مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله عبارت از تحلیل و تبیین نقش ویژگی های فیزیکی و جنبه های انسانی مصنوعات فنّاورانه در تغییرات اجتماعی، با تأکید مصداقی بر فنّاوری های همگرای بهسازی انسان (فبا) است. در این راستا سه دیدگاه اصلی در باب عاملیت اجتماعی مصنوعات فنّاورانه شامل ذات گرایی، برساخت گرایی اجتماعی و نظریه ماهیت دوگانه مصنوعات فنّاورانه مورد بررسی و تحلیل واقع می شود. در نهایت و براساس تفسیر کارکردی از نظریه ماهیت دوگانه از این ادعا دفاع می شود که تعیّن کارکرد مصنوعات فنّاورانه، منوط به ملاحظه نقش عوامل اجتماعی (از جمله جامعه کاربران) است، بنابراین اگر کاربران یک مصنوع فنّاوری های همگرا، همچون ابرلباس فبا، متعلق به جامعه ای غیر از جامعه طراحان آن باشند می توانند برای این مصنوع، کارکردی متناسب با هدف خود تعیین نمایند، گرچه تحقق آن توسط هدف طراحان (مثلاً از طریق ساختار و ویژگی های فیزیکی مصنوع مورد نظر) مقید می شود.
مبانی هستی شناختی و معرفت شناختیِ اجتماعی رئالیسم انتقادی؛ با تأکید بر آراء روی بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار ارائه مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه مکتب رئالیسم انتقادی است و سعی می شود نگرش این مکتب را در ارتباط با جهان اجتماعی و رویداد های درون آن توضیح دهد و نشان دهد چگونه می توان با استفاده از مبانی این مکتب به تبیین بهتر واقعیت اجتماعی دست یافت. اگرچه این مکتب از جهت هستی شناسی، رئالیست و از بابت معرفت شناسی، تفسیری هرمنوتیک است اما انتقاد های جدی به این دو مکتب دارد و هر دو مکتب را به مغالطه معرفتی متهم می کند. از نظر رئالیست های انتقادی ماهیت واقعیت اجتماعی دارای سه لایه واقعی، رویدادی و تجربی است که لایه واقعی همان مکانیسم بنیادی خلق و تحول واقعیت های اجتماعی است که باید مورد تأکید و مطالعه محققین علوم اجتماعی باشد. این در حالی است که بیشتر تحقیقات اجتماعی محدود به کشف لایه رویدادی واقعیت اجتماعی اند. بسکار با ارائه روش پژوهشی Rrreic سعی در شناخت لایه های بنیادی تر واقعیت اجتماعی دارد و همچنین معتقد است انتقاد مداوم از یافته ها و تجارب انسان ها از جامعه هم سبب دستیابی به معرفت معتبر می شود و هم امکان رهایی بخشی را فراهم می کند. در این مقاله با بسط این روش و استفاده از آن در تبیین یک نمونه از واقعیت های اجتماعی کوشش می شود تا به این اتهام که رئالیسم انتقادی درحد یک مکتب فلسفی باقی مانده است و نتوانسته برای تحلیل رویداد های اجتماعی روش شناسی کاربردی ارائه کند، پاسخ داده شود.
تجارب پژوهشگران در مواجهه با چالش های اخلاق استنادی؛ مطالعه موردی دانشجویان دکتری دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم امر پژوهش و انتشار نتایج آن در قالب نوشتارهای علمی، رعایت اخلاق پژوهش است. اما در حال حاضر اخلاق استنادی به عنوان بخشی از اخلاق پژوهش با چالش های جدی روبرو است. پژوهش حاضر به بررسی تجربیات پژوهشگران در حوزه رفتار استنادی و چالش های اخلاقی آن پرداخته و جنبه های اخلاقی رفتار استنادی پژوهشگران و مصادیق بی اخلاقی استنادی را بررسی و مورد تحلیل قرار داده و عوامل زمینه ساز و انگیزه های دانشجویان را در عدم رعایت اخلاق استنادی مورد واکاوی قرار می دهد. پژوهش، بصورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه انجام شده است. جامعه پژوهش را 19 نفر از دانشجویان دکتری دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان تشکیل می دهند. با توجه به تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با پژوهشگران، در بحث اخلاق استنادی در مجموع، 5 مقوله اصلی شامل انواع استناد، گرایش استنادی، تأثیر همکاران، مهارت و آموزش و قوانین و سازوکارها شناسایی شدند.
سرمایه فرهنگی و هویت جمعی؛ مطالعه پیمایشی دانشجویان دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای دیدگاه های نظری تلفیقی، هویت یابی فرایندی دیالکتیکی و دوسویه است و در کنار عوامل سطح کلان، قابلیت بازاندیشی هویتی به میزان برخورداری از سرمایه ها و منابع مادی و فرهنگی وابسته است. پژوهش حاضر در چارچوب دیدگاه های نظری تلفیقی به بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی بر ابعاد هویت جمعی دانشجویان دانشگاه کردستان پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی است که در طی آن با 325 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان مصاحبه شده است. یافته های توصیفی بیانگر آن است که دانشجویان به طور همزمان از هویت های سه گانه قومی، ملی و جهان وطنی برخوردار هستند و تعلق به هر یک از ابعاد هویت جمعی به منزله نفی و نقض دیگری نیست. نتایج تبیینی نشان داد که سرمایه فرهنگی ضمن داشتن رابطه معنادار با ابعاد هویت جمعی دانشجویان، تأثیر متفاوتی بر ابعاد هویتی دارد؛ به بیان دیگر، سرمایه فرهنگی با هویت ملی و جهان وطنی همبستگی مثبت و با هویت قومی همبستگی منفی دارد. بر مبنای نتایج تحلیل رگرسیون، متغیر سرمایه فرهنگی به ترتیب 0/324، 0/23 و 0/144 تغییرات هویت های جهان وطنی، قومی و ملی را تبیین می نماید. با نظر به سهم بالای سرمایه فرهنگی در جهت گیری های معرفتی و بازاندیشی هویتی دانشجویان، بهینه سازی فعالیت های فرهنگی و فوق برنامه در دانشگاه به عنوان برنامه درسی پنهان، ترغیب دانشجویان به فعالیت های فرهنگی، برگزاری دوره های مختلف و اعطای گواهینامه به دانشجویان، افزایش دسترسی دانشجویان به کالا ها و منابع فرهنگی مرتبط و بازاندیشی در شیوه بومی گزینی دانشجو در سیاست گذاری دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ضروری به نظر می رسد.
مداخله دولت و کارآیی تولیدات فرهنگی؛ تعیین مرز بهینه مداخله های دولت در تئاتر های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مداخله دولت یکی از مباحث مهم در اقتصاد به شمار می رود. بنابراین، بررسی اثر رفتار دولت در بازار امری بسیار ضروری است. در ارتباط با هنر های نمایشی، این سئوال مطرح می شود که آیا مداخله دولت در افزایش کارآیی تولید تئاتر مؤثر بوده است؟ مقاله حاضر، در تلاش است تا با بررسی اثر مداخله دولت بر کارآیی تولید، مرز بهینه مداخلات دولت در تولید تئاتر را تعیین نماید. در این مقاله، از تصریح های خطی، U وارون و رگرسیون حد آستانه ای، با استفاده از اطلاعات 120 تئاتر تولیدشده تهران استفاده شده است. داده های این پژوهش به وسیله پرسشنامه تأیید شده با روش بازآزمایی جمع آوری شده است. نتایج حد آستانه ای نشان می دهد که در اکثر موارد، مداخله دولت بیش از حد بهینه صورت گرفته و کارآیی تولید تئاتر را کاهش داده است. نتایج تصریح های خطی و U وارون نیز یا منفی و معنی دار و یا بی معنی بوده است. به طور خلاصه، هر چند این نتایج مداخله نکردن دولت را تجویز نمی کند، اما پیشنهاد می کند که دولت توجه بیشتری به آثار مداخله های خود داشته باشد و به علاوه، در هر نوع مداخله، مرز کارآی مداخله را مدنظر قرار دهد.
فرهنگ کیفیت در دانشگاه فرهنگیان؛ ارائه مدلی بر پایه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور فهم «فرهنگ کیفیت» در دانشگاه فرهنگیان، روش «نظریه داده بنیاد» به ما کمک خواهد کرد تا به مدل مفهومی خاص در نظام تربیت معلم کشور نائل شویم و این مدل، درک درستی از کیفیت برای جامعه فراهم خواهد کرد. تلاش محققان بر آن بوده است تا با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند، در مجموع تعداد 23 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شوند. از سه ابزار اصلی گردآوری داده ها؛ مصاحبه، یادداشت برداری و مرور اسناد استفاده شد. داده ها به روش تحلیل محتوا بررسی شدند. با بررسی داده های به دست آمده در مرحله اول کدگذاری باز، 784 مفهوم به دست آمد. داده های مرحله دوم کدگذاری باز، در قالب 120 مفهوم و 45 مقوله عمده طبقه بندی شدند. در مرحله کدگذاری محوری، 10 مقوله هسته ای تعیین شدند. در مرحله کدگذاری انتخابی نیز 10 مقوله هسته ای به سطح انتزاعی بالاتر ارتقاء داده شد و بر حسب ویژگی های شرایطی، تعاملی/ فرایندی و پیامدی طبقه بندی گردید. سه مقوله اساسی فرهنگ کیفیت در این دانشگاه بر پیشایند ها (توسعه فرهنگ کیفیت)، فرایند ها (توانمندسازها) و برایند ها (مسئله بهبود کیفیت) قابل تقسیم اند و دانشگاه با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در جهت بهبود کیفیت خواهد بود.
رابطه سبک زندگی فراغتی و دینی با شادمانی اجتماعی؛ مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستانی شهر جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه پیمایشی با هدف توصیف و تبیین رابطه بین سبک زندگی فراغتی و دینی با شادمانی اجتماعی دانش آموزان انجام شده است. جامعه آماری مطالعه، تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهر جهرم بوده اند که 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای مشتمل بر سه مقیاس شادمانی، سبک زندگی فراغتی و دینی بوده است. نتایج توصیفی پژوهش بیانگر آن است که میانگین نمره شادمانی دانش آموزان در سطح متوسط و رو به بالا است. دانش آموزان هر چه از سال های ابتدایی به سال های انتهایی دبیرستان می روند شادمانی شان کاهش و هر چه از طبقات پائین به سمت بالا، از سبک های دینداری جمع گرایانه به سمت فردگرایانه، از سبک های زندگی سنتی به سمت مدرن و از مدارس دولتی به غیردولتی می روند، شادمانی آنها افزایش می یابد. نتایج استنباطی نشان می دهد سبک زندگی فراغتی سنتی، سبک زندگی دینی جمع گرایانه، طبقه اجتماعی و درآمد خانواده با ابعاد شادمانی دانش آموزان رابطه دارند. در مجموع می توان نتیجه گرفت که یکی از منابع اساسی شادمانی، در ارتباطات اجتماعی نهفته است؛ از یک سو، ارتباطات گسترده و رضایت بخش و از سوی دیگر عضویت در اجتماعات انسانی و انجام فعالیت های جمعی تفریحی یا مذهبی می تواند شادمانی اجتماعی افراد و به تبع آن، جامعه را افزایش دهد، اما این متغیر ها به تنهایی نمی توانند میزان بالایی از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند.