مقالات
حوزه های تخصصی:
بسیاری از جامعه شناسان از اواخر قرن بیستم به بعد، دست به آسیب شناسی رشته شان زدند و از وضعیت موجود جامعه شناسی انتقاد های جدی نمودند. در این میان، جاناتان ترنر فراتر از یک تحلیل آسیب شناسانه رفت و یک برنامه درمانی نیز برای بهبود جامعه شناسی پیشنهاد نمود: به وجود آوردن یک شاخه مهندسی در جامعه شناسی. از نظر ترنر، مشکل بنیادین جامعه شناسی ریشه در انفصال میان تئوری با پژوهش و عمل داشته که مانع از آن گردیده است تا جامعه شناسی یک علم انباشتی شود؛ و اگر جامعه شناسی نتواند یک علم انباشتی شود، نمی تواند هیچ تأثیر واقعی بر جهان اجتماعی داشته باشد. مهندسی اجتماعی که جوهر وجودی اش عبارت است از «عملِ جامعه شناختی» یا کنش ورزیِ ملهم از تئوری جامعه شناختی، بهترین رویکرد برای ایجاد تفاوت در عالمِ واقع و جهان اجتماعی است. رویکرد مهندسی در جامعه شناسی وابسته است به توسعه نظریه های روشن تر و دقیق تر، آزمون یا راستی آزمایی های چنین نظریه هایی و تمایل عمل کنندگان به استفاده از ایده های نظری هنگامی که به مشکلات مشتریان یا کارفرمایان شان می پردازند. بدین ترتیب، مهندسی اجتماعی می تواند ارتباط متقابل میان نظریه و تحقیق را اجتناب ناپذیر سازد و این دو را به یکدیگر و به عمل پیوند بزند. بنا به دیدگاه ترنر، امیدوارانه ترین راه برای ادغام مجدد نظریه با تحقیق در جامعه شناسی، عمل است؛ و بهترین راه برای استفاده از عملِ جامعه شناختی، اتخاذ رویکرد مهندسی اجتماعی توسط جامعه شناسان است.
جامعه شناسی حافظه جمعی: حوزه مطالعاتی پارادایمیک یا ناپارادایمیک؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی حوزه مطالعاتی حافظه جمعی از جهت پارادایمیک بودن یا ناپارادایمیک بودن آن است. برای تحقق این هدف سعی شد ضمن معرفی حوزه مطالعاتی حافظه جمعی به عنوان رویکردی جدید در علوم اجتماعی، ارزیابی نظام یافته ای نیز از نقاط ضعف و قوت رویکرد های نظری و عملی به کار گرفته شده در آن، صورت پذیرد. در این راستا از نظریه پارادایم ریتزر به عنوان چارچوب بحث و بررسی استفاده شده است. بدین ترتیب که با مرور ادبیات مطالعات حافظه جمعی در قالب چهار مؤلفه اصلی شکل دهنده پاردایم، یعنی مثال واره، تصور بنیادی از موضوع، تئوری ها و روش ها، افزون بر سنجش فرضیه ناپارادایمیک بودن این حوزه مطالعاتی که از جانب برخی از محققان آن مطرح گشته، صورت بندی جدیدی از تحولات نظری، استراتژی های روش شناختی و نیز چالش هایی که این حوزه در مسیر پیشرفت با آن مواجه است ارائه می شود. در پایان مقاله نیز تلاش شده متناسب با این چالش ها، پیشنهادهایی برای مواجهه با آنها در جهت افزایش انسجام نظری حوزه مطالعاتی حافظه جمعی داده شود.
پدیدارشناسی تجربی واکنش به مرگ؛ مطالعه زنان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضاد مرگ با زندگی، انکار مرگ و ضرورت تداوم زندگی، انسان ها را ناگزیر از پذیرش مرگ ساخته است. این وضعیت سبب شده انسان ها همواره در مرز پذیرش و انکار مرگ حرکت کنند. به علاوه آنچه مرگ را پذیرفتنی یا قابل انکار می سازد، معانی ساخته شده اجتماعی مرگ است که از طریق فرایند های متعدد یادگیری به جامعه منتقل می شود. نتایج تحلیل پدیدارشناختی تجربی واکنش به مرگ بین 8 مشارکت کننده زن در مشهد که با حداکثر نوسان از لحاظ دین داری برگزیده شده اند نشان داده اولاً واحد های معنایی واکنش به مرگ را می توان در ذیل سه موضوع اصلی شامل «آمادگی برای مرگ»، «دانستن زمان مرگ» و «اراده مرگ» قرارداد که هر سه بر معنای کلی تر مفهوم «پذیرش یا انکار مرگ» دلالت دارند. ثانیاً فهم های مذهبی تأثیر عمیقی بر تجربه های واکنش به مرگ دارند. افراد مذهبی میل به پذیرش و افراد غیرمذهبی میل به انکار مرگ دارند؛ فکر مداوم درباره مرگ، میل به دانستن بیشتر درباره مرگ و تمهید برای مرگ از جمله دلالت های پذیرش مرگ بین مشارکت کنندگان مذهبی و جایگزینی فکر مرگ، عدم تمایل به دانستن درباره مرگ و تمهید ننمودن برای مرگ بین مشارکت کنندگان غیرمذهبی دلالت روشنی بر به حاشیه راندن و انکار مرگ دارد.
طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند خط مشی گذاری، مرحله اجرا از اهمیت دوچندانی برخوردار است چرا که در واقع ثمره واقعی خط مشی در این مرحله به بار می نشیند. این مقاله به ارائه شبکه اجرای تعاملی ای می پردازد که از طریق آن می توان با موفقیت بیشتری به اجرای سیاست های فرهنگی کشور پرداخت. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمونی مشتمل بر سه مرحله کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و تدوین مضامین فراگیر انجام گرفته و به منظور دستیابی به الگویی برای اجرای سیاست های فرهنگی کشور، مصاحبه های نیمه ساخت یافته ای با خبرگان، سیاست گذاران و مجریان فرهنگی کشور تا دستیابی به مرحله اشباع نظری صورت گرفته است. حاصل پژوهش 548 کد بوده که در قالب 61 کد توصیفی، 11 کد تفسیری و 2 مضمون فراگیر طبقه بندی شده اند و برقراری ارتباط بین این مضامین منجر به طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور شده است. در الگوی پیشنهادی، اجرای خط مشی در دو مرحله «برنامه ریزی و ایجاد شبکه پشتیبانی» و «پیاده سازی برنامه ها» صورت می پذیرد. در مرحله اول که مشتمل بر چهار گام «تصمیم سازی»، «تصمیم گیری و تنظیم برنامه های عملیاتی»، «ایجاد شبکه پشتیبانی نرم افزاری» و «ایجاد شبکه پشتیبانی سخت افزاری» می باشد، چهار بازیگر شامل سیاست گذاران فرهنگی، نخبگان فرهنگی، مدیران فرهنگی، کارشناسان فرهنگی دولتی به ایفای نقش می پردازند. سپس در مرحله پیاده سازی برنامه ها، مجریان فرهنگی دولتی، مؤسسات فرهنگی خصوصی، تشکل های فرهنگی مردمی، مروّجان فرهنگی و نهایتاً جامعه (مردم) با همکاری همدلانه خود و استفاده از تمام ظرفیت های کشور به اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی می پردازند. در این مقاله نقش های متعدد هر یک از بازیگران هشت گانه فوق تشریح شده است. در این الگو همچنین مردم به عنوان بازیگر نهم، با ایفای چهار نقش به عنوان مجری، پایشگر، هدف و شاخص در اجرای سیاست های فرهنگی مشارکت می نمایند.
گونه شناسی بازنمایی سبک زندگی جوانان ایرانی در شبکه اجتماعی فیس بوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی، رسانه های جدیدی هستند که به هر فردی امکان می دهند تولیدکننده پیام باشد و افراد از این طریق می توانند ابعاد مختلف زندگی و سبک زندگی خود را با به اشتراگ گذاری تصاویر و متون نمایش دهند. هدف از این تحقیق ارائه یک گونه شناسی از بازنمایی سبک زندگی توسط جوانان ایرانی در شبکه اجتماعی فیس بوک است. این کار از طریق تحلیل محتوای کیفی بر روی صفحه فیس بوک 44 نفر از جوانان 18-35 ساله که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که افراد در فیس بوک، سبک زندگی خود را عمدتاً براساس پنج مؤلفه سبک پوشش و آرایش، اوقات فراغت، روابط بین فردی، سبک تغذیه و دکوراسیون منزل نشان می دهند. با توجه به تأکید افراد در بازنمایی هر یک از این مؤلفه ها، سه گونه از بازنمایی سبک زندگی در فیس بوک جوانان ایرانی تفکیک و شناسایی شد: گونه خودنما، گونه فراغت نما و گونه روابط نما. گونه خود نما، خود به سه دسته بدن نما، پوشش نما و تخصص نما تقسیم می شود. فراغت نماها نوعی از بازنمایی شاد و فراغتی از زندگی خود دارند و گونه روابط نما، سبک زندگی خود را در جمع و در کنار دیگران بازنمایی می کند.
بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی در ایران؛ فراتحلیلی از تحقیقات موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، با توجه به اهمیت نشاط اجتماعی در ایران، تحقیقات متعددی در این حوزه انجام شده است. با در نظر گرفتن فراوانی و تنوع تحقیقات انجام شده در زمینه نشاط اجتماعی ، نیاز به انجام تحقیقات ترکیبی مثل فراتحلیل در این حوزه احساس می شود. اصلی ترین سؤال پژوهش حاضر این است که مهم ترین عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی در تحقیقات انجام شده در ایران کدام اند؟ جامعه آماری تحقیق همه مقالات معتبر علمی است که طی سال های 1384 تا 1394 با موضوع نشاط اجتماعی منتشر شده است. در نهایت 24 تحقیق انتخاب و با نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA2)، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد که متغیر های رضایت از زندگی، عزت نفس، دینداری و ارتباط اجتماعی، به نسبت سایر متغیرها، تأثیر زیادی بر نشاط اجتماعی در ایران دارند. نتایج اندازه اثرات نشان می دهد که رابطه رضایت از زندگی و نشاط اجتماعی، معادل 0/61 و در حد زیاد می باشد. رابطه عزت نفس و نشاط اجتماعی در تحقیقات مرورشده حدود 0/58 و در حد زیاد قرار دارد. نتایج اثرات ترکیبی تصادفی نشان می دهد که رابطه دینداری و نشاط اجتماعی معادل 0/39 و رابطه ارتباط اجتماعی و نشاط اجتماعی، حدود 0/37 و هر دو در حد متوسط است.
نقش تعدیل کننده ارزش های فرهنگی در رابطه عدالت با رفتار های انحرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت در بسیاری از پژوهش ها به عنوان متغیری که زمینه بازداری از رفتار های انحرافی را فراهم می کند، معرفی شده است. با این حال نتایج به دست آمده در مطالعات انجام شده در این مورد، گاهی با یکدیگر ناهمخوان اند. به همین دلیل این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده پنج ارزش فرهنگی شامل فاصله قدرت، اجتناب از تردید، مردانگی/ زنانگی، جمع گرایی/ فردگرایی و غایت نگری زمانی (پویاییِ کار) در رابطه عدالت ادراک شده با رفتار های انحرافی اجرا شد. نمونه پژوهش 280 نفر بودند که به شیوه سهل الوصول (در دسترس) انتخاب شدند. ابزار های سنجش متغیرها شامل پرسشنامه ارزش های فرهنگی، پرسشنامه عدالت ادراک شده و پرسشنامه رفتار های انحرافی بودند. نتایج نشان داد که در مردانگی/ زنانگی و فاصله قدرتِ بالا، بین عدالت توزیعی با رفتار های انحرافیِ معطوف به سازمان و در مردانگی/ زنانگیِ بالا، بین عدالت توزیعی با رفتار های انحرافیِ معطوف به افراد، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در پویاییِ کار پایین، رابطه عدالت رویه ای با رفتار های انحرافی معطوف به سازمان نیرومندتر از این رابطه در پویاییِ کار بالا است. همچنین در اجتناب از تردیدِ پایین ، عدالت رویه ای با رفتار های انحرافیِ معطوف به افراد، دارای رابطه مثبت و معنادار و در مردانگی/ زنانگیِ پایین، رابطه عدالت رویه ای با رفتار های انحرافیِ معطوف به افراد منفی است. ولی این رابطه در مردانگی/ زنانگیِ بالا مثبت است. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که ارزش های فرهنگی می تواند روابط متعارف بین عدالت ادراک شده با رفتار های انحرافی را تحت تأثیر قرار دهد. این یافته برای پژوهش و نظریه پردازی در ایران، واجد اهمیت است.