آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۸

چکیده

متن

 شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) در راه ستیز با ستمگران, بارگاه منور او را از اماکن عبادى و سیاسى در آورده است و در طول تاریخ, شیفتگان فراوانى را به خود جلب کرده است. ستمگران در برابر این بارگاه موضع هاى گونه گونى گرفته اند. اگر قدرت مقابله با مردم را داشتند به تخریب آن دست مى زدند, وگرنه با دیده احترام به آن مى نگریستند و حتى با کمک هاى مالى درخور توجه, خود را به مردم نزدیک مى کردند, لذا بناى مرقد همواره دستخوش تغییر و تحول بوده است و بسیارى از تغییر و تحول ها در منابع تاریخى مضبوط است.
موسوعه امام حسین(ع) در مؤسسه فرهنگى دارالحدیث قم در حال تدوین است و پرونده اى به تاریخ بارگاه حضرت سیدالشهدا(ع) اختصاص یافته است. تکمیل پرونده ناتمام آن به این جانب واگذار شد. هنگام تحقیق, متوجه پاره اى لغزش ها در ثبت تاریخ بارگاه منوّر ـ به ویژه در آثار معاصران ـ شدم و مناسب دانستم آنها را در این مقاله گرد آورم.
همه کتاب هایى که در خصوص بارگاه مطهّر به نگارش در آمده اند, به سهم خود ابهام هایى را زدوده اند و داراى ویژگى هاى ارزنده اى اند که نمى توان از آنها غفلت کرد و این جانب بهره هاى زیادى از آنها برده ام, هرچند در لابه لاى مطالب سودمند, لغزش هایى یافت مى شود که این نوشته در پى برطرف کردن آنهاست تا به کتاب هاى دیگر راه نیابند.
توجه: همه تاریخ ها در این مقاله به سال قمرى است و در غیر این صورت, شمسى یا میلادى بودن آنها مشخص شده است.
بارگاه در قرن اول
نظر به این که ساختمان سازى در قرن اول بسیار آسان بوده, ساخت بنا بر قبر مطهر در این قرن کاملاً امکان دارد, مخصوصاً پس از مرگ یزید در سال 64 و باز شدن فضاى سیاسى به نفع اهل بیت(ع) و قدرت گرفتن امثال مختار و نیز رو آوردن مردم جهت زیارت. کمى امکانات ایاب و ذهاب و اقامت چند روزه در کنار مزار و نیز گرمى هوا حدسِ وجود بنا را بیشتر تقویت مى کند.
در عین حال معاصران گزارش هایى از وجود بنا در قرن اول ذکر مى کنند که هیچ مستند تاریخى ندارند و نمى توان آن را واقعه اى تاریخى دانست, از جمله این ادعاها عبارتند از:
الف) بنى اسد نخستین کسانى اند که بر قبر امام(ع) سقیفه اى احداث کردند.1
ب) سال 64 قبیله هاى بنى نضیر و بنى قینقاع اولین بار صندوقى براى قبر ساختند که توابین اطراف آن گرد آمدند.2
ج) مختار عمارتى از گچ و آجر و با نظارت محمد بن ابراهیم بن مالک اشتر ساخت و مرقد داراى دو در شرقى و غربى بود.3
جمعیت فراوان کنار قبر مطهر در قرن اول
در کتاب شهر حسین, صفحه 164 و 165 مى خوانیم: (کامل الزیارات نقل کرده ابوحمزه [ثمالى] در آخر زمان بنى مروان از کوفه به قصد زیارت کربلا خارج گردید و از پاسبان شامى خود را پنهان مى کرد تا آن که خود را در یک آبادى مخفى کرد. پس از نصف شب متوجه قبر حسین(ع) گردید و اتفاقاً شب عرفه بود و جمع کثیرى در اطراف قبر به نماز مشغول بودند. از بس که جماعت زیاد بود, هرچه مى خواست خود را به قبر برساند و دعا کند ممکن نمى شد).
خبر فوق در صفحه 221 کامل الزیارات آمده است. مراجعه به اصل خبر نشان مى دهد که در نقل چند اشتباه رخ داده است:
1. این خبر مربوط به حسین پسر دختر ابوحمزه ثمالى است نه خود ابوحمزه.
2. حضور او در شب عرفه از خبر برداشت نمى شود.
3. ترجمه و متن خبر در کامل الزیارات نشان مى دهند که زائر با ترس فراوان از حکومت وقت به زیارت رفته است, پس چگونه مى توان باور کرد که چنین جمعیتى در جوار قبر مطهر باشد.
4. خبر در کامل الزیارات صراحت دارد که براى زائر مکاشفه اى پیش آمده و کسانى که بر گرد مزار تجمع کرده بودند ملائکه بودند نه انسان.
تخریب بارگاه
متوکل عباسى چند بار بارگاه سیدالشهدا(ع) را تخریب کرد. گفته شده که اولین تخریب او در سال 232 صورت گرفت. هنگامى که متوکل خبر شد در شعبان این سال یکى از کنیزان آوازخوانش جهت زیارت به کربلا رفته است دستور داد که بارگاه را ویران کنند.4 چنین نقلى از دو جهت ایراد دارد:
ـ در خبرى که به زیارت رفتن کنیز اشاره دارد تنها ماه شعبان ذکر شده و سال آن از خبر استفاده نمى شود.5
ـ متوکل در ذى حجه سال 232 به حکومت رسید,6 پس تخریب بارگاه در شعبان همین سال نمى تواند باشد, از این رو برخى تخریب اول را سال 233 دانسته اند. نصى وجود ندارد که اولین تخریب در این سال بوده, بلکه از خبر کنیز که در شعبان به زیارت رفته بود, استظهار کرده اند در اوایل حکومت متوکل تخریب صورت گرفته و آن را مطابق با سال 233 دانسته اند.7
به نظر مى رسد اولین تخریب به سال 236 باز مى گردد که مورخان متعدد به آن تصریح کرده اند.8 نویسنده شهر حسین (ص206) سال 233 را از قول ابوالفرج اصفهانى ـ صاحب مقاتل الطالبیین ـ نقل کرده که اشتباه است.
دفعات تخریب بارگاه از سوى متوکل
برخى نویسندگان نوشته اند متوکل چهار بار قبر مطهر را تخریب کرد.9 از اخبار متون کهن چنین استفاده مى شود که متوکل تنها دو بار و نهایت سه بار مرقد را خراب کرد, زیرا در اخبار از دو نفر به نام هاى ابراهیم دیزج10 و عمر بن فرج11 نام برده شده که به ویرانى حرم مأمور بوده اند و نیز دو سال 12326 و 13247 را تاریخ این خرابى آورده اند. استناد تخریب در سال 237 خبر زیر است: (… فأنفذ [المتوکل] قائداً من قوّاده و ضم الیه کتفاً من الجند کثیراً لیشعب قبر الحسین(ع) و یمنع الناس من زیارته و الاجتماع إلى قبره. فخرج القائد إلى الطف و عمل بما امر و ذلک فى سنة سبع و ثلاثین و مأتین… ; 14 متوکل عده زیادى از لشکریان را با یکى از فرماندهان فرستاد تا قبر حسین(ع) را خراب کنند و مردم را از زیارت و اجتماع در آن جا منع کنند. فرمانده به طف رفت و طبق دستور عمل کرد و آن در سال 237 است).
در بعضى نسخه ها به جاى (لیشعب قبر الحسین), (لیشعّث من قبر الحسین) است. در این صورت به معناى پراکندن مردم از قبر امام(ع) خواهد بود. علامه مجلسى عبارت دوم را از نسخه هاى مصحّح نقل کرده است.15 بنابراین معلوم نیست متوکل در سال 237 قبر را خراب کرده باشد.
استدلال ابوالفرج اصفهانى
گفته شده ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین دو استدلال آورده که تخریب اول متوکل در سال 233 بوده است و یکى از مستندات او کتاب تسلیة المُجالس است.16
اولاً ابوالفرج در مقاتل الطالبیین اصلاً سخن از سال تخریب به میان نیاورده است,17ثانیاً ابوالفرج در قرن چهارم مى زیسته و محمد بن ابى طالب نویسنده تسلیة المجالس در قرن دهم حیات داشته است.
ساخت بارگاه
از کتاب منتظم ابن جوزى نقل شده که محمد بن زید علوى (م 283) در طول سیزده سال, همه ساله اموالى را براى علوى هاى مستحق در جوار مرقد امام على(ع) و امام حسین(ع) مى فرستاد و با این اموال, بناى گنبد سیدالشدا(ع) به اتمام رسید و در کنار آن مسجدى بنا گردید و دیوار حائر ساخته شد. 18
چنین مطلبى را در منتظم نیافتیم.
زیارت ابوطاهر
در مدینة الحسین (سلسله 2, ص101) از کتاب منتظم ابن جوزى آمده است که ابوطاهر سلمان بن حسن جنابى ـ رهبر قرامطه ـ در سال 313 با کوفه جنگید و پس از پیروزى به زیارت بارگاه رفت.19
چنین مطلبى را در منتظم نیافتیم.
بناى گسترده به دست عضدالدوله
در کتاب شهر حسین (ص251) ذیل عنوان (بارگاه حسین(ع) و تعمیر پنجم از عضدالدوله به سال 369) مى خوانیم:
(بنا به نوشته ابن اثیر تاریخ نویس معروف, که عضدالدوله در باره مکه و مدینه خدمات مهمى انجام داد و مخصوصاً آثار باعظمت او نسبت به حرم على(ع) و در خصوص حرم مطهر سیدالشهدا طوفان کرده قبه حرم را تجدید نمود و چهار اطراف آن را ایجاد رواق نمود و در استحکام این بنا اهمیت فوق العاده به خرج داد و سپس در تزیینات قبه و رواق ها مبالغه نمود و ضریح را با چوب ساج که یک نوع چوب هندى است و پارچه هاى دیباج زینت داد).
ظاهر عبارت فوق این است که همه این مطالب در کامل ابن اثیر آمده است, اما در وقایع مربوط به سال 369 چنین طوفانى از سوى عضدالدوله نیامده است. در کامل ابن اثیر (ج 5, ص 437) آمده است:
(فى هذه السنة شرع عضدالدولة فى عمارة بغداد و کانت قد خربت بتوالى الفتن فیها و عمّر مساجدها و اسواقها و ادرّ الاموال على الائمة و المؤذنین و العلماء و القرّاء و الغرباء و الضعفاء الذین یأوون إلى المساجد و الزم أصحاب الاملاک الخراب بعمارتها و جدد ما دثر من الانهار و أعاد حفرها و تسویتها و اطلق مکوس الحجاج و أصلح الطریق من العراق إلى مکة ـ شرّفها اللّه تعالى ـ و أطلق الصلات لاهل البیوتات و الشرف و الضعفاء المجاورین بمکة و المدینة و فعل مثل ذلک بمشهدى على و الحسین ـ علیهما السلام ـ و سکّن الناس من الفتن و أجرى الجرابات على الفقهاء و المحدّثین و… ).
سال زیارت عضدالدوله
از فرحة الغرى نقل شده که عضدالدوله ـ حاکم مقتدر آل بویه ـ مرقد سیدالشهدا(ع) را در سال 370 زیارت کرده است,20 در حالى که در فرحة الغرى مى خوانیم:
(کانت زیارة عضدالدولة للمشهد الشریفین الطاهرین الغروى والحائرى فى شهر جمادى الاولى فى سنة احدى و سبعین و ثلاثمأة;21 زیارت عضدالدوله از بارگاه شریف و پاک امام على(ع) و امام حسین(ع) در ماه جمادى الاولى سال 371 بود).
در تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى نیز سال 370 (ص166 و172) ضبط شده است. علامه حلى در رسالة الدلائل البرهانیه (جلد 2, ص869) سال 371 را ضبط کرده است.
سال آتش سوزى در حرم مطهر
بنا به منابع تاریخى معتمد, حرم مطهر در سال 407 آتش گرفت.22 اما در کتاب تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى (ص174) سال 408 ضبط شده است.
سال غارت حرم حسینى
سال غارت حرم حسینى به دست مسترشد باللّه را 526 نوشته اند. 23 در منابع تاریخى به سال آن تصریح نشده است, اما قرینه اى در خبر است که سال 529 از آن استفاده مى شود. ابن شهر آشوب مى نویسد:
(أخذ المسترشد من مال الحائر و کربلاء و قال إن القبر لایحتاج إلى الخزانة و أنفق على العسکر فلما خرج قتل هو و ابنه; 24 مسترشد اموال حائر و کربلا را گرفت و گفت: قبر نیازى به خزانه ندارد. اموال را میان لشکریان تقسیم کرد و هنگام خروج, او و پسرش به قتل رسیدند).
با توجه به این که مسترشد در سال 529 کشته شد25 ظاهراً قضیه غارت اموال به این سال برمى گردد.
سال زیارت ابن بطوطه
ابن بطوطه در گزارش سفر خود به کربلا چگونگى بنا را بیان کرده است.26 سال ورود او به کربلا را 27726 و 28727 نوشته اند. هیچ یک از این دو تاریخ درست نیست و مراجعه به سفرنامه نشان مى دهد که او در سال 728 به کربلا رسید.
زیارت شاه اسماعیل
گفته شده که شاه اسماعیل در سال 920 به زیارت سیّدالشهدا(ع) رفت و دستور داد صندوقى براى قبر بسازند و براى مرقد دوازده قندیل از طلاى خالص وقف کرد و رواق ها را با فرش هاى قیمتى مفروش ساخت.29 بنا به گواهى آثار قرن دهم, زیارت شاه اسماعیل و دستور تقدیم این هدایا در سال 914 است.30
در تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى (صفحه 112) نیز آمده است که در سال 932 شاه اسماعیل دستور داد براى عتبات عالیات صندوقى بسازند. دستور مربوط به سال 914 است و ممکن است در سال 932 ساخت صندوق ها به پایان رسیده یا در این سال موفق به نصب شده باشند.
سال اقدامات گوهرشاه خانم
گوهرشاه خانم ـ دختر سلطان حسین صفوى و همسر نادرشاه ـ اقداماتى در تعمیر و تزئین بارگاه مطهر انجام داد. سال آن را31 113532 و 113833 و 1153 نوشته اند. او در این راه بیست هزار نادرى صرف کرد.34 نادرشاه سال 1148 به حکومت رسید, بنابر این او در سال هاى 1135 و 1138 حکومت نمى کرد که گوهرشاه بتواند (نادرى) صرف کند و نیز در کتاب تاریخ کربلاء و حائر الحسین آمده است که اقدامات عمرانى همسر نادرشاه پس از فتح هند بوده است.35 بنابر این سال 1153 درست است.
سازنده صندوق
بر قبر مطهر صندوقى ارزشمند بوده که در هجوم وهابى ها در سال 1216 آسیب دید. سازنده آن را شاه سلطان حسین36 و دخترش گوهرشاه خانم37 و شاه طهماسب دوم38 گفته اند.
گذشت که در تاریخ کمک هاى گوهرشاه خانم به بارگاه سال 1153 را ترجیح دادیم و بر صندوق سال 1133 به عنوان تاریخ ساخت نوشته شده است.
بنابر این ساخت آن در زمان شاه سلطان حسین (پایان حکومت 1135) است,اما دلیلى نیافتیم که او دستور ساخت را داده باشد, هرچند معمولاً کارهاى مهمى از این نوع به دست افراد توانمندى مانند شاهان و درباریان صورت مى گرفته است.
سال ساخت صندوق
سال ساخت صندوق را 391133, 401135, 411138 و 421153 گفته اند. هردو تاریخِ 1133 و 1138 در کتاب مدینة الحسین آمده و هردو جا ادعا شده که بر صندوق این تاریخ ها نوشته شده است. تاریخ درست 1133 است, زیرا این تاریخ بر صندوق نوشته شده و تصویر آن در کتاب بغیة النبلاء(ص168) چاپ شده است.
سال زیارت نادرشاه
مسلماً نادرشاه از بارگاه منوّر زیارت کرد. در مورد تاریخ آن, سال هاى 431155 و 441156 گفته اند. سال 1156 ترجیح دارد, زیرا این تاریخ در کتاب دوحة الوزراء (تألیف رسول کرکوکلى ـ م 1240, ص51) آمده است.
سال طلاکارى آقامحمدخان قاجار
آقامحمدخان گنبد منوّر را طلاکارى کرد. سال آن را مختلف گفته اند: 451205, 461206, 471207, 481211.
برخى گفته اند: سال 1206 دستور طلاکارى را صادر کرد و در سال 1211 به پایان رسید. 49 از میان تاریخ هاى فوق, سال 1205 ترجیح دارد, زیرا این تاریخ در کتاب تاریخ محمدى آمده که تألیف آن در سال 1211 پایان یافته است. در خور ذکر است که در این کتاب ماده تاریخ آن از قول سلیمان صباحى کاشانى چنین آمده است: (در گنبد حسین على زیب جست زر) اما عددى که از این مصرع به دست مى آید 1207 است. در برخى منابع ماده تاریخ به صورت (در گنبد حسین على زیب یافت زر) نوشته شده50 که عدد 1235 استخراج مى شود که مسلماً اشتباه است.
طلاکارى فتحعلى شاه
فتحعلى شاه را از افرادى دانسته اند که گنبد را طلا گرفت و سال آن را 1232 دانسته اند51 و نیز گفته شده که در سال 1227 دستور داد پس از تجدید بناى گنبد, طلا را تعویض کنند.52 همچنین گفته اند: پس از آن که آقامحمدخان گنبد را تذهیب کرد, طلاهاى او به مرور سیاه شدند; اهالى کربلا طى نامه اى به فتحعلى شاه, خواستار تجدید تذهیب شدند, شاه هم دستور تجدید طلاها را صادر کرد53 و طلاهاى پیشین را در گنبدهاى کاظمین(ع) به کار بردند.54
به نظر مى رسد تذهیب گنبد به فرمان فتحعلى شاه از اساس نادرست است, زیرا:
اولاً این امر به معناى سیاه شدن طلاهاى آقامحمدخان پس از 27 سال است, در حالى که طلا به این سرعت سیاه نمى شود و در ناسخ التواریخ طلاهاى آقامحمدخان موصوف به (ناب) شده اند;55 ثانیاً سپهر از نویسندگان دربار قاجار است و اگر از سوى فتحعلى شاه چنین اقدامى صورت مى گرفت در ناسخ التواریخ ضبط مى کرد, چنان که طلاکارى گنبد حضرت معصومه(س) را گزارش کرده است;56 ثالثاً به کار بردن طلاى سیاه شده در بارگاه کاظمین(ع) نوعى توهین به آن دو امام بزرگوار است و اگر بگوییم خشت ها دوباره روکش شدند و طلاى آنها نو شد, در این صورت لزومى نداشت آنها را به جاى دیگر ببرند; رابعاً ناصرالدین شاه در سال 1287 به کربلا سفر کرد و در سفرنامه اش یادآور شده که طلاى موجود در گنبد از اقدامات آقامحمدخان است,57 اگر فتحعلى شاه تذهیب کرده بود وى خبر داشت و چنین نمى نوشت; خامساً ادیب الملک در سال 1272 به کربلا سفر کرد و در سفرنامه اش طلاى موجود در گنبد را از آن آقامحمدخان ضبط کرده است.58
احتمالاً فتحعلى شاه طلاى گنبد را تعمیر کرده یا قسمت اندکى از آن را که باقى مانده بود, تکمیل کرد.
تعمیر بارگاه با نظارت شهرستانى
گفته شده که با نظارت سید محمد مهدى شهرستانى در سال 1259 بارگاه مطهر تعمیر شد.59 درست است که شهرستانى تعمیرات درخور توجهى در بارگاه انجام داد, اما وى در سال 1216 از دنیا رفت; پس در تاریخ مذکور اشتباهى رخ داده است.
سال مهاجرت شیخ عبدالحسین تهرانى
سال مهاجرت شیخ عبدالحسین تهرانى ملقب به شیخ العراقین از تهران و سکونت در کربلا جهت تعمیر و آبادانى عتبات عالیات را مختلف ضبط کرده اند: 601270, 611274, 621276, 631280 و 641283.
دو تاریخ اخیر مسلّماً اشتباه است, زیرا شیخ عبدالحسین اقدامات گسترده اى از جمله طلاکارى گنبد عسکریین را انجام داد. با توجه به درگذشت او در سال 1286 عادتاً نمى تواند این امور در حدود شش سال انجام شده باشد. ظاهراً سال 1283 تاریخِ توسعه صحن از طرف غرب و بناى ایوان بزرگ طرف قبله است65 که با ورود او به کربلا اشتباه شده. از سوى دیگر سید شفیع جاپلقى(م 1280) تدوین کتاب الروضة البهیه را سال 1278 به پایان رسانده و در خاتمه آن نوشته است که اکنون شیخ عبدالحسین مشغول تعمیر بارگاه سیدالشهدا(ع) است.66
از میان سه تاریخ نخست ظاهراً سال 1270 درست است, زیرا از جمله اقدامات او طلاکارى قسمتى از گنبد سیدالشهدا(ع) یا تعمیر طلاکارى آن است67 و تاریخ آن در پایین گنبد سال 1273 است 68 و نیز در ناسخ التواریخ در ثبت وقایع سال 1272 و 1273 آمده که پیش از این شیخ عبدالحسین جهت تعمیر و توسعه عتبات عالیات به کربلا رفته است.69
یکى از ناقلان سال 1270 شیخ آقابزرگ تهرانى است و شیخ عبدالحسین استاد استاد او محدث نورى است و به خبر او بیشتر مى توان اعتماد کرد.
منبع مالى شیخ عبدالحسین تهرانى
در کتاب هاى مربوط به تاریخ بارگاه امام حسین(ع) تأمین هزینه اقدامات گسترده شیخ عبدالحسین را تنها از سوى ناصرالدین شاه دانسته اند یا عباراتشان به گونه اى است که این امر از آن استفاده مى شود,70 در حالى که شیخ آقابزرگ تهرانى یادآور شده است که شیخ عبدالحسین وصى امیر کبیر بود و ثلث ترکه او در اختیار شیخ عبدالحسین قرار داشت. شیخ عبدالحسین در برابر ناصرالدین شاه ایستادگى مى کرد و تخلفاتش را گوشزد مى کرد. ناصرالدین شاه براى خلاص شدن از دست او به وى پیشنهاد کرد که این اموال را در راه گسترش عتبات هزینه کند و بودجه اصلى او ثلث ترکه امیر کبیر بود,71 هر چند شاه نیز کمک هاى مالى اى در این راه کرد و مقدار آن را پانزده هزار72 و بیست هزار تومان زر مسکوک73 نوشته اند.
تجدید بناى حجره هاى صحن
سیف الدوله در سال 1280 به کربلا سفر کرد و در سفرنامه خود مى نویسد: (شیخ عبدالحسین تهرانى از جانب ناصرالدین شاه مأمور شد… حجرات صحن مطهر را دوباره ساختند, داخل حرم را تعمیر کردند).74 اما ناصرالدین شاه که در سال 1287 به کربلا سفر کرد, سخن از تعمیر حجره ها مى کند نه تجدید بنا, وى مى نویسد: (… بعد رفتم دور حجرات صحن را گشتم; شیخ عبدالحسین مرحوم با پول ما تعمیر کرده است).75
تجدید گنبد به دستور ناصرالدین شاه
برخى منابع تجدید بناى گنبد را به ناصرالدین شاه نسبت داده اند76 و سال آن را 1273 ذکر کرده اند.77 ناصرالدین شاه سال 1287 به کربلا رفت و در سفرنامه اش نوشته است که بناى گنبد از آثار آقامحمدخان قاجار است.78 اگر وى گنبد را از نو بنا کرده بود چنین نمى نوشت.
طلاکارى گنبد توسط ناصرالدین شاه
برخى به ناصرالدین شاه نسبت داده اند که گنبد را از نو طلاکارى کرد79 و سال آن را 1276 نوشته اند.80 چنین نقلى اشتباه به نظر مى رسد, زیرا:
اولاً محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در سال 1306 به مناسبت چهلمین سال پادشاهى ناصرالدین شاه کتاب المآثر والآثار را نوشت و در باب هفتم اقدامات عمرانى شاه را نگاشت. در این باب از طلاکارى ایوان بارگاه امام رضا(ع) و ایوان هاى کاظمین(ع) سخن رفته است, اما اشاره اى به طلاکارى گنبد سیدالشهدا(ع) به دستور شاه نشده است;81 ثانیاً ناصرالدین شاه در سال 1287 به کربلا سفر کرد و در سفرنامه اش نگاشته است که طلاى موجود در گنبد از آثار آقامحمدخان قاجار است.82 ظاهراً نقل درست آن است که وى تنها بخشى از گنبد را طلا گرفت.83
سال درگذشت شیخ عبدالحسین
در کتاب تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى (صفحه هاى 131 و 149) سال فوت شیخ عبدالحسین تهرانى 1282 نوشته شده که مسلّماً اشتباه است و بر اساس نقل هاى متعدد به سال 1286 درگذشت.84 او در سال 1283 صحن مطهر را گسترش داد.85
سال زیارت ناصرالدین شاه
در کتاب تاریخ کربلاء و حائر الحسین (ص258) سال زیارت ناصرالدین شاه 1288 نوشته شده, در حالى که این تاریخ مسلماً اشتباه است و خود او در سفرنامه اش سال سفر را 1287 ضبط کرده است.86 تاریخ فوق در تاریخ کربلاء و حائر الحسین اشتباه چاپى نیست, زیرا در آن آمده است که شیخ عبدالحسین تهرانى در سال 1286 دو سال قبل از سفر ناصرالدین شاه درگذشت.
نویسنده کتاب شهر حسین (ص408) با استناد به کتاب تاریخ کربلاء و حائر الحسین سفر ناصرالدین شاه را در سال 1288 دانسته است.
تاریخ این سفر در کتاب عراق از دیدگاه سیاحان و جهانگردان (جلد 2, صفحه 1571 و در جلد 3, صفحه 2241) نیز به اشتباه سال 1278 ضبط شده است. این تاریخ نیز اشتباه چاپى نیست, زیرا در این کتاب, سفرنامه ها به ترتیب سال است و در هر دو جا سفرنامه ناصرالدین شاه پیش از سفرنامه سیف الدوله است که مربوط به سال 1280 مى باشد. شاهد اشتباه بودن این تاریخ این است که ناصرالدین شاه در سفرنامه اش از محل دفن شیخ عبدالحسین تهرانی87 و ملاآقاى دربندی88 سخن مى گوید در حالى که آن دو در سال 1286 از دنیا رفته اند.
طلاکارى گنبد در سال 1299
در کتاب تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى (ص130) و شهر حسین (ص346) آمده است که سال 1299 طلاهاى گنبد زنگ زد و به دستور فتحعلى شاه طلاهاى گنبد تعویض شد. اولاً گذشت که فتحعلى شاه طلاهاى گنبد را تعویض نکرد, ثانیاً او سال 1250 درگذشت. ظاهراً این اشتباه از تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى به شهر حسین راه یافته است.
طلاکارى مناره ها
گفته شده تاجرى به نام عبدالجبار در سال 1309 به کربلا رفت و نصف بالایى مناره شرقى و همه مناره غربى را طلا گرفت. سپس شخصى هندى وجوهى را پرداخت تا نیمه باقى مانده از مناره شرقى طلاکارى شود.89 همچنین گفته شده سید طاهر سیف الدین هندى در سال 1360 دو مناره را از سطح بام تا بالا طلاکارى کرد.90
ظاهر عبارات فوق این است که مناره ها تا سال 1309 یا 1360 تذهیب نشده بود, در حالى که ناصرالدین شاه سال 1287 به کربلا رفت و در سفرنامه اش چنین نوشته است:
(طلاى مناره ها که از نصف به بالاست از زن خاقان مرحوم (فتحعلى شاه) از دختر مصطفى خان عمو [است]).91
پیش از ناصرالدین شاه, ادیب الملک و سیف الدوله به ترتیب در سال هاى 1273 و 1280 به کربلا رفتند و در سفرنامه هاى خود از طلا بودن مناره ها خبر داده اند.92
بعید نیست عبدالجبار تنها نیمه پایین مناره غربى را تذهیب کرده و نیمه پایین مناره شرقى را شخص هندى تذهیب کرده باشد.
سال تخریب منارةالعبد
منارةالعبد از آثار باستانى باشکوه بود که تاریخ بناى آن را سال 767 نوشته اند.93 در قرن چهاردهم به دستور وزیر اوقاف عراق تخریب شد و علت واقعى آن به درستى معلوم نیست. در کتاب تاریخ العراق بین الاحتلالین (ج4, ص116) سال تخریب آن 1356 ضبط شده که اشتباه است. در این سال, سلطان طاهر سیف الدین هندى مناره غربى بارگاه را که مایل شده بود تخریب کرد و از نو بنا کرد.94 در تراث کربلاء (ص56) سال 1357 ضبط شده که این نیز اشتباه است. تاریخ تخریب منارةالعبد سال 1354 است و ماده تاریخ هاى متعدّد براى آن گفته اند.95
تجدید گنبد در سال 1371
در کتاب تاریخ مرقد الحسین و العباس (صفحه 91) آمده است که در سال 1371 گنبد تجدید بنا شد. اگر چنین اتفاق مهمى افتاده بود در کتاب هاى متعدد دیگر که نویسندگان آنها در آن عصر مى زیسته اند درج مى شد, حال آن که چنین نیست.
پىنوشت:
1. عبدالجواد کلیددار, تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 151(مطبعة المعارف, بغداد, 1368ق).
2. دائرة المعارف الحسینیه, ج 1, ص 249(محمدصادق محمد کرباسى, تاریخ المراقد , چاپ اول, لندن, 1419).
3. همان, ص 250 و ر. ک: محمدحسن مصطفى آل کلیدر, مدنیة الحسین, سلسله 1, ص 20, پاورقى(چاپ اول, مطبعة النجاح, بغداد, 1367ق); عمادالدین اصفهانى, تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 176; سلمان هادى آل طعمه,تاریخ مرقد الحسین و العباس, ص 71 و 87(چاپ اول, مؤسسة الاعلمى, بیروت, 1416ق); محمدباقر مدرس, شهرحسین, ص 160 (چاپ اول, تبریز, 1353ش); دائرةالمعارف تشیع, ج 1, ص 74(چاپ دوم, بنیاد شط, 1371); محمد صحتى سردرودى, سیماى کربلا, ص 80(چاپ دوم, 1373).
4. موسوعة العتبات المقدسه, ج 8, ص 258(چاپ دوم, مؤسسة الاعلمى, 1407ق).
5. ابوالفرج اصفهانى, مقاتل الطالبیین, ص 478(تحقیق کاظم مظفر, چاپ دوم, المطبعة الحیدریة, نجف).
6. تاریخ طبرى, ج 7, ص 338(مؤسسة الاعلمى, بیروت).
7. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 194.
8. تاریخ طبرى, ج 7, ص 365; مسعودى, مروج الذهب, ج 4, ص 135(تحقیق محمد محیى الدین عبدالحمید, چاپ چهارم, السعاده, مصر, 1385ق); ابن اثیر,الکامل فى التاریخ, ج 4, ص 355 (تحقیق على شیر, چاپ اول, دار احیاء التراث العربى, بیروت, 1408ق); ابن کثیر, البدایه والنهایه, ج 10, ص 347(تحقیق على شیرى, چاپ اول, دار احیاء التراث العربى, بیروت, 1408ق); محمد بن شاکر کتبى, وفیات الاعیان, ج 3, ص 365(تحقیق احسان عباس, دار صادر, بیروت, 1972م); ابوالفداء عمادالدین اسماعیل, المختصر فى اخبار البشر, ج 2, ص 38 (مکتبة المتنبى, قاهره); فوات الوفیات, ج 1, ص 291 و 292.
9. شهر حسین, ص 217.
10. مقاتل الطالبیین, ص 395; امالى شیخ طوسى, ص 326 و 327(تحقیق مؤسسة البعثة, چاپ اول, دارالثقافه, قم, 1414ق); مناقب ابن شهر آشوب, ج 3, ص 221(نجف, 1376ق).
11. امالى شیخ طوسى, ص 325.
12. تاریخ طبرى, ج 7, ص 365; البدایه والنهایه, ج 10, ص 347; مروج الذهب, ج 4, ص 135; الکامل فى التاریخ, ج 4, ص 318; وفیات الاعیان, ج 3, ص 365; المختصر فى اخبار البشر, ج 2, ص 38; فوات الوفیات, ج 1, ص 291.
13. امالى شیخ طوسى, ص 328.
14. همان.
15. مجلسى, بحار الانوار, ج 45, ص 397(چاپ دوم, مؤسسة الوفاء, بیروت, 1403ق).
16. شهر حسین, ص 206.
17. مقاتل الطالبیین, ص 395.
18. محمدحسن مصطفى آل کلیدر, مدینة الحسین, سلسله 2, ص 97 و 98(مطبعة شرکت سپهر, ایران, 1368ق).
19. ر. ک: دائرة المعارف الحسینیه, ج1, ص292(تاریخ المراقد).
20. سید عبدالحسین کلیددار آل طعمه, بغیة النبلاء, ص 17(تحقیق عادل کلیدر, مطبعة الارشاد, بغداد).
21. سید بن طاووس, فرحة الغرى, ص 132(منشورات رضى, قم).
22. الکامل فى التاریخ, ج 5, ص 635; ابن جوزى, المنتظم, ج 15, ص 120(تحقیق محمد عبدالقادر عطا و…, چاپ اول, دارالکتب العلمیه, بیروت, 1412ق); البدایه و النهایه, ج 12, ص 6.
23. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 174 و 215; شهر حسین, ص 261.
24. مناقب ابن شهر آشوب, ج 3, ص 220; بحار الانوار, ج 45, ص 401.
25. منتظم, ج 17, ص 304.
26. رحلة ابن بطوطه, ص 221(دار بیروت, 1405ق).
27. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 30; شهر حسین, ص 283.
28. نزهة اهل الحرمین, ص 33; دائرة المعارف تشیع, ج 1, ص 75; تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 135 و 162.
29. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 37.
30. خواند میر, تاریخ حبیب السیر, ج 4, ص 494(چاپ دوم, تهران, 1353ش); جهانگشاى خاقان, ص 292 (مرکز تحقیقات فارسى ایران و پاکستان, 1364); اسکندر بیگ, تاریخ عالم آراى عباسى, ج 1, ص 58(چاپ دوم, انتشارات امیرکبیر, تهران, 1350ش).
31. بغیةالنبلاء, ص 76; تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 150; دائرةالمعارف تشیع, ج 1, ص 76; شهر حسین, ص 400; تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 254; تاریخ مرقد الحسین و العباس, ص 90.
32. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 38.
33. شهرحسین, ص 325 و 326; محمد کلباسى حائرى, تاریخچه کربلا, ص 76 و 77(قم).
34. شهر حسین, ص 325; موسوعة العتبات المقدسه, ج 8, ص 201; بغیة النبلاء, ص 76.
35. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 254.
36. تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 117; شهر حسین, ص 468 و 469.
37. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 38; دائرة المعارف تشیع, ج 1, ص 76; بغیة النبلاء, ص 167; شهر حسین, ص 325 و 326.
38. مدینة الحسین, سلسله 2, ملحق مستدرکات سلسله 1, ص ج.
39. بغیة النبلاء, ص 168; مدینة الحسین, سلسله 2, ملحق مستدرکات سلسله 1, صفحه ج; تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 113; شهر حسین, ص 468 و 469.
40. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 254; تاریخ مرقد الحسین و العباس, ص 90.
41. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 38.
42. شهر حسین, ص 325.
43. تاریخ مرقد الحسین و العباس, ص 90.
44. ماضى النجف و حاضرها, ج 1, ص 222; شهر حسین, ص 328.
45. تاریخ محمدى (احسن التواریخ), ص 203 ـ 206.
46. ناسخ التواریخ, تاریخ قاجاریه, ج 1, ص 61; مدینة الحسین, سلسله 1, ص 39; شهر حسین, ص 402.
47. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 255; تحفة العالم, ج 1, ص 308; بغیة النبلاء, ص 76; دائرة المعارف تشیع, ج 1, ص 76;سلمان هادى طعمه, تراث کربلاء, ص 45(چاپ دوم, مؤسسة الاعلمى, بیروت, 1403ق).
48. تاریخ مرقد الحسین و العباس, ص 90.
49. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 39.
50. ناسخ التواریخ, تاریخ قاجاریه, ج 1, ص 61.
51. شهر حسین, ص 402; مدینة الحسین, سلسله 1, ص 39و 40.
52. تاریخ مرقد الحسین والعباس, ص 90. نویسنده در صفحه بعد مى نویسد که این دستور مربوط به سال 1250 است.
53. سید جعفر آل بحرالعلوم, تحفة العالم, ج 1, ص 308(مکتبة الصادق, تهران, 1401ق); تراث کربلاء, ص 45.
45 . تحفة العالم, ج 1, ص 308; تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 255 و 256; شهر حسین, ص 402 و 403.
55. محمدتقى لسان الملک سپهر, ناسخ التواریخ (تاریخ قاجاریه) ج 1, ص 61(به اهتمام جمشید کیانفر, چاپ اول, انتشارات اساطیر, 1377ش).
56. همان.
57. شهریار جاده ها, ص 121(به کوشش محمدرضا عباسى و پرویز بدیعى, سازمان اسناد ملى, تهران, 1372ش).
58. سفرنامه ادیب الملک به عتبات, ص 159(تحقیق مسعود گلزارى, چاپ اول, انتشارات دادجو, تهران, 1364).
59. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 41.
60. شیخ آقا بزرگ تهرانى, الکرام البرره, ج 2, ص 714(دار المرتضى, مشهد, 1404ق); تاریخ المشهد الکاظمى, ص104;محمدحسن آل یاسین, تاریخ حرم کاظمین(ترجمه تاریخ المشهد الکاظمى), ص 95ـ ترجمه غلامرضا اکبرى, کنگره جهانى حضرت رضا(ع), 1371 .
61. محمدعلى مدرس, ریحانة الادب, ج 3, ص 329(چاپ سوم, خیام, تهران, 1369ش); تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 137.
62. تحفة العالم, ج 1, ص 308;محمدمهدى موسوى, احسن الودیعه, ج 1, ص 62(چاپ دوم, نجف, 1388ق); تراث کربلاء, ص 46; تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 257; شهر حسین, ص 406; تاریخچه کربلا, ص 85; تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 131.
63. سید محسن امین, اعیان الشیعه, ج 1, ص 439(تحقیق سید حسن امین, دارالتعارف, بیروت, 1406ق).
64. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 41.
65. شهر حسین, ص 481.
66.احسن الودیعه, ج 1, ص 60.
67. احسن الودیعه, ج 1, ص 62; تحفة العالم, ج 1, ص 308.
68. تراث کربلاء, ص 46.
69. ناسخ التواریخ (تاریخ قاجاریه) ج 3, ص 1342.
70. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 41; ناسخ التواریخ (تاریخ قاجاریه) ج 3, ص 1342; احسن الودیعه, ج 1, ص 60; المآثر و الآثار, ص 54; ریحانة الادب, ج 3, ص 329; تحفة العالم, ج 2, ص 308; تاریخ کربلاء و حائرالحسین, ص 257; شهر حسین, ص 406; تاریخچه کربلا, ص 85 و 86.
71. الکرام البرره, ج 2, ص 713و714.
72. ناسخ التواریخ (تاریخ قاجاریه), ج 3, ص 1514.
73. همان, ص 1342.
74. سیف الدوله سلطان محمد, سفرنامه سیف الدوله, ص 32(تحقیق على اکبر خداپرست, چاپ اول, نشر نى, 1364ش).
75. شهریار جاده ها, ص 116.
76. سفرنامه سیف الدوله, ص 232.
77. تراث کربلاء, ص 46 و 58; تاریخ مرقد الحسین والعباس, ص 91.
78. شهریار جاده ها, ص 121.
79. ریحانة الادب, ج 3, ص 329; احسن الودیعه, ج 1, ص 62; تحفة العالم, ج 2, ص 308; دائرةالمعارف تشیع, ج1, ص 76; تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 257; تاریخ جغرافیائى کربلاى معلى, ص 131.
80. شهر حسین, ص 406.
81. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه, المآثر و الآثار, ص 54(چاپ سنگى, کتابخانه سنگى).
82. شهریار جاده ها, ص 121.
83. تراث کربلاء, ص 46; تاریخ مرقد الحسین والعباس, ص 91.
84. الکرام البرره, ج 2, ص 714; اعیان الشیعه, ج 7, ص 438.
85. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 258; شهر حسین, ص 481; تاریخ مرقد الحسین و العباس, ص 91; مدینة الحسین, سلسله 1, ص 41 ـ 42.
86. شهریار جاده ها (سفرنامه ناصرالدین شاه به عتبات عالیات).
87. هارون و هومن, عراق از دیدگاه سیاحان و جهانگردان, ج 2, ص 1573(چاپ اول, انتشارات گوهر منظوم, تهران, 1383ش).
88. همان, ص 1575.
89. مدینة الحسین, سلسله 1, ص 43; بغیة النبلاء, ص 166.
90. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 260; شهر حسین, ص 471.
91. شهریار جاده ها, ص 121.
92. سفرنامه ادیب الملک به عتبات, ص 159; سفرنامه سیف الدوله, ص 231.
93. تاریخ کربلاء وحائر الحسین, ص233; مدینة الحسین, سلسله 1, ص 34.
94. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 259; تاریخ مرقد الحسین والعباس, ص 181و 182.
95. تاریخ کربلاء و حائر الحسین, ص 230 ـ 233 و 168; تاریخ مرقد الحسین والعباس, ص 181 و182; شهر حسین, ص 460 ـ 463.

تبلیغات