مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مدل چند سطحی
حوزه های تخصصی:
مدل های بهینه سازی از دوران نهضت صنعتی در جهان و به ویژه در اوان جنگ جهانی دوم همواره مورد توجه ریاضی دانان و دست اندرکاران صنعت بوده است به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم کاربرد مدل های یاد شده در صنعت و خدمات توسعه یافته است. بر همین اساس در این تحقیق طراحی مدل ریاضی شبکه حمل و نقل شرکت پست ج.ا.ا که در عمل به واسطه تعدد مسیرهای ارتباطی تنوع وسایل حمل و نقل سیستم حمل و نقل غیر بهینه و تنوع مرسولات دارای پیچیدگی خاص خود می باشد به صورت چند سطحی مورد مطالعه و کنکاش قرار می گیرد. ابتدا اطلاعات شبکه حمل و نقل به صورت ورودی به سیستم اطلاعات شبکه حمل و نقل پست انتقال داده می شود پس از محاسبه تابع مطلوبیت سیستم در قدم اول کوتاه ترین مسیر و کم ترین زمان و نوع وسیله نقلیه را بین دو مرکز پستی پیدا می کند و سپس مقدار وزن محمولات به هر یک از مسیرهای انتخاب شده تخصیص داده می شود. افزون بر آن ضمن مروری بر ادبیات موضوع تاریخچه حمل و نقل و شبکه های حمل و نقل پستی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و بر اساس روش تحقیق و روش شناسی موضوع نتایج تحقیق به صورت یک مدل ریاضی چند سطحی همراه با پیشنهادهای مربوط ارایه می گردد.
طراحی مدل ریاضی شبکه حمل و نقل شرکت پست جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مدلهای بهینهسازی از دوران نهضت صنعتـی در جهان و بخصوص در آغاز جنگ جهانی دوم همواره مورد توجه ریاضیدانان و دست اندرکاران صنعت بود و بخصوص کاربرد مدلهای مذکور در صنعت و خدمات بعد از جنگ جهانی دوم توسعه یافت. بر همین اساس طراحی مدل ریاضی شبکه حمل و نقل شرکت پست ج.ا.ا. ـ که در عمل بهواسطه تعدد مسیرهای ارتباطی، تنوع وسایل حمل و نقل و سیستم حمل و نقل غیر بهینه و تنوع مرسولات دارای پیچیدگی خاص خود میباشد ـ بهصورت چند سطحی مطالعه و کنکاش میشود.
ابتدا اطلاعات شبکه حمل و نقل بهصورت ورودی، به سیستم اطلاعات شبکه حمل و نقل پست انتقال داده میشوند. پس از محاسبه تابع مطلوبیت سیستم، در قدم اول کوتاهترین مسیر، کمترین زمان و نوع وسیله نقلیه بین دو مرکز پستی (به ازای هم jو i ها) پیدا کرد؛ سپس مقدار وزن محمولات به هر یک از مسیرهای
انتخاب شده تخصیص داده میشود.
بنابراین ضمن مروری بر ادبیات موضوع، تاریخچه حمل و نقل و شبکههای حمل و نقل پستی بحث و بررسی میشوند و بر اساس روش تحقیق و متدولوژی موضوع، نتایج تحقیق بهصورت یک مدل ریاضی چند
سطحی همراه با پیشنهادهای مربوط به آن ارائه خواهد شد."
تأثیر زیرساخت های ورزشی و ویژگی های دموگرافی بر میزان مشارکت ورزشی شهروندان اهوازی با استفاده از مدل چندسطحی (HLM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر زیرساخت های ورزشی و ویژگی های دموگرافی بر میزان مشارکت ورزشی شهروندان اهوازی با استفاده از مدل HLM بود. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع کﺎرﺑﺮدی اﺳﺖ کﻪ ﺑﻪ روش ﻣیﺪاﻧی اﺟﺮا ﺷﺪه اﺳﺖ. جامعه ی آماری اول کﻠیه ی سالن های ورزشی چند منظوره، استخرها و زمین های چمن که متعلق به اداره ی ورزش و جوانان شهر اهواز و سایر ادارات دولتی است کﻪ ﺗﻌﺪاد آن 99 ﻣﻮرد ﺑﻮده و جامعه آماری دوم؛ تمامی افرادی که از این اماکن ورزشی استفاده می نمایند، که 66135 نفر برآورد شد. نمونه ی آماری دو جامعه با بهره گیری از جدول مورگان به ترتیب 86 اماکن و 384 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود و در سه بخش ویژگی های دموگرافی افراد، معیارها و استاندارد های اماکن ورزشی و مشارکت ورزشی(87/0= α) تنظیم گردید. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از آمار توصیفی و آمار استنباطی مدل رگرسیونی با ضرایب تصادفی و مدل تحلیل واریانس یک طرفه با اثرات تصادفی در نرم افزار HLM6 استفاده شد. نتایج نشان داد بین معیارهای همجواری و مکان یابی، دسترسی، بهداشت و نگهداری و زیبایی شناختی مجموعه های ورزشی با مشارکت شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین با افزایش زیرساخت های ورزشی و افزایش سطح تحصیلات و درآمد افراد مشارکت آنان نیز بیش تر خواهد شد. مشخص گردید که جزء خطاهای سطح خرد و سطح کلان به ترتیب برابر 1.181 و 0.951 می باشد، به عبارتی یعنی تغییرات مشارکت ورزشی افراد در سطح یک بیش تر از سطح دو است.
بررسی تأثیر فاکتورهای (سن، جنسیت، نوع دانشگاه، وضعیت اشتغال) بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان با رویکرد مدل چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت حضور دانشجویان در دانشگاه که آینده سازان یک مملکت هستند، توجه به انگیزه تحصیلی دانشجویان و عوامل افزاینده و کاهنده آن اهمیت پیدا می کند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش شناسی: این مطالعه از نوع مقطعی – تحلیلی است که ارتباط بین کاهش انگیزه تحصیلی و متغیرهای سن، جنسیت، نوع دانشگاه و اشتغال را مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری شامل اطلاعات کلیه 570 دانشجو که در دهه 1394 از سیستم آموزشی انصراف داده اند، می باشد که از سیستم آموزشی استخراج شدند. روش نمونه گیری به صورت سرشماری می باشد. برای تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیون سه سطحی استفاده گردید. تحلیل داده ها و برازش مدل در نرم افزار SAS نسخه 9.1 اجرا گردید. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که میانگین تعداد دانشجویان ترک تحصیل 23 نفر می باشد. سن، جنسیت، نوع دانشگاه تأثیری بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان نداشته است (145/0; 185/0; 506/0p =) اما رابطه بین مسئله اشتغال و ترک تحصیل معنادار شد (003/0p =). یعنی بیکاری و عدم اشتغال باعث ترک تحصیل دانشجویان شده است. نتیجه گیری: در نظر گرفتن وابستگی میان داده ها و استفاده از مدل رگرسیون چند سطحی منجر به یافتن اثر تصادفی متغیر اشتغال گردید که نشان می دهد مسئله اشتغال و نگرانی نیافتن شغل مناسب در آینده باعث کاهش انگیزه دانشجویان در تحصیل شده است و استفاده از مدل چند سطحی این تفاوت را آشکار می کند. مسئولان آموزشی باید به مسئله مشاوره شغلی و بیکاری به عنوان یک معظل مهم بنگرند. کلید واژه ها: اشتغال، انگیزه تحصیلی، جنسیت، سن، دانشجو، مدل چند سطحی. Abstract Attention to importance of university students presence who are the future of a country, it is important to perpend to students' motivation and factors of increase and decrease. Purpose : This study was conducted to determine of effective factors on students' motivation decrease. Methodology : This study is sectional-analytical that survey relationship between the decline of academic motivation and variables of age, gender, type of university and busyness. The statistical population includes all 570 students who have been dropped out of the educational system in the 2015s and who were extracted from the educational system. the sampling method is census-based. for analyze of data was used statistical method of three-level regression. was implemented data analysis and model fitness in SAS software version 9.1. Results : The results of the findings showed that the average number of dropping out of school were 23 people. age, gender, type of university has no significant effect on students' motivation (p = 0.506; 0.185; 0.145) but was significant the relationship between busyness and drop out of school (p = 0.003). Namely unemployment and lack of busyness was reason for drop out of school. Conclusion : Taking into account the dependency between data and use multilevel regression model were employed to find a random effect of busyness variable that indicates to busyness problem and concerns not getting employment in the future is reason to reduce the students motivation in studying. and the use of multilevel models reveal this the difference. Educational authorities should consider the issue of job counseling and unemployment as an important issue. Keywords : Academic Motivation, Age, Employment, Gender, Multilevel Model, Student.
تحلیل چند سطحی عوامل مؤثر بر معلولیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی تحلیل چند سطحی عوامل مؤثر بر معلولیت در ایران می پردازد. برای سطح اول این مطالعه، از داده های فردی سرشماری سال 1385 و برای سطح دوم مطالعه از اطلاعات وزارت بهداشت و یا مراکز خدمات پزشکی استان ها، سالنامه آماری کشور و اطلاعات سرشماری سال 1385 بهره گرفته شده است. یافته ها نشان داد که در سطح اول، سن با معلولیت رابطه مثبت و معناداری دارد به طوری که، با افزایش یک سال سن، معلولیت 6/2 درصد افزایش می یابد. جنس نیز رابطه معناداری با معلولیت دارد و زنان 1/41 درصد کمتر از مردان دچار معلولیت می شوند. رابطه رفاه اقتصادی افراد با معلولیت، منفی و معنادار است و با افزایش رفاه اقتصادی افراد، معلولیت 6/3 درصد کاهش پیدا می کند. محل سکونت نیز معنادار نشده است. در سطح دوم، رابطه توسعه اقتصادی، اجتماعی با معلولیت معنادار نشده است. پس، با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در ایران، انتظار می رود که تعداد معلولان نیز افزایش پیدا کند. از طرفی، با توجه به اهمیت رفاه اقتصادی افراد جامعه و وجود نابرابری امکانات و خدمات در سطح فرد، ضروری است برای نیل به افزایش رفاه افراد، نسبت به انجام برنامه ریزی اساسی و هدفمند، مبادرت گردیده و در این راستا توجه به کاهش نابرابری های درون منطقه ای نسبت به نابرابری های بین منطقه ای، نقش مؤثری برعهده خواهد داشت.
مدل سازی چالش ها و موانع رفتاری کارکنان در استقرار فرهنگ سازمانی مطلوب در سازمان های تابع وزارت دفاع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۰
79 - 102
حوزه های تخصصی:
توانایی یک سازمان در استقرار فرهنگ سازمانی مطلوب مزیت بزرگی است که می تواند در تسهیل رسیدن به اهداف سازمانی نقش بزرگی را ایفا کند. از سوی دیگر آسیب شناسی و پی بردن به چالش ها و موانع پیاده سازی فرهنگ سازمانی مطلوب نیز برای یک سازمان اهمیت بالایی دارد. در پژوهش حاضر باهدف مدل سازی چالش ها و موانع رفتاری کارکنان در استقرار فرهنگ سازمانی مطلوب با محوریت سازمان های دولتی با رویکردی آمیخته ابتدا منابع موجود و مصاحبه های انجام شده با 210 خبره در 15 سازمان دولتی(تولیدی-خدماتی-نظامی امنیتی) با روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار کدگذاری و تحلیل شدند که در نهایت109 زیر مقوله ،26مقوله و 10تم احصا شدند برای روایی یافته ها در این مرحله از روش ارائه بازخورد به خبرگان برای روایی و روش پایای کوهن برای پایایی استفاده شد. در مرحله بعد به منظور مدل سازی چند سطحی تم ها و تعیین اثرگذاری و اثرپذیری آن ها با روش مدل سازی ساختاری تفسیری پرسشنامه های ساختاری تفسیری تکمیل شده توسط خبرگان جمع آوری و داده ها با استفاده از نرم افزار متلب تحلیل شدند. در نهایت تم های دین ابزاری، تصور عقل کلی، ضعف عقلانیت و اصالت سلسله مراتب به عنوان اثرگذارترین تم ها در سطح سوم و تم های ظاهرگرایی، بخشی نگری و فردگرایی معیوب در سطح دوم قرار گرفتند. تم های بی تفاوتی، فقر اعتماد و طلبکاری به عنوان اثرپذیرترین تم ها در سطح اول مدل قرار گرفتند. در قسمت پایانی پژوهش نیز پیشنهادهایی به منظور برطرف ساختن این موانع و چالش ها ارائه گردید.
شناسایی موانع پیش روی تحول دیجیتال با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی می شود فراگیر بودن داده های بزرگ و ظهور فناوری های دیجیتالی در حال ظهور، مانند هوش مصنوعی، بلاکچین، اینترنت اشیا و رباتیک، تأثیرات گسترده ای در کسب و کارها داشته باشد. این تغییرات گسترده در ادبیات جهانی به تحول دیجیتال شناخته می شود. لذا شرکت ها و سیاست گذاران علم فناوری در کشورهای مختلف در راستای حرکت به سمت تحول دیجیتال برنامه ها، استراتژی ها و سیاست های متعددی به کار می گیرند. این مسیر همواره با چالش ها و موانع متعددی روبه رو است که شناخت کافی از آن ها می تواند به تدوین استراتژی و سیاست های مناسب تر کمک شایانی نماید. این پژوهش با تکیه بر روش فراترکیب و بررسی 38 مقاله منتخب به ارائه یک دسته بندی جامع از موانع پیش روی تحول دیجیتال نموده است. نتیجه این بررسی 3 مقوله اصلی، 11 مقوله فرعی سطح 1 و 24 مقوله فرعی سطح 2 می باشد که در قالب یک چارچوب جامع ارائه شده است. سه مقوله اصلی شامل رژیم فنی- اجتماعی، سیستم بیونی و کنام ها می شود. .
طراحی مدل چند سطحی برندسازی کارفرما در نظام بانکداری تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
13 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی عوامل موثر بر برندسازی کارفرما با رویکردی چند سطحی در صنعت بانکداری تجاری بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و رویکردی کیفی دارد. مشارکت کنندگان شامل مطلعین و خبرگان نظام بانکداری تجاری است که از بانک های خصوصی و دولتی برتر و منتخب در شهرهای شیراز و تهران به کمک نمونه گیری قضاوتی هدفمند با ابزار مصاحبه انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها در بخش مصاحبه از تکنیک تحلیل مضمون/تم استفاده شد. نتایج نشان داد که 14 مضمون از قبیل مداخلات و اجبارهای نهادهای بالادستی، روابط بین المللی، قوانین و دستورالعمل ها، تحولات تکنولوژیکی، رقابت در صنعت، تحولات اجتماعی-فرهنگی، تحولات سیاسی، سیاست های حاکمیتی و ... در سطح کلان بر برندسازی کارفرما در نظام بانکداری تجاری موثرند. در سطح میانی، 36 مضمون از قبیل جو سازمانی، موقعیت جغرافیایی، ساختار سازمانی پویا و منعطف، شفافیت سازمانی، مسئولیت اجتماعی، کیفیت نظام پاداش، کیفیت نظام جبران خدمات، انضباط سازمانی، چرخش و غنی سازی شغلی، و ... بر برندسازی کارفرمایی بانک موثر بود. سرانجام، 8 مضمون شامل آزادی عمل در کار، ویژگی های شخصیتی و رفتاری داوطلبان، نیازها و انگیزه های فردی، کسب موقعیت اجتماعی، ویژگی های اختصاصی شغل، باورهای و ارزش های داوطلبان، تمایل به توسعه فردی، و تمایل به تقدیر شدن در کار در سطح خرد بر برندسازی کارفرمایی در نظام بانکداری تجاری اثرگذار بود.
ارائه مدل چند سطحی از عوامل موثر بر بهبود فضای کسب و کار استان اصفهان با رویکرد جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه و توسعه سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
159 - 187
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه یک مدل چند سطحی از عوامل جامعه شناختی بهبود فضای کسب و کار استان اصفهان؛ می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، روش تحقیق آمیخته محسوب می گردد. روش تحقیق پژوهش حاضر، روش پژوهش ترکیبی از نوع طرح متوالی- اکتشافی است. جامعه آماری در این تحقیق مشتمل بر 6 نفر از کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان(که به عنوان همکاران طرح با مجری همکاری داشته اند) و خبرگان متشکل از 17 نفر از متخصصان سطح استان شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه های استان اصفهان، اعضای اتاق بازرگانی استان، کریدور علم و فناوری، اتاق اصناف، امور اقتصادی و دارایی، صاحبان کسب و کار و خبرگان سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد 28 عامل کلیدی با استفاده از تکنیک دلفی فازی ذیل 8 عامل کلیدی دسته بندی شدند. در ادامه از مدلسازی ساختاری – تفسیری برای سطح بندی عوامل استفده شد. نتایج این بخش نشان داد که مدل اکتشافی در چهار سطح ارائه شد. بنحوی که حکمرانی خوب، پایه و اساس بهبود فضای کسب و کار معرفی شد. سایر عوامل کلیدی در سطوح بعدی جای گرفتند.