مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه کمتر جامعه شناسی ضرورت توجه به مسئله عرفی شدن در ایران را به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدات فرهنگی جامعه انکار می کند. بحث عرفی شدن دارای پیچیدگی ها و ابهام های متعددی است که بخشی از آنها به ملاحظات مفهومی بازمی گردند. این ابهام ها به طور قهری موجب آشفتگی هایی در تحقیقات تجربی عرفی شدن نیز گردیده و روایی آنها را با چالش روبه رو کرده اند. در این مقاله دو گام در جهت ایضاح بیشتر مفهوم عرفی شدن و هموارسازی مسیر به کارگیری آن در تحقیقات تجربی برداشته شده است. در گام نخست، کوشش شده از طریق واکاوی های عقلی و منطقی در تعاریف پیشین، تعریف مفهومی قابل قبولی از عرفی شدن ارائه گردد. مهم ترین نتیجه مقاله در این گام، دستیابی به توضیحاتی روشنگر درباره تفکیک سطوح و دامنه عرفی شدن و نیز تفکیک میان دو جنبه سلبی و ایجابی آن است. در گام دوم که ناظر به تعریف عملیاتی عرفی شدن بوده است، بیش از هفتاد شاخص از طریق استقرا در متون دینی (قرآن کریم و منابع حدیثی شیعه) استخراج و در قالب یک چارچوب مفهومی تنظیم و ارائه شده اند. این چارچوب می تواند مشکل کمبود سنجه های غنی و معتبر در تحقیقات بومی عرفی شدن را برطرف سازد.
اثربخشی نمایش درمانگری خانواده بر کاهش تعارض والد نوجوان؛ یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نمایش درمانگری خانواده بر کاهش تعارض والد فرزند در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش این مطالعه شبه آزمایشی با ساختار طرح تک آزمودنی است. گروه نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و شامل 4 نوجوان 12-14 ساله می شد که در دو مدرسه راهنمایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 1392-1393 مشغول به تحصیل بودند. آزمودنی ها در هفت جلسه نمایش درمانگری خانواده شرکت کردند و پرسشنامه اندازه گیری تعارض والد نوجوان (فرم نوجوان) سه مرتبه پیش از اجرای مداخله (خط پایه) و در جلسات سوم، پنجم و هفتم نمایش درمانی توسط آنها تکمیل گردید. علاوه بر این به منظور پیگیری روند تغییرات پس از مداخله، نتایج پژوهش 2 مرتبه (دو هفته و چهار هفته پس از مداخله) به وسیله پرسشنامه مذکور پیگیری شد. یافته های پژوهش با استفاده از روش های تحلیل چشمی نمودار، محاسبه اندازه اثر و درصد تغییرات تحلیل شدند. <br />تحلیل یافته ها نشان داد نمایش درمانگری خانواده در کاهش تعارض والد نوجوان در هر چهار آزمودنی مؤثر بوده است. مسئله قابل توجه تغییر چشمگیر تعارض والد نوجوان در سه جلسه اول مداخله بود. یعنی همزمان با آموزش تعاملات مثبت در خانواده، بهبود روابط، تأکید بر لزوم تفریح در خانواده و در بیرون از خانواده و تأکید بر نقش پدر در خانواده، بیشترین تغییرات در آزمودنی ها گزارش شد.
تحلیل روایت و نشانه شناسی سینمای دینی پس از انقلاب؛ مقوله های دینی، متغیر های روایی و رمزگان اکوئی در فیلم «طلا و مس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال شناخت متغیر های روایی و تحلیل رمزگانی سینمای دینی پس از انقلاب، استخراج مقوله های دینی مورد تأکید آن و آگاهی از نحوه خدمت رسانی روایت و رمزگان فیلم به مقوله های دینی است. برای این منظور چارچوبی مفهومی از سینمای دینی و مذهبی و روایت شناسی و نشانه شناسی سینمایی ارائه و با توجه به پیوند اجتماعی هنر به کلیاتی از بافت اجتماعی ایران اشاره شده است. روش شناسی این پژوهش برای تحلیل روایت، استفاده از رویکرد بارت مک کوئیلان و تشخیص شاخص های روایت شناسانه در صحنه های اصلی و فرعی و برای نشانه شناسی، بهره گیری از رویکرد اکو و شناسایی مدلول های رمزگان های ده گانه است. بر مبنای تعریف حداکثری سینمای دینی و مذهبی و نظر کارشناسان این حوزه و از طریق ارزیابی فیلم های شاخص دینی، فیلم «طلا و مس» به علت مضامین دینی و مذهبی آن، استفاده مناسب از رمزگان های نشانه شناختی و بهره گیری از اصول روایت گری برای مطالعه موردی انتخاب شد. اولویت بخشی این فیلم به ابعاد رفتاری و دانشی دین، پرهیز آن از بیان مقولات اعتقادی و عرفی سازی دین، همراستایی فیلم با ساحت عمومی دین دار جامعه، بهره گیری فیلم از رمزگان ناخودآگاه برای ارائه مفاهیم عمیق و قرار گرفتن کامل روایت گری و رمزگان های فیلم در خدمت روایت و رمزگان دینی از جمله نتایج این پژوهش است.
الزامات سیاستگذاری فرهنگی اقوام؛ راهبردهای برگرفته از اسناد بالادستی و دیدگاه های ذینفعان (مطالعه موردی قوم کرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست مطلوب فرهنگی در حوزه «قومیت» سیاستی است که ضمن توجه و عنایت به اسناد و متون بالادستی، توجه ویژه ای به فضای زیست بوم یک قوم نیز داشته باشد و در خلأ تدوین نشده باشد. مقاله پیش رو با استفاده از روش های ترکیبی تحلیل مضمون در حوزه اسناد مرتبط بالادستی و مصاحبه عمیق با نخبگان ذی نفع در این حوزه و استخراج مشترکات کدهای به دست آمده به اصولی برای سیاست گذاری واقع بینانه دست یافته است.<br />با توجه به اهمیت روزافزون قوم «کرد» چه در بعد مذهبی به عنوان بزرگ ترین قوم دارای اقلیت مذهبی در ایران و نیز درصد بالای رشد هویت قومی در میان افراد این قوم، می توان این قوم را نمونه ای عالی برای تعمیم به سایر اقوام که از حیث مذهبی در اقلیت قرار دارند (قوم های بلوچ و ترکمن) در نظر گرفت و خروجی های این پژوهش را برای تدوین سیاست فرهنگی برای قوم های یاد شده نیز به کار بست.<br />نتیجه به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد مطالبات قومی نخبگان حوزه کردی همخوانی و هماهنگی زیادی با اسناد بالادستی به ویژه قانونی اساسی و دیدگاه رهبران نظام دارد. از جمله این مشابهت ها و مشترکات، اعتقاد به اسلام و ایران و هویت ملی و حفظ انسجام و تمامیت ارضی کشور، تقویت فرهنگ قومی ذیل فرهنگ رسمی، ارتباطات سازنده میان فرهنگی، تأمین حقوق مدنی و شهروندی سایر مذاهب و قومیت ها و گسترش عدالت اجتماعی و خدمت رسانی برای همه اقوام است.
تبیین ابعاد بخشش خیرخواهانه از منظر دینی و بررسی وضعیت موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمک به محرومین، پاسخ به نیاز درونی انسان است؛ اگر چه شدت و قوت میل درونی به خوبی کردن، در همه افراد یکی نیست. علاوه بر این، دستگیری از نیازمندان به عنوان یک وظیفه و امر دینی در متون نقلی به شدت مورد تأکید قرار گرفته است. آنچه که در جامعه اسلامی باید ترویج شود، بخشش داوطلبانه با مختصات دینی و قرآنی آن است. اگر رفتار بخشش داوطلبانه منطبق بر چارچوب دینی نباشد، نه تنها از اجر معنوی برخوردار نیست، بلکه آسیب های دیگری نیز با خود به همراه خواهد داشت. در این پژوهش با توجه به ضرورت انطباق کمک های داوطلبانه با مختصات دینی و لزوم ارائه برنامه های اصلاحی در این خصوص، پس از بررسی آیات قرآن در موضوع انفاق، مهم ترین مختصات و بایسته ها در بخشش داوطلبانه استخراج و دسته بندی شدند. در ادامه برای سنجش وضعیت موجود 474 نفر از پنج ناحیه مختلف شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در برخی از ویژگی ها، رفتار حاضر انطباق زیادی با رفتار مطلوب دارد و در برخی ویژگی ها نیازمند به کار فرهنگی برای اصلاح و یا بهبود هستیم.
اشتراک دانش؛ حلقه مفقوده در اجتماعات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر و تحولات پارادایم های معرفتی منجر به گذار از پارادایم «قدرت آفرینی دانش» به پارادایم «اشتراک دانش» شده است. اشتراک دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی دارای اهمیت فراوان است، زیرا اساتید و دانشجویان در یک فرآیند رقابتی خلق و تولید دانش و در نهایت اشتراک آن قرار می گیرند. هدف پژوهش کیفی حاضر تدوین مدل پارادایمی اشتراک دانش در اجتماعات علمی است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با پانزده نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاضر هفت عامل مهم را از دیدگاه اعضای هیئت علمی نسبت به اشتراک دانش آشکار می کند: شکاف بین نگرش دینی و عمل، احساس قدرت از طریق حبس دانش، ضعف در سرمایه اجتماعی دانشگاهی، ترس از کپی برداری، نامطلوبیت خدمات دانشگاهی و فقدان عناصر برانگیزاننده. مقوله محوری و به عبارتی، مقوله مرکزی در این پژوهش مفهوم حبس دانش است. آنچه از محتوای اظهارات مشارکت کنندگان استخراج می شود حاکی از این است که اعضای هیئت علمی در دانشگاه ها از طریق حبس دانش و سلطه علمی و برجسته شدن در آن به دنبال کسب اعتبار، احترام و از همه مهم تر قدرت اند.
نقش میانجی گر تنظیم هیجانِ شناختی در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نقش واسطه ای تنظیم هیجان شناختی در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با موفقیت تحصیلی نوجوانان انجام شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری 1286 دانش آموز دبیرستانی بود، که از بین آنها 300 دانش آموز شامل150 دختر و 150 پسر؛ به صورت نسبتی خوشه ای از دبیرستان های شهرستان پاکدشت انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی و پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی و معدل سال گذشته آنها بود. یافته ها نشان داد از میان راهبرد های تنظیم هیجان، تنها راهبرد های غیرانطباقی تنظیم هیجان شناختی در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و موفقیت تحصیلی نقش میانجی گر دارد. ادراک حمایت اجتماعی نوجوانان با راهبرد های غیرانطباقی تنظیم هیجان شامل نشخوار ذهنی، سرزنش دیگران و نیز با موفقیت تحصیلی آنها رابطه دارد. راهبرد های غیرانطباقی برخلاف راهبرد های انطباقی در این رابطه به عنوان متغیر مکنون ایفای نقش می کنند.