مقالات
حوزه های تخصصی:
آیین پیاده روی اربعین یکی از بزرگ ترین اجتماعات زیارتی سالانه در دنیا است. از ویژگی های این آیین پیاده روی در کنار تجربه دینی حاصل از حضور در آن، مشارکت در فعالیت ها و خدمات رایگانِ داوطلبانه برای زائران است که مصداق مفهوم خیرِ دینی است. نمودهای این فعالیت ها و مشارکت های خیر دینی، دو سپهر عراقی و ایرانی دارد. از یک سو، عراقیان سهم اصلی و اکثریت در خدمات به زائران را بر عهده دارند. از سوی دیگر همراه با توجه به افزایش تعداد زایران ایرانی، مشارکت آنان در خدمات به زائران هم در حال افزایش است. روش پژوهش کیفی و با استفاده از تکنیک های مصاحبه و مشاهده مشارکتی با ثبت داده هایی همچون عکس، فیلم و یادداشت های میدانی بوده است. بر اساس یافته های پژوهش هفت نوع فعالیت خیر دینی در خدمات دهی داوطلبانه به زائران شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که فعالیت ها و خدمات عراقیان و ایرانیان به رغم شباهت های کلی، شامل تفاوت های اساسی، از جمله در شیوه مدیریت و تأسیس موکب ها، نقش حکومت در سازماندهی اجرایی اربعین، انگیزه های سیاسی و انقلابی از فعالیت های خیر دینی و میزان رقابت برای خدمت رسانی می شود. بر این اساس، دلالت های نتایج پژوهش برای سیاستگذاریِ مناسب در نحوه مواجهه نظام حکمرانی با امر دینی و کنش های خیر در آیین پیاده روی اربعین مورد بحث قرار گرفته است.
رهیافتی پدیدارشناسانه در واکاوی موانع خلق دانش در علوم انسانی بر پایه ادراک و تجربه زیسته نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت و کمیّت خلق دانش در هر جامعه ای، بستر تحول بنیادین و توسعه پایدار و متوازن را قوام می بخشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ادراک نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی از موانع خلق دانش در حوزه علوم انسانی انجام شده است. بدین منظور با بهره گیری از ظرفیت شگرف روش های کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی به شناسایی و بازنمایی عمق پدیده مورد بررسی پرداخته شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع زنجیره ای و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 27 نفر از نخبگان و استادان دانشگاه تهران گردآوری شد و بر پایه راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی تحلیل گردید؛ تحلیل داده ها به شناسایی 7 مضمون اصلی شامل «موانع فرهنگی و اجتماعی»، «موانع اقتصادی»، «موانع ارتباطی»، «موانع فردی»، «موانع مرتبط با امکانات» و «موانع مرتبط با سیاست گذاری و برنامه ریزی» منتهی گردید. استیلای رویکرد کمّی گرا در تصمیم گیری های آموزشی و پژوهشی، زمینه شکل گیری گفتمان خلق دانش بومی و حرکت در راستای تحقق مرجعیت علمی را با چالش هایی جدی همراه ساخته است. ضرورت دارد ضمن حرکت در راستای نهادینه سازی گفتمان تحول، جایگزینی رویه های خلق دانش و ارزش آفرینی بجای تمرکز و تأکید افراطی بر تولید و تعدد مقاله ها و بازاندیشی و بازنگری در سیاست ها و به تبع آن، تدوین برنامه جامع اقدام، در دستور کار قرار گیرد.
مطالعه ساختار کیفیت محتوای فضای مجازی ایران در افق سال ۱۴۰۴ با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت محتوا در فضای مجازی تحت تأثیر مجموعه گسترده ای از عوامل ملی و بین المللی در موضوعات مختلف است. در این مقاله در چارچوب آینده نگاری راهبردی مکتب فرانسوی (لا پراسپکتیو) و با بهره گیری از نرم افزار تخصصی میک مک، ساختار محیط و عوامل مؤثر بر آینده کیفیت محتوا در افق ایران 1404 تحلیل شده است. بدین منظور روابط متقابل تعداد 51 متغیر در هفت گروه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فنّاورانه، حقوقی و زیست محیطی و نیرو های کلیدی داخلی که از پویش محیط به دست آمده بودند شناسایی شد. ارزیابی رابطه هر متغیر بر متغیر دیگر براساس دستورالعمل، از تحلیل کیفی به مقداری کمی تبدیل شد و در نهایت ماتریسی از روابط متقابل به دست آمد. با بهره گیری از نرم افزار، تحلیل ساختاری در سه بخش روابط مستقیم، روابط غیرمستقیم و روابط نهفته انجام گرفت. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل اثرگذار بر کیفیت محتوا به این شرح است: امکان های کاربران (متغیر تقویت کننده)، تصاویر متناقض از آینده مطلوب (متغیر ریسک)، گردش آزاد محتوا در فضای مجازی (متغیر هدف)، رابطه ایران با نظام غالب در جهان (متغیر محیطی)، شبکه های ارتباطی آینده و فنّاوری های شزان (متغیر های دارای اثر نهفته بسیار بالا). همچنین تعداد 16 عامل نیز در جایگاه متغیر های نافذ قرار گرفتند.
تبیین زمینه های اخلاقی برنامه ریزی در چارچوب نظریه پسااثبات باوری؛ موردپژوهی: برنامه های توسعه پنج ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یافته های جدید فلاسفه علم، مفاهیم اثباتی در خصوص شمول شرایط شناخت، خنثی بودن مشاهده و استقلال داده ها از تفاسیر نظری، همچنین تمایز میان علوم طبیعی و اجتماعی را مورد پرسش و چالش جدی قرار داده است. در مقابلِ رهیافتِ اثباتی، داده ها، نظریه ها و انتظام های مختلف همچون علم اخلاق به عنوان بخشی از زمینه های گسترده اجتماعی و تاریخی بسط یافته اند. این تأثیر چشم گیر به کمک رهیافت های مختلف، از جمله رهیافت های مشارکتی، پسا نوباور و نو عمل باوری شکل گرفته است. تحولات مذکور در حوزه اندیشه، علوم اجتماعی و برنامه ریزی را به موقعیت پسااثبات باوری سوق داد و زمینه های اخلاقی برنامه ریزی را پررنگ تر نموده و این تأثیر در زمینه کاربست برنامه ریزی نیز قابل ردیابی است. هدف از این مقاله بیان ویژگی های نظریه برنامه ریزی در چارچوب پسااثبات باوری و تبیین زمینه هایِ ورود اخلاق به عرصه برنامه ریزی به مفهوم کلی و چگونگی اثرگذاری آن بر فرآیند برنامه ریزی است. دستاورد مقاله ارائه روند کار نوین در فرآیند برنامه ریزیِ مبتنی بر توجه به زمینه هایِ نوین اخلاقی است که آن را از فرآیند های پیشین که ر ها از ارزش محسوب می شدند، متمایز می کند. همچنین به منظور انضمامی کردن ادعای مقاله، رهیافتِ غالبِ برنامه ریزیِ پنج ساله توسعه در کشور به عنوان یکی از اسناد برنامه ریزی میان مدت مورد مداقه قرار گرفته است؛ به طوری که ر ها از ارزش بودن این برنامه ها نیز قابل ردیابی بوده و نیاز ضروری به بازنگری این منظر را آشکار می سازد.
