فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
بررسی رابطه نظام بازداری و فعال ساز رفتاری با مشکلات رفتاری- هیجانی در نوجوانان بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نقش نظام های بازداری و فعال ساز رفتاری به عنوان عوامل زمینه ساز در آمادگی نوجوانان برای ابتلا به مشکلات رفتاری و هیجانی در سال های اخیر بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی رابطه این دو نظام با مشکلات رفتاری- هیجانی نوجوانان بود.
مواد و روش ها: جامعه پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهر تهران بود، که تعداد 303 دانش آموز (160 دختر و 143 پسر) از بین مدارس مناطق 1، 2 و 13 تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای (همراه با طبقه بندی) انتخاب شدند. مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان پرسش نامه خود گزارش دهی نوجوان و مقیاس نظام بازداری و فعال ساز رفتاری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) استفاده شد.
یافته ها: نظام بازداری رفتاری رابطه مثبت معنی داری با اضطراب و مشکلات جسمانی و رابطه منفی معنی داری با نشانه های اختلال نقص توجه / بیش فعالی داشت. از سوی دیگر نظام فعال ساز رفتاری دارای رابطه مثبت معنی دار با نشانه های اختلال سلوک و رابطه منفی معنی داری با مشکلات عاطفی بود.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده همسو با نتایج پژوهش های پیشین بوده، نشان داد که عوامل زیست شناختی زیربنای نظام های بازداری و فعال ساز، می توانند به عنوان عوامل تبیین کننده و پیش بینی کننده مشکلات رفتاری و هیجانی در نوجوانان در نظر گرفته شوند.
تاثیر سبکهای هویتی بر افکار خودکشی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سبکهای هویتی ای که افراد در دوره نوجوانی و بلوغ شکل می دهند با افکار مربوط به خودکشی و گرایش به خود کشی انجام پذیرفت، علاوه بر این سعی شده است نقش برخی دیگر از متغیر های تاثیرگذار در افکار مربوط به خودکشی جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
روش: این پژوهش از نوع مقطعی- توصیفی بود. شرکت کنندگان 330 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که به پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه سبکهای هویتی برزونسکی پاسخ دادند. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان می داد که میان دختران و پسران در افکار مربوط به خود کشی تفاوت معناداری وجود دارد. بعلاوه زمانی که نقش جنس و سبکهای هویتی همراه با تعهد وارد رگرسیون می شوند تنها تعهد پیش بینی کننده منفی افکار مربوط به خودکشی است. همچنین نتایج نشان داد متارکه والدین به صورت مثبت افکار مربوط به خودکشی را پیش بینی می کند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، مشخص می شود که این تعهد است که می تواند پیش بینی کننده قدرتمندی برای افکار مربوط به خودکشی باشد به طوری که حتی اثر آن باعث از بین رفتن تاثیر سایر سبکهای هویتی می شود
رابطه شیوه های فرزندپروی با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که سبک های فرزندپروری بر جنبه های مختلف تحول نوجوان تاثیرگزار است و گرایش به مشاغل بخشی از هویت یابی را در نوجوانان تشکیل می دهد، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه شیوه-های فرزندپروی با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان انجام شد. به این منظور تعداد 190 نفر از نوجوانان پسر سال سوم دبیرستان و مراکز پیش دانشگاهی شهر تهران به شیوه تصادفی خوشه-ای چندمرحله ای جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در پژوهش شامل پرسشنامه شیوه ها و ابعاد فرزندپروری (رابینسون و همکاران، 2001)، پرسشنامه سبک های هویت یابی (برزونسکی، 1989) و پرسشنامه گرایش به مشاغل (نجفی، ١٣٧٤) بود. پرسشنامه سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل توسط نوجوانان و پرسشنامه شیوه ها و ابعاد فرزندپروی توسط والدین تکمیل گردید. به منظور تحلیل آماری داده های پژوهش از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه به طور معناداری توانست سبک هویت اطلاعاتی نوجوانان را پیش بینی کند. هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که به طور معنادار شیوه فرزندپروری مستبدانه پیش بینی کننده سبک هویت سردرگم در نوجوانان می باشد اما هیچ کدام از شیوه های فرزندپروری گرایش به مشاغل انسانی و مشاغل ابزاری را پیش بینی نکردند (01/0>P).
پیش بینی کننده های بی حوصلگی در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
آموزش: کودک ما سالم است (بررسی تأثیر ارتباط پدر و مادر بر سلامت روانی جنین و کودک در آینده)
حوزه های تخصصی:
نقش واسطه ای بخشایش در رابطه ی ویژگی های شخصیتی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای متغیر بخشایش در رابطه ی ویژگی های شخصیتی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان شهر شیراز بود. بدین منظور تعداد 328 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز با میانگین سنی 17 سال به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آنها مقیاس های مورد نظر را تکمیل کردند. در این پژوهش از سه مقیاس پنچ عاملی شخصیت، بهزیستی روانشناختی و بخشایش صفت استفاده شد. روایی و پایایی این مقیاس ها در حد رضایت بخشی محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان و منطبق با مراحل بارون و کنی استفاده شد. یافته ها بیانگر این بود که بعد روان رنجوری از ابعاد پنچ عامل شخصیت پیش بین منفی و معنی دار بخشایش و بهزیستی روانشناختی بود. ابعاد برون گرایی، گشودگی، توافق پذیری و وظیفه شناسی هم به طور مثبت و معنی دار پیش بینی کننده ی بخشایش و بهزیستی روانشناختی بودند. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد پنچ عامل شخصیتی با واسطه ی بخشایش می توانند بر بهزیستی روانشناختی تاثیرگذار باشند. در نهایت می توان گفت که ابعاد مثبت شخصیتی با فعال کردن عواطف مثبت بر بخشایش و فرایندهای بخشایش موثر هستند و از این طریق می توانند بر بهزیستی روانشناختی تاثیرگذار باشند.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش کندال بر اضطراب دختران نوجوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب یکی از شایع ترین اختلال روان پزشکی در نوجوانی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش کندال بر اضطراب دختران نوجوان شهر خرم آباد بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه آزمایشی با دو گروه شاهد و پیگیری یک ماهه، به روش تصادفی ساده از 376 دختر بین 11 تا 13 سال که در مقیاس اضطراب کودکان Spence و مصاحبه تشخیصی ساختار یافته اضطراب بالایی داشتند، 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. سپس گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش مقابله با اضطراب Kendall بر روی گروه آزمایش اجرا شد و در پایان دو گروه دوباره با مقیاس اضطراب Spence ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس یک متغیره نشان داد که بین نمرات اضطراب پس آزمون دو گروه آزمایش و شاهد تفاوت معنی داری وجود دارد، که با گذشت یک ماه از پایان درمان نیز این تغییر تداوم داشت.
نتیجه گیری: روش شناختی- رفتاری گروهی به روش مقابله با اضطراب Kendall در کاهش اضطراب دختران نوجوان ایرانی مؤثر است.
بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری و سبک های دلبستگی با نشانه های افسردگی نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری با نشانه های افسردگی می باشد. از میان دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر تبریز تعداد 375 نفر با دامنه سنی
17-16 سال به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. آزمودنی ها پرسشنامه های سبک های دلبستگی، شیوه های فرزندپروری و پرسشنامه نشانه های افسردگی را تکمیل نمودند.
یافته های این مطالعه نشان داد که نوجوانان با سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی سطوح بالاتری از نشانه های افسردگی را نشان می دهند. اما هیچ ارتباطی بین سبک دلبستگی ایمن و دلبستگی ناایمن دوسوگرا با نشانه های افسردگی مشاهده نشد. همچنین یافته های این مطالعه نشان دادند که افسردگی ارتباط منفی معنی داری با شیوه ی فرزندپروری اقتدار منطقی و نیز ارتباط مثبت معنی داری با شیوه ی فرزندپروری استبدادی دارد. درحالی که ارتباطی بین افسردگی و شیوه ی فرزندپروری سهل گیر مشاهده نشد. یافته های بدست آمده از این مطالعه تا حدودی با این ایده که عامل های محیطی مانند سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری نقش مهمی در بروز نشانه های افسردگی نوجوانان دارند، هماهنگ است.
رابطه بین دلبستگی ایمن کودک و عوامل رفتار مادرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین دلبستگی ایمن کودک و ابعاد رفتار مادرانه بود. 60 زوج مادر- کودک به صورت تصادفی خوشه ای از بین مادران اصفهانی که دارای حداقل یک فرزند، حداکثر 5 و حداقل 1ساله بودند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل دو پرسشنامه بود: پرسشنامه کیو ـ ست دلبستگی (آ.کیو.اس) و مقیاس درجه بندی رفتار مادرانه. برای تحلیل داده ها، روش های توصیفی، روش پروتو تایپ و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی (به روش گام به گام) استفاده شد.و نتایج نشان دادند که دلبستگی ایمن کودک با ابعاد شور و شوق و سرزندگی و مسئولیت از ابعاد رفتار مادرانه رابطه مثبت و معنا داری دارد. هم-چنین تحلیل زیرمقیاس ها نشان داد که دلبستگی ایمن کودک با حساسیت، گرمی و لذت موجود در رفتار مادرانه رابطه مثبت و معناداری دارد.
تجارب دانش آموزان ابتدایی کاشان از خانه سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به این که تجارب دوران کودکی میتواند بر رفتارهای دوران بزرگ سالی تأثیر داشته باشد، این تحقیق با هدف بررسی تجارب دانش آموزان ابتدایی کاشان انجام شد که از مراکز نگه داری سالمندان بازدید داشته اند.
مواد و روش ها: یک مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوا در طی سال های 1387 و 1388 انجام شد. جمع آوری داده ها به روش خاطره نویسی توسط 11 نفر از دانش آموزان که سابقه بازدید از سرای سالمند را داشته، یا فردی از بستگانشان در سرای سالمندان نگه داری میشد، در سال 87-88 انجام شد. چهار نفر از این افراد و نیز 5 شرکت کننده دیگر مورد مصاحبه نیز قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش Krippendorff انجام شد.
یافته ها: داده ها در چهار طبقه ""ماهیت خانه سالمندان""، ""علت انتقال""، ""نحوه انتقال"" و ""پیامدهای بازدید"" قرار گرفت. هر طبقه شامل 2 تا 4 زیر طبقه بود. بیشتر دانش آموزان، سرای سالمندان را مکانی دور افتاده و متفاوت از محل زندگی عادی خود احساس کرده بودند. به اعتقاد دانش آموزان، سالمندان به دلیل ""تنهایی""، ""بیماری و ناتوانی""، ""مشکلات نگه داری"" و ""خودخواهی فرزندان"" به سرای سالمند منتقل شده بودند.
نتیجه گیری: دانش آموزان این تحقیق درک مثبتی از سرای سالمندان نداشتند. تجارب آن ها، سرای سالمندان را محلی نشان میداد که باعث دور افتادن سالمندان از زندگی اجتماعی میشد. توجه بیشتر مردم و مسؤولین به کیفیت نگه داری از سالمندان ضروری است.
بررسی رابطه کمال گرایی مادران و دختران: پدیده انتقال بین نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه کمال گرایی مادران با کمال گرایی دختران شان است. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد 202 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های تهران بر اساس نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با تکمیل مقیاس کمال گرایی فراست (FMPS) به همراه مادران شان در این پژوهش شرکت کردند.
داده های پژوهش توسط تحلیل های همبستگی و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت.
یافته های پژوهش نشان دادند بین کمال گرایی، ابعاد کمال گرایی (مثبت و منفی)، و خرده-مقیاس های کمال گرایی مادران، به استثنای خرده مقیاس نظم، و دختران آن ها همبستگی مثبت معناداری (01/0p<) وجود دارد. هم چنین مشخص شد که کمال گرایی، ابعاد آن و خرده مقیاس های آن، به جز خرده مقیاس نظم، در مادران میتواند تغییرات مربوط به موارد مشابه را در دختران آن-ها به صورت معنا دار پیش بینی کند (01/0p<). بر اساس یافته های این تحقیق، خصوصیات کمال گرایانه مادران در دختران آن ها منعکس میشوند.