مقالات
حوزه های تخصصی:
مسجدجامع شوشتر در دوره خلافت خلیفه المسترشدبالله ابومنصور فضل بن المستظهربن المفتدی (512-529ق) ساخت آن به پایان رسید تاریخ شروع ساخت آن سال 254 ق است. می توان آن را یکی از مساجد اوایل دوره اسلامی در ایران دانست که در دوره های بعد مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. کتیبه های کوفی گچ بری این مسجد شامل کتیبه کوفی محراب اصلی (آیات سوره اسراء) و کتیبه کوفی (سوره یس) است. کتیبه کوفی (سوره یس) بر دیوار محراب مسجدجامع شوشتر از نمونه های موفق خط کوفی در تزیینات بناست. طول کتیبه سی و دو متر شامل آیات 8 تا 23 سوره یس است. این کتیبه ترکیبی از خط کوفی ساده و برگدار با پس زمینه ای از نقوش اسلیمی است. هدف این پژوهش دستیابی به ساختار و ویژگی های بصری کتیبه کوفی (سوره یس) مسجدجامع شوشتر است. سؤال این است که ساختار تشکیل دهنده در نظام نوشتاری خط کوفی کتیبه (سوره یس) مسجدجامع شوشتر چگونه است و ازچه ویژگی ها و قابلیت های بصری پیروی می کند؟ روش پژوهش پیش رو توصیفی_تحیلی است و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای_میدانی انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی است. نتایج تحلیل ها نشان می دهد که ساختار این کتیبه از نظام نوشتاری و نظام گیاهی مورد استفاده در کتیبه های کوفی پیروی می کند. نظام نوشتاری کتیبه کوفی (سوره یس) دارای ساختار نظامند دیگری است که شامل خطوط کرسی و خطوط راهنماست. این خطوط با نسبت معینی از یکدیگر قرار گرفته اند و کلمات در سی و دو متر کتیبه روی این خطوط طراحی شده اند. ضخامت حروف عمودی، فاصله بین حروف و کلمات، از خطوط راهنمای عمودی با فاصله یکسان نیز پیروی می کند. ارتفاع کشیدگی های حروف ارتفاع دار مانند الف ها دو برابر نظام نوشتاری در این کتیبه است. فضای خالی بین کشیدگی های حروف ارتفاع دار در کل کتیبه باهم برابر است. تکرار فضاهای برابر در این کتیبه ضرب آهنگی از فضاهای منفی ایجاد کرده است که با طراحی نقوش اسلیمی پر شده است.
تطبیق ساختار بصری نگاره های داستان نوح (ع) با روایت قرآنی در مکاتب تبریز اول و هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویرگری از داستان کشتی نوح (ع) به جهت شگفت انگیزی و منحصر بفرد بودن از دیرباز مورد توجه نگارگران قرار گرفته و در دورانهای مختلف از جمله ایلخانیان و تیموریان به آن پرداخته شده است و این خود بیانگر ظهور عناصر بصری و تصویری متفاوت در نگاره ای با یک مضمون ولی در دورانهای متفاوت است. به نظر می رسد قواعد سبکی هر دوره و دیدگاههای نگارندگان و حامیان این آثار بر نحوه به تصویر کشیدن این داستان قرآنی تأثیرگذار بوده است. هدف این پژوهش یافتن وفادارترین نگاره به داستان قرآنی کشتی نوح (ع) از میان دو نگاره کشتی نوح (ع) در کتابهای جامع التواریخ و مجمع التواریخ است. سؤال اصلی پژوهش این است که نحوه به کارگیری عناصر بصری (خط، رنگ و ترکیب بندی) به منظور بیان داستان قرآنی در دو نگاره مذکور چگونه است و هم چنین وفادارترین نگاره به داستان نوح(ع) در قرآن کریم از نظر ویژگیهای تصویری کدام نگاره است. به منظور پاسخ دهی به این سؤالها و همچنین تحقق هدف پژوهش، پس از بیان داستان کشتی نوح (ع) در قرآن کریم، جامع التواریخ و مجمع التواریخ و هم چنین توصیف ویژگیهای نگارگری در مکاتب تبریز اول و هرات، عناصر تصویری و بصری دو نگاره مورد نظر به عنوان جامعه هدف پژوهش جزء به جزء با یکدیگر مقایسه شدند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است. مطالعات و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده، ابزار و شیوه مورد استفاده مشاهده و روش تجزیه و تحلیل کیفی است. یافته ها حاکی از آن است که نحوه به کارگیری عناصر تصویری و تمهیدات تجسمی در این دو نگاره به گونه ای است که بر اساس آن نگاره کشتی نوح (ع) در جامع التواریخ بازتاباننده جزئیات شاخص داستان قرآنی نیست و نگاره کشتی نوح (ع) در مجمع التواریخ به داستان قرآنی وفاداری بیشتری دارد.
معرفی نسخه خمسه نظامی به شماره 39/5 موزه ملی ملک و ویژگی های بصری، زیبایی شناسی و مضمونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خمسه نظامی یکی از شاهکارهای ادبیات ایران است و در زمره نسخی است که به دلیل جنبه تصویرسازی بالا و نوع داستان ها همواره مورد اهمیت و توجه هنرمندان نگارگر قرار گرفته است. نسخه مورد بررسی مربوط به سده نهم هجری بوده است؛ اما در سالهای 1235 و 1236ق. این نسخه کسر نویسی شده و کاتب نونویس نیز سعی کرده به اسلوب کاتب اصلی برگ های جدید را بنویسد. به علاوه نگاره هایی به نسخه افزوده است. این نسخه داراى20 تک نگاره، به خط نستعلیق است و از نگارگران و حامى آن اطلاعاتى در دسترس نیست. پژوهش پیش رو با هدف بررسی نسخه شناسی خمسه مصور نظامی به شماره 39/5 موجود در کتابخانه و موزه ملی ملک می پردازد. سؤالهای این پژوهش عبارت اند از: 1- ویژگی های بصری، زیبایی شناسی و مضمونی نسخه خمسه نظامی به شماره 39/5 در موزه ملک کدامند؟ 2- کدام یک از بخش های نسخه مربوط به دوره تیموری و کدام بخش ها مربوط به دوره قاجار می باشد؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر روش و ماهیت توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای است. نتایج حاصل از این پژوهش؛ نشان می دهد که نگاره های خمسه نظامی در پنج مضمون، عاشقانه، بزم، رزم، شکار و ملاقات، به تصویر درآمده اند. علاوه بر آن، از ویژگی های بصری خاص نسخه می توان به مواردی چون طراحی نامتناسب پیکره ها، طراحی شتابزده مناظر، تعدد پیکره ها، استفاده از رنگ های گرم، سرد و درخشان و انتشار متوازن رنگ های زنده در ترکیب، و همچنین قرابت سبکی تصاویر خمسه نظامی با اصول زیبایی شناسی مبتنی بر سنت نقاشی ایرانی، و غربی اشاره کرد. در پاسخ به پرسش دوم چنین باید گفت که جلد اثر و تمامی نگاره ها و تعدادی از صفحات که عنوان داستان در کادری مستطیلی و بدون نقوش گیاهی است به دوره قاجار و بخشی دیگر که حاوی نقش است، به دوره تیموری تعلق دارد.
مطالعه ی تحلیلی در نگارگری ارامنه ایران: خوانش نگاره های تولد مسیح (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش هنر ارمنیان در ایران به دوران مادها و هخامنشیان می رسد. بعد از کوچ اجباری ارمنیان به ایران توسط شاه عباس، میراث هنری ارمنی نیز به مکان جدید منتقل شد. قرون هفدهم و هجدهم میلادی، جلفای اصفهان مهد علم و دانش ارمنیان ایرانی گردید و نسخ خطی فراوانی کتابت و مصور شدند که هم اکنون در موزه کلیسای وانک نگهداری می شوند. در این پژوهش، 5 نمونه از نگاره های مکتب جلفای نو اصفهان با موضوع تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را که در این موزه وجود دارد، موردمطالعه قرارگرفته است. هدف انجام این پژوهش، تحلیل نگاره های ارمنیان (تولد حضرت عیسی مسیح) برای پاسخ دادن به سئوال پژوهش است که نگاره های تولد در انجیل ها برچه اساسی مصور شده اند ؟در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی است .روش تجزیه وتحلیل اطلاعات بصورت کیفی است. پس از خوانش نمونه های موردی این نتیجه حاصل شد که مضامین و نحوه ی دید هنرمندان در سنت نگارگری ارمنی، بر اساس وفاداری بر واقعیات تاریخی اتفاق افتاده ترسیم شده اند وپیوند نگاره ها با مضامین اسطوره ای (کهن الگوی تولد قهرمان و رمزگان اسطوره ای) آشکار می شود.
مقایسه آرای جلال آل احمد و داریوش شایگان پیرامون هنر معاصر ایران با تأکید بر مسئله هویت.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی متونی که توسط اندیشمندان شناخته شده داخلی پیرامون هنرمعاصر ایران نگارش شده است می تواند به عنوان دریچه ای برای ردیابی ارتباط منطقی میان اندیشه معاصر و هنرمعاصر در ایران مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس هدف از این تحقیق مقایسه آرای دو اندیشمند معاصر ایرانی، جلال آل احمد و داریوش شایگان، پیرامون هنر معاصر ایران است. و مسئله هویت و نسبت آن با نوع اندیشه جلال آل احمد و داریوش شایگان و نیز آرای ایشان پیرامون هنرمعاصر ایران مورد ارزیابی قرار گرفته است. در اینجا این سوال ها مطرح می شود. 1-نوشته های جلال آل احمد و داریوش شایگان در مورد هنر معاصر ایران چگونه ارتباطی با جنس تفکر هویت اندیش ایشان دارد؟ 2-چگونه می توان آرای ایشان پیرامون این موضوع را با یکدیگر مقایسه کرد؟ این نوشتار در قالب پژوهشی بنیادی و با رویکردی توصیفی_تطبیقی نوشته شده است. از خلال مطالعه اسناد کتابخانه ای و نوشتارهای پراکنده ایشان در مورد هنر معاصر ایران، چگونگی مواجهه این دو اندیشمند ایرانی با این موضوع استخراج شده است. در نهایت با تجزیه و تحلیل داده های کیفیِ جمع آوری شده و جدول بندی این داده ها بر اساس روش استقرای علمی، نوع دیدگاه هویت اندیشی دو متفکر و تشابهات و تفاوت های موجود در مقالات ایشان پیرامون هنرمعاصر ایران مشخص و مورد تطبیق و مقایسه قرارگرفته است. بر همین اساس می توان اینگونه نتیجه گرفت. که آرای جلال آل احمد پیرامون هنرمعاصر ایران بیشتر متأثر از دیدگاه هویت اندیشی بومی و در مقابل آرای داریوش شایگان در این حوزه بیشتر تحت تاثیر دیدگاه هویت اندیشی سیاره ای او مطرح شده است.
مطالعه تحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب صفوی وتأثیرآن در نقاشی این دوره با توجه به نظریه بازتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در دوره صفوی دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی عظیمی شده است. شاهان صفوی برآن بودند تا میان گروه های مختلف سیاسی موازنه برقرار کنند و این امر موجب شده بود تا مناسباتی پیچیده بر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین میان مردم و حاکمیت برقرار گردد. این مناسبات گریبان هنرمندان را نیز گرفته بود، هدف این مقاله بررسی تأثیرتحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب را بر روند نقاشی ایران مورد مطالعه قرار دهد و سئوالاتی که مطرح بوده این است که 1.مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در دوره شاه تهماسب چگونه شکل گرفته است؟ و2.این مناسبات چگونه در نقاشی دوره شاه تهماسب بازتاب می یابد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکردی تطبیقی با ابتنا بر نظریه بازتاب در حوزه جامعه شناسی است. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل کیفی بوده است. ازنتایج تحقیق چنین بر می آید که مناسبات بر اساس توازن قدرت میان نیروهای درون نظام صفوی شکل گرفته است و در موقعیت های مختلف نسبت به موازنه میان این نیروها اقدام صورت می گرفته است و شاه تهماسب دردوره دوم زندگی برای تعادل بخشی به نیروهای مختلف داخل در نظام سیاسی و شرایط و موقعیتی که در سطح روابط خارجی داشته کمتر توانسته به هنر توجه کند. این امر موجب شده است بسیاری از هنرمندان از جمله نقاشان همکاری محدودتری با دربار داشته باشند. بر این اساس می توان گفت نقاشی ایران در این برهه از تاریخ و طی پنجاه و اندی سال سلطنت شاه تهماسب از نظر سبک شناسی کم مایه تر و محدودتر با موضوعات مختلف درباری، مذهبی و در برخی موارد نزدیک به جریان عامیانه پیش رفته است.
مطالعه تطبیقی انواع زیورآلات مردان در دربار صفویان با مغولان کبیر هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با حضور اسلام در ایران، از سوی احکام اسلامی، محدودیت هایی برای استفاده مردان از زیورآلات مطرح شد این در حالی بود که در دوره های مختلف اسلامی به ویژه در دوره صفوی با استناد به آثار و متون برجامانده، شکوه خیره کننده زیورآلاتی که مردان طبقات مرفه جامعه به کار می برده اند، از تداوم، پویایی و شکوفائی صنعت و هنر زیورآلات سازی مردانه در این دوران خبر می دهد. از سویی دیگر روابط مودت آمیز میان حاکمان صفوی و مغولان کبیر هند، موجب تأثیر و تأثرات فراوانی در زمینه های فرهنگی و هنری در دربار هر دو کشور شد. تولید و مصرف جواهرات و زیورآلات نیز از این قاعده مستثنی نبود چراکه زیورآلات برجامانده در این بازه زمانی در دربار هر دو حکومت، نشان دهنده اشتراکات کلی در شکل و انواع زیورآلات، سبک های ساخت و تزئینات در این صنعت و هنر می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناخت و معرفی انواع زیورآلات مردان دربار صفوی و تطبیق آنها با زیورآلات مردان دربارگورکانی هند (مغولان کبیر) و در راستای پاسخگویی به سوالاتی همچون"بر اساس آثار برجامانده، مردان دو دربار صفوی و گورکانیان هند از چه زیورآلاتی استفاده می کردند؟ و چه تفاوت ها و یا شباهت هایی میان زیورآلات آنان وجود داشته است؟"صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تطبیقی و اطلاعات استفاده شده با روش یافته اندوزی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحقیقات میدانی در موزه های داخل یا خارج از کشور بدست آمده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که زیورآلات در این دوره به عنوان نمادی برای تشخیص جایگاه اجتماعی افراد در هر دو دولت صفوی و گورکانیان هند به کارمی رفته و مناسبات نزدیک میان دولت های یادشده، سبب ایجاد اشتراکات بسیاری در انواع زیورآلات مورداستفاده، مصالح و شیوه های تزئین، شده و با وجود تفاوت هایی اندک همچون میزان استفاده از انواع سنگ های قیمتی یا تنوع بیشتر در انواع و فرم زیورالات در هند دوره گورکانی؛ بسیاری از فرم ها، مصالح، فلزات و جواهرات به کاررفته در زیور این دو گروه از قبیل جقه ها، انگشتری ها، گوشواره ها، کمربندها و بازوبندها مشترک بوده است.
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های نقش کنده در گِلابه (اسگرافیاتو) شهر بروجرد (بر اساس سفال های مکشوفه از محوطه مسجد جامع و لایه های بافت قدیم شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق منابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی، شهر بروجرد از سده های نخست اسلامی همواره به عنوان یک مرکز شهری مطرح بوده است. مسجد جامع «عتیق»، کهن ترین بنای تاریخی شهر بروجرد است که طبق کاوش های باستان شناسی و شاخصه های معماری، آثار و شواهدی از قرون نخستین اسلامی تا عصر حاضر در آن قابل شناسایی است. طی چند فصل کاوش باستان شناسی در این مسجد که بیش تر با اهداف مرمتی و معماری انجام شده است نمونه های فراوانی از قطعات سفالی عمدتاً مربوط به سده های میانی اسلامی در محوطه این بنای کهن شناسایی شده است. در سال های اخیر و با اجرای برخی پروژه های عمرانی و گودبرداری ساختمانی در محدوده بافت قدیم شهر بروجرد، شواهد و مدارک قابل تأملی از لایه های فرهنگی و تاریخی نمایان شده که نمونه های شاخصی برای مطالعه سفال دوره اسلامی در منطقه است. مقاله پیش رو با هدف طبقه بندی و گونه شناسی سفال نقش کنده در گِلابه حاصل از کاوش های مذکور و تطبیق آن با نمونه های مشابه، در صدد پاسخ به این سؤالات است: 1 سفال های نقش کنده در گِلابه مورد مطالعه از چه ویژگی های فنی برخوردارند؟ 2 سبک هنری نمونه های مورد مطالعه با کدام الگوهای هنری شناخته شده این گونه سفالی، قابل مقایسه اند؟ در انجام پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تطبیق میدانی یافته های این حوزه با سایر مناطق صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سفال نقش کنده در گِلابه رایج ترین گونه سفالی سده های 7 4 ه.ق. منطقه بوده است. از نظر شکل، مضامین نقوش و فنون لعاب دهی از تنوع قابل توجه ای برخوردار و دارای وجوه اشتراک فنی و هنری با سفال های دیگر مناطق هم عصر به ویژه غرب ایران هستند..
بررسی تطبیقی نقوش جووک درب های بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی با درب های مقبره خواجه احمد یسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آثار هنری چوبی بجا مانده از ادوار مختلف ایران بعد از اسلام بویژه از دوره تیموری و صفوی شاهکارهای بی نظیری وجود دارد که از منظر تکنیکی و نقوش مشابهت ها و تفاوت های قابل ذکری می توان بین آن ها مشاهده کرد. یکی از تکنیک های خاص بکار رفته در این آثار تکنیک جووک است. تکنیکی که مشابهت قابل توجهی با خاتم دارد ولی در عین حال تکنیکی مستقل از خاتم است. دو نمونه از آثار شاخص تاریخی که با تکنیک جووک کار شده اند درب های بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی از دوره صفوی و مقبره یسوی از دوره تیموری می باشند. در این پژوهش سعی شده که مطالعاتی بر روی درب های این دو مجموعه با هدف تطبیق نقوش جووک بکار رفته در آن ها، انجام گیرد. بنابراین سوال این پژوهش مربوط به نوع تفاوت ها و شباهت های جووک بکار رفته بر روی درب های بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی و درب های مقبره خواجه احمد یسوی با توجه به تفاوت زمانی و مکانی آثار است. روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی – تطبیقی با رویکرد تطبیقی بوده و به شکل کتابخانه ای و میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که در دوره تیموری و حتی قبل از آن نیز تکنیک جووک با خاتم در تمامی منابع یکی دانسته شده و تعریف خاصی برای جووک صورت نگرفته است در جووک کاری علاوه بر مقاطع مربع و مستطیل از مثلث و در مصالح از استخوان، برنج، آبنوس، فوفل و ... استفاده می کردند. با این وجود شکل کامل خاتم و اوج آن در دوره صفویه بوده و تکنیک جووک نیز همچنان با روش های قبلی در ابعاد بزرگتر از خاتم و در سطوح مختلف اجرا می شد. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان نتیجه گرفت اوج شکوفایی تکنیک جووک دوره تیموری بوده و نمونه های موجود بررسی شده گواهی این امر است.
گونه شناسی موضوع و مضمون در نقاشی های لاجوردی اتاق ضلع غربی خانه اخوان حقیقی اصفهان، متعلق به دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه «اخوان حقیقی» از جمله بناهای منسوب به دوره اول قاجاریه است که آرایه های معماری آن نیز با توجه به ویژگی های سبکی و مستندات تاریخی (کتیبه اتمام تزیینات بنا به تاریخ 1274ه. ق)، متعلق به دوره قاجار است. نقاشی های لاجوردی ریزنقش و کثیر (به تعداد 1358نقاشی) به کار رفته در بخش شاپرکی دیوارنگاره ها و مقرنس های سقف اتاق ضلع غربی این خانه (G) که مشابه آنها در سلسله منظره های ریزنقش روی سطوح هندسی مقرنس ها و قطاربندی ها ی سایر اتاق ها نیز به چشم می خورد از جمله نقاشی هایی هستند که علاوه برطراحی و فضاسازی، شیوه اجرا، به لحاظ مضمون و موضوع، در تضاد و تقابل با سایر نقاشی های سطوح متعدد همجوار به نظر می رسند. مضامین وطرح هایی که به نوعی حکایت از بستر فرهنگی و اقتضائات مطروحه عصر قاجار دارد. پژوهش حاضر با عطف به خلاءاطلاعاتی و با هدف مستندسازی، گونه شناسی، دسته بندی نقاشی های لاجوردی، توصیف و تبیین دقیق مضامین به کار رفته انجام و در راستای پاسخگویی به این پرسش بوده است که از حیث گونه شناسی، طرح ها، موضوعات و مضامین بکار رفته در این نقاشی ها کدامند ؟روش تحقیق توصیفی – تبیینی، نمونه گیری هدفمند و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی است، یافته های تحقیق مبین آنست که این نقاشی ها اساسا از نوع منظره می باشند که به سه گروه زیر تقسیم می شوند: 1-منظره با محوریت نقوش انسانی 2- منظره با محوریت نقوش حیوانی 3- منظره با ترکیبی از نقوش انسانی، حیوانی و عمارت ضمن توجه به مضامین روزمره و عامیانه حکایت از ویژگی التقاطی نقاشی عصر قاجار و گرایشات نوین و طبیعت گرایانه هنر این دوره داشته وتکرار قابل ملاحظه برخی مضامین، مبین تاثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اعتقادی و آیینی عصر قاجار و همچنین برگرفته از برخی مضامین تاریخی، ادبی، خیالی و اسطوره ای ایرانی است.