آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۸

چکیده

متن

بخشى از معضلات اخلاقى جامعه کنونى ما توجه نکردن به اخلاق علمى و عملى در نظام آموزشى است و این که متنى آموزشى در دبستان و در مقاطع راهنمایى و دبیرستان براى اخلاق در نظر نگرفته اند.
این مهم سبب گردید استاد محمدتقى شریعتى پدر دکتر على شریعتى در دوره ریاست آقاى اکبر فیوضات بر اداره فرهنگ خراسان و درخواست وى دست به تألیف کتابى درسى در باب اخلاق و عقاید براى مبتدیان بزند, آقاى فیوضات در مقدمه آن نوشته است:
اخلاق شریعتى تألیف آقاى محمدتقى شریعتى که با برنامه وزارت فرهنگ مطابق حاویِ مواد اصول عقاید و اخلاق است, نه تنها براى دانش آموزان و مبتدیان مفید است, بلکه غیر مبتدى نیز از مطالعه آن بى نیاز نیست1.
استاد شریعتى در مقدمه به اهمیت و ضرورت درس اخلاق براى دانش آموزان پرداخته و نوشته است:
اخلاق از همه دروس مهم تر و شریف تر و سودمندتر است, زیرا عموم اوقات رسمى و غیر رسمى و حتى در خارج کلاس و آموزشگاه هم باید رعایت شود. اخلاق گذشته از اینکه در پیشرفت تحصیلات کاملاً مؤثر ا ست, شرط اساسى و عمده در مفید بودن معلومات است و تقید بر مبانى اخلاقى اهم وظایف و تکالیف هر دانشمندى است, زیرا دانش و هنر بدون اخلاق همان تیغى است که در کف زنگى مست باشد و چراغى است که فرا راه دزد بدارند تا گزیده تر کالا را ببرد2.
استدلال استاد درباره زیربنا بودن درس اخلاق نسبت به بقیه دروس در مدارس کاملاً متین است و هم با مبانى شریعت اسلام و آموزه هاى ادیان ابراهیمى سازگار است و هم منطبق با تجارب بشرى است, زیرا دانشمندان فراوانى بوده اند که به دلیل فقدان یا ضعف اخلاقى دانشِ خود را در جهت تخریب بشریت به کار بسته اند.
در فرهنگ اسلامى به اخلاق اهمیت بسیار داده شده است. ابونصر فارابى (260 ـ 339ق) در شرف و مرتبت اخلاق مى نویسد: کسى که به تحصیل دانش مى پردازد باید جوان, تندرست و آداب اخیار را از دست ندهد, عفیف و راستگو باشد, غدار و خائن نباشد3.
فارابى مثل دیگر نخبگان و متفکران مسلمان بر این باور است که مقدمه دانش و سعادت, اخلاق است و عالم بدونِ اخلاق فاقدِ ارزش و تقرب است, حتى علم باید وسیله و راهى براى تهذیب اخلاق باشد4.
تألیف این اثر براى آموزش اخلاق به دانش آموزان و ملکه ساختن مفاهیم ارزشى در ذهن و روان نوباوگان بوده تا در بزرگسالى کارآمدتر و مفیدتر باشند.
لزوم و ضرورت برنامه ریزى براى آموختن علم اخلاق و حداقل قشر نوجوان و جوان به ویژه جنس مؤنث بر کسى پوشیده نیست,اما هرگونه برنامه ریزى که بخواهد در سطح کلان تصویب و به اجرا درآید مبتنى بر تجارب تاریخى باید باشد; از این رو مطالعه تاریخ اخلاق و تاریخ تعلیم و تربیت ضرورت جدى دارد. تا دوره جدید که انفکاکى بین نظام آموزشى علوم دینى و غیر دینى نبود و همه علوم از طب تا کلام و فقه در یک مدرسه آموخته مى شد, وضعیت ماده درسى اخلاق شرایط ویژه اى دارد و پس از تفکیک نظام آموزشى دینى از نظام جدید آموزشى و تأسیس مدارس جدید و دانشگاه ها در کشورهاى اسلامى از جمله ایران, ماده درسى اخلاق شرایط دیگرى پیدا کرد. اما مطالعه هر دو نظام براى برنامه ریزى جامع ضرورى است.
آموزش اخلاق در حوزه هاى علمیه
در دوره اى که هنوز نظام آموزشى جدید شکل نگرفته و مدارس جدید و دانشگاه تأسیس نشده بود, درس اخلاق با جدیت در مدارس قدیم یا حوزه هاى علمیه پى گیرى مى شد. طبق گزارش آیة الله عبدالهادى شیرازى مى گفت وقتى وارد حوزه شدم, هیجده درس اخلاق در حوزه دایر بود. اما در دوره جدید دردِ مشترکى هست که هم حوزه هاى علمیه از درس هاى اخلاقى متناسب با این دوره و داراى تنوع و کارآمدى خالى است و هم نظام آموزشى جدید فاقد برنامه ریزى براى درس اخلاق است. البته در مطالعه اى مقایسه اى مى بینیم هنوز در حوزه هاى علمیه درس هاى اخلاق دایر است و هنوز طلاب به اخلاق اهتمام مى ورزند, ولى کیفیت عالى آن و کارآمدى آن مورد سؤال است5.
پژوهشگرى با گلایه نوشته است: امروز [پس از پیروزى انقلاب] به سبب رابطه تنگاتنگ مردم و روحانیت و باریک بینى در کارنامه آنها لزومِ تهذیب نفس و تزکیه حوزویان دوچندان است, اما متأسفانه امروزه کرسى هاى اخلاق در حوزه شکسته شده اند و موعظه در تاق غبار گرفته همان حجره هاى قدیم به نسیان و واماندگى محکوم شده است و در یک کلام حوزه اینک از جلسات موعظه و درس اخلاق محروم است6.
در ادامه مى نویسد: امروزه حوزه علمیه سخت نیازمند رونق یافتن درس هاى اخلاقى و عنایت به سیر و سلوک و تهذیب نفس است7.
در گذشته غیر از کتاب هاى اخلاقى مثل تهذیب الاخلاق ابوعلى مسکویه و اخلاق ناصرى و جامع السعادات نراقى آثارِ دیگرى در مراکز علمى محور درس و بحث بوده است. این گونه آثار هم در حوزه هاى اهل سنت رواج داشته و هم در حوزه هاى شیعه, مثلاً سال هاى دراز کتاب آداب المتعلمین خواجه نصیرالدین طوسى تدریس مى شد8. یا کتابِ شهید ثانى به نام منیه المرید شهرت و محبوبیت فراوانى داشته است9 در کتاب جامع المقدمات که اولین کتاب درسى طلاب بوده است, در کنار رساله هاى صرف و نحو و منطق رساله اى هم در باب تعلیم و تربیت هست که معمولاً طلاب آن را با استاد یا به روش مباحثه فرامى گیرند.
در اینجا لازم است به کتاب هایى اشاره شود که در باب تعلیم و تربیت تألیف شده و مراکز علمى اسلامى با محور قرار دادن این آثار زمینه را براى اخلاق نیکو فراهم مى کردند:
أدب العلم از محمدبن الحسن بن جمهور, ابى الحسن العمى, البصرى10;
أنس العالم و أدب المتعلم از احمدبن عبداللّه, أبى عبداللّه الصفوانى;
آداب المعلمین, از محمدبن سحنون المغربى (درگذشت 256ق)11;
جامع بیان العلم و فضله از یوسف بن عبدالبر القرطبى المغربى (درگذشت 463ق)12;
أدب الإملاء و الاستملاء از ابى سعدالسمعانى, عبدالکریم بن محمد (درگذشت 562)13;
الجامع لأخلاق الراوى و آداب السامع از خطیب البغدادى احمدبن على بن ثابت (درگذشت 463ق)14;
تذکره السامع و المتکلم فى أدب العالم و المتعلم از محمدبن ابراهیم بن جماعه الکنانى (درگذشت 733ق)15;
تعلیم المتعلم طریق التعلم از برهان الدین الزرنوجى (درگذشت حدود 593ق)16;
آداب العلماء و المتعلمین از سیدحسین بن قاسم بن محمد من ائمه الزیدیه فى الیمن17.
به دلیل اهمیت این مبحث و اهتمام پژوهشگران به تعلیم و تربیت چند مجموعه از رسائل متعدد تدوین شده است, از جمله فؤاد اهوانى رسائل علماى اسلامى در موضوع تربیت اسلامى را گردآورى کرد و در مصر به سال 1968م چاپ کرد.
ساختار کتاب
اخلاق شریعتى پس از مقدمه به خداشناسى, توحید, نبوت, عدل و معاد پرداخته است, آن گاه به سراغ اخلاق مى رود.
برخى تصور کرده اند این کتاب ترکیبى از اخلاق و کلام است و مباحث دو دانش را در خود جاى داده است; از این رو عنوان آن را اصول عقاید و اخلاق گذاشته اند, در حالى که این کتاب به انگیزه تهیه متن درس اخلاق تدوین شده و نویسنده درصدد آوردن مباحث دو علم کلام و اخلاق نبوده است, البته استاد در مقدمه مى نویسد چون اخلاق موقوف بر پایبند بودن به عقاید است, اصول دین و مذهب را به اختصار با استدلالات ساده در کتاب آورده است.به دلیل اینکه کمتر از یک دهم این اثر درباره مباحث کلامى است و بقیه مسائل اخلاق است, از همین رو جایز نیست آن را ترکیبى از کلام و اخلاق دانسته, نام آن را اصول عقاید و اخلاق بنامیم.
نکته دیگر اینکه تبویب و نظام موضوع هاى این کتاب نه مانند اخلاق نامه هاى شرعى مثل اخلاق محتشمى و نه شبیه اخلاق هاى صوفیانه مثل اوصاف الاشراف و نه مثل کتاب هاى اخلاق فلاسفه مثل اخلاق ناصرى است, فقط مباحثى که براى دانش آموزان کلاس هاى پنجم و ششم نظام قدیم سودمند تشخیص داده شده در کنار هم و بدون نظام خاص آمده است. البته بهتر بود مباحث داراى وجوه مشترک زیر یک سرفصل قرار مى گرفت و ساختار کتاب نظامِ منطقى پیدا مى کرد.
سرفصل هاى مباحث
اولین تیتر (اخلاق چیست) است. پس از این تیتر چند مبحث درباره تعریف اخلاق و علم اخلاق, چیستى باور علم یا عمل به اخلاق, رابطه اخلاق با عقاید, رابطه اخلاق با خداشناسى است. همه این مباحث جنبه مقدماتى دارد که نویسندگان طبقِ معمول در کلیات مى گنجانند. آن گاه وارد مبحث خداشناسى مى شود و البته به ادله شناخت خدا مى پردازد و سعى مى کند با ادبیاتى روان برهان نظام و دلالت شگفتى هاى طبیعت بر وجود خداوند را بیان کند, از جمله دستگاه گوارش در بدن آدمى را دلیل خدا مى داند.
توحید و یگانگى خداوند مبحث بعدى استاد است, در پى آن به نبوت, عدل, امامت و معاد مى پردازد. پس از بیان اصول عقاید و مذهب سرفصل (وظایف انسان نسبت به خدا) را مطرح کرده. استاد با این فصل مى خواهد بین اخلاق و کلام (به تعبیر امروزى ایدئولوژى و جهان بینى) رابطه برقرار کند. چهار نسبت یعنى رابطه انسان با خدا, با خودش یا میهن و با جامعه را تشریح مى کند و تلاش کرده وظایف ارزشى و بایدهاى سودمند آدمى را در این رابطه ها جستجو نماید. در واقع اخلاق مجموعه اى از اعمال یا رفتار انسان است که در چارچوب روابط فوق معنى پیدا مى کند. در مقابل رفتارهاى مذموم و نکوهیده هم از انسان ذیل یکى از روابط چهارگانه از آدمى سر مى زند.
پس از بررسى روابط چهارگانه, چند فصل درباره محاسن اخلاقى (پرهیزگارى, سرپوشى, شرافت, عدالت, نجابت, امانت و خشم) دارد. از اینجا به بعد مباحث متنوعى بدون نظام مندى ویژه اى آورده است. سرفصل هاى این مباحث این گونه است:
تکالیف دانش آموزان نسبت به آموزگار, وظایف همشاگردى, تحصیل دانش و لزوم مداومت آن, آداب معاشرت, معنى تکلیف و تعلق آن نسبت به شخص عاقل, تکالیف اجتماعى, فداکارى, فرمانبردارى از قوانین, رعایت آزادى دیگران, انصاف, وفاى به عهد, ثبات رأى و زیان دودلى, عیوب تکاهل و اهمال, قدر و اهمیت زمان, دورى از بدان و معاشرت با نیکان, مدافعه از حقوق, پاس شرف و آبرو و احترام به دیگران, دورى از چاپلوسى و دوبهم زنى.
استاد شریعتى ذیل هر کدام از سرفصل هاى فوق نیم تا دو صفحه مطلب آورده است.
جذابیت و مقبولیت
اصلى ترین ویژگى هر کتاب اخلاقى این است که باید جامعه را جذب کند و مطالب را در روان و ضمیر آنان فرونشاند تا بدین وسیله افراد انگیزه لازم را براى عمل به محاسن و ممدوحات اخلاقى بیابند. استاد شریعتى تلاش کرد که این ویژگى را در این اثر به وجود آورد. به همین دلیل آقاى فیوضات در مقدمه به جذابیت این اثر اشاره کرده و مى نویسد: مؤلف فاضل زحمت کشیده و براى اینکه دانش آموزان و مطالعه کنندگان از قرائت و مطالعه آن خسته و کسل نشوند, با اشعار شعراى نامى و کلمات بزرگان و دانشمندان آن را آراسته اند18.
مشرب
رویکردها و گرایش هاى اخلاق پژوهان در فرهنگ اسلامى یکسان نیست, بلکه آنها چند مشرب متنوع دارند: نگاه فلاسفه به اخلاق; دوم نگاه ادبیات به اخلاق و خلق آثارى مثل بوستان و گلستان سعدى است; سوم مشرب اخلاقى محدثان است که به گردآورى احادیث اخلاقى و تنظیم آنها در یک دفتر مى پردازند19. حال استاد شریعتى بر اساس چه مشربى این کتاب را نوشته است؟ استاد سعى کرده متنى جذاب وساده و روان براى دانش آموزان پنجم و ششم دبستان عرضه کند. براى نیل به این مقصود از تجارب مشارب مختلف بهره برده است, از یک سو آراى حکما را آورده و از سوى دیگر آیاتى از قرآن و منقولاتى از معصومین(ع) را در ج کرده است20.
منابع پژوهشى
استاد منابع و مآخذ مباحث را در پاورقى یا در پایان کتاب معرفى نکرده است. اما در متن نام هایى آورده که اشاره به مآخذ مى نماید, مثل اینکه ذیل این بیت شعر (جهان چو خط و خال و زلف و ابروست ـ که هر چیزى به جاى خویش نیکوست) از گلشن راز شبسترى را نام برده است21. همچنین اشعارى از قاضى حمیدالدین22, سعدى و حافظ23, ناصرخسرو24, فردوسى25, سنایى26, احادیثى از پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین آورده است27. در چند جا به مناسبت به آیات قرآن هم استناد جسته است28. تکه هایى از ادب الوجیز نقل کرده است29.
به مناسبت ذیل هر مبحث حکایتى نقل کرده است. مآخذ این حکایت ها را گاه نقل کرده است. در این مآخذ کتاب هاى قابوسنامه30 نوشته عنصرالمعالى به چشم مى خورد. از سقراط حکیم حکمت ها و موعظه هایى نقل کرده است و نام او را به میان آورده است31. وقتى به وظایف دانش آموز در برابر آموزگار مى رسد, سخنى از اسکندر آورده است که گفت: حق معلم مقدم بر حق پدر است32. از متفکران معاصر مثل فروزانفر, ایرج میرزا33 نیز نام برده است و نکاتى از آنها نقل کرده است. در مبحث تکالیف اجتماعى سخن امانوئیل کانت را در کنار حدیث پیامبر اکرم(ص) آورده است34. از برخى رساله هاى افلاطون هم مطالبى آورده است35.
تجربه هاى اخلاقى غیرمتفکران و نویسندگان را هم آورده است, مثلاً در باب شجاعت و انصاف از صلاح الدین ایوبى تجربه اى نقل کرده است که پژوهشگر نبود و از سرداران بزرگ جنگ هاى صلیبى است36. حتى گاه تجارب اخلاقى را از پادشاهى نقل مى نماید 37.
مآخذپژوهشى استاد شریعتى آن گونه که از گزارش فوق پیداست گوناگون و بسیار متنوع است; از این تنوع مى توان به این نتیجه رسید که به نظر ایشان مفاهیم و تجارب اخلاقى ویژه مسلمانان نیست و در همه اقوام و در تمامى اعصار بوده و همگان با آنها مأنوس بوده اند. جایى هم که شریعت تصریح و تأکید و دستورى دارد از باب امضاى یافته هاى بشرى است. خود استاد به این واقعیت توجه دارد و مى نویسد: اگر تاریخ همه ملل را ورق به ورق بنگریم و مطالعه کنیم و مردان نامى و برجسته هر ملت و کشورى را بررسى نماییم مى یابیم همگان با اخلاقیاتى مثل تلاش و کوشش و پرهیز از سستى و تنبلى آشنا بوده اند38.
پیشینه
استاد شریعتى متذکر شده متأسفانه تا به حال کتابى جامع در زمینه اخلاق به عنوان متنى درسى تألیف و چاپ نشده است, این نکته انگیزه ساز شد این جانب به تاریخ فرهنگ مراجعه کنم و به بررسى تاریخ ماده درسى اخلاق بپردازم. پس از دیدن این جمله پرسشى در ذهنم خلجان کرد که از چه زمانى ماده ا خلاق در نظام آموزشى مطرح شد و چه متون درسى در این زمینه تألیف شد. به مطالعه نظام تعلیم و تربیت ایران باستان پرداختم و به این نکته رسیدم که پیشینه متون درسى اخلاق در دوره اسلامى به دوره حکومت پادشاهان ساسانى در ایران مرتبط است, در نظام آموزشى آن دوره اندرزنامه هایى متن آموزشى اخلاق بوده است. اندرزنامه ها داراى ساختار خاصى است و مشتمل بر آداب و رسوم ایرانیان باستان است. همین اندرزنامه ها در قرون اولیه اسلامى به عربى ترجمه شد و وارد فرهنگ اسلامى گردید.
آثار و نوشته هایى به زبان پهلوى (فارسى میانه) از دوره ساسانیان به جا مانده که ابن مقفع و دیگران بسیارى از آنها در دوره صدر اسلام به زبان عربى ترجمه کرده اند و نشانه هاى زیادى از آنها در نوشتارهاى فارسى کهن دیده مى شود و پاره اى از آنها در دوره معاصر به زبان فارسى درآمده است و تردیدى وجود ندارد که بخش درخور توجهى از آنها از بین رفته است. زبان پهلوى که تا قرن سوم و شاید چهارم هجرى در ایران یا منطقه هایى از کشور به کار مى رفت, به مرور فراموش شد و فقط ایرانیان انگشت شمارى باقى ماندند که تا قرن ها بعد به این زبان آشنایى داشتند. یکى از نوشتارهاى پهلوى که در همان سده هاى نخستین اسلامى تدوین شده, کتاب مشهور دینکرد است که دربردارنده همه آموزش هاى اوستایى عصر ساسانى است که به همت آذرفرن بغ در قرن نهم میلادى و به زمان مأمون عباسى گردآورى شده و بخشى از آن درباره آداب و رفتار اخلاقى است.
تعداد این اندرزنامه ها کم نیست. این نوشتارها در سفره ها, سنگ ها و صخره ها, حتى تاج انوشیروان نیز ثبت گردیده و در برگیرنده مباحث اخلاقى بوده است که در لابه لاى آنها مطالب پرورشى و آموزشى نیز وجود دارد. ابن ندیم در الفهرست خود از 44 کتاب نام مى برد که ترجمه یا اقتباس از آثار دوره ساسانى است و معروف ترین آنها عبارت اند از: زادان و فرخ, مهرآذر جشنس, اندرز خسرو, عهد کسرى, عهد اردشیر, پندنامه بزرگمهر و جاودان خرد.
متن هاى دیگرى به زبان پهلوى باقى مانده که در زمان هاى متأخر به چاپ رسیده است. بعضى از آنها به زبان هاى اروپایى نیز ترجمه شده و در سال هاى اخیر پاره اى از آنها به فارسى هم درآمده است.
به هرحال اندرزنامه هاى ایرانى جزء پیشینه اخلاق اسلامى و متون آموزشى اخلاق در فرهنگ مسلمانان است, از این رو بررسى اخلاق اسلامى منوط به مطالعه آن اندرزنامه هاست.
اخلاق در قرون اولیه اسلامى دانش مستقلى نبود در و ضمن حدیث بیان مى شد; از این رو آموزش اخلاق همان آموزش حدیث بود. اما بعدها با ورود اندیشه هاى فلسفى به جهان اسلام به دلیل اینکه اخلاق بخشى از حکمت عملى تلقى شد, کتاب هاى اخلاقى عرضه شد, مثل کتاب تهذیب الاخلاق ابوعلى مسکویه (درگذشت 421ق), تهذیب الاخلاق از یحیى بن عدى (درگذشت 334ق). چند قرن بعد تهذیب الاخلاق ابوعلى مسکویه را خواجه نصیرالدین طوسى به فارسى درآورد و به نام اخلاق ناصرى در اختیار عموم قرار گرفت. در مقدمه همه این کتاب ها تصریح شده این سنخ نوشته ها براى کسب فضائل و دورى از رذائل تألیف شده اند39 .
برخى تأکید کرده اند پس از دوره حدیث گرایى در اخلاق و ورود تحلیل هاى عقلانى اولین اثر را ابوالحسن عامرى (درگذشت 381ق) به نام السعاده و الاسعاد نوشت40, در حالى که کتاب یحیى بن عدى پیش از اوست.
اهمیت کتب اخلاقى در فرهنگ اسلامى وقتى معلوم مى گردد که کارنامه آثار اخلاقى در فهرست ابن ندیم مطالعه شود, زیرا فهرست ابن ندیم کارنامه علوم مختلف اسلامى تا سده ششم قمرى است. ابن ندیم ذیل فن سوم از مقاله هشتم (الکتب المصنفه فى معانى شتى) بخشى با عنوان (اسماء الکتب المؤلفه فى المواعظ و الآداب والحکم) فهرستى از کتاب هاى اخلاقى را گردآورى کرده است41اکثر کتاب هاى این فهرستواره آثار ایرانى است که بعضاً به عربى ترجمه شده است. در بین آنها این آثار برجسته تر است: کتاب مؤبدان مؤبد فى الحکم و الجوامع و الآداب; کتاب سیره نامه تألیف خداهود بن فرحزاد; کتاب عهد اردشیر بابکان الى ابنه سابور. کتاب هاى هندى نیز در این فهرست هست, مثل: کتاب شاناق الهندى فى الآداب. همچنین به کتاب هاى اخلاقى عرب اشاره دارد: کتاب آداب عافیه بن یزید; کتاب ادب مسعده الکاتب.42
آموزش اخلاق در دانشگاه هاى ایران
پاسخ به این پرسش خود تحقیق مفصلى است, ولى به اجمال مى توان گفت. سالیان دراز کتاب کلیات فلسفه از پاپکین واسترول متن درسى در مقطع لیسانس بود. بخشى از این اثر پردازشى به اخلاق است. این اثر از مباحث اسلامى و حتى شرقى خالى است و فقط اخلاق غربى را توضیح داده است. گاه کتاب فلسفه از دکتر على شریعتمدارى محور درسى بود. این کتاب مشتمل بر بخشى به نام ارزش شناسى43 است که مرتبط با اخلاق است. نویسنده با اینکه آشنا به مباحث فلسفه اسلامى است, ولى در این بخش فقط آراى غربى ها را بررسى کرده است.44
مرتضى مطهرى براى اولین بار در دهه پنجاه و شصت شمسى, اخلاق اسلامى را وارد عرصه نظام آموزشى کرد و براى دانشجویان مسائل اخلاق اسلامى را تدریس کرد که بعدها به صورت کتاب چاپ شد .45
پس از او مرحوم دکترسید جلال الدین مجتبوى که سال ها پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران ریاستِ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را بر عهده داشت, کتابى در سه مرحله به نام علم اخلاق اسلامى عرضه کرد. این اثر ترجمه اى روان از کتاب جامع السعادات همراه با مقدمه اى مکفى است46 . این کتاب متن درسى براى درس اخلاق در تفکر اسلامى در دانشگاه تهران بوده است47.
پیش زمینه
اخلاق شریعتى در سال 1323 تألیف و منتشر شد و پیش از آن چند اثر اخلاقى به زبان فارسى منتشر شده بود. هرچند این آثار براى تدریس تدوین نشده بودند, ولى مى توانست زمینه ساز ذهن استاد شریعتى باشد:
مقالات احمدیه, احمد آشتیانى, تهران, 1316, 236ص;
آئینه ادب, على ستارزاده, تهران, 1321, 100ص;
کیمیاى سعادت, ابوحامد غزالى, تهران, 1319, کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران;
مقالات الحلیه فى موجبات سعاده الابدیه; مختصر معراج السعاده, نراقى, تلخیص عباس قمى, 1330ق و 1348ق.
چاپ و انتشار
این اثر یک بار در 1323 از سوى اداره فرهنگ خراسان منتشر شد. پس از آن به زیور طبع آراسته نشد تا اینکه در سال جارى گروهى درصدد چاپ و نشر مجموعه آثار استاد شریعتى برآمدند و این اثر را در جلد دوم مجموعه آثار استاد محمدتقى شریعتى جاى دادند. این مجموعه را محمد بدیعى ویرایش کرده و به زودى چاپ مى شود.
پایان
استاد شریعتى در پایان این کتاب جملاتى آورده است که براى نسل حاضر مى تواند سودمند باشد:
شخص دانا و خردمند باید از مردمان سخن چین و چاپلوس اجتناب کرده و به تظاهرات آنها فریفته نگردد و دسترنج خویش را به رایگان به این گونه مفتخواران نبخشد و بداند که هرکس عیب دیگران را پیش روى وى برشمارد عیب او را نیز به دیگران خواهد بُرد48.
از سال 1370 به مطالعه در زمینه اخلاق اسلامى و اخلاق در نظام آموزشى مسلمانان پرداختم و برگه هاى پژوهشى زیادى آماده تدوین است, امید است بتوانم این مطالعات را نوشته و ابعاد مختلف این موضوع را بررسى کنم. نیز از اربابان فکر و قلم استدعا دارم لغزش هاى مرا گوشزد کرده و مرا هدایت نمایند.
پی نوشت ها:
1. مقدمه اصول عقاید و اخلاق شریعتى.
2. استاد محمدتقى شریعتى, اصول عقاید و اخلاق شریعتى, ص3.
3. احصاء العلوم, ترجمه حسین خدیوجم, ص29 (انتشارات علمى و فرهنگى, تهران).
4. همان.
5. ر.ک: محمد نورى, نظام تعلیم و تربیت روحانیت,قم, دفتر تبلیغات اسلامى, بخش اخلاق.
6 . تأملى در نظام آموزشى حوزه, قم, مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى, 1375, ص 265.
7 . همان, ص 266.
8 . این اثر چاپ هاى متعدد دارد, از جمله سیدمحمدرضا حسینى جلالى آن را تصحیح و مستقلاً چاپ کرد: کتاب آداب المتعلمین,مدرسه امام عصر(عج), شیراز, 1416ق.
9 . این اثر چاپ هاى مختلف دارد. شاید بهترین آن به کوشش رضا مختارى است (دفتر تبلیغات اسلامى, قم 1409ق). همچنین سیدمحمدباقر حجتى آن را ترجمه و بازنگارى کرد و با عنوان آداب تعلیم و تربیت در اسلام (تهران, 1369) منتشر کرد.
10 . گویا این اولین اثر در این زمینه است و نجاشى آن را در فهرست خود (ص337, رقم 901) آورده است, نیز ر.ک: مقدمه سیدمحمدرضا جلالى بر کتاب آداب المتعلمین خواجه نصیرالدین طوسى.
11 . به کوشش محمد العروسى المطوى در تونس به سال 1972م منتشر شد.
12 . توسط اداره الطباعه المنیریه آن را در قاهره و دارالکتب العلمیه آن را در بیروت به چاپ رسانده است.
13 . در لیدن به سال 1952م و در بیروت به سال 1401 ق منتشر شده است.
14 . به کوشش محمد عجاج الخطیب در مؤسسه الرساله بیروت چاپ شده است.
15 . به کوشش سیدمحمدهاشم ندوى در حیدرآباد هند و به سال 1354ق منتشر شد.
16 . چاپ هاى مختلف دارد, از جمله به کوشش صلاح محمد الخیمى و نذیر حمدان در دمشق, دار ابن کثیر, 1406ق منتشر شد.
17 . در الدارالیمنیه آن را در صنعا به چاپ رساند.
18 . اصول عقاید و اخلاق شریعتى, مقدمه ابوالقاسم فیوضات.
19 . مشرب هاى اخلاقى را مفصلاً در مقاله (نظام اخلاقى اسلام) (مجله اخلاق, ش1) بررسى کرده ام.
20 . اخلاق شریعتى, ص4.
21 . همان, ص9.
22 . همان ,ص11.
23 . همان, ص 20, 21, 22, 28.
24 . همان, ص 23 و 58.
25 . همان, ص 24.
26 . همان, ص41.
27 . همان, ص 15, 16, 22, 30, 31 و 42.
28 . همان,ص 16.
29 . همان, ص 23, 28 و 36.
30 . همان, ص 29.
31 . همان, ص 29 و 43.
32 . همان, ص 31.
33 . همان, ص 2, 32 و 35.
34 . همان, ص 39.
35 . همان, ص 44.
36 . همان, ص 44.
37 . همان, ص 47.
38 همان, ص 50 .
39 . اغلب کتاب هاى کهن اخلاق نظیر تهذیب الاخلاق ابوعلى مسکویه به زبان هاى اروپایى و لاتین ترجمه شد و در مراکز آموزشى اروپا تدریس گردید. محمدتقى دانش پژوه در مقدمه کتاب اخلاق محتشمى اطلاعاتى درباره آموزشى بودن این متون به دست داده است.
40 . مقدمه جلال الدین مجتبوى بر ترجمه جامع السعادات (علم اخلاق اسلامى, ج1, صفحه هجده).
41 . فهرست, به کوشش رضا تجدد, ص 277.
42 . همان, ص 278.
43. Axiology
44 . دکترعلى شریعتمدارى,فلسفه, ص 421 و 451 (قائم, اصفهان 1347).
45 . درس هاى استاد مطهرى در دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران در زمینه اخلاق در مجموعه آشنایى با علوم اسلامى, حکمت عملى منتشر شده است. استاد کتاب هاى دیگرى در عرصه اخلاق نیز دارد, مثل فلسفه اخلاق و تعلیم و تربیت که آموزشى نیست.
46 . علم اخلاق اسلامى: ترجمه جامع السعادات (مهدى نراقى), ترجمه سیدجلال ا لدین مجتبوى,حکمت, تهران, 1366.
47 . مقدمه سیدجلال الدین مجتبوى (علم اخلاق اسلامى, ج1, صفحه بیست و دو).
48 . همان, ص 59 .
 

تبلیغات