اندیشه های نوین تربیتی
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم تابستان 1399 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
به رغم مطالعات قابل توجهی که تاکنون پیرامون تحلیل متون، اصول و کردارهای سیاستی از سوی پژوهشگران حوزه سیاست آموزشی در ایران انجام شده است، اما همچنان یکی از حلقه های مفقوده این تحلیل ها بی توجهی به نقش کنشگران محلی در فرایند توسعه سیاست آموزشی بوده است. بر این اساس، هدف این مطالعه توصیفی- تحلیلی، واکاوی نقش رهبران آموزشی به مثابه کنشگران محلی سیاست در تفسیر، ترجمه و وضع سیاست های آموزشی، با توجه به مداخلات فرهنگی، قانونی، سیاسی، نهادی و مواضع بافتاری متفاوت بود. روش این مطالعه، توصیفی- تحلیلی از نوع انتقادی- اسنادی بود. با توجه به کمبود شواهد علمی- دانشگاهی و نهادی در حوزه وضع سیاست آموزشی در ایران، برای گردآوری داده ها از جدیدترین متون خارجی مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شد. در تحلیل یافته ها، سعی شد علاوه بر متون یاد شده، مشاهدات و تجارب زیسته نویسندگان به عنوان یکی از نمونه های وضع سیاست آموزشی، لحاظ شود. یافته های این پژوهش نشان داد که بر خلاف رویکردهای سنتی که عمدتاً اصرار بر اجرای صرف سیاست دارند، وضع سیاست بر این موضوع تأکید دارد که سیاست های آموزشی حین اِعمال، ممکن است تعدیل و گاهی اوقات نادیده گرفته می شوند. نوع سیاست، روابط قدرت و موقعیت مندی کنشگران، محدودیت های زمانی و مکانی و سوبژکتیویته های مختلف کنشگران، نقش مهمی در این تغییر، تعدیل و نادیده گرفتن سیاست های آموزشی ایفا می کنند.
مطالعه تطبیقی چگونگی ارزشیابی از درس در دانشگاه های ایران و دانشگاه های برتر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی چگونگی ارزشیابی از درس در دانشگاه های ایران و دانشگاه های برتر جهان بوده است. به این منظور دانشگاه های تهران، فردوسی مشهد و اصفهان به منظور مقایسه با 16 دانشگاه برتر قاره های مختلف از 6 کشور آمریکا، انگلستان، سنگاپور، آفریقای جنوبی، استرالیا و ترکیه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. روش پژوهش، تطبیقی و چهار مرحله ای جرج بردی است که فرایند مقایسه در قالب چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه مربوط به اطلاعات حاصل از منابع دست اول و دوم چگونگی ارزشیابی درس دانشگاه های مختلف جهان بود که در سایت ها و اسناد مربوطه در دسترس بود. داده ها پس از جمع آوری و توصیف در قالب جداول مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد دانشگاه های ایران برای ارزشیابی فقط از ابزار پرسشنامه توسط دانشجوی شرکت کننده در درس استفاده می کنند در حالی که ارزشیابی در دانشگاه های مختلف جهان توسط دانشجویان فعلی، دانش آموختگان، همکاران، گروه ها و انجمن های علمی و تخصصی انجام می گرفت. نتایج همچنین حاکی از آن است که همه ی دانشگاه های مورد پژوهش از پرسشنامه پایان ترم جهت ارزشیابی از درس استفاده می کردند. ارزشیابی از عناصر برنامه درسی درس در دانشگاه ها متفاوت است. در برخی از دانشگاه ها فقط دو عنصر، در حالی که در برخی دیگر از سایر عناصر برنامه درسی نیز ارزشیابی به عمل می آید.
چگونگی آموزش تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق و ادب در محیط مدارس مورد مطالعه: دانش آموزان ابتدایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، چگونگی آموزش تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق و ادب در محیط مدارس برای دانش آموزان ابتدایی استان اردبیل بود. ازلحاظ مبنای داده ها، دارای طرح تحقیق آمیخته است که با استفاده از مدل آمیخته و طرح اکتشافی انجام شد. برای نیل به این هدف از مطالعه موردی استفاده شد که در ابتدا داده های کیفی و سپس بر اساس یافته های آن، داده های کمی نیز گردآوری و تحلیل شدند. در مرحله بعد بر مبنای یافته های حاصل از مرحله پژوهش کیفی، پرسشنامه تهیه شد که آلفای کرونباخ آن 90/0 به دست آمد. جامعه آماری تحقیق معلمان دوره ابتدایی اردبیل در سال 1397-1398 بود؛ که در بخش کیفی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 13 نفر از معلمان نمونه تا رسیدن به اشباع تحت مصاحبه قرار گرفتند و از بین جامعه 253 نفری تعداد 114 نفر در مرحله کمی به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند . برای تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد و روایی یافته های پژوهش با استفاده از روش های بازبینی توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش تضمین گردید. همچنین به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده، از روش های پایایی باز آزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. به منظور تحلیل داده های کمّی از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که معلمان به عوامل آموزش فلسفه برای کودکان، برگزاری کارگاه های فرهنگی برای والدین، تولید محتوای اخلاقی، آموزش درک تنوع فرهنگی، بهبود مهارت های ارتباطی دانش آموزان
ارزیابی برنامه درسی برخط: فراتحلیل از مولفه ها، معیارها و استانداردهای آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد روز افزون برنامه درسی برخط بعنوان زیر مجموعه ای از آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی و نگرانی های موجود، ارزیابی آن موضوع مهمی به شمار می آید. لذا هدف پژوهش حاضر انجام مطالعه ای نظام مند و فرا تحلیل از مولفه، معیار و استانداردهای ارزیابی از پیشینه موجود، به منظور تدوین و ارائه چارچوبی جامع برای ارزیابی برنامه درسی برخط در نظام آموزش عالی بود. روش پژوهش کیفی و با شیوه سنتزپژوهی بوده است، با استفاده از الگوی شش مرحله ای رابرتس از 246 سند پژوهشی مرتبط با موضوع، 19 مورد بصورت هدفمند ، با بیشترین هماهنگی و تناسب، انتخاب شدند. پس از تحلیل و بررسی اشتراکات و تلفیق آنها، هفت مولفه اصلی و دوازده زیرمولفه ارزیابی برنامه درسی برخط استخراج شدند. جهت اعتبار داده ها از روش مرور همتا و نظرسنجی استفاده گردید. نتایج این فراتحلیل ضمن فراهم کردن یک چارچوب جامع ارزیابی برنامه درسی برخط، برای دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی نشان داد مولفه سنجش و ارزیابی با بالاترین فراوانی از بیشترین میزان اهمیت و سپس مولفه های محتوای آموزشی، تکنولوژی، فعالیتهای یادگیری، مقدمات ، تعامل و مشارکت و اهداف در رتبه های بعدی اهمیت قرار دارند.
شناسایی و رتبه بندی مولفه های تربیت شهروندی در سند برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های تربیت شهروندی در سندبرنامه درسی ملی صورت گرفته است. در این تحقیق، از روش پژوهش تحلیل محتوا،آنتروپی شانون استفاده شده است، جامعه آماری تحقیق، سند برنامه درسی ملی می باشد که، با توجه به ماهیت تحقیق 4 بخش از سند، به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است..نتایج تحلیل داده نشان می دهد در سندبرنامه درسی از اصطلاح شهروند استفاده نشده است، اما محتوای سند بازتاب حقوق شهروندی است. در سند مطالعه شده از مولفه های حقوق شهروندی، ابعاد مدنی حقوق شهروندی دارای بیشترین ضریب اهمیت است. در مقابل، به مولفه های ابعاد سیاسی حقوق شهروندی اصلا توجه نشده است. بر اساس این یافته ها، در سند برنامه درسی ملی،توجه متعادلی به مولفه های حقوق شهروندی نشده است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، بازنگری در برنامه درسی، در راستای توجه بیشتر به ابعاد حقوق شهروندی ضروری به شمار می آید.
اعتبار سنجی مولفه های دانشگاه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف، اعتبارسنجی مؤلفه های دانشگاه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی انجام شده است. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر رویکرد، کمی و روش پژوهش توصیفی - پیمایشی بوده است. جامعه آماری متشکل از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه الزهرا (س) بود که به دلیل نامتجانس بودن جامعه، نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای نسبتی انجام و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 405 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 43 گویه بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت تدوین گردید. روایی پژوهش، علاوه بر مطالعه مبانی نظری، پیشینه و اهداف تحقیق، از نظرات و رهنمودهای گروهی از خبرگان در حوزه اقتصاد مقاومتی نیز بهره گرفته شد. همچنین پایایی پژوهش با بهره گیری از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 86/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی و آزمون t تک گروهی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها در خصوص سؤال اول پژوهش، «میزان نقش دانشگاه در اقتصاد مقاومتی» نشان داد، با توجه به مقدار t (05/0 ≥ p) و میانگین نظری به دست آمده، در مؤلفه های «آموزش و گفتمان سازی، محتوای درسی، ترویج و آموزش فرهنگ حمایت از کالای داخلی، استفاده از ظرفیت ها» نقش دانشگاه در اقتصاد مقاومتی پایین تر از حد متوسط، در مؤلفه های «اصلاح الگوی مصرف و استفاده از ظرفیت های درآمدزایی» بالاتر از حد متوسط در مؤلفه «مهارت افزایی و آموزش فرهنگ کار به دانشجویان»، نقش دانشگاه در اقتصاد مقاومتی در حد متوسط ارزیابی گردید. همچنین در خصوص اعتبارسنجی مؤلفه ها، مدل تدوین شده برای دانشگاه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی، از اعتبار مناسبی برخوردار بود.
واکاوی رویکرد معنویت گرایانه ی مارتین بوبر به اخلاق معلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی منظومه ی فکری مارتین بوبر در حوزه های دین، اخلاق و تربیت، به منظور تبیین مسئولیتهای اخلاقی و حرفهای معلم است. این پژوهش که با رویکرد توصیفی- تفسیری و روش استنتاجی انجام شده، در گام نخست، به توصیف و تفسیر رویکرد معنویت گرایانهی بوبر پرداخته است. بوبر از آن جهت فیلسوفی معنویت گرا قلمداد می شود که با طرح ایده ی «کسوف خداوند»، به حائل شدن اندیشه ی ابزارانگارانهی مدرن در مواجهه ی انسان با خداوند اذعان کرده و از کمرنگ شدن جنبه های روحانی و اخلاقی در ابعاد مختلف زندگی انسان امروز، ابراز نگرانی کرده است. در گام بعدی، دلالتهای این رویکرد برای عرصه های چهار گانهی اخلاق معلمی یعنی خداوند، جهان، خود و انسانهای دیگر (شاگردان، والدین، همکاران و جامعه)، استنتاج شده است. اخلاق معلمی براساس دیدگاه بوبر را می توان در دو مرحله خلاصه کرد: معلم به واسطه ی ایجاد رابطه ی شخصی با خداوند، معنویت الهی را به تمامی افکار و افعال خود فرا میخواند. نتیجهی این حالت روحانی، آن است که معلم از قوای وجودی خویش مانند حق انتخاب، تصمیم گیری و اراده، آگاهی مییابد و در تمامی شئون ارتباطی از خودمداری، تنگ نظری، اصرار بر رابطه از نوع «من-آن» با مظاهر آفرینش و دیگران، رها می گردد و با تمام وجود برای تحقق خداوند، جهان، خویشتن و انسانها عمل میکند.
مقایسه اثربخشی کلاس درس معکوس و کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی، بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی کلاس درس معکوس و کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان آبدانان بودند. دراین طرح 60 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه: کلاس درس معکوس ، کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی و کلاس درس سنتی (گروه کنترل) قرار گرفتند، پرسشنامه های خلاقیت تورنس و عملکرد تحصیلی فام و تیلور به صورت پیش آزمون و پس آزمون برای گروه ها اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره بیانگر تاثیر معنی دار و مثبت آموزش به روش کلاس درس معکوس وکلاس درس مبتنی برشبکه های اجتماعی روی متغیرهای خلاقیت و عملکرد تحصیلی می باشد. همچنین نتایج نشان داد که کلاس درس معکوس در مقایسه با کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی، موجب اثرگذاری مثبت بیشتری بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی شده است.
تدوین و آزمون مدل ظرفیت مدارس برای مشارکت والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و آزمون مدل ظرفیت مدارس برای مشارکت والدین در مدارس ابتدایی صورت گرفته است. پژوهش بر حسب هدف توسعه ای و براساس شیوه گرد آوری داده ها همبستگی و از نوع مدل معادله ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه والدین دوره اول و دوم ابتدایی مدارس شهرستان پاوه بودند که از این تعداد 291 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس از میان مدارس ابتدایی شهر پاوه به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه ای براساس چارچوب استراتژی های برای مشارکت والدین در مدرسه هور- دمپسی و همکاران(2005) با 36 سؤال طراحی گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 97/. بدست آمد. جهت آزمون مدل در بخش اول از تحلیل عاملی اکتشافی از روش تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس و سه شاخص ارزش ویژه؛ نسبت واریانس تبیین شده توسط هر عامل و نمودار ارزش های ویژه (سنگ ریزه) استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل ظرفیت مدارس برای مشارکت والدین شامل 5 بعد جو خوشامدگو و باز، توانمندسازی معلمان برای مشارکت، ساختارهای خانواده - معلم – والدین و فرصت های مشارکت و رویدادهای مشارکت مورد تائید است. شاخص های برازش نیز نشان از مطلوبیت مدل داشت. این مدل قابلیت استفاده در سنجش ظرفیت مدارس ابتدایی برای مشارکت والدین در تحقیقات مرتبط با موضوع را دارد و می تواند ابزار مناسبی برای سنجش ظرفیت مدارس برای مشارکت والدین باشد.
توانمندسازی دانشجویان در فرایند راهنمایی رساله دکتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف فهم تجربه های زیسته دانشجویان دکترا در پیوند با توانمندسازی آن ها در فرایند راهنمایی رساله انجام شده است. نوع پژوهش، کیفی و روش پژوهش، پدیدارشناسی توصیفی هوسرل بود. مصاحبه شوندگان، ده تن از دانشجویان دکتری بودند که با روش گلوله برفی انتخاب و با استفاده از ابزار مصاحبه باز پاسخ استاندارد، با آن ها مصاحبه شد. قابلیت اعتماد یافته-ها (باورپذیری، انتقال پذیری، تأیید پذیری و قابلیت وابستگی) از طریق بررسی توسط اعضاء، توصیف فربه و ممیزی بیرونی احراز شد. نتایج پژوهش، بیانگر فرازوفرود وضعیت توانمندسازی در فرایند راهنمایی است. ازجمله عوامل افزایش دهنده توانمندی؛ گزینش راهنما، درک همدلانه، نقش های سیال، بازخورد اثربخش و قابلیت های دانشجو است. از جمله عوامل کاهنده توانمندی؛ مسئولیت پذیری حداقلی، عدم تخصص و سوء بازخورد راهنما است که دانشجو را به مسیرهای غیرمتعارف سوق می-دهد. واژه های کلیدی: راهنمایی رساله، تجربه زیسته دانشجو، توانمندسازی