مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی نسبت عقل و دین و دین و عقل یکی از بحث های مقدماتی و لازم برای جامعه شناسی دین است. نتایج حاصل از آن علاوه بر منظر، بر موضوع شناسیِ این شاخه از جامعه شناسی نیز تأثیر شایانی خواهد داشت و به دین پژوهان و صاحب نظران آن کمک خواهد کرد تا موضع صائبی در قبالِ دو مسئله اخیراً مطرح شده، یعنی «دین سازی های عقل» و «دینی سازیِ علم» اتخاذ نمایند و مشی مناسبی را در قبال آنها در پیش گیرند.<br />مقاله پس از مرور نسبت های ممکن و متصوَّر میان عقل و دین، مرز میان دین سازی های روا و ناروا را آشکار می سازد و پس از وارسیِ مختصری در نگاه اسلام به عقل، نشان می دهد که این دین مجال و فرجه فراخی برای تأملات مستقل عقلی که علم هم یکی از موالید آن است گشوده و هیچ الزام دینی و عقلی بر جدا کردنِ راه و باز نمودنِ باب ویژه ای به نام علم دینی وجود ندارد.
علامه طباطبایی و تکوین دال آزادی در گفتمان انقلاب اسلامی 57 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برای نخستین بار، با استفاده از رهیافت تحلیل گفتمان به نقش علامه طباطبایی در تکوین دال «آزادی» در معنای مورد نظرِ گفتمان انقلاب اسلامی 1357 ایران می پردازد و کوشش می کند به دو پرسش پاسخ دهد: 1. نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین دال آزادی در گفتمان انقلاب اسلامی 57 ایران چیست؟ 2. سازوکار های اجتماعی انتشار اندیشه علامه طباطبایی در پیوند با تکوین گفتمان انقلاب اسلامی چیست؟ تحقیق حاضر نشان می دهد که علامه طباطبایی اگرچه در عرصه انقلاب فاقد راهبرد سیاسی انقلابی بوده است اما به طور بی واسطه (تولید متون) و باواسطه (از طریق شاگردان، حلقه های فکری و اجتماعات گفتمانی) در تکوین دال آزادی گفتمان انقلاب اسلامی نقش ایفا کرده است. مقاله حاضر به منظور تبیین نقش بی واسطه علامه طباطبایی از نظریه گفتمانی لاکلائو و موفه و برای نشان دادن نقش باواسطه او یعنی تعیین سازوکار های اجتماعی پیوند اندیشه علامه و گفتمان انقلاب اسلامی از نظریه فوکو، وسنو و کالینز استفاده کرده است. این مقاله نشان می دهد که علامه با احیای موقعیت سوژگیِ «فیلسوف مفسر» و با محوریت نظریه ادراکات اعتباری، در منازعات گفتمانی دهه 30 تا دهه 50 شرکت کرده و در تکوین «گفتمانیِ» مؤلفه های سه گانه دال آزادی در معنای مورد نظر گفتمان انقلاب اسلامی (الف. نفی سلطنت استبدادی؛ ب. آزادی در چارچوب اسلام و ج. نقد آزادی در گفتمان دموکراسی غربی) نقش «سوژگی سیاسی» بی واسطه و باواسطه ایفا کرده است.
«گزینش نظریه» از دیدگاه تامس کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی تبیین و ارزیابی دیدگاه تامس کوهن درباره گزینش نظریه در علوم طبیعی است. فیلسوفان علم براساس تمایز دوتایی مقام کشف/ مقام توجیه بر آن بودند که چون فرایند کشف نظریه قاعده مند نیست، فرایند گزینش نظریه که مقام توجیه است ناگزیر باید قاعده مند باشد؛ وگرنه عینیت و عقلانیت علم از کف می رود. اما تامس کوهن دلیل می آورد که فرایند گزینش نیز چندان قاعده مند نیست؛ چون ملاک های مشترک گزینش از قبیل دقت، دامنه، سازگاری، سادگی و باروری، کارکرد قاعده های دقیق و سازگار و بسنده ای را ندارند تا همچون برهان، گزینش واحدی را الزام کنند. کارکرد ملاک های گزینش مانند ارزش هاست که اگرچه بر گزینش تأثیر دارند، اما آن را یکسره تعیّن نمی بخشند. وانگهی ارزش ها به مداخله عوامل وابسته به زندگی و منش دانشمند راه می دهند و امکان اختلاف نظر میان دانشمندان را گشوده می دارند. آیا کوهن بدین سان آخرین پایگاه عینیت و عقلانیت علم را ویران نمی کند؟ آیا او نسبی انگار یا ستاینده نابخردانگی است؟ کوهن هرگز چنین اتهام هایی را نپذیرفت.
راهبرد تعاملی - توضیحی در آموزش علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف دستیابی به رویکردی در آموزش علوم انسانی، به بررسی شیوه های تدریس مؤثر در علوم انسانی در دانشگاه های ایران پرداخته است. برای این منظور چگونگی آموزش استادان بزرگ علوم انسانی و اجتماعی در ایران واکاویده شد. برای دستیابی به چگونگی آموزش این استادان بزرگ از روشی غیرمستقیم در پژوهش بهره گرفته شد: تجارب زیسته استادان کنونی علوم انسانی از حضور در کلاس آن استادان بزرگ در قالب خاطرات آنان بازنمایی گردید. در این بازنمایی از راهبرد پدیدارشناسی تفسیری بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان به صورت هدفمند، انتخاب شدند و فرآیند گردآوری داده ها به روش مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. بر مبنای نتایج تحقیق، اساتید مذکور در کار تدریس خود، دو گونه راهبرد داشته اند: راهبرد ساختاری (کلاس درس منظم و مشارکتی) و راهبرد فرایندی (آموزش در سه گام آموزنده، کاربردی و انتقادی). این راهبردها برای رسیدن به آرمان هایی مانند یادگیری دانش نظری، توان تحلیل و نقادی، و برخوردارشدن شاگردان از منش آکادمیک بوده است. اجرای این راهبرد تدریس خود نیازمند برخورداری استاد از دو ویژگی است: دانش منسجم و روزآمد و کم نظیر، و مهارت اجتماعی بالا در تعامل با شاگردان.
بررسی ظرفیت تأثیرگذاری بازی های رایانه ای خشن بر عملکرد اخلاقی کاربران، براساس مدل رست ناروائز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی ظرفیت تأثیرگذاری بازی های رایانه ای خشن به عنوان یک محیط یادگیری بر عملکرد اخلاقی کاربران، براساس مدل چهار مؤلفه ای رست-ناروائز است. این دیدگاه سعی می کند تبیین دقیق تری از فرایند ها و مؤلفه های یادگیری و تربیت اخلاقی ارائه کند. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و در بخشی از کار، سنتزپژوهی بود. ابتدا ملاک های محیط یادگیری مناسب برای تربیت اخلاقی از مدل رست ناروائز با روش توصیفی تحلیلی استخراج و سپس ظرفیت تأثیرگذاری بازی های رایانه ای خشن بر آن چهار بعد، از طریق مطالعه شواهد تجربی معاصر مورد بررسی قرار گرفت و تبیین گردید. یافته ها نشان داد که این بازی ها نه تنها آیتم های مربوط به چهار مؤلفه فوق را طبق مدل رست ناروائز، تقویت نمی کنند، بلکه درست در جهت مقابل توصیه های تربیتی این مدل، حرکت می کنند و لذا می توانند تأثیرات جدی مخرب بر تربیت اخلاقی کاربران داشته باشند. در پایان پیشنهادهایی برای کاهش تأثیرات منفی بازی های رایانه ای خشن مطرح شد.
تحلیل محتوای کتاب های دوره متوسطه اول برحسب میزان توجه به مؤلفه های سرمایه فرهنگی در سال تحصیلی 95-96(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه تحلیل محتوای کتاب های دوره متوسطه اول، برحسب میزان توجه به مؤلفه های سرمایه فرهنگی بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و با توجه به ماهیت آن از روش تحقیق تحلیل محتوا استفاده گردید. جامعه آماری شامل محتوای تمام کتاب های دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 95-96 بوده و برای نمونه، کتاب های پیام های آسمانی، فارسی، تفکر و سبک زندگی و مطالعات اجتماعی در پایه های هفتم، هشتم و نهم به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار تحقیق، شامل سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته سرمایه فرهنگی برحسب نظریه بوردیو بود که برای برآورد روایی سیاهه تحلیل، از روایی محتوایی استفاده شد و پایایی آن نیز از طریق روش اسکات برابر 89/54 درصد محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از سنجش فراوانی وروش آنتروپی شانون استفاده گردید. یافته ها نشان داد که مؤلفه سرمایه نهادینه از کمترین میزان توجه و در مقابل، مؤلفه های عینیت یافته و تجسم یافته از توجه بالایی برخوردارند و سهم مؤلفه عینیت یافته از همه بیشتر است. در فرجام مقاله براساس نتایج حاصل، پیشنهاد های لازم ارائه گردید.
بررسی تحلیلی ابعاد و مؤلفه های دانشگاه پژوهی: ارائه الگوی تلفیقی دانشگاه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تحلیلی نوشته های علمی صاحب نظران آموزش عالی در شناسایی و مفهوم سازی ابعاد و مؤلفه های دانشگاه پژوهی و ارائه یک الگوی تلفیقی مبتنی بر رویکرد کارکردی است. دانشگاه پژوهی مجموعه فعالیت هایی است که به منظور پشتیبانی از سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه دانشگاهی با مرکزیت یک واحد رسمی در نظر گرفته می شود. در این پژوهش از طریق طبقه بندی تحلیلی محتوای اسناد و مدارک، به شناسایی و استخراج سازه های دانشگاه پژوهی پرداخته شد. مفاهیم استخراج شده از متون در سه مرحله کدگذاری بازاولیه، کدگذاری باز ثانوی و کدگذاری محوری طبقه بندی و تحلیل گردید. نمونه های مورد مطالعه مشتمل بر 58 مقاله بود؛ شامل 52 نمونه از مقالات مرتبط خارج کشور که در سال های 1980 تا 2015 به چاپ رسیده است و 6 نمونه از مقالات مرتبط به چاپ رسیده در مجلات داخل کشور. یافته ها حاکی از وجود چهار مقوله محوری، شامل مرجعیت اطلاعات، سیاست پژوهی، تصمیم سازی و پاسخگویی و دوازده مقوله فرعی است. براساس یافته های حاصل از این پژوهش، الگوی تلفیقی دانشگاه پژوهی توسعه داده شد. این الگو می تواند چهارچوب کلی راهنمای تفکر و اقدام در شکل گیری دانشگاه پژوهی در دانشگاه های کشور باشد.