سه روش روایی سازه (مدل بیرونی)، روایی هم گرا (AVE) و روایی واگرا بررسی شد. مقدار AVE برای تمامی متغیرها بزرگ تر از 5/0 بود. برای محاسبه پایایی نیز پایایی ترکیبی (CR) و ضریب آلفای کرونباخ هر یک از عوامل محاسبه شده بزرگ تر از 7/0 گزارش شد.
یافته ها: در مرحله کدگذاری باز ۲۸۳ کد شناسایی شد. در نهایت از طریق کدگذاری محوری، به ۵ مضمون فراگیر، ۱۱ مضمون سازمان دهنده و ۵۱ مضمون پایه دست یافتیم.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آمیزه بازاریابی اجتماعی، مشتری محوری و بازاریابی، بر مسئولیت قانونی و اخلاقی شرکت تأثیر می گذارد. مسئولیت قانونی و اخلاقی، خود استراتژی بازاریابی اجتماعی را شکل می دهند و بر عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شرکت اثر می گذارند. در نهایت، انتظار می رود که عملکرد پایداری شرکت های دانش بنیان، به کسب مزیت رقابتی در شرکت های دانش بنیان منجر شود. در این مطالعه شاخص GOF مقدار 616/0 به دست آمد که از 36/0 بزرگ تر است. همچنین شاخص RMS_theta به میزان 101/0 به دست آمد که از 12/0 کمتر است. شاخص SRMR نیز 05/0 محاسبه شد که از 08/0 کمتر است؛ بنابراین برازش مدل مطلوب است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی بازاریابی پایدار در صنعت ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی بازاریابی پایدار در صنعت ساختمان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای و از منظر روش گردآوری داده ها یک پژوهش های پیمایشی-مقطعی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل مدیران شورای ساختمان پایدار ایران است. در این مطالعه نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و با 21 نفر به اشباع نظری رسید. جامعه آماری بخش کمّی نیز شامل کارشناسان صنعت ساختمان است که حجم نمونه با روش اندازه اثر و توان آزمون 145 نفر برآورد و درنهایت، حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده تأمین شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. مقوله های زیربنایی بازاریابی پایدار با روش گراندد تئوری شناسایی و الگوی نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی شد. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار Maxqda و بخش کمّی با Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داده است که بر اساس الگوی پارادایمی پژوهش شرایط علّی شامل عوامل سازمانی، عوامل مشتری و عوامل محیطی است که این عوامل بر پدیده محوری (بازاریابی پایدار) تأثیر می گذارد. مؤلفه مذکور به همراه شرایط زمینه ای (زیرساخت های پایداری صنعت ساختمان) بستر لازم را فراهم می آورد. شرایط مداخله گر نیز (مسئولیت اجتماعی شرکت و بی اطمینانی صنعت ساختمان) بر راهبرد مدل (استراتژی پایداری بازاریابی) اثر می گذارد. در نهایت، استراتژی پایداری بازاریابی به پایداری زیست محیطی، پایداری اقتصادی و پایداری اجتماعی منجر می شود.
ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 114
حوزههای تخصصی:
تربیت معلم کارآفرین در چارچوب سیاست تحول بنیادین آموزش و پرورش، چندی است دغدغه سیاست گذاران و موضوع پژوهش پژوهشگران این عرصه است. با این حال، یکی از خلاءهای پژوهشی در این عرصه، تمرکز مطالعات بر الزامات آموزشی و مغفول ماندن از مطالعه نظام مند و جامع الزامات محیطی، ساختاری و پیامدی است. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین در نظام تعلیم و تربیت است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۰ نفر از مطلعان کلیدی که در زمینه پدیده مورد مطالعه دانش و تجربه زیسته داشتند، گردآوری و بر اساس پارادایم کدگذاری اشتراوس و کوربین، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA دسته بندی و روابط میان مقوله ها تعیین شد. در راستای بررسی روایی یافته ها از روش پایش اعضا، مناسب بودن مبنای داوری تفسیرها و رویکرد بازبینی توسط همکار و برای بررسی قابلیت پایایی یا انتقال پذیری نیز از روش توافق بین دو کدگذار استفاده گردید. یافته ها نشان داد که 220 سازه مفهومی (کد)، دسته بندی شده در 39 مقوله و 6 مقوله خوشه ای شامل عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل محیطی، راهبردها و پیامدها بر پدیده تربیت معلم کارآفرینی تأثیر می گذارند. چارچوب نظری الزامات تربیت معلم کارآفرین در پژوهش حاضر، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزی تربیت معلمان کارآفرین و تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های مناسب فراهم می سازد.
توسعه مدل بیمه دیجیتال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
518 - 539
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت بیمه یکی از مهم ترین صنایع خدماتی ایران است که در چند سال اخیر، برخی از خدمات خود را به صورت آنلاین ارائه کرده است. همچنین به دلیل حضور استارتاپ های حوزه خدمات بیمه ای، شاهد ظهور ویژگی های بیمه دیجیتال در این صنعت هستیم. دیجیتالی سازی برای شرکت های متصدی بیمه، جریان های جدیدی از درآمد را به همراه آورده است؛ برای مثال از محافظت در برابر خطر تا جلوگیری از خطر تکامل یافته است؛ زیرا فناوری فرصتی را برای استفاده از پایش زمان واقعی و تصویرسازی فراهم می کند که پیش بینی کننده خطرهاست و به جلوگیری از آن ها کمک می کند؛ بنابراین اطلاعات موجود از مشتریان را افزایش می دهد. به علاوه، قدرت تحلیل کلان داده به بیمه گذاران امکان ارائه سریع و دقیق بیمه های دیجیتال (برای مثال در بیمه حوادث) را می دهد. هدف اصلی این پژوهش، توسعه مدل مفهومی بیمه دیجیتال است.
روش: این پژوهش از نوع اکتشافی توصیفی است و با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد اجرا شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۱ نفر از خبرگان صنعت بیمه بود که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. کدگذاری براساس شاکله اشتراوس و کوربین به صورت کدگذاری های باز، محوری و انتخابی انجام شد. کدها و مؤلفه های بیمه دیجیتال (۳۵۵ کد باز، ۱۶ مقوله و ۶ دسته) از مصاحبه ها استخراج شدند و در قالب مدل مفهومی داده بنیاد قرار گرفتند.
یافته ها: مقوله محوری بیمه دیجیتال، شرایط علّی (تغییر نسل ها، بین المللی شدن صنعت بیمه، تنوع خدمات بیمه)، شرایط محیطی (بستر تکنولوژیک، بستر سازمانی، بستر فرهنگی)، شرایط مداخله گر (الزامات قانونی و ویژگی های صنعت بیمه) شناسایی شدند. افزون براین، راهبردهایی با رویکرد استراتژیک، سیستماتیک، تحول آفرین و توسعه فرهنگ و تفکر دیجیتال محور ارائه شد. در نهایت، مدل بیمه دیجیتال پیامدهایی برای ارزش های پیشنهادی مدل کسب وکار، منافع درون سازمانی و بازتاب های محیطی به همراه دارد که این پیامدها هم تشریح شدند.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که با توسعه فناوری های دیجیتال، به زودی صنعت بیمه دچار تحولاتی خواهد شد و این پژوهش ابعادی را معرفی کرد که باید در این تحول در نظر گرفته شود. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود به تکنولوژی های نوین سخت افزاری برای کمک به توسعه و تحول دیجیتال در صنعت بیمه توجه شود؛ به ویژه در بخش هایی که در زمینه موضوع اصالت ریسک موانع جدی به وجود می آورند. همچنین نقش توسعه فرهنگ دیجیتال در جامعه، سازمان های مرتبط و همچنین نهادهای قانونی و نظارتی برای کمک به توسعه و تحول دیجیتال در صنعت بیمه، بسیار حائز اهمیت است و در نهایت باید به وضع قوانین و اصلاح قوانین موجود و دستورالعمل هایی اقدام شود که در این مسیر مانع ایجاد می کنند.
الگوی مدیریت ادراکات در گردشگری بین الملل(مورد مطالعه: گردشگران ایرانی در ترکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
35 - 66
حوزههای تخصصی:
نحوه شکل دهی اداراکات گردشگران یا مدیریت ادراکات به جهت ایجاد مزیت رقابتی و توسعه رقابت پذیری برای آژانس های مسافرتی، اهمیت زیادی دارد. الگو جامعی در خصوص مدیریت ادراکات گردشگران تاکنون ارائه نشده و هدف این تحقیق استخراج الگوی مدیریت ادراکات گردشگران بوده است. در این تحقیق از روش کیفی – کیفی استفاده شده، بدین ترتیب که در روش کیفی اول بر اساس روش فراترکیب از ادبیات و پیشینه تحقیق، کدهای باز، محوری و انتخابی استخراج شده و سپس در روش کیفی دوم بر اساس روش تحلیل مضمون به کمک مصاحبه های انجام شده، بازنگری کدهای استخراجی در جهت بومی سازی و استفاده کاربردی، انجام شده است. به منظور اعتبارسنجی و بررسی پایایی هر دو روش کیفی-کیفی، از پایایی بین دو کدگذار استفاده شده است. الگوی نهایی مدیریت ادراکات گردشگران بصورت پیشایندها، روش های مدیریت ادراکات , پسایندها، استخراج شده است. دست آورد اصلی این تحقیق، الگوی شبکه مضامین مدیریت ادراکات گردشگران، بوده است.
بهینه سازی سبد سرمایه گذاری متشکل از شرکت های بیمه ای تحت سناریوهای مختلف (مطالعۀ موردی: بازار بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
241 - 254
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: بازار سرمایه یکی از تأثیرگذارترین نهادهای کشور در راستای بهبود اقتصادی جامعه است که همواره سرمایه گذاری بهینه در این بازار دغدغه اصلی سرمایه گذاران و پژوهشگران این حوزه بوده است. امروزه پژوهش های فراوانی در راستای تشکیل سبد سرمایه گذاری صورت گرفته و مدل های متنوعی برای بهینه سازی سبد سرمایه گذاری معرفی شده است. حال در این پژوهش قصد آن است تا به بررسی عملکرد مدل های مختلف بهینه سازی سبد سرمایه گذاری تحت سناریوهای مختلف، در صنعت بیمه و صندوق های بازنشستگی به مثابه یکی از مهم ترین ارکان بازار سرمایه بپردازد.روش شناسی: این پژوهش به بررسی عملکرد مدل های مختلف بهینه سازی سبد سرمایه گذاری با سنجه های ریسک واریانس، نیم واریانس، انحراف معیار، نیم انحراف معیار، ارزش در معرض ریسک شرطی و ارزش در معرض ریسک نزولی تحت سناریو های مختلف می پردازد. سبد سرمایه گذاری بهینه شده با استفاده از مدل میانگین واریانس مبتنی بر بازده بتا و مدل CAPM نیز به عنوان ملاحظات جایگزین برای سرمایه گذاران با دقت نظر بالاتر و مبنایی برای تصمیم گیری ارائه شده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش از فروردین تا اسفند 1401 به صورت روزانه از بازار بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری شده است.یافته ها: بازدهی ماهانه سهام به این نکته اشاره دارد که سهام مربوطه در بازه مورد بررسی پایدار نبودند و روند ثابتی نداشتند. با تشکیل سبد سرمایه گذاری متشکل از سهام شرکت های بیمه و صندوق های بازنشستگی میزان بازدهی و ریسک هر مدل برای سرمایه گذاری مشخص شد که اطلاعات جامعی را در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد. سرمایه گذاران براساس میزان ریسک پذیر و یا ریسک گریز بودن می توانند استراتژی های متنوعی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنند تا مطلوبیت حاصل از سرمایه گذاری خود را به حداکثر برسانند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که سبد سرمایه گذاری تشکیل شده با سنجه ی ریسک افت سرمایه، در معرض خطر مشروط با مقدار بازدهی 22 درصد، دارای بیشترین میزان بازدهی سرمایه گذاری در میان مدل های بررسی شده در صنعت بیمه و صندوق های بازنشستگی در بازار بورس اوراق بهادار تهران است.
