مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می خواهیم نشان دهیم که تحلیل مفهوم «ارزش» با استفاده از مفهوم کلی ترِ «دلیل» تصویر روشن تر و جامع تری از رابطه علم و ارزش به دست می دهد. به طور خاص به دنبال بررسی این مسئله هستیم که کدام شکل از اثرگذاری ارزش ها بر کار علمی موجه و کدام یک ناموجه است. دو پاسخ مشهور به این پرسش وجود دارد: یکی با اتکا به آموزه «آرمان علم غیرارزشی» و دیگری با توسل به تمایز میان نقش های مستقیم و غیرمستقیم ارزش ها. ابتدا این دو پاسخ و نقد های وارد به آنها را اجمالاً بیان می کنیم. سپس با معرفی مفهوم «دلیل» و تشریح برخی ویژگی های صوری و ساختاری این مفهوم و بیان رابطه «دلیل» و «ارزش»، چارچوبی مفهومی برای بررسی مسئله یادشده ارائه می کنیم. نشان می دهیم که تحلیل مفهوم «ارزش» بر حسب «دلیل» امکان ارائه پاسخی تازه به این پرسش را فراهم می کند که دخالت های موجه و ناموجه ارزش ها در کار علمی کدام اند و این پاسخ، چه برتری هایی نسبت به پاسخ های پیشین دارد.
دوراهی های اخلاقی و نوآوری مسئولانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روت بارکان مارکوس، اصل تنظیمی مرتبه دوم در مرام نامه های اخلاقی را طرح می کند که نشان می دهد سازگاری اصول یک مرامنامه اخلاقی با پذیرش وجود دوراهی های اخلاقی ناهمخوانی ندارد. براساس این اصل، افرادی که از مرامنامه ای تبعیت می کنند تعهد مرتبه دوم به ایجاد شرایطی دارند که در آن تمام تعهدات، بدون ایجاد دوراهی های اخلاقی قابل انجام باشد. یروئن وندنهاوون همین اصل را در اخلاق مهندسی به کار می برد. راه حل او برای حذف دوراهی های اخلاقی، راه حلی فنی و با استفاده از نوآوری های تکنولوژیک است. در این مقاله با شرح و مقایسه دیدگاه مارکوس و وندن هاوون استدلال خواهد شد که مثال های ارائه شده توسط وندن هاوون، دوراهی اخلاقی واقعی به معنای مورد نظر مارکوس نیست و راه حل پیشنهادی او به عامل اخلاقی برای خلاص شدن از دوراهی های اخلاقیِ واقعی کمکی نخواهد کرد.
تاریخ نگاری عقلانیت نقاد: موردکاوی نهاد های علمی و فرهنگی دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکرد عقلانیتِ نقاد، نهاد های علمی به مثابه فنّاوری های اجتماعی در نظر گرفته می شوند. عقلانیت نقاد ظرفیت های مناسبی برای تحلیل نهاد ها و بررسی ابعاد اجتماعی آنها و منطق تحول آنها در اختیار ما قرار می دهد. تاریخ نگاری عقلانیت نقاد نیز مستلزم بررسی مسائل تاریخی از طریق شناخت «موقعیت مسائل» است. در مقاله حاضر با عنایت به آموزه های عقلانیت نقاد درخصوص فنّاوری ها و همچنین در پرتو ملاحظات تاریخ نگارانه این رویکرد، به بررسی وضعیت نهاد های علمی و فرهنگی دوره تیموری می پردازیم. گزارش های تاریخی نشان دهنده حمایت تیموریان از نهاد های علمی و فرهنگی در دوره مذکور است. آموزه های عقلانیت نقاد درخصوص فنّاوری های اجتماعی (یعنی نهادها) و ملاحظات تاریخ نگارانه این رویکرد، ما را به سمت این فرضیه هدایت می کند که حمایت از علم و فرهنگ در این دوره با توجه به شرایط سیاسی و مذهبی و خصوصاً صف بندی های فرقه ای قابل فهم است و صرفاً نتیجه علاقه شخصی حاکمان به علم و فرهنگ نیست.
تحلیل وضعیت، شرایط و پیامد های سرمایه مورد منازعه در آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش پژوهش حاضر، پاسخگویی به این سؤال است که معلمان در میدان آموزش برای دستیابی به کدام سرمایه با یکدیگر رقابت دارند؟ و شرایط و پیامد های این رقابت را چگونه تجربه می کنند؟ بدین منظور چارچوب مفهومی پژوهش براساس نظریات بوردیو تدوین گردید. مشارکت کنندگان این تحقیق عبارت بودند از معلمان نواحی هفت گانه آموزش و پرورش شهر مشهد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، نمونه گیری نظری و معیار اشباع نظری با 31 نفر از آنها مصاحبه گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است معلمان در سال های گذشته برای کسب و ارتقای سرمایه فرهنگی تجسم یافته در میدان آموزش تلاش می کردند، اما در سال های اخیر (اواخر دهه هشتاد) تحت تأثیر صوری شدن ضمن خدمت، بازدارندگی قوانین میدان آموزش، مشکلات منزلتی، محوریت یافتن مدرک تحصیلی، محوریت یافتن ضمن خدمت، عوامل فردی، مشکلات اقتصادی و اقتصادگرایی، این شکل از رقابت رو به کاهش بوده و به جای آن رقابت اقتصادی و رقابت برای دستیابی به سرمایه فرهنگی نهادی شکل گرفته است. این امر بیانگر «تغییر سرمایه مورد منازعه از سرمایه فرهنگی تجسم یافته به سرمایه فرهنگی نهادی/ اقتصادی در میدان تولید آموزش» است. شکل گیری این پدیده از یک سو، موجب اُفت فعالیت فراغتی، تضعیف سلامت جسمانی روانی و تضعیف عادت واره نهادی آنها است و از سوی دیگر، توانمندسازی اقتصادی و توانمندسازی علمی ضعیف معلمان را در پی داشته است.
بازسازی اندیشه آیت الله مهدوی کنی در تولید علوم انسانی اجتماعی اسلامی؛ از نظر تا تطبیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می توان مرحوم آیت الله مهدوی کنی را یکی از پیشگامان طراحی و پیاده سازی ایده تولید علوم انسانی اجتماعی اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران دانست. وی علم دینی را نظامی معرفتی مبتنی بر جهان بینی اسلامی و اصول حقوقی اعتباری با ریشه هایی فلسفی و کلامی می داند و بر این باور است که استخراج و استنباط این نظام معرفتی، با رهیافتی فقاهتی در مواجهه با متون دینی امکان پذیر است. از دیدگاه وی در این مواجهه نباید از تلاقی یافته های علم مدرن و سکولار با متون دینی و پرسش های حاصل از این تلاقی غفلت ورزید. ایشان بسنده کردن به نظریه پردازی در تولید علم دینی را ناتمام تلقی نموده و از این روی پای از دایره تئوری پردازی فراتر نهاده و با تأسیس نهادی علمی، دست به کار تطبیق و پیاده سازی آن نظریه در قالب برنامه آموزشی پژوهشی مدونی گردید. هویت خاص این نهاد در مسیر تولید علوم انسانی اجتماعی اسلامی را می توان حاصل نگاه ویژه ایشان به اهداف، ساختار، برنامه ریزی درسی، معلم و متعلم دانست. از مهم ترین شاخصه های این نگاه می توان به برنامه ریزی تلفیقی با رویکردی میان رشته ای، پیوند عملی حوزه و دانشگاه، تقدم تعلیم و تزکیه دینی بر تولید علم، جریان سازی علمی، برگزیدن و تربیت هدفمند نیروی انسانی (اعم آموزگار و آموزنده) و ... اشاره کرد. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای به بررسی مبانی و مؤلفه های دیدگاه و تجربه ایشان می پردازد.
تفاوت روش شناختی فقه سیاسی سنتی و فقه حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسبات میان اجتهاد و سیاست تأثیرات بنیادینی درتحولات سیاسی اجتماعی ایران معاصربه همراه داشته است به گونه ای که دستگاه های فقهی و فقیهان در تولید، استقرار و یا نقد نظام های سیاسی حاکم بر ایران نقش به سزایی داشته اند. از سویی تنوع نظریه ها و دیدگاه های فقیهان در حوزه سیاست، حاکی از تفاوت در روش ها و نگرش آنان به فرد، جامعه و دولت از منظر دین است و از سوی دیگر تحول و نوآوری در دستگاه فقه همواره با تحول در ساحت روش شناسی همراه است. از این رو مقاله حاضر براین فرض است که مناسبات اجتهاد و سیاست در دوره معاصر، تابعی از تحولات روش شناختی در دانش فقه و به تبع آن فقه سیاسی است که موجب گذار از فقه سیاسی سنتی به رویکرد حکومتی به فقه شده است. براین اساس مهم ترین تفاوت ها عبارت اند از: تفاوت در رویکرد اجتهادی فردی و اجتماعی، محوریت فرد در مقابل محوریت اجتماع، اجتهاد بر مبنای اصاله الاباحه و اصاله الحظر، چگونگی مواجهه با نص: پرهیز از تفسیرگرایی در مقابل توسعه معنای نص، کاربرد تقیه، محوریت حق وحکم، منابع اجتهاد، توجه به بعد اجرایی احکام، توجه به ملاکات احکام، کارآمدی فقه و احکام تولیدشده در تأمین نیاز های نظام سیاسی، گسترش و کاربرد قواعد فقهی، میزان مراجعه به اصول عملیه، تفاوت در فهم حکومتی از نصوص و روایات، توسعه قلمرو دین به عرصه های اجتماعی و اداره جامعه، محوریت فرد در مناسبات میان فرد و دولت، توجه به مقتضیات زمان و مکان و میزان مسئولیت فرد و دولت در تحقق شریعت.
بررسی چگونگی تطبیق نظریه های رفتار مصرف کننده و مفروضات آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سازی و تفکر درباره آینده پایدار مصرف منابع محدود، نیازمند اتکا بر نظریه هایی است که بتوانند از زوایای مختلف به این موضوع بپردازند. این تحقیق با مطالعه تطبیقی نظریه های تبیین کننده رفتار مصرف کننده بر اساس مفروضات آینده پژوهی، به این پرسش پاسخ می دهد که کدام نظریه رفتار مصرف کننده به دلیل سازگاری بیشتر با مفروضات آینده پژوهی، تطابق بیشتری با مباحث آینده نگر مصرف دارد و در درون خود پتانسیل آینده پژوهی را دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که مجموعه نظریه های ترکیبی رفتار مصرف کننده به دلیل توجه به عوامل بیرونی یا ساختاری، کل نگری، ایجاد تصاویر و بدیل های گوناگون، در نظر گرفتن خرد جمعی در تصمیم گیری و توجه به منافع غیرفردی و زمان، بیشترین تطابق را با مفروضات آینده پژوهی دارد. در بین این گروه از نظریه ها نیز، «نظریه کردوکار» قدرت بالایی در تحلیل و آینده پژوهی رفتار مصرف غذا یا مصرف سایر منابع مانند پوشاک، سفر، ورزش، تفریح و نیز محصولات مختلف فرهنگی ای دارد که به صورت روزمره و مستمر مصرف می شوند. به بیان دیگر، یافته های این تحقیق، اختصاصی به مصرف غذا ندارد و در آینده پژوهی رفتار مصرف کننده در حوزه های مختلف، قابل بهره برداری است.