مقالات
حوزه های تخصصی:
تا جایی که آخرین بررسی ها نشان می دهند، نخستین باری که به آرایه ها، تصاویر و زیبایی کتب و متون نوشتاری در تاریخ ایران (و احتمالاً تاریخ جهان) اهمیت داده شده در متون دینی مانویت بوده است، زیرا تا پیش از آن نمونه ای از آراستن نوشته ها در دست نیست، پس طبیعتاً این شیوه نوآورانه بر دوره های پس از خود نیز تأثیرگذار بوده است. هنگامی که ایران با دین اسلام آشنا شد، بسیاری از این دستاوردها را در هنر زیباسازی کتاب ها و به ویژه نگارش کتاب مقدس یعنی قرآن به کار گرفت. چگونگی اثبات و نمایاندن این تأثیرگذاری ها، مطلبی است که هسته اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. یکی از دشواری های اساسی در این پژوهش و دیگر مطالعات در باب امور کهن آن است که به سبب قدمت مباحث مطروحه، ارائه هرگونه نظریه دارای قطعیت در مورد آنها ناممکن است، بااین حال تلاش شده است مطالب تا جای ممکن بر پایه اسناد حقیقی و فرضیات درست واقع شوند. هدف از این تحقیق یافتن عناصر تأثیرگذار هند کتاب آرایی مانوی بر هنر کتاب آرایی اسلامی، به ویژه بر قرآن نگاری قرون اولیه اسلام است. پرسش های اصلی چنین است 1. آیا هنر کتاب آرایی مانوی بر هنر کتاب آرایی اسلامی و به ویژه بر قرآن نگاری قرون اولیه اسلام تأثیر چشمگیری داشته است؟ 2. درصورتی که چنین تأثیری وجود دارد، آیا می توان آن را بررسی، اثبات و طبقه بندی کرد؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هنر کتاب آرایی مانوی بر هنر کتاب آرایی اسلامی و به ویژه بر قرآن نگاری قرون اولیه اسلام مؤثر بوده است. در راستای طبقه بندی هنر کتاب آرایی مانوی و تأثیر آن بر قرآن نگاری، این تأثیر در بخش هایی چون استفاده از رنگ آبی در زمینه،استفاده از طلا، کشیده نویسی در نگارش متون و به کارگیری تزیینات در سرفصل ها و نقطه گذاری ها یا تزیینات کوچک دیده می شود.
بررسی و تحلیل موضوع و مضمون شیعی در نگاره های محمود فرشچیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از سال ها غیبت موضوعات شیعی در نگارگری، محمود فرشچیان به عنوان یکی از سرحلقه های تحول در نگارگری معاصر تجربه ای نو را در مواجهه با موضوع و مضمون شیعی آزموده است. تا حد زیادی، تجربه وی متمایز از مکاتب گذشته نگارگری در بازنمایی موضوعات شیعی بوده و جدا از اقبال عمومی الهام بخش برخی از نگارگران معاصر نیز شده است. بررسی مشخصات رویکرد اتخاذشده توسط هنرمند در مواجهه با موضوع شیعی، چیستی مضامین و تجربه های جدید و متمایز وی در بیان مضامین مسئله این پژوهش می باشد که با هدف شناسایی موضوعات و مضامین وی، آشنایی با تمهیدات بصری و در نهایت خودآگاهی جامعه نگارگری معاصر انجام شده است. نیل به اهداف مذکور از طریق طرح این پرسش ها که موضوعات و مضامین شیعی در نگاره های محمود فرشچیان کدام اند و شامل چه ویژگی ها و دسته بندی هایی می شود؟ موضوعات و مضامین شیعی هنرمند چه تفات هایی با تجارب گذشته دارد؟ و در نگارگری محمود فرشچیان مضامین شیعی با استفاده از چه تمهیدات بصری بازنمایی شده اند؟ دنبال شده است. شیوه تحقیق، توصیفی تحلیلی انتخاب شده که بر این اساس ضمن تعریف موضوع و مضمون و توضیح بیان هنری با تکیه بر نقد هنری، به بررسی نمونه های مورد بررسی پرداخته شده است. داده های تحقیق از طریق میدانی و کتابخانه ای و با استفاده از ابزار مطالعه، مشاهده و مصاحبه گردآوری شده و نمونه ها از طریق سرشماری جامعه آماری معین گردیده که تحلیل آن ها با استفاده از داده های گردآوری شده انجام گرفته است. از رهگذر تحلیل داده های گردآوری شده از منابع مکتوب و مصاحبه معلوم گردید هنرمند متمایز از تجربه های پیشین، بازنمایی موضوعات را از پایگاه فرهنگ شیعی و با تکیه بر نگره عرفانی هنر انجام داده است. هنرمند بواسطه نگره «عرفانی هنر» به جای توجه صرف به وقایع و روایت فیزیکی و تاریخی زندگانی معصومین بر بازنمایی شأن و معانی زندگانی امامان شیعه (ع) تأکید کرده است. هنرمند در بیان هنری اقتضائی عمل کرده و نه تنها از نگارگری قدیم که از نگارگری خودش نیز تمایزاتی ایجاد کرده است. استفاده از فضای خلوت، ترکیب های رنگی، کاستن تزئینات و استفاده هدفمند از خطوط منحنی و سیال وجوهی از نوآوری فرشچیان در نگارگری شیعی می باشند که در خدمت بیان شئون دنیوی و اخروی امامان شیعه و اولیاء و عواطف جمعی شیعی بکار رفته اند.
بررسی ابعاد شکلی و تزئینی منبر مسجد جامع نقوسان تفرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منبرهای چوبی در زمره نفیس ترین آثار دوره اسلامی هستند. خلاقیت ها، نوآوری ها و زیبایی های هنر چوب به نحو بارزی در این آثار انعکاس یافته است. یکی از شاخص ترین این آثار منبر چوبی مسجد جامع نقوسان است. این منبر با ماده تاریخ ۵۴۰ ق.، یکی از قدیمی ترین منبرهای ایران در دوره اسلامی است. با توجه به جایگاه این منبر در مطالعات هنر چوب در دوره اسلامی هدف از تحقیق پیش رو معرفی منبر نقوسان، بررسی ویژگی های شکلی و تزئینی این اثر و مقایسه آن با منبرهای شناخته شده دوره سلجوقی است. در این راستا چند پرسش قابل طرح است: منبر نقوسان از منظر ابعاد شکلی و تزئینی چه مشخصاتی داشته است؟ این منبر تا چه اندازه از هنر ایران در پیش از اسلام تأثیر پذیرفته است؟ منبر نقوسان از منظر ابعاد شکلی و تزئینی چه شباهتها و تفاوتهایی با دیگر منبرهای دوره سلجوقی در ایران دارد؟ و این منبر چه جایگاهی در هنر چوب در ایران دوره اسلامی دارد؟ به منظور پاسخ به پرسش های فوق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. مطالعات میدانی و کتابخانه ای و بررسی مقایسه ای مهمترین روشهای جمع آوری اطلاعات در تحقیق حاضر است. بر اساس نتایج تحقیق حاضر منبر نقوسان دومین منبر قدیمی ایران است که از چوب گردو و داغداغان، با تکنیک فاق و زبانه و با کمک میخ های چوبی ساخته شده است. این منبر که دارای نقوش هندسی، گیاهی و کتیبه هایی به خط کوفی و نسخ است به واسطه نقش درخت زندگی، چلیپا، دوایر توخالی، برگ کنگر، برگ مو و ... پیوندهایی با هنر ایران در پیش از اسلام دارد. با اینکه منبر نقوسان از منظر شکل ساختاری مشابه منبرهای دوره سلجوقی است، نقوش این منبر دارای تفاوتهایی چند با دیگر منبرهای دوره سلجوقی است. در مجموع منبر نقوسان بر اساس مشخصات شکلی و تزئینی و ماده تاریخ ساخت منبر یکی از شاهکارهای هنر چوپ در دنیای اسلام و دوره سلجوقی است.
تحولات طراحی فرش با استناد به نگاره های مکاتب هرات و شیراز از نیمهٔ دوم سدهٔ نهم تا آغازین سال های سدهٔ دهم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران از آغاز دورهٔ اسلامی تا صفویه (سدهٔ یکم تا دهم) فرش سالم و کاملی بجای نمانده است که بر پایهٔ آن بتوان طرح ها و نقوش رایج آن دوران را شناسایی کرد؛ ازاین رو منابع در دسترسی که طرح و نقش فرش های این بازهٔ زمانی را بنمایاند یا نگاره هاست یا منابع مکتوبی چون سفرنامه ها و تواریخ که استناد به آن ها همیشه بحث هایی را میان کارشناسان برانگیخته است. در پژوهش های انجام گرفته نیز بیشتر تمرکز پژوهشگران بر نقوش بوده است و کمتر به سیر تحولات ساختار نقشه یا طرح ها پرداخته اند. موشکافی روند دگرگونی ساختار (فرم) طرح های فرش ایران از نیمهٔ دوم سدهٔ نهم تا اوایل سدهٔ دهم ق هدف این مقاله است. اهمیت این بازهٔ زمانی از آن روست که احتمالاً ساختار نقشهٔ فرش ایران از این تاریخ به بعد اندک اندک از طرح واگیره ای ترکی-مغولی با نقوش شکسته فاصله گرفته و به نقشه های یک دوم و یک چهارم با نقوش گردانِ پیچیده می رسد؛ لذا سؤال های اصلی این مقاله عبارت اند از: 1. مهم ترین تحولات در طرح فرش های ایرانی از میانهٔ سدهٔ نهم تا آغازین سال های سدهٔ دهم چگونه رخ داده است؟ 2. چه کسانی در تحولات طرح فرش ایران از میانهٔ سدهٔ نهم تا آغازین سال های سدهٔ دهم نقش داشته اند؟ این مقاله به روش توصیفى-تحلیلى نوشته شده و روش جمع آورى اطلاعات اسنادى (کتابخانه ای) است. جامعهٔ آمارى عبارت است از نگاره هایی که در فاصلهٔ سال های 849 تا 920ق در ایران تصویر شده و در آن ها نمونه هایی از فرش های آن دوران بازتاب یافته است؛ همچنین به منابع تاریخی (تاریخ نگاری، سفرنامه ) رجوع شده است. داده ها به روش کیفى تجزیه وتحلیل شده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که طراحی فرش در ایران در بازهٔ زمانی ۸۴۹ تا ۹۲۰ ق از قید طرح های واگیره ای ترکی مغولی که دارای نقوش شکسته بوده اند رهایی می یابد و ساختار نقشه از به نقشه های و در تغییر می کند. این تحولات از هرات آغاز سپس در شیراز و تبریز نیز رواج می یابد. بر اساس شواهد موجود کمال الدین بهزاد و فرهاد نقش موثری در این تغییرات داشته اند.
ارائه مدل گام به گام روش ترسیم گره بر مبنای قاعدهٔ خرد کردن (زایندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق علاوه بر معرفی روش های متداول ترسیم گره، رسم گره مطابق با قاعده خرد گردن (زایندگی) مورد تحلیل قرار می گیرد. زایندگی در ادبیات سنتی عبارت است از "تند" و "کند" کردن آلتهای گره زمینه به طور مستمر و پی در پی تا حصول به تمامی (یا حداکثر) آلاتی که گره زاییده شده بدان تعریف شده است. اهمیت روش ترسیم گره بر اساس قاعده مذکور از آن رو مورد تأکید است که امروزه، با وجود اسناد مکتوب و آثار بجامانده از سنت معماری اسلامی، علاوه بر مغفول ماندن روش های اصیل و سنتی، تلاش هایی نیز برای باز تولید روش های ابداعی رسم گره از سوی برخی پژوهشگران غربی صورت گرفته است. چنانچه نظر برخی محققین در خصوص ایرانی بودن خاستگاه تولید گره مورد تأیید بوده و همچنین تأکید بر اصول حکمی و عرفانی در مبانی گره سازی وجود داشته باشد، مهم ترین روش در ترسیم و تولید گره، روش خرد کردن گره (زایندگی) در سنت معماری ایرانی است. هدف از این پژوهش، ارائه مدل های گام به گام روش ترسیم گره مبتنی بر مهمترین قاعده رسم گره (زایندگی) در سنت معماری ایرانی اسلامی است. روش تحقیق حاضر به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است. سؤالات پژوهش عبارت است از: 1- قواعد و زبان هندسی زایش در روش خرد کردن گره کدام اند؟ 2- نحوه حصول آلت های گره در روش خرد کردن گره و ایجاد آلت های گره زاییده شده چگونه انجام می شود؟ 3- مسئله استمرار و پیوستگی گره ها در روش خرد کردن چگونه انجام می پذیرد؟ بر این اساس و در جهت پاسخ به سوالات فوق، ترسیم مرحله به مرحله زایش های گره انجام یافته است که در جهت دستیابی به نتایج بهتر یکی کامل ترین گره های زمینه مستطیلِ "گره ده" به نام گره کند "سرمه دان چهار شمسه" جهت انجام آزمون انتخاب گردید و زایش های گره بصورت جزء به جزء و در پنج مرحله انجام گردید. نتایج حاکی از اثبات و ظهور تمامی آلات گره زمینه در زایش های جزء به جزء گره و عدم نداشتن آلات خارج، از آنچه که گره زمینه بدان شناخته شده است، می باشد.
بازتاب نمودهای فرهنگی در نظام ساختاری و نقوش پوشاک مردان جامعه عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشاک با توجه به جنبه حفاظتی اش یکی از اساسی ترین نیاز های بشر محسوب می گردد، اما علی رغم این هدف مشترک در میان جوامع گوناگون راهکار های مشترک در شکل دهی به آن صورت نگرفته است و نمی توان دو جامعه ای را یافت که از این منظر نظام مشابهی را پیروی نمایند. در این میان پوشاک عشایری به عنوان نمونه ای از هنر قومی، دارای نظام ساختاری و نقوش منحصر به فردی است که پایداری خود را بعد از گذر سالیان متمادی حفظ نموده است و امکان مطالعه در لایه های پنهان آن را میسر می سازد. بنابراین شناسایی چگونگی بازتاب فرهنگ در نظام ساختاری، شکل و نقش پوشاک عشایری مساله اصلی تحقیق حاضر است. از این رو با هدف شناسایی رابطه بین اعتقادهای دینی- مذهبی با نظام ساختاری پوشاک و بازتاب مؤلفه های فرهنگی- تجسمی در قالب نقوش پوشاک، سوال اصلی مطرح شده این بود که فرهنگ چه نقشی در شکل دهی به ساختار، نقش و رنگ پوشاک عشایری دارد؟ در این تحقیق از روش انسان شناسی کارکردگرا با هدفی کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی استفاده شد و اطلاعات لازم از طریق منابع کتابخانه ای و روش میدانی با ابزار های اصلی فیش برداری و مشاهده مشارکتی کسب گردید. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش بر حسب رویکرد کیفی اتخاذ شده مبتنی بر تحلیل یافته های متنی، تصویری و اسنادی است که تحلیل محتوای مربوط به سه بخش سرپوش، پاپوش و تن پوش مردان بختیاری به عنوان نمونه مورد مطالعه از زوایای رنگ، شکل و نقش مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که شکل گیری پوشاک مردان بختیاری ریشه در اعتقاد های مذهبی و اسطوره ای آنها دارد و در میان آنها نشانه هایی از آیین های مهرپرستی و و زرتشتی همچنان پابرجاست. در نهایت طراحی هماهنگ با شیوه زندگی عشایری، ارتباط نظام ساختاری پوشاک با عقاید مذهبی و جایگاه ماورایی آن از مهم ترین دلایل پایداری شکل و نقش پوشاک مردان بختیاری است.
مطالعه سیر تحول نقوش قوارهبری در مجموعه کاخ های گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارگ سلطنتی تهران به عنوان مقر حکومتی سلسله قاجار (1208- 1343ه .ق)، مجموعه متشکل از 6 بنای معظم، با کاربری های گوناگون است که هر یک با تزیینات معماری متنوع و ممتازی آراسته شده است. از جمله این تزیینات که به طور گسترده در کلیه بناهای مجموعه کاخ گلستان به یادگار مانده، تزیینات قواره بری چوب است که زینت بخش درها، پنجره ها و ... است. لذا هدف این مقاله بررسی و مطالعه ویژگی های هنری قواره بری در مجموعه کاخ گلستان و روند تحول نقوش قواره بری های این مجموعه است. پرسش اصلی این پژوهش نیز چنین است: 1- وجوه اشتراک و افتراق در ساختار نقوش آثار قواره بری مجموعه کاخ گلستان کدام است؟ و 2- آثار این مجموعه سلطنتی در گذر زمان چه تحولاتی داشته <span lang="FA" dir="RTL">است؟ این پژوهش به روش تاریخی- تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی (عکاسی) است و به تحلیل کیفی نمونه های مورد مطالعه می پردازد. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نوع کاربری بناها، سلیقه بانی، تأثیر شاخص های اجتماعی و ...، سبب تحولاتی در طرح، نقش و دیگر ویژگی های هنری آثار شده است.<span lang="FA" dir="RTL"> قواره بری های این مجموعه عمدتاً به صورت نقوش تکرارشونده (انعکاسی) و دارای واگیره هایی با فرم مستطیل و ترک هایی از دایره هستند که با نقش مایه اسلیمی آراسته شده و در ارسی ها و فرم هلالی بالای درها (خورشیدی ها)، بیشترین کاربرد را داشته اند. هم چنین به نظر می رسد که تنوع و پیچیدگی نقوش قواره بری و تکنیک های اجرایی آن در بناهای قرون اولیه قاجار نسبت به دوره متأخر آن بیشتر است و شاید بتوان کاخ شمس العماره را به عنوان یک استثنا در نظر گرفت.
واکاوی کمّی و کیفی اُرسی در خانه های قاجار اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اُرسی، بازشوهای دست ساز ایرانی، با قدمتی طولانی از صفویه تا قاجار همواره زینت بخش بناهای ایرانی بوده است و در جای جای ایران به چشم می خورد. بیش از هر بنا اُرسی ها را در خانه ها می بینیم و خانه های اردبیل نیز از این موهبت معماری بی نصیب نمانده اند. عناصر تزینی –معماری گسترده ای در آثار تاریخی به جای مانده در شهر اردبیل به چشم میخورند.و اُرسی ها به عنوان یک هنر ایرانی از این قاعده مستثنی نیستند. اُرسی های به جا مانده در خانه های اردبیل یادگار هایی از زمان زندیه و به ویژه قاجار بوده اند. آن ها دارای طیف وسیعی می باشند و به ما این امکان را می دهند تا از جهات گوناگون به بررسی و تفکیکشان بپردازیم. از این رو این پرسش مطرح می گردد که: آیا علاوه بر دس ته بندی تاریخی اُرس ی های قاجاری اردبیل، مؤلفه دیگری چون تزیینات، تناسبات و تعداد بازشو جهت طبقه بندی آنها وجود دارد؟ با بررس ی و مقایس ه اُرس ی های خانه های اردبیل، در این سه دوره زمانی چه تمایزات و یا تشابهاتی در حیط ه شکل، ساختار، تزئینات و یا ویژگی های دیگر آن ها دیده می شود؟ در ادامه جهت پاسخ به سوال پیش رو سعی بر آن است که اُرسی در س ه بازه زمانی پیش نهادی در دوران قاجار، از لحاظ وجوه تمایزات و تش ابهات در فراوانی، طرح و نقش، شکل کلی، رنگ شیشه ها، جهت گیری، استفاده از نقوش گیاهی و آیات و اسماء الهی و روش ساخت مورد مطالعه قرار می گیرد. لذا با نظر به ماهیت پژوهش از روش توصیف ی تحلیلی استفاده شده و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی جمع آوری گردیده اس ت. با توجه به پژوهش های صورت گرفته، می توان گفت اُرس ی های خانه های قاجار اردبیل در سه دوره قاجار با وجود تشابهاتی در بخش جهت گیری و طرح و نقش و تمایزات فراوانی در استفاده از رنگ در شیشه اُرسی ها و همچنین استفاده از نقوش گیاهی و اسماء الهی بر روی روکوب اُرسی ها و ش کل کلی شان دارند. با توجه به تشابهات و تفاوت های موجود در تحلیل های ارائه شده می توان گفت از دوره اول به سوم استفاده از شیشه های رنگی ونقش و نگار و سایر هنرهای زینت بخش در اُرسی ها کاهش یافته و تزیینات کمتر و ساده تر شده اند درواقع کیفیت اُرسی های قاجار در اردبیل در طی سه دوره از اوایل تا اواخر این دوران سیری نزولی داشته است.