بررسی تأثیر رهبری اصیل بر روی کامیابی کارکنان در محیط کار در صنعت هتلداری: نقش تعدیلگری سیاست سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
183 - 208
حوزههای تخصصی:
امروزه با عنایت به گسترش صنعت گردشگری و هتلداری و نقش کیفیت رهبری در ارتقا و توسعه موفقیت آمیز این صنعت، پژوهش های متعددی در این جامعه آماری با در نظر گرفتن شرایط خاص محیطی انجام گرفته است. همچنین، پژوهش های اخیر رابطه مستقیم، مثبت و معناداری بین رهبری اصیل، موفقیت سازمانی، رشد و ظهور در بخش گردشگری ارائه کرده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رهبری اصیل بر روی کامیابی کارکنان در محیط کار در صنعت هتلداری با توجه به نقش تعدیلگری سیاست سازمانی است. در این راستا، از روش کمی (همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری) بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش، کارمندان هتل ها بودند و پس از تعیین حجم نمونه توسط جی پاور و توزیع پرسشنامه، 349 داده از کارمندان هتل ها در شیراز جمع آوری شد. ابتدا پایایی و روایی مورد بررسی قرار گرفت و سپس فرضیه ها با نرم افزار اس پی اس اس و ماژول پراسس آزمون شد. نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری اصیل و کامیابی در کار وجود دارد و همچنین، سیاست سازمانی به عنوان متغیر تعدیلگر نشان داد با افزایش میزان سیاست سازمانی در محل کار، اثر گذاری رهبری اصیل بر کامیابی در کار کارکنان افزایش می یابد. این یافته مهم نشان می دهد که در سازمان هایی با سطح بالای سیاست سازمانی، رابطه مثبت بین رهبری اصیل و کامیابی کارکنان در کار اهمیت بیشتری پیدا می کند.
طراحی مدل اولویت بندی عوامل موفقیت برندهای کارآفرینانه کرمانشاهی؛ کاربست رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
برندسازی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل پیش برنده در رشد و پایداری کسب وکارهای کارآفرینانه شناخته می شود. در دنیای رقابتی امروز، شناسایی و تقویت این عوامل می تواند نقش مؤثری در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال پایدار ایفا کند. این مطالعه با رویکرد آمیخته اکتشافی در دو بخش کیفی (روش نظریه بنیانی) و کمی (توصیفی) با هدف طراحی مدل اولویت بندی عوامل موفقیت برندهای کارآفرینانه کرمانشاهی انجام پذیرفته است. در بخش کیفی، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 31 نفر از خبرگان از قبیل مدیران با سابقه، متخصصان بخش خصوصی، اساتید دانشگاه ها و سیاست گذاران مرتبط با برندسازی، با روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی جمع آوری شد و تحلیل آنها به شناسایی 2918 کد باز، 301 مفهوم و 60 زیرمجموعه منجر گردید. در بخش کمی، اطلاعات با پرسشنامه محقق ساخته از 20 نفر از خبرگان گردآوری و با روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و به کارگیری نرم افزار Expert Choice تحلیل شد. یافته ها نشان داد مهمترین عوامل در مدل پژوهش شامل مهارت های مدیریتی، محصول و برند به عنوان شرایط علّی هستند. در شرایط مداخله گر، عوامل تأمین منابع مالی، حمایت های دولتی و خصوصی نقش دارند. از نظر شرایط زمینه ای، عوامل اجتماعی-فرهنگی، سیاسی-قانونی به عنوان مهم ترین عوامل شناسایی شدند. در راهبردها، استراتژی های مدیریتی، ساختارسازی سازمانی مجدد، توانمندسازی و استراتژی های عملکردی در تأمین و تولید از اهمیت بالایی برخوردارند. پیامدهای کلان شامل افزایش انگیزه فعالان کسب وکار، فرصت های ورود برای تازه واردین و افزایش اشتغال پایدار هستند. در سطح بنگاه، کاهش بدهی های مالی، جذب نیروی انسانی متخصص از جمله پیامدهای اصلی می باشند. بهبود مدیریت، همکاری فروش، توسعه فناورانه و برنامه ریزی برند به عنوان پیشنهاداتی جهت موفقیت برندسازی برای کسب وکارها می توانند مؤثر باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر گردشگری رویداد: رویکرد کتاب سنجی و شبکه های عصبی مصنوعی (ANN)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
117 - 160
حوزههای تخصصی:
این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جزء تحقیقات کیفی و کمی است. تحلیل های بخش کتاب سنجی مربوط به بخش کیفی و تحلیل های شبکه عصبی مربوط به بخش کمی می باشد روش بررسی کتاب سنجی سیستماتیک با نرم افزار VOSviewer و زبان برنامه نویسی R انجام شد. سه خوشه اصلی در بخش تجزیه و تحلیل هم رخدادی واژگان شناسایی شد، که شامل: (1) نوآوری در جاذبه های گردشگری رویداد (2) درگیری ذهنی نسبت به دلبستگی مقصد گردشگری رویداد (3) تجربیات گردشگری رویداد در رسانه های اجتماعی. در بخش کمی پس از نتایج چارچوب TCM-ADO در تحلیل های شبکه عصبی روی خوشه ها برای پیش بینی قصد بازدید مجدد گردشگری رویداد انجام شد. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای رسانه های اجتماعی، تجربه و جاذبه های گردشگری، رضایت، وفاداری، نگرش های، درگیری ذهنی و وابستگی به محل برقصد بازدید مجدد اثرگذار می باشد.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر شبکه ارزش انرژی های تجدیدپذیر و پیامدهای آن در بخش صنعت به روش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
59 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه شبکه های ارزش، از رویکردهای نو در موفقیت برای حوزه های مدیریت کسب وکار هستند. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر شبکه ارزش انرژی های تجدیدپذیر و نیز پیامدهای آن در بخش مصرفی صنعت در کشور و طراحی مدل آن به روش آمیخته است.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع آمیخته است که در بخش کیفی، به روش مفهوم سازی داده بنیاد انجام شده و در بخش کمی، از مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. برای گردآوری داده های کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با 24 نفر از خبرگان حوزه صنعت و انرژی های تجدیدپذیر، به روش غیر احتمالی گلوله برفی استفاده شده و در بخش کمی از نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس، طبق محاسبات نرم افزار G power به تعداد 317 نمونه (نفر) از فعالان حوزه صنعت و انرژی های تجدیدپذیر استفاده شده است.یافته ها: پس از تحلیل داده های کیفی به کمک نرم افزار MAXQDA ، مدل شبکه ارزش انرژی های تجدیدپذیر ارائه گردید. نتایج آزمون های کمی با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS ، مدل پژوهش را تایید کرد و نشان داد: شرایط علّی شامل؛ مزیت رقابتی، طرح های حمایتی، ناترازی انرژی و مسوولیت اجتماعی، بر روی شبکه ارزش انرژی های تجدیدپدیر، به عنوان پدیده اصلی، رابطه معناداری دارد و با تاثیر گذاری بر روی راهبرد های این شبکه، در کنار شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر، منجر به بروز پیامدهای مثبتی می شود.
شناسایی کاربردها و الزامات به کارگیری هوش مصنوعی در محصولات نوین خودرویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
79 - 109
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی فرصت های کم نظیری، برای ارتقای عملکرد صنایع مختلف از جمله صنعت خودروسازی فراهم میکند. مطالعه حاضر به دنبال شناسایی کاربردها و الزامات بکارگیری هوش مصنوعی در محصولات نوین خودروسازی همچون خودروهای خودران با کسب نظر از مدیران و کارکنان شرکت های خودروسازی داخلی از طریق پیشبرد مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل مضمون می باشد. افراد مصاحبه شونده شامل 11مدیر و 17 کارمند بودند که از این تعداد 15 نفر دارای مدرک کارشناسی و 11 نفر داری مدرک ارشد و 2 نفر داری مدرک دکتری بودند.پس از پیاده سازی متن مصاحبه ها و تحلیل و کدگذاری آنها به روش تحلیل مضمون، در بخش کاربردها 21 کد و در بخش الزامات 26 کد شناسایی گردید. پس از انجام 28 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد .از کدهای شناسایی شده در بخش کاربردها میتوان به خودروهای خودران و دستیارصوتی، حمل ونقل اشتراکی و در بخش الزامات میتوان به تخصیص منابع،کارکنان متخصص و تشکیل تیم اشاره کرد. با توجه به تنوع کاربرد هوش مصنوعی در محصولات نوین خودرو و طبق الزامات مشخص شده با توجه به نظرات خبرگان، توسعه بستر مناسب برای فناوری های سخت و نرم به صورت یکپارچه؛ و پشتیبانی دولتی با توجه به ایجاد زیرساخت های قانونی می تواند مسیر توسعه فناوری حاضر را بهبود بخشد. مسلماً برای ایجاد زمینه عملکرد موفق هوش مصنوعی در خودروسازی باید با دیدگاه نظام مند، کلیه اثرات بکارگیری آن را از ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی در نظر آورد.
اثر بازارگرایی سبز بر عملکرد سازمانی از طریق مزیت رقابتی و زنجیرۀ تأمین سبز در صنعت گردشگری (مورد مطالعه: دفاتر خدمات مسافرتی تهران)
حوزههای تخصصی:
تخریب محیط طبیعی، میراث و منابع گردشگری و ناپایداری سازمان ها به طور قابل ملاحظه ای در دهه ای که در آن زندگی می کنیم، افزایش پیدا کرده است. محیط خارجی فشار نهادی بر سازمان ها اعمال می کند تا به بازار توجه کنند و به کمک تعهد مدیریتی که از شیوه های زنجیره تأمین سبز به عنوان یک منبع استراتژیک استفاده نمایند که در نهایت با کمک بازاریابی سبز، مزیت رقابتی ایجاد گردد. ایجاد مزیت رقابتی می تواند منجر به بهبود عملکرد سازمانی برای سازمان ها شود. این پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری در این پژوهش فعالان صنعت گردشگری فعال در حوزه دفاتر خدمات مسافرتی تهران درنظر گرفته شده است. با نامحدود در نظر گرفتن جامعه آماری و استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود، تعداد ۳۸۴ نمونه با روش غیراحتمالی دردسترس انتخاب شد. برای بررسی فرضیه ها و مدل، آزمون رگرسیون و معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اتخاذ شیوه های زنجیره تأمین سبز شرایطی را برای یک محیط مزیت رقابتی ایجاد می کند که در آن بهبود عملکرد ممکن است.
بررسی تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، رسانه های اجتماعی تمامی جوانب زندگی مردم را در برگرفته اند و امکان برقراری ارتباطات گسترده را فراهم کرده اند. لذا کسب وکارها نیز به انجام فعالیت های بازاریابی در رسانه های اجتماعی گرایش پیدا کرده اند تا ارتباط خود با مشتریان را تسهیل کنند. یکی از اهداف مهمی که کسب وکارها با انجام این فعالیت های بازاریابی دنبال می کنند، دستیابی به ارزشی ویژه در ذهن مشتریان است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مستقیم فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه برند و تأثیر غیرمستقیم این فعالیت ها بر ارزش ویژه برند از طریق اعتماد به برند و درگیری مشتری با برند است. پژوهش حاضر از نظر نوع استفاده کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی-همبستگی است. داده ها با تکمیل پرسش نامه توسط 304 کاربر ایرانی اینستاگرام که حداقل صفحه یک برند پوشاک در اینستاگرام را دنبال می کنند، جمع آوری شده است. هم چنین، برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی با کمک نرم افزار SPSS25 و از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با کمک نرم افزارSmartPLS3 استفاده شده است. در نهایت، با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها، تأثیر مثبت و معنادار فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه برند، بر اعتماد به برند و بر درگیری مشتری با برند و هم چنین تأثیر مثبت و معنادار اعتماد به برند بر درگیری مشتری با برند و هردو بر ارزش ویژه برند تأیید شده است. اعتماد به برند و درگیری مشتری با برند نیز به عنوان واسطه گرهای جزئی در رابطه بین فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی و ارزش ویژه برند اثبات شده اند.
اثرات رانت ناشی از وفور منابع طبیعی،اقتصاد سایه و شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی: تحلیل بین کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
29 - 56
حوزههای تخصصی:
دهه های اخیر اقتصاد کشورها با سطوح درآمدی متفاوت به لحاظ دسترسی به منابع طبیعی، نشان داده است که وفور منابع طبیعی و درآمد ناشی از فروش آن می تواند از یک طرف سرمایه با ارزشی برای کشورها محسوب شود که با سرمایه گذاری های دولت در زیر ساخت های اصلی موجبات پیشرفت اقتصادی و توزیع برابر درآمدها را فراهم آورد. از طرف دیگر، با ایجاد فرصت های رانت جویی و تشکیل اقتصاد سایه، توزیع درآمد را نابرابر کند. وجود اثرات فضایی، امکان افزایش یا کاهش نابرابری در یک کشور ناشی از سیاست های داخلی در کشورهای مجاور را مطرح می نماید. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رانت وفور منابع طبیعی، اقتصاد سایه و شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی در قالب اقتصاد سنجی فضایی با استفاده از ماتریس وزنی فاصله ای در بین75 کشور در چهار گروه درآمدی با روش اطلس در دوره زمانی(1990-2021)، مدل الگوی پانل پویای فضایی (spregfext) است.
نتایج حاکی از گسترش نابرابری درآمدی ناشی از افزایش رانت منابع طبیعی بدون توجه به گروه بندی درآمدی کشورها است؛ اثرات فضایی این متغیر در کشور های هم گروه و مجاور بجز در 21 کشور با درآمد بالای متوسط مثبت ولی بی معنا است. حجم اقتصاد سایه در کشورهای با درآمد سرانه پایین بیشترین تأثیر بر نابرابری درآمدی دارد؛ ولی حجم اقتصاد سایه کشورهای هم گروه درآمدی تأثیری بر توزیع درآمد در کشورهای مجاور ندارد. تأثیر شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی کاهشی است ولی سیاست های داخلی کشورهای با درآمد سرانه متوسط پایین و پایین در زمینه توسعه سرمایه انسانی بر توزیع درآمد در کشورهای مجاور ناکارآمد است. همچنین افزایش نابرابری در یک دوره، استمرار افزایش نابرابری در دوره های بعد را به همراه دارد.
مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب می شود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانک ها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانک ها برای پایدار نگه داشتن کسب وکار خود نیازمند راه اندازی پلتفرم های دیجیتال و ایجاد اکوسیستم های قوی در اطراف آن ها دارند که توانایی تکامل و سازگاری با چالش های ناشی از فضای آشفته و نامطمئنی که سازمان ها در آن فعالیت می کنند و افزایش ناکارآمدی های داخلی را داشته باشند. لذا پژوهش حاضر باهدف مدل سازی مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال ایران انجام شده است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته با بهره گیری از نظرات خبرگان حوزه بانکداری دیجیتال استفاده شده است. تجزیه وتحلیل متن مصاحبه های انجام شده منتج به شناسایی 674 مضمون، 181 کد، 59 زیرمقوله و 20 مقوله گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد عواملی بیرونی (شامل: حملات سایبری، موانع سیاسی و حاکمیتی، پیشرفت روزافزون فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییرات در محیط رقابتی و تضاد رابطه سرمایه گذاری در حوزه مالی و بانکی) و عوامل درونی (شامل: نداشتن زیرساخت امنیتی قوی در شبکه و ضعف در امنیت، ضعف در سرمایه انسانی دیجیتال، تغییر نیاز ها و خواسته های بازیگران، ضعف در مدل کسب وکار سنتی، عدم وجود چشم انداز مدیریتی به رشد بانکداری دیجیتال و الزامات نظارتی و قانونی) محرک هم-تکاملی عناصر اکوسیستم پلتفرم بانکداری دیجیتال است که با فعال شدن مکانیزم های مولد تقویت کننده و تحول آفرین رخ می دهد. پیامدهای تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال را می توان در سه سطح کاربران، مالک و اجتماع طبقه بندی نمود.
بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر زمان مقطعی و از نظر ماهیت و روش، از نوع علی-توصیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل استفاده کنندگان ازخدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی درحوزه پوشاک می باشد که به دلیل جامعه ی نامتناهی با استفاده از جدول مورگان 384 نفر در نظر گرفته شد. این تعداد مبتنی بر روش نمونه گیری نمونه تصادفی در دسترس گزینش گردیدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه بوده که جهت تأیید روایی آن، ازروایی صوری و برای پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش های آماری توصیفی و روش معادلات ساختاری در بخش آمار استنباطی و از طریق نرم افزارهایSPSS و PLS برای انجام عملیات آماری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان تاثی مثبت وجود دارد. جهت برازش مدل کلی از روش معیار GoFاستفاده شد، مقدار بدست آمده برابر با 638/0 بوده که نشان از برازش مناسب مدل می باشد.