مقالات
حوزه های تخصصی:
تکوین علوم انسانی و اجتماعی مدرن در جهانِ غربی، محصول یک سیر تاریخی است که معمولاً در گسست از قرون وسطی و از دوره رنسانس روایت می شود. افرادی نظیر میشل فوکو در نظم اشیاء: دیرینه شناسی دانش یا توماس کوهن در ساختار انقلاب های علمی و نظایر آنها کوشیده اند تا بر مبنای روش های دیرینه شناسی یا تحولات پارادایمی این تحولات را توضیح دهند. با این حال یکی از چشم اندازهای بسیار مهم در توضیح این تحولاتِ تاریخی، رابطه علم و دین و توضیح این تحولات بر اساس نگاه دینی و متعالی است. در این مقاله با بهره گیری از روش شناسی بنیادین، کوشش شده است تا با بررسی زمینه های «معرفتی» موثر بر شکل گیری این نظریات علمی در جهان غرب، فرایندِ تکوین این علوم را در نسبت با تحول معنای متافیزیک از شکل سنتی به شکل مدرنِ آن، مخصوصاً در کانت و متفکرین جامعه شناسی بررسی نماییم. با نظر به تاکید بر رابطه علم و دین در این روایت، این مقاله می تواند مقدمه ای بر تاملات علوم انسانی اسلامی باشد.
مطالعه پدیدارشناختی تجربه تنهایی در بین دانشجویان با رویکرد تفسیری (مورد مطالعه: دانشجویان پسر خوابگاه شهید آشتیانی دانشگاه علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی تجربه تنهایی در دانشجویان خوابگاهی پسر دانشگاه علامه طباطبایی و شناخت راهبرد های آنها در مواجهه با این تجربه نوشته شده است. برای نیل به این مقصود، به منظور تأمین حساسیت نظری مقاله، چهار رویکرد کنش متقابل، روان پویشی، اگزیستانسیال (وجودی) و شناختی انتخاب شدند و در بخش روش نیز، از پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. تحلیل پدیدارشناسانه تفسیری، هر دو سنت پدیدارشناسی هرمنوتیکی و متعالی را یکپارچه می کند و با استفاده از اصول نظری پدیدارشناسی هرمنوتیکی و خاص انگاری، به کشف معنابخشی افراد به تجربه های مهم مبادرت می ورزد. نمونه های مورد مطالعه به تعداد 12 نفر، با استفاده از نمونه گیری هدفمند، از میان دانشجویان خوابگاه شهید آشتیانی دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب شدند. در نهایت، با اتکا به روش پدیدارشناسی تفسیری و چارچوب مفهومی مناسب، مضامین اصلی «جامعه رقابتی»، «جامعه نظارتی و ناامن»، «حکمفرمایی سکوت» و «جامعه یک رنگ» حاصل شدند و سه راهبرد «انکار تنهایی»، «درون گرایی» و « انفعال» به عنوان راهبرد های دانشجویان در مواجهه با تنهایی کشف شدند.
مشهد در مسیر تقویت یا تضعیف هویت زیارتی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود رشد چشمگیر سفرهای زیارتی بین مقامات مذهبی، سیاسی، اجرایی و محققان دانشگاهی در ایران و جهان مناقشاتی در مورد تهدید زیارت از سوی الزامات بازار و شکلهای دیگر گردشگری وجود دارد. مقاله حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که آیا توسعه زیرساختها و جاذبه های تجاری اعم از مراکز اقامتی مدرنتر، مراکز تجاری و تفریحی شهر مشهد موجب زوال هویت زیارتی مشهد و تغییر انگیزه و رفتار مسافران مشهد شده یا خواهد شد؟ این پژوهش با رجوع به نظر خبرگان (شامل 23 پژوهشگر و صاحبنظر ایرانی حوزه های مرتبط)، تحلیلهایشان را به روش تحلیل مضمون، انتزاع، طبقه بندی و در قالب هفت مضمون توصیف کرده است. این نظرات با یافته های پژوهشهای تجربی و آرای نظریه پردازان این حوزه مقابله شده و در نهایت این نتیجه استنتاج شده است که اگرچه سازگاری کالبدی و زیبایی شناختی محدوده مشخصی در اطراف حرم امام رضا با هویت و کارکرد زیارتی منطقه باید در نظر گرفته شود، اما نه تنها نگاه ناب گرایانه به زیارت و زایر با واقعیتهای تاریخی و امروزین تطابق ندارد، بلکه شاهد تکثریابی کنشگران دینی و زایران هستیم. اغلب خبرگان حامی نوعی رویکرد کارکردگرا در توسعه فعالیتهای تجاری و تفریحی در مشهد بودند، بعضی مناقشه زیارت-گردشگری را اساسا مناقشه ای سیاسی دانستند و زیارت را به مثابه هویت پایه و مزیت رقابتی مشهد نسبت به سایر مقاصد میدانستند و از این رو خدشه بر هویت زیارتی مشهد در اثر توسعه فعالیتهای سوداگرانه و فراغتی را بعید می دانستند.
ازخودبیگانگی فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه های شهر تهران: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازخودبیگانگی به عنوان یک آسیب و بحران، نه تنها هویت انسانی را هدف قرار داده و او را از مسیر کمال دور می کند، بلکه سلامتی انسان را نیز تهدید می کند و موجب پریشان حالی های روانی، عدماطمینان به آینده، پوچی، ازهم پاشیدن اعتقادات، بی قدرتی و بحران هویت می شود. هدف پژوهش حاضر، معناکاوی در ادراک و تجربه زیسته شرکت کنندگان به منظور شناسایی عوامل و نشانگرهای مرتبط با شکل گیری پدیده ازخودبیگانگی فرهنگی است. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری ملاکی، 18 نفر (5 مرد و 13 زن) از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران، انتخاب شده و به صورت انفرادی و در قالب های ایمیلی، تلفنی و شبکه های مجازی موبایل بنیان مورد مصاحبه قرار گرفتند. در چهاردهمین مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل شد، اما به منظور اعتباربخشی یافته ها، مصاحبه ها تا هجدهمین نفر ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی انجام شد. به منظور افزایش «صحت»، «اتکاپذیری» و «تأییدپذیری» از ارسال تفسیر ها برای شرکت کنندگان، تهیه شواهد و مدارک کافی در خصوص پدیده و توضیح جزئیات کافی از روند جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شد. مرور متوالی مصاحبه ها به شناسایی سه مضمون «فردی»، «خانوادگی» و «اجتماعی»، 14 زیرمضمون و 46 نشانگر منجر شد و در نهایت عوامل شناسایی شده مورد بحث قرار گرفت. نظر به اینکه پدیده از خودبیگانگی فرهنگی و بررسی علل آن در بین دانشجویانی که در آستانه ورود به دوره جدیدی از زندگی و محیط کار هستند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است، تلاش شد تا ضمن واکاوی این پدیده، راه کارهایی برای پیشگیری و یا کاهش تبعات آن ارائه گردد.
فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی؛ جُستاری برای فرهنگ شایستگی محور دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سازمانی وسیله ای برای به مقصود رساندن اهداف مطلوب سازمان است و تا زمانیکه افراد در سازمان خود موفق هستند نشانگر فرهنگ شایسته آن سازمان است. به این منظور هدف پژوهش پیش رو فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی است. در این رابطه روش فراترکیب رویکردی کیفی است که اجزای فرهنگ سازمانی را در قالب 7 مرحله و در بازه زمانی سال 1996 تا سال 2020 مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها در سه بخش اجزای مفهومی، مدل های فرهنگ سازمانی و سطوح فرهنگ سازمانی، با توجه به به 12 الگوی شناسایی شده ؛ الگوی مک کوئین، الگوی ماسیاگ، الگوی یازیچی و کرباگ، الگوی بووچوک و فست، الگوی شاین، الگوی دابر، فینک و یولز، الگوی کامرون و کویین، الگوی برگ کوئیست و پاولاک، الگوی رائو، الگوی هافستد، الگوی پیترسون و وایت، الگوی یان مک نی ارائه گردیده است. نتایج نشان می دهد که کاربرد هر یک از این الگوها در حوزه عمل به چه شکل است. همچنین چهار سطح مصنوعات شامل: راهبرد، ساختارهای تصمیم گیری، ساختارهای سازمانی، معیارهای سنجش مسئولیت پذیری، سازوکارهای تأمین مالی، جو سازمانی، سازوکارهای استخدام و پذیرش؛ سطح ارزشها شامل: هنجارها و ناهنجارهای آموزشی، هنجارها و ناهنجارهای پژوهشی، و نیز هنجارها و ناهنجارهای اداری و اجرایی؛ سطح باورها: سنت های علمی، سنت های اجرایی و در آخرین سطح نمادها با عنوان الگوها مورد بازشناسی قرار گردید. لذا پیشنهادات کاربردی این پژوهش را می توان در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی بکار برد.
تحلیل و نقد گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در نسبت با مفهوم تلقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مکتب تعلیم و تربیت لیبرال عامل تلقین با خلل در تفکر انتقادی و نقص در قوه عقلانیت منجر به از دست رفتن خودمختاری عقلانی و استقلال شخصیتی دانش آموز می شود. در این نگرش تعلیم و تربیت تلقینی با تکیه بر اقتدار معلم و مرجعیت نهاد آموزشی به دنبال القای آموزه های اخلاقی، سیاسی و دینی خاص به ذهن دانش آموز است. از اینرو تلقین مرز میان تعلیم و تربیت خوب و بد است. اما آیا تلقین یکسره منفی و نامناسب است؟ آیا تعلیم و تربیت لیبرال خود واجد ویژگی های تعلیم و تربیت تلقینی است؟ این پژوهش کیفی با روش تحلیل مفهومی به دنبال درک ماهیت تلقین در گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال است. ادعای پژوهش این است که گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در تلقینی خواندن اشکال دیگر تعلیم و تربیت موجه نیست. زیرا نخست این که تلقین در برخی از زمان ها و موضوعات آموزشی و عقیدتی مناسب و بلکه لازم است. دوم این که تحقق مولفه هایی مانند پرورش قوه عقلانیت و تفکر انتقادی و خودمختاری به شکل ایده آل و مطلق در تعلیم و تربیت امکان پذیر و حتی مناسب نیست. سوم این که تعلیم و تربیت لیبرال خود با پشتیبانی منابع قدرت و مرجعیت برنامه درسی پنهان به دنبال تلقین نوعی آموزه خاص عینی گرایی علمی در فرایند آموزش است و لذا انتقادات آن نسبت به سایر اشکال تعلیم و تربیت دارای نوعی ویژگی خودارجاعی است. بنابراین خالی کردن فضای تعلیم و تربیت از ارزش های اخلاقی و آموزه های مذهبی به بهانه تلقینی خواندن آن از سوی مدافعان لیبرال امری نادرست و مخاطره آمیز است.
تبیین شاخص های پیوست فرهنگی در معماری ساختمان های قضایی بر اساس جهان بینی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت فرهنگی قوه قضاییه، باید ابزارهایی داشته باشد که به وسیله آن ها به مدیریت راهبردی فرهنگی معماری ساختمان های خود بپردازد. شاخصه های معماری اسلامی ایرانی به عنوان مهم ترین بستر فرهنگ می تواند یکی از مهمترین این ابزارها تلقی گردد. بدینوسیله طراحی الگویی کارآمد با موضوع فرهنگ اسلامی ایرانی در معماری قضایی نیاز مبرم می باشد. در این پژوهش به تبیین مولفه های فرهنگی الگوی معماری قضایی ایرانی-اسلامی پرداخته شده است، همچنین پژوهش دارای فرآیندی کیفی می باشد و از نظریه داده بنیاد برای کدگذاری داده ها و بیان مدل های نظریه ای بصری، اﺳ ﺘﻔﺎده ﺷ ﺪه است. ﭘﺲ از ﺑﯿﺎن ﻣﻘﺪﻣﺎت و مفاهیم پیرامون پیوست فرهنگی، معماری ایرانی اسلامی و اشتراکات این مباحث با مفاهیم قضایی، پژوهش ﺑﺎ ﻃﺮاﺣﯽ اﻟﮕﻮی ﮐﺎرﺑﺮدی با جهان بینی اسلامی و محوریت پیوست فرهنگی ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد، سپس طی پرسش نامه ای با جامعه ای شامل نخبگان وابسته این مباحث، عناوین و شاخص ها مورد قضاوت واقع شدند. پس از ﺳ ﻨﺠﺶ رواﯾ ﯽ و ﭘﺎﯾ ﺎﯾﯽ پاسخ ها در نرم افزار R Project، تحلیل توصیفی توسط تحلیل عاملی صورت گرفت. در تحلیل فاکتورهای پرسشنامه عامل ها دارای انطباق کامل با معیارهای اولیه جهان بینی پژوهش هستند و این موضوع تاییدی بر درست بودن دسته بندی شاخص ها است. همچنین معیار عدالت با بیشترین تطبیق و تفکیک نظری اولین جایگاه اولویت را دارا می باشند.