آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۲

چکیده

پژوهش پیش رو با هدف بررسی تاثیر اخلاق مالیاتی، حسابداری ذهنی و دانش مالیاتی خویش فرمایان بر تمکین مالیاتی آنها ( مطالعه موردی مودیان حقیقی استان یزد ) در بازه زمانی سال 1401 تا 1402 صورت گرفته است. پژوهش از نظر ماهیت و روش، از نوع پژوهش های توصیفی-پیمایشی بوده و از نظر هدف، کاربردی قلمداد می گردد. جامعه آماری متشکل از مودیان حقیقی شهر یزد می باشد و نمونه آماری نیز از طریق فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس انجام شده است که در نهایت تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که برای سنجش تمکین مالیاتی از پرسشنامه گوزل و همکاران (2019)، برای سنجش اخلاق مالیاتی نیز از پرسشنامه پالیل (2010)، برای سنجش دانش مالیاتی از پرسشنامه حاج محمدی (1393) و برای سنجش حسابداری ذهنی از پرسشنامه رادینتو (2020) استفاده شده است. روایی محتوایی- صوری و روایی سازه (تحلیل عاملی تأییدی، روایی همگرا و واگرای) ابزار پژوهش بررسی و مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی سنجیده شد و با توجه به اینکه مقدار آلفا برای همه متغیر های پژوهش بیشتر از 0.7 به دست آمد، با اطمینان می توان پایایی ابزار پژوهش را تأیید کرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است که در بخش اول جداول و نمودارهای فراوانی و در بخش دوم از روش حداقل مربعات جزئی، به وسیله نرم افزارهای SPSS و SmartPLS ، جهت آزمون فرضیات و ارائه نتایج پژوهش استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که دانش مالیاتی، حسابداری ذهنی و اخلاق مالیاتی بر تمکین مالیاتی مودیان حقیقی تاثیر مثبت و معناداری دارند. علاوه بر این، دانش مالیاتی بر حسابداری ذهنی تاثیر مثبت و معناداری داشته اما حسابداری ذهنی نتوانسته رابطه بین دانش مالیاتی و تمکین مالیاتی را تعدیل نماید و همچنین در استفاده از حسابداری ذهنی تفاوتی بین گروه زن و مرد خویش فرما مشاهده نشد.

The effect of tax ethics, mental accounting and tax knowledge of self-employed people on their tax compliance (a case study of real taxpayers in Yazd province)

The present research aims to investigate the effect of tax ethics, mental accounting and self-tax knowledge of employers on their tax compliance (a case study of real taxpayers of Yazd province) in the period of 1401 to 1402. In terms of its nature and method, the research is a descriptive-survey type of research, and it is considered practical in terms of its purpose. The statistical population consists of real taxpayers of Yazd city and the statistical sample was made through the Cochran formula and available sampling method, and finally 384 people were selected as the sample size. The tool of data collection was a questionnaire, which was used to measure tax compliance by Guzel et al. (2019), to measure tax ethics by Palil (2010) questionnaire, to measure tax knowledge by Haj Mohammadi questionnaire (2013) and to measure mental accounting by Radinto questionnaire. (2020) was used. The content-form validity and construct validity (confirmatory factor analysis, convergent and divergent validity) of the research tool were examined and confirmed, and its reliability was also measured using Cronbach's alpha coefficient test and composite reliability, and considering that the alpha value for all The research variables were obtained more than 0.7, the reliability of the research tool can be confirmed with confidence. In order to analyze the data, descriptive and inferential statistics methods have been used, in the first part, frequency tables and graphs, and in the second part, the partial least squares method, by means of SPSS and SmartPLS software, have been used to test the hypotheses and present the research results. Is. The results of this research showed that tax knowledge, mental accounting and tax ethics have a positive and significant effect on the tax compliance of real taxpayers. In addition, tax knowledge had a positive and significant effect on mental accounting, but mental accounting could not moderate the relationship between tax knowledge and tax compliance, and no difference was observed in the use of mental accounting between self-employed men and women.

تبلیغات