آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن


کتاب آفاق تفسیر مجموعه مقالاتى در حوزه تفسیر و تاریخ تفسیر است که استاد مهدوى راد از دیرباز در این جا و آن جا به نشر آن پرداخته است. بسیارى از افراد که با اندیشه و تلاش هاى استاد در حوزه تفسیر آشنا و مقاله هاى وى را در نشریّات معتبر خوانده بودند و یا درس هاى مشار الیه را در دانشگاه و حوزه دیده بودند, همواره در انتظار نشر آنها در یک مجموعه بودند و شاید صاحب این قلم که بیشترین آشنایى با وى و اندیشه و افکار و پژوهش هاى ژرف و گسترده اش دارد, از همه فزون تر در انتظار چنین حادثه اى بود. وسواس علمى و دقت و احتیاط هاى بسیار استاد همواره مانع بزرگى در برابر اصرار دوستان و آشنایان وى براى گردآورى مقالات و نشر آن در یک مجموعه بود. اشتغال نسبتاً طولانى مشار الیه به عنوان سردبیر نشریه اى که در صدد اصلاح و سامان دهى پژوهش و نشر در حوزه دین و اندیشه هاى انسانى است و همواره دغدغه تحقیقات و پژوهش هاى درست را دارد و از پلشتى و بى سامان نگارى در حوزه دین در رنج است, بر احتیاط و وسوسه علمى وى افزوده بود. همواره مهلتى را بایسته مى دید تا خام ها پاخته شود و ناسفته ها سفته گردد. ولى این مهلت کم کم به نهر حیات تبدیل مى شد که بر پاى نهال یأس جارى مى گشت. سپاس خداى را اصرار دوستان کار خود را کرد و نویسنده را به نشر مقالات پراکنده راضى ساخت و اولین دفتر از این مجموعه راهى بازار کتاب شد. این سرآغاز را به فال نیک مى گیریم تا فرجام آن نشر تحقیقات مستقل وى در تاریخ تفسیر گردد که سالیان سال است وى بدان اشتغال دارد که اگر چنین شود اثرى به یاد ماندنى و پر بهره در قلمرو تاریخ تفسیر در اختیار پژوهشگران قرار خواهد گرفت و این خلأ پر خواهد شد. به یمن این آغاز خوش, نگاهى به مجموعه مقالات آفاق تفسیر مى افکنیم:
پیش گفتار
پیش گفتار سخنى است که در آن چگونگى شکل گیرى مقالات به طور گذرا مطرح شده است. تاریخ رویکرد استاد به بحث هاى تفسیرى و به خصوص تاریخ تفسیر داستانى خواندنى دارد. این داستان به واقع گونه اى از روند اندیشه و فرهنگ در حوزه علمیه قم پس از انقلاب است. افسوس که ملاحظات سیاسى هیچ گاه فرصتى بایسته در اختیار کسى نگذاشت که این داستان بیان شود و هرجا هم سخنى گفته شده گذرا و سربسته بود. اى کاش روزى صاحب همتى این موضوع را بشکافد و چیزهاى ناگفتنى را بازگو کند. در این جا, صاحب این قلم که همواره در کنار مشار الیه بودم به بهانه تاریخ مقالات مجموعه (آفاق تفسیر) اشاره اى البته گذرا به آن مسائل مى کنم باز هم به امید آن که روزى نویسنده اى همه داستان را بسراید.
پس از پیروزى انقلاب جمعى از دوستان خلأ یک مجله روزآمد را کاملاً حس مى کردند هیچ کدام اهل قلم و مجله نبودند و از نام و آوازه اى بهره نداشتند. از سوى دیگر شور و حس انقلابى و خلوص و یکدلى نیز به یارى آن بى آوازگى شتافته و دوستان را بر آن داشت مجله اى بدون ذکر نام نویسندگان مقالات تدارک ببینند. قدم نخست گرچه خیلى استوار نبود, اما امید و دل گرمى و اعتماد را در دوستان ایجاد کرد و مجله راه افتاد. مجله به اعتبار نشر آن در حوزه به نام (حوزه) نام گذارى شد. این مجله سالیان زیادى بدون هرگونه نام نشر یافت در آن مجله هرکس به اقتضاى علاقه و دغدغه اش مقالاتى مى نوشت و استاد مهدوى راد که مدت زیادى سردبیر آن بود, به بحث هاى تفسیرى پرداخت. البته همکاران نخستین مجله کم کم کنار رفتند و نسل جدیدى در مجله پا گرفت که سیاست آغازین مجله را کنار گذاشتند. از جمله کسانى که از مجله کناره گیرى کرد استاد مهدوى راد بود. استاد با کنار رفتن از مجله دغدغه خود را در حوزه تفسیر و تاریخ آن کنار نگذاشت, بلکه با جدیّت بیشتر بدان ادامه داد و در مجله آینه پژوهش, فرهنگ جهاد, میراث جاویدان و… راه پیشین خود را پى گرفت. در دانشگاه هم به تدریس تخصصى همین مقوله پرداخت. از مجموعه مقالات چاپ شده در مجله حوزه در این دفتر تنها یک مقاله آمده است. امید آن که همه آن مجموعه مقالات هرچه زودتر نشر یابد.
پیام جاودانه
مقاله پیام جاودانه به قرآن به عنوان پیامى جاودان مى پردازد که در ظلمتکده جزیرةالعرب, نور حکمت و خرد را تابانید. مقاله با بیان زیبا چگونگى و روند جایگزینى اندیشه و فکر صلح و صفا در سرزمین خشونت و بى فرهنگى و قتل و تجاوز را توضیح مى دهد. چگونگى درهم شکستن زنجیر جهل و نادانى, خرافه و کج اندیشى, تبعیض و ستم از دست و پاى مردم جزیرةالعرب و گشوده شدن راه هایى در آن منطقه و در پى آن در گستره زمین, سخنى است که مقاله در پى توضیح آن است.
تفسیر در عصر پیامبر
نویسنده در این مقاله نخست تلاش مى کند این واقعیت را آشکار کند که پیامبر(ص) همان گونه که مسئولیت ابلاغ پیام الهى را بر دوش داشت مسئولیت تبیین, تفسیر و توضیح کلام الهى را نیز عهده دار بود. و بر این اساس به تبیین آیات الهى مى پرداخت که گاه به طور مستقیم و گاه در پى پرسش صحابه به آن مبادرت مى ورزید. این که پیامبر(ص) چه مقدار از قرآن را تفسیر کرده است, بحث بعدى مقاله است و نویسنده اقوال گوناگون را در این خصوص نقل مى کند و در نهایت دیدگاه مرحوم شهید صدر را برمى گزیند که پیامبر(ص) در دو عرصه به تفسیر قرآن پرداخته است: در سطح عموم و بر پایه نیازهاى آن روز که فراگیر و ژرف نبود و در سطح کسانى که باید میراث قرآن را به دوش مى کشیدند که در این سطح شامل و کامل و استوار و ژرف بود. نویسنده از گونه هاى تفسیر پیامبر(ص) یاد مى کند و در این راستا از تبیین مجمل, تخصیص عام, تقیید اطلاق, توضیح مفاهیم شرعى, تفصیل احکام, بیان ناسخ و منسوخ, تأکید بر بیان قرآن سخن به میان مى آورد. در ادامه نیز نمونه هایى از تفسیر رسول اکرم(ص) را در پیش دید خوانندگان قرار مى دهد.
درآمدى بر تفسیر صحابه
در این مقاله, نخست (صحابى) تعریف شده و بر تفاوت فهم صحابیان از قرآن انگشت گذاشته شده است و از مفسران مطرح در بین صحابه یاد مى کند و از قول جلال الدین سیوطى مى آورد که از میان صحابیان ده نفر مشهور به تفسیر بودند. سپس به چگونگى تفسیر برخى از مفسران مشهور از میان صحابه مى پردازد و در آغاز از على(ع) به عنوان پیشواى مفسران یاد مى کند, و از آگاهى على(ع) به قرآن از قول وحى, پیامبر(ص), صحابیان سخن مى گوید و سپس قرآن را از دید على(ع) مى نمایاند و از تفسیر على(ع) و مصحف وى بحث به میان مى کشد. برخلاف تمام مفسّران و قرآن پژوهان بر این باور رفته اند که مصحف على(ع) براساس نزول نبوده است. آن گاه وعده داده که در مقامى از این موضوع به تفصیل سخن بگویند, که شایسته نیز هست.
تفسیر از نگاه على(ع) بحث دیگر این مقاله است و ارائه نمونه هایى از تفسیر آن حضرت پایان بخش آن است. این مقاله و مقاله پیشین پیشتر در مجله میراث جاویدان نشر یافته بود.
تفسیر مأثور: کفایت ها و کمبودها
تفسیر مأثو گونه اى از تفسیر است که در میان پیشینیان تقریباً یکه تاز میدان تفسیر بود و بعدها گونه هاى دیگرى از تفسیر پا به عرصه نهاد. از این رو بحث تفسیر مأثور تداوم طبیعى بحث تفسیر در عصر صحابه است. نویسنده در این مقاله نخست به تعریف اثر و تفسیر مأثور پرداخته و جایگاه آن را بر پایه مصادیق سه گانه تفسیر مأثور که با توجه به نوع نگرش و تعریف تفسیر مأثور به وجود آمده, نشان داده است.
تفسیر مأثور از پیامبر(ص), تفسیر مأثور از معصومان(ع) و تفسیر مأثور از صحابه مصادیق سه گانه تفسیر مأثور براساس تعاریف گوناگون است که در مقاله به تفصیل آمده است.
تداوم مقاله اثبات حجیّت این سه گونه تفسیر مأثور است که در حجیّت تفسیر مأثور از پیامبر(ص) به مستندات قرآنى تکیه شده است. درباره حجیّت تفسیر مأثور معصومان(ع) به آیات چند از قبیل آیه تطهیر, آیه ذکر و روایاتى از پیامبر(ص) نظیر روایت ثقلین, حدیث سفینه استدلال شده است. در بحث از حجیّت تفسیر صحابه مقوله (عدالت صحابه) را مطرح کرده است و حجیّت آن را منوط به اثبات عدالت همه صحابه کرده است که اثبات آن على رغم استدلال پیروان این باور به قرآن و سنت, دشوار است و تصویر قرآن از صحابه چنین ادعایى را نه تنها اثبات نمى کند بلکه در مواردى عکس آن را مى رساند.
نام ها و اوصاف قرآن
از آنجایى که (نامگذارى پدیده ها, براساس اندیشه ها, آرمان ها و ارزش هاى گوناگون شکل مى گیرد, و در واقع, نام پدیده ها به گونه اى نشانگر گرایش ها, بینش ها و منش هاى مردمان است) پرداختن به نام اوصاف قرآن در راستاى کشف اندیشه ها و آرمان ها و ارزش هاى قرآنى گامى جدى و بایسته است. نویسنده مقاله از همین زاویه به نام هایى که بر کتاب خدا نهاده شده, پرداخته و آن را به بحث کشیده است. در این که قرآن یک نام دارد و بقیه اوصاف هستند و یا نام هاى متعدد دارد, بین مفسران اختلاف است. نویسنده این مقوله را در مقاله آورده و سپس درباره نخستین و مورد اتفاقى ترین نام این کتاب یعنى (قرآن) بحث کرده است, و سه قول مشهور درباره تلفظ و اشتقاق واژه (قرآن) را نقل و مورد بررسى قرار مى دهد. همچنین درباره اینکه واژه قرآن ـ چنان که پاره اى خاورشناسان مى گویند ـ از واژه هاى دخیل است و یا نه, سخن گفته است. واژه بعدى (فرقان) است. این واژه هفت بار در قرآن آمده است و اطلاق واژه مزبور در این هفت مورد بررسى شده و در ادامه چرایى توصیف قرآن به (فرقان) مطرح گشته است. مقوله دخیله بودن این وصف در بین خاورشناسان مطرح است و نویسنده این مسأله را بررسى کرده است.
سومین واژه مورد بحث در این مقاله واژه (کتاب) است. این واژه دویست و سى بار در قرآن آمده است که چهل ونه بار منظور قرآن است و در بقیه موارد مراد تورات, انجیل, نامه عمل, نوشته, لوح محفوظ و غیر آن است. واژه (کتاب) در نگاه مفسران, از منظر قرآن و در روایات مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده دیدگاه خاورشناسان و پاره اى از نویسندگان مسلمان را در خصوص دخیله بودن واژه (کتاب) رد کرده و آن را واژه اصیل عربى مى داند.
چهارمین واژه مورد بحث واژه (ذکر) است. معناى کلمه (ذکر) در فرهنگ ها و لغت نامه ها پى گیرى شده و در ادامه کاربرد آن در قرآن و شمار دفعاتى که این واژه در قرآن آمده, بررسى شده است و چرایى توصیف قرآن به ذکر و توجیهاتى که مفسران آورده اند, مورد توجه قرار گرفته است.
پنجمین وصف مطرح شده در این مقاله واژه (تنزیل) است. تنزیل در قرآن و در فرهنگ ها پى جویى شده و فرق بین انزال و تنزیل تبیین گشته است و هر دو واژه از زاویه نگاه فرهنگ ها و قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. به باور نویسنده فرقى که مرحوم علامه طباطبایى بین این دو واژه گذاشته چندان استوار نیست و از این رو دلایل مورد استشهاد علامه را نقل کرده و به نقد آن پرداخته است.
نویسنده در پایان بحث به این نتیجه مى رسد که در کاربرد قرآنى بین این دو واژه تفاوتى وجود ندارد و دو واژه مترادف مى باشند.
جلوه هاى امامت در گفتار قرآنى امام موسى بن جعفر(ع)
نویسنده, این مقاله را براى کنگره اى که در مشهد براى بررسى زندگى و معارف امام موسى بن جعفر(ع) در سال 1411هـ.ق تشکیل یافته بود, نگاشته است. متن اصلاح شده آن مقاله چاپ نشده و مفقود گردیده است و همین امر موجب گشته نویسنده بار دیگر آن را بازبینى کند و از این رهگذر این مقاله با دیگر مقاله ها فرقى جدّى یافته است. افزودنى هایى که به عنوان پاورقى و براى تکمیل و توضیح آمده, مقاله را بسیار جاندار و پر محتوا ساخته است. اى کاش نویسنده فرصتى مى یافت و همه مقالات مجموعه را چنین بازنگرى مى کرد. نویسنده در آغاز مقاله گزارش کوتاهى از پى آمد دور ماندن معصومان(ع) از خلافت را بیان مى کند و پس از آن به اصل بحث وارد مى شود. از تفسیر قرآن به عنوان سلاحى برنده در تبلیغ امامت یاد مى کند. آن گاه به مجموعه روایاتى که از امام(ع) درباره تفسیر آیات قرآنى به جاى مانده نگاهى انداخته و جایگاه امامت در این تفسیرها را مى نمایاند. جایگاه امامت و زیرمجموعه این بحث یعنى (امامت رحمت الهى بر مردم), (امامت امانت الهى), (امامت نعمت الهى) و نتایجى که از این بحث ها فراچنگ مى آید, یعنى (لزوم پیوند ناگسستنى با امام) و (امام و اعمال انسان) از مجموعه مباحث این مقاله است.
بحث دیگرى که در روایت هاى منقول از امام موسى بن جعفر(ع) مطرح شده, (نقش عینى امام در جامعه) است, و بحث تحقق عین رسالت در آیینه ولایت, امامت محورى, مرجعیت دینى و علمى امام, امام به عنوام مشعل هاى جاوید در زندگى انسان زیرمجموعه این بحث هستند. مقوله سوم مطرح شده در روایات تفسیر امام موسى کاظم(ع), موضوع مسئولیت ها و اختیارات امام(ع) است, و مقوله هایى چون عدالت گسترى, حل مسائل اقتصادى, و رسیدگى به موضوع انفال از جمله این مسئولیت ها و اختیارات مطرح شده است. تعیین مصداق پیشوایان راستین, نفى حاکمیت ستمگران, نقش پیشوایان نور و رهبران نار در جامعه از جمله مباحث مطرح شده در روایات تفسیرى امام(ع) است. نویسنده پایان بحث خود را با عنوان (در آستانه خورشید) به بحث امام عصر(ع) اختصاص داده است.
آوردگاه طف
مقاله آوردگاه طف, به چگونگى و چرایى صف بندى حق و باطل در آوردگاه طف از نگاه قرآنى مى پردازند. از خلقت انسان بر پایه (احسن التقویم) بحث شده و دیدگاه مطرح شده در این خصوص را مى آورد و از نقطه مقابل آن انسان هایى که به انحراف کشیده شده و در اسفل السافلین جاى مى گیرند, سخن مى گوید, و دو نوع انسان را در اردوگاه طف به تصویر مى کشد. عناصر تشکیل دهنده اردوى مقابل امام حسین(ع) را مجموعه اى از این دست مى داند: فرصت طلبان, جیره خواران, مسخ شدگان, ترسویان ناخشنود, خوارج, ناآگاهان اسیر تبلیغات که از ویژگى خاصى چون: بى ارادگى, اضطراب و سرگردانى, فسق برخوردار بودند. در مقابل در اردوى حسین(ع) دو گروه بودند: موالى و عرب که شامل بنى هاشم, صحابیان پیامبر(ص), صحابیان على(ع) و مردم حجاز و کوفه مى شدند. اهداف پیروان حسین(ع) در این قیام, دفاع از دین, حمایت از امام(ع) و آزادى ملت بود و ویژگى این بزرگواران, عزت نفس, نستوهى, راهبان شب و رهایى بود و به تعبیرى دقیق تر مجمع فضایل بودند. نویسنده پس از شرح و توضیح هرکدام از مقوله هاى یاد شده, از انجمن عشق یاد مى کند که امام حسین(ع) و یارانش در شب تاسوعا گردهم آمدند و آن سخنان مشهور که بیانگر اوج جوانمردى و وفادارى است مطرح گشت. پایان بخش مقاله با عنوان (رؤیایى وحى گون) نقل رؤیاى امام حسین(ع) در حادثه کربلا است.
تحریف ناپذیرى قرآن
از دیرباز مبحثى با عنوان (تحریف و عدم تحریف) قرآن مطرح است. این بحث نسبت به همه کتب دینى ادیان وجود دارد. در بین همه کتب آسمانى تنها قرآن از جایگاهى برخوردار است که مى توان با قدرت عدم تحریف آن را مطرح کرد و بلکه همان گونه که نویسنده مطرح کرده است, تحریف ناپذیرى آن را مدعى شد. نویسنده نخست تاریخچه این بحث را در بین شیعیان و سنیان مى نمایاند. استدلال افرادى را که چنین باورى دارند آورده و به نقد و رد آنها مى پردازد و عدم امکان تحریف را اثبات مى کند.
حمدنامه امام خمینى
امام خمینى مدت کوتاهى به تفسیر سوره حمد پرداخت که گویى پاره اى آن را با صبغه عرفانى که داشت برنتافتند و به ناچار آن بحث که از سیماى جمهورى اسلامى ایران هم پخش مى شد, متوقف گشت. با آن که شمار این جلسات اندک بود, اما گفته هاى بسیارى در آن گفته شد.
این مقاله نگاهى بر آن بحث هاست. نویسنده نخست قرآن را در نگاه امام مى نمایاند و تفسیرپذیرى قرآن را از دیدگاه وى مورد توجه قرار مى دهد. همین بحث را در گذر تاریخ پى مى گیرد. روش تفسیرى امام را از تفسیر سوره حمد برمى کشد و آن گاه با گشتى در این تفسیر به صید نکاتى برجسته مى پردازد. بحث رحمانیت و رحیمیت, استعانت, عبادت, ستایش, روز جزاء, صراط مستقیم و بحث هایى از این دست نکته هایى است که در این گلگشت فراچنگ مى دهد.
پژوهشى درباره الجامع لأحکام القرآن
تفسیر قرطبى از تفاسیر بسیار مطرح در بین مفسران است و شاید جامع ترین تفسیرى باشد که به قرآن از زاویه منبع استخراج احکام نگریسته است و به تعبیر نویسنده مقاله (الجامع, از جمله منابع مهم شناخت آیات قرآن و دست یافتن به موضوعات آن, به ویژه آیات الأحکام است تفسیر قرطبى آکنده از تحقیقات فقهى و پژوهش هاى تاریخى و نقد و تحلیل هاى ادبى و… است.) جناب مهدوى راد نخست انگیزه مؤلف تفسیر را نشان مى دهد و آن گاه به ویژگى هاى این تفسیر مى پردازد و روش تفسیرى قرطبى را مى نمایاند. شیوه نگارش و تنظیم الجامع را به بحث مى کشد. جایگاه آن را در نگاه مفسران نشان مى دهد و چون این تفسیر از جمله تفاسیر مشهور به تفسیر به رأى است, جایگاه (خرد) در الجامع از جمله مباحثى است که نویسنده مقاله آن را بررسى مى کند. مسائل کلامى در این تفسیر بحث دیگرى است که قرطبى در این بخش تعصب اشعرى گرى خویش را مى نمایاند. مباحث فقهى در (الجامع) جایگاه ویژه اى دارد و نویسنده مقاله آن را به خوبى نشان داده است. قرطبى در عین حال که تفسیرى با عنایت ویژه به خرد و عقل است, اما از نقل غافل نیست و از همین رهگذر ـ على رغم تعهدى که به نیاوردن اسرائیلیات داشته ـ اسرائیلیات بسیارى هم در آن راه یافته که نویسنده مقاله به هر دو این بحث ها پرداخته است. نگاه قرطبى به موضوع اهل بیت(ع) از سر لجاج و عناد است و به تعبیر نویسنده مقاله: (…در این جهت تا جایگاه فردى متعصب و عنود که از دیدن روشن ترین و پر فروغ ترین حقیقت ها نیز باز مى ماند, سقوط کرده است.) نویسنده مقاله این مبحث را در تفسیر پى گرفته و مواردى از این عناد را نشان داده است. مباحث اخلاقى و معنوى بحث دیگرى در این مقاله است که نویسنده کوشیده است ردپاى چنین مباحثى را در تفسیر الجامع نشان دهد. مباحث لغوى و ادبى از مباحث سودمند و کارآمد تفسیر قرطبى است, و به باور نویسنده مقاله, قرطبى در این راستا از شیوه ارجمند و یگانه اى برخوردار است. یکى از ویژگى هاى شایسته تفسیر قرطبى ارائه مصادر و منابع تفسیرى خود است که مهم ترین این منابع جامع البیان طبرى, احکام القرآن هراسى, احکام القرآن ابن عربى, المحرر الوجیز فى تفسیر الکتاب العزیز ابن عطیه اندلسى, صحاح ستّه, الشفاء بتعریف حقوق المصطفى, معانى القرآن ابن نحاس, التفصیل الجامع لعلوم التنزیل ابوالعباس مهدوى است.
نویسنده, در ادامه از کارهایى که روى تفسیر قرطبى انجام گرفته نام مى برد که مهم ترین آن تصحیح و چاپ بیست جلدى از این تفسیر و دو اختصارى که یکى توسط توفیق الحکیم ادیب مصرى انجام گرفته و دیگرى از سوى شیخ محمد کریم راجع انجام یافته است. نویسنده مقاله در نهایت به معرفى قرطبى مى پردازد.
اینها مجموعه اى از مقالات تفسیرى بود که از شمار بسیار مقالات استاد مهدوى در این کتاب آمده است و امید است بقیه مقالات مشار الیه به مرور چاپ شود. بخش نمایه کتاب چهار نوع نمایه: آیات, روایات, اشخاص و کتابنامه را در دو بخش کتاب ها و مجله ها در خود دارد که کمک خوبى براى بهره گیرى از محتویات کتاب مى باشد.

تبلیغات