اندیشه های نوین تربیتی
اندیشه های نوین تربیتی دوره دوازدهم بهار 1395 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی به مادران بر سازگاری اجتماعی، پرخاشگری، و پیشرفت تحصیلی فرزندان انجام گرفت. جامعه آماری شامل 50 نفر از مادران دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. پس از انتخاب نمونه، برنامة آموزش مهارت های ارتباطی با رویکرد شناختی رفتاری گروهی( به مدت 10 جلسه ، یک روز در هفته و هر جلسه به مدت 3 ساعت) برای مادران گروه آزمایشی اجرا شد. دانش آموزان هر دو گروه، مقیاس سازگاری اجتماعی و پرسشنامة پرخاشگری را در دو مرحلة پیش و پس آزمون تکمیل کردند و نمرات معدل تحصیلی دانش آموزان در نیمة اول و دوم سال تحصیلی ثبت شد. داده های حاصل با روش تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که برنامة مداخله بر هر سه متغیر تأثیر معنی دار داشته است. بنابراین، می توان گفت آموزش مهارت های ارتباطی به مادران باعث بهبود سازگاری اجتماعی، پرخاشگری، و پیشرفت تحصیلی فرزندان می شود. پیشنهاد می شود آموزش مهارت های ارتباطی در مدارس مدّ نظر قرار گیرد و اثربخشی آن بر والدین و دانش آموزان بررسی شود.
رمز گشایی متن نشانه ها یا علائم معنی دار در متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیچ متنی بدون پیام نیست. بعضی متن ها پیام های آشکار، بعضی دیگر پیام های پنهان، و بعضی هر دو پیام آشکار و پنهان ر دارند. خوانندگان متن، برای فهم آن، آگاهانه یا ناخودآگاه آن را تحلیل می کنند. در خوانش متن سه حالت صورت می گیرد. گاهی مؤلف ملاک است؛ گاهی خود متن یعنی، مرگ مؤلف مطرح است؛ و گاهی خود خواننده ملاک اصلی است. در هر حال اتفاقی که رخ می دهد، تحلیل محتوای متن است. تحلیل محتوا، خواننده را به رمزگشایی متن سوق می دهد. روانکاوی، زبان شناسی، هرمنوتیک، جامعه شناسی هنر، جامعه شناسی ادبیات، و جامعه شناسی زبان از جمله دیدگاه های بررسی متن هستند که هریک نشانه هایی را برای تحلیل متن در نظر می گیرند.
نقش دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان است. به منظور دستیابی به این هدف، از بین دانش آموزان دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای با حجم 320 نفر (176 دختر و 144 پسر) انتخاب و پرسشنامه های ازخودبیگانگی روانی (ملوین سیمن، 1959) پرسشنامه رفتار خرابکارانه و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) روی آن ها اجرا شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین مولفه های مختلف ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی با رفتارهای خرابکارانه رابطه وجود دارد. همچنین، تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی، پیش بینی کننده-های نیرومندی برای پیش بینی رفتارهای خرابکارانه در نوجوانان بودند (62.3%R2= ). با توجه به نتایج حاضر، توجه به شرایط ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی بین نوجوانان با والدین و همسالانشان در بررسی رفتار خرابکارانه، اهمیت دارد. لذا تأکید بر ایجاد فضای اعتماد، محبت، عاطفه و صمیمیت در رشد و تحول بهنجارِ دانش آموزان؛ برای والدین و مسئولین مدرسه امری ضروری است.
تأثیر ارائة محتوای الکترونیکی با سبک های آموزشی زبانی، دیداری-فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر بر یادگیری، درآموزش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش می کوشد تا به وسیلة آموزش الکترونیک از جدیدترین فناوری ها در یادگیری برای توسعه، بهبود کارآیی، و فراهم سازی عدالت آموزشی بهره گیرد. این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر سبک های آموزش مبتنی بر هوش های زبانی، فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر، بر پیشرفت تحصیلی در آموزش ترکیبی انجام گرفت. در این پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دختر سال سوم رشتة کامپیوتر هنرستان های کاردانش شهر اصفهان شرکت داشتند، که به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. قبل از پژوهش، دو گروه از نظر نیمرخ هوش های چندگانه و مشخصات زمینه ای مقایسه شدند و تفاوت معنی داری (در سطح05/0p< ) در دو گروه مشاهده نشد. همچنین، از یک پرسشنامة پیشرفت تحصیلی معلم ساخته به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. آموزش در هر دو گروه به صورت آموزش ترکیبی انجام شد. در گروه آزمایشی، علاوه بر روش مرسوم، از محتوای الکترونیکی محقق ساخته مبتنی بر هوش های چندگانه استفاده شد. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش، به طور معنی داری(در سطح05/0p< ) پیشرفت تحصیلی بالاتر دانش آموزانی را که همراه با محتوای الکترونیک با سبک آموزشی فضایی آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان گروه کنترل نشان می دهد.
رابطه میان مؤلفه های هوش معنوی و هویت فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی یافتن نسبت به هویت و حقیقت خود، از جمله مسائل مهم جوامع امروزی است. بنابراین، شناخت عوامل مهم و اثرگذار در فرآیند تکوین هویت شخصی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان مؤلفه های اصلی هوش معنوی با هویت فردی و نقش این عوامل در شکل گیری ساختار هویتی انجام گرفت. نمونة مورد مطالعه شامل 381 نفر( 133 پسر و 248 دختر) از بین دانشجویان 18- 25 ساله دانشگاه های دولتی شهر تهران، بااستفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامة گزارش شخصی هوش معنوی(SISRI-24) و پرسشنامه هویت شخصی بود. داده های پژوهش بااستفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها، رگرسیون چندمتغیره، آزمون تی، و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود بین مؤلفه های هوش معنوی با هویت فردی، رابطه ای معنی دار و مثبت وجود دارد(p < 0/0005 ). طبق نتایج این پژوهش، 2/19 درصد واریانس هویت فردی بر اساس هوش معنوی قابل تبیین است. بنابراین، هوش معنوی نقش تعیین کننده ای در پیش بینی هویت پایدار دارد. علاوه بر آن، نتایج، تفاوت معنی داری را در توانایی هوش معنوی و مؤلفه های آن بین دختران و پسران نشان نداد. اما، بین دو گروه تفاوت معنی داری در مقیاس هویت فردی وجود داشت، به گونه ای که دختران در مقایسه با پسران هویت فردی شکل یافته تری را نشان دادند.
تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی؛ و از نظر روش شناسی، در زمرة پژوهش های آزمایشی است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل می باشد. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان منطقة 5 در سال تحصیلی 92- 1393 درشهر تهران بود. نمونه های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصافی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 30 نفر بود و در دو گروه آزمایش(15نفر) و گروه کنترل(15 نفر) به طور تصادفی قرار داده شدند. گروه آزمایش، در معرض متغییر مستقل(طراحی آموزشی درس فیزیک بر اساس الگوی چهار مؤلفه ای) قرار گرفت؛ و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمع آوری داده ها، مقایس اندازه گیری 9 درجه ای پاس(1992) بود که روایی صوری آن مورد تأیید استادان و متخصصان قرار گرفت و پایایی آن با روش بازآزمایی 85/0 به دست آمد. ابزار دیگر، آزمون محقق ساختة مهارت حل مسئله بود که روایی صوری آن توسط متخصصان و استادان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی 79/0 به دست آمد. سپس، داده ها بااستفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل(برای میزان بار شناختی بیرونی) و تحلیل کوواریانس(برای آزمون مهارت حل مسئله) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تأثیر معنی داری دارد. همچنین، یافته ها معنی داری افزایش میزان مهارت حل مسئله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد.
بررسی اثربخشی طرح آموزش مهارتهای زندگی در دبیرستانهای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ح اضر بررسی اثربخشی طرح آموزش مهارت های زندگی در مدارس مجری طرح از دیدگاه دبیران دبیرستان های دخترانةشهر تهران در سال تحصیلی 91-1392 می باشد. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعة آماری، کلیة دبیران زن دبیرستان های دخترانة شهر تهران است که درس مهارت های زندگی را در سال تحصیلی 91-92 تدریس کرده اند(N=150). حجم نمونه، با استفاده از روش سرشماری 150 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامة محقق ساختة مهارت های زندگی، شامل خود آگاهی، ارزش های فردی– خانوادگی، تصمیم گیری، مقابله با اضطراب، برقراری ارتباط مطلوب، و انتخاب هدف است. روایی محتوایی ابزار اندازه گیری توسط صاحب نظران تأیید شد و پایایی پرسشنامه بر اساس محاسبة ضریب آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه گردید. با استفاده از فنون آمار توصیفی(میانگین، فراوانی، رسم جدول، و نمودار) و آمار استنباطی(آزمون تی تک نمونه ای و نیز آزمون فریدمن برای تعیین اولویت ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که از نظر دبیران آموزش درس مهارت های زندگی بر مهارت های خودآگاهی، ارتباط مطلوب، ارزش های فردی و خانوادگی، اضطراب، انتخاب هدف و تصمیم گیری مؤثر بوده است.
الگوی علّی ارتباط آرزوهای شغلی، جامعه پذیری سازمانی، و تعهد سازمانی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی الگوی علّی روابط بین آرزوهای شغلی، جامعه پذیری سازمانی، و تعهد سازمانی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعة آماری شامل کلیة اعضای هیئت علمی دانشگاه است و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم هریک از دانشکده ها 185 نفر به عنوان نمونة آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامة استاندارد آرزوهای شغلی، بر اساس مدل شاین؛ جامعه پذیری سازمانی، بر اساس مدل تائورمینا؛ و تعهد سازمانی، براساس مدل بالفور و وکسلر استفاده شده است. داده های پژوهش، پس از جمع آوری، بااستفاده از نرم افزارهای آماری لیسرل و اس.پی.اس.اس. تحلیل شدند. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم آرزوهای شغلی بر روی تعهد سازمانی(05/0) مثبت و معنی دار نیست، ولی اثر مستقیم جامعه پذیری سازمانی بر روی تعهد سازمانی(96/0)مثبت و معنی دار است. اثر مستقیم آرزوهای شغلی بر روی جامعه پذیری سازمانی(59/0) نیز مثبت و معنی دار است. اثر غیرمستقیم آرزوهای شغلی بر روی تعهد سازمانی با میانجی گری جامعه پذیری سازمانی(57/0) و نیز اثر کل آرزوهای شغلی بر روی تعهد سازمانی(52/0) مثبت و معنی دار است.
مرجعیت زدایی پساساختارگرا در تربیت اخلاقی با رویکردی انتقادی از منظر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش پساساختارگرایی به اخلاق، بر محور تأکید بر کثرت، تنوع و تفاوت در حوزة ارزش ها، نفی قطعیت، تعیّن، و فراگیر بودن اصول اخلاقی استوار است. بر این مبنا، پساساختارگرایی نمی تواند با پذیرش مرجعیت اصول اخلاقی عام و همگانی سازگار باشد. در مقابل، رویکرد اسلامی به اخلاق با تکیه بر وجوه مشترک انسانی، بیش از توجه به تفاوت های ارزشی؛ بر تشابه ها و اصول جهانی اخلاق تأکید دارد؛ لذا می توان گفت از منظر اسلامی، دست کم، پذیرش مرجعیت برخی اصول اخلاقی ضروری است. چنین به نظر می رسد که نفی مرجعیت اصول اخلاقی از تربیت اخلاقی نتایج و پیامدهای ناخوشایندی همچون شیوع نگرش های فردی، نسبی و کثرت گرایانه در حوزه اخلاق و بسط شرایط تصمیم ناپذیری و عدم قطعیت و دامن زدن به شک و تردید مداوم و همیشگی را به همراه دارد که امکان تربیت اخلاقی را متزلزل می نماید. در این مقاله، تبیین اهم نتایج و پیامدهای حاصل از مرجعیت زدایی اخلاقی در قالب نقد بیرونی رویکرد پساساختارگرایی به تربیت اخلاقی از منظر اسلامی محور اساسی بحث واقع شده است.
بررسی هرمنوتیک به مثابه بستری برای پژوهش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ فلسفة علم، در قرن بیستم، از چهار تحوّل مهم می توان سخن گفت که هریک دربرگیرندة گفتمان خاصی در عرصة فلسفة علم هستند.گفتمان نخست، پوزیتیویسم و استقراگرایی؛ گفتمان دوم، ابطال گرایی کارل پوپر و قواعد ریاضی گونة لاکاتوش؛ گفتمان سوم، ساختارگرایی و نسبیت گرایی تامس کوهن و گفتمان چهارم، هرمنوتیک. هدف از مقاله حاضر بررسی تاریخچه و ریشه هرمنوتیک و استخراج آن در حوزة تعلیم و تربیت است. در واقع هدف از این پژوهش، بررسی هرمنوتیک به عنوانی گفتمانی است که تعلیم و تربیت را تحت تأثیر قرار داده است، با توجه به اینکه مباحث و مبانی هرمنوتیک در اشکال مختلف آن به مسئلة محوری فهم و تأویل صورت تفکر آدمینظر دارد، یکی از ایده های مهم در فرآیند تعلیم و تربیت می باشد و دلالت های آن در زمینة برنامه درسی، ارزشیابی و روش شناسی فراوان است. برای تحقق این مهم و رسیدن به هدف این پژوهش از روش تحلیلی-استنباطی استفاده شده است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که هرمنوتیک متربی به عنوان متن اصلی در تعلیم و تربیت قرار می گیرد و در حوزة ارزشیابی معیارهایی را به دست می دهد که متربی به صورت چند بعدی و در بطن فعالیت ها مورد ارزیابی قرار می گیرد، در حوزة روش شناسی هرمنوتیک روشی مناسب و با سازوکارهای مختص به خود در پژوهش های تربیتی می باشد.