محمدرضا نصیر سلامی

محمدرضا نصیر سلامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

تبیین چهارچوب مفهومی چگونگی شکل گیری تعامل اجتماعی در بازارهای سنتی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعامل اجتماعی بازار شهراسلامی اقلیم بوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 36 تعداد دانلود : 586
بازار یکی از عناصر مهم و تأثیرگذار در شهرهای اسلامی است. فضای ساخته شده بازار های سنتی نمایانگر هویت معماری و شهرسازی شهر است و تعاملات اجتماعی در این فضا تقویت می شود. هدف تحقیق این است که ویژگی های معماری بومی و شاخص های فرهنگی مبتنی بر تعامل اجتماعی در بازار های سنتی تبریز، بازار ارومیه و بازار زنجان را بررسی نماید. از طریق اسناد تاریخی –تحلیلی وروش توصیفی پیمایشی وتکنیک پرسشنامه وفیش های تحقیقاتی، داده ها جمع آوری شد. از اصناف و کسبه و مراجعین بازار از طریق روش تمونه گیری در دسترس پرسشنامه ها تکمیل شد اعتبار و پایایی پرسشنامه از طریق متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ بالای ۷/۰ بدست آمد یافته ها نشان داد که مؤلفه های فضا، اقلیم، بوم، فرهنگ و فرم بر ایجاد فضای تعامل اجتماعی در بازار های سنتی شمال غرب ایران موثر هستند. از لحاظ عملکردی فضای سنتی بازار باعث رفع نیاز شهروندان و تقویت حس تعلق و ایجاد پتانسیل های شبکه های اجتماعی است. بنابراین چگونگی پاسخ فضاهای سنتی به نیازهای انسانی، مدنظر این تحقیق میباشد. که چطور می توان با الگوهای بازار سنتی بر اساس مفاهیم معماری بومی و فرهنگ منطقه ارتباط عمیق برقرار کرد؟
۲.

بررسی تاثیر عامل فرهنگی و محیطی در تعاملات اجتماعی افراد در بازارهای سنتی و مدرن شمال غرب ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: تعامل اجتماعی تعلق مکانی فرهنگ طراحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 56 تعداد دانلود : 739
بازارها غالباً فرصت هایی را برای توسعه اقتصادی و اشتغال محلی و همچنین امکان تعامل و ارتباط اجتماعی و آمیختگی فرهنگ های مختلف ایجاد می کنند. اما چرا برخی از بازارها از نظر اقتصادی و اجتماعی موفق و درحال رشد بوده و برخی دیگر نیستند. هدف کلی تحقیق این است که از میان مؤلفه های تاثیرگذار بر تعاملات اجتماعی در بازارهای سنتی در مقابل مراکز خرید امروزی، نقش مهمتر را به عنوان مساله اصلی تحقیق برگزینیم. تحقیق حاضر به روش پیمایشی می باشد از نظر زمانی مقطعی و باتوجه به حجم نمونه از نوع مطالعات پهنانگر و کاربردی محسوب می شود جامعه آماری این تحقیق شهروندان شهر تبریز، زنجان و ارومیه می باشد که از بین آنها باتوجه به جدول مورگان گرجسی 300 نفرانتخاب شد و پرسش نامه از آنها تکمیل گردید شیوه نمونه گیری در دسترس بوده و برای پایایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. عامل طراحی، ارزش های فرهنگی، تعلق مکانی و مسیر خرید بر میزان تعامل اجتماعی افراد در بازارهای سرپوشیده در سه شهر تأثیر معناداری داشتند. در این پژوهش، نقش و قابلیت طراحی محیط کالبدی، کیفیت عملکردی فضا و مؤلفه های انسانی در ارتقاء تعاملات اجتماعی تایید می شود. مکان و هویت مشترک، اهل بازار، حس آشنایی، همبستگی، رابطه شکل ساختمانی، نهاد و فضاهای معماری تشکیل دهنده بازار، هر چیز ملموس و مادی را آن چنان با معنویت در هم آمیخته و همگون به زندگی نشسته که این دو تبدیل به اجزایی جدایی ناپذیر شده اند و به صورت یک «کل» واحد در آمده اند.
۳.

تحلیل ساختار منظر ستایشگاه های مهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهر مهرکده ساختار میتراییوم منظر مهرکده منظر شبانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 610 تعداد دانلود : 995
نگرش بشر به آداب و آیین های مذهبی و ارزش و اهمیتی که برای آنها قائل بوده است، به بهترین شکل در معماری و هنر نمود پیدا می کند. در ایران باستان یکی از بارزترین و شکوهمندترین مبانی آیینی که فضا را شکل داده، باورهای مهرپرستان بوده است. پرداختن به آثار معماری و منظر ستایشگاه های این آیین و مکان برگزاری مراسم این کیش از آن جهت اهمیت دارد که باورها و سمبل های میتراییسم با همه پیچیدگی معنایی در راز های آن، در هنر و معماری ادوار مختلف ایران و حتی پهنه گسترده ای از جهان نمود پیدا کرده است. تمایل وسواس گونه به مطالعه ستارگان و علم نجوم از اهم آموزش ها در حلقه یاران بود و بر همین اساس عموماً بررسی های انجام شده درباره ستایشگاه های مهری دینان متمرکز بر معماری داخل مهرابه بوده و به محیط و منظر پیرامون آن پرداخته نشده است. هدف این پژوهش بررسی و شناخت منظر ستایشگاه های باستانی مهر براساس شواهد و بناهای موجودی است که تا به امروز متعلق به این آیین شناسایی شده اند. این تحقیق براساس روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی _تبیینی است. ابتدا با مطالعه شواهد و باورهای آیینی و تحلیل کتب و مقالات موجود و در نهایت با بررسی منظر مهرکده ها این نتیجه حاصل شد که علی رغم تغییر ساختار بنیادی مهرکده از شکل های غاری تا میتراییوم های زیرزمینی، به شکل پویا در همه گونه های مهرکده ها محور اصلی طراحی، منظر شبانه است.
۴.

ارزیابی و تحلیل تطبیقی ساختار کالبدی اقامتگاه های بوم گردی (موردمطالعه: اقامتگاه های بوم گردی تلارخانه بردبار و دیلمای گشت؛ استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری ساختار کالبدی اقامتگاه بوم گردی تلارخانه بردبار دیلمای گشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 141 تعداد دانلود : 888
اقامتگاه های بوم گردی با دارا بودن اصول و ضوابط متعدد و سازگاری با شرایط محیط مناطق بکر طبیعی و مناطق روستایی، از عناصر مهم خدمات گردشگری و به ویژه، بوم گردی محسوب می شوند. یکی از مهم ترین ضوابط و اصول این اقامتگاه ها، اصول معماری آن ها است. استان گیلان جاذبه های بوم گردی متعددی دارد و مکان مناسبی برای احداث این نوع از اقامتگاه ها است. با توجه روند رو به رشد ورود گردشگران به منطقه، توجه به معماری اقامتگاه های بوم گردی در جهت رونق بوم گردی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی معماری اقامتگاه های بوم گردی تلارخانه بردبار و دیلمای گشت در استان گیلان به ویژه با تأکید بر ساختار کالبدی این اقامتگاه ها و ویژگی های مرتبط با آن ها است. داده های لازم بر اساس شاخص های معماری که دربرگیرنده شاخص های ساختار کالبدی و فیزیکی اقامتگاه، شاخص های آمایشی، زیبایی شناسی و محیطی است، از طریق مطالعات نظری و میدانی گردآوری شده و از طریق روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی، به شیوه کیفی تجزیه وتحلیل شده است. نتایج نشان داد که اقامتگاه تلارخانه از نظر ساختار معماری در سطح بالاتر و استاندارد بهتری قرار دارد و معماری آن نسبت به معماری روستا بسیار متفاوت است و این میزان تفاوت و درجه معماری در اقامتگاه دیلمای گشت کمتر است. اگرچه مدیریت خانوادگی و تلاش در جهت اعمال برخی از هنرها و فرهنگ بومی در هر دو اقامتگاه دیده می شود، اما میزان تشابه معماری اقامتگاه دیلمای گشت با روستا بیشتر است. درعین حال، کمبود سرمایه و هزینه بالای معماری سنتی و انگیزه و علاقه مردم به توسعه اقامتگاه برای هر دو اقامتگاه صدق می کند، اما نتیجه نهایی پژوهش برای اقامتگاه دیلمای گشت، بهبود و برای اقامتگاه تلارخانه، ارتقا است.
۵.

تبیین جایگاه اصول راهنما در فهم معمار بومی از مسئله طراحی معماری (مطالعه موردی: روستای سراج محله)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فهم مسئله طراحی معماری اصول راهنما معمار بومی روستا سراج محله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 194 تعداد دانلود : 675
یکی از شاخه های دانش در حوزه معماری، طراحی پژوهی است که به مطالعه فرایند طراحی می پردازد. پژوهشگران این حوزه مفاهیم مختلفی برای توضیح فرایندهای ذهنی طراح به کار گرفته اند که یکی از آن ها اصول راهنما است. اصول راهنما اصولی است که طراح به آن ها باور دارد و از آن ها در قاب بندی و فهم اولویت های مسئله طراحی بهره می گیرد. این اصول که متکی به جهان بینی طراحی شکل می گیرند موجب نوعی وحدت رویه در قبال برخورد با مسئله های گوناگون طراحی می شوند. بخش عمده ای از پژوهش های انجام شده در حوزه فرایند طراحی و نقش اصول راهنما در آن، معطوف به معماران و دانشجویانی بوده که در محیط های شهری آموزش دیده و با مسئله های طراحی در شهر نیز مواجه بوده اند. این در حالی است که معماری بومی در محیط های روستایی مختصاتی کاملاً متفاوت دارد و شیوه های تولید معماری در آن واجد درون مایه های ارزشمندی است که می تواند مورد استخراج و مطالعه قرار بگیرد. از این رو پرسش اصلی این پژوهش این است که اصول راهنما در فرایند طراحی یک معمار بومی چه نقشی ایفا می کنند و چه محتوایی دارند؟ برای پاسخ به این پرسش، روستای سراج محله به عنوان نمونه ای که در کنار بافت کالبدی، همچنان دارای بافت اجتماعی بومی نیز هست انتخاب شد و سپس پنج نفر از معماران بومی منطقه شناسایی شدند. در ادامه به این معماران، سه مسئله طراحی با موضوع «خانه» ارائه شد و از آن ها خواسته شد درباره طراحی موردنظر خود سخن بگویند. این سخنان در قالب مصاحبه های نیمه ساختاریافته ثبت و پیاده شد و سپس مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفت. ساختار کلی این پژوهش، مبتنی بر روش کیف ی است. روش تحقیق کیفی عموماً به تحقیقاتی اط لاق می شود که یافته های آن از طریق فرایندهای آماری و ب ا مقاص د کمی سازی ب ه دس ت نیام ده باش د. براساس نتیجه این پژوهش، مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها نشان می دهد که هماهنگی با طبیعت، پرهیز از اسراف، رضایت بلندمدت کارفرما و کاربران و همچنین رعایت حقوق همسایگی از مهم ترین اصولی است که همواره در مواجهه با مسئله طراحی مدنظر معماران بومی قرار می گیرد.
۷.

معماری مصرفی؛ تحلیلی معناشناختی بر پدیده مصرف در مراکز بزرگ خرید شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنای محیطی فضای مصرفی مال و مراکز خرید مصرف ارتباطی مصرف ابداعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 499 تعداد دانلود : 205
فرهنگ معاصر و به عبارت بهتر فرهنگ جامعه مدرن آکنده است از اخلاق مصرف، مشخصه ای که در دوره اخیر با گسترش نقش بازار آزاد (برآمده از نئولیبرالیسم اقتصادی) و افزایش نقش تصویر در فرایندهایی از بازی های معنایی پسامدرن شکل دیگری به خود گرفته است. از سوی دیگر فضاهای تجاری و مال ها، امروز به دلیل ماهیت سرپوشیده شان بیش از گذشته مرز بین مطالعات معماری و شهرسازی را کمرنگ کرده و تحلیل های اجتماعی-مکانی خاص خود را می طلبند. این موضوع با توجه به نقش فضاهای عمومی شهری و معماری در زندگی روزمره افراد جامعه از یک سو، و تغییر معنای تولید شده در محیط های پساصنعت و پسامدرن از سوی دیگر، اهمیت بیشتری می یابد و لزوم پرداختن به موضوع مصرف، خصوصاً از زاویه ای معناشناختی در مطالعات معماری و شهری را ایجاب می کند. هدف : این پژوهش در حوزه ای میان رشته ای به دنبال ارایه یک چارچوب برای تحلیل معنای محیطی مبتنی بر نظام تولید و مصرف فضا در مراکز خرید بزرگ شهری است. همچنین سؤال مقاله عبارت است از اینکه چگونه می توان معنای محیطی را از دریچه نظام تولید-مصرف فضا در مال ها و مراکز خرید مورد تحلیل قرار داد؟ روش تحقیق : برای پاسخ به سؤال فوق با روشی مبتنی بر استدلال منطقی و تحلیل محتوا چارچوبی اولیه برای تحلیل معناشناختی فضاهای مصرفی معماری تدوین شده و معانی ادراکی و تداعی گرایانه ناظر بر انواع مصرف فضا را مبتنی بر عناصر ثابت، نیمه ثابت و غیرثابت آنها در مراکز تجاری (با نگاهی به تهران معاصر) دسته بندی می شوند. نتایج : نتایج این پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه طراحان این مراکز تلاش زیادی برای ایجاد فضایی با کیفیت (به زعم خود) و تولید معانی تداعی گر در ذهن مخاطبین، پیش از ورود به فضا و استفاده از آن، انجام داده اند، لیکن آنچه پس از تجربه فضا توسط مخاطبان و مصرف آن در خلال زندگی روزمره باقی می ماند، نه معانی تداعی گرایانه کامل و اصیل بلکه بیشتر معانی ادراکی مبتنی بر تصویرهای بزک شده و کولاژگونه پسامدرن است. همچنین به نظر می رسد حضور «فقرا» و «اقلیت های فرهنگی» در مراکز اغنیا، با سبک زدایی از سبک های منحصر به فرد تولید شده به واسطه نوع کالاها، کیفیات معماری و موقعیت جغرافیایی این مراکز، نظام معنایی تولید شده به واسطه الگوهای سرمایه داری را متزلزل و دست خوش تغییر می کند.
۸.

تبیین الگوواره ای فرآیند روان شناختی حصول معنای محیطی و تحقق حس مکان با تمرکز بر نقش واسط ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوهای مولد ساختاری ادراک قابلیت های محیطی معنا حس مکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 306 تعداد دانلود : 703
بیان مسئله: امروزه چگونگی و کیفیت حصول معنای محیطی و متعاقباً تحقق مرتبه ای از مراتب حس مکان، بنا به اهمیت آن در معماری به ویژه با ظهور دانش روان شناسی محیطی مورد توجه خاص قرار گرفته است. با توجه به این مسئله و اعتقاد به روش مندی غالب در علوم رفتاری، به نظر می رسد که تلاش برای تبیین فرآیند طراحی محیطی از مجرای روش های رایج در سایر علوم و ارایه الگوهای فراگیر تشریح کننده آن، یکی از نیت های اصلی همنشین کردن این حوزه های دانش باشد. اهمیت این تطابق از منظر اثربخشی بیشتر محصولات معماری در دنیای معاصر، حائز توجه بوده و موضوع اساسی این پژوهش را در بر می گیرد. بنابراین سؤال اصلی این تحقیق عبارت از این است که عوامل اصلی مؤثر و مکانیسم اثر در فرآیند شکل گیری معنای محیطی و متعاقباً تحقق مراتب مختلف حس مکان چیست و چگونه می توان آن را در قالب یک الگوی مولّد ساختاری تشریح نمود؟ هدف: هدف اصلی پژوهش، واکاوی چگونگی حصول معنای محیطی و متعاقباً تحقق حس مکان با نگرشی سیستمی مبتنی بر شناخت ابعاد و مراتب وجودی انسان و به صورت یک الگوی روان شناختی است. روش: با توجه به ماهیت اکتشافی تحقیق، راهبردی کیفی از نوع پیمایشی با عنوان نظریه یابی زمینه ای ساخت گرا انتخاب شد که به منظور شناسایی متغیرهای اساسی مسئله و استنباط روابط بین آنها علاوه بر روش توصیفی - تحلیلی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با تعدادی از متخصصین حوزه های معماری و طراحی محیطی بهره گرفته و به ارایه و تبیین نظریه تحقیق منجر شده است. نتیجه گیری: در این تحقیق نقش متغیر ادراک محیطی از ابعاد مختلف مورد تمرکز قرار گرفت و نهایتاً به دلیل محوریت آن در تعریف انتظارات انسان از محیط و تعیین رفتار واکنشی وی، به عنوان کانون فرآیند در الگوی پیشنهادی معرفی شد. بر این اساس، الگوی ساختاری مولّدی مشتمل بر سه رکن اصلی اجزا، نظام ساختاری (سینتکس) و معنا ارایه شد که به ترتیب با عوامل و عناصر کالبدی، رفتار محیطی و احساس محیطی معادل سازی شده است. می توان اذعان داشت که الگوی پیشنهادی دارای قابلیت کاربرد برای ارزیابی هدف مند معناداری در محیط های موجود و همچنین بهره گیری در طراحی محیط های معنادار جدید است.
۹.

تطبیق نشانه شناسانه الگوی معماری ارگ کریم خان با درون مایه های فرهنگ ایلاتی زندیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه شناسی فرهنگی هنر دوره زندیه معماری حکومتی ارگ کریم خان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 743 تعداد دانلود : 634
در شکل گیری آثار معماری گذشته، فرهنگ بر مبنای امکانات، نیازها، اعتقادات، بوم و اقلیم در کنار پدیده های محیطی دیگری ازجمله خصوصیات کارکردی، انسانی، جنبه های زیبایی شناسانه، مصالح و سازه، همواره به تناسب موقعیت زمانی-مکانی و عملکرد بنا با نقش ها و ارزش های مختلف اثرگذار بوده است. ازاین رو این تحقیق با به کارگیری نشانه شناسی فرهنگی به عنوان ابزاری در خوانش دلالت های تصریحی و تلویحی موجود در پدیده ها به مثابه نظامی از نشانه های فرهنگی، درصدد رمزگشایی و شناخت مفاهیم و استعاره های معنایی در شیوه سازمان یابی فضا و مفاهیم اصلی شکل دهنده به معماری ارگ کریم خان است. پژوهش حاضر به روش تاریخی-تفسیری و با راهبرد نشانه شناسی فرهنگی، به شناسایی مفاهیم فرهنگی و زمینه های تأثیرپذیری بنا از شیوه زندگی و حکومت خاندان زندیه و تطبیق خصوصیات منحصربه فرد آن با درون مایه های هنر ایلیاتی رسیده است. نتایج نشان می دهد هنر ایلیاتی واجد مراتبی از خلق دنیایی غیر بازنمودی است که در آن واقعیت تصویری پدیده ها مستقل از هر خصلت بازنمودی و بیانگری شکل می گیرد. می توان گفت توجه به این فرآیند (مواردی همچون سادگی؛ بی پیرایگی؛ پیوند با طبیعت؛ سرخوشی و شادابی و آرامش) عدم وجود هرگونه نگاه کارکردی و محافظه کارانه صرف را در محتوای هنر و معماری دوره زندیه تأیید و مشخص می کند که «کارکردگرایی اندیشه ورزانه هنر قومی» پس از درون مایه «طبیعت گرایی» و «ساده سازی حاصل از انتزاع مفاهیم»، به عنوان سومین درون مایه ی مهم هنر قومی در الگوی فضایی و تزئینات ارگ کریم خان تأثیرگذار بوده، که به صورت تنوع گسترده و حضور قوی دیوارنگاره ها با مضمون نقوش انتزاعی و هندسی عناصر طبیعت با فن و اسلوب اجرای مکتب شیراز نمود یافته است.
۱۰.

بازشناسی مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادراک حسی فضای معماری مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ حسی ادراکِ آشکار (بالفعل) ادراکِ پنهان (بالقوه)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 217 تعداد دانلود : 672
این مقاله نوشتاری پیرامون شناسایی برخی از مهم ترین مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری است. یکی از بسترهای پژوهشی که امروزه در حوزه نظری معماریِ معاصر مطرح است، بحث فضای معماری و نحوه ادراک آن است. که در این میان صاحب نظرانی مانند پیتر زومتور، یوهانی پالاسما، رودولف آرنهایم، والتر بنیامین، مارک اوژه و غیره نظریاتی را در مورد چگونگی ادراک فضای معماری مطرح کرده اند ولیکن خودِ معماران همواره بر این باورند که ابزاری که برای نمایاندن فضای ساخته شده در اختیار دارند برای چنین امری کامل و کافی نیست یعنی همواره مولفه هایی در زمینه ادراک حسی فضای معماری وجود دارد که معماران قادر به انتقال آنها از راه ابزار موجود نیستند چرا که این مولفه ها شامل مولفه های شناخته شده پیشین نیستند. مولفه هایی که چه بسا اهمیتی هم پایه با سایر مولفه های ظاهری همیشگی داشته باشند و نوعِ حضور هر یک از آنها تغییرات قابل توجهی را در نحوه ادراک انسان از فضا ایجاد کند. این پژوهش با تکیه بر روش پژوهش کیفی و تحلیلی با زمینه ای مبتنی بر بررسی چگونگی ادراک فضا از دیدگاه علوم مختلف آغاز شده و به تدریج وارد حوزه شناخت بیشتر از مقوله ادراک حسی و مفاهیم مرتبط با آن می شود. هدف از این نوشتار، بازشناسی و توجه به زوایای پنهانی است که در ادراکِ فضای معماری نقش قابل توجهی دارند ولی در اکثر مواقع مورد غفلت واقع می شوند، شناختِ این مولفه ها می تواند یاری گرِ معماران در ارتقاء کیفیت طراحیِ آنها از طریقِ شناسایی مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسی فضای معماری باشد. پرسش پژوهشیِ مطرح شده در این تحقیق عبارت است از اینکه: مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ حسی فضای معماری شامل چه مواردی می باشد؟ و هر یک از این مولفه ها چگونه از طریق کاربرِ فضا ادراک می شوند؟ در نهایت و در پاسخ به پرسشِ پژوهشیِ مطرح شده، مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری شامل 12 مورد مطرح می شوند و برای هر یک معادل هایی از به کارگیریِ آن مولفه در طراحیِ فضایِ معماری آورده می شود؛ چهار مورد برگرفته از مطالعات نظری پایه که شامل مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ آشکارِ (بالفعلِ) فضایِ معماری هسنند (مولفه های فرهنگ، جنسیت، سن و رنگ) و 8 مورد که توسط نگارنده اضافه شده است و شامل مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ پنهانِ (بالقوهِ) فضایِ معماری هستند (مولفه های زمان، تأثیر عاطفی، معنا، ادراکِ جسمی، ادراکِ روانی، شهود، هم نشینیِ حواس و حضور انسان).
۱۱.

نشانه شناسی محتوا و زمینه های مؤثر بر دیوارنگاری و تزییناتِ دوره زندیه با تأکید بر درون مایه های هنر قومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه شناسی فرهنگی تزیینات دوره زندیه هنر قومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 55 تعداد دانلود : 182
آثار هنر و معماری دوره زندیه مجموعه بی نظیری از معماری ایران تا پیش از تحولات فرهنگی دوره قاجار است که به زعم اکثر متون موجود در مقایسه با آثار دوران قبل و بعد از خود دارای ساختاری ساده گرا و زمینه های عاریتی از هنر و معماری باستانی (هخامنشی) و برخی تکنیک های دوره صفویه است. اما تاکنون محتوای هنر این دوره با نگاهی عمیق تر به ریشه ها و نگرش های هنر قومی ایل زند مورد مطالعه قرار نگرفته است. این تحقیق به روش تاریخی-تفسیری و با راهبرد نشانه شناسی فرهنگی، به عنوان ابزاری در تحلیل و تأویل دلالت های تصریحی و تلویحی موجود در پدیده های فرهنگی، جهت یافتن زمینه های مؤثر بر دیوارنگاری و تزیینات زندی، به رمزگشایی و شناخت مفاهیم و استعاره های معنایی موجود در آثار این دوره پرداخته است. نتایج حاصل ضمن رمزگشایی تزیینات دوره زندیه بیانگر این مطلب است که هنر قومی واجد انگیزه های متعالی حیات و مراتبی از خلق دنیایی تجریدی (انتزاعی) است که با تلفیق روح کارکردگرا و عدم وجود هرگونه نگاه کارکردی و محافظه کارانه صرف را در محتوای هنر و معماری دوره زندیه تأیید و مشخص می کند. «ساده سازی حاصل از انتزاع مفاهیم» در کنار «کارکردگرایی اندیشه ورزانه هنر قومی» با رویکرد «طبیعت گرایی و طبیعت نگاری» مهم ترین ویژگی دیوارنگاری ها و تزیینات بناهای این دوره است. این ویژگی سبب ایجاد تنوع گسترده و حضور قوی دیوارنگاره هایی با نقوش انتزاعی و چکیده نگاری انواع لچک-ترنج و قاب بندی هایی با مضمون نقوش طبیعت چون گیاهان و پرندگان ماهیت هنر و معماری این دوره را به خصوص در بناهای منسوب به حکومت (ارگ، دیوان خانه، عمارت هفت تنان و کلاه فرنگی) به عنوان بهترین محل برای نشر و نمود نقش مایه های نوین شکل داده است.
۱۲.

بازخوانی فرم حیاط و فضاهای وابستة آن با استفاده از دستور زبان شکل در معماری در یک صد خانة دورة قاجار شهرکاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیاط دستور زبان شکل دستور زبان پارامتری خانه های کاشان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 12 تعداد دانلود : 730
عوامل متعددی در شکل گیری فضاهای مسکونی وجود دارند1 که در تمامی آنها حفظ روابط فضایی مهم و تأثیرگذار است. این پژوهش برآن است که در یکصد خانه از دوران قاجار در کاشان, روابط فضاهای باز، بسته و نیمه باز را با استفاده از دستور زبان شکل شناسایی کرده و براساس این روابط بتواند به طراحی های متنوع دست یابد. دستورزبان های شکلی نظام های تولیدکننده ای هستند که برپایة مجموعه ای از قاعده های شکلی به زایش طراحی منجر می شوند. یک دستورزبان شکلی که دارای دو بعد تحلیلی و طراحی است، شامل قاعده های شکلی و موتور زاینده ای است که از یک شکل پایه شروع شده و مکرراً قاعده ها را انتخاب و پردازش می کند. در این پژوهش سه فضای حیاط (فضای باز)، فضای بسته و ایوان مورد توجه قرار گرفته اند. بر مبنای این سه عنصر، پلان ها شامل سه حالت یک حیاطه، دوحیاطه، مجموعه ای خواهند بود2. روابط فضایی به وسیلة الگوریتم ها و قوانین سازنده تعریف شده و شکل های پایه و به دنبال آن مجموعه ای از قوانین، در دستورزبان شکل وارد می شوند. در واقع با مجموعه ای متشکل از تعداد متناهی قاعده و شکل، امکان تولید تعداد نامتناهی راه حل طراحی فراهم می شود. تفسیر خانه های سنتی شهرکاشان به وسیلة دستور زبان شکل منجر به ایجاد طرح های جدیدی می شود که در درخت تصمیم گیری، نمایش داده شده است. هدف از انجام این پژوهش نیل به طرحی نو با جوهره و معنای معماری سنتی خانه های قاجار است.
۱۳.

الگوهای خلق فضا در معماری با تکیه بر پارادایم های نظری پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عناصر کالبدی پارادایم های نظری کیت نسبیت عناصر تشکیل دهنده فضا عناصر محیطی الگوهای خلق فضای معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 529 تعداد دانلود : 364
این نوشتار، پیرامون بررسی الگوهای خلق فضا در معماری، با تکیه بر پارادایم های نظری مطرح شده در دوران پست مدرن به نگارش درآمده است. یکی از بسترهای پژوهشی مطرح در حوزه نظری معماری، بحث به کارگیری پارادایم های نظری در حیطه علوم کاربردی معاصر است. در این بررسی نخست به طور خلاصه پیشینه ای از نحوه ورود بحث پارادایم ها از حوزه علم به حوزه معماری ذکر می شود سپس با توجه به اهمیت به کارگیری مبانی نظری در روند طراحی و خلق فضا، با استفاده از پارادایم های مطرح شده در حوزه معماری توسط «کِیت نِسبیت»، مانند پدیدارشناسی، زیبایی شناسی، زبان شناسی، نشانه شناسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و شالوده شکنی، به بررسی الگوهایی پرداخته می شود که امروزه معماران به طورآگاهانه یا ناآگاهانه در خلق فضا از آن ها بهره می جویند. نظر به اینکه بحث فضا همواره یکی از بااهمیت ترین و در عین حال چالش برانگیزترین بحث هایی است که در حوزه معماری وجود داشته و لزوم ورود مفاهیم آن از حوزه نظر به عمل، یکی از چالش های پیش روی معماری معاصر است، هدف از انجام این پژوهش، نزدیک شدن به پاسخ این پرسش است که هر یک از عناصر تشکیل دهنده فضای معماری به چه صورت در فضاهای برآمده از پارادایم های نظری پسامدرن به کار گرفته می شوند؟ بدین منظور سه بخش اصلی مورد بررسی قرار گرفته است : پیشینه پژوهش (بررسی چگونگی ورود بحث پارادایم ها از حوزه علم به حوزه معماری)، مروری بر پارادایم های نظری معماری در دوران پست مدرن و بررسی الگوهای خلق فضا در معماری با تکیه بر پارادایم های نظری پسامدرن (در قالب عناصر تشکیل دهنده فضای معماری). در نهایت ویژگی های فضایی هر یک از الگوهای مطرح شده، به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با تکیه بر بررسی کیفی و تحلیلی، قصد دارد این واقعیت را روشن کند که علی رغم اینکه دوران پست مدرن به دلیل تحولات متعاقب آن با چندگانگی و تعدد مفاهیم در بحث های نظری مواجه بوده است لیکن بحث فضا نیز مانند سایر بحث های نظری معماری، قاعده مند بوده و می توان الگوهایی را در این زمینه، به منظور کاربردی کردن مباحث نظری پارادایم ها در حوزه معماری مطرح کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان