گرایش هاى تفسیرى در تفسیر راهنما
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
1. گرایش هاى تفسیرى
تقسیم هاى گوناگونى درباره گرایش هاى تفسیرى ارائه شده است که مهمترین آنها تقسیم گلدزیهر (از مبتکران بحث روش ها و گرایش هاى تفسیرى)2 تقسیم دکتر ذهبی3 و تقسیم آیت الله معرفت4 است. در یک تقسیم بندى کلى مى توان گرایش هاى تفسیرى را چنین بر شمرد:5 مذاهب تفسیرى, مکاتب تفسیرى, سبک ها و سوگیرى هاى تفسیرى, شیوه هاى نگارش. مجموع این چهار شاخصه تعیین کننده نوع گرایش یک تفسیر خواهند بود.
الف) مذاهب تفسیرى: هر یک از مذاهب اسلامى, قرآن کریم را براساس باورهاى مذهبى خویش تفسیر کرده اند. اسماعیلیه به تفاسیر باطنى و رمزى, خوارج به شیوه خاص خود و مفسران شیعه هم براساس روایات اهل بیت(ع) به ظاهر و باطن قرآن و آیات مربوط به اهل بیت(ع) توجه کرده اند, مثلاً به عصمت پیامبران در تفسیر و… توجه کرده اند; بنابراین مذهب مفسران در گرایش تفسیرى آنان دخیل بوده است.
ب) مکاتب تفسیرى: علاوه بر تأثیر مذاهب, مکاتب تفسیرى هم در نوع نگرش به آیات دخیل بوده اند و معتزله, اشاعره, و متکلمان شیعى هر یک با گرایشى خاص به تفسیر آیات پرداخته اند.6
پ) سبک ها و جهت هاى تفسیرى: تخصص ویژه هر مفسر در دانش خاص, یا علاقه و ذوق به یک علم یا مبحث ویژه, نیز موجب بروز تفاوت ها در تفسیر شده است و گرایش هاى متنوعى به وجود آمده است, مانند گرایش ادبى, فقهى, فلسفى, اجتماعى, اخلاقى, تاریخى, علمى و… . از سوى دیگر مفسران به دلیل ارتباط با شرایط و مسائل ویژه عصر خود و احساس نیازهاى ویژه, به سوگیرى هاى خاص تمایل پیدا مى کنند و تفسیر آنها گویاى جهت گیرى هاى متنوع مى شود, مانند تفسیر فى ضلال القرآن که سوگیرى اخلاقى و معنوى دارد, تفسیر مبین محمدجواد مغنیه که سوگیرى جهادى و سیاسى دارد و… .
ت) شیوه هاى نگارش: ذوق و سلیقه مفسران و مخاطبان تفسیر در انتخاب شیوه ها و گرایش به شیوه اى خاص نقش اساسى دارد, از این حیث تفاسیر مى توانند ترتیبى (المیزان, مجمع البیان و…), موضوعى (پیام قرآن, منشور جاوید و…), مختصر یا طولانى (تفاسیر سه گانه اصفى, مصفى, صافى, شبّر و…), شرح و متن (المیزان و…), مزجى (شبّر و نفخات الرحمان نهاوندی…), کامل (مجمع البیان), ناقص (برخى سوره ها) و بالاخره گاهى جامع (قرائات, لغت, ادب, اقوال, روایات) یا تخصصى(مانند تفاسیر روایى یا ادبى) باشند.
با توجه به آنچه گفته شد به بررسى تفسیر راهنما مى پردازیم و گرایش هاى مختلف مذکور را پى مى جوییم.
2. تفسیر راهنما, تفسیرى جامع نگر
در هر تفسیرى, باورهاى مذهبى, کلامى, سوگیرى هاى عصرى, سبک هاى پردازش و شیوه هاى نگارش تأثیر زیادى از خود بر جاى مى گذارند و این امور خود محصول عقاید, نیازها, سلیقه و تخصص علمى مفسر است.
در تفاسیر فردى به دلیل محدودیت گرایش هاى مفسر به راحتى مى توان گرایش مذکور را شناسایى و تبیین کرد, اما در تفاسیر گروهى ـ از جمله تفسیر راهنما ـ این امر به راحتى ممکن نیست, زیرا در کار گروهى, تلاش بر لحاظ همه گرایش هاست.
تفسیر راهنما را هم باید در شمار تفاسیر جامع نگر جاى داد, زیرا تفحص در بخش هاى مختلف نشان مى دهد این تفسیر از تمام گرایش ها در حد لازم بهره برده است. با این همه تحقیق حاضر نشان مى دهد برخى گرایش ها (مانند گرایش اجتماعى و…) پر رنگ تر به نظر مى رسند. با این مقدمه به معرفى ابعاد مختلف گرایش هاى تفسیرى در تفسیر راهنما مى پردازیم.
الف) مذهب تفسیرى در تفسیر راهنما
بى شک محققان در تفسیر راهنما براساس روایات اهل بیت(ع) به ظاهر و باطن قرآن و آیات مربوط به اهل بیت(ع) و انبیاى الهى توجه کرده اند, از این رو تفسیر راهنما را باید تفسیرى شیعى بر پایه هاى استوار و متقن دانست. با توجه به: منابع روایى استفاده شده التزام عملى به رهنمودهاى اهل بیت در تفسیر آیات و اصولى که محققان مجموعه به عنوان اصول موضوعى پذیرفته اند (از جمله عصمت پیامبر اکرم و…) این ادعا را تأیید مى کند.
آیت الله معرفت معتقد است: (روایات تفسیرى در حقیقت راهنماى آموزشى تفسیر و بیان کلید راهیابى به موضوعات و مفاهیم و بطون قرآن کریم است, آنان به ما یاد مى دهند که چگونه قرآن را تفسیر کنیم… بطن, همین تعمق در آیات قرآن است. این برداشت هاى کلى است که هدف قرآن, پیامبر و امامان معصوم(ع) است. این برداشت هاى کلى که از آیات مى شود و تفسیر راهنما نیز براساس همین برداشت ها شکل گرفته است, بطن و تأویل قرآن است, زیرا ما پذیرفته ایم که قرآن هفت یا هفتاد بطن دارد… زیرا از یک آیه برداشت هاى عرضى یا طولى مى شود و همه براى خود مثال صادق دارد. این شیوه کار دقیقاً کارى اساسى, زنده, پویا و استوار است که در تفسیر راهنما انجام شد.7 براى نمونه وى با ذکر شبهه مشرکان (مَآ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ) که بشر عادى چگونه مى تواند فرستاده غیب باشد, به بیان دو جواب قرآن مى پردازد: نقض (وَلَوْ جَعَلْنَهُ مَلَکًا لَّجَعَلْنَـهُ رَجُلاً وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِم مَّا یَلْبِسُونَ)8; جواب حلى(فَسْئلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ)9 (وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً)10 که از اهل کتاب بپرسید, مى دانند پیش از تو هر پیامبرى فرستادیم بشر بودند. وى این را اقتضاى ظاهر قرآن مى داند و مى گوید حال پیامبر به ما مى فرماید دنبال بطن آیه باش, امام باقر نیز چنین فرمانى مى دهد و توضیح مى دهد که بطنِ قرآن تأویل آن است و سپس با توجه دادن به اینکه (مشرکان بما هو جاهل نه بما هو مشرک و اهل کتاب بما هو عالم نه اهل کتاب منظورند) سرانجام به این بطن مى رسد که (کل مجهول سواء کان من الاصول ام من فروع ینبغى رجوع الجاهل الى العالم) و اینکه تقلید عامى از فقیه عالم جایز است.11
منابع روایى مورد استفاده: گروه تفسیرى براى ثبت مطالب روایى به منابعى چون تفسیر برهان, نور الثقلین, بحارالانوار, درالمنثور که عمده روایات تفسیرى فریقین در آنها جمع شده, توجه کرده اند.12 و بیش از سى کتاب روایى در معرض مطالعه آنها قرار گرفته است.13 متن حدیث ها از قدیمى ترین منابع رجالى خاصه و عامه دیده شده است و متن روایات به شرط مخالف نبودن با قرآن و حکم عقل و اصول پذیرفته شده عقلى گزینش شده است. گرایش مذهب تفسیرى اهل بیت را در مقدمه این تفسیر هم به خوبى مى توان مشاهده کرد: (…رسول خدا بیان کننده مقصود قرآن است. همچنین به حکم حدیث متواتر نبوى انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى اهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا)14 و به حکم حدیث قطعى نبوى (انا مدینة العلم و على بابها)15 حضرت على(ع) که شاخص ترین فرد از اهل بیت رسالت است, وارث علم رسول اکرم(ص) مى باشد, طبعاً همان علمى که پیامبر خدا با آن مبهمات قرآن را تفسیر مى کرد, نزد وى موجود است و ائمه اهل بیت از اولاد حضرت امیرالمؤمنین على(ع) نیز به حکم حدیث ثقلین و روایات دیگر, عِدل قرآن هستند.
از این رو, روایات معتبرى که از حضرت على(ع) و سایر ائمه اهل بیت در تفسیر قرآن وارد شده, مانند روایات معتبر نقل شده از رسول خدا, حجت است و رکنى اساسى در تفسیر قرآن کریم است. بدین جهت براى درک کلام خدا از این احادیث در تفسیر راهنما بهره گیرى شده است. )16
التزام عملى با توجه به رهنمودهاى اهل بیت در تفسیر: محققان تفسیر راهنما در عمل هم کوشیده اند به این گرایش وفادار بمانند, لذا بارها با رجوع به احادیث آیات را تفسیر کرده اند به گونه اى که گاه میزان استفاده از روایات در تفسیر برخى آیات چشمگیر است. براى نمونه ذیل آیه 26 بقره از مجموع 15 نمایه (نمایه هاى 8, 11, 12, 13, 14, 15, مستفاد از روایات است در ذیل آیه 3 از سوره مائده هم به خوبى مى توان از نمایه هاى (20, 21, 22, 23, 24, 26 تا 30 و 53 تا 55) به این موضوع پى برد. از جمله در نمایه 54 مى خوانیم: (ولایت على(ع) آخرین فریضه نازل شده از سوى خداوند. الیوم اکملت لکم دینکم. ) امام باقر(ع): (امر الله عزوجل رسوله بولایة على(ع)… و کانت الولایة اخر الفرائض فانزل الله عزوجل (الیوم… ) یقول الله عزوجل… قد اکملت لکم الفرائض17)18
ب) مکتب تفسیرى تفسیر راهنما
دیدگاه هاى متکلمان شیعى در موارد متعدد پایه فکرى و اصول خدشه ناپذیر محققان در تفسیر آیات بوده است. عقاید مسلمانان در عصر پیامبر یکدست بود, اما بعد از ایشان در مسائل اعتقادى مثل امامت و خلافت اختلاف پیدا شده, با گسترش آن, دامنه اختلاف به امورى چون صفات خدا و پیامبران هم کشیده شد و بالاخره در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم علم کلام شکل گرفت. مکتب معتزله را واصل بن عطاء (80 ـ 131 ق) بنیان گذاشت و مکتب اشاعره را ابوالحسن اشعرى (330 ق) ایجاد کرد. مکتب کلامى شیعه هم با عقاید خاص در مسئله امامت, عصمت و… که از صدر اسلام به دست اهل بیت طراحى شده بود به دست شیخ مفید(336 ـ 413) سامان یافت. مکاتب کلامى براى اثبات عقاید خود سراغ قرآن آمدند و آیات موافق را پذیرفتند و آیات مخالف را تأویل کردند, به این ترتیب گرایش کلامى (مکتب تفسیرى) در تفسیر بروز کرد.
مهمترین مکاتب کلامى در تفسیر را باید گرایش کلامى معتزله,19 اشاعره20 و شیعه دانست. از مهمترین تفاسیر با گرایش معتزلى مى توان به متشابه القرآن و تنزیه القرآن عن المطاعن از قاضى عبدالجبار, کشاف از ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشرى, انوار التنزیل و اسرار التأویل از قاضى ناصر الدین بیضاوى, جامع التأویل لمحکم التنزیل از ابومسلم اصفهانى و… اشاره کرد21 و از تفاسیر با گرایش کلامى مى توان از تأویلات القرآن ابومنصور محمودبن ماتریدى, تأویلات اهل السنة (تفسیر ماتریدى), مدارک التنزیل و حقایق التأویل عبدالله بن احمد نسفى, بیان المعانى عبدالقادر آل غارى, مفاتیح الغیب فخر رازى و… نام برد).22
آنچه از گرایش شیعیان در تفسیر مى توان جستجو کرد عبارت است از اعتقاد به:
توحید صفاتى و افعالى, عدل الهى, اهمیت به عقل و نقل, پذیرش حسن و قبح عقلى, انسان را آزاد به صورت الامر بین الامرین مى دانند, تکلیف به مالایطاق را نمى پذیرند, خدا را با چشم قابل مشاهده نمى دانند, به امامت دوازده امام اعتقاد دارند و پیامبران و امامان را معصوم مى دانند و در تفسیر به هر دو بعد ظاهر و باطن توجه دارند.23 از مهمترین تفاسیر با گرایش شیعى هم باید از غرر الفوائد و دررالقلائد (امالى سید مرتضى), تبیان طوسى, مجمع البیان طبرسى تا المیزان فى تفسیر القرآن… اشاره کرد.
موارد متعدد از تفسیر راهنما نشان مى دهد که مکتب کلامى شیعه به خوبى در این تفسیر نمود یافته است, از جمله در تفسیر آیه (وَ مِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا)24 در حالى که اشعرى ها معتقدند خدا پیامبر را به سبب شب زنده دارى با خودش به عرش مى نشاند و معتزله, مکان داشتن خدا را نفى مى کنند و مى گویند, نشستن خدا بر عرش محال است,25 در تفسیر راهنما چنین مى خوانیم:
(9.دستیازى به مقامات والاى معنوى (مقام محمود)…
14. راهنمایى پیامبر(ص) به کسب مقامات برتر معنوى جلوه اى از ربوبیت الهى براى آن حضرت.
15. پیامبر(ص) نیز در مسیر کسب کمالات معنوى برتر نیازمند انجام اعمال مناسب با آن بود.
16. مقام محمود جایگاهى بس ارجمند و والا در میان مقامات معنوى.
19. از امام باقر(ع) یا امام صادق درباره سخن خدا (عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا) روایت شده است که فرمود: مراد از مقام محمود شفاعت است.
20. حضرت على فرمود: (…خداوند [در قیامت] مردم را در موضعى جمع مى کند که مقام محمد(ص) در آنجاست و آن مقام محمود است)26. به این ترتیب روشن مى شود که تفسیر راهنما با توجه به اصل قابل مشاهده نبودن خدا با چشم و جسم نبودن او و… , در سایه تفسیر اهل بیت: مقام محمود را مقامى معنوى لحاظ کرده است.
درباره آیه (وُجُوه یَوْمَئذٍ نَّاضِرَة * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَة)27 هم برخى مفسران اشعرى معتقدند خدا در قیامت دیده مى شود و روایاتى از صحیح بخارى هم این دیدگاه را تأیید مى کند,28 ولى معتزله ظاهر آیه را با آیه (لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ)29 در تعارض دیده اند و مشاهده خدا در قیامت را به صورت مجازى دانسته اند. 30 تفسیر راهنما با توجه به اصول شیعى نگاه به خدا را به معناى چشم دوختن به ثواب الهى (نمایه 3), چشم امید به خدا داشتن (نمایه 3), نظر به پروردگار بدون اینکه براى او کیفیتى و یا حد محدودى باشد (نمایه 4 حدیث رسول اکرم), انتظار ثواب (نمایه 5, حدیث امام رضا) دانسته اند.31
پ) سبک هاى تفسیرى
تنوع در تخصص محققان تفسیر راهنما, محصولى را در پى داشته که آکنده از تمام گرایش هاى لازم در تفسیر است. در تفسیر راهنما هم مى توان گرایش ادبى را دید, هم فقهى, فلسفى, اجتماعى و… با این همه برخى از سبک ها بیشتر مورد توجه واقع شده است از جمله اجتماعى, کلامى و…
1. گرایش ادبى
صاحبان این گرایش از راه تجزیه و ترکیب جملات, به پژوهش در الفاظ و معناى آیات مى پردازند و از (صرف, نحو, بلاغت, بدیع, معانى و…) سود مى برند و معتقدند قرآن به زبان عربى است و براى فهم آن باید از این ابزار سود برد. مهمترین کتب تفسیرى با گرایش ادبى عبارتند از: مجمع البیان و جوامع الجامع طبرسى, الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل زمخشرى, املاء ما من به الرحمان من وجوه الاعراب و القرائات فى جمیع القرآن از ابى البقاء العکبرى, تفسیر تبیان و… (محققان تفسیر راهنما از کتاب مجمع البیان و… در روند تحقیق خود سود برده اند).
تجزیه و ترکیب, واژه شناسى و لغت یابى, فصاحت و بلاغت, لغات هم معنا و… از موضوعات مورد توجه در این گرایش است. براى نمونه زمخشرى درباره آیه (وُجُوه یَوْمَئذٍ نَّاضِرَة * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَة)32 از مقدم شدن مفعول (الى ربها) انحصار را نتیجه مى گیرد یعنى در رستاخیز فقط به پروردگارشان نگاه مى کنند, آن گاه اشکال و و جوابى مفصل درباره انحصار نگاه به خدا و معناى آن (چشم دوختن مردم در قیامت به نعمت و کرامت خدا, نه قیافه ظاهرى خدا) مى دهد.33
تفسیر راهنما هر چند با روش ادبى نگاشته نشده است, اما هم منابع استفاده شده و هم نکته هاى بدیع ادبى گرد آمده در آن از دخالت این گرایش در فهم آیات پرده بر مى دارد و به بیانى ادبیات نه به عنوان روش, بلکه به عنوان گرایش تفسیرى در تفسیر راهنما به کرّات دیده مى شود, از جمله در تفسیر همین آیه در تفسیر راهنما مى خوانیم:
(1. چهره تابناک مؤمنان در روز قیامت, تنها متوجه خدا بوده و آنان مجذوب جمال اویند (وُجُوه یَوْمَئذٍ نَّاضِرَة * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَة). تقدم (إِلَى رَبِّهَا) مى تواند براى افاده حصر باشد.
2. مؤمنان در روز قیامت تنها به لطف و ثواب الهى چشم دوخته اند (إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَة). برداشت یاد شده مبتنى بر حذف مضاف است, تقدیر آن چنین مى باشد: (الى ثواب ربها ناظره).
3. چشم امید مؤمنان در قیامت تنها به خداست… )34.
این نمایه ها به خوبى از گرایش ادبى در این تفسیر پرده بر مى دارد, هر چند بجا بود به منابع گرایش ها هم اشاره مى شد.
2) گرایش فقهى
قرآن کریم آیات متعددى درباره احکام تکلیف بشر دارد.35 هر چند در عصر پیامبر به این آیات عمل مى شد, اما در عصر بعدى اختلافاتى پیدا شد که مفسران با وجود امام على و اهل بیت مشکلاتتان را حل مى کردند36 و این سرآغاز تفسیر موضوعى فقهى (فقه القرآن) بود که تا کنون تداوم یافته است. اما با پیدایش مذاهب فقهى از قرن دوم به بعد, هر مذهبى به تفسیر آیات الاحکام پرداخت و گاه برخى به تأویل روى آوردند و در این راه به افراط افتادند.37 در این گرایش به آیاتى مى پردازد که با زندگى مسلمانان سر و کار دارد و تکلیف شرعى آنان را بیان مى دارد. این تفسیر براساس مبانى اى است که مفسر در فقه و اصول مذهب خود پذیرفته. مفسر با گرایش فقهى مسائل را مى فهمد و همتش به استنباط احکام شرعى فرعى عملى از آیات است. در این میان مفسر شیعى براساس مذهب اهل بیت عمل مى کند و آیات الاحکام را با روایات آنان تفسیر مى کند, البته از دیگر قراین عقلى هم سود مى برد. احکام القرآن راوندى, زبدة البیان فى احکام القرآن مقدس اردبیلى, کنز العرفان فاضل مقداد و… از این گونه تفاسیرند.
برخى از آیات که گرایش فقهى شیعى را در تفسیر راهنما نشان مى دهند عبارتند از آیات متعه38, خمس39, حج تمتع, وضو40 و… . علاوه بر این, محققان با عنوان (احکام) در طول تفسیر, نکته هاى فقهى را مشخص کرده اند که جملگى مبتنى بر مبانى فقهى شیعه است, براى نمونه در ذیل آیه 24 نساء با عنوان احکام, نمایه هاى 1, 2, 3, 4, 6, 8, 9, 11, 12, 13, 14, 16, 22, 23, 24 و 25 و عنوان ازدواج (احکام ـ 1, 4, 6, 7, 8, 14, 19, 22, 23, 25, احکام ـ موقت: 11, 12, 13, 20, 24; با دو خواهر14; با غیر مسلمان 22 ; با محارم 4, حرام 1, 4; در ادیان 7; در اسلام 7; اهمیت 5 ; شرایط 8 ; شرایط صحت 14 ; معاهده 25 ; مهریه 8), روابط جنسى (محدود, 5), زن (حقوق, 15), کنیز (استمتاع 2), لذائذ (حرام 1 ; مجاز 2), محرمات (1, 4, 9), مصرف سال (حرام 9), مهریه (احکام ـ 12, 13, 14, 16) قابل مشاهده اند.41
علاوه بر چنین حجمى از مسائل فقهى به نمونه هایى از نمایه ها توجه مى کنیم:
(11. مشروعیت ازدواج موقت (متعه) (فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ). پرداخت مهریه, مشروط به استمتاع شده و مراد از استمتاع, ازدواج موقت (متعه) است, زیرا پرداخت اجرت و مهریه در عقد دائم منوط به استمتاع و بهره گیرى جنسى نیست. برداشت فوق را فرمایش امام باقر(ع) تأیید مى کند که در پاسخ سؤال از ازدواج موقت فرمود: نزلت فى القرآن (فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً)42
12. وجوب تعیین مقدار مهر در ازدواج موقت….
13. وجوب پرداخت اجرت (مهریه) در مقابل بهره گیرى جنسى از زنان در ازدواج موقت.
14. تعیین مقدار مهر در ازدواج موقت شرط صحت عقد… .
16. جواز تغییر مقدار مهر (کم یا زیاد کردن) و یا بخشیدن آن با رضایت طرفین….
20. تشریع ازدواج موقت و مقررات آن برخاسته از علم و حکمت خداوند….
24. جواز تمدید مدت و افزودن مهریه زن در ازدواج موقت پس از پایان مدت آن)43.
درباره آیه وضو هم گرایش فقهى شیعى در تفسیر راهنما کاملاً مشهود است و محققان با بهره گیرى از اصول و قواعد و روایات اهل بیت(ع) تفسیرى دقیق و مستحکم ارائه مى دهند و 45 نکته استخراجى از این آیه به دست مى آورند که عموماً مؤید گرایش فقهى شیعى است:
(2. تمام اجزاى دست, بین آرنج تا سر انگشتان, باید براى وضو شسته شود (فَاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ).
(الى المرافق) توضیح و توصیف براى (أیدیکم) است, نه قید براى (فَاغْسِلُوا) یعنى دست ها را بشویید و مراد از دست ها, دست تا مچ و یا تا کتف نیست, بلکه دست تا مرفق مقصود است. مؤید برداشت فوق فرمایش امام باقر(ع) است که در توضیح آیه فوق فرمود:… و لیس له ان یدع شیئاً من یدیه الى المرفقین الا غسله لان الله یقول (اغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ… )44.45
(38. لزوم وضو گرفتن براى نماز بعد از بیدار شدن از خواب (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوةِ فَاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ). امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى (إِذَا قُمْتُمْ) در آیه فوق فرمود: اذا قمتم من النوم…46.47
همین طور درباره آیه 282 بقره تفسیر راهنما توانسته 62 برداشت و فیش ارائه دهد.
3) گرایش فلسفى
بحث از وجود و مباحث آن در حوزه فلسفه جاى مى گیرد. برخى محققان چون فخررازى و غزالى افکار فلسفى ـ که به ویژه از عصر منصور و مأمون عباسى با ترجمه آثار یونانى, هندى و فارسى آغاز شد ـ را در تعارض با اسلام دیدند.48 در عین حال گروهى چون فارابى, بوعلى, ملاصدرا با استقبال از فلسفه آن را گسترش دادند و با آیات قرآن هماهنگ خواندند.49 توجه به تفسیر آیات مربوط به هستى و آیات متشابه و… از ویژگى این روش است و از روش اجتهادى و عقلى استفاده مى شود. تفسیر ابن سینا و التفسیر القرآنى و اللغة الصوفیه فى فلسفة ابن سینا نوشته حسن عامى در شرح مبانى تفسیرى بوعلى از کتب تفسیرى با گرایش فلسفه مشاء است. از گرایش اشراقى هم باید به مجموعه آثار شیخ اشراق مراجعه کرد. اما تفاسیر متأثر از حکمت متعالیه عبارتنداز: باید تفسیر القرآن الکریم صدرالمتألهین و اسرار الآیات وى, تحفة الابرار فى تفسیر القرآن, تفسیر رضوان50 و بالاخره المیزان فى تفسیر القرآن. مهمترین آیات مطرح در گرایش مذکور عبارتند از: اثبات وجود خدا و استدلال هاى مختلف آن, حقیقت وجود خدا و صفات او, توحید و مراتب و مراحل آن, مسئله نفس, عقل, علیت, اعجاز و… 51 براى نمونه از آیات:
(اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوةٍ)52 و (هُوَ الأَوَّلُ وَ الأخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ و… )53 مى توان یاد کرد.
براى نمونه ذیل آیه 35 نور در تفسیر راهنما 25 نکته ذکر شده است که در مواردى به ذات خدا, صفات او و… اشاره دارند, از جمله:
(2. وجود خداوند ظاهر و آشکار است… در تعریف نور آمده است ظاهر بنفسه و مظهر لغیره… .
3. خداوند هستى بخش جهان آفرینش است… مبنى بر اینکه مقصود از نور معناى کنایى و مجازى آن باشد, یعنى نور وجود, چرا که جهان بدون هستى بخشى خدا در ظلمت و تاریکى عدم محض خواهد بود.
4. وجود جلوه گرى جهان آفرینش, پرتوى از نور خداوند است.
8. نور خداوند ذاتى و به دور از هر گونه تیرگى است… برداشت یاد شده براساس دو نکته اى است که در تشبیه نور خدا وجود دارد: مایه نور, بدون دخالت عامل خارجى (عامل آتش زا) مشتعل و نورافشان است (وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَار), این حکایت از آن دارد که نور خدا از خود اوست و به سبب عامل خارجى نیست; نور چراغ همچون ستاره اى درخشان بسیار پرفروغ و شفاف است و این بیانگر این حقیقت است که نور خدا از هر گونه تیرگى منزه است.
15. نور خداوند نهایت شدت و روشنایى و عارى از هر گونه ظلمت و تاریکى است… .
16. ذات خداوند حقیقتى دست نایافتنى و غیر قابل شناخت است براى بشر. برداشت یاد شده براساس این دو نکته اى است که در تشبیه نور خدا وجود دارد.
ـ به جاى تشبیه ذات خدا, یکى از صفات او ـ که نور باشد ـ مورد تشبیه قرار گرفت, در حالى که آیه شریفه در مقام معرفى خود خداوند است.
ـ نور خدا ـ که امرى نامحسوس است ـ به چند چیز محسوس و قابل شناخت براى همگان تشبیه شده است; بنابراین ذات خدا شناختنى نیست و آنچه قابل شناخت است, صفات او مى باشد. این شناخت نیز در محدوده شناخت محسوسات میسر است.
22. امکان شناخت اوصاف خدا از طریق تشبیه و تمثیل و… .
23. علم خداوند فراگیر همه پدیده هاى جهان است… .
24. مشیت خدا بر هدایت مردمان به نور خویش, برخاسته از علم فراگیر است… )54.
مطالب گوناگونى هم در نمایه هاى پایانى آمده است.
4) گرایش اجتماعى
نهضتِ گرایشِ اجتماعى در تفسیر قرآن را به تعبیرى مى توان به قرون اخیر و حرکت اجتماعى سید جمال الدین اسدآبادى و محمد عبده دید.55 تفاسیر المنار, مراغى, فى ظلال القرآن, محاسن التأویل, المیزان, نمونه, پرتوى از قرآن, الکاشف, من وحى القرآن… هم در این گرایش جاى مى گیرند,56 برخى ویژگى هاى این گرایش عبارت است از:
پرداختن به آیاتى که مسائل اجتماعى را بیان مى کنند; توجه به مشکلات مسلمانان در عصر خود; تلاش براى اخذ عقاید از قرآن و توجه کمتر به گرایش فلسفى, مذهبى, ادبى, فقهى; جهت گیرى هاى عصرى در باب جهاد با دشمنان, استعمارگران, وحدت آفرینى و… ; تأکید بر آموزه هاى تربیتى و ارشادى قرآن; اهمیت دادن به عقل در تفسیر و استفاده از روش علمى; دورى از اسرائیلیات و روایات خرافى و جعلى و… ; به کار بردن بیانى شیوا, ساده, موجز و قابل فهم براى عموم; پاسخگویى به شبهات و اشکالات مخالفان قرآن و اسلام; تأویل یا مجاز داشتن ظواهر آیاتى که با حقایق ثابت شرعى و عقلى و علمى منافات دارد; داشتن روحیه اجتماع گرایانه و تفسیر از زاویه اجتماعى نه فردى; تطبیق سنن اجتماعى آیات قرآن بر نیازهاى عصر و پرهیز از تقلید در تفسیر.57
مطالعه دقیق تفسیر راهنما نشان مى دهد, در میان تمام گرایش ها, این گرایش بیش از همه توجه محققان را برانگیخته است.
شرایط ویژه اى که محققان در آن به سر مى برند یعنى بروز انقلاب اسلامى و تشکیل حکومت اسلامى, نیاز به پاسخگویى دین به هزاران پرسش کاربردى و نظرى در عرصه دین را روشن مى کند. این تفسیر در موقعیتى ارائه مى شود که بیش از هر زمان به اخذ پاسخ هاى سیاسى, اجتماعى, اخلاقى, اقتصادى, علمی… از قرآن احساس نیاز مى شود58 از این رو تفسیر راهنما کوشیده است به نیازهاى متنوعى پاسخ دهد. برخى از آیات که گرایش اجتماعى در آنها بیشتر در تفسیر راهنما لحاظ شده عبارتنداز:
1. آل عمران, آیه 200 و… (روابط اجتماعى مسلمانان, صبر و مقاومت در برابر دشمنان, عوامل پایدارى مسلمانان, روابط دینى, حراست از مرزها و…).
2. آل عمران, آیه 103 (وحدت امت اسلامى) که 33 فیش و برداشت ارائه شده است.
3. نساء, آیه 101… (ارتباط با ملل دیگر و اصل نفى سبیل در سیاست خارجى).
4. آیات مربوط به حکومت اسلامى.
5. آیات مربوط به امر به معروف و نهى از منکر.
6. آیات مربوط به بهداشت فردى و اجتماعى, همکارى و تعاون, جهاد اسلامى, آزادى انسان, مبارزه با استبداد, تعلیم و تربیت و… مانند آیه 200 از سوره آل عمران. نمونه اى از آیات مذکور را بیان مى کنیم.
7. آل عمران, آیه 118 ـ 123, روابط مسلمان ها با بیگانگان, ضرورت هوشیارى در برابر دشمنان.
8. مؤمنون آیه 24, پیامبران و رویارویى طبقه اشراف با آنان, اعتقادات کافران به پیامبران, مخالفت اشراف با نوح… .
9. نور آیه 55, آرامش اجتماعى, عوامل پیروزى, زمینه حاکمیت, خلافت انبیاء, حاکمیت شیعیان, وعده پیروزى, امنیت صالحان و… .
به ذکر نمونه اى بسنده مى کنیم. تفسیر راهنما ذیل آیه (یَاأََیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) 25 نکته را یادآور مى شود که عموماً گویاى گرایش اجتماعى (در ابعاد مختلف آن)اند, از جمله:
(3. مؤمنان موظف به پایدارى و مقاومت در برابر دشمنان سر سخت و ستیزه جو.
4. لزوم بردبارى و تحمل متقابل در بین مؤمنان… .
5. مؤمنان موظفند یکدیگر را به صبر و شکیبایى در برابر مشکلات ترغیب کنند.
7. مؤمنان موظف به برقرارى ارتباط و پیوند و هماهنگى با یکدیگر… .
8. حراست و پاسدارى از حدود و ثغور وطن اسلامى وظیفه همگانى مؤمنان… .
10. صبر و شکیبایى زمینه اى براى استحکام پیوندهاى اجتماعی… .
15. ایجاد پیوندهاى اجتماعى در جامعه ایمانى, نشانه پرهیز کارى مؤمنان… .
19. پیروزى و سعادت جامعه ایمانى در گرو ایجاد پیوند و ارتباط با یکدیگر.
22. خوددارى از گناه, امر به معروف و نهى از منکر و آمادگى براى دفاع از ائمه وظیفه مؤمنان.
امام صادق7 درباره (اصبروا) فرمود عن المعاصى و درباره (واتقوا) فرمود (امروا بالمعروف و انهوا عن المنکر) و درباره (رابطوا) فرمود (…و نحن الرباط الادنى فمن جاهد عنا فقد جاهد عن النبى(ص)… 59)60.
همین طور محققان با عنوان جامعه به آثار روابط اجتماعى(19), دینى (15), روابط اجتماعى (10و 15), سعادت دینى 19) و… توجه کرده اند.
5) گرایش تاریخى
واقعیات موجود نشان مى دهد بخش عمده اى از آیات الهى به موضوع تاریخ اختصاص دارد, به گونه اى که برخى محققان معتقدند 4 قرآن را مطالب تاریخى تشکیل مى دهد.61 هر چند تفسیر راهنما از این گرایش خالى نیست, اما به نظر مى رسد در ابعاد چهار گانه تاریخ (فلسفه تاریخ, تاریخ نگارى, جامعه شناسى تاریخ و روش شناسى تاریخ) به دلیل نبود محققان متخصص نگرشى ضعیف را شاهد هستیم, براى نمونه در آیات اول سوره ضحى بحث (انقطاع وحى) مطرح نشده که عنوانى تاریخى است, بلکه ذیل عنوان وحى آمده است, در صورتى که حتى برداشت ذکر شده از آیه ناظر به یک رخداد تاریخى است که هم انقطاع وحى رخ داده و هم پیامدهایى چون بهانه گیرى مشرکان و… به دنبال داشته است.62 نمونه دیگر مقایسه سوره طه و قصص است که در یکى جامعه اصالت دارد و در طه محور کلام شخص حضرت موسى است. به عبارت دیگر در صورت توجه به آیات به صورت مجموعه اى, بخش هاى متعددى از گرایش تاریخ قابل اعمال به نظر مى رسد. البته محققان در مواردى هم نکاتى را یادآور شده اند, مانند صنعت شیشه و استفاده از آن براى روشنایى در عصر بعثت با توجه به آیه 35 نور (فِى زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَب دُرِّیّ)63, درباره آیه 213 سوره بقره (کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً) هم تفسیر راهنما 45 برداشت ارائه مى کند.
البته روشن است که اگر انتظار داشته باشیم تفسیر راهنما در همه بخش هاى تاریخى و گرایش هاى آن حرف تمام و کامل داشته باشد, انتظار ما از تفسیر راهنما که تفسیرى جامع با گرایش هاى متنوع است, به تفسیرى تخصصى با روش تاریخى خواهد انجامید نه گرایش تاریخى, موضوعى که محققان نیز ادعاى آن را ندارند.
ت) شیوه نگارش
شیوه نگارش هم گویاى گرایش هاى متعددى است, از این روى در بخش گرایش ها باید مورد توجه قرار گیرد. در این بحث مى توان از موارد زیر یاد کرد.
1) ترتیبى یا موضوعى: مرکز فرهنگ و معارف قرآن در مقدمه ضمن تشریح تفسیر ترتیبى و موضوعى و روش هاى هر یک سرانجام به این نتیجه مى رسد که (روش دیگر, تفسیر سیستمى موضوعى است. این روش بر خلاف روش هاى پیشین که با هر یک از موضوعات همچون دائرةالمعارفى موضوعى به مسائل آن پاره پاره نظاره مى کند و هر یک را بدون ارتباط با دیگر موضوعات تحقیق و ارزیابى مى نماید, براساس موضوعات مرتبط و منسجم با هم بررسى مى گردد و به طور سیستماتیک و سازواره عرضه مى گردد… این روش در اصطلاح دیگر به تفسیر موضوعى ارتباطى نام گرفته اس )64.
شیوه اى که تفسیر راهنما براساس آن تنظیم شده ترتیبى (از حمد تا آخر قرآن) است, با این تفاوت که نخست آیه, سپس مطالب قابل استفاده از ظاهر آیه یا روایات یا شأنِ نزول آمده است و اگر برداشتى نیاز به استدلال داشته, به طور مختصر بیان شده است. در پایان هر بخش از آیات هم فهرستى از عناوین و موضوعات همان آیه آورده شده است.
2) مختصر یا طولانى: این تفسیر در مجموع به بیست جلد رسیده است. حقیقت این است که اگر قرار بود این تفسیر به سبک تفسیرهاى دیگر نگاشته شود و ضمناً این حجم از اطلاعات هم حفظ شود, شاید حجمى به مراتب بیشتر از این مى یافت. اختصار در بیان مطالب که گاه به نا تمام ماندن جملات انجامیده, گویاى این امر است. بنابراین این تفسیر بیست جلدى را از لحاظ حجم باید تفسیرى طولانى, ولى از لحاظ متن نگارش مختصر دانست.
3) شرح متن یا مزجى: متن آیات در تفسیر راهنما از ترجمه ها جدا شده است. نکات تفسیرى هم از ترجمه ها متمایز است. البته گاهى در نکات تفسیرى, مطالبى آمده که عین ترجمه هاست و نمى توان نام آن را نکته تفسیرى نهاد.
4) کامل یا ناقص: این تفسیر کامل است و تمام قرآن کریم را شامل مى شود.
5) جامع یا تخصصى: تفسیر راهنما در شمار تفاسیر جامع جاى مى گیرد, لذا شاهد گرایش هاى متنوعى در آن هستیم. برخى با خلط دو موضوع اشکالى بر این تفسیر وارد مى کنند و انتظار دارند این تفسیر در موضوعى خاص مثلاً تاریخ به تمامى زوایاى علم تاریخ, مسلط و آنها را در قرآن بازیابى کند. اگر چنین تفسیرى عرضه شود که در عین جامع بودن, تمام علوم را به تمامى در تفسیر لحاظ کند, نام چنین تفسیرى (جامع تخصصها) خواهد بود که تاکنون کسى ادعاى نگارش چنین تفسیرى را نکرده است.
6) منبع دهى: در بخش آراى مفسران, به منابع استناد کافى نشده است, هر چند در ابتداى کتاب به منابع تفسیرى اشاره شده است.
7) ترجمه آیات: از جلد هشت به بعد ترجمه آیات اضافه شده است و محققان به دلیل تأمین اهداف (نیاز مخاطب به ترجمه و بى نیازى از قرآن مترجم) به این کار اقدام کرده اند. البته تطبیق ترجمه آیات با تفسیرهاى ارائه شده و سنجش دقت آنها کارى مفصل را مى طلبد و از آن جهت که محققان در نکات تفسیرى گاه احتمالات مختلف را یادآور شده اند و خود به روشنى مبناى خاص را برنگزیده اند, ارائه ترجمه اى دقیق (خلاصه تفسیر راهنما به عنوان ترجمه) کارى مشکل به نظر مى رسد و بروز ناهماهنگى ها به نظر طبیعى مى رسد.
8) ترجمه روایات: در این بخش هم ناهماهنگى هایى وجود دارد, گاه روایات ترجمه شده اند, گاهى متن عربى ذکر شده, در مواردى هم بخشى از روایات ترجمه شده است و البته به تدریج متن و ترجمه روایات منفک از هم جاى خود را در تفسیر باز کرده و روند تکاملى یافته است.
9) ساده نویسى: این تفسیر به زبانى مفهوم براى همگان نگاشته شده است و حتى آیاتى که متضمن مباحث فلسفى و… است نیز به زبانى ساده و قابل فهم بیان شده است.
10) تفکیک مطالب.
11) ارائه فهرست هاى متنوع.
12) نمایه سازى: نمایه ها نشان مى دهند که در هر آیه چند مطلب و چه مطالبى هست. نمایه ها ذیل هر آیه و به ترتیب عناوین اصلى و فرعى به صورت الفبایى تنظیم شده و در آخر هر جلد, مطالب سوره ها به تفصیل فهرست نگارى شده است. البته نمایه هاى مذکور خالى از اشکال نیستند65 و مسلماً با تفکرى مجدد در آیات باز هم افق هاى روشن گشوده خواهد شد و نمایه هاى افزوترى یافته خواهند شد. براى نمونه از نظر نگارنده در ذیل آیه 9 از سوره انعام (وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکًا لَّجَعَلْنَـهُ رَجُلاً وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِم مَّا یَلْبِسُونَ) در کنار سیزده عنوان مى توان (پاسخگویى خداوند به شبهات کفار) را هم اضافه کرد; اینکه خداوند آیه اى براى رسول مى فرستد تا جواب آنها باشد; همین طور (آگاه کردن مردم از شبهه هاى کفار و پاسخ آن) قابل افزودن است, در کنار این دو با الغاى خصوصیت از مشرکان و کفار مى توان (پاسخگویى به جاهلان و افراد گرفتار شبهه) را نیز از آیه استفاده کرد; همچنین پاسخ دادن خداوند به صاحبان شبهه و جامعه اسلامى نشان مى دهد قرآن کریم از جاهلان انتظار دارد به پاسخ خداوند گوش دهند, پس این آیه حتى براى خود کفار, مشرکان و جاهل ها هم داراى پیام و نکته است که درخور افزودن است و به بیان دیگر قرآن کریم انتظار دارد صاحبان شبهه و جهل قرآن را به عنوان پاسخگو بپذیرند; همین طور لزوم پاسخ به شبهات حتى اگر صاحبان شبهه عناد داشته باشد. (وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکًا لَّجَعَلْنَـهُ رَجُلاً وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِم…) که موجب مصونیت دیگران است.
این همه از ظرفیت بالاى آیات الهى و نیز عرصه وسیع کارهاى انجام نیافته پیرامون این کتاب الهى نشان دارد.
پى نوشت :
1. هدف این تحقیق معرفى گرایش هاى تفسیر راهنماست و نقد گرایش هاى مذکور فرصت دیگرى را مى طلبد.
2. گلدزیهر, ترجمه عبدالحلیم النجار, مذاهب التفسیر الاسلامى, مکتبة الخانجى, مصر, 1955 م.
3. محمدحسین ذهبى, التفسیر و المفسرون, بى جا, بى نا, بى تا.
4. محمدهادى معرفت, التفسیر و المفسرون فى توبة الغشیب, الجامعة الرضویة, مستعبه, 1418 ق.
5. دکتر محمدعلى رضایى اصفهانى, روش ها و گرایش هاى تفسیرى, مرکز تخصصى تفسیر, جزوه درسى, بخش گرایش هاى تفسیرى, بحث گرایش هاى تفسیرى به دلیل نو و جوان بودن بحث, همواره در حال تکامل است و نظریه هاى جدیدى عرضه مى شود.
6. تفسیر کشاف زمخشرى نمونه اى از تأثیر گرایش معتزلى در تفسیر است.
7. تفسیر راهنما از نگاه قرآن پژوهان, ص 26 ـ 31 (مقاله تفسیر راهنما و راهیابى به بطن هاى آن, آیت الله محمد هادى معرفت.
8. انعام (6) آیه 9.
9. انبیاء (21) آیه 7.
10. یوسف (12) آیه 109.
11. تفسیر راهنما از نگاه قرآن پژوهان, ص 30.
12. تفسیر راهنما, ج 1, ص 73.
13. همان, ص 73.
14. بلاغى,آلاءالرحمان, ص 44.
15. غایة المرام, ص 520, باب 29.
16. تفسیر راهنما, ج 1, ص 69.
17. کافى, ج 1, ص 289, ح 4 ; نورالثقلین, ج 1, ص 587, ح 25.
18. تفسیر راهنما, ج 4, ص 239.
19. شهید مطهرى, آشنایى با علوم اسلامى, جلد کلام و عرفان, ص 27 ـ 42; ذهبى, التفسیر و المفسرون, ج 1, ص 369 ـ 370 و 385.
20. همان, ص 27 ـ 50 ; التفسیر و المفسرون فى توبة الغشیب, ج 2, ص 406و 414 و 415.
21. ر. ک: التفسیر و المفسرون فى ثوبه الغشیب, ج 2, ص 430; ذهبى, التفسیر و المفسرون, ج 1, ص 389.
22. التفسیر و المفسرون فى ثوبة الغیب, ج 2, ص 414 و 415.
23. محمد على رضایى اصفهانى, روش ها و گرایش هاى تفسیرى, ص 393, جزوه آموزشى.
24. اسراء (17) آیه 79.
25. گلدزیهر, مذاهب التفسیر الاسلامى, ص 123.
26. تفسیر راهنما, ج 10, ص 211 ـ 214.
27. قیامت (75) آیه 22 و 23.
28. صحیح بخارى, کتاب التوحید, باب قوله تعالى (وجوه یومئذ).
29. انعام (6) آیه 103.
30. مذاهب التفسیر الاسلامى, ص 125 ـ 127.
31. تفسیر راهنما, ج 19, ص 565 و 566. گفتنى است علامه طباطبایى (نظر قلبى و رویة القلب بحقیقه الایمان) معنا مى کند. (المیزان, ذیل آیه).
32. قیامت (75) آیه 22 و 23.
33. کشاف, زمخشرى, ج 4, ص 662.
34. تفسیر راهنما, ج 19, ص 565 ـ 566.
35. فاضل مقداد, کنز العرفان, ج 1, ص 5. برخى تعداد این آیات را 500 تا 2000 دانسته اند.
36. مانند آیه 233 (حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ) و 15 و جمله (وَ فِصَــلُهُ ثَلَـثُونَ شَهْرًا) که امام على(ع) براى عمر تفسیر کرد.
37. تاریخ التشریع الاسلامى, السبکى و السایس و البریرى, ص 281 ; التفسیر و المفسرون, ج 2, ص 434.
38. نساء (4) آیه 24,
39. انفال (8) آیه 41.
40. مائده (5) آیه 65.
41. تفسیر راهنما, ج 3, ص 337 و 338.
42. کافى, ج 5, ص 448, ح 1 ; نورالثقلین, ج 1, ص 467, ح 171; تفسیر برهان, ج 1, ص 360, ح 1.
43. تفسیر راهنما, ج 3, ص 334 ـ 337.
44. کافى, ج 3, ص 26, ح 5 ; تفسیر برهان, ج 1, ص 451, ح 7.
45. تفسیر راهنما, ج 4, ص 257.
46. تهذیب, ج 1, ص 7, ح 9, ب 1; تفسیر برهان, ج 1, ص 450, ح 1.
47. تفسیر راهنما, همان, ص 263.
48. از معاصران دکتر ذهبى در التفسیر و المفسرون این گرایش را نوعى تأویل خطرناک مى داند (التفسیر و المفسرون, ج 2, ص 418) و شیخ خالد عبدالرحمن العک تلاشى براى فهم صفات خدا توسط مفسران با فلسفه را گناهى بزرگ مى خواند… (اصول التفسیر و قواعده, ص 234).
49. ر. ک: منبع پیشین به نقل از: رضایى, روش ها و گرایش هاى تفسیرى, ص 399.
50. دائرةالمعارف تشیع, ج 3, ص 183 و 185 به نقل از روش ها و گرایش ها, ص 401.
51. همان, ص 402.
52. نور (24) آیه 35.
53. حدید (57) آیه 3.
54. تفسیر راهنما, ج 12, ص 271 ـ 274.
55. آیت الله معرفت شیخ محمد عبده را رهبر این مدرسه مى داند (التفسیر و المفسرون, ج 2, ص 453).
56. ذهبى نقدهایى بر این گرایش دارد. (التفسیر و المفسرون, ج 2, ص 547 ـ 550). در مقابل آیت الله معرفت از موافقان این گرایش است (التفسیر و المفسرون فى ثوبة الغیب, ج 2, ص 453. ).
57. محمدعلى رضایى, روش ها و گرایش هاى تفسیرى, ص 45.
58. آیت الله سبحانى معتقد است: درباره تفسیر راهنما باید بگویم… ریشه این حرکت را باید در حرکتى جست که مرحوم طباطبایى آغاز کرده بود. ایشان قبل از دیگران به مسائلى پرداخت که دیگران به آن توجه نداشتند و در تفسیر المیزان به مسائل اجتماعى و مانند آن پرداختند. این حرکت موجب شد حرکت هاى تفسیرى در حوزه علمیه رشد کند و اجتماعاتى براى تفسیر قرآن پدید آید. یکى از همین اجتماعات تفسیرى, گروه محققان (تفسیر راهنما) است که ثمره اش چنین تفسیر مبارکى است. تفسیر راهنما در نگاه قرآن پژوهان, ص 12 از آیت الله جعفر سبحانى.
59. تفسیر عیاشى, ج 1, ص 212, ح 179 ; بحارالانوار, ج 24, ص 216, ح 8.
60. تفسیر راهنما, ج 3, ص 267 ـ 269.
61. درآمدى بر بازخوانى روشى نوین در تفسیر قرآن; تفسیر راهنما از نگاه قرآن پژوهان, ص 47; عبدالمجید معادیخواه, تفسیر راهنما و نهادینه سازى قرآن پژوهى در حوزه هاى علمیه.
62. همان, ص 46 ـ 48.
63. تفسیر راهنما, ج 12, ص 273 و 275.
64. تفسیر راهنما, ج 1, ص 47 و 48.
65. درآمدى بر بازخوانى روشى نوین در تفسیر قرآن… , ص 93 به بعد.