اندیشه های نوین تربیتی
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم زمستان 1399 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر بر آن بود تا ضمن بررسی عناصر تشکیل دهنده خضوضی سازی آموزش عالی در ایران، مولفه ها و مقوله های اصلی تشکیل دهنده این حوزه را در کشور معرفی کند و در تهایت الگویی مطلوب، و مطابق با بافت کشور ایران ارائه دهد. این مطالعه از راهبرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد استفاده کرده است. برای جمع آوری داده ها با هدف گردآوری و تدوین مقوله های الگو، 16 مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان، صاحبنظران و اساتید حوزه آموزش عالی و خصوصی سازی آموزش عالی انجام شد. سپس الگوی ارائه شده با استفاده از روش چک کردن اعضا اعتبارسنجی شد.نتایج آن به شکل الگویی متشکل از 13 مقوله اصلی شامل عوامل علی (نیازهای زمانی، پایگاه قانونی اقتصادی)؛ زمینه ای (زمینه گرایی فرهنگی، زمینه گرایی سیاسی، زمینه گرایی قانونی)؛ مداخله گر (محور علمی، سیاست گذاری)؛ راهبردها (حمایتی و مالی، ارتباطات، اقدامات اصلاحی) و پیامدها (پیامدهای کلان، پیامدهای دانشگاهی و فردی) ارائه شد. هم چنین خصوصی سازی آموزش عالی به عنوان مقوله محوری الگو یافته شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج کسب شده، پیشنهادهای برای عملی شدن الگوی ارائه شده مطرح گردید.
استفاده از سنجش شناختی تشخیص برای سنجش نوشتن در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین مهارت های چهارگانه زبانی، نوشتن یکی از مهم ترین مهارت های برقراری ارتباط است که برای آموزش آن در همه نظام های آموزشی از مقطع ابتدایی برنامه ریزی می شود. پیشرفت های روزافزون در حوزه سنجش آموزش زمینه را برای کسب اطلاعات تشخیصی مورد نیاز برای تعیین نقاط ضعف و قوت دانش آموزان فراهم کرده است. این تحقیق قصد دارد امکان استفاده از سنجش شناختی تشخیصی برای سنجش خصیصه های نوشتن دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مورد بررسی قرار دهد. به این منظور سیاهه وارسی که توسط کیم (2015) برای سنجش نوشتن علمی در زبان انگلیسی پیشنهاد شده است و ماتریس کیو اولیه مورد بازبینی قرار گرفت. 816 نفر از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی، به سه تکلیف های نوشتن پاسخ دادند. براورد پارامترهای مدل با استفاده از مدل بازپارامتری شده یک شکل محدودشده انجام شد. شاخص های نسبی و مطلق برازش مدل نشان داد مدل به صورت مناسبی برازش دارد. نتیجه تحقیق نشان داد در تکالیفی که دانش آموزان را ملزم می کند یک متن طولانی بنویسند، 17 نشان گر می تواند خصیصه های نوشتن را با دقت مناسبی مورد سنجش قرار دهد؛ اما در مورد تکالیفی که مستلزم نوشتن یک متن کوتاه است، نه نشان گر برای سنجش خصیصه های مذکور دارای برازش مناسبی است.
شناسایی راهبردهای موجودِ جلب مشارکت والدین در مدارس متوسطه؛ با تأکید بر ابعاد مشارکتی اپستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره برداری از راهبردهای مختلف جهت هم افزایی والدین/ مدارس در راستای تحقق اهداف و برنامه های رسمی و غیررسمی از الزامات اساسی هر نظام آموزشی محسوب می شود. مطالعه حاضر با هدف توصیف راهبردهای موجودِ جلب مشارکت والدین در مدارس متوسطه با تأکید بر ابعاد مشارکتی اپستین صورت پذیرفته است. داده ها با استفاده از مصاحبه ساختارمند با 16 نفر از معلمان، مدیران و والدین در سطح 3 مدرسه از منطقه 6 تهران گردآوری شده است. اعتباریابی داده ها با استفاده از روش های ممیزی بیرونی، چند سویه سازی و درگیری طولانی مدت پژوهشگر در روند پژوهش حاصل شده است. بر پایه یافته های پژوهش مشخص شد که در مدارس منتخب برنامه ها و راهبردهای موجودِ جلب مشارکت والدین/ مدارس در هر یک از ابعاد شش گانه مشارکتی اپستین شامل استفاده از فن آوری اطلاعات – برنامه آموزش خانواده (فرزند پروری)، وب سایت مدرسه - کانال تلگرامی – پیام کوتاه – تقویم آموزشی – دعوت نامه (ارتباط یابی)، مشارکت در اعیاد ملی- مذهبی (مشارکت داوطلبانه)، فعالیت های فوق برنامه – دفتر برنامه ریزی دانش آموز (یادگیری در خانه) و انجمن مرکزی – انجمن پایه (تصمیم گیری) است. همچنین مشخص شد که در بعد همکاری با سازمان های اجتماعی هیچ گونه راهبردی از سوی مدارس منتخب به کارگرفته نشده است. با این حال ضمن ارزشمندی همکاری با سازمان های اجتماعی در راستای تحقق مدرسه زندگی، باید اذعان داشت که این مهم به مثابه ی حلقه ی مفقوده در نظام آموزشی کشور ما محسوب می شود. پیشنهاد می شود که ضمن در نظر گرفتن تفاوت ها، سایر مدارس نیز با بهره مندی از راهبردهای مدارس مورد بررسی در پژوهش حاضر، اقدام به تدارک و طراحی برنامه ها و راهبردهای خود نمایند
واکاوی عوامل نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی: مطالعه موردی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهادها یکی از مؤلفه های کلیدی زیست بوم مؤثر در شکل گیری و رشد و توسعه کارآفرینی دانشگاهی است. هدف این مقاله واکاوی ابعاد نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی است. دانشگاه تهران به عنوان یکی از دانشگاه های برتر و دارای قدمت طولانی کشور در قالب روش مطالعه موردی انتخاب و با مراجعه به تعداد 26 نفر از خبرگان موضوع، اطلاعات و دانش ضمنی آنها از طریق مصاحبه گردآوری شده است. راهبرد مطالعه برای این تحقیق، نظریه داده بنیاد می باشد و رویکرد گردآوری داده ها از نوع مطالعات توصیفی-تبیینی است. در این چارچوب، روش تحلیل کدگذاری برای تحلیل اطلاعات به کار گرفته شده است و مؤلفه های نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی شناسایی شده ودرادامه با استفاده از یافته های میدانی مدل زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی با محوریت نهادها طراحی و تحلیل شده است. نهادها به کنش متقابل انسان ها ساختار می بخشند. ساختارهای نهادی، نقش به سزایی در شکل گیری اشکال مولّد، غیر مولّد و مخرّب زیست بوم کارآفرینی دارند به همین دلیل، کشورهای دارای ساختارهای نهادی ضعیف، کارآفرینی های غیر مولد و یا حتی در برخی موارد کارآفرینی مخرب دارند از این رو تغییرات نهادی، عامل اصلی تحولات کارآفرینانه هستند. بدین ترتیب، نهادها با تنظیم قواعد بازی، ماهیت و نتایج کارآفرینی را تحت تأثیر قرار می دهند. یافته های این پژوهش در سه سطح ملی، صنعت و سازمان شناسایی و طبقه بندی شده اند. مهمترین عوامل نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی در این سه سطح به ترتیب عبارتند از در سطح ملی؛ نهادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی و قانونگذاری، در سطح صنعت؛ نهادهای صنعت و بازار و سازمان های تسهیل گر و در سطح سازمان؛ نهادهای مدیریت، فناوری، فرهنگ، قوانین و مالی؛ مؤلفه های نهادی زیست بوم کارآفرینی دانشگاهی را تشکیل می دهند.
تاثیر ذهن آگاهی و قدردانی از خداوند بر تاب آوری دانشجویان: نقش واسطه ایی شوخ طبعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری مفهومی است که در سال های اخیر در حوزه تبیین رفتار انسان مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تاب آوری به قابلیت فرد در برقراری سازگاری زیستی و روانی در برابر شرایط بحرانی و تهدیدآمیز اشاره دارد. از سوی دیگر، روان شناسی مثبت به این نتیجه رسیده که عوامل متعددی در افزایش تاب آوری افراد در برابر استرس مؤثر می باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه ذهن-آگاهی و قدردانی از خداوند بر تاب آوری با نقش واسطه ایی شوخ طبعی در دانشجویان دانشگاه تبریز بود. از این دانشجویان، 240 نفر با روش نمونه گیری خوشه ایی چندمرحله ایی از دانشکده های مهندسی عمران، ریاضی و روانشناسی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه 5 عاملی ذهن آگاهی (FFMQ)، شوخ طبعی SHQ))، پرسش نامه قدردانی از خدا (نیل کروز، 2006) و تاب آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC) استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل مسیر بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که تاب آوری دانشجویان به صورت مستقیم توسط قدردانی از خدا (35/0=β) و شوخ طبعی (29/0=β) پیش بینی می شود. تاب آوری همچنین به صورت غیر مستقیم و از مسیر شوخ طبعی، توسط قدردانی از خدا (083/0=β) و ذهن آگاهی (076/0=β) پیش بینی می شود. نتایج پژوهش در مسیر ذهن آگاهی به تاب آوری تأیید نشد. علاوه بر این، نتایج بیانگر آن است که 15% از تاب آوری دانشجویان از طریق ذهن آگاهی، قدردانی از خدا و شوخ طبعی تبیین می شود. بالأخره یافته نشان داد27% از تاب-آوری را متغیرهای ذهن آگاهی و قدردانی از خدا توسط شوخ طبعی تبیین می کنند.
نقش تشخیصی هوش اجتماعی، قلدری و بهزیستی تحصیلی در انزوای اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف متمایز ساختن دانش آموزان با انزوای اجتماعی بالا و پایین از یکدیگر، بر اساس مؤلفه های هوش اجتماعی، قلدری و بهزیستی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر تبریز در سال تحصیلی 99-1398 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 365 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوش اجتماعی ترومسو (2001)، مقیاس قلدری ایلی نویز (2001)، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینین سوینی و همکاران (2012) و پرسشنامه انزوای اجتماعی مدرسی یزدی (1393) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار 22spss- و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع مؤلفه فرسودگی نسبت به مدرسه و قربانی شدن دارای بالاترین توان تمایز بودند (01/0p
اثربخشی سند تحول در سطح مدرسه از منظر بومی در مدل مدرسه محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این پژوهش، تعیین شاخصه های سند تحول در سطح مدرسه از منظر بومی در مدل مدرسه محوری بود.پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت ، توسعه ای و به شیوه آمیخته(کیفی و کمی) بود.ابتدا با رویکرد کیفی به واکاوی و تحلیل تمامی مدل های جهانی مدرسه محوری و سپس از روش کمی و پیمایشی استفاده شده است.تمام مدیران مقطع ابتدایی مدارس استان بوشهر(۴۸۷نفر) جامعه آماری و طبق جدول مورگان وبه شیوه نمونه گیری تصادفی ۲۱۷نفر نمونه انتخاب گردید.نتایج حاصل از یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخصه های سند تحول بنیادین در سطح یک مدرسه با تمام ویژگی های جزیی تحقق حیات طیبه ،کانون عرضه و خدمات و فرصتهای تعلیم و تربیت ،زمینه ساز درک و اصلاح موقعیت توسط دانش آموز با توجه به مولفه های مدرسه محوری بومی در وضیعت مطلوب می باشد. تمرکز بر ظرفیت های بومی وارزیابی اثربخشی آن نشان از صحت مدل طراحی شده، عوامل و مولفه های آن منطبق با سند تحول می باشد.
مقایسه تطبیقی مولفه های تربیت شهروندی در فضای مجازی و حقیقی با نگاهی بر فرصت ها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین مولفه های تربیت شهروندی در فضای مجازی از طریق مقایسه تطبیقی آن با تربیت شهروندی در فضای حقیقی و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای احتمالی فضای مجازی برای تربیت شهروندی است. این پژوهش با روش تبیینی–تحلیلی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که با گسترش و فراگیری فضای مجازی نوع خاصی از شهروندی با مولفه های خاص رخ می نماید که مستلزم تربیت ویژه مطابق با مولفه های مخصوص به خود است. شهروند فضای مجازی به دلیل حضور و مشارکت در شبکه ای از تعاملات مجازی که هویت های متغیر و متکثر از ویژگی های آن است، مولفه ها و ویژگی های خاصی را در حوزه رفتار و هویت به خود می گیرد. تعهد اجتماعی که در فضای حقیقی با ارزش گذاری های اخلاقی همراه است، درفضای مجازی که ساختار نظام مندی ازارزش ها ارائه نمی شود کاملا فردی می شود. شهروند مطلوب در فضای مجازی علاوه بر کسب سواد رسانه ای و اطلاعاتی به مولفه هایی همچون آگاهی، پایبندی به ارزش ها و هنجارهای فرهنگی، قانون مداری، عدالت محوری، مشارکت پذیری و مسئولیت پذیری آگاهانه نیازمند است. تربیت شهروند فضای مجازی به پرورش شهروند نقاد و تقویت میل به یادگیری مادام العمر کمک می کند تا با بهره گیری از ویژگی های متمایز فضای مجازی در جهت آموزش،پژوهش، گذران اوقات فراغت با کیفیت بالا، برای مشارکت فعال در امور اجتماعی راهگشا باشد. بنابراین به منظور کاهش تهدیدها و بهره مندی هرچه بیشتر از فرصت ها، شناخت مؤلفه های خاص تربیت شهروندی در فضای مجازی ضروری است.
اثربخشی ماتریکس پذیرش، تعهد با شفقت بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب امتحان عامل پیامدهای منفی گسترده ای از جمله تنش روانی، عدم موفقیت در اتمام تحصیلات و احساس ناامنی است. در همین راستا آموزش عاقبت اندیشی یکی از راه هایی است که بر تنظیم هیجان و کاهش اضطراب امتحان اثر مثبت دارد. پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی ماتریکس پذیرش، تعهد با شفقت بر تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان انجام گردید. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر از دانش آموزان دختر 17-15 سال (مقطع متوسطه دوم) شهر اهواز انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. دانش آموزان عضو گروه آزمایشی یک دوره مداخله 16 جلسه ای (هر هفته یک جلسه ، به مدت 1 ساعت) دریافت کردند و اعضای گروه کنترل نیز بدون هیچگونه مداخله نظام مند و صرفا به تماشای فیلم و انیمیشن سینمایی پرداختند. شرکت کنندگان هر دو گروه قبل از شروع مداخله و در پایان دوره، به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ماتریکس پذیرش، تعهد با شفقت موجب ارتقای راهبردهای شناختی مثبت تنظیم هیجان در دانش آموزان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده است. بر اساس نتایج پژوهش ماتریکس پذیرش، تعهد با شفقت منجر به بهبود راهبردهایِ مثبت شناختی تنظیم هیجان در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان شد.
تحلیل همبستگی رهبری مثبت گرا و رهبری هوشمند با کارآفرینی مدارس: آزمون نقش میانجی خودکارآمدی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری مثبت گرا و رهبری هوشمند با کارآفرینی مدارس بواسطه نقش میانجی خودکارآمدی معلمان شهرستان کرمانشاه انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می-باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان به تعداد 3053 نفر بود که با استفاده از روش نمونه-گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان341 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای-گردآوری داده های پژوهش از چهار پرسشنامه استاندارد رهبری مثبت گرای کامرون (2008)؛ رهبری هوشمند سیدانمانلاکا (2002)؛ خودکارآمدی معلمان اسچانن، موران و وولفولک (2001) و کارآفرینی سازمانی مارگریت هیل (2003) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب91/0، 93/0، 90/0 و 91/0 برآورد گردید. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی (شاخص های مرکز و پراکندگی) و آمار استنباطی ( تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر تاییدی) استفاده شد. نتایج نشان داد که: رهبری مثبت گرا، رهبری هوشمند و خودکارآمدی معلمان اثر معنادار بر کارآفرینی مدارس دارند. همچنین رهبری مثبت گرا و رهبری هوشمند اثر معنادار بر خودکارآمدی معلمان دارند. رهبری مثبت گرا بواسطه ی خودکارآمدی معلمان اثر معنادار بر کارآفرینی مدارس دارد. رهبری هوشمند بواسطه ی خودکارآمدی معلمان اثر معنادار بر کارآفرینی مدارس دارد.