نگره

نگره

نگره پاییز 1401 شماره 63 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مطالعه تطبیقی نگاره های ابراهیم(ع) در آتش با روایات و تفاسیر قرآن از عصر ایلخانی تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معجزه تصاویر ابراهیم (ع) ابراهیم در آتش نگارگری ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۳۴
معجزات پیامبران یکی از موضوعات مذهبی است که بخشی از مباحث قرآنی را به خود اختصاص داده و در سوره های متعددی از آن ها سخن به میان رفته است. در این میان معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) از مواردی است که مکرراً در متون دینی و تاریخی ذکر شده و در ادوار مختلف هنر ایران دوره اسلامی مورد توجه نقاشان و حاکمان وقت قرار گرفته است. این پژوهش با اهداف، شناسایی نگاره هایی که انطباق بیشتری با روایات قرآن کریم دارند و پی بردن به میزان تطابق مضمون و محتوای روایت معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) با نگاره های معجزه ایشان، انجام گرفته است. از این رو، این نگاره ها را از نظر عناصر تصویری با روایات قرآنی مورد مطالعه قرار می دهد. در واقع میزان مطابقت نگاره های معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) با روایات قرآن کریم و متون تفسیری مورد بررسی قرار می گیرد. سوالات این تحقیق عبارتند از: 1- این نگارگران تا چه میزان در بیان تصویری معجزه، به روایت اصلی آن یعنی قرآن کریم وفادار مانده اند؟ 2- گفتمان فرهنگی و هنری حاکم بر آن دوره، با نگاره های معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) چه رابطه ای دارد؟این تحقیق به روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی انجام شده و اطلاعات و نمونه های مطالعاتی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. با مطالعه و تحلیل محتوایی این نگاره ها می توان پی برد که معجزه به تصویر درآمده از حضرت ابراهیم با توجه به عناصر تصویری به کار رفته در نگاره ها، روایت و مضمون نگاره های مورد مطالعه، گاه مانند قرآن و متون تفسیری، تصویر شده است و گاه دارای تفاوت های موردی با متون تفسیری هستند. نگارگران به فراخور بینش و دریافت خویش، عناصر تصویری را در نگاره های خود رقم زده اند و حاکمان در جهت مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود از آن بهره برده اند.
۲.

مطالعه تطبیقی ساختار وتزیینات کتیبه خط کوفی مورق مسجد جامع و مسجد حیدریه قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کتیبه خط کوفی مورق مسجد جامع مسجد حیدریه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۷۸
خط کوفی تزیینی یکی از کهن ترین خطوط در کتیبه های معماری و بنای اسلامی به شمار می آید. ظرافت و زیبایی خط کوفی تزیینی را می توان در کتیبه های ایرانی به ویژه مسجد حیدریه و جامع قزوین مربوط به دوره سلجوقی جستجو کرد. هدف اصلی مقاله حاضر شناسایی و استخراج تمام حروف کتیبه برای بررسی ویژگی های ساختاری و تزیینی از نظر تشابه و تفاوت است. سؤال های تحقیق آن است که تشابهات و تمایزهای بین ساختار نوشتاری، هندسی و تزیین گیاهی خط کوفی مسجد حیدریه و جامع قزوین به چه صورت هایی نمودار گشته است؟ آیا خطوط کوفی آمده درکتیبه های مساجدجامع و حیدریه قزوین از لحاظ ساختاری و تزیین از یکدیگر تأثیر پذیری داشته اند؟ روش پژوهش براساس توصیفی-تحلیلی ومبنای گردآوری کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و بازدید می باشد. یافته های تحقیق نشان دهنده وجود اشتراکات ساختار نوشتاری و تزیین گیاهی در هر دوکتیبه است؛ به دلیل این که مسجد حیدریه بر اساس فاصله زمانی بعد از مسجد جامع ساخته شده است تا حدودی از لحاظ ساختار و تزیین از این کتیبه تأثیرپذیری داشته است،کتیبه حیدریه علاوه بر ساختار نوشتاری و گیاهی از ساختار هندسی نیز بهره جسته و پا را فراتر نموده و ساختاری نوین با شاخصه هایی، زیبایی را با ورود حرکت مورب حروف در کتیبه و ترسیم تزیینیِ گره های هندسی و گره اتصال، تکامل و پیشرفت نوینی ازساختارخط کوفی ایرانی را معرفی می نماید. به دلیل قدرت بیانی در ساختار بنا نوعی استحکام، انسجام و تعادل با فضای معماری این دو بنا برقرار شده است و همین ویژگی ها می تواند به عنوان نمونه ای شاخص برای طراحان گرافیک در زمینه طراحی حروف، الگویی برای تجربیات نوین مورد بهره برداری قرار گیرد.
۳.

دسته بندی کتیبه های شبه نوشتاری در هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شبه نوشتار کتیبه تزئینات هنرهای اسلامی آشناپنداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۲۰۸
هنگام پژوهش در هنرهای اسلامی، به ویژه در تزئینات، با نمونه شکل های الفبایی مواجه هستیم که با وجود شباهت کلی با ساختار الفبایی متن، معنایی از آن ها خوانده نمی شود. گرچه این شکل ها در قالب الفبای متن ترسیم شده اند اما معنای خوانشی ندارند. این گونه از شکل ها، که شبیه نوشتار در کتیبه می باشند، در پژوهش حاضر به شبه نوشتار مرسوم گشته اند. در مواجهه با این نمونه ها، آنچه که توانسته مخاطب را به پذیرش- یا شک- در نوشتار بودن آن متقاعد نماید، آشناپنداری یا مشابهتی بوده که میان این نمونه ها و ساختار حروف در الفبای اسلامی می باشد. همچنین در بسیاری از کتیبه های تزئینی؛ شبه نوشتارها و نوشتارهای خوانشی  چنان با هم پیوندِ شکلی و ساختاری دارند که تفکیک آن ها به راحتی ممکن نیست، حتی تفکیک آن موجب عدم تعادل در صفحه می گردد. از این رو این پژوهش، با هدف شناخت و معرفی این دسته از شبه نوشتارها در هنرهای اسلامی سامان یافته است. در این مسیر دو پرسش اصلی پژوهش چنین است: 1- دلایل ترسیم شبه نوشتار در میان کتیبه ها چیست؟  2- شبه نوشتار ها چگونگی  و در چه ساختاری ترسیم شده اند؟ برای دستیابی بدین منظور از روش تحلیل تجسمی در نمونه آثار کتیبه ای دوره اسلامی، بهره برده شده است. جامعه آماری و نمونه ها از گستره کتیبه نگاری در هنر اسلامی انتخاب شده است. در نتیجه شبه نوشتارها به جهت تعادل صفحه و ایجاد تعادل بصری در کتیبه ایجاد شده اند. همچنین شبه نوشتارها به چهار گروه تقسیم می گردند: گروه نخست شامل کتیبه های می باشد که تمام سطح کتیبه را شبه نوشتارهای شبیه حروف کوفی پوشش داده است. گروه دوم شامل کتیبه هایی می گردد که شبیه دست نویس ها می باشد. در گروه سوم حرفی از حروف الفبای اسلامی استفاده میشود اما قابلیت خوانایی در آن وجود ندارد. در گروه چهارم بخشی از کتیبه که قابلیت خوانایی دارد با شبه نوشتارهایی که قابلیت خوانش ندارد نقش می شود.
۴.

شیوه مشارکت عناصر معماری در انتقال معنی «صدق» در نگاره "«گریز یوسف از زلیخا» اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگاره یوسف و زلیخا صدق در عرفان معماری تیموریان کمال الدین بهزاد مکتب هرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۲۰
نگاره "گریز یوسف از زلیخا" اثر کمال الدین بهزاد ازجمله آثار برجسته دوره تیموری است که ویژگی ها و لایه های مختلف هنری و معنایی دارد؛ این نگاره ملهم ومحصولِ تبیینِ ذوقی یکی از قصه های قرآنی وبرخوردار از گفتمان اسلامی عرفانی است.برغم این که مطالعات بسیاری از مناظر معرفت شناختی، تاریخی، هنری و عرفانی پیرامون آن انجام گردیده بااین همه هنوز بسیاری از زاویه های آن واکاوی نشده است. یکی ازوجوه پنهان این اثر اهتمام خلاقانه نگارگر در انتقال یکی از بنیادی ترین ارکان عرفان اسلامی – یعنی صدق- است. صدق در ادبستان هنر و عرفان اسباب تعالی است. اهداف این تحقیق تدقیق در سامانه های معناشناختی و خلاقیت های منحصر به فرد بهزاد در نگاره مذکور ونمایاندن دغدغه های خاص اعتقادی و هنری اوست. مهمترین سؤا ل این تحقیق آن است که هنرمند عناصر معماری را چگونه در انتقالِ مضمون صدق فراخوانده و مشارکت داده است؟ به نظر می رسد که نگارگری برای وی ابزاری برای ابرازهای عرفانی هم بوده ودر این راستا از دلالت های معنایی عناصر معماری در ارتقاء وجوه محتوایی و فنی اثر بهره بسیاری برده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی وکتابخانه ای است. یافته های این تحقیق نشان داده است که نگارگر با فرزانگی و فراستی خاص از عناصر معماری درانتقال مضمون صدق همچون افضل فضائل بهره برده و با اعطای دلالت های معنایی ویژه به اشیاء و امور متعارف در راستای حسن تأثیرگذاری پیام نگاره، گام های نوظهوری برداشته است.
۵.

مطالعه تطبیقی روایت «یوسف» در متون مقدس، ادبیات فارسی و نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت یوسف متون مقدس متون ادبی متون هنری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۶۴
متنهای ادبی- هنری در بستر شکل گیریشان بهتر شناخته و رمزگشایی می شوند. رمزهای اثر بطور جدی متاثر از حوضچه های معنایی است که در آن تکوین می یابد. ازهمین رو یک متن در دوره های گوناگون دارای دلالت پردازیهای متفاوتی می شود. داستان یوسف، از داستانهایی است که در متون مقدس تورات و قرآن، هنر، ادبیات و عرفان دوره های مختلف مورد توجه قرار گرفته و در طول زمان و مستمر، هنرمندان نگارگر، شاعر و فیلمساز زیادی به آن پرداخته اند. این پژوهش با اهداف 1- شناسایی عناصر مورد توجه و مولفه های بکار رفته در روایت یوسف در متون مقدس، ادبیات فارسی و نگارگری ایرانی  و 2- شناسایی شباهتها و تفاوتهای این روایت در متون متفاوت ادبی، هنری و مقدس، به مطالعه این روایت می پردازد و به دنبال پاسخ به این سوالات است که 1- خرده روایتها و عوامل تاثیرگذار بر نحوه ارائه روایت یوسف در متون متفاوت کدامند؟ و 2- چه شباهتها و تفاوت هایی در ارائه این روایت در متون متفاوت ادبی، هنری و مقدس دیده می شود؟ این پژوهش به شیوه تحلیلی و تطبیقی انجام و جمع آوری مطالب به شیوه ی اسنادی می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از روایت و خرده روایتها در قرآن و تورات، نسخه های طغانشاهی، قمی و جامی در ادبیات، نگاره بهزاد و سه نگاره از فرشچیان بررسی و با یکدیگر تطبیق داده شدند. نتایج نشان می دهد استفاده از خرده روایتها در طول زمان و بنا به مقتضیات فرهنگی-اجتماعی متفاوت بوده و هنرمندان ضمن تاکید بر اصل داستان ذکر شده در تورات و قرآن، عواملی مانند تاثیر متقابل جامعه و اسطوره بر یکدیگر، تغییر جامعه و فرهنگ و تاثیر آن بر دیدگاه هنرمند را در نظر گرفته و خرده روایت های متفاوتی را وارد گونه های هنری کرده اند.
۶.

گونه شناسی و طبقه بندی فرش های تصویرشده در نگاره های نسخه شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری شاهنامه شاه طهماسبی فرش طرح و نقش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۴۸
شاهنامه شاه طهماسب یک اثر هنریِ بی بدیل اوایل مکتب نگارگری صفوی (تبریز دو) است؛ که مشتمل بر 258 نگاره بوده و نگاره های این شاهنامه حاصل درهم آمیختگی دو مکتب مهم نگارگری پیش از خود یعنی مکاتب هرات و ترکمانان می باشد. عناصر موجود در طراحی هر یک از نگاره های منعکس شده در شاهنامه شاه طهماسب شامل مناظر طبیعی، صحنه های بزم و رزم، داستان های اسطوره ای، بناهای معماری ایرانی و فرش به عنوان جزء شاخص در نقش پردازی این شاهکار هنری محسوب می شود. مسأله اصلی در این پژوهش مطالعه طرح کلی و طبقه بندی فرش های تصویرگری شده در نگاره های نسخه شاهنامه شاه طهماسب و نیز بررسی نقوش و اجزای به کار رفته در آن ها است که با هدف دست یابی به مجموعه ای از اطلاعات طبقه بندی شده از این فرش ها در حوزه ساختارشناسی طرح و نقش فرش ایرانی اجرا شده که در نهایت زمینه ای برای مقایسه دست آوردهای این پژوهش با فرش های بازمانده از دوره صفوی را فراهم آورد. بنابراین سوالات اصلی این پژوهش عبارتند از:  1- ویژگی های نقوش و اجزای فرش های بازتاب یافته در نگاره های نسخه شاهنامه شاه طهماسب چگونه است؟ 2- تنوع و طبقه بندی طرح ها در فرش های بازتاب یافته در نگاره های نسخه شاهنامه شاه طهماسب چگونه است؟ روش تحقیق ، توصیفی تحلیلی با رویکرد ساختارشناسی طرح و نقش بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه کیفی انجام گرفته است. جمع آوری اطلاعات به منظور دست یابی به پیشینه و سوابق تاریخی و شناسایی نگاره های شاهنامه، کتابخانه ای است. جامعه آماری مربوط به نگاره های نسخه شاهنامه شاه طهماسب که دارای طرح فرش می باشند، 80 نمونه را شامل می شود که از این میان تعداد 5 گروه از طبقه بندی طرح و نقش قالی که شامل 3 نمونه از گروه فرش های افشان، 2 نمونه طرح لچک ترنج، 3 نمونه طرح ترنج دار، 3 نمونه طرح قابی، 3 نمونه فاقد طرح و نقش متن به صورت هدفمند و بر اساس تنوع و کامل بودن طرح، برای تحلیل اطلاعات، به عنوان جامعه نمونه انتخاب و بررسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که ظهور طرح های افشان و گردان، حاصل میل و شور هیجان نگارگران مکتب ترکمانان و اجرای طرح های قابی و واگیره ای دقیق محصول فعالیت نگارگران مکتب هرات (دو مکتب تاثیرگذار و پایه اصلی مکتب نگارگری تبریز دوره صفوی) می باشد و با توجه به نحوه اجرا، دقت و پردازش طرح و نقش قالی های نقاشی شده در نگارگره ها، به نظر می رسد فرش های موجود در این نگاره ها بیشتر جنبه تزئینی داشته و در ترکیب بندی و فضاسازی کلی موضوع بکارگرفته شده اند.
۷.

تحلیل دیوارنگاره های مذهبی دوره قاجار با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر (با تأکید بر بقاع متبرکه گیلان و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیوارنگاری بقاع متبرکه هرمنوتیک گادامر قاجار گیلان اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۰
هنر دیوارنگاری مذهبی با موضوعات مربوط به وقایع عاشورا و روایات زندگی پیامبران و امامان شیعه، بخشی از آثار هنرهای تجسمی دوره قاجار را شامل شده که فضای اماکن متبرکه همچون بقاع، تکایا و حسینیه ها را به خود مزیّن کرده است. این هنر، نمایانگر ویژگی های فرهنگ عامّه مانند اعتقادات دینی، ارزش ها، علایق و جنبه های اجتماعی در دوره قاجار است. با توجه به تحولات فرهنگی ایران در دوره مذکور و پیدایش بسترهای جدید برای ارائه آثار نقاشی، ضروروت دارد تأثیر این تحولات بر نقاشان قاجار مورد بررسی قرار بگیرد. هدف تحقیق، ارزیابی تأثیر افق معنایی و امتزاج افق ها برآثار هنرمندان قاجار با تأکید بر دو منطقه گیلان و شهر اصفهان است. سؤال های مورد بررسی عبارتند از: ۱- امتزاج افق ها در آثار هنرمندان گیلان و اصفهان چه تأثیراتی گذاشته است؟ ۲- وجوه اشتراک و افتراق آثار آنان چیست؟ روش تحقیق ، توصیفی-تحلیلی با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر و داده های مورد نظر، به شیوه کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که هنرمند بقاع، با پیش داوری هایی که متعلق به افق معنایی روزگار اوست به مکالمه با سنّت گذشته پرداخته و تعاملی سازنده میان زمان حال و گذشته برقرار کرده است؛ به این مفهوم که تحت تأثیر افق معنایی گذشته، بافت، زمینه اجتماعی – فرهنگی خود، دست به خلق آثاری زده که نوعی تفسیر جدید از سنت است؛ در عین حال امتزاج افق ها در هنرمندان دو منطقه منتخب، تأثیر متفاوتی داشته و هنرمند لاهیجانی به دلیل بافت و زمینه محل سکونت خود، کمتر از هنرمند اصفهانی از جریان های روز نقاشی تأثیر پذیرفته و بیشتر به سنت ایرانی وفادار مانده است.
۸.

تأثیر عکاسی بر تحولات بصری آثار لاکی در دورۀ قاجار (با تأکید بر قلمدان نگاری و چهره پردازی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قاجار عکاسی لاکی کاری قلمدان چهره نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۱۲۲
عکاسی، اندکی پس از اروپا، به ایرانِ عصر قاجار راه یافت و با وجود آنکه ابتدا در خدمت دربار و ثبت وقایع رسمی بود، به تدریج وجههٔ عمومی و هنری نیز پیدا کرد. این رسانه در آن زمان برای هنرمندانی که با شیوه های نوین نقاشیِ غربی آشنا شده بودند، ابزاری کارآمد در جهت تصویرگری های واقعگرایانه و الگویی مناسب برای ثبت عین به عین عناصر و جزئیات در نقاشی محسوب می شد. با اینکه تأثیرات عکاسی را اغلب بر حوزهٔ رنگ روغن یا آبرنگ می دانند، در این بین سایر رسانه های بصری از جمله لاکی کاری و قلمدان نگاری هم متأثر از این پدیده بوده است. در این پژوهش که با هدفِ شناختِ اثرات عکس و عکاسی بر تحولات تصویریِ آثار لاکی انجام گرفته، سعی شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1- دامنهٔ تاثیر عکاسی بر هنرهای بصری و چهره نگاری در عصر قاجار تا چه حد بوده؟ و 2- کیفیت این اثرگذاری بر آثار لاکی، خصوصا قلمدان ها، چگونه است؟ در این نوشتار، روش تحقیق از نوع تاریخی و توصیفی- تحلیلی، و شیوهٔ گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عکاسی با تأثیر مستقیم بر حیطهٔ تصویرگری و به خصوص چهره نگاری، در وهلهٔ نخست بر نقاشی و به موازات آن بر سایر رسانه های تصویری عصر قاجار، از جمله آثار لاکی و علی الخصوص قلمدان ها، ظاهر شده است. قلمدان نگاران و مصوران مصنوعات لاکی از عکس به دو صورت بهره می گرفتند: نخست به صورت گرته برداری دقیق و ترسیم عین به عین، و دوم به روش ساده تر و مهیّاترِ چسباندن عکس در زیر سطح لاک در قالب عکس برگردان. قلمدان های چهره پرداز قاجاری اغلب حاوی تکچهرهٔ شاهان، رجال، درباریان و صاحب منصبان و زنان بوده اند و در ساختار بصری و ترکیب بندی شان اصولا قاب بیضی شکل مرکزی با الگوی غربی و ابعادی بزرگتر از قاب بندهای مجاور، محل ترسیم پیکرهای واقعگرایانه، آن هم در هیئتی رسمی و با ترکیب عمودی بوده است.
۹.

مطالعه تطبیقی ریخت شناسانه قندیل های شیشه ای ایران و مصر در قرن های 7 -3 ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریخت شناسی شیشه گری دوران اسلامی شیشه گری ایران و مصر قندیل های شیشه ای فرم و تزیینات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۹
شیشه گری از جمله هنرهای ارزنده سرزمین های ایران و مصر است که پیشینه آن به هزاران سال پیش می رسد. این هنر در طول دوران اسلامی با برخورداری از پیشینه تاریخی و هنری غنی وارد مرحله نوینی شد، به طوری که قرن های 7-3 ه.ق از مهم ترین عصرهای شیشه گری دوران اسلامی ایران و مصر محسوب می شود. با وجود پیشینه پربار هنر شیشه گری ایران و مصر مطالعات در این حوزه کم تر مورد توجه واقع شده است. از این رو پژوهش حاضر در نظر دارد به مطالعه و بررسی تطبیقی نمونه قندیل های شیشه ای دوره اسلامی ایران و مصر بپردازد. شناخت بخشی از آثار شیشه ای این سرزمین ها و دستیابی به تشابه و تباین های آن با تمرکز بر بررسی عناصر تشکیل دهنده، فرم و ساختار کلی اجزا، نقوش و تزیینات تحت عنوان ریخت شناسی هدف این پژوهش می باشد. بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش هاست؛ 1- قندیل های شیشه ای ایران و مصر به لحاظ ریخت شناسانه دارای چه ویژگی های بصری هستند؟ 2- وجوه تفاوت و تشابه در ریخت قندیل های شیشه ای سرزمین های ایران و مصر در قرن های 7-3 ه.ق کدام است؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاکی از آن است قندیل های شیشه ای ایران و مصر از عناصر ثابت بدنه، گردن، پایه و حلقه آویز و عناصر متغیر تزیینات و نقوش تشکیل یافته اند. فرم بدنه قندیل های شیشه ای مورد مطالعه گلدانی و شلجمی-کروی بوده و فرم گردن، استوانه ای و شیپوری است. پایه نیز در دو حالت مسطح و مرتفع توسط هنرمند شیشه گر در نظر گرفته شده است. حلقه های آویز شیشه ای در انواع مختلف بر روی بدنه و یا دهانه قندیل های شیشه ای مذکور افزوده شده است. با وجود شباهت هایی در ریخت قندیل های شیشه ای ایران و مصر، تفاوت هایی در اجزای تشکیل دهنده آن ها اعم از عناصر ثابت و متغیر سبب تمایز قندیل های شیشه ای دو سرزمین ایران و مصر گشته است.
۱۰.

بازشناسی ریشه های تزئینات گچ بری خانه های چهارصفه روستای دوسیران (استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تزئینات گچ بری ایلخانی دوسیران خانه های چهارصفه فارس معماری اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۵
معماری خانه های روستاهای ایران حاوی انگاره هایی است که به ریشه های تاریخی آن ها اشاره دارد. یکی از این انگاره ها، تزئینات داخلی آن هاست. در این تحقیق پس از معرفی خانه های چهارصفه با قدمت دوره ایلخانی در روستای تاریخی و هدف گردشگری دوسیران، از توابع شهرستان کوه چنار در استان فارس، به مطالعه تزئینات گچبری آن ها پرداخته می شود. نگارندگان بر این عقیده اند که تزئینات خانه های تاریخی دوسیران، علی رغم قرارگیری در منطقه ای روستایی که کم تر مورد توجه بوده؛ ویژگی های بارز گچ بری ابنیه های فاخر ایلخانی و برخی خصوصیات قابل ملاحضه گچ بری اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی را داراست و سیر تاریخی هنر گچ بری کشور را به طور قوی نشان می دهد. لذا نگارندگان با هدف ریشه شناسی این تزئینات و گرایش های زمینه ساز ساخت آن ها، به مطالعه و بررسی کالبد و موتیف های تزئینات نام برده و پیشینه به کارگیری این موتیف ها در تاریخ گچ بری کشور پرداخته اند. سوال های تحقیق عبارتند از: 1- الگو و سازماندهی هندسی کتیبه های چهارصفه های دوسیران به چه شکلی است؟ و 2- تزئینات گچ بری چهارصفه های روستای دوسیران ریشه در چه دورانی دارد؟. روش تحقیق تفسیری- تاریخی است. داده های تحقیق از طریق پیمایش میدانی و اسناد کتابخانه ای به دست آمده است. ابزار تحقیق نیز استنتاج منطقی و مقایسه تطبیقی است. نتایج نشان داد کتیبه های موردمطالعه به سه گونه مستطیل ساده سطربندی شده، مستطیل عمودی دارای طاق نما و مربع های انتظام یافته براساس قطرهایشان، تقسیم می شوند. این کتیبه ها موتیف های مشابه گچ بری اواخر دوران ساسانی تا اوایل دوره اسلامی و ویژگی های شاخص گچ بری ایلخانی نظیر: کاربرد شکل طبیعی گیاهان، نقوش پالمت و انار، تکنیک لانه زنبوری، گره هندسی به عنوان تزئین، مقرنس گچی، خط ثلث، نقش روزت و شاه عباسی و... را دارند و در آن واحد تداوم و تفاوت های هنری دوران مختلف بازه زمانی نام برده را به خوبی نشان می دهند.
۱۱.

کاشی نگاره ای از عصر قاجار؛ سندی بر تحکیم اقتدار ملی ایران در عرصه بین الملل (موجود در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاشی نگاره علی محمد اصفهانی دوره قاجار اقتدار ملی مؤلفه های هویتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۵۵
اقتدار ملی گونه ای قدرت مشروع و ناظر به مجموع توانمندی های یک ملت است که بخش عظیمی از اعتبار و هویت خویش را در فرهنگ آنها و به واسطه مکانیسم های متعدد همچون هنر حاصل می کند. زیرا هنر اگرچه در سوی ظاهری اش مبتنی بر عناصر زیبایی شناختی، نوعی لذت خوشایند دیداری فراهم می نماید. لیکن در سوی پنهان و در لایه های معنایی عمیق تر این قابلیت را دارد تا حامل پیام و اندیشه ای گردد. همانند کاشی نگاره ای از عصر قاجار که هنرمندش، علی محمد اصفهانی به دلیل شرایط خاص تولید سفارشی و متناسب با تحولات همان اوان، آن را سرشار از آرایه های تزئینی و نگاره های روایتگر می کند تا در چینش های بصری متوالی، بیانگر اقتدار ملی ایران در عرصه بین الملل باشد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر آنست تا با تحلیل این کاشی نگاره در بُعد ارتباط با سیاست موضوع مورد مطالعه و در مقطعی تاریخی، تجربه ای واقع بینانه از نقش مکانیسمی هنری در تحکیم و توسعه اقتدار ملی ارائه دهد. همچنین بدین سؤال پاسخ دهد که: این اثر در لایه های محتوایی آرایه ها و نگاره هایش به چه نحوی و با چه مشخصه هایی خلق گردیده تا به مثابه سندی بصری، چنین بار معنایی را بازنمایاند؟ بررسی ها به روش نقد شمایل شناختی، با استناد به منابع کتابخانه ای- الکترونیکی و تحلیل های کیفی انجام پذیرفت تا نحوه معنادهی به نگاره های میز کاشی تبیین گردد. نتایج نشان می دهند که هنرمند نخست جهت بسترسازی اثرش آگاهانه دست به گزینش داستان ها و تمثال شخصیت هایی زده که دارای بار نمادینی از مؤلفه های هویتی ایران بوده اند. سپس درصدد بر آمده تا این مؤلفه ها اعم از تاریخ، جغرافیا، میراث نهاد دولت و میراث فرهنگی و علمی را که هریک جزئی از تعلقات پایدار و غنی این سرزمین هستند بر قواعد و اصول تجسمی بنشاند و آنها را با استفاده از گونه ای رنگ گذاری، چهره پردازی، پرسپکتیو مقامی و نشانه های فرمی و پوششی مطرح گرداند. چنانکه در کل تعمیم دهنده اقتدار ملی به فراسوی مرزهای ایران باشند.   

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