مقالات
حوزه های تخصصی:
رضا عباسی، نگارگر مکتب نقاشی اصفهان، در برهه ای از فعالیت هنری خود (1019-1029ه .ق/ 1611-1621م) به مثنی برداری از آثار کمال الدین بهزاد پرداخته است. در این نمونه از آثار رضا عباسی، پیکره ها برخلاف دیگر عناصر تصویری، به صورت غیرتقلیدی ترسیم شده اند و تفاوت هایی در نوع پیکرنگاری رضا عباسی با بهزاد وجود دارد. براین اساس هدف از این پژوهش بررسی تأثیراتی است که رضا عباسی در حین مثنی برداری از نگاره های کمال الدین بهزاد گرفته است. همچنین در صدد پاسخگویی به این پرسش است که تأثیرپذیری رضا عباسی از کمال الدین بهزاد در چه بخش هایی از نگاره می باشد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی (کتابخانه ای) با استفاده از ابزار فیش و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی است. با بررسی پیکره های ترسیمی رضا عباسی به تقلید از کمال الدین بهزاد می توان نتیجه گرفت که تأثیرِ تنوعِ موضوعی پیکره های رضا عباسی از کمال الدین بهزاد محدود به پیکره های عامه است. توجه و انتخاب پیکره های عامه از آثار بهزاد جهت مثنی برداری، احتمالاً متأثر از دوره دوم زندگی هنری رضا عباسی بوده است. اما رضا عباسی در مثنی برداری از آثار بهزاد در مقوله کیفیات تجسمی پیکره ها، به شیوه شخصیِ خود عمل کرده است، ازاین رو میزان تناسبات هر عضو، کشیدگی اندام، بلندی قامت و نوع طراحی چهره و صورت در آثار رضا عباسی متفاوت از بهزاد است. از طرفی رضا عباسی در چند مورد جزئی مانند نوع نمایش بالاتنه سه رخ، پایین تنه نیم رخ، انحنا و انعطاف در اندام ها و محل قرارگیری پیکره ها در ترکیب بندی از بهزاد تأثیر پذیرفته است و مورد اخیر نشان از اهمیت و تأکید انسان در نظر این دو هنرمند است.
مقامات سلوک در عرفان اسلامی و تجلّی آن در دو نگاره سماع صوفیان و مستی لاهوتی و ناسوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مضامین مهم و عام عرفانی مقام ها و منازل سلوک است. مقام های سلوک حاصل تأملات عرفا و کشف و شهود حقایق قرآنی و لطایف حکمی بر اثر مجاهدات سالک است. این مضامین عرفانی در دوران نگارگری ایرانی- اسلامی و به خصوص در اندیشه و عقاید حکام و وزرای اسلامی در دوره تیموری و صفوی بازتاب بسیاری داشته که به موجب آن کتبی با مضمون و روایات عرفانی کتاب آرایی و تزیین شده است. از میان کتب موجود، دیوان حافظ نیز، نگارگری و تنظیم شده که در این پژوهش دو نگاره مورد نظر آن، سماع صوفیان اثرکمال الدین بهزاد و نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد از نظر تجلی مقامات سلوک مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله پیش رو با هدف بررسی تجلی مقامات سلوک در عرفان اسلامی و بازیابی و تأثیر آن در تصویرگری دو نگاره مورد نظر صورت پذیرفته است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سوال است: دو نگاره مورد نظر که با مضمون عرفانی مصور شده اند، چگونه در بطن و حالات پیکره ها مقامات سلوک عرفانی را متجلی ساخته اند؟ روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است و شیوه جمع آوری اطلاعات، به صورت کتابخانه ای و منابع الکترونیکی صورت گرفته است. روش تجزیه و تحلیل به صورت کیفی است. یافته های موجود در این پژوهش حاکی از آن است که دو نگاره مورد نظر از جهت تجلی مقامات سلوک عرفانی که تجلیات افعالی و صفاتی و ذاتی خداوند است، به طور منظم و با تجسم این تجلیات در عرفان اسلامی و ظهور آن در روند حالات پیکره ها از نازل ترین مقام تا علوّ درجات مصور شده است، و پیامی چون رسیدن از فرش به عرش الهی را در خود نهفته دارد و در انتها مقام فناء فی الله را ظاهر نموده است.
سیر تحول نگاره های حمام از نظر ساختاری و تزئینی در سده های نهم تا یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرمابه ها که از مهم ترین بناها در معماری اسلامی هستند؛ و در طول تاریخ تجلی گر این اصل بوده اند. آثار ادبی گنجینه مهمی برای پرداختن به مباحث ساختاری و تزیئنی در آثار نگارگری گرمابه ها ایجاد کرده است. وجود نگاره های متنوع از گرمابه ها تاکیدی بر این مدعاست. بنابراین در این نوشتار به منظور باز شناسی و بازخوانی ساختار و تزئینات آن در نگاره های به جا مانده، به بررسی و مقایسه هر یک پرداخته ایم. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ساختار و تزئینات و راهکارهای بکار گرفته شده در نگاره های گرمابه های به تصویر کشیده شده، در این راستا این پرسش ها به بحث گذاشته می شوند؛ سوالهای این پژوهش عبارتند از: 1- ساختار اجزا و تزئینات در نگاره های گرمابه بر اساس مستندات و متون تاریخی به چه ترتیب بوده است؟ 2- سیر تحول نگاره ها در بین ساختار فضایی و تزئینات هر بخش بر اساس اطلاعاتی که نگاره ها به ما می دهند، به چه ترتیب بوده است؟ روش این تحقیق ، توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. دربخش مبانی نظری این پژوهش با بررسی 22 نمونه نگاره از چهار کتاب مخزن الاسرار نظامی گنجوی، شاهنامه فردوسی، مجالس العشاق و هفت اورنگ جامی صورت گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که سده یازدهم را می توان به مثابه نقط عطفی در نمایش ابعاد ساختاری و تزئیناتی در بین نگاره های بجا مانده در نظر گرفت که با وجود بیشترین اشتراکات در آثار به جا مانده در نگاره ها و بیشترین افتراقات در تزئینات و جزئیات هر یک از نگاره ها داشته که در بعد ساختاری موجود، شباهت های بسیاری نسبت به بعد تزئیناتی را دارا بوده اند. سیر تحول نگاره ها به وسیله کاربرد پرسپکتیو، نمایش افراطی تزئینات و فاصله گرفتن از الگوهای سده های پیشین رفته رفته ارتقا یافته و حتی در بخش هایی نوآوری هایی را در نشان دادن تزئینات، ایجاد نموده است.
تأویل مفاهیم عددی و رموز هندسی نهفته در تزئینات و معماری گنبد سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گنبد سلطانیه یکی از باشکوه ترین آثار معماری ایلخانیان است که در ساختار کالبدی و تزئیناتی آن از مفاهیم اسلامی بهره گیری شده است. هدف از این پژوهش شناخت رموز هندسی نهفته در تزئینات و معماری گنبد سلطانیه است که برمبنای تحلیلی از منظر، قرآن شناسی، احادیث شناسی، علم اعداد، حروف ابجد، علم جفر همراه با نمادشناسی اشکال هندسی و رنگ شناسی در تزئینات و معماری بنا صورت گرفته است. همچنین در تحلیل تناسبات طلایی بنا از نرم افزارهای: ماتریکس فیبوناچی 1.618 2020، تقسیمات طلایی آتریس 2018 ، نسبت طلایی 2020، طراحی با نسبت های طلایی ماتریکس فیبوناچی 2020 استفاده گردیده است. سؤال های تحقیق از این قرار است: 1- معانی و مفاهیم به کار رفته در تزئینات و معماری گنبد سلطانیه با کمک اعداد به چه صورت های هندسی در آرایه های این بنا نمود پیدا کرده است؟ 2- نقش هندسه در ایجاد ارتباطات معنوی میان عوالم خاکی، عرفانی و خلق پیام واحد در آرایه های تزئیناتی گنبد سلطانیه چگونه بوده3- تأثیر پذیری آرایه ها قابل دسته بندی در چندین سطح می باشند؟ روش تحقیق بصورت توصیفی- تحلیل است و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. نتایج پژوهش نشان می دهد، مفاهیم و معانی به صورت های کالبدی (در غالب فرم بنا و سلسله مراتب شکل گیری فضاها)، نمادهای مذهبی ( همچون شمسه ها، اجرام آسمانی)، اشکال خطی (اسما و آیات الهی)، رنگ ها (جهت خلق حس متناسب با فضا) در آرایه ها نمود پیدا کرده اند. بکارگیری اعداد مقدس، نمادها و اشکال مذهبی در ساختارهای فضایی و کالبدی بنا موجب گردیده است تا ارتباط معنوی میان عالم خاکی (مادی) و نور (معنوی) ایجاد گردد. همچنین آرایه های بنا در 5 سطح: اشکال هندسی (مربع، هشت وجهی و دایره)، اعداد (5، 6، 8، 10، 12، 23، 40، 42 و ... 110) اسماء مقدس (الله، محمد (ص)، علی (ع)) و مفاهیم دینی اهل سنت، کاربری فضاها، آیات و احادیث قرآنی در غالب خطوط بنایی در آرایه های گنبد سلطانیه موثر بوده اند دسته بندی می گردند.
سفالینه زرین فام عصر صفوی: بازشناخت فرم، طرح و مراکز ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفالینه زرین فام از جمله زیباترین انواع سفالینه در تاریخ هنر سفالگری اسلامی محسوب می شود که دوره اوج رواج آن در ایران مربوط به عصر سلجوقی است. بر خلاف نمونه های قرون میانی اسلامی، از زرین فام صفوی در حوزه های کیفیت نقوش تزیینی و نیز مراکز ساخت ظروف، اطلاعات ناچیزی موجود است که همین نکته ضرورت انجام تحقیقات علمی را در این زمینه مطرح می سازد. هدف تحقیق کنونی آن است که مهمترین ویژگی های فرمی و نقوش تزیینی ظروف زرین فام مزبور را در انطباق با نظرات محققین سفال اسلامی، شناسایی، طبقه بندی و مورد تحلیل قرار دهد و با توجه به این ویژگی ها، مناطقی را به عنوان مراکز ساخت آنها پیشنهاد نماید. پرسش محوری تحقیق بدین شکل قابل طرح است که: سفالینه زرین فام صفوی دارای چه ویژگیهای فرمی و تزیینی مغفول مانده ای بوده و باتوجه به این ویژگیها در چه مراکزی تولید می شده است؟ در همین راستا جامعه آماری متشکل از بیست و یک نمونه سفالینه زرین فام این دوره انتخاب و در ابعاد فرمی و تزیینی، به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابر مهمترین یافته های تحقیق، سفالینه ها به لحاظ کیفیت رنگی، به سه دسته نقوش زرین بر زمینه سفید، نقوش زرین بر زمینه لاجوردی و دسته ترکیبی با نقوش زرین بر روی لعاب های مجزای سفید و لاجوردی تقسیم می شوند و به لحاظ مضمون نقوش، علیرغم تاثیرپذیری از منظره پردازی چینی، در نوع و جزئیات نقوش و اسلوب اجرا شیوه ای مستقل را نشان می دهند. همچنین تاثیر سبک های هنری عثمانی و گورکانی در زمینه برخی نقوش تزیینی نیز نشانگر تبادلات هنری بین ایران صفوی و این همسایگان است. در رابطه با مراکز تولید این گونه سفالینه هم باتوجه به شباهتهای فرمی و نقشی با سایر گونه های تولیدی یک مرکز، شهرهای تبریز و مشهد در قرن دهم و شهرهای اصفهان و کرمان در قرن یازدهم هجری، به عنوان مهمترین مرکز تولید سفال زرین فام در عصر صفوی پیشنهاد می شود.
تحلیل مضامین و محتوای نقوش ضرب شده بر فلوس های دوره صفوی با تأکید بر نقوش شیر و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گونه های متنوع سکه با جنس، شکل و مضامین مختلف، در هر دوره ای بازتابی از کارکردهای فرهنگی آن دوره بوده و علاوه بر کارکرد اقتصادی، مجموعه ای از ایدئولوژی های نظام حاکم را بروز و ظهور داده اند. مسکوکات دوره صفوی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این آثار بستر و رسانه ای مهم برای حضور و بروز اندیشه ها و باورهای زمانه بوده است؛ در این دوران با رسمی شدن مذهب تشیع و ظهور باورهای اعتقادی جدید، مضامین این نگرش به طُرق مختلف زینت بخش آثار گوناگون و از جمله مسکوکات بوده است. این مقاله با هدف کنکاش در مشخصه های پنهان و کمتر مطالعه شده سکه های مسی یا فلوس های این دوره انجام گرفته است مسئله و مجهول اصلی در اینجا این پرسش است که: انگیزه های بکارگیری نقش «شیر و خورشید» به عنوان یک مضمون نسبتاً پرتکرار در این آثار چیست؟ این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی و رویکردی تاریخی، به مطالعه محتوای مضمون «شیر و خورشید» نقش بسته بر فلوس های رایج اواخر دوران صفوی، بر مبنای پیش متنهایی چون: «محتوای دانش نجومی رایج»، « توصیفات ارائه شده از مضامین شاخص شیعی در فحوای روایات و احادیث» و «توصیفات ارائه شده از مضامین شاخص شیعی در منابع ادبی»، «مضامین نوشتاری سکه های هم عصر» و «بسترهای کارکردی این مسکوکات» پرداخته است. جمع آوری اطلاعات با روش کتابخانه ای و تحلیل آنها بصورت کیفی بوده است. 41 سکه فلوس ضرب شده مزین به نقش شیر و خورشید، که در زمان آخرین پادشاهان صفوی یعنی سلطان سلیمان اول و شاه سلطان حسین، ضرب شده اند، نمونه های مورد مطالعه این پژوهش را شکل می دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بیشترین نقوش ضرب شده بر روی فلوس های صفوی شامل نقوش انسانی، چهارپایان، پرندگان، آبزیان، گیاهان، شکار، سماوی و ترکیبی بوده است؛ همچنین استفاده از نقوش به جای نوشته در فلوس های صفوی، ارتباط مستقیمی با سطح سواد و آگاهی عموم مردم طبقه پایین جامعه، به عنوان مخاطبان این سکه ها، داشته است و در این میان نقش ترکیبی شیر و خورشید بر این فلوس ها، به نوعی معرف یک نشان تصویری پذیرفته شده و قابل فهم در غالب مناطق ایران، به منظور انتقال یکی از اصلی ترین پیام های تشیع یعنی حقانیت حضرت علی (ع) و جانشینی او بعد از پیامبر (ص) بوده است.
تبیین جریان هنر اسلامی در نمایشگاه های جهانی، جشنواره های ملی و دوسالانه های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویدادهای هنری (نمایشگاه ها، جشنواره ها و دوسالانه ها)، زمینه ای برای معرفی، مجموعه سازی و مستندسازی آثار هنر اسلامی بوده اند و نگارش تاریخ هنر اسلامی و گزینش و انتخاب موزه ها را جهت داده اند. هدف مقاله حاضر مطالعه رویدادهای هنر اسلامی و تاثیر آن بر معرفی و نمایش آثار هنر اسلامی است و این پرسش دنبال می شود که رویدادهای هنری در سه گفتمان استعمار، ملی گرایی و جهانی شدن چگونه روایت های متفاوت از هنر اسلامی ارائه می دهند؟ به این منظور با روش مطالعه اسنادی به تحلیل مستندات و گزارش ها درباره رویداهای هنر اسلامی می پردازیم و داده ها و اطلاعات را مبتنی بر «تحلیل روند» سازماندهی می کنیم تا روند برگزاری نمایشگاه ها و تأثیر آن بر نمایش آثار هنر اسلامی روشن شود. یافته های پژوهش سه جریان را در برگزاری رویدادهای هنری متمایز می کند؛ اول، در نمایشگاه های جهانی (که از نمایشگاه 1851 لندن آغاز و تا نمایشگاه هنر محمدی در سال 1910 در مونیخ تداوم یافت)، هنر اسلامی به عنوان هنر شرقی و مستعمراتی معرفی و ارائه شد و روایتی شرق شناسانه بر آن غالب گردید. دوم، در نمایشگاه ها و جشنواره های ملی (که توسط کشورهای تازه استقلال یافته و دولت های تازه تأسیس شده پس از 1920 برگزار می شد)، هنر اسلامی به عنوان میراث فرهنگی و بخشی از دارایی و ثروت ملی به نمایش می آمد و به تدریج روایت ملی گرایانه بر هنر اسلامی غالب شد. سوم این که نمایشگاه هنر اسلامی در سال 1976 پایانی بر جریان پیشین بود و با افول ملی گرایی و برآمدن گفتمان جهانی شدن، نمایشگاه های هنر اسلامی نیز وارد مرحله تازه ای شدند. این بار دوسالانه های هنر معاصر به نمایش و ارائه هنر اسلامی مدرن و معاصر پرداختند. با این حال آنچه در این رویدادها به عنوان هنر اسلامی معاصر ارائه شده، روایتی از هنر معاصر در سرزمین های اسلامی است و بیش از آنکه معرف هنر اسلامی باشد، دربرگیرنده تجربه های هنر معاصر است که اغلب ساختارشکن و انتقادی هستند.
بوم شناسی گیاهی و جانوری در سفال نگاره های قرون 11 تا 13 هجری کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرمان در عصر صفوی و در طی قرون 11 تا 13 ه.ق (16 تا 18م) یکی از مهمترین پایگاه های تولید سفال در ایران بود و تولیدات کارگاه های آن علاوه بر مصارف داخلی به بازارهای اروپایی نیز صادر می شد. به طور کل مصنوعات سفالی این دوران متاثر از چینی های وارداتی و پر طرفدار مینگ و یوان است و بسیاری از الگوها و نقوش آن را تکرار می کند. با این حال سفال نگاره های کرمان با پرهیز از تقلید گری و مثنی سازی صرف، برخی از مولفه های فرهنگ بومی و نیز جلوه هایی از جغرافیای زیستی منطقه را تصویر و تلفیق کرده است. هدف این مقاله پی جویی تاثیر محیط جغرافیایی و زیست بوم گیاهی و جانوری در سفال نگاره های صفوی کرمان است. از این رو پرسش اصلی این پژوهش چنین طرح شده است: جغرافیا و زیست بوم جنوب شرق ایران چه تاثیری بر طرح و نقش سفال نگاره های صفوی کرمان داشته است؟ این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده وداده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است و سفال نگاره ها و کاشی نگاره های صفوی کرمان، با نمونه های طبیعی گیاهی و جانوری منطقه مقایسه و تحلیل شده اند. ضرورت انجام این پژوهش شناسایی بخشی از تاریخ نقاشی ایران و آگاهی از مولفه های اثر گذار در شکل گیری آن است؛ نتایج حاصل آشکار می سازد هنرمندان از جغرافیای زیستی به طریق مستقیم و گاه تلویحی متاثر بوده اند؛ از جمله نقش گل های قرنفل وحشی و برگ های تاک و درختان سرو و بید و پرندگان مهاجر و نقش پر تکرار آهوان متاثر از زیست بوم گیاهی و جانوری منطقه است.
تحلیل تطبیقی عناصر بصری آرایه های گچی گنبد سلطانیه و دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین در یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از فنون و آرایه های وابسته به معماری، استفاده از گچ و آرایه های گچی است که در هر دوره تاریخی قبل و بعد از اسلام از خصایص منحصر به فردی برخوردار بود. هنر گچبری فنی است که توانست با تکیه بر تزئینات اعم از نقوش انتزاعی، هندسی و خوشنویسی شاهکارهای گوناگونی را در هنرهای متعدد از جمله معماری برجای گذارد. از این رو آرایه های گچی گنبد سلطانیه دوره ایلخانی در زنجان و همچنین دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین دوره آل مظفر واقع در یزد نمونه هایی تاریخی شاخص و نفیسی از کاربرد این هنر در معماری به شمار می روند. همچنین ناشناخته ماندن و عدم تحقیق بر این هنر به مرور زمان باعث فراموشی و از بین رفتن آن خواهد شد. اهداف پژوهش حاضر شناسایی، تحلیل و تطبیق ساختارشناسانه ی عناصر بصری به کار رفته در آرایه های گچی و عوامل تأثیرگذار در بناهای مزبور و بررسی تاثیر پذیری آنها از یکدیگر است تا با شناختن آنها هم به باز آفرینی نقوش و هم به شناخت تمایزات شیوه های طراحی و اجرایی آرایه های گچی بپردازد؛ زیرا نبود شناخت کافی از تاثیرات متقابل بناهای دوره ایلخانی باعث شده است تا خلأ ای در دسته بندی آرایه های گچی دوره ایلخانی به وجود بیاید لذا پژوهش حاضر به رفع این خلأ موجود در گونه شناسی آرایه های گچی این دوره و آشکار شدن نکات پوشیده از هنر دوره ایلخانی کمک کند. این پژوهش حول محور سه سؤال اساسی سازماندهی شده است:1- آرایه های گچی در گنبدسلطانیه و دو بقعه ی سید رکن الدین محمد و سید شمس الدین از چه عناصر بصری تشکیل شده است و دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 2-وجوه اشتراک و افتراق در سه بنای مذکور چیست؟ 3- امکان چه اثرات متقابلی در این سه بنا وجود دارد؟وش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و «تطبیقی-مقایسه ای» و شیوه ی گردآوری اطلاعات بصورت میدانی و کتابخانه ای است. نتایج مطالعات نشان داد: عناصر بصری آرایه های گچی بناهای نامبرده در سه دسته نقوش گیاهی، هندسی و خوشنویسی طبقه بندی می شوند. ویژگی های عناصر بصری آرایه های گچی دو بنای دوره آل مظفر در یزد متاثر از گنبد سلطانیه و تنوع کتیبه های گچی گنبد سلطانیه بیشتر از دو بنای منتخب در یزد بوده و در هر سه بنا نقوش اسلیمی، گره های هندسی، خطوط ثلث و کوفی مشاهده شده است.
مطالعه تطبیقی نقشمایه گریفین در ایران و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گریفین موجودی است که از ترکیب دو حیوان شیر و عقاب متولد شده و قدرت زمینی شیر را به نیروی آسمانی عقاب پیوند می دهد. این ویژگی، آن را به یکی از کامل ترین نمادهای قدرت و پادشاهی تبدیل کرده است. هنرمندان عیلامی برای اولین بار این نقش مایه را ابداع نموده اند ولی نمونه های آن در اغلب تمدن ها ازجمله بین النهرین، مصر و یونان به کار رفته است. مسئله اصلی پژوهش بررسی تغییرات نقشمایه تحت تأثیر باورهای اسطوره ای این دو سرزمین است. اهدف پژوهش عبارتند ازالف- بررسی میزان شباهت ها و تفاوت های ظاهری نقش مایه وب- تحلیل مضامین مرتبط با نقشمایه در این دو سرزمین. در نهایت پژوهش به دو پرسش پاسخ می دهد: 1- شباهت ها و تفاوتهای نقشمایه در ایران و یونان چیست؟ 2 - تأثیر باورهای اساطیری بر شیوه های کاربرد نقشمایه و تغییرات فرمی آن، چیست؟ در این پژوهش 145 نمونه تصویر گریفین با شیوه نمونه گیری "انتخابی هدفمند"، گردآوری و بررسی شده اند. روش پژوهش تحلیل محتواست. در تجزیه و تحلیل داده ها از دو شیوه ماتریسی و تحلیل محدوده ای استفاده شده است. نتایج نشان می دهدشکل و مضمون گریفین های یونانی تحت تأثیرفرم و مضمون در گریفین های ایرانی است. از دوره اشکانی بازنمایی گریفین با دهان باز در ایران متداول شده و این شکل در یونان به اصلی ترین شکل گریفین تبدیل شده است. در یونان ساخت سردیس گریفین متداول است اما در ایران حکاکی و حجاری آن رواج دارد. گریفین در ایران در بسیاری موارد در کنار پادشاه بازنمایی می شود، همچنین با سمبلهای گیاه زندگی، حلقه بالدار ارتباط می یابد. اما در یونان در کنار ایزدان تصویر شده است. در هر دو تمدن،گریفین قوی ترین نماد قدرت است. در ایران با ایشنوشیناک و میترا(مهر)، در یونان با آپولو، آتنا و دیونیسوس ارتباط می یابد. این موجود با نمادهای ایزدی مرتبط با خورشید و روشنایی پیوند خورده است و به عنوان نماد محافظت،روشنایی وخرد شناخته می شود.
تطبیق شکلی نگاره های افلاک در نسخه های عربی (678 ق)، فارسی (898 تا 997 ق)، عربی (1148 تا 1168 ق) «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» قزوینی و کتاب «التفهیم لاوایل صناعه التنجیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مضامین و مطالب عجیب و شگفت آور این جهان در دوره های مختلف مطرح بوده و علاوه بر تألیف آنها توسط عالمان، کتابت این نسخ نیز مورد توجه قرار داشته است. معمولاً نگاره هایی نیز، مبین مفاهیم و همچنین زینت بخش متون این نسخ بوده اند. یکی از قدیمی ترین این متون، عجایب نامه ها هستند. در این نسخ مضامین توسط تصاویر، بیانی واضح تر یافته اند. کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی از جمله این آثار است که به چند زبان ترجمه و همچنین محتوای آن به تصویر کشیده شده است. پژوهش حاضر با هدف کشف و تبیین ارتباط بین مضامین و نگاره های افلاک در کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" و به منظور پاسخ به این سوال انجام شده است که چه ارتباطی بین متن و نگاره های کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و متن کتاب "التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وجود دارد؟ روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، با رویکردی تطبیقی بوده و اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. سپس نگاره های بخش افلاک با متن کتاب قزوینی و متن کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" که حاوی نظرات ابوریحان بیرونی در مورد نجوم است، در تطبیق قرار گرفته اند. این پژوهش، پس از تجزیه و تحلیل کمی وکیفی موارد، به این نتیجه رسیده است که مضامین و نگاره های افلاک در سه نسخه عربی(678ق)، فارسی(898 تا 997ق)، عربی (1148 تا 1168ق)کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی با یکدیگر ارتباط داشته، اما محتوا برای تصویرگری کافی نبوده و نگارگران برای ابداع نگاره ها، به اطلاعات دیگر متون، از جمله، کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وابسته بوده اند. لذا با توجه به اینکه نگارگری عجایب نامه ها مبتنی بر متن بوده، در صورت کمبود اطلاعات، این فقدان، از طریق دریافت اطلاعات از منابع دیگر رفع شده است.