مقالات
حوزه های تخصصی:
مجموعه شیخ جام در شهرستان تربت جام موزه ای ست که از دوران سلجوقی تا قاجار آثاری به یادگار دارد. بخشی از آن درهای چوبی مجموعه به طور اخص درهای گنبدخانه و یکی در آب انبار محفوظ است. هدف مقاله بررسی فنی و هنری درهای مذکور و تعیین تاریخ ساخت درها (پنج دَر) با توجه به نقش و تکنیک منبت کاری دَرهاست. بنابراین، سؤال این است که تزیینات دَرهای داخلی گنبدخانه و دَرِ موجود در انبار مجموعه شیخ جام چیست و متعلق به کدام دوره تاریخی است؟ روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و تاریخی است. دَرها پس از توصیف از نظر کتیبه، نقش و تکنیک اجرا مطالعه شده و جهت تاریخ یابی تطبیق و مقایسه می شوند. شیوه جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پژوهش های میدانی، مصاحبه وعکس می باشد. تزئینات دَرها شامل کتیبه های روی دو دَر گنبدخانه و دَرِ آب انبار،نام پروردگار (الملک) به خط کوفی تزئینی و نقوشی با گردش های اسلیمی ها و قاب اسلیمی و تک اسلیمی ها که یک قاب را تشکیل می دهد و ختایی های که شامل گل ها وغنچه ها و برگ ها روی تمامی دَرها چشم نوازی می کند. تطبیق نقوش این پنج دَر با آثار شاخص تیموری، شیوه منبت جَست نقوش و کتیبه نشان از آن دارد که این آثار را می توان متعلق به دوره اول تیموری (نیمه اول قرن 9 هجری قمری) دانست.
بررسی تحلیلی تأثیر مضامین و نقش مایه های فلزکاری ساسانی بر فلزکاری آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات به وجودآمده بعد از فتح ساسانیان توسط اعراب مسلمان و دگرگونی های مذهبی پدیدار گشته در ایران بر هنرها، صنایع و فنون سده های اولیه اسلامی تأثیراتی چشمگیر بر جای گذاشت. از جمله این هنرها، هنر فلزکاری است که در دوره های مختلف اسلامی و بخصوص دوره آل بویه آشکارتر است. مهمترین پرسش های پژوهش حاضر این است که شاخصه های بصری مشترک در فلزکاری ساسانی و آل بویه چیست؟ مهم ترین مضامین انتقال یافته از فلزکاری ساسانی به آل بویه کدامند؟ و اصلی ترین دلایل در انتقال مضامین و نقوش ظروف فلزکاری ساسانی به آل بویه چیست؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به مقایسه آثار فلزی در دوره ساسانی و آل بویه پرداخته است و جمع آوری اطلاعات و منابع به صورت کتابخانه ای و نمونه های آثار موزه ای موجود است و سعی شده است تا با ارائه تطبیقی تصاویر برخی از آثار فلزکاری به تجلی و بازتاب نقوش و مضامین مشترک، سبک و روش هنر فلزکاری ساسانی در آل بویه نشان داده شود و در ادامه نیز دلایل این تداوم و نفوذ زمینه های تأثیرپذیری آن از هنر ساسانی مورد تحلیل قرار گرفته است. در جمع بندی مقاله فوق مشخص شد که در آثار فلزی دوره آل بویه و نقوشی که جزء نمادهای ایرانی هستند و پیش از این به عنوان نقوش ساسانی به کار می رفته اند، نقوش و موضوعات اصلی در فلزکاری آل بویه به شمار می روند. مهمترین شاخصه های بصری مشترک در فلزکاری ساسانی و آل بویه شامل تقارن و تقابل (وجود قرینگی)، رعایت تناسب، نقوش محصور در قاب، ویژگی های فرمی، تکرار و نقوش انتزاعی است. همچنین از پرکاربردترین نقوش می توان به نقوش حیوانی (عقاب، طاووس، خروس، بز، اسب) و موضوعاتی چون جنگ و شکار، سمبلیک (نمادین)، بزمی و درباری اشاره نمود.
نمود تزیینات معماری تیموری در نگاره های شاهنامه بایسنغری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه بایسنغری، یکی از ارزنده ترین نسخ مصور دوره تیموری، در سال 833ق با پشتیبانی شاهزاده تیموری، بایسنغر میرزا ساخته شده است و 22 نگاره دارد. در شش نگاره، بناهایی با کارکرد کاخ و قلعه ترسیم و سطوح گسترده ای از آن ها با کاشیکاری لاجوردی رنگ تزیین شده است و سیمای بناهای معظم و مجلل تیموری را به خاطر می آورند. اهداف اصلی پژوهش حاضر، تطبیق تزیینات ابنیه مصور در نگاره های شاهنامه بایسنغری با بناهای قلمرو شرقی تیموریان در محدوده زمانی آغاز تشکیل این سلسله در سال 771ق تا سال ساخت این نسخه و بررسی اهمیت این نگاره ها در مطالعات معماری و تزیینات بناهای تیموری است. پژوهش می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد که تزیینات بناهای مصور در نگاره های این نسخه از تزیینات کدام یک از بناهای تیموری الهام گرفته شده است؟ و بررسی این نگاره ها، در شناخت عمیق معماری تیموری چه کمکی می کند؟ روش تحقیق، توصیفی _ تطبیقی و تحلیلی است و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اغلب تزیینات معماری این نگاره ها به ویژه کاشیکاری، با بناهای قلمرو شرقی تیموریان مطابقت دارند و بررسی این نگاره ها می تواند در بازسازی ویژگی های معماری و تزییناتی بناهای بایسنغر که در گذر زمان نابود شده اند، کمک شایانی نماید.
بررسی نقوش ملیله کاری زنجان و تطبیق آن با نقشمایه های هنر تزئینی اسلامی و مدل هندسی فراکتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از هنرهای رایج در شهر زنجان ملیله کاری بوده که شاخه ای از هنر فلزکاری است و در ساخت آن اکثراً از فلز نقره با عیار بالا استفاده می شود. در ملیله کاری شمش های نقره را با دستگاه نورد به شکل مفتول های چهارپهلوی باریک در آورده و نقش های کوچک را با آن می سازند، سپس آنها را کنار هم قرار داده و لحیم می کنند. هدف از این جستار پس از معرفی ملیله کاری، شناساندن نقوش و رایج در ملیله کاری زنجان، میزان تأثیرپذیری نقوش ملیله کاری از نقوش قبل از اسلام و دوره اسلامی و میزان مشابهت نقوش ملیله کاری با نقشمایه های هنر اسلامی بر اساس نظریه هندسی فراکتال هاست. مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که 1- ریشه های برخی نقوش ملیله کاری زنجان کدامند؟ 2- چه نوع نقشمایه هایی در ملیله کاری زنجان و هنر تزئینی اسلامی مشترک و کاربرد دارند؟ 3- آیا نقوش ملیله کاری با نقوش هنر اسلامی بر اساس نظریه فراکتال قابل تطبیق هستند؟ روش تحقیق این پژوهش تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد ریشه های برخی نقوش ملیله کاری از نقوش ایران باستان، برخی نقوش از مهاجمان شرقی ایران و نقوش هندسی گیاهی و ساده شده (استلیزه) دوره اسلامی است. این نقوش با سایر عناصر ملیله یک نظام معنایی کاملی را شکل می دهند. همچنین یافته ها نشان داد که در نقوش فراکتالی طبیعت تعادل وجود دارد. نقوش هنر اسلامی و ملیله کاری علیرغم تکرار، بی نظمی، بی انتهایی، ناهمواری و غیره در کل از نظمی خاص پیروی می کنند و دارای تعادل اند (کثرت در عین وحدت). نقوش ملیله کاری، نقشمایه های هنر تزئینی اسلامی و فراکتال ها از طبیعت بهره گرفته اند به عبارت دیگر هر سه منشأ طبیعی دارند.
بیان هنری در نگاره های داستان لیلی و مجنون در خمسه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر نگارگری اسلامی ایران همواره در پیوند ناگسستنی با ادبیات غنی و آکنده از تعبیرات عرفانی و حکیمانه قرار داشته است و نگارگران نیز، تلاش نموده اند تا این معانی را به زبان تصویر متجلی سازند. یکی از مهم ترین منابع مصور سازی برای نگارگران ایرانی در طول دوره های مختلف، خمسه نظامی است. خمسه تهماسبی، از نسخه های مصور خمسه متعلق به مکتب تبریز عهد صفوی و دوران شاه تهماسب است که در آن آثار ارزشمندی به قلم هنرمندان بزرگ آن زمان تصویر شده است. دو نگاره از سومین منظومه نظامی، لیلی و مجنون، در این نسخه منسوب به آقا میرک و میر سیدعلی، دو تن از نامدار ترین نگارگران ایرانی است. بررسی ویژگی های هنری این دو نگاره با عناوین «مجنون در بیابان» و « آوردن مجنون بر در خیمه لیلی» و توجه به ارتباط بین ویژگی های بصری با متن داستانی آنها موضوع این مقاله است که، به روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از این امر است که هنرمندان در عین توجه به مضامین داستان، با استفاده از نمادهای بصری و ایجاد ارتباطات گوناگون در فضاسازی و ترکیب بندی، به ترجمان تصویری متن، با بیانی هنرمندانه وگسترده تر پرداخته اند.
نقش نقال و نقل نقاش: کنش و هم کنش عناصر اجرایی، تصویری و ساخت فضای چندساحتی در پرده خوانی میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرده خوانی یکی از گونه های نمایش انفرادی ایرانی و یکی از نمونه های بسیار قدیمی آن در جهان است. پرده خوانی در رده نمایش های سنتی قرار می گیرد و تلفیقی از هنرهای مختلفی چون نمایش، شعر/ ادبیات، موسیقی/ آواز و نقاشی است. از لحاظ اجرایی، پرده خوانی به دو شیوه قهوه خانه ای و میدانی، و از لحاظ مضمونی به پرده خوانی مذهبی یا شمایل گردانی و غیر مذهبی که خود شامل حماسی رزمی و بزمی است تقسیم می شود. در پرده خوانی میدانی، محیط نمایشی و محیط فیزیکی برهم منطبق اند و پیوند گسترده چندوجهی با یکدیگر می یابند. هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی کنش و هم کنش عناصر بصری و اجرایی در پرده خوانی میدانی است که در آن محیط، و به ویژه تماشاگر را به مثابه چشم انداز در تعامل با عناصر بصری پرده و عناصر اجرایی قرار می دهد و در پی پاسخ دادن به این سوال است که نقال و تماشاگر چه رابطه ای با پرده نقاشی دارند، رابطه پرده با محیط چگونه است و چگونه و با چه تمهیداتی پرده از پیش نقاشی شده می تواند علاوه بر اینکه در هر اجرا پرده ای متفاوت باشد بلکه مبدل به چشم اندازی شود که پرده، نقال و تماشاگر را در خود بگنجاند. از این رو با بهره جستن از روش توصیفی تحلیلی و با فنون جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به مطالعه نمونه های مورد نظر در راستای اهداف تحقیق پرداخته می شود.
تحلیل نشانه شناختی عرفان در نگاره «اسکندر و زاهد» اثر کمال الدین بهزاد بر اساس دیدگاه چارلز پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمال الدین بهزاد یکی از مهم ترین نگارگران ایرانی است. بهزاد در آثارش آموزه های دینی و همچنین داستان های کهن را به تصویر کشیده است. عرفان اسلامی نیز یکی از درون مایه های موردتوجه بهزاد است. نگاره «اسکندر و زاهد» که در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است، از اسکندرنامه یا شرف نامه حکیم نظامی گنجوی اقتباس شده است. مهم ترین پرسش این پژوهش چگونگی انتقال درون مایه عرفانی به زبان تصویری بهزاد است. بهزاد در این نگاره نیز، همچون بسیاری از آثارش، تلاش کرده از نماد و نشانه های متعدد برای بیان مفاهیم موردنظرش بهره بگیرد. هدف از این نوشتار شناسایی و معرفی نمادها و نشانه های به کاررفته در این اثر به منظور تفسیر آن است. برای آشکار ساختن روابط ساختاری پنهان و نهفته اثر از روش نشانه شناسی بهره گرفته شده است. چارلز سندرس پیرس یکی از مهم ترین طبقه بندی های نشانه شناسی را ارائه کرده است. پیرس نشانه ها را به سه دسته نمادین، نمایه ای و شمایلی تقسیم و برای هرکدام تعریف ویژه ای ارائه کرده است. با توجه به جایگاه نماد و نشانه ها در آثار بهزاد، به نظر می رسد، آثار او به ویژه نگاره «اسکندر و زاهد» را می توان بر اساس طبقه بندی پیرس، موردمطالعه قرار داد. این پژوهش از روش تحلیلی- توصیفی و در بخش گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره برده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد ازآنجایی که عرفان بر وجه شهودی، ذوقی و اشراقی بنا شده است، انتقال این گونه مفاهیم در نمونه تصویری سازوکار ویژه ای پیدا می کند. زیبایی شناسی عرفانی بهزاد در قالب نماد و نشانه به زیبایی شناسی بصری در اثر او تبدیل می شود.
تطبیق نماد و نشانه های دفاع مقدس در هنرهای تجسمی و معماری دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرهای تجسمی و معماری دو ابزار بیانی مهم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اند. هنرهای تجسمی از ابتدا به عنوان رسانه انقلاب استفاده شدند. بااین حال معماری عمدتاً پس از پایان دفاع مقدس به شکل موزه و یادمان پدید آمد. گمان می رود که این دو هنر با توجه به ریشه های محتوایی مشترک از عناصر بیانی مشترک نیز بهره ببرند. این تحقیق می کوشد با بررسی عناصر تصویری دو حوزه معماری و هنرهای تجسمی به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان ادبیات و نحوه بیانی مشترک بین هنرهای متاثر از فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس به دست آورد، و عناصر مشترک و دستور زبان همپیوند بین هنرهای وابسته به مفهوم دفاع مقدس کدام است. نوع تحقیق، مطالعه تطبیقی بین رشته ای و روش پژوهش تحلیلی-تفسیری است. برای تحلیل محتوایی از روش شکل شناسی و شمایل نگاشتی اروین پانوفسکی استفاده شده است. از این رو پس از بررسی 26 نمونه از هنرهای تجسمی و 15 نمونه از یادمان ها و موزه های دفاع مقدس، تلاش می شود تا رابطه محتوایی و بیانی این دو هنر تحلیل گردد. برای بررسی عناصر به کاررفته در هنرهای تجسمی مربوط به دفاع مقدس، توصیف پیشاشمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناسانه هر یک از آثار با توجه به نظریه پانوفسکی تحلیل و ضمن بررسی عناصر به کاررفته در معماری دفاع مقدس، مورد مقایسه قرار می گیرند. پس از مقایسه عناصر هنرهای تجسمی و معماری، نتایج نشان می دهد که علی رغم عدم وجود همپوشانی بین نمادها در این دو حوزه، دارای همسویی در نمادپردازی نیز هستند. به عبارتی ، هنرهای تجسمی و معماری دارای اشتراکات زیادی در حوزه دفاع مقدس نظیر عناصر انسانی، حیوانی، گیاهی، خطی-هندسی، معماری و بیجان می باشند که به جنبه یادآوری و بیادسپاری نمادها در حافظه جمعی مردم تأکید دارد.