نسیم اشرافی

نسیم اشرافی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

تحلیل و نقد ساختار معماری مدرن با تکیه بر مبانی عام هستی شناسی و انسان شناسی (موضوع مورد نقد: خانه های مدرن) و ارائه قواعد روشی برای تحقق خانه حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هستی شناسی انسان شناسی علم معماری خانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۳
بومی و حکمی سازی واقعیت های معماری همواره مستلزم شناخت و بررسی مبانی عام فلسفی دانش معماری است. آنچه به واقعیت معماری جهت می دهد، باورها، مکتب و ایدئولوژی های زمان (الگو) موثر بر دانش است. خانه یکی از واقعیت ها و فضای زندگی انسان، متأثر از دانش معماری و الگوی زمان است. بر این اساس برای تغییر وضع موجود آن به وضع مطلوب باید مبانی عام فلسفی تاثیرگذار بر وضع موجود (مدرن) شناخته شود تا با مقایسه تطبیقی مبانی مدرن و مبانی حکمی-اسلامی به نقد ساختارخانه های مدرن پرداخته شود تا بتوان قواعد حکمی و مطلوب را برای تحقق فضای زندگی به ویژه خانه (مسکن) ارائه کرد. بر این اساس پژوهش حاضر به روش توصیفی، تحلیلی به تبیین معیارهای حکمی-اسلامی مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و با این معیار به نقد خانه های مدرن پرداخته و بر این اساس قواعد تغییر در خانه های موجود را معرفی کرده است.
۲.

بازنگری معرفتی سرفصل آموزش معماری دوره کارشناسی با تکیه بر نظریه دیده بانی (فلسفه مضاف)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سرفصل درسی معماری اسلامی فلسفه مضاف رویکرد تاریخی رویکرد منطقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
هدف: علم معماری اسلامی، مجموعه گزاره های نظام مندی است که باید بر اساس نظریه های مختلف در حوزه معماری اسلامی شکل بگیرد. امروزه پژوهشگران در حوزه تولید علم معماری اسلامی، در گام اول؛ یعنی تولید نظریه قرار دارند که اولین رکن فرایند در حوزه تولید علم است. لذا نظام آموزش عالی کشور بایستی بستر و ظرفیتی را فراهم کند که سازوکار نظریه پردازی در دانشگاهها، نظام مند شود و در مسیر درست قرار گیرد. به نظر می رسد اصلاح سرفصلهای آموزشی مبتنی بر رویکردهای تولید نظریه در علوم انسانی در تحقق این امر مفید باشند. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد فلسفه مضاف(نظریه دیده بانی)، به بازنگری سرفصل آموزشی معماری دوره کارشناسی به منظور ایجاد ظرفیت نظریه پردازی پرداخته است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. یافته ها: پژوهش حاضر، طبقه بندی دروس نظری معماری را به دو رویکرد تاریخی و منطقی و جداسازی علم معماری را از اثر معماری، ضروری دانسته است. نتیجه گیری: برقراری ارتباط بین دو رویکرد مذکور به عنوان هدف اصلی دروس نظری توانسته است بستر نظریه پردازی را برای دانشجویان فراهم سازد.
۳.

ابر پارادایم درون گرا، عامل جهت مندی معرفت در معماری اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۸۴
امروزه بررسی معرفت شناسی پارادایم ها در حوزه معماری، فارغ از ارتباط آن با انسان و هستی، سبب تحقق نیافتن آثار اسلامی در جامعه شده است. اصالت دهی به یکی از سه رکن هستی (خدا، عالم و طبیعت) عامل جهت مندی در معرفت شناسی پارادایم هاست. پژوهش حاضر با معرفی این جهت مندی، به عنوان «ابرپارادایم»، همواره در تلاش است تا نقش آن را در شکل گیری معماری اسلامی شفاف نماید؛ به طوری که ابرپارادایم به عنوان کنترل گری فطری در نفس معمار می تواند سیر حقیقت را میان مؤلفه های شناختی در اثر کنترل نماید تا مسیر رسیدن به حقیقت را فراهم سازد؛ همچنین، این پژوهش با روش گراندتئوری (داده بنیاد) همواره  در تلاش است تا با بررسی مؤلفه فطرت و عقل به عنوان وجه ممیزه انسان در حوزه آگاهی، نوع ابرپارادایم حاکم بر معرفت را بیابد و با کدگذاری محوری همواره به این مهم دست یافته است: جهتی که درنتیجه انسان شناسی و هستی شناسی به دست می آید، تحت عنوان ابرپارادایم می تواند بر معرفت معمار تأثیرگذار باشد و جهت فعل آن را تنظیم نماید؛ بر این اساس، دو نوع ابرپارادایم درون گرا (توحیدی) و برون گرا (غیرتوحیدی) معرفی می شوند.
۴.

واکاوی سامانه «شناخت و خلق» هنرمند و معمار مسلمان منطبق با خلقت الهی با تکیه بر واژه «خلق» قرآنی (نظریه آیت مداری در هنر)(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۱۹۳
بازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کنبازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کند. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.د. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.
۵.

بازشناسی معرفت حکمی در تربیت نفس معمار مسلمان (نظریه حکمت حضور در معماری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت نظر عمل حضور حدود معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۳
هدف : پژوهش حاضر با واکاوی دو مؤلفه نظر و عمل در معرفت حکمی، به تبیین نقش نفس معماران برای دریافت حکمت پرداخته است. روش: پژوهش حاضر با مطالعات اسنادی، از تحلیل محتوای کیفی به منظور تحلیل داده های استخراج شده از منابع اسلامی استفاده کرده است. یافته ها: اتحاد نظر و عمل با درک حضور و درک حدود معمار در مقام نظر و حفظ حضور و حفظ حدود در مقام عمل به دست می آید؛ به طوری که برای او وادی ایمنی را فراهم ساخته که منجر به تجلی حکمت در معماری اسلامی می شود. نتیجه گیری: تجلی حکمت در معماری، بدون تربیت معمار حکیم در آثار معماری امکان تجلی ندارد. رابطه بین نظر و عمل در حکمت و واسطه ای که این دو را به هم متصل می سازد، در دانش امروز معماری مغفول مانده است. در همین راستا به این مهم دست یافته که اتحاد نظر و عمل، منجر به کسب حکمت شده است.
۶.

تبیین رابطه بین نظر و عمل در سیر معرفتیِ فطرت معمار مسلمان در ساختار فتوت نامه ها با تکیه بر رویکرد نظام محور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نظام فطرت معمار فتوت نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۳
هدف: پژوهش حاضر به دنبال راهکارهای معرفتی در نظام معرفتی آثار معماری گذشتگان بود؛ زیرا به نظر می رسید معماری اسلامی در دوران معاصر با وجود کثرت مبانی نظری، در مقام اجرا عقیم مانده است. روش: پژوهش حاضر با روش تحلیلی- تفسیری و با روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی اشتراوس و کوربین، مؤلفه های اصلی نظام فطری معمار مسلمان را در حوزه نظر و عمل جستجو کرده است. یافته ها: تحقق معماری اسلامی در گذشته در قالب نگرش نظام محور در مقام نظر و عمل همراه بوده و به عبارتی؛ نگرش نظام محور پلی برای رساندن نظر به عمل بوده است. نتیجه گیری: مؤلفه های توحید، ولایت، صدق و امن، ورودی نظام معرفتی در مقام نظر و مؤلفه های تواضع، احسان، سلوک و وفا، کارکرد نظام فطری در مقام عمل، عوامل اصلی تحقق معماری اسلامی یا تجلی نظر در عمل در این حوزه محسوب می شدند..
۷.

گونه شناسی یا مرکزشناسی؟ (رویکردی نو در خوانش آثار معماری مبتنی بر انسان شناسی اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۲۰۹
خوانش آثار معماری، بدون توجه به انسان شناسی مکاتب آن ها، سبب شده است که مفاهیم پایه در پژوهش های غربی زیربنایی برای پژوهش های معماری اسلامی باشند. یکی از این مفاهیم پایه گونه شناسی است که با مبنای انسان شناختی تکاملی، الگوی شکلی پایه و متغیر را عامل تکامل آثار توصیف می کند و این درحالی است که مبدأ تکامل در انسان و معماری باید ثابت باشد تا خود تکامل معنا پیدا کند؛ ازاین رو، اسلام این مبدأ تکامل را فطرت نامیده است که فصل ممیز انسان شناسی تکاملی و اسلامی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و اکتشافی به شناخت فطرت پرداخته و با کشف مفهوم مرکز از بطن معنایی آن، سعی داشته است مدل جدیدی از خوانش آثار معماری (به عنوان ظرف زندگی انسان) را تولید کند. در این راستا، مفهوم نظام مرکزی به عنوان الگوی پایه به جای مفهوم گونه، مبدأ تکامل آثار در تمام ساحت های آن است و با ایجاد نظام صوری، وحدت بین آثار معماری در زمان توجیه می شود. در حالت کلی، مدل مرکزشناسی قادر خواهد بود بسیاری از مشکلات بی معیاری و یا معیار صرفاً شکلی و تناقض های معنا و کالبد در مدل گونه شناسی را مرتفع کند.
۸.

بازشناسی ساحت وجودی فطرت به عنوان سامانه معرفتی معمارمسلمان در خلق اثر معماری و شهرسازی اسلامی (با تکیه بر آموزه های دینی و قرآنی)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۴۱۶
سیستم یا نظام فطری معمار مسلمان به عنوان نظام معنادار درونی در ادراک و خلق اثر جایگاه ویژه ای دارد و ازآنجاکه در روابط کالبد معماری و هنری و تعامل آن ها با محیط، نظام عینی کارکرد مناسبی دارد؛ ولی در تعاملی که معمار و مخاطب با اثر برقرار می کنند، نظام فطری کارایی دارد. حقیقت در شناخت شناسی و جایگاه اندیشه دینی به عنوان یک نگرش کلی در نظام فطری انسان مطرح است. به عبارتی آنچه نظام معناداری را در هر حوزه ای از دانش ایجاد می کند؛ برگرفته از فطرت انسان است. ازاین جهت نظام فطری در دین اسلام مؤلفه هایی را برمی تابد که با شناخت و ایجاد ارتباط بین آن ها می توان معماری را در جهت تحقق یک هدف متعالی که همان حیات طیبه و احسان است، سوق داد. با تعریف و شناخت مؤلفه های قرآنی به عنوان اجزای نظام فطری، رابطه معنادار و به هم پیوسته آن ها را در حوزه معماری و شهرسازی تبیین نماید. ازآنجاکه هدف از پژوهش حاضر بر مؤلفه های دینی استوار گردیده است؛ اما واژه نظام واژه ای است که بر اساس روش شناسی علمی غربی به نام سیستم مطرح گردیده است که لازم است که ابتدا این واژه از جهت نگرش غربی تعریف گردد و سپس تطبیق آن با مفهوم نظام در اسلام و به تبع آن نظام فطری اسلامی مطرح گردد و یا به عبارتی تلاش شده است با تعریف و شناخت مؤلفه های قرآنی به عنوان اجزای نظام فطری، رابطه معنادار و به هم پیوسته آن ها را در حوزه معماری و شهرسازی تبیین نماید و با روش کیفی، نقش مؤلفه های دینی در اندیشه نظام مدار معماری و شهرسازی مشخص گردیده تا وصول به غایت و کارکرد حیات طیبه و درنتیجه حسن(زیبایی) در معماری و شهرسازی اسلامی امکان پذیر گردد.
۹.

تبیین مبانی معرفت شناسی معماری و شهرسازی با نگرش سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نگرش سیستمی معماری شهرسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۳۱
تدوین تئوری در حوزه معماری و شهرس ازی و چگونگی اجرای آن، از معضلاتی اس ت که صاحب نظران این حوزه را به چالش کشیده است. ناکامی مکاتب مختلف در معرفت شناسی روابط بین اجزای معماری و شهرسازی هم زمان با پیچیدگی علوم و تعامل آن ها با این علم آغاز گردید. از طرفی ورود اندیشه های غربی و از طرف دیگر نگرش اتمیسم به معماری و شهرسازی، سبب ناکامی مکاتب مختلف داخلی در معرفت شناس ی روابط بین اجزای معماری و شهرس ازی گردیده است. پژوهش حاضر همواره در تلاش اس ت با تعریف نگرش سیس تمی، به عنوان نگرش کل گرا و وحدت بخش، نقش سیستم های عینی، ذهنی و فطری را در ارتباط با عینیت فضا، ذهنیت معمار و فطرت معمار و مخاطب تبیین نماید تا مؤلفه ماندگاری در اثر معماری و شهرسازی را به عنوان مؤلفه هویت سیستمی معرفی نموده و امنیت آن را در مقابل تهدید اندیشه های بیگانه به واسطه مکتب موقعیت محور تأمین نماید.
۱۰.

شفاف سازی کنش بین اندیشه (ذهن) و اثر(عین) در معماری دوره ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندیشه دینی اندیشه فلسفی اندیشه عرفانی اندیشه سیاسی اثر معماری دوره ساسانیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۷۴
در حرکت  اندیشه به اثر (آفرینش) و بالعکس از اثر به اندیشه (شناخت)، چرخه ای ایجاد می شود که تمدن ظهور می کند. در طول تاریخ ایران، اندیشه دینی – اسطوره ای به عنوان اندیشه کل با راهبری سایر اندیشه ها یعنی اندیشه فلسفی، عرفانی و سیاسی، خلق صورت های یک تمدن را سبب می شده است. پژوهش حاضر سعی بر این دارد با تکیه بر رویکرد تحلیلی- توصیفی دوره ساسانیان، روح زمان دوره را بر اساس کنش بین اندیشه های مذکور مشخص نماید و نقش هر اندیشه را در صورت دهی به معماری نظم گرا و قطب محور مورد تبیین قرار دهد به طوری که روح زمان در جامعه ساسانی را احیاء تفکر ایران شهری و صورت تاریخی آن را بازگشت به هویت ایرانی بیان کرده و آنچه که بیش از هر چیز از اهمیت بالایی در این دوره برخوردار است تقدم اندیشه بر اثر است که منجر به خلق نوآوری معماری گشته است.  
۱۱.

بازشناسی شهرسازی و معماری اسلامی ایران با رویکردتئوری آشوب و قانون فازی (مطالعه موردی : شهر یزد، میبد، تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فازی پویایی آشوب فراکتال شهرهای سنتی مسلمانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۹ تعداد دانلود : ۴۶۷
با نگرش به شهر های اسلامی در دوره های مختلف زمانی از اوایل اسلام تا اوایل دوره قاجار همواره متوجه می شویم پویایی1 فضا در شهر های گذشته مسلمانان، تفاوت اصلی آنها با فضای شهری دوره های قبل از اسلام و معاصر در ایران بوده که از طریق پیچید گی سازمان یافته حاصل شده، این پیچیدگی در یک سیستم باز اتفاق افتاده و اجزای آن (فراکتال ها) با یک منطقی در طی زمان های متمادی تکامل و رشد یافته، منجر به توسعه درونی در یک سیستم شهری شده اند که نظمی پنهان را در فضای آشوب شهری به همراه داشته اند. در بافت شهری گذشته ، نظمی پنهان در فضای شهری، توسعه شهر را در حریمی مشخص سامان می داده و مشارکت های مردمی در تحقق این مهم نقش اصلی ایفا کرده است. همین موضوع از محوری ترین مباحث پایداری شهری است. این پژوهش سعی دارد با مطالعات اسنادی و تطبیقی ، با رویکرد تئوری آشوب2(هندسه فراکتال، منطق فازی و فضای آشوب)، به عنوان یک تئوری سیستمیک، عوامل پویایی و پیچیدگی3، غیر خطی بودن، نظم پنهان و خودسازماندهی فضایی را -که از مشخصات یک فضای آشوب در یک سیستم زنده است- در هنجارهای شهری و معماری گذشته اسلامی از جمله قوانین خصوصی گرایی و دولتی و قوانین موروثی اسلامی بررسی کند تا با دستیابی به تعاریف مشخصی از انسجام و پیچیدگی، نظم پنهانی موجود در شهر های کهن، عدم یکپارچگی و نا هماهنگی شهر های معاصر را که در حریمی نامشخص رشد می یابند را بازشناسی کرده، درنهایت در راستای تحقق پایداری شهری و معماری، عامل رشد درون زا که ناشی از فرهنگ و جهان بینی ایرانی- اسلامی بوده و خود سازماندهی حاصله از مشارکت های مردم در تمام جنبه های زندگی شهری را که در یک سیستم زنده به فعالیت می پرداختند را به جای تخصص گرایی معرفی می کند.
۱۲.

مقایسه تطبیقی فرایند شناخت و آفرینش- با تبیین جایگاه «حقیقت» و «ایده»- در هنر و معماری غربی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آفرینش شناخت هنر و معماری حقیقت ایده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۱۴
نوع شناخت و معرفت در هر جهان بینی، میزان «ماندگاری» اندیشه در آن جهان بینی را مشخص می سازد که در بازشناسی هنر و معماری اسلامی، غایت شناخت، «کشف حقیقت» و غایت خلق، «حصول ماندگاری» اثر است. هنرمند مسلمان، با تجلی «معرفت 1 حضوری» در«نفس»، «حقیقت» را به واسطه «هندسه» صورت بخشی می کند. اما هنرمند غربی در گذشته، «حواس» را ابزار کافی برای شناخت دانسته و اعراض ادراک شده در «نفس» را، به جای«حقیقت»، صورت داده است و در معاصر، با جایگزینی واژه «ایده 2 » به جای«حقیقت»، شناخت را نه در «حواس» بلکه در ذهن جستجو می کند. پژوهش حاضر با شناخت «شناخت شناسی» غربی و اسلامی، جایگاه مفاهیم «حقیقت» و«ایده» را در دو فرایند شناخت و خلق آثار نشان می دهد؛ تا علت ماندگاری آثار هنر اسلامی را در بستر زمان های مختلف و ناپایداری سبک های ایجاد شده در معماری معاصر غرب را در نحوه جهان بینی حاصله از شناخت شناسی هر یک تبیین نماید.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان