فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این بررسی مطالعه تأثیر تعداد هجاهای کلمات بر آگاهی واج شناختی کودکان بود. نمونه پژوهش80 نفر از کودکان (40 دختر و 40 پسر با میانگین سنّی 5/5 سال) فارسی زبان پیش دبستانی ساکن شهرستان رامیان از توابع استان گلستان بودند که از نظر بهره هوشی، تمیز شنیداری، زبان و رفتاری کنترل شده بودند. ابزار این پژوهش مجموعه آزمون های آگاهی واج شناختی محقق ساخته (امیِری مقدم، 1390) بود. داده ها با استفاده از آزمون تی مکرر و آزمون واریانس مختلط تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که متغیرهای تعداد هجا و جنسیّت تنها در خرده آزمون های آگاهی هجایی تأثیر معناداری داشتند (001/0>P)، به این معنا که تعداد هجاهای کلمات تنها بر آگاهی هجایی کودکان (و نه آگاهی درون هجایی و واجی آن ها) تأثیر داشت و عملکرد دختران در این سطح به مراتب بهتر از پسران بود. از طرفی، تنها در خرده آزمون های آگاهی هجایی بین متغیرهای تعداد هجا و جنسیّت تعامل معناداری وجود داشت(05/0>P). به عبارت دیگر، در این خرده آزمون ها عملکرد دختران درباره هر دو گروه کلمات دو هجایی و سه هجایی به مراتب بهتر از پسران بود. یافته های حاضر حاکی از این هستند که احتمالاً کودکان پیش دبستانی قبل از آموزش رسمی آگاهی واج شناختی را در حد واحدهای درون هجایی و واجی در حد مطلوبی کسب نمی کنند و شکل گیری آن ها مستلزم آموزش جدی است.
بررسی رابطه ساده و چندگانه صفات طیف اوتیسم و وسواس جبری در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع بالای صفات طیف اوتیسم در افراد دارای اختلال وسواس جبری و همچنین تشخیص اختلالات اضطرابی در افراد با صفات طیف اوتیسم بالا، هدف از این پژوهش بررسی رابطه ساده و چندگانه اختلال وسواس جبری و صفات طیف اوتیسم در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر یزد می باشد که در این پژوهش 250 شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه 50 سوالی ضریب طیف اوتیسم و مقیاس وسواس جبری SCL-90 می باشد. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش ورود گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که به طور کلی صفات طیف اوتیسم می تواند 10 درصد تغییرات وسواس جبری در دانش آموزان را پیش بینی کند. در بهترین حالت از بین صفات طیف اوتیسم، ضعف در تغییر توجه و ناتوانی در مهارت اجتماعی بهترین پیش بین برای تغییرات وسواس جبری در گروه نمونه می باشد. در نتیجه، صفات طیف اوتیسم در افراد دارای اختلال وسواس جبری شایع است.
رابطه بین کمال گرایی مادران با خودکارآمدی و خوش بینی در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی رابطه ابعاد کمال گرایی مادران با خوش بینی و خود کارآمدی دختران در یک نمونه دانش آموزی بود. روش پژوهش توصیفی و همبستگی و آزمودنی ها شامل 350 دانش آموز دختر مشغول به تحصیل شهر کرج در سال 89-88 و مادران آن ها بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مقیاس خوش بینی جهت گیری زندگی شییر و همکاران (1994) و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) برای دختران و مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی تری شورت و همکاران (1995) برای مادران آن ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل رگرسیون و همبستگی استفاده شد. یافته ها نشان داد که کمال گرایی مثبت با خودکارآمدی و خوش بینی همبستگی مثبت و کمال گرایی منفی با خودکارآمدی و خوش بینی همبستگی منفی دارد. بنابراین، کمال گرایی مثبت، انتظاراتی عقلانی و واقع گرایانه مطابق با امکانات و محدودیت ها در فرد ایجاد می کند و به وسیله تقویت خود و افزایش عزّت نفس، خود کارآمدی، یکی از مؤلّفه های عزّت نفس را افزایش می دهد. بالا رفتن خودکارآمدی کاهش افسردگی و افزایش خوش بینی را در پی دارد. و بالعکس کمال گرایی منفی، از طریق تضعیف عزّت نفس و اعتماد به خود و ویژگی هایی مانند انتظارات غیر واقع بینانه، فقدان پذیرش محدودیت های شخصی و انعطاف ناپذیری و ناخرسندی از عملکرد شخصی، تأثیری منفی بر خودکارآمدی و خوش بینی دارد. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله به طور کامل تشریح و تبیین شده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر میزان بهداشت روان در دختران دارای مشکلات دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر میزان بهداشت روان (کاهش میزان افسردگی، فزوناضطرابی و نافرمانی مقابلهای) دانشآموزان دارای مشکلات دلبستگی انجام شد.
روشکار: این پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد در سال 1389 انجام شد. نمونه ی هدف این مطالعه 34 نفر بودند که از بین 388 دانش آموز مقاطع دوم و چهارم ابتدایی که بیشترین نمره را در زمینهی مشکلات مربوط به دلبستگی و علایم اختلالات رفتاری (افسردگی، فزوناضطرابی و نافرمانی مقابلهای) به دست آوردند، انتخاب شدند. ارزیابی با استفاده از پرسشنامهی مشکلات دلبستگی راندولف و فرم بهداشت روان کودکان انتاریو انجام شد. مادران گروه آزمون در 10 جلسهی گروهی درمان مبتنی بر دلبستگی شرکت نمودند. گروه شاهد مداخلهای دریافت نکردند. سپس تاثیر مداخله بر میزان بهداشت روان (کاهش علایم افسردگی، فزوناضطرابی و نافرمانی مقابلهای) کودکان هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و به کمک آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و به روش تحلیل کوواریانس ارزیابی گردیدند.
یافتهها: میانگین نمرات افسردگی، فزون اضطرابی ونافرمانی مقابلهای در گروه آزمون در مرحلهی پسآزمون (05/0P<) و پیگیری (05/0P<) نسبت به گروه شاهد به میزان معنی داری پایینتر بود. مجموع کاهش این علایم توسط آزمودنیها در پسآزمون 72/0 و در پیگیری سه ماهه 85/0 بود.
نتیجهگیری: درمان مبتنی بر دلبستگی در افزایش بهداشت روان دختران دارای مشکلات دلبستگی موثر بود و پایبندی مادران به تداوم روشهای درمانی باعث بهبودی بیشتر در مرحلهی پسآزمون شد.
مقایسه ی اثر بخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر عزت نفس دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش اثربخشی آموزش گروهی شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی (مبتنی بر نظریهی انتخاب) بر عزت نفس دانشآموزان مورد سنجش قرار گرفت.
روشکار: این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه شاهد میباشد. جامعهی آماری شامل تمام دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر مشهد در سال تحصیلی 89-1388 بودند که با شیوهی نمونهگیری تصادفی 45 نفر انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند و سپس گروههای آزمون به مدت 2 ماه (8 جلسهی 2 ساعتی) تحت آموزشهای شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهی عزت نفس کوپر اسمیت بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. دادههای حاصل با استفاده از تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی شفه توسط نرمافزار آماری SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: آموزش گروهی واقعیتدرمانی و شناختیرفتاری در مقایسه با گروه شاهد، تاثیر مثبتی بر افزایش عزت نفس (06/16=F و 00001/0P<) داشتهاند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که آموزش گروهی واقعیتدرمانی و آموزش گروهی شناختیرفتاری در افزایش عزت نفس موثر میباشند.
رابطه شیوه های فرزندپروری ادراک شده و سبک های هویت با حرمت خود در دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری ادراک شده، میزان حرمت خود و سبک های هویت در دانش آموزان دختر دبیرستانی است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی از نوع همبستگی است و 375 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی از دو ناحیه آموزش و پرورش شهر رشت در سال تحصیلی 1389- 1388 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، سبک های هویت برزونسکی و حرمت خود کوپر اسمیت پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد بین شیوه های فرزندپروری و سبک های هویت با میزان حرمت خود دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد. ماتریس همبستگی نیز نشانگر رابطه معنی دار میان شیوه های فرزندپروری و سبک های هویت بود. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان دهنده توانایی پیش بینی کنندگی بیشتر متغیر شیوه فرزندپروری قاطعانه درمیان تمامی متغیرهای مستقل می باشد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که تحت شیوه فرزندپروری قاطعانه پرورش یافته اند دارای میزان حرمت خود بالاتر و اغلب این دانش آموزان دارای سبک های هویت اطلاعاتی و یا هنجاری هستند اما دانش آموزان تحت شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه دارای حرمت خود پایین تر و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی هستند.
تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان در شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان های پسرانه شهر اصفهان در سال تحصیلی 90- 89 تشکیل می دادند. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انجام شد و کودکانی که با توجه به ملاک های DSM–IV، اختلال نافرمانی مقابله ای را داشتند، شناسایی و از میان آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه SNAP-IV بود که توسط والدین تکمیل گردید. سپس کودکان گروه آزمایش در 12 جلسه یک ساعته بازی درمانی شناختی- رفتاری شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، روش بازی درمانی، سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مبتلا به این اختلال می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض 400 نفر (240 دختر و 160 پسر) از دانش آموزان دوره دبیرستان شهر شیراز به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسش نامه شیوه مقابله با تعارض رحیم (1995)، پرسشنامه طرحواره های یانگ (1999) و پرسشنامه فرآیند و محتوای خانواده سامانی (1387) گردآوری شد. تحلیل مسیر در AMOSنشان داد که ، مدلهای مفروض با متغیر مستقل محتوای خانواده در رابطه با شیوه های حل تعارض با مادر (به استثنای شیوه سلطه گرانه) و شیوه حل تعارض با پدر (به استثنای شیوه مهربانانه، سلطه گرانه و مصالحه گرانه) همگی تائید شدند. مابقی مدل ها تایید نشد.به منظور پیش بینی طرحواره های شناختی ناسازگار بر اساس فرآیند و محتوای خانواده در نوجواناننیز به ترتیب ابعاد تصمیم گیری و حل مسئله، انسجام و احترام متقابل و باورهای مذهبی از فرآیند خانواده، پیش بینی کننده های معنی داری برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0001/0 >P) و به ترتیب ابعاد زمان برای با هم بودن، ظاهر بدنی و منزلت اجتماعی، شغل وتحصیلات و تسهیلات تحصیلی از محتوای خانواده پیش بینی کننده های معنی دار برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0001/0 >P) بودند.
آیا دختران عملگرایانه تر از پسران هستند؟ مقایسه سبک های عشق ورزی در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از موضوع های مهمی است که در چند دهه ی گذشته در روان شناسی اجتماعی مطرح شده و فرایندی است که از راه آن انسان ها جذب هم دیگر می شوند. این مطالعه با هدف مقایسه سبک های عشق ورزی در دانشجویان انجام گرفت. 280 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند و مقیاس سبک های عشق ورزی هندریک و همکاران را تکمیل نمودند. ضریب پایایی آلفای کرونباخ این مقیاس رضایت بخش و ضریب روایی همگرا این مقیاس با مقیاس عشق پرشور هاتقیلد و اسپریچر معنی دار بود. آزمون t-test گروه های مستقل نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر در سبک های عشق ورزی پراگما و اگیپ تفاوت معنی دار وجود دارد (دختران در سبک عشق پراگما و پسران در سبک عشق اگیپ)، اما بین دو جنس در سبک های عشق اروس، لودوس، استورگ و مانیا تفاوتی مشاهده نشد.
مقایسة احساس تنهایی و احساس معنا در زندگی سالمندان با سطوح نگرش مذهبی متفاوت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش نگرش مذهبی در احساس تنهایی و احساس معنا در زندگی سالمندان انجام شد. 221 نفر از سالمندان به پرسش نامة نگرش مذهبی خدایاری فرد و همکاران، پرسش نامة احساس تنهایی راسل و پرسش نامة معنا بخش بودن صالحی پاسخ دادند. نتایجی که از روش تحلیل واریانس چند متغیری و روش پیگیری شفه به دست آمد، نشان داد که هرچه سالمندان در سطح قوی تر نگرش مذهبی قرار داشته باشند، احساس معنا در زندگی در آنها نیز بیشتر است (05/0 p< ). همچنین سالمندانی که در سطح نگرش مذهبی قوی قرار دارند، کمتر از سالمندانی که سطوح نگرش مذهبی ضعیف و متوسط دارند، احساس تنهایی می کنند. نگرش مذهبی، یک عامل پیشگیری کننده جهت کاهش مشکلات سالمندان به شمار می رود و بر این اساس، مسئولان مربوط می توانند با برنامه ریزی های مناسب، به تقویت باورهای مذهبی سالمندان بپردازند و زمینه های لازم جهت شرکت در فعالیت های مذهبی را برای سالمندان فراهم کنند؛ که این موارد در بهبود وضعیت روان شناختی سالمندان می تواند بسیار مؤثر باشد.
تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان، یک رویکرد نوین درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شب ادراری به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات دوران کودکی شناخته شده است. خرناس شبانه و مسدود شدن راه تنفس طبیعی بر شب ادراری کودکان تأثیرگذار می باشد، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر کاهش شب ادراری کودکان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی همراه با گروه شاهد بود که با هدف تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان مراجعه کننده به یکی از مطب های اورولوژی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های شب ادراری (بر اساس
DSM-IV-TR یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders)، داشتن تنفس دهانی و خرخر شبانه (به تشخیص متخصص گوش و حلق و بینی) و دامنه سنی 12-6 سال وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند و دفعات شب ادراری ثبت گردید. سپس تمرینات تنفسی طی چهار جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش آموزش داده شد. مفروضه اساسی استفاده از تمرینات این بود که اصلاح تنفس می تواند دفعات شب ادراری را کاهش دهد. تمرینات به مدت چهار هفته قبل از خواب و پس از بیداری ادامه یافت. سپس دفعات شب ادراری بیماران ثبت گردید. داده های مطالعه در نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: محدوده سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش بین 10-6 سال (با میانگین 23/1 ± 09/7) و در گروه شاهد 11-6 سال (با میانگین 74/1 ± 12/8) بوده است. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری با هم وجود دارد (01/0 = P). تمرینات تنفسی موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: این تحقیق استفاده از تمرینات تنفسی را به منظور کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به شب ادراری که در عین حال تنفس دهانی و خرخر شبانه نیز دارند، پیشنهاد می کند.
رابطه سرسختی روانشناختی و انعطاف پذیری خانواده با سبک های مقابله با استرس در دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه سرسختی روان شناختی و انعطاف پذیری خانواده با شیوه های مقابله با استرس بود. با روش خوشه ای چند مرحله ای 319 دانش آموز دختر به عنوان افراد تشکیل دهنده گروه نمونه مورد تحقیق قرار گرفتند.ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس مقابله با شرایط پر استرس عندلر و پارکر (CISS) ، پرسشنامه سرسختی اهواز (AHI)و پرسشنامه انعطاف پذیری مثبت شاکری بودند که همگی از روایی و پایایی قابل قبولی برای سنجش متغیرها ی پژوهش برخوردار بودند . در پژوهش حاضر با توجه به فرضیه ها برای تجزیه و تحلیل آماری در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون همزمان و آزمون MANOVA استفاده شد. یافته ها نشان داد که میان سرسختی روانشناختی با سبک مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار، رابطه مثبت و معنی دار و میان انعطاف پذیری خانواده فقط با سبک مقابله ای اجتناب مدار، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد، در مورد رابطه سرسختی روان شناختی و انعطاف پذیری خانواده باید بیان شود که بین این دو متغیر رابطه مثبت و معنی داروجود دارد. بنا بر نتایج ضریب رگرسیون همزمان می توان گفت که متغیر سرسختی روان شناختی پیش بینی کننده به ترتیب، سبک مقابله ای اجتناب مدار و هیجان مدار است و انعطاف پذیری خانواده پیش بینی کننده منفی سبک مقابله ای مسأله مدار می باشد، همچنین نتایج نشان دادند کهبه ترتیب شیوه مقابله مسأله مدار، سپس در مرحله دوم شیوه مقابله اجتناب مدار و نهایتاً در مرحله آخر شیوه مقابله اى هیجان مدار در بین دانش آموزان متداول تر است.
بررسی رابطه بین میزان فعالیت های پرورشی مدارس و ابعاد هویتی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمک به رشد ابعاد گوناگون هویت دانش آموزان، از جمله هویت فردی، هویت اجتماعی و هویت دینی از رسالت های محوری امور تربیتی یا پرورشی است. در سندهای اخیر وزارت آموزش و پرورش که حاصل بازاندیشی ها و طرح های تحولی دهه اخیر است به کرات و در بندهای مهم روی واژه «هویت» تأکید شده است. بنابراین حوزه ای از پژوهش های کاربردی می تواند به توصیف و پایش وضعیت ابعاد هویت دانش آموزان و همچنین تبیین و توصیف رابطه بین فعالیت های گوناگون حوزه تعلیم و تربیت و ابعاد هویتی دانش آموزان مربوط باشد. در همین راستا پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین فعالیت های پرورشی مدارس استان خراسان شمالی و ابعاد هویت فردی دانش آموزان طراحی و اجرا شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 24 مدرسه بود که به شیوه تصادفی، مرحله ای انتخاب شدند. در بین این 24 مدرسه سهم متغیرهای جنسیت (دختر و پسر)، منطقه (روستایی و شهری) و مقطع (راهنمایی و دبیرستان) برابر بود. در هر مدرسه از بین کلاس های سوم، یک کلاس به عنوان خوشه انتخاب شد که در مجموع حدود 540 دانش آموز استان را شامل می شدند. به هر یک از این دانش آموزان چند پرسشنامه داده شد. پرسشنامه های مربوط به ابعاد هویت (فردی، اجتماعی و دینی). به مربیان پرورشی مدارس مذکور نیز پرسشنامه ای در جهت ارزیابی میزان فعالیت مدرسه در سال تحصیلی 89-90 ارائه شد. یافته های پژوهش در وهله اول نشان داد که دانش آموازن از بعد هویت فردی از وضعیت مطلوبی برخوردارند؛ اما در بعد هویت اجتماعی و دینی اگرچه میانگین نمره آنها بالاتر از متوسط بود اما با وضعیت مطلوب فاصله داشت. به گزارش مربیان پرورشی، سطح فعالیت پرورشی 34% مدارس بالاست و حدود همین مقدار در حد متوسط و پایین است؛ که نمی تواند خیلی مطلوب ارزیابی شود. در این میان، مدارس دخترانه از پسرانه، و مدارس شهری از روستایی عملکرد بهتری دارند. در رابطه با محور اصلی این پژوهش، تحلیل داده ها نشان داد که در حالت کلی، بین میزان فعالیت پرورشی مدرسه و سه بعد هویتی فردی، اجتماعی، و دینی، تنها بین فعالیت های پرورشی و هویت اجتماعی رابطه مثبت معنادار مشاهده شد و در دو مورد دیگر رابطه معناداری مشاهده نشد. بررسی همین رابطه به تفکیک متغیرها نشان داد که از مجموع24 رابطه، در 19 مورد رابطه معنادار مشاهده نشد، 3 مورد رابطه منفی را نشان داد و تنها در 2 مورد رابطه مثبت مشاهده شد. و این می تواند به معنای آن باشد که فعالیت های پرورشی سهم به سزایی در شکل گیری ابعاد هویتی دانش آموزان نداشته اند.توجه و نظارت بیشتر به مدارس پسرانه و روستایی از جمله پیشنهادهای پایانی این پژوهش است.