پژوهش های علوم شناختی و رفتاری
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری سال سوم بهار و تابستان 1392 شماره 1 (پیاپی 4) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوی ترسیمی و توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری – فضایی کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود، برای انتخاب نمونه، از بین مدارس ابتدایی پسرانه منطقه 9 شهر تهران، دو مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و از بین دانش آموزان آنان 80 نفر (40 نفر با اختلال، 40 نفر عادی) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. انتخاب کودکان با اختلال بر اساس پاسخ معلمان به فرم غربالگری محقق ساخته و فرم معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2000) صورت گرفت. برای گردآوری داده ها آزمون تصاویر پیچیده آندره ری در دو مرحله در اختیار آزمودنی ها قرار داده شد و پس از ترسیم تصاویر نمره گذاری گردید. تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل نشان داد که الگوی ترسیمی و توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری- فضایی کودکان دارای اختلال ضعیف تر از گروه بدون اختلال است (05/0> p ). بر این اساس، می توان نتیجه گیری کرد که کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در برخی از کارکردهای اجرایی و توانایی های دیداری- فضایی مشکل دارند. این یافته ها را می توان در تشخیص و درمان استفاده کرد.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه شناختی طرحواره های ناسازگار اولیه از بنیادی ترین مولفه های شناختی محسوب شده، حتی گاهی اوقات پیش از آنکه کودک زبان را بیاموزد، شکل می گیرد (طرحواره های پیش کلامی) و اغلب نفوذ خود را بر سیستم پردازش اطلاعات در زیر آستانه هوشیاری اعمال می کند و حالتی خودآیند دارد. این ارتباط به حدی است که درمانگران معتقدند در زمان فعال شدن طرحواره های ناسازگار، فنون فراشناختی می تواند با آنها مقابله کند و فرد یاد می گیرد با بحث و استدلال شناختی با حالات هیجانی خود مقابله کرده، از تحریف اطلاعات محیط توسط طرحواره ها جلوگیری کند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین انواع طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان و مقایسه آن در دختران و پسران بود. در این راستا، از جامعه آماری دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و اول و دوم دبیرستان شهر اصفهان، تعداد 100 دانش آموز (50 دختر و 50 پسر) با دامنه سنی 14 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت حالتی دانش آموزان (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه طرحواره های یانگ (فرم 205 ماده ای، 2007) راتکمیل نمودند. تحلیل یافته ها نشان داد که نمره کل طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی و معناداری (05/0> P ، 22/0- = R ) با نمره کل مؤلفه های فراشناختی دانش آموزان دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره به تفکیک خرده مقیاس های طرحواره ها نشان داد که از بین 16 طرحواره موجود، طرحواره های شکست (004/0> P ، 40/0- = R ) در دختران و بازداری هیجانی (002/0> P ، 42/0 -= R ) در پسران، همبستگی معناداری با نمره کل فراشناخت دارد. بر اساس یافته های فوق به نظر می رسد که دانش آموزان دختر با فعال شدن طرحواره ی شکست که منجر به باور فرد به شکست خورده بودن و گریز ناپذیر بودن شکست در فرد منجر می شود و نیز پسرانی که از فعال شدن طرحواره بازداری هیجانی که به موجب آن فرد به بازداری افراطی از اعمال و احساسات به منظور اجتناب از طرد و احساس شرمندگی می پردازد، رنج می برند، با نقص بیشتر در فرایندهای فراشناختی روبه رو خواهند بود.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر درآمیختگی فکر- عمل،(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر درآمیختگی فکر- عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران بود. این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس درآمیختگی فکر- عمل، سیاهه فرونشانی افکار و پرسشنامه خصیصه گناه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای ابتدا 518 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی به عنوان نمونه اولیه انتخاب شدند. از این میان، افرادی که در هر سه مقیاس درآمیختگی فکر- عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه، نمره بالاتر از یک انحراف معیار داشتند . 30 نفر به روش تصادفی ساده به دو گروه 15 نفره به عنوان گروه آزمایش و گروه کنترل گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری، نشان می دهد که آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر سه متغیر درآمیختگی فکر- عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه نسبت به گروه کنترل کاهش معنا داری را نشان دادند (001/0 P< ) نتایج نشان می دهد که گروه درمانی شناختی- رفتاری نقش مؤثری در کاهش علایم درآمیختگی فکر- عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه در جمعیت دختران دانشجو دارد.
تأثیر مشاوره مسیر شغلی به سبک رویکرد تصادفی برنامه ریزی شده بر قابلیت های کارآفرینی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین میزان تأثیر مشاوره مسیر شغلی به سبک رویکرد تصادفی برنامه ریزی شده کرومبولتز بر ادراک قابلیت های کارآفرینی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال 1387 بود که از طریق نمونه گیری تصادفی، نمونه ای به تعداد 50 نفر انتخاب شد که در دو گروه آزمایش و گواه هر کدام 25 نفر جایگزین شدند. هر دو گروه طی سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) ارزیابی شدند. ابزار استفاده شده در این تحقیق مقیاس قابلیت های کارآفرینی بوده است. به منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش طی شش جلسه تحت مشاوره شغلی به سبک رویکرد تصادفی کرومبولتز قرار گرفت و گروه گواه در فهرست انتظار باقی ماند. به منظور تأثیر ماندگاری مشاوره به فاصله 20 روز پس از جلسه آخر یک جلسه پیگیری برگزار گردید و به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss-15 و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتیجه تحقیق نشان داد که مشاوره مسیر شغلی به سبک رویکرد تصادفی برنامه ریزی شده ، ادراک قابلیت های کارآفرینی دانشجویان را هم در مرحله پس آزمون (002/0 (P= و هم در مرحله پیگیری (009/0 (P= افزایش داده است.
بررسی رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان و مدارس عادی: نقش میانجی گرایانه سبک های تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای سبک های تفکر نوع اول، در میان دانش آموزان تیز هوش و عادی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان تیز هوش و عادی سال سوم دبیرستان، ناحیه 1 شهر اورمیه بود. بدین منظور 200 دانش آموز از مدارس عادی، و 150 دانش آموز از مدارس تیزهوشان به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه اهداف پیشرفت میگلی و همکاران (2000) و پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که سبک تفکر نوع اول نقش میانجی را در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد تحصیلی دارد (p=0.001) . نتایج مقایسه گروهی نشان داد که اثر اهداف تبحری بر سبک تفکر نوع اول در تیزهوشان بیشتر از عادی ( p=0.001 ) و اثر اهداف عملکرد- اجتناب در عادی بیشتر از تیزهوشان بود ( p=0.05 )، درحالی که اثر اهداف عملکرد- رویکرد بر سبک تفکر نوع اول در هر دو گروه تفاوت معناداری با هم نداشت. شاخص های برازش مدل (90/0 CFI = ، 08/0 RMSEA= ، 98/0= GFI تیزهوشان و90/0= GFI عادی) نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار است.
مقایسه شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی است. روش این پژوهش علّی- مقایسه ای بود. به منظور انجام پژوهش 90 نفر از مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی (هر گروه 30 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس سنجش شیوه های مقابله با فشار روانی راجر بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه آماری تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد، بین شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> P ). مادران کودکان عقب مانده ذهنی نسبت به دو گروه دیگر از شیوه های منفی و ناکارآمد مقابله با فشار روانی به میزان بیشتری استفاده می کنند. این مادران با به کار بردن شیوه های منفی و ناکارآمد، فشار روانی را در خود افزایش می دهند. مادران کودکان عقب مانده ذهنی از شیوه های مرور هیجانی (نشخوار ذهنی)، بازداری هیجانی، مقابله ی انفصالی و مقابله اجتنابی، مادران کودکان فلج مغزی از شیوه موفقیت گرایی سمی و مادران کودکان عادی از شیوه های کنترل شخصی و انعطاف پذیری (که شیوه های مثبت و کارآمد است) به میزان بیشتری استفاده می کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه آثار نامطلوبی بر حالت درونی افراد و به پیرو آن بر روابط بین فردی می گذارد، از طرفی توانایی در برقرارکردن ارتباط مؤثر با دیگران، باعث رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت می شود، از این رو در پژوهش حاضر اثربخشی مهارت های ارتباطی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه بررسی شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه درسال تحصیلی90-89 و نمونه تحقیق60 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پرخاشگری اهواز ( A.A.I ) بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی (مهارت های ارتباطی) بر روی گروه آزمایش به مدت 12جلسه 60 دقیقه ای و یک بار در هفته اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون، و آزمون پیگیری یک ماه پس از اجرای پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. به منظور تجزیه و انجام داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و کواریانس (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه در پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتایج درباره زیر مقیاس های پرخاشگری نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی در ابعاد خشم و عصبیت، تهاجم و توهین و لجاجت و کینه توزی نیز مؤثر بوده است .