راهبرد های سینمای هالیوود در پایش فرهنگ بینندگان؛ تحلیل گفتمان پویانمایی لوراکس براساس انگاره هم جوارسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به واکاوی شگرد های گفتمان سازیِ سینمای هالیوود هنگام معرفی مشکلات زیست محیطی و راه حل های پیشنهادی در پویانمایی لوراکس می پردازد. پژوهش پیش رو توصیفی تحلیلی است و در آن با بهره گیری از انگاره هم جوارسازی و خوانش انتقادیِ گفتمانِ نظامِ جهانیِ سرمایه داری، از ساز و کار های تثبیت و تحکیم نظام معنایی گفتمان غرب رمزگشایی می شود. پویانمایی لوراکس که بازنموده ای از این گفتمان است تلاش دارد نمایی تازه از معضلات فراگیر زیست محیطی، مقصرین، مسئولیت ها و راه حل ها فراروی بیننده قرار دهد. اما یافته های پژوهش نشان می دهد که مشکلات زیستی، مثل قطع درختان و آلودگی هوا، صرفاً بهانه ای است برای مشروعیت بخشی به گفتمان مصرف گرایی، بازاریابی برای شرکت های چندملیتی و مهم تر از همه، اشاعه اومانیسم. بازنمایی مؤمنین به خدا و نبوت در این پویانمایی به صورت موجوداتی مسلوب الاختیار و درمانده است. اما اومانیسم با بیان روشن تر، نیرومندتر و شگرف ترِ اندیشه ها و توانمندی های انسان مستقل، قهرمان خود را تا قلمرو اثیری الاهگان عروج می دهد تا در آنجا موضوع تأمل تماشاگرانه بینندگان باشد. بیننده این پویانمایی در پایان درمی یابد که برای اولین بار در تاریخ جهان، گفتمان غرب در قالب یک نظام دادگر جهانی پدیدار شده است که برآیند «گرایش ها و تمایلات عمیق جهان اجتماعی» است و می تواند بدون نیاز به هدایت الهی، گزینه های گوناگون معنابخشی به زندگی سعادتمند را در اختیار انسان گذارد.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های سازمان دانش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های سازمان دانش محور است. برای این منظور از روش تحقیق آمیخته در دو بخش کیفی و کمّی استفاده شد. در بخش کیفی روش فراترکیب به کار گرفته شد. در قدم اول با کلیدواژه های مختلف در مهم ترین بانک های اطلاعاتی خارجی و داخلی جستجو صورت گرفت و تعداد 670 اثر پژوهشی مرتبط در این زمینه شناسایی شد. در قدم بعد با بررسی اولیه این پژوهش ها، تعداد 40 اثر علمی و پژوهشی از آنها انتخاب شدند. سپس با تکنیک کدگذاری، مفاهیمِ مرتبط، شناسایی و ذیل هشت مؤلفه دسته بندی شد. این مؤلفه ها عبارت است از: «مدیریت حامی دانش محوری»، «فرهنگ حامی دانش محوری»، «ساختار و قوانین حامی دانش محوری»، «فرایند مدیریت دانش»، «راهبرد حامی دانش محوری»، «محیط حامی دانش محوری»، «فنّاوری اطلاعات و ارتباطات حامی دانش محوری». در بخش کمّی تحقیق، جامعه آماری، خبرگان و پژوهشگران «دانش محور» است که تعداد 18 نفر از آنها به وسیله نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه مقایسات زوجی استفاده گردید و داده ها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مؤلفه های سازمان دانش محور و ملاک های مرتبط با آنها اولویت گذاری شد. نتایج بخش کمّی پژوهش نشان داد که مؤلفه «فرهنگ حامی دانش محوری» با وزن نسبی 0/221 دارای بیشترین میزان اهمیت است.
اثربخشی واقعیت درمانی بر اهمال کاری و خودنظم بخشی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر واقعیت درمانی بر کاهش اهمال کاری و افزایش خودنظم بخشی دانش آموزان بوده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و جامعه آماری آن را، دانش آموزان دختر 16 تا 18 ساله دبیرستان دخترانه حسنیه (متوسطه دوم) ، منطقه 2 شهر تهران که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دهند. برای انجام این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای و هدفمند و برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی اتکین (1982) و پرسشنامه خودنظم بخشی پنتریچ و دی گروت (1990) (MSLQ) استفاده شد. بر این اساس پرسشنامه ها در بین 100 نفر از دانش آموزان مقطع دوم، سوم و چهارم دبیرستان، توزیع شد و سپس به روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر از دانش آموزانی که میزان بالای اهمال کاری تحصیلی و میزان پایین خودنظم بخشی، داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش در معرض پنج جلسه مداخله واقعیت درمانی که براساس رویه WDEP طراحی شده بود قرار گرفت، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای آزمون فرضیه های آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره اجرا شد. نتایج نشان داد که مداخله واقعیت درمانی به طور معناداری موجب کاهش اهمال کاری تحصیلی می گردد و همچنین میزان نمرات خودنظم بخشی گروه آزمایش به طور معناداری از نمرات خودنظم بخشی گروه کنترل افزایش یافته است.