مجیدرضا  مقنی پور

مجیدرضا مقنی پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۳ مورد.
۱.

مطالعه ماهیّت، کارکرد و تجسم «عدد» در آگاهی اسطوره ای از منظر ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۲۳
«اسطوره» از دیدگاه ارنست کاسیرر فیلسوف بزرگ نوکانتی، ابتدایی ترین و در عین حال متفاوت ترین شیوه شناختی انسان است. به زعم وی انسان برای آگاهی از هستی خود و پیرامونش، به یکباره از فرم تعقلی شناخت آغاز ننموده و پیش از آن، دوره ای طولانی را با معرفتی ابتدایی سر کرده  است که این فرم آغازین معرفتِ انسانی تحت عنوان «آگاهی  اسطوره ای» به ما معرفی می گردد. ادراکات و جهان شکل یافته در این فرم از آگاهی، محتواها و ویژگی هایی دارد که فهم و پذیرش آنها با معیارهای دانش نظری امروز چندان آسان نیست؛ لذا این محتواها را می بایست در چارچوب دستگاه شناختی اسطوره ای مورد مطالعه قرار داد. در آگاهی اسطوره ای مقوله هایی مانند «فضا»، «زمان» و «عدد» به مانند آگاهی عقلانی امروز، تحت عنوان «واسطه های ادراکی» به ما معرفی می شود؛ اما ماهیت، کارکرد و تجسم این واسطه ها در آگاهی اسطوره ای کاملاً متمایز از ادراک امروز ما از آنهاست. مسئله اصلی در این پژوهش، شناسایی ماهیّت «عدد اسطوره ای» و آبشخورهای هویت دهنده به آن است. برای نیل به این هدف، با مطالعه دقیق آثار و دیدگاه های کاسیرر، علاوه بر شناسایی ماهیت، جایگاه و نوع تجسم عدد در آگاهی اسطوره ای، به بررسی عوامل شکل دهنده ماهیت خاص عدد در این فرم از آگاهی پرداخته می شود.
۲.

مطالعه تنوع و پراکنش کارگاه های صنایع دستی چوبی و حصیری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۱۴
شیراز با دارا بودن بیش از 80 رشته و زیررشته فعال یکی از قطب های صنایع دستی کشور است؛ به همین جهت از طرف سازمان جهانی یونسکو در سال 1398 شیراز به عنوان شهر جهانی صنایع دستی ثبت شد. گروه صنایع دستی چوبی و حصیری بعد از گروه دست بافته های داری و غیر داری از نظر کمّی بیشترین صنعتگران را به خود اختصاص داده است. هنر خاتم، معرق چوب و منبت چوب در بین مردم از شناخته شده ترین آنهاست. بعضی از رشته های صنایع دستی چوبی و حصیری شیراز در کارگاه های خانگی و بعضی دیگر در کارگاه های کوچک یک الی سه نفره انجام می شود. این پژوهش که با هدف شناسایی، جمع آوری، طبقه بندی کارگاه های صنایع دستی چوبی و حصیری شیراز به لحاظ پراکندگی جغرافیایی، تعدد کارگاه ها، سهم این گروه در تولید ناخالص ملی، شناسایی خاندان های باسابقه و نیروی انسانی شاغل انجام شده است، به این پرسش پاسخ خواهد داد که صنایع دستی تنوع، پراکنش جغرافیایی، فراوانی کارگاه های صنایع دستی چوبی و حصیری به تفکیک رشته، همچنین سهم این گروه در تولید ناخالص ملی و مناسبات خانوادگی در شهر شیراز چگونه است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با ابزار کارت مشاهده و پرسش نامه بر پژوهش های میدانی استوار بوده و با استفاده از روش گلوله برفی اطلاعات تکمیلی به دست آمده است. در قسمت تجزیه وتحلیل از روش های کیفی و در قسمت های لازم به شکل جدول، نمودار اطلاعات لازم ارائه شده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که تعداد 1360 صنعتگر در 1183 کارگاه صنایع دستی چوبی و حصیری در 16 رشته فعالیت می کنند و همچنین این کارگاه ها در مناطق 5و 4 و 8 شیراز به نسبت بیشتر پراکنده هستند.  
۳.

تحلیل مضامین و محتوای نقوش ضرب شده بر فلوس های دوره صفوی با تأکید بر نقوش شیر و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۲۲
گونه های متنوع سکه با جنس، شکل و مضامین مختلف، در هر دوره ای بازتابی از کارکردهای فرهنگی آن دوره بوده و علاوه بر کارکرد اقتصادی، مجموعه ای از ایدئولوژی های نظام حاکم را بروز و ظهور داده اند. مسکوکات دوره صفوی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این آثار بستر و رسانه ای مهم برای حضور و بروز اندیشه ها و باورهای زمانه بوده است؛ در این دوران با رسمی شدن مذهب تشیع و ظهور باورهای اعتقادی جدید، مضامین این نگرش به طُرق مختلف زینت بخش آثار گوناگون و از جمله مسکوکات بوده است. این مقاله با هدف کنکاش در مشخصه های پنهان و کمتر مطالعه شده سکه های مسی یا فلوس های این دوره انجام گرفته است مسئله و مجهول اصلی در اینجا این پرسش است که: انگیزه های بکارگیری نقش «شیر و خورشید» به عنوان یک مضمون نسبتاً پرتکرار در این آثار چیست؟ این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی و رویکردی تاریخی، به مطالعه محتوای مضمون «شیر و خورشید» نقش بسته بر فلوس های رایج اواخر دوران صفوی، بر مبنای پیش متنهایی چون: «محتوای دانش نجومی رایج»، « توصیفات ارائه شده از مضامین شاخص شیعی در فحوای روایات و احادیث» و «توصیفات ارائه شده از مضامین شاخص شیعی در منابع ادبی»، «مضامین نوشتاری سکه های هم عصر» و «بسترهای کارکردی این مسکوکات» پرداخته است. جمع آوری اطلاعات با روش کتابخانه ای و تحلیل آنها بصورت کیفی بوده است. 41 سکه فلوس ضرب شده مزین به نقش شیر و خورشید، که در زمان آخرین پادشاهان صفوی یعنی سلطان سلیمان اول و شاه سلطان حسین، ضرب شده اند، نمونه های مورد مطالعه این پژوهش را شکل می دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بیشترین نقوش ضرب شده بر روی فلوس های صفوی شامل نقوش انسانی، چهارپایان، پرندگان، آبزیان، گیاهان، شکار، سماوی و ترکیبی بوده است؛ همچنین استفاده از نقوش به جای نوشته در فلوس های صفوی، ارتباط مستقیمی با سطح سواد و آگاهی عموم مردم طبقه پایین جامعه، به عنوان مخاطبان این سکه ها، داشته است و در این میان نقش ترکیبی شیر و خورشید بر این فلوس ها، به نوعی معرف یک نشان تصویری پذیرفته شده و قابل فهم در غالب مناطق ایران، به منظور انتقال یکی از اصلی ترین پیام های تشیع یعنی حقانیت حضرت علی (ع) و جانشینی او بعد از پیامبر (ص) بوده است.
۴.

تأثیر طبقه و سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بر سلایق هنری (مورد مطالعه: شهر شیراز، سال 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۲۲
سلیقه یکی از دال ها و عناصر اصلی هویت اجتماعی است که مورد توجه بسیاری از جامعه شناسان نیز قرار گرفته است که یکی از مهم ترین آن ها پی یر بوردیو می باشد. بوردیو از جامعه شناسانی است که با الهام از سنت فرانسوی مطالعات قشربندی و تکثرگرایی وبر، از سلیقه به عنوان حالتی مکتسب در ایجاد تمایزات اجتماعی نام می برد. بوردیو تفاوت در سبک زندگی و به تبع آن تفاوت در سلایق زیبایی شناختی را جلوه ای از تفاوتِ طبقه ی اجتماعی می دانست. او مدعی بود که فرهنگ همواره مُهر طبقه ی اجتماعی را بر پیشانی دارد که سلطه ی طبقاتی را بازتولید می نماید و سلطه ی طبقاتی از طریق تحمیل فرهنگی را نوعی خشونت نمادین می نامید. مقاله ی حاضر، پیمایشی درخصوص تأثیر طبقه و سرمایه های فرهنگی و اجتماعی بر سلایق هنری براساس دیدگاه پی یر بوردیو می باشد. در پژوهش حاضر که در میان شهروندان شهر شیراز و در سال 1398 صورت پذیرفته است، در ابتدا و با استفاده از منابع موجود معیارهای لازم جهت تدوین پرسشنامه تبیین گردیدند و تعداد 363 پرسشنامه میان شهروندان شهر شیراز تقسیم گردید که در نهایت می توان مهم ترین یافته های پژوهش را در موارد زیر خلاصه نمود: تاثیر طبقه بر سلیقه ادبی و موسیقیایی، تأثیر سرمایه فرهنگی بر سلیقه ادبی و سینمایی، تأثیر تحصیلات فرد بر سلیقه ادبی، موسیقیایی و سینمایی، تأثیر رشته تحصیلی بر سلایق ادبی، موسیقیایی و سینمایی.
۵.

مطالعه تطبیقی فضای کالبدی کلیسا و مسجد بر پایه مبانی انسان شناختی مسیحیت و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۸
بناهای مذهبی در ادیان گوناگون یک هدف مشترک دارند: ایجاد فضایی معنوی برای نیایش. این کار در سایه پشتوانه ها و اعتقادات مذهبی هر دین صورت می پذیرد و در اشکال منحصربه فردی بروز می یابد. هدف پژوهش حاضر مقایسه فضای کالبدی کلیسا و مسجد بر پایه مبانی انسان شناختی ادیان مسیحیت و اسلام است. مسئله اصلی در اینجا یافتن رابطه ای معنادار میان جایگاه انسان در معارف دین مسیحیت و اسلام با فضای کالبدی کلیسا و مسجد است و اینکه چگونه می توان از برقراری این ارتباط، در جهت آشکار ساختن عوامل و وجوه پنهان و مؤثر بر شکل گیری فضای کالبدی کلیسا و مسجد بهره برد؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و از میان متون مقدس و منابع دینی دو آیین جمع آوری شده است. همچنین فضای کالبدی کلیساهای «گوتیک» و مساجد «مکتب اصفهان» به عنوان نمونه هایی از شاخص ترین مکاتب معماری دینی، پیکره مطالعاتی این پژوهش را می سازند. براساس یافته های پژوهش، معماری کلیسا بر فاصله و عظمت پروردگار و سلطه او بر بنده خاطی و آلوده سرشت تأکید می ورزد، درحالی که معماری مسجد این عظمت را در وحدت میان معبود با عابدِ پاک سرشت جست وجو می کند.
۶.

بازشناسی قالی های عثمانی با تاکید بر عوامل تاثیرگذار هنر ایرانی بر شکل یابی و گسترش آن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۵
قالی عثمانی دارای گستره وسیعی از طرح و نقش، رنگ و بافت بوده که در تاریخ قالیبافی جهان اهمیت خاصی دارد. در مدت حکومت عثمانیها (1299-1922م) تولید قالی نسبت به دوره پیشین توسعه بیشتری پیدا کرد به گونه ای که قرن شانزدهم و نیمه اول قرن هفدهم میلادی باشکوه ترین این دوره تلقی می شود. با بررسی قالی های عثمانی میتوان ردپای هنر ایران را ملاحظه کرد. نفوذ هنر ایران در قالی عثمانی بعد از فتح استانبول (1453م) شدت بیشتری میگیرد و آثار آن، در تغییر طرح و نقش و بافت قالی ها دیده می شود. به همین منظور، میتوان قالی عثمانی را در دو گروه، دسته بندی کرد. هدف این مقاله، بازشناسی قالی های دوره عثمانی و عوامل تاثیرگذاری هنر ایران، در شکل گیری قالی های گروه دوم این دوره است. براین اساس پرسش های مقاله حاضر این است؛ چه قالیهایی از گروه دوم قالی های دوره عثمانی تحت تاثیر نفوذ هنر ایران بافته شده است؟ چه عواملی زمینه ساز تاثیر هنر ایران بر شکل دهی به قالی های عثمانی شدند؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی تطبیقی است، گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بخشی از تصاویر از طریق جستجو در موزه ها تهیه شده است. یافته های تحقیق نشان میدهد که نفوذ فرهنگ و هنر ایرانی از طریق مهاجرت اجباری و اختیاری هنرمندان به دربار عثمانی، هدایای پادشاهان، غارت و چپاول آثار هنری ایران توسط عثمانی در زمان اشغال، صادرات قالی ایران به عثمانی از عوامل تاثیرگذار بر هنر قالیبافی عثمانی بوده است.
۷.

مطالعه ویژگی های طرح و نقش، رنگ و بافت قالی های عشایر عرب خمسه اسکان یافته در روستاهای شهرستان سرچهان (مطالعه موردی: طایفه غنی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۱
بیان مسئله: ایل خمسه به همراه ایل قشقایی از ایلات تولیدکننده قالی در استان فارس محسوب می گردد. طایفه غنی از ایل عرب خمسه از معروف ترین طایفه قالی باف این ایل می باشد. این طایفه در طول سه دهه اخیر به صورت خودجوش و هدایت شده در روستاهای شهرستان سرچهان ساکن شده اند. از زمان اسکان تاکنون، قالی بافی در این روستاها ادامه داشته است. این مقاله به دنبال پاسخ دهی به این پرسش هست که وضعیت کنونی قالی بافی طایفه غنی در روستاهای سرچهان از نظر طرح و نقش، رنگ و ساختار بافت چگونه است؟ هدف: شناسایی ویژگی های فنی و فرمی قالی طایفه غنی اسکان یافته در روستاهای سرچهان هدف این پژوهش می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و انتخاب نمونه ها تصادفی بوده است، به جز بخش های تاریخی که از طریق مطالعه کتابخانه ای به دست آمده، بخش اعظم گردآوری اطلاعات مقاله بر پژوهش های میدانی استوار است که از منطقه به دست آورده شده است و در بخش تخصصی این پژوهش ابزار گردآوری اطلاعات کارت مشاهده می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش بر اساس تحلیل ۲۸ تخته قالی نشان می دهد طرح ترنجی، لچک ترنجی، سه ترنجی، چهار ترنجی و چند ترنجی (ترنج دو ردیفه) از اصلی ترین و متنوع ترین طرح قالی این طایفه می باشد که در آن ترنج ها به هم پیوسته و در نمونه لچک دار نیز لچک ها به هم پیوسته هستند، نقوش گیاهی، جانوری و انسانی به شکل هندسی و الگوپذیری از طبیعت پیرامون و همچنین با تکیه بر باورها و اعتقادات آن ها بافته شده، نقوش مرغ و درخت به اشکال گوناگون از بسامد بیشتری برخوردارند. و در نمونه های متأخر از تعدد و تنوع نقوش کاسته شده و نقوش غیرهندسی به صورت طبیعی استفاده شده است. از نظر فنی، ساختار بافت با استفاده از گره متقارن، مواد اولیه پشمی (تار، پود، پرز) و چله کشی ثابت می باشد. الیاف به کار رفته با مواد شیمیایی رنگرزی شده که رنگ زمینه تمام قالی مورد بررسی لاکی بود.
۸.

واکاوی آداب و اصول هنرآموزی برمبنای فتوت نامه ها و مقایسه آن با شیوه های آموزش دانشگاهی (مطالعه موردی: کارشناسی هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۷۷
با توجه به ویژگی های هنر اسلامی و ضرورت احیاء و تقویت آنها، امروزه برنامه هایی برای آموزش و تربیت نیروهای متخصص در سطح آموزش عالی شکل گرفته که رشته کارشناسی هنر اسلامی با تجربه پانزده ساله از مهم ترین آنهاست. نقد این دوره و بررسی انطباق مولفه های آموزشی آن با آداب تربیتی هنرآموزان این هنرها در گذشته ضروری به نظر می رسد. بنابراین ضمن شناسایی آداب و ویژگی های تربیتی و آموزشی در جوامع گذشته (با استناد به فحوای فتوت نامه ها) و نیز برنامه های آموزشی دوره کارشناسی هنر اسلامی، مواردی چون: «هدف»، «اصول و مبناها»، «روش»، «شرایط استاد» و «شرایط شاگرد» در دو شیوه مورد مقایسه قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج این پژوهش مشخص نمود که هر چند اهداف آموزشی در هر دو شیوه تا حدودی بر هم منطبق بوده اند، اما به علت غالب بودن ساختار و نظام آموزشی ترمی واحدی در آموزش دانشگاهی، مواردی چون اصول و روش های آموزشی و شرایط استاد و شاگرد، تفاوت بسیاری با آموزش سنتی این هنرها دارد؛ به طوری که در شیوه جدید، ماهیت و مقصد آموزش به شیوه ای دگرگون آشکار می شود.
۹.

تحلیل محتوای مقالات فصلنامه مطالعات مدیریت گردشگری (1391-1398) بر مبنای الگوی مشارکت نویسندگان و ویژگی های روش شناسی، استنادی و عملکردی مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۴۵
مطالعه روند تولید مقالات علمی در هر حوزه دانشی، از یک سو می توانند تصویری شفاف از خط سیر علمی یک نشریه ارائه دهد و از سوی دیگر، شکاف ها و خلأهای پژوهشی  را در آن حوزه، شناسایی نماید. در این میان بررسی پژوهش های انتشار یافته در حوزه گردشگری، می تواند درک صحیحی از رویکردهای نظری، روش ها و تکنیک های مورد استفاده محقق و چگونگی پیشرفت نظری و روشی در این حوزه را فراهم سازد و اطلاعاتی مستند در خصوص سیر تحول و روند انجام این پژوهش ها در طول یک دوره زمانی مشخص ارائه دهد؛ ضمن آنکه  چشم اندازی شفاف در زمینه محدودیت ها، آسیب ها و موارد نیازمندِ توجه بیشتر را، برای پژوهشگران و نیز مدیران و برنامه ریزان این حوزه فراهم می آورد. مسئله اصلی این پژوهش، شناخت مقالات علمی منتشر شده در نشریه «مطالعات مدیریت گردشگری» بر مبنای چهار مؤلفه: ویژگی ها و الگوی مشارکت نویسندگان، ویژگی های روش شناسی، استنادی و عملکردی مقالات است. روش پیشبرد پژوهش توصیفی بوده و به طور خاص از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای و شیوه تحلیل آنها کمّی است. نمونه های مورد مطالعه تع داد 219 مقاله(N=219)، شامل کلیه مقالات انتشار یافته در نشریه مطالعات مدیریت گردشگری، طی سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۸ در ۸ دوره  و ۳۲ شماره(۴۸-۱۷) است. نتایج این پژوهش ضمن ارائه تصویری روشن از الگوهای مشارکتی نویسندگان و نیز ویژگی های روش شناسی، عملکردی و استنادی مقالات، خط سیر و روند ثبات یا تغییرات به وجود آمده در هر یک از الگوها و ویژگی های مورد مطالعه در این نشریه را طی هشت سال، آشکار نموده است.
۱۰.

تحلیل فرم و محتوایِ نمادینِ حرکات نمایشی- آیینیِ قَرسه ای کُرمانج های شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۱۵
افکار، اندیشه ها و جهان بینی ها به عنوان مولفه هایِ غیرمادی فرهنگ از دیرباز تاکنون در قالب هایی مادی همچون رقص، نمایش، بازی و موسیقی نمود پیدا کرده و حفظ می شوند. نوعی از حرکات نمایشی - آیینی در میان قوم کُرمانج ساکن در شمالِ خراسان رواج دارد که تحتِ عنوان «لیستِک» شناخته می شود؛ این رقص یا بازی را می توان به عنوان یکی از نمودهای مهم فرهنگی این قوم برشمرد که خود متاثر از افکار و اندیشه ها، سبک زندگی و هویتِ تاریخی کُرمانج های این منطقه می باشد. هدف پژوهش حاضر، توصیف و تحلیل این رقص ها جهت شناخت هر چه بهتر یکی از جلوه های شاخص هویت تاریخی این قوم بوده است. بر این مبنا، سوال اصلی پژوهش این گونه شکل می یابد که ساختار فرمی و محتوای نمادین حرکات آیینی نمایشی قَرسه ای کُرمانجی چگونه است؟ با این هدف و بر اساس فعالیتی کتابخانه ای - میدانی، به تحلیل ساختار فرم و محتوای نمادین منتخبی از این لیستِک ها پرداخته شده است. بر مبنای نتایج پژوهش لیستِک های کُرمانجی چه به لحاظ ساختار و فرم اجرا و چه به لحاظ محتوا، متاثر از هدف مهاجرت این قوم از موطن اصلی خود، جهت دفاع و حراست از مرزهای شمال شرقی ایران بوده است؛ به همین منظور، غالبِ حرکات  لیستِک بازان در این بازی ها مُعرّف ماهیتی جنگاورانه و نظامی و با هدف حفظ و تقویت استقامت و نیروی بدنی و قوای جنگی آنها می باشد.
۱۱.

نقد نگاره «مجلس همایون و اکبر» از مجموعه مُرقع گلشن با تاکید بر انواع حضورِ هنرمند در اثر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۳۹
در فرآیند شکل دادن به یک اثر هنری، هنرمند، یا خود را مکلف به اصول سبکی و مکتبیِ خاصی می داند، یا پا را از آن فراتر می نهد و خود پایه های سبک دیگری را بنا می گذارد. در این میان در آثاری که رمزگان سبکی و مکتبی، حضور پررنگی را داشته باشند، مجال برای حضور رمزگان شخصی هنرمند، یا به نوعی حضورِ مولف اثر، کمتر فراهم می گردد. نگارگری ایرانی از جمله هنرهایی است که به خاطر حضور سنگینِ قواعد سبکی و مکتبی، حضور مولف در آن با چالش ها و محدودیت های بسیاری مواجه است؛ اما به نظر می رسد در بسترهایی که نگارگران ایرانی توانسته اند تا حدودی خود را از این قیود برهانند، گونه هایی از حضور این رمزگان شخصی را نیز رواج داده اند. یکی از این بسترها، مکتب موسم به «هند و ایرانی» است که پایه های آن توسط هنرمندان ایرانی در سرزمین هندوستان بنا گردید. این پژوهش به تحلیل سبکی و موضوعیِ نگاره «مجلس همایون و اکبر» از این مکتب می پردازد. اساس پژوهش بر این فرض استوار بوده که این اثر نمونه ای متمایز به لحاظ بکارگیری شکل های متفاوت حضور هنرمند در یک نگارگری شرقی می باشد؛ لذا سوال اصلی را می توان اینگونه مطرح نمود که:  انواع  مختلف حضورِ هنرمند در نگاره «مجلس همایون و اکبر» چگونه است؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است که در فرآیند آن لایه های سبکی، نوشتاری و مضمونی نگاره مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که وفاداری سبکیِ هنرمند اثر به سنتِ ایرانی مکتب تبریز به ویژه تحرک و پویاییِ پیکره ها و نوع ترکیب بندیِ نگاره های بهزاد، ثبتِ رقم هنرمند در کتیبه نگاره و نیز در متن خود اثر، از نمونه رمزگان شخصی هنرمند در اثرِ مورد مطالعه است. همچنین در اینجا و در پدیده ای بسیار کم سابقه در هنر مشرق زمین، شاهد حضور تصویریِ خودِ هنرمند در نگاره و نیز بازنمودِ تصویری از کل نگاره در اثر می باشیم، که این شکل های حضور هنرمند علاوه بر این که مهم ترین شکل حضور مولف در اثر مورد بحث بوده، مجلس همایون و اکبر را به اثری متمایز بدل می سازد
۱۲.

تحلیل تماتیک شیوه های مصرف آثار نقاشی (مطالعه موردی، شهر شیراز، سال 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۳۳
مصرف کالاهای مختلف حاوی کارکردها و معانی مختلفی برای هر فرد خاص در هر جامعه ی خاص می باشد. تجارب مصرفی در حیطه آثار هنری نیز به مصرف کنندگان معانی مختلفی را ارائه می دهد و به آن ها در ساخت هویت خویش کمک می کند. در مقاله حاضر نیز شیوه های مصرف آثار هنری (نقاشی) مورد بررسی قرار گرفته است. تکنیک گردآوری داده ها مصاحبه ی عمیق بوده است و مشارکت کنندگان براساس روش نمونه گیری نظری انتخاب و یافته ها از طریق تحلیل تماتیک تحلیل شده اند. برای کفایت نمونه نیز از معیار اشباع تماتیک استفاده گردیده است که در نهایت تعداد 16 نفر در این پژوهش شرکت کرده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در مصرف آثار نقاشی علاوه بر ارزش های زیبایی شناختی و اقتصادی، ارزش هویتی نیز توسط افراد مورد توجه قرار گرفته است. در واقع آزادی مصرف سبب آزادی انتخاب هویت شخصی و پذیرش یک تصویر و قریحه ی مطابق با ترجیحات شخصی گشته که به واسطه ی مصرف و نمایش ابژه هایی معین که دلالتی فرهنگی دارند شکل می گیرد.
۱۳.

شاخصه های قلم نستعلیق نزد خوش نویسان شیراز در دورۀ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۵۶
در میان خطوط اسلامی، خط نستعلیق به عنوان دومین قلمی که شاکلۀ آن متکی بر دور و انحنا است، از ابداعات خاص ایرانیان به شمار می رود. در این میان، شیراز در دورۀ قاجار به عنوان یکی از مراکز اصلی این خط معرفی شد؛ به طوری که شمار قابل ملاحظه ای از هنرمندان خوش نویس شیرازی، در این دوره، چه در شیراز و چه در پایتخت، هر یک مروج سبک و شیوه ای خاص در نستعلیق بودند. پژوهش پیش رو با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی شاخصه های قلم نستعلیق در شیراز عصر قاجار می پردازد. در این فرآیند، ضمن واکاوی نقش خوش نویسان شیرازی در گسترش خط نستعلیق، ویژگی های شاخص قلم چهار خوش نویس برجستۀ شیرازی عصر قاجار یعنی آقافتحعلی حجاب شیرازی، میرزا علی نقی شیرازی، میرزا اسدالله شیرازی و محمدحسین شیرازی را آشکار می سازد.
۱۴.

واکاوی ماهیت «علیّت» در فرم غیرتعقلیِ شناخت برمبنای رهیافت ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۶۷
«علیّت» از جمله مفاهیمی است که پیشینه ای طولانی در فلسفه و شناخت انسانی دارد. انسان از همان آغاز حیات، خواهان کشفِ چرایی و علت پدیده ها بود؛ این مفهوم در تاریخ اندیشه های فلسفی، فراز و نشیب های زیادی را پیموده است، زیرا پاسخ های ارائه شده برای علتِ پدیده ها، به طور کامل متاثر از نوع آگاهی و شناخت انسان در گستره های تاریخی و جغرافیایی مختلف بوده است؛ آگاهی ها و شناخت هایی که اندیشمندانی مانند ارنست کاسیرر معتقد بودند که پیوسته الگویی عقلانی نداشته است. به زعم کاسیرر الگوهای غیرعقلانی نیز در شکل بخشی صورت های شناختی انسان دخیل بوده اند؛ شناختی که وی از آن با عنوان «آگاهی اسطوره ای» یاد می کند. هدف از نگارش این مقاله، معرفی انواع روابط علیّتی در این غیر تعقلی ترین فرمِ شناختی انسان است که بر این اساس با استناد به مبانی، قوانین بنیادین و دیگر آبشخورهای آگاهی دهنده در این آگاهی، به بازکاوی، توصیف و تحلیل انواع روابط عِلّی در این فرم شناختی پرداخته شده است.
۱۵.

ارائۀ الگویی برای شکل دهیِ موضوع در مطالعات و پژوهشهای تطبیقی در حوزۀ هنر با تاکید بر مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۴۸
ملاحظه پژوهش تطبیقی به عنوان یک "فرآیندِ مجزا و متفاوتِ تحقیقی"، مسئله ای بوده که حداقل در کشور ما چندان به آن پرداخته نشده است و غالب پژوهش هایی که تحت عنوان "تطبیقی" انجام گرفته ، کمتر به گونه متفاوتی نسبت به روش های معمول تحقیقی اشاره داشته اند. از سوی دیگر، به نظر می رسد با اهمیت یافتن تعامل میان حوزه های دانشی و ظهور مطالعات میان رشته ای، بتوان الگوهایی کاربردی را برای شکل دادن به موضوعات تطبیقی در حوزه هنر ارائه داد. بر همین اساس، سؤال اصلی در پژوهش پیش رو این است که زیرشاخه های مطالعاتی حاصل از ارتباط موضوعات حوزه هنر با دیگر حوزه های دانشی، بر مبنای مبانی نظری و دسته بندی های ارائه شده در "مطالعات میان رشته ای"، کدام هستند؟ و هدف، توسعه الگوهای پیشین و ارائه چارچوبی شناختی و کاربردی برای شکل دهی موضوع در این گروه از مطالعات و پژوهش ها است. این مقاله با روشی توصیفی و با اتکا به فرآیند و نتایج سایر پژوهش های مرتبط، سعی در کامل کردن الگوهای ارائه شده برای شکل دهی و دسته بندی پژوهش ها و مطالعات تطبیقی در حوزه هنر بر مبنای دو مؤلفه "نوع ارتباط پیکره های مطالعاتی حوزه هنر با دیگر حوزه های دانشی" و نیز "گستره های زمانی و مکانی پیکره های مطالعاتی مورد تطبیق" دارد؛ در این میان به طور خاص، دسته بندی پنج گانه ذکرگو از پژوهش های تطبیقی هنر، مبنای این تحقیق قرار گرفته است. جمع آوری اطلاعات، به صورت کتابخانه ای و تحلیل اطلاعات، با روشی کیفی انجام گرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش، انواع شکل های تعاملی حوزه های دانشی دیگر با حوزه مطالعاتی هنر را می توان در دو گروهِ کلی، مطالعات میان رشته ای و درون رشته ای که حاصل گفتمان ها و تعاملاتِ درونیِ رشته های هنری در قالب زبان ها و رسانه های مختلف هنری هستند، جای داد. همچنین، در خصوص دسته بندی پژوهش های تطبیقی در حوزه هنر بر مبنای گستره زمانی و مکانیِ پیکره های مطالعاتی، مواردی همچون تطبیق های تمهیدی و تطبیق هایی با هدف طبقه بندی نیز به الگوی ذکرگو اضافه شدند.
۱۶.

مطالعه ماهیت «فضای اسطوره ای» برمبنای آرای ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۰۶
«اسطوره» ازمنظر ارنست کاسیرر، فیلسوف بزرگ نوکانتی، یکی از اولین و مهم ترین فرم های شناختی است. انسان برای آگاهی از هستی، به یک باره از فرم تعقلی شناخت آغاز نکرده و پیش از آن، دوره ای طولانی از زندگی خویش را با معرفتی ابتدایی سر کرده است که این فرم آغازین معرفتِ انسانی با عنوان «آگاهی اسطوره ای» معرفی می شود. ادراکات و جهان شکل یافته در این فرم از آگاهیْ محتواها و ویژگی هایی دارد که فهم و پذیرش آنها با معیارهای دانش نظری امروز چندان آسان نیست؛ بنابراین، این محتواها را باید در چهارچوب دستگاه شناختی اسطوره ای مطالعه کرد. در آگاهی اسطوره ای مقوله هایی مانند «فضا»، «زمان» و «عدد» با عنوان «واسطه های ادراکی» معرفی می شود. مسئله اصلی در این مقاله، شناسایی ماهیت و اصول شکل دهنده «فضای اسطوره ای» و نیز نوع تجسمِ عینی آن در مقایسه با فضای ادراک حسی و فضای هندسی است. برای رسیدن به این هدف، با مطالعه دقیق آثار کاسیرر و بررسی مصداق های عینی این فضا در تمدن های کهن، علاوه بر بررسی جایگاه، قوانین و الگوهای حاکم در شکل گیری و نوع تجسم فضا در آگاهی اسطوره ای، مقایسه ای نیز از ویژگی های این فضا با فضای ادراک حسی و فضای انتزاعی هندسی انجام گرفته است.
۱۷.

مطالعه تطبیقی فرم، تکنیک و کاربرد سفالینه های منطقه نیشابور در دوره سامانی با تولیدات منطقه چانگشا در دوره تانگ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۹۶ تعداد دانلود : ۱۶۴
قرار گرفتن نیشابور در مسیر یکی از شاهراههای جاده ابریشم، ارتباط این منطقه را با فرهنگ های دیگر برقرار می کرد؛ به طوریکه محصولات هنری نیشابور از یک سو (بیششتر از بًعد فنی و تکنیکی) متاثر از شیوه های شرق به ویژه چین بوده و از سوی دیگر به لحاظ شکل های تزئینی و اندیشه های حاکم بر آن، وابسته به سنت های ایرانی و نیز مراکزی مانند دمشق، بغداد و سامرا بوده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و با هدف شناساییِ شکل هایِ تاثیرپذیری تولیدات نیشابور در دوران عباسی از سفالینه ها و سرامیک های هم عصر آن در چین انجام گرفته است. بر این اساس و با فرض تاثیرپذیری آثار سفالی نیشابور از محصولات وارد شده از چین (به طور خاص منطقه چانگشا به عنوان مرکز عمده تولید و صادرات سرامیک های لعاب دار در آن زمان)، محصولات لعابدارِ این دو منطقه بر مبنای چهار متغیر شکل، تکنیک، کاربرد و تزئین مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده این مسئله است که محصولات این دو منطقه دارای تشابهات تکنیکی و کاربردی بوده و عمده تفاوت آنها را می بایست در نوع و کیفیت بالای تزئینات در تولیدات نیشابور جستجو نمود؛ که علت اصلی این مسئله، یکی تفاوت های الگوهای تجسمی و تصویریِ در فرهنگِ و منطقه و دیگر تمایزِ شیوه های تولید با توجه به اهداف تولیدکنندگان دو منطقه می باشد.
۱۸.

گذر از «تربیت» به «آموزش»؛ مقایسه آداب تربیت هنرمندان در جوامع سنتی با جوامع امروزی (با تأکید بر آموزش دانشگاهی)(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۱۶۵
در یک جامعه خدامحور، هر فعل انسان بر مبنای آموزه های «سنتِ» الهی و در جهت نیل به حضرت احدیت بوده و پرداختن به کار هنر و انتقال آداب و اصولِ مرتبط به آن نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ اما با تحولات رخ داده در شکل اکثر جوامع در دوران معاصر، که به موجب آن بسیاری از بسترها و زمینه های وجودی یک جامعه سنتی زایل گشته، بسیاری از هنرهای سنتی و آموزه ها و آداب مرتبط با آن نیز به دست فراموشی سپرده شده است. مسئله اصلی در این پژوهش، مقایسه روش ها و آداب تربیتی هنرمندان در جوامع سنتی با جوامع امروزی (با تأکید بر آموزش دانشگاهی) است. نوع پژوهش، توصیفی تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) می باشد. نتایج این پژوهش، ضمن تأکید بر جایگاه محوریِ «سنت» در تربیت هنرمندان در یک جامعه سنتی، بر تفاوت های بنیادینِ اهداف، اصول و روش های آموزشی در فرایند آموزش هنرمندان در جوامع سنتی با شیوه های آموزش دانشگاهی امروز صحه می گذارد.
۱۹.

تحلیل روایت شناسانه نگاره «گذر سیاوش از آتش» از شاهنامه شاه طهماسبی، بر مبنای الگوی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۶۰۳
ادبیات روایی در ایران همواره به عنوان یکی از منابع اصلی الهام برای بسیاری از هنرها بوده است؛ در این میان سهم هنرهای تجسمی و نمایشی بیش از سایر هنرهاست. وابستگی نقاشیِ ایرانی به ادبیات به گونه ای بوده است که نقاشی ایرانی تا اواسطِ عصر صفوی به عنوانِ زیرمجموعه ای از هنر«کتابت» دسته بندی می شده که کارکردِ اصلی آن تصویرسازی روایت های ادبی بوده است. در فرایند چنین ترجمانی بسیاری از مولفه های روایی اثرِ مبدا به دلیل ماهیت بستر مقصد، دچار تغیر و تحول می گردد. در پژوهش پیش رو سعی می شود سیر تحول و تطور روایی یکی از این مضامین را در فرایند ترجمه از ادبیات به نقاشی بررسی نماییم. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی با تکیه بر نظریه روایت شناسی پراپ انجام شده است. هدف تحقیق شناخت و تحلیل نشانه های تصویری و چگونگی ارتباط آنها با متن روایی در طول فرآیند ترجمان می باشد. گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای بوده است. مضمون مورد نظر «گذر سیاوش از آتش» است و بستر مبدا فرایندِ ترجمانیِ تحقیق، شاهنامه فردوسی می باشد. همچنین بستر مقصد، نگاره ای با همین عنوان در شاهنامه شاه طهماسبی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ماهیت و بسامد نقش ویژه های داستان، متناسب با ویژگی های بستر مقصد (نگارگری) تغیر می کند. در واقع هنرمند نگارگر بر اساس قابلیت ها و محدودیت های رسانه مقصد و نیز ذوق هنری خود بر پی رفت هایی از داستان تاکید می کند که در روایت فردوسی از بسامد بالایی برخوردار نیستند.
۲۰.

لایه بندی دستگاهِ شناختیِ «آگاهی اسطوره ای» از منظر ارنست کاسیرر بر مبنای شاخصه های «ثابت بودن»، «بنیادین بودن» و «گستره نفوذ»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۳۷۸
کاسیر به مانند کانت، تنها مسیر شناختِ انسانی را از راه فرم هایی از مفاهیم ذهنی و انتزاعی که در واقع ابزارهای شناختی انسان هستند، می دانست؛ اما از سویی دیگر وی عمیقاً معتقد بود که این فرم ها تنها به الگوهای عقلانی محدود نیستند، بلکه فرم ها و الگوهای غیرعقلانی نیز در فرآیندِ معرفتِ انسانی نقش دارند، چرا که منطقِ آگاهی بخشِ انسانی، پیوسته عقلانی نبوده است و حواس و عواطف نیز در شکل بخشی صورت های شناختی او دخیل بوده اند. در این میان وی «اسطوره» را به عنوان یکی از ابتدایی ترین فرم های شناختی انسان به ما عرضه می-دارد و به معرفی ویژگی ها و محتواهای این فرم از معرفتِ انسانی می پردازد. هدف اصلی این مقاله، تفکیک و لایه بندی محتواهای معرفی شده توسط کاسیر از این شکل معرفتی بر پایه سه شاخصه «ثابت بودن»، «بنیادین بودن» و «گستره نفوذ» آنها بر دیگر محتواها می باشد. در نتایج این پژوهش که بر پایه بازخوانی دقیق اندیشه های کاسیرر در این خصوص انجام گرفت، محتواهای دستگاهِ شناختی آگاهی اسطوره ای در قالب پنج لایه «تقابل بنیادین»، «قوانین»، «واسطه ها»، «مقولات ویژه» و «ادراکات» از یکدیگر تفکیک گردید؛ بر این اساس تمامی این محتواها بر پایه تقابل بنیادین «مقدس/ نامقدس» که هسته مرکزی این آگاهی را اشغال کرده است، شکل می یابند؛ همچنین این محتواها بر پایه میزان نزدیکی با هسته مرکزیِ این دستگاه شناختی، دارای ثبات بیشتر و نیز تاثیرگذاریِ گسترده تری بر لایه های بیرونی و پس از خود هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان