فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدفمقایسههوش هیجانی و سبک های دلبستگی دانش آموزان تیزهوش و عادی دوره متوسطه شهرستان زاهدان در سال تحصیلی 91-90 انجام شد.روش پژوهش از نوعمقطعیمقایسه ای بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی تعداد240دانش آموزتیزهوش و عادی دوره متوسطه شهر زاهداناز طریق پرسشنامه هایهوش هیجانی و سبک دلبستگی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها از طریق آزمون های تی برای گروه های مستقل با کمک نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد: دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادیتیزهوشهوش هیجانی بالاتری دارند،ازنظرسبک های دلبستگی، دانش آموزان تیزهوش سبک دلبستگی ایمن و دانش آموزان عادی سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا را داشتند. با توجه به یافته ها آموزش هوش هیجانی و سبک دلبستگی ایمن به دانش آموزان به ویژهدانش آموزان عادی توصیه می گردد.
ارزیابی و آماده سازی مربیان مهدکودک ها برای آموزش محیط زیست به کودکان (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شکل گیری نگرش ها، ارزش ها، تعهد و مهارت های مورد نیاز برای حفظ و پشتیبانی محیط زیست در افراد از سنین پایین آغاز می شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و آماده سازی مربیان مهد کودک ها برای آموزش محیط زیست به کودکان می باشد. روش: روش تحقیق این پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را مربیان مهد کودک های شهر تهران تشکیل می دهند. یافته های مربوط به میزان سواد زیست محیطی از طریق پرسشنامه های استاندارد شده حاصل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که 79 درصد نمونه مطالعاتی از نظر سواد زیست محیطی در وضعیت پایین تر از متوسط می باشند. سطح تحصیلات و سابقه کار در سطح اطمینان 95%، رابطه معنی داری را با سطح سواد زیست محیطی نشان نمی دهد. همچنین مربیان مهدهای کودک اطلاعات خوبی راجع به مسائل زیست محیطی کشور داشتند اما اطلاعات چندانی از معضلات زیست محیطی جهان نداشتند. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان می دهد که ارائه برنامه های آموزش محیط زیست برای مربیان مهد کودک ها و همچنین لزوم وجود آن در برنامه های ضمن خدمت مربیان، امری الزامی است.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر سبک های هویت دانش آموزان دوره ی متوسطه شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی تأثیر مشاوره ی گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر سبک های هویت (اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم، تعهد) دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه ی ناحیه تبادکان مشهد انجام شده است. 14 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ناحیه تبادکان مشهد به همراه مادرانشان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بعد از اجرای پیش آزمون بر روی همه دانش آموزان، گروه مداخله با رویکرد واقعیت درمانی تحت مشاوره قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در پایان بر روی هر دو گروه پس آزمون اجرا گردید. داده های حاصل که با استفاده از کوواریانس چند متغیری تحلیل گردید نشان داد که در مقایسه دو گروه واقعیت درمانی و کنترل در سبک های اطلاعاتی (03/0p= ) و مقیاس تعهد (009/0(p= تفاوت معنادارمی باشد؛ اما در سبک هنجاری (25/0p= ) و سبک اجتنابی (15/0p= ) تفاوت معنادار نیست. یافته ها حاکی از آن است که روش مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی در افزایش سبک های هویت نوجوانان دختر مؤثر است.
شیوع رفتار خود آسیبی عمدی و رابطه آن با احساس تنهایی و سبک دلبستگی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار خود آسیبی یکی از رفتارهای شایع به خصوص در دختران نوجوان است. پژوهش حاضر شیوع رفتارهای خود آسیبی و رابطه آن را با احساس تنهایی و سبک دلبستگی دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم متوسطه شهر تهران بررسی کرده است. آزمودنی ها 350 دختردانش آموز بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل سبک دلبستگی (کولینز و رید ،1990)،پرسشنامه خود آسیبی عمدی (گراتز، 2001) و پرسشنامه احساس تنهایی (راسل، 1998) بودند. پژوهش حاضر از نوع زمینه یابی و همبستگی بوده ودر تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، ضریب همبستگی آنالیز رگرسیونی لجستیک و کای دو استفاده شد. نتایج نشان داد که9/17درصد دختران دانش آموز مورد بررسی در سال گذشته حداقل یک بار و 1/11درصد آن ها بیش از یک بار اقدام به رفتارهای خود آسیبی کرده اند. همچنین، سبک دلبستگی و احساس تنهایی با رفتارهای خودآسیبی در دختران دانش آموز همبستگی مثبت معناداری داشت. همچنین آنالیز رگرسیون لجستیک به شیوه گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن و احساس تنهایی بیش ترین نقش را در پیش بینی رفتارهای خود آسیبی دانش آموزان دارد. نتایج این پژوهش در طرح ریزی برنامه های پیشگیری از رفتارهای عمدی خود آسیبی نوجوانان اهمیت ویژه ای داشته و در ارتقاء مداخلات درمانی به روان شناسان و مشاوران یاری می رساند.
درک دختران نوجوان و والدینشان از نقش خانواده در شکل گیری رفتار فعالیت بدنی در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده تأثیر بسزایی بر رفتارهای مرتبط با فعالیت بدنی در کودکان و نوجوان دارد، گرچه نحوة این تأثیر هنوز مشخص نیست. پژوهش حاضر بهمنظور شناسایی نقش خانواده در شکلگیری رفتار فعالیت بدنی در دختران نوجوان طراحی شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و به شیوة تحلیل محتوا انجام گرفته است. بهمنظور جمعآوری دادهها مشارکتکنندگان این پژوهش (شامل 16 دختر نوجوان، 2 پدر و 7 مادر) مورد مصاحبة عمیق نیمهساختاری قرار گرفتند. کلیة مصاحبهها ضبط و سپس خط به خط دستنویس شد و در نهایت از طریق تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شد. طی تجزیه و تحلیل این پژوهش، مضامینی با عنوان شروعکننده (استعدادیابی، ایجاد علاقه)، تقویتکننده (فراهم کردن، همراهی، تشویق) و نگهدارنده (تلاش بهمنظور رفع موانع، تلاش برای کسب رضایت عضو مخالف در خانواده) بهعنوان نقش خانواده در شکلگیری رفتار فعالیت بدنی در دختران نوجوان بهدست آمد. این پژوهش درک بهتری از نحوة تأثیر خانواده بر شکلگیری رفتار فعالیت بدنی دختران نوجوانان فراهم کرد. شناسایی نقش خانواده در این زمینه میتواند به طراحی مداخلات مؤثرتر مبتنیبر خانواده به کارکنان بهداشتی و مربیان تربیت بدنی کمک کند، ضمن اینکه به این وسیله حوزههای مورد نیاز برای تحقیق بیشتر آشکار میشود.
تأثیر انواع مختلف خودگویی بر عملکرد تعادلی سالمندان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسة دو نوع خودگویی انگیزشی و آموزشی بر اجرای تکالیف تعادلی ایستا و پویا در سالمندان بود. 45 سالمند 60 تا 70 سالة استان قم، بدون مداخلة خودگویی تکالیف تعادلی ایستا، آزمون لک لک (ایستادن روی یک پا) و تعادلی پویا، آزمون SEBT (آزمون ستاره) را آموزش دیدند، سپس به سه گروه خودگویی انگیزشی، آموزشی و کنترل تقسیم شدند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج تفاوت معناداری را بین گروهها نشان داد. نتیجة آزمون تعقیبی توکی از عملکرد آزمودنیها نشان داد بین خودگویی آموزشی و انگیزشی در تکلیف تعادل ایستا تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 P>). همچنین در تکلیف تعادل پویا خودگویی آموزشی بهطور معناداری نسبت به خودگویی انگیزشی موجب بهبود عملکرد تعادلی شد (05/0 P<). بهطور کلی، خودگویی بهعنوان یک راهبرد شناختی در اجرای تکالیف تعادلی مؤثر بوده و در تکالیف تعادلی پویا ترجیحاً استفاده از خودگویی انگیزشی بهتر است.
بررسی تراتوژن های مهم اثرگذار بر رشد رویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران رویانی، مراحلی اساسی در رشد انسان هستند که در آن رویان نسبت به محیط رحم بسیار حساس است؛ به طوری که آسیب به رویان در این مراحل میتواند اثرات جبران ناپذیری داشته باشد. «تراتوژن» نامی است که به عوامل آسیب زای رشد رویان یا جنین در دوره ی بارداری، گفته میشود. به طور کلی تراتوژن ها شامل عوامل محیطی و عوامل مربوط به مادر هستند. هر چند بررسی دقیق مواد مختلف موجود و کنکاش پیرامون تراتوژن بودن آن ها خارج از حوصله ی این نوشتار و منوط به انجام تحقیقات بیشتر در آینده است، لیکن در این مقاله سعی شده است تا مهم ترین تراتوژن های شناخته شده در رشد رویان و برخی از صدمات شناسایی شده ی آن ها، مطرح شود. داروهای مجاز (تالیدومید، لیتیوم، ضد صرع ها و..) و غیرمجاز (هروئین، متادون، حشیش و..)، سیگار، الکل، تشعشع، آلودگی محیطی (جیوه و مشتقات آن، سرب، کلرید مس و ..) نمونه هایی از تراتوژن های محیطی و بیماریها (سرخجه، ویروس تبخال، ویروس HIV و..)، سوء تغذیه، تنیدگی، عدم سازگاری Rh خون و سن مادر از جمله تراتوژن های مادرزادی مورد بحث در این مقاله هستند. آگاهی از تراتوژن ها، پی بردن به اثرات زیان بخش آنان و نیز پیشگیری از آن ها، می تواند منجر به کاهش تولد کودکان استثنایی، گردد .
مقایسة رشد حرکتی کودکان 6-3 سالة اهواز با آزمون غربالگری رشددنور II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسة رشد حرکتی کودکان 3 تا 6 سالة اهواز با آزمون غربالگری رشد دنور II بود. روش پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعة آماری تحقیق، کودکان اهوازی بودند که 1044 کودک 3 تا 6 ساله بهصورت خوشهای تصادفی از مهدکودکهای اهواز جمعآوری شدند. ابزار گردآوری آزمون غربالگری، رشد دنور 2 است. روش تحقیق شامل آمار توصیفی برای محاسبة فراوانیها و رتبة درصدی برای تنظیم نقاط درصدی است. یافتهها نشان میدهد که کودکان اهوازی در تمام نقاط درصدی (90، 75، 50، 25) در حرکات درشت نسبت به هنجار دنور تأخیر دارند. همچنین کودکان در تمام نقاط درصدی (90، 75، 50، 25) در حرکات ظریف نسبت به هنجار دنور دارای تأخیر هستند.
بررسی مقایسه ای نگرش خانواده و معلمان به کنجکاوی کودکان پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه کنجکاوی را می توان از جمله ویژگی هایی به شمار آورد که در اغلب کودکان دیده می شود، اما از این موضوع در سال های اخیر غفلت شده است. در میان ابعاد مختلف کنجکاوی، ماهیت معرفتی آن، یا به عبارتی دیگر جستجوی معلومات، نیاز به توجه بیشتری دارد. برای پی بردن به کاربردهای بالقوه این نوع کنجکاوی لازم است درک صحیحی از تصورات عامه انجام شود که تکمیل کننده مفاهیم نظری هستند. دیدگاه خانواده و معلمان - به عنوان افرادی که نقش مهمی در ساماندهی محیط زندگی کودکان دارند- درباره کنجکاوی در نحوه پاسخ دادن آن ها به بروز این ویژگی در کودکان تأثیری بسیار دارد. در مطالعه حاضر، پرسشنامه ای تنظیم شد، تا نظر معلمان و خانواده درباره کنجکاوی و کندوکاو در کودکان سنجیده و به این پرسش پاسخ داده شود که آیا آن ها ارزشی برای این ویژگی قائل هستند یا خیر؟ و چه تفاوتی بین دیدگاه معلمان و خانواده ها درباره کنجکاوی کودکان وجود دارد. شرکت کنندگان در این پژوهش، معلمان پیش دبستانی و خانواده هایی بودند که فرزندی در این سنین داشتند. نتایج این پژوهش نشان داد که معلمان و خانواده نظر مثبتی نسبت به کنجکاوی و کندوکاو در فرزندانشان دارند و معلمان نسبت به خانواده برای تشویق این ویژگی در کودکان تمایل بیشتری دارند. تجزیه و تحلیل انجام شده بر اساس روش تحلیل عاملی نشان داد که تصورات معلمان و خانواده درباره کنجکاوی چند بعدی است و شباهت هایی را با مفاهیم نظری نشان می دهد.
تأثیر شیوه های تربیتی والدین بر نوع دلبستگی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر سبک های والدینی در پیش بینی نوع دلبستگی فرزندان است. بدین منظور پژوهش حاضر قصد دارد این موضوع را بررسی کند که آیا سبک های والدینی مختلف (مقتدر، مستبد، آزادگذار و بی اعتنا) به شکل دهی دلبستگی های متفاوت (ایمن، اشتغال خاطر، هراسان و دوری گزین) در فرزندان می انجامد یا خیر. شرکت کنندگان در پژوهش 508 نفر از دانش آموزان دختر و پسر نوجوان (پایه های اول، دوم و سوم) دبیرستانی بودند که دامنه سنی بین 14 تا 19 سال داشتند و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.
ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه شیوه های تربیتی والدین (زینالی، شریفی، عنایتی، عسگری و پاشا، 1390) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (ون-آدنوون، هافسترا و بکر، 2003) بود.
داده های حاصل از شرگت کنندگان در پژوهش به وسیله رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، شیوه تربیتی مقتدر، بی اعتنا، مستبد و آزادگذار والدین به ترتیب رابطه مثبت و معنا دار با دلبستگی ایمن، هراسان، اشتغال خاطر و دوری گزین فرزندان دارند و پیش بینی کننده-های مستقیم و معنا دار آن ها در فرزندان اند. پژوهش حاضر با تأکید بر نقش بنیادین و اساسی شیوه های تربیتی والدینی، فراگیری شیوه تربیتی اقتداری و اصلاح روش های تربیتی مستبدانه، آزادگذار و بی اعتنا را در خانواده ها به والدین توصیه می کند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه آثار نامطلوبی بر حالت درونی افراد و به پیرو آن بر روابط بین فردی می گذارد، از طرفی توانایی در برقرارکردن ارتباط مؤثر با دیگران، باعث رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت می شود، از این رو در پژوهش حاضر اثربخشی مهارت های ارتباطی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه بررسی شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه درسال تحصیلی90-89 و نمونه تحقیق60 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پرخاشگری اهواز ( A.A.I ) بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی (مهارت های ارتباطی) بر روی گروه آزمایش به مدت 12جلسه 60 دقیقه ای و یک بار در هفته اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون، و آزمون پیگیری یک ماه پس از اجرای پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. به منظور تجزیه و انجام داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و کواریانس (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه در پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتایج درباره زیر مقیاس های پرخاشگری نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی در ابعاد خشم و عصبیت، تهاجم و توهین و لجاجت و کینه توزی نیز مؤثر بوده است .
شیوع قلدری، آسیب عمدی به خود و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان پسر دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف از این مطالعه، برآورد شیوع آسیبهای عمدی به خود و قلدری و تعیین عوامل مرتبط با آنها در یک نمونه از نوجوانان ایرانی است.
روشکار: دراین مطالعهی مقطعیتحلیلی در سال 1390 یک نمونهی تصادفی 1064 نفره از دانشآموزان پسر دبیرستانی شهر زنجان به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شد. اطلاعات مرتبط با شیوع رفتار قلدری و آسیبهای عمدی به خود و نیز استعمال دخانیات، وضعیت اقتصادیاجتماعی و متغیرهای روانیاجتماعی از طریق پرسشنامه به دست آمد. از مدل رگرسیون لجستیک دوحالتهی تکمتغیره و چندمتغیره برای ارتباط بین متغیرهای مورد نظر و رفتارهای آسیب عمدی به خود و قلدری استفاده شد.
یافتهها:از 1064 شرکتکننده، 285 نفر (8/26 درصد) و 280 نفر (3/26 درصد) به ترتیب آسیب عمدی به خود و رفتار قلدری را گزارش کردند. نسبت شانس مصرف سیگار برای آسیب عمدی به خود از سایر عوامل خطر بیشتر بود (92/5=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 79/9-57/3) اما وضعیت اقتصادیاجتماعی بیشترین نسبت شانس را برای رفتار قلدری داشت (92/2=OR، فاصلهی اطمینان 95%:74/4-80/1). در میان عوامل حمایتی، عزت نفس بالا بر آسیب عمدی به خود (32/0=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 84/0-12/0) و نظارت والدین بر سیگار کشیدن نوجوان برای قلدری (53/0=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 75/0-37/0) بیشترین تاثیر حمایتی را داشتند.
نتیجهگیری: شیوع رفتارهای خشونتآمیز مانند آسیب عمدی به خود و قلدری در بین نوجوانان نگرانکننده است. تجربهی مصرف سیگار و وضعیت اقتصادیاجتماعی به ترتیب بیشترین همبستگی را با رفتارهای آسیب عمدی به خود و قلدری داشتند. داشتن عزت نفس زیاد و نظارت والدین، بیشترین اثر حمایتی را روی این دو رفتار خشونتآمیز داشت.
تأثیر یک برنامة مداخلة تمرینی بر عملکردهای حرکتی مرتبط با افتادن در مردان سالمند بدون فعالیت بدنی منظم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک برنامة مداخلة تمرینی بر عملکردهای حرکتی مرتبط با افتادن در مردان سالمند بدون فعالیت بدنی منظم بود. برای این منظور از بین 130 سالمند شرکت کننده درآزمون غربالگری، 39 آزمودنی انتخاب و دردو گروه تمرین (20 نفر) و کنترل (19 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های 60 تا 70 ساله ها در گروه آزمایش 68/73 در گروه کنترل 75/43 درصد بودند. همچنین آزمودنی های 71 سال و بالاتر در گروه آزمایش 31/26 و در گروه کنترل 25/56 درصد بود. گروه آزمایش در یک برنامة مداخلة تمرینی به مدت 10 هفته (هفته ای سه جلسة 90 دقیقه ای) شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های 30 ثانیه نشستن روی صندلی، آزمون بنشین و برسان، تعادل ایستا (چشم باز و بسته)، بلند شو برو، 10 متر راه رفتن با و بدون مانع استفاده شد. این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود و برای تجزیه و تحلیل اندازه های عملکرد حرکتی، از آزمون های کلوموگروف – اسمیرنوف و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد پس از 10 هفته برنامة مداخلة تمرینی، میانگین نمرة پس آزمون گروه آزمایش درقدرت اندام تحتانی (37/27 تکرار)، انعطاف پذیری (28/29 سانتی متر)، تعادل ایستا با چشم باز (94/60) و چشم بسته (36/19 ثانیه)، چابکی و تعادل پویا (10/4 ثانیه)، سرعت 10 متر راه رفتن 35/3 ثانیه) و سرعت 10 متر راه رفتن با مانع (03/4 ثانیه) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل، بهبود معنی داری یافت (05/0 P<). یافته های این پژوهش مؤید تأثیر اعمال مداخله های تمرینی به ویژه تمرین قدرتی بر بهبود عوامل حرکتی مرتبط با افتادن و پیشگیری احتمالی از افتادن ها در سالمندان است.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه شناختی طرحواره های ناسازگار اولیه از بنیادی ترین مولفه های شناختی محسوب شده، حتی گاهی اوقات پیش از آنکه کودک زبان را بیاموزد، شکل می گیرد (طرحواره های پیش کلامی) و اغلب نفوذ خود را بر سیستم پردازش اطلاعات در زیر آستانه هوشیاری اعمال می کند و حالتی خودآیند دارد. این ارتباط به حدی است که درمانگران معتقدند در زمان فعال شدن طرحواره های ناسازگار، فنون فراشناختی می تواند با آنها مقابله کند و فرد یاد می گیرد با بحث و استدلال شناختی با حالات هیجانی خود مقابله کرده، از تحریف اطلاعات محیط توسط طرحواره ها جلوگیری کند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین انواع طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان و مقایسه آن در دختران و پسران بود. در این راستا، از جامعه آماری دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و اول و دوم دبیرستان شهر اصفهان، تعداد 100 دانش آموز (50 دختر و 50 پسر) با دامنه سنی 14 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت حالتی دانش آموزان (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه طرحواره های یانگ (فرم 205 ماده ای، 2007) راتکمیل نمودند. تحلیل یافته ها نشان داد که نمره کل طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی و معناداری (05/0> P ، 22/0- = R ) با نمره کل مؤلفه های فراشناختی دانش آموزان دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره به تفکیک خرده مقیاس های طرحواره ها نشان داد که از بین 16 طرحواره موجود، طرحواره های شکست (004/0> P ، 40/0- = R ) در دختران و بازداری هیجانی (002/0> P ، 42/0 -= R ) در پسران، همبستگی معناداری با نمره کل فراشناخت دارد. بر اساس یافته های فوق به نظر می رسد که دانش آموزان دختر با فعال شدن طرحواره ی شکست که منجر به باور فرد به شکست خورده بودن و گریز ناپذیر بودن شکست در فرد منجر می شود و نیز پسرانی که از فعال شدن طرحواره بازداری هیجانی که به موجب آن فرد به بازداری افراطی از اعمال و احساسات به منظور اجتناب از طرد و احساس شرمندگی می پردازد، رنج می برند، با نقص بیشتر در فرایندهای فراشناختی روبه رو خواهند بود.
تاثیر ارزشیابی توصیفی برخودپنداره تحصیلی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی تاثیر ارزشیابی توصیفی در مقایسه با ارزشیابی کمّی (سنتی) برخودپنداره تحصیلی، خلاقیت وپیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش عبارت بودند از کلیه دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی ناحیه یک شهر اراک که در سال تحصیلی
91-1390 مشغول به تحصیل در پایه چهارم ابتدایی بودند. دانشآموزان هر دو گروه ارزشیابی توصیفی و سنتی به صورت نمونه گیری تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه خودپنداره تحصیلی چن، آزمون خلاقیت تورنس(فرم ب) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود. برای تحلیل دادهها در صورت نرمال بودن توزیع، از آزمون tدو گروه مستقل و در صورت غیرنرمال بودن از آزمون های ناپارامتری متناظر استفاده شد.بر اساس نتایج به دست آمده،بین خودپنداره تحصیلی، خلاقیت و میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تحت نظام ارزشیابی توصیفی و دانشآموزانی که تحت نظام ارزشیابی کمی بوده اند تفاوت معنادار وجود داشت. بدین صورت که دانشآموزان تحت ارزشیابی توصیفی در مقایسه با دانشآموزان تحت ارزشیابی سنتی، از خودپنداره تحصیلی مثبت، خلاقیت بیشتر و پیشرفت تحصیلی بهتری برخوردار بودند.
اثربخشی برنامه بهبود بخشی ارتباط بر کیفیت رابطه والد- فرزندی در نوجوانان دختر خانواده های تک والدینی مادر سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برطرف ساختن مشکلات ارتباطی بین فرزندان و والد سرپرست در خانواده های تک والدینی یکی از اهداف اصلی برنامه های توانمند سازی خانوادگی و روان شناختی این دسته از خانواده ها است؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه بهبود بخشی ارتباط بر کیفیت رابطه والد- فرزندی نوجوانان دختر خانواده های تک والدینی مادر سرپرست بود.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان دختر 14 تا 18 ساله در خانواده های تک والدینی مادر سرپرست تحت پوشش یکی از مؤسسات خیریه شهر ری بود. از بین 34 نوجوان داوطلب شرکت در تحقیق بر مبنای مقیاس رابطه والد- فرزندی فرم مادر- فرزند و مصاحبه بالینی، در نهایت 18 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (9 نفر در گروه آزمایشی و 9 نفر در گروه گواه). جایگزین شدند روی گروه آزمایش بر اساس برنامه بهبود بخشی ارتباط 8 جلسه گروهی اجرا شد و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان، مقیاس رابطه والد- فرزندی فرم مادر- فرزند را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج آزمون t برای مقایسه گروه های مستقل و ضریب تأثیر کوهن نشان داد که برنامه بهبود بخشی ارتباط اثر معنی داری بر کیفیت رابطه والد- فرزندی داشت. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که برنامه بهبود بخشی ارتباط به طور اختصاصی تر باعث افزایش عاطفه مثبت و میزان ارتباط درگروه آزمایش شد و این تأثیر معنادار بود اما تأثیری بر مؤلفه های همانندسازی با مادر وعدم آزردگی/ سردرگمی نقش نداشت.
نتیجه گیری: نتایج، اثربخشی برنامه بهبود بخشی ارتباط را بر بهبود رابطه والد- فرزندی در نوجوانان دختر خانواده های تک والدینی مادر سرپرست تأیید کرد.
واسطه گری عزت نفس بر کیفیت زندگی و رفتارهای پرخطردر بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش بارز و تاثیرگزار واسطه ای عزت نفس برکیفیت زندگی و رفتارهای پرخطر در بین دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی به روش همبستگی است که نمونه ی مورد نظر300دانشجو(144دانشجوی پسر و 156 دانشجوی دختر) دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت با میانگین سنی 75/24 سال بوده است. روش به شیوه ی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و با مقیاس کیفیت زندگی بهداشت جهانی(WHOQOL- BREF) و پرسشنامه ی عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه ی رفتارهای پرخطر(YRBSS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از روش تحلیل مسیر به شیوه ی رگرسیون سلسله مراتبی بارون و کنی و آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که کیفیت زندگی به میزان 24/0- به طور مستقیم(p</001) بر رفتارهای پرخطر تاثیر گذاشته که نشان دهنده ی رابطه ی منفی معکوس معنی دار بین این دو متغیر بوده و نشان داده شد که با وارد نمودن متغیر عزت نفس در معادله ی مفروض پیش بینی شده، کیفیت زندگی به میزان10/0- اثر غیر مستقیم(p</001) به همراه دارد و نشان دهنده ی نقش واسطه گری عزت نفس در کاهش اثرات کیفیت زندگی در بروز رفتارهای پرخطر می باشد. همچنین کیفیت زندگی به میزان 52/0 به طور مستقیم بر عزت نفس دانشجویان اثر گذاشته که بیانگر رابطه ی مستقیم این دو متغیر بوده است که ارتقاء کیفیت زندگی موجب افزایش عزت نفش دانشجویان می گردد.