مقدمه: خودکارآمدی کارآفرینانه نقش مهمی در پرورش نسل کارآفرین و توسعه اقتصادی- فرهنگی یک کشور دارد. ازاین رو مطالعه حاضر باهدف نقش هوش فرهنگی در خودکارآمدی کارآفرینانه با میانجی گری تفکر راهبردی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارآفرینان مشغول به فعالیت در واحد فناور پارک علم وفناوری خراسان جنوبی در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه 1398 بودند، که از افراد واجد شرایط 120 نفر دانشجوی کارآفرین به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004)، تفکر راهبردی گلدمن (2006) و خودکارآمدی کارآفرینانه دی نابل و همکاران (1999) بودند. برای تحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار (SPSS) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه و تفکر راهبردی و رابطه مستقیم و معناداری بین تفکر راهبردی با خودکارآمدی کارآفرینانه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفکر راهبردی نقش میانجی در رابطه بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان بازی می کند. نتیجه گیری: با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم هوش فرهنگی و تفکر راهبردی بر میزان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان، به نظر می رسد با تقویت هوش فرهنگی و تفکر راهبردی می توان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان را بهبود بخشید.