فرهنگ هاى دوزبانه قرآنى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
انس و الفتى که مسلمانان از صدر اسلام با قرآن مجید یافتند, هرچند در معانى آن بیشتر غور کردند, اعجاب و تحسین آنان افزون تر شد; زیرا از جهت فصاحت و بلاغت و از نظر مفاهیم عالى چیزى در آن یافتند که ادبیات عرب دوره جاهلى با آن شاعران فحل و اشعار نغز, در برابر آن وزنى نداشت. عظمت و کرامت قرآن و ابعاد متعالى آن, چنان شیفته شان کرد که دانایان علوم بلاغى و بیان و مفسران با همه گستردگى و تنوع کارشان از سویى, و عالمان نحو و صرف و لغویان از سویى دیگر, همه به قرآن چشم دوختند تا از این منبع سرشار فیض و رحمت بهره برگرفتند.
شوق آنان به فراگیرى و گوناگونى مفاهیم قرآن با همه وسعت و تعمق, علوم قرآنى را ایجاد کرد, در نتیجه فقه اللغه و معانى و بیان زبان عرب را به پا داشت و غنا و قدرت ادبیات را سبب شد.
علوم قرآنى گنجینه اى از معارف بشرى شد و حوزه هاى علوم دینى و ادبى را پى افکند و از تجلى خود نور بخشید و رواجشان داد, محور تمام علومى گشت که با عنوان علوم قرآنى, دینى, ادبى و فلکى پایه هاى معارف اسلامى را ریخت و پابرجا کرد. هنگامى که مسلمانان به قرآن چشم باز کردند, صلاح دنیا و دین خود را در آن یافتند و (کلام وحى) زندگى مادى و معنوى آنان را فرا گرفت و به نفوذ و رسوخ معنوى آن تسلیم شدند تا افق هایى از نیکى و پاکى با همه بسط و بى کرانگى به رویشان باز شد.
لغویان کنجکاو چون عالمان مشتاق دیگر از سر ذوق و دلدادگى به واژه واژه قرآن نظر داشتند و توجه به مفاهیم الفاظ قرآن (سنگ بناى معاجم بزرگ و مفصل گشت) که در ابتدا به صورت رساله هاى کوچک در مقوله هاى اسم, فعل و مصدر تدوین شده بود. این شور و شیفتگى به مفاهیم قرآن, سبب تدوین لغت نامه هایى متعدد به زبان عربى و فرهنگ هاى دو زبانه در زبان دوم عالم اسلام, یعنى زبان فارسى گشت که به اختصار به پاره اى از آنها اشاره خواهد شد.
فرهنگ هاى دوزبانه و نحوه تدوین آنها
فارسى زبانان ظاهراً کار ترجمه و تفسیر قرآن مجید را از زمان تشرّف به دین اسلام شروع کردند; اما بنابر آنچه به گونه مکتوب به دست رسیده, بیشتر از اواسط قرن چهارم به بعد سعى کردند در برابر واژه هاى قرآن معادل فارسى بگذارند. به این ترتیب ترجمه مفردات قرآن موجب تدوین فرهنگ هاى دوزبانه شد. این فرهنگ ها در دریافت معانى قرآن به فارسى زبانان کمک شایانى کرد; چه ایرانیان مسلمان, مشتاق آن بودند که زبان قرآن را بخوبى دریابند و محتاج آن که دستورهاى آن را به کار گیرند. علاوه بر آن (بسیارى از واژه هاى فارسى که بیم فراموشى آنها مى رفت, حفظ شد.)2 تلاش لغویان براى معادل یابى در برابر هر واژه قرآنى, سبب گسترش زبان و ادب فارسى و مصون ماندن آن از دستبرد فراموشى شد.
افزودنى است که رونق این معادل یابى در زبان فارسى و تدوین فرهنگ هاى دوزبانه قرآنى با توجه به اسناد و مدارک موجود بیشتر از قرن پنجم تا هفتم است; ولى قرون بعد تا عصر حاضر از این زمینه خالى نبوده و این کار پیوسته رواج داشته است.
تدوین فرهنگ هاى دوزبانه بیشتر به یکى از روش هاى زیر انجام گرفته است:
الف. به ترتیب انواع کلمات: اسم, فعل, مصدر: ترجمان القرآن زوزنى.
ب. به ترتیب سوره هاى قرآن از سوره (حمد) و (بقره) تا (ناس): المستخلص, از حافظ الدین محمد بن محمد بخاری…
ج. عکس ترتیب سوره هاى قرآن از سوره (ناس) تا (بقره): تراجم الاعاجم, از زین المشایخ محمد بن ابوالقاسم خوارزمى.
د. به ترتیب حروف الفبا: جوامع البیان, وجوه القرآن.3
شرح شمارى از فرهنگ هاى دوزبانه قرآنى در سطرهاى بعد مى آید و ویژگى هاى آنها به اجمال بیان مى شود.
1. لسان التنزیل
از مؤلفات مهم قرن پنجم هجرى که نویسنده آن ناشناس است در این اثر, (لغات مفرد و مرکب قرآن به فارسى روان ترجمه شده و نیز بیان اشتقاق کلمات و اشاره به مفرد و جمع بودن آنها و همچنین تنبیه بر برخى از مباحث صرفى و نحوى و بیانى نیز شده است.)4
نویسنده فرهنگنامه هاى عربى به فارسى این کتاب را خلاصه کتاب (المستخلص) مى داند که به جاى دیباچه آن, مقدمه کتاب (تراجم الاعاجم) را در آغاز دارد و به جاى نام (تراجم الاعاجم) نام لسان التنزیل در دیباچه آمده است.5 مصحح این فرهنگ معتقد است که اوّلاً این نسخه بنا به قراین از متون قرن چهارم یا پنجم است; ثانیاً احتمال این که (لسان التنزیل) پس از (تراجم الاعاجم) نوشته شده باشد, بسیار بعید است; زیرا مؤلف (تراجم الاعاجم) بسیارى از لغات و ترکیبات و تعبیرات (لسان التنزیل) را که صبغه قدمت داشته و در قرن ششم نامأنوس بوده در کتاب خود نیاورده است.6
2. تفسیر مفردات قرآن
نام مؤلف کتاب و کاتب نامشخص است. نسخه کهن و پر ارزش متعلق به آستان قدس رضوى, به شماره 1458, به علت ویژگى هاى رسم الخطى و نحوه تحریر, گویاى آنست که ظاهراً در قرن پنجم یا ششم تألیف یافته است. در مقدمه آمده است: (به واسطه کهنگى و سقط و فرسودگى هیچ اثرى از نام مؤلف و کتاب باقى نمانده… در ضمن مطالعه دریافتیم که مؤلف این نسخه در عین ایجاز و اختصار معانى, کوشیده است نظریه اى برگزیند که جمهور مفسران بر آن عقیده اند و آن را بر دیگر معانى ترجیح داده است:
ویَجعل الرّجس: و کند لعنت و عقوبت, ص37. در تفسیر میبدى الغضب والسُّخط. (ج4, ص341)
فَتَنُوا المؤمنین: بسوختند مؤمنان را, ص35. در تفسیر کمریج, آن کس ها که مؤمنان را از مردان و زنان عذاب کردند و بسوختند, ج2, ص576 و میبدى, ج10. (ص443)
سُقِطَ فى ایدیهِم: پشیمان شدند, ص49. و نیز تفسیر میبدى, ج3, ص736….7
این کتاب به ترتیب سوره هاى قرآن مجید, لغات و ترکیبات سوره (بقره) تا (نبأ) را معنى کرده است و از سوره (نازعات) به بعد افتادگى دارد.8
3. ترجمان قرآن زوزنى
از ابوعبدالله حسین بن احمد زوزنى, مؤلف کتاب (المصادر) (وفات 486ق). نسخه اى از این کتاب در دانشگاه استانبول مى باشد که در سال 676 نوشته شده و به زوزنى منسوب است. بروکلمان نخستین کسى است که این کتاب را جزو آثار زوزنى یاد کرده است.9 وى گوید: نسخه اى از آن در کتابخانه (گوته) به شماره 401 موجود است و جرجى زیدان نام کتاب را (ترجمان القرآن بالعربیة والفارسیة) یاد کرده است.10
4. الدرر فى الترجمان
مؤلف شیخ الاسلام, شمس العارفین محمد بن منصور المتحمّد المروزى.11 طریقه تدوین واژه ها عکس سوره هاى قرآن کریم است و از سوره (فاتحه) و (ناس) شروع مى شود و به سوره (بقره) ختم مى گردد. مشابهت فراوانى با فرهنگ هاى (لسان التنزیل) و (تفسیر مفردات قرآن) دارد. از این کتاب جز نسخه اى که به کوشش آقاى محمد سرور مولایى به چاپ رسیده, نسخه دیگرى تاکنون شناخته نشده است. تاریخ کتابت آن در سال 978ق است.12 اما متن آن از جهت ویژگى زبان و واژگان و ترکیبات کهن تر از زمان تاریخ تحریر است و در انتساب آن به قرن هاى پنجم و ششم کمتر مى توان شک کرد.13
5. تراجم الاعاجم
تألیف زین المشایخ محمد بن ابوالقاسم بقالى خوارزمى14 (وفات 562ق) چلبى در کشف الظنون این نسخه را به مؤلف نامبرده نسبت داده است و گوید: کتاب به ترتیب سوره هاى قرآن است ولیکن نسخه هاى این فرهنگ که در کتابخانه ملک (ش571) و ایاصوفیه (ش4665) موجود است به عکس ترتیب سوره هاى قرآن مى باشد و در هیچ یک نام مؤلف در دیباچه نیامده است.15
6. جوامع البیان در ترجمان قرآن
تألیف ابوالفضل حبیش بن ابراهیم محمد تفلیسى از علماى بزرگ قرن ششم. در دیباچه کتاب گوید: (چون ترجمان القرآن ابوجعفر بن محمد بن خلیل زوزانى و غریب القرآن عزیزى و مشکل القرآن ابن قتیبه و ترجمان القرآن على بن حسین خازنى قاینى را دیدم, و در هر یک نقصى یافتم, خواستم کتابى سازم که همه مطالب آنها را دربرگیرد و آن را به ترتیب حروف هجا مرتب کردم.)16
7. وجوه قرآن
یکى دیگر از تألیفات مهم ابوالفضل حبیش بن ابراهیم بن محمد تفلیسى است. مؤلف کتاب وجوه متعدد معانى کلمات چند وجهى را با ذکر شاهد مثال نشان مى دهد. (حبیش که در عربى و فارسى چیرگى داشت درصدد برآمد که نقاب عربیت را از چهره یکى از کتبى که مربوط به وجوه معانى قرآن است بگشاید و فهم آن را بر فارسى زبان آسان کند. از این میان (وجوه القرآن) مقاتل بن سلیمان را برگزید, تنها به ترجمه آن اکتفا نکرد, بلکه با توجه به کتب تفاسیر و لغات قرآن که دیگران تألیف کرده اند, کامل ساخت و آن را به همان نام, وجوه قرآن نامید.)
(چاپ حاضر این فرهنگ برگرفته از نسخه اى است که هم اکنون در کتابخانه (عاطف افندى) ترکیه محفوظ است و فیلمى از آن توسط استاد مجتبى مینوى, براى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران تهیه شده بود.)17
8. المستخلص (جواهر القرآن)18
نام مؤلف در کتاب دیده نمى شود. در پایان نسخه (ایاصوفیه 4664 مکرر) نوشته سال 757 یک اجازه دیده مى شود و در آن مجیز نام کتاب را (المستخلص) و نام نگارنده آن را حافظ الدین محمد بن محمد بن نصر البخارى آورده است.
(… مجیز مى گوید: کتاب را در ذیقعده سال 711ق بر مؤلف آن خوانده ام. بنابراین نگارنده کتاب از دانشمندان پایان سده هفتم و آغاز هشتم بوده است.)19
9. کنز اللغات
مؤلف این فرهنگ دوزبانه معتبر و معروف محمد بن عبدالخالق از عالمان قرن نهم هجرى است.
(نویسنده واژه هاى قرآن و حدیث را به ترتیب حروف هجا در آخر ریشه, در بیست وهشت باب مرتب ساخته و هر باب را نیز به ترتیب حرف اول کلمه مرتب کرده است. تألیف کتاب حدود سال 870ق است.)20
10. ترجمان القرآن
تألیف علامه جرجانى, على محمد بن على الحسینى الجرجانى الحنفى معروف به میر سید شریف21 (740ـ 816هـ.ق). این فرهنگ در ابتدا به ترتیب سوره هاى قرآن نظم داشته, ولى بعدها عادل بن على بن عادل به ترتیب حروف تهجّى, براى سهولت در مطالعه منظم مى کند.22
(مبناى کار علامه جرجانى در تدوین این کتاب فرهنگ هایى چون مصادر اللغه زوزنى و تاج المصادر بیهقى و دستور الاخوان دهار است. بنابراین معانى برخى از لغات یا ضبط مصادر بعضى افعال منحصر به یکى از کتاب هاى مذکور است.)23
11. قسطاس مستقیم
مؤلف محمدعلى شاهقلى رازى, وى لغات قرآن را در سال (1082ق) جمع آورى و کتابى به نام (قسطاس مستقیم و مفتاح قرآن کریم) تنظیم کرد.24 ترتیب تدوین کتاب بدینگونه است که نویسنده آن را بر بیست وهشت باب و هر باب بر بیست وهشت فصل مرتب کرده است و کلید رهیابى به کتاب را در هر (باب) حرف آخر کلمه و در هر (فصل) حرف اول در نظر گرفته است.25
12. فرهنگ منظوم قرآنى
شاعر این فرهنگ منظوم قرآنى ناشناس مانده و آغاز و انجام این منظومه افتادگى دارد. مؤلف قرآن را به ترتیب سوره ها از (حمد) و (بقره) تا (ناس) در بندهاى گوناگون به نظم آورده است. گویا شاعر (ترجمان القرآن) جرجانى یا (المستخلص) یا (لسان التنزیل) را کوتاه و به نظم کرده است.26
کار تدوین فرهنگ دوزبانه قرآن ـ همان طور که در ابتداى این مقاله عنوان شد ـ منحصر به قرن چهارم, پنجم تا دهم نیست; بلکه در تمام دوره ها توجه به معانى و مفاهیم قرآن مد نظر دانشمندان بوده است. از جمله سیر تدوین فرهنگنامه هاى متعدد قرآنى از گنجینه پر ارزش و نفیس نسخ خطى قرآن کریم در کتابخانه آستان قدس رضوى در این چند دهه اخیر به دست دانشوران ادامه داشته است که شرح اجمالى آن فرهنگنامه ها و گردآورندگانشان در پیشگفتار فرهنگ (المحیط بلغات القرآن)27 آمده بازگو کردن همه آنچه در آنجا نقل شده است در این مقال نمى گنجد که خود بخشى از یک کتاب است; اما معرفى کوتاه فرهنگ المحیط پایان بخش این بحث است و حسن مقطعى براى شناخت بیشتر این نسخه ارزشمند قرن ششم.
13. المحیط بلغات القرآن
مؤلف ابوجعفر احمد بن على بن محمد بیهقى معروف به بوجعفرک مقرى, دانشمند و لغوى بزرگ قرن ششم صاحب فرهنگ معتبر و دوزبانه تاج المصادر. وى در زمینه علوم منقول: تفسیر, لغت و دیگر شعب دانش هاى دینى و ادبى صاحب نظر بوده و اطلاع فراوان داشته است و شاگردان نامبردارى چون ابوالحسن على زید بیهقى معروف به ابن فندق (متوفى 565ق) در مدرس او حاضر مى شدند و از جامعیت او در علوم دینى و ادبى بهره مند مى گشتند.28
فرهنگ (المحیط بلغات القرآن) همان طور که از نامش مستفاد مى شود, کتابى است در علم لغت و اسماء و صفات قرآن کریم در هفتاد وپنج صفحه و هر صفحه 18سطر است و در یک باب و هفت فصل تنظیم یافته است. کتاب از جهت کمیّت محدود ولى از حیث محتوا و کیفیت با ارزش است.
آغاز: الحمد الله العزیز الغفار الواحد القهار مخترع الفلک الدیار والکواکب السیار العلى عن یدرک بالأبصار. (انجام افتاده) (الموتان: آنکه جان دارد, الموتان: مرگ چهارپای…) نسخ, عناوین و فصول, شنگرف و لغت ها سبز در حاشیه تصحیح شده است, جلد مقوایى, عطف تیماج قرمز 38 برگ, 18س, 30ھ20 سم.29
تنظیم فصل ها بدین گونه است که مؤلف ابتدا در برابر واژه قرآنى معادل فارسى آن را مى گذارد; سپس جمع یا جمع هاى آن واژه مى آید, آن گاه ویژگى صرفى و بلاغی… واژه را تا آنجا که بسنده باشد, ذکر مى کند. همه توضیحات به زبان عربى است و جا به جا به آیه هاى قرآنى استناد مى کند و براى تأیید نظر خود اقران مفسران, راویان, نحویان و لغویان و گه گاه شاعران را شاهد مى آورد. یکى از ویژگى هاى بارز نسخه المحیط, آن است که در برابر کلمه مفرد, جمع یا جمع هاى آن آمده است و بیننده در یک نگاه کلمه مفرد و جمع (جمع هاى) چندگانه را در مقابل چشم دارد. توجه به انواع جمع کلمه با چنین بسط و تأکیدى ویژگى ممتازى است که در این فرهنگ دوزبانه قرآنى دیده مى شود.30
فرهنگ (المحیط) از جهات مختلف علوم قرآنى ـ اعم از لغت و ریشه شناسى, صرف و نحو, فنون بلاغت و بیان ـ و در مواردى طرح مسائل فقهى و کلامى و اطلاعات مفید دیگر, با ارزش بوده, جایگاه خاصى دارد.
بنابر آنچه در بالا آمد این کتاب داراى دو امتیاز ویژه است: یکى از جهت شمول به علوم قرآنى و عربى که به آن اشاره شد و رجوع به آن بهترین گواه است. دیگر از جهت حفظ شمارى از واژه هاى فارسى که برابر کلمه هاى قرآنى آمده است واژه ها و ترکیب هایى که گویا و رسا و وافى به مقصود است که اگر همت کسانى چون این لغوى نامبردار قرن ششم نمى بود, چه بسا که شمارى از آنها به دست ما نمى رسید.
1. آنچه در این صفحات مى آید بخشى از پیشگفتارى است که سال ها پیش براى متن مصحح (المحیط بلغات القرآن) از مؤلفات ارزشمند ابوجعفر احمد بن على بن محمد بیهقى معروف به بوجعفرک مقرى صاحب فرهنگ گرانسنگ و دوزