مقالات
حوزه های تخصصی:
در شرق گیلان، دو بقعه منقوش منسوب به امام زاده سید محمد یمنی(ع) وجود دارد: یکی در روستای لیچای لشت نشاء و دیگری در روستای کیسُم آستانه اشرفیه. دیوارنگاره های این بقاع، شامل نقاشی های مذهبی عامیانه است. در بقعه لیچا، نام نقاش با امضای «مشهدی آقاجان لاهیجانی» مشخص است ولی در بقعه کیسُم، نام نقاش نامعلوم است. در هر دو بقعه، برخی خط نگاره ها و مجالس نقاشی شده از یک روایت، در نگاه اوّل شبیه هم به نظر می آیند و همین سبب شده است تا بعضی پژوهندگان، نقاش بقعه کیسُم را همان نقاش بقعه لیچا، یعنی «آقاجان لاهیجانی» معرفی کنند. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شناخت هویت نقاش هنرمند بقعه کیسُم است. از اهداف فرعی این مقاله، تعیین پیشینه و بازشناساندن دیوارنگاری های آسیب دیده براثر حریق در بقعه کیسُم است. سؤال های این تحقیق عبارت اند از: 1. بر اساس مطالعه مقایسه ای، چه شناختی از هویت نقاش بقعه کیسُم حاصل می شود؟ 2. کدام بقعه ازنظر پیشینه دیوارنگاره ها، متقدم بر دیگری است؟ این پژوهش با روش تحلیلی مقایسه ای انجام گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد اگرچه کلیشه های استفاده شده در برخی کتیبه نگاری های دو بقعه، یکسان است، ولی برخلاف نظر پژوهندگان پیشین، نقاش گمنامِ بقعه کیسُم نمی تواند «آقاجان لاهیجانی» باشد؛ و دیوارنگاره های بقعه کیسُم را باید متأخر تر از دیوارنگاره های بقعه هم نام اش در لیچا دانست. همچنین استنتاج شد برای دیوارنگاری در بقعه کیسُم، از کلیش ه های ساخته شده از روی آثار «استاد رضا لاهیجانی» استفاده شده است.
نشانه شناسی اجتماعی واقعه معاد در نگارگری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در توصیف نگارگری ایرانی به ویژه با موضوعات دینی و فرا مادی همواره تأکید بر درون گرایی، دنیای پررمزوراز و ساحت قدسی این آثار است، اما علیرغم بن مایه ی متعالی این نگاره ها نباید از وجه انسانی و بسترهای اجتماعی شکل گیری این آثار غافل ماند، چراکه نگاره های مذکور علاوه بر رسالت بیان حقایق ملکوتی، همچنان اطلسی فرهنگی منعکس کننده ی فضای عقیدتی، بافت تاریخی، اندیشه های سیاسی و زمینه های اجتماعی عصر خویش نیز هستند و دو ساحت را به یکدیگر پیوند می دهند. بر این اساس مسئله اصلی در پژوهش حاضر مطالعه ی نگاره هایی با مضمون معاد در عصر صفوی و تحلیل فنی و محتوایی آن ها از زاویه ای متفاوت و مهجور است. بدین معنی که وجه مادی و اجتماعی تولید این نگاره ها که همواره تحت تأثیر معانی ارزشی و اعتقادی قرارگرفته و کمتر به آن پرداخته شده، موردتوجه قرار می گیرد. هدف آن است که از مجرای نگاره های مضمون معاد، به هویت یابی سلسله صفوی و شناخت الگوهای زیبایی شناسی و پارادایم های مسلط آن پرداخته شود. پرسش مطرح شده این است که گذر از ساختار بصری به معنا در نگاره های واقعه ی معاد عصر صفوی چگونه صورت پذیرفته است؟ روش تحقیق توصیفی و تحلیل محتوا با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر است و گردآوری اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده مستقیم صورت پذیرفته است. نتایج مطالعه نشان داد، حضور ثابت فرا نقش های ترکیبی و بازنمودی روایی و منابع نشانه ای مشترکی چون بردار، ارزش اطلاعاتی، قاب بندی و برجسته سازی در نحو بصری نگاره ها، منتج از فضای گفتمانی حاکم و الگوی یکسان اجتماعی در این عصر است؛ گفتمان تشیع که مهم ترین رکن آن مهدویت و موعودگرایی بود و با هوشمندی متولیان آن جهت مشروعیت بخشی ساختار سیاسی به نظام های نشانه ای چون نقاشی نیز نفوذ کرد تا از آن به عنوان ابزاری تبلیغی برای پیشبرد مقاصد دیپلماسی زمامداران صفوی استفاده شود.
خوانش جامعه شناختی آرایه های فلزی در مسجد صاحب الامر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد صاحب الامر از ابنیه ی تاریخی و مذهبی تبریز است که وجود آرایه های فلزی خاص نصب شده بر روی در آن که اکثراً متعلق به دوره قاجار می باشند، این مکان را از بُعد هنری نیز حائز اهمیت ساخته است. با در نظر داشتن این نکته که آثار و پدیده های هنری را اغلب می توان محصول شرایط و تحولات مختلف اجتماعی موجود در جامعه معاصر آن دانست، مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که تحولات اجتماعی و اندیشه های غالب در دوره قاجار چه تأثیری در ظهور چنین آرایه هایی داشته و آرایه های موجود تا چه اندازه بازنمایی کننده نگرش اجتماعی فوق است. با توجه به اینکه رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر، در پی نمایان ساختن نحوه ارتباط میان جامعه و هنر است، بنابراین دستیابی به چگونگی بازتاب تحولات اجتماعی و اندیشه حاکم در جامعه تبریز دوره قاجار با تمرکز بر مسائل دینی، فرهنگی و اجتماعی، هدف پژوهش حاضر بوده و پژوهش درصدد پاسخ گویی پرسش زیر است: آرایه های موردمطالعه، دربردارنده چه مضامینی بوده و بازتاب کدام جریان ها و اندیشه های اجتماعی می باشند؟ این پژوهش ازنظر ماهیت و روش، تاریخی و توصیفی-تحلیلی بوده و با رویکرد بازتاب و روش تحلیل محتوا و با بهره گیری از داده های تاریخی از طریق گردآوری مستندات کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. نتایج نشانگر دو گروه عمده از آرایه های فلزی است، آرایه هایی با مضامین دینی و مذهبی و همچنین آرایه هایی با تلفیقی از مضامین عامیانه و مذهبی که انعکاسی از افکار و اندیشه های جاری در جامعه و متأثر از دو جریان مهم می باشند. مردم در این دوره از سویی به شدت متأثر از مذهب شیعه و واقعه ی عاشورا بودند و ارادت ویژه ای به امامان معصوم به ویژه پنج تن و حضرت عباس داشتند و از سوی دیگر، با گسترش علوم غریبه، به نوعی با تلفیق مضامین عامیانه با برخی از اصول و مبانی دین و مذهب مواجه هستیم که بازتاب هر دو اندیشه را می توان در آرایه ها شاهد بود.
سبک شناسی تشعیر در نگارگری مکتب تبریز دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب آرایی ایرانی چون همواره از متن و حاشیه سود جسته است، لذا بررسی آرایه های حواشی نگاره ها، به ویژه تشعیر، اطلاعات افزون تری به دست می دهد. تشعیر، در تزیین حواشی متون و نگاره ها، از قرن نهم هجری به بعد نقش مهمی ایفا کرد و در دوره صفوی با تولد مکاتب نگارگری تبریز دوم، قزوین و اصفهان به اوج زیبایی رسیده که این امر ضرورت پرداختن به آن را دوچندان می سازد. این پژوهش باهدف اشراف بر سبک شناسی تشعیرسازی اوایل دوره صفوی، به دنبال پاسخ به این پرسش بود که ویژگی های سبکی در تشعیر مکتب تبریز دوم چیست؟ تحقیق از نوع بنیادی، با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مشاهده نمونه های گزینش شده و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. برای بررسی آثار 10 نمونه تشعیر از منابع ارزشمند این دوره به صورت هدفمند انتخاب شد. نتیجه اینکه در مورد ویژگی های سبکی تشعیر تبریز دوم می توان گفت مضمون غالباً تزیینی و کمتر روایی است. حضور نقشمایه های جانوری، گیاهی و منظره از نقوش تخیلی و انسان بیشتر و موجودات خیالی محدود و با شراره های آتشین و چین وچروک های نامعمول در دُم، شانه ها و زانوان نشان داده شده است. همچنین کم توجهی به نقش انسان و روایتگری در تشعیر این دوره، تمایل ضمنی هنرمند را به رویکرد تزیینی نشان می دهد. طلاکاری در تمامی نمونه ها و رنگ های دیگر در محدودی از آثار تشعیر این دوره اجراشده و تأکید خطی غلبه دارد.
تحلیل هندسی طرح لچک ترنج در قالی های دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالی هایی که دارای طرح لچک ترنج هستند مجموعه گسترده و بی نظیری از قالی های ایرانی را در بر می گیرند و در دوره صفوی موردتوجه زیادی قرار گرفتند. ازآنجاکه این قالی ها در زمره پراهمیت ترین قالی های ایرانی به شمار می روند ضروری است از جوانب مختلفی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند. این پژوهش باهدف مطالعه تناسبات و روابط موجود در قالی های طرح لچک ترنج به منظور بررسی لایه هایی از حضور هندسه انجام شده است. سؤالات اصلی این تحقیق عبارت اند از: 1. مباحث تناسبات هندسی، نظم، خطوط انتظام گرا و تقارن در چه قالب و با چه نوع ترکیب بندی در این طرح ها دیده می شوند؟ 2. مفهوم عرفانی «از کثرت به وحدت» و «از وحدت به کثرت» چگونه در این طرح ها تجلی یافته است؟ 3. حضور هندسه فراکتالی و مشابهت های الگویی آن با طرح لچک ترنج در قالی های دوره صفوی چگونه تحلیل می شود؟ این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. بدین منظور در 8 نمونه از مشهورترین قالی های دوره صفوی با طرح لچک ترنج، نسبت های عددی بین اجزای قالی، تناسبات درون قاب قالی ها، خطوط انتظام گرا، تقارن و هندسه فراکتال واکاوی شدند. نتایج این پژوهش نشان داد اصول تقارن و نسبت های طلایی در طراحی ابعاد قاب اصلی قالی برای کلیه نمونه ها، رعایت شده است. با ترسیم خطوط انتظام گرا محیطی به وجود می آید که اصلی ترین محل در ترکیب بندی این قالی ها را نشان می دهند. حضور این محل ها اثبات می کند این نقوش قانونمند و بر اساس تقسیمات هندسی ترسیم شده اند. با بررسی هندسه فراکتالی و الگوهای آن در نمونه قالی ها، مشخص شد باآنکه قالی ها از هزاران نقش ریزودرشت و گاهی با الگوهایی تکرارشونده تشکیل شده اند، اما همگی این عناصر به شکلی قانون مند و هدف مند در ترکیبی واحد قرار می گیرند و بدین ترتیب در عین کثرت و انبوهی اجزا، دست آخر با مجموع ه ای واحد و منظم روبرو هستیم.
تحلیل و بررسی نقوش کاشی کاری تکیه معاون الملک کرمانشاه با استفاده از روش آزمون ناپارامتری آماری (کای اسکوئر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های معماری دوره قاجاریه در ایران از منظر آثار هنری، همگام شدن آن ها با مضامین مذهبی، ادبی و اساطیری است. بنای «تکیه معاون الملک» کرمانشاه یکی از شاخص ترین آثار معماری دوره قاجاریه با بهره گیری از تزئینات کاشی کاری با چنین مضامینی است. این پژوهش به منظور تبدیل کیفیت نقوش هنری یک بنای سنتی به کمیتی قابل سنجش است و از منظر آماری به تحلیل معنی داری ارتباط بین فضاهای معماری تکیه و زمینه و رنگ غالب کاشی کاری موجود در آن ها می پردازد. هدف اصلی آن تعیین میزان و نوع ارتباط بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش، رنگ غالب و تکرارپذیری آن ها با استفاده از یک روش آماری معین بوده است. مهم ترین سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. دسته بندی نقوش تکیه معاون الملک کرمانشاه چگونه است؟ 2. رابطه آماری و معنی دار بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش و رنگ غالب آن ها چیست؟ تحقیق حاضر ازنظر نوع پژوهش، کاربردی بوده و ازنظر روش پژوهش در زمره تحقیق های کمی و آمار استنباطی است. ازآنجاکه نوع متغیرهای این تحقیق از نوع ناپارامتری ارزیابی است از آزمون کای اسکوئر در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است. در این پژوهش در ابتدا تبیین مبانی نظری و تعریف متغیرهای تحقیق با استناد به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و به روش تحلیلی و توصیفی انجام شده و سپس با استفاده از مطالعات میدانی و پیمایشی، این متغیرها با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی در قالب جداول تبیین و تلخیص گردیده است. با توجه به نتایج این پژوهش و مقادیر آزمون کای اسکوئر 63.96 می توان با قاطعیت گفت بین نوع فضاها در تکیه معاون الملک و زمینه نقوش کاشی کاری ها رابطه معنادار و سامانمند وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون کرامر جهت نشان دادن شدت این رابطه با مقدار 0.906 نشان می دهد؛ که رابطه ای قوی و با شدت بالا بین این دو متغیر وجود دارد. همچنین بین دو متغیر زمینه و رنگ غالب نقوش کاشی کاری نیز با توجه به کوچک تر بودن از 0.05 رابطه معناداری وجود دارد که با توجه به ضریب 0.757 آزمون کرامر می توان گفت شدت این رابطه نسبتاً قوی است. بر اساس سایر نتایج حاصله، بین دو متغیر نوع فضای معماری و رنگ غالب نقوش کاشی کاری در تکیه معاون الملک ارتباط قوی وجود ندارد.
مطالعه شیوه قلم گذاری درآثارچلیپای سیّد علی خان تبریزی بر پایه حُسنِ تشکیل مفردات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر ایران و به ویژه خوشنویسی جایگاه خاصی در دوره 120 ساله تیموری داشت. از سنه 920 ه . اغلب استادان این فن، از هرات به تبریز آمده و به دربار شاه اسماعیل صفوی پیوستند. خط نستعلیق در هند، نخستین بار در عهد شاهان مغول، هنگام حمله بابر در سنه 932 ه . به این سرزمین و به واسطه همراهی چند تن از خوشنویسان با وی رواج پیدا کرد؛ درنتیجه حمایت ؛ عده زیادی از خوشنویسان ایران به این سرزمین مهاجرت کردند، ازجمله معاریف این خوشنویسان؛ سیدعلی خان تبریزی است. جواهر رقم (زنده در 1094 ق.) در اواخر دوران فرمانروایی اورنگ زیب (1118- 1067 ه . ق) به هندوستان آمد و اورنگ زیب که خود در خط شاگرد او بود؛ وی را برای تعلیم خط به دیگر شاهزادگان نیز برگزید. هدف اصلی پژوهش علاوه بر شناخت مبانی و اصول خوشنویسی خط نستعلیق و بررسی تحول خوشنویسی از اواخر دوره تیموری تا گسترش آن در هندوستان و نیز معرفی جایگاه تبریز و هنرمندان نستعلیق نویس تأثیرگذار تبریزی؛ مطالعه شیوه قلم گذاری آثار سیدعلی خان تبریزی بر پایه حُسن تشکیل مفردات است. سؤال های تحقیق بدین شرح است: 1. اصول و نسبت از قواعد حُسن تشکیل در آثار سیدعلی خان تبریزی چگونه رعایت شده است؟ 2. نحوه قلم گذاری نقطه و مفردات در آثار سیدعلی خان تبریزی چگونه است؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و از نوع تحقیقات کاربردی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت آماری، اندازه گیری رایانه ای، کتابخانه ای و همچنین بر اساس مشاهده و بررسی بصری یافته های شخصی نگارندگان استوار است. نتایج بررسی های پژوهش نشان داد نقطه در شیوه جواهر رقم علاوه بر ایستایی دارای انرژی ثابت و متمرکز است و همچنین شیب نقطه ها در بهترین حالت خود نگاشته شده که همین ویژگی در گیرایی بصری نقطه ها تأثیر فروانی دارد. از نکات قابل توجه زاویه شیب متفاوت اما متناسب حروف است. ارائه ضعف و قوت ها در اجرای حروف نزدیک بوده و همین امر موجب ایجاد تناسب بیشتری در خطوط شده است. بررسی نمونه آثار جواهر رقم نشانگر آن است که ابعاد و اندازه حرف ها توازن خوبی دارند و صافی حرکت قلم چشمگیر است. باید این نکته را هم متذکر شد که برخی از این ویژگی ها همچون قلم گذاری (زاویه نوشتن هر حرف)، در طول زندگی هنرمند خوشنویس به ندرت تغییر محسوسی پیدا می کند درحالی که کیفیت خوشنویسی در سال های مختلف همراه با فرازوفرود بوده است.
بررسی مطابقت و میزان ساختار مواد و فرمول های شیمیایی با نقوش هندسی اسلامی (با تأکید بر هندسه نقوش اسلامی در معماری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقوش هندسی، یکی از بارزترین وجوه هنر اسلامی است که شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری آن ها موردتوجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران بوده است. هر یک از آن ها روش ها و رویکردهای مختلفی در بررسی ماهیت وجودی نقوش هندسی برگزیده اند و از دیدگاه خود علتی برای وجود این نقوش هندسی قائل شده اند. این تحقیق با دیدگاهی کاملاً متفاوت، پلی مابین هنر اسلامی و علم را احداث کرده و با دیدگاهی علمی به چیستی وجود هندسه نقوش اسلامی پرداخته است. هدف مقاله پیش رو دستیابی به شناختی کامل تر از نقوش هندسی در هنر اسلامی با رویکردی علمی است. لذا سؤال های اصلی تحقیق این است که 1. آیا ساختار عناصر، مواد و فرمول های شیمیایی با نقوش هندسی مطابقت دارد؟ 2. میزان مطابقت نقوش هندسی با ساختار مواد و فرمول های شیمیایی چه مقدار است؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی-تطبیقی و استنتاج آن بر مبنای قیاس بناشده، شیوه تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی و جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان داد نقوش هندسی، با ساختار فرمول های شیمیایی ارتباط مستقیم دارند. شکل این نقوش هندسی ازلحاظ مادی ، با پیوندهایی شیمیایی موجود و همچنین با ساختار فیزیکی مولکول هایی که توسط شیمی دانان تحریک شده اند، به میزان صد در صد قابلیت تطبیق دارد.
پژوهشی بر شناخت گونه ها و نشانه های تصویری سنگ قبرهای گورستان های تاریخی روستای سمغان(استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گورستان ها ، تجلی گاه فرهنگ، باور و آداب دینی مردمان بومی هر منطقه است. گورستان های تاریخی سمغان، از توابع شهرستان کوه چنار، نمونه مهمی از این منظر است. سنگ قبرهای تاریخی گورستان های این روستا، با توجه به کالبد و نشانه های تصویری آن؛ مظهری از هنر و فرهنگ کهن روستای مذکور است. لذا پژوهش حاضر از طریق بررسی کالبد و نقوش تزئینی سنگ قبور تاریخی سمغان با هدف دست یابی به ریشه های فرهنگی و هنری آن، تدوین شده است. سؤالات تحقیق عبارت اند از 1. سنگ قبرهای تاریخی روستای سمغان به چندگونه تقسیم شده است؟ 2. کالبد و عناصر تزئینی سنگ قبرهای تاریخی روستای سمغان تحت تأثیر چه عواملی شکل گرفته اند؟ تحقیق حاضر با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و داده های تحقیق از روش های پیمایشی و کتابخانه ای به دست آمده است. از بین نمونه های موجود، 24 موردی که قابلیت خوانش متن و بررسی تصویر آن ممکن بوده؛ موردمطالعه قرارگرفته است. نتایج مطالعه نشان داد سنگ قبرهای تاریخی روستای سمغان با توجه به جایگاه اجتماعی متوفی، در پنج دسته تندیس وار، لوحه ای، صندوقچه ای، گهواره ای مطبق و محرابی شکل گرفته اند که گونه های تندیس وار، گهواره ای و محرابی از مفاهیم دینی-آیینی نیز تأثیر گرفته اند. همچنین این آثار، حاوی کتیبه ها و نقوش تزئینی متنوعی هستند که ریشه در آداب آیین های کهن، سنت های دینی و به طور ویژه سنن دین اسلام، خصوصیات فردی متوفی، مفاهیم زندگی پس از مرگ دارند و تبلوری از مسائل عقیدتی، فرهنگی و مذهبی حاکم بر زمان خود هستند. در فرهنگ مردمان روستای سمغان علاوه بر موارد نام برده شده، جایگاه اجتماعی متوفی، شغل و شهرت وی بر کالبد و نقوش سنگ قبرها مؤثر بوده است.
چگونگی نقشمایه اسلیمی در حاشیه قالی های سده دهم ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آغاز حاکمیت صفویان از قرن دهم ه.ق آفرینش نوآورانه قالی با ساختاری (طراحی و بافت) متفاوت از گذشته در صدسال نخست رقم خورد؛ نظام های تزئینی حاکم بر ساختار(زمینه و حاشیه) قالی های صفویه، مطالعه حاشیه آن ها را ضرورت بخشیده است. اسلیمی ها از پرتکرارترین نگاره ها در قالی های صفویه و حاشیه آن ها هستند. آگاهی و تأمل بر چگونگی بهره گیری هنرمندان عصر صفویه از این نقش در حاشیه قالی های منطقه ای و تأکید بر الگوهای اصیل در طراحی حاشیه قالی ها، هدف مقاله است و به این پرسش ها پاسخ می دهد: 1. نقشمایه اسلیمی در حاشیه قالی های سده دهم ه.ق از دیدگاه طراحی سنتی قالی در انواع، ساختارهای تزئینی و جای گیری چگونه است؟ 2. وجه ممیزه کاربست نقش اسلیمی در حاشیه قالی های مناطق بافندگی(پنج گانه) قرن دهم ه.ق بر چه اساسی است؟ روش تحقیق تطبیقی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. 22 نمونه قالی سده دهم ه.ق با محوریت کاربرد اسلیمی در حاشیه بررسی شد و در پاسخ به پرسش نخست، با تحلیل تصاویر خطی حاشیه ها انواع پنج گانه اسلیمی ساده، گل دار، ماری و دهان اژدری و نظام های شش گانه تزئینی مشتمل بر بازوبندی(قلمدانی)، مداخل، اسلیمی گل دار، بند اسلیمی پیچان، قاب اسلیمی یا ترکیب های متقارن، اسلیمی ماری با ترکیب بندی آزاد و کاربست آن ها در سه بخش مجزای حاشیه اصلی و فرعی، حاشیه اصلی و حاشیه فرعی مسجل گردید. در پاسخ به پرسش دوم، بیشترین کاربست انواع اسلیمی به قالی های تبریز و هرات تعلق داشت. نمونه های تبریز، هرات و قره باغ در بهره مندی از انواع ساختارهای تزئینی و قالی های تبریز، قره باغ و کاشان به لحاظ کاربست اسلیمی ها در هر سه بخش حاشیه سرآمد گردیدند؛ بنابراین حاشیه قالی های تبریز و هرات در بهره مندی از وجوه سه گانه مذکور پیشتاز بودند.
نقش مخاطب در میدان هنر چندرسانه ای جدید با تأکید بر آثار احمد نادعلیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر چندرسانه ای درصدد تبیین زبان تصویری جدیدی است که نقش مخاطب در ارائه اثر هنری را محور اصلی قرار می دهد و تعامل مخاطب با اثر، مورد اهمیت قرار می گیرد. احمد نادعلیان، یکی از هنرمندان معاصر ایرانی و پیشگام در هنر چندرسانه ای با خلق آثارش، تعامل پویایی در خوانش اثر برای مخاطب فراهم ساخته است. این پژوهش چگونگی عملکرد مخاطب در هنر چندرسانه ای جدید و نوع تعامل او با اثر چندرسانه ای را با تأکید بر آثار نادعلیان را شناسایی کرده است. هدف اصلی شناسایی و تبیین نوع مخاطب و نحوه تعامل او در ارائه این آثار است؛ بنابراین آثار چندرسانه ای جدید احمد نادعلیان که از مؤلفه های فرهنگ و هنر ایرانی استفاده نموده، موردمطالعه قرار گرفت. بر این اساس مقاله در پی پاسخ گویی به این سؤالات است: 1. چه کسانی مخاطب هنر چندرسانه ای جدید هستند؟ 2. مخاطب چگونه با هنر چندرسانه ای تعامل برقرار می کند؟ در پژوهش پیش رو به منظور پاسخ دادن به سؤالات مطرح شده از روش تحقیق کیفی با ماهیتی اکتشافی استفاده شده است. علاوه بر این آثار چندرسانه ای احمد نادعلیان به عنوان جامعه آماری از طریق روش اسنادی و مجموعه شخصی هنرمند گردآوری شده اند و به شیوه تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. چهار نمونه از چند رسانه های نادعلیان بر اساس شاخص های تعیین شده بین شانزده مخاطب، مورد مصاحبه هدایت شونده قرار گرفتند. نتایج پژوهش مبین این امر است که هنر چندرسانه ای به دلیل ارتباطی که با طیف وسیعی از مخاطبان دارد میدان گسترده تری را در برمی گیرد و مخاطبین از هر طیفی در ارائه اثر سهیم می شوند و مخاطب خاص به مخاطب عام تبدیل می گردد. مخاطبان کنشی متفاوت با اثر چندرسانه ای دارند که از بازی و سرگرمی تا جست وجو و کشف رازهای نهفته در اثر حکایت دارد. از طرفی دیگر به مدد فناوری های الکترونیکی، ایجاد شرایط یکسان و عمومی، هنر چندرسانه ای بستری است با پتانسیل های بالا که به عنوان زبان و بیان فرهنگ جامعه در عصر معاصر محسوب می شود. مخاطب در چند رسانه های احمد نادعلیان در هر موقعیت فرهنگی، اجتماعی یا اقتصادی در شرایط یکسانی قرار می گیرند تا با انتخاب و گزینش عناصر به هر بخشی از اثر به طور دلخواه اعتبار بیشتری ببخشند و کنش های متفاوتی داشته باشند.
مطالعه تحلیلی شیوه های اجرا در تشعیرهای خمسه تهماسبی (مکتب دوم تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر تشعیر و کاربردهای گوناگون آن طی مکاتب شیراز و هرات، سرانجام منجر به حضور گسترده بر حاشیه کتب و مرقعات، در پیرامون متون نوشتار و قطعات نگارگری در مکتب دوم تبریز گردید. خصیصه طراحی گونه در کنار ظرافت در اجرای نقش های گیاهی و حیوانی و طبیعت و بعضاً پیکره های انسانی از ویژگی های بارز این هنر شناخته می شود به طوری که می توان گفت برخی از ویژگی های نگارگری ایرانی در آثار تشعیر جلوه آشکارتری دارد. ازجمله مهم ترین مجموعه های دارای تشعیر می توان از اثر نفیس خمسه تهماسبی نام برد که ازنظر تنوع و کیفیت نقش، اثری شاخص محسوب می شود. تشعیرهای خمسه تهماسبی در دوره هایی، توسط هنرمندان مکتب تبریز دوم و مکتب اصفهان ساخته شده است. هدف این تحقیق به دلیل اهمیت مکتب دوم تبریز، شناسایی نحوه ایجاد جلوه های بصری با استفاده از قلم مو و رنگ طلا در بخشی از تشعیرهای خمسه تهماسبی است که در تبریز انجام گرفته است؛ بنابراین پرسش مقاله این است که اجرای تشعیرهای خمسه تهماسبی در مکتب دوم تبریز دارای چه ویژگی هایی است؟ تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی، مؤلفه هایی همچون نحوه قلم گیری، استفاده از مایه رنگ، سواد و بیاض، طراحی پُر، بافت، پرداز و انعکاس طلا و نقره، تشریح می شوند. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تصاویر در دسترس بر روی تارنمای کتابخانه بریتانیا به دست آمده است. ضرورت و اهمیت تحقیق در افزایش توجه و دانش هنرمندان و محققین و ایجاد بستری برای شناخت بیشتر مبانی هنر نگارگری با توجه به کمبود منابع موجود در این زمینه است. مهم ترین یافته ی این مطالعه نشان می دهد استفاده از مایه رنگ عمومیت داشته، قلم گیری در مکتب دوم تبریز دارای محوریت اصلی بوده، ایجاد تیره روشن به عنوان تغییر رنگ و سواد و بیاض نقش مکمل در شکل و خط دارند. دیگر ویژگی های یافت شده به چگونگی ضربه قلم، پرداز، درخشش طلا و نقره و فام های رنگی اختصاص دارد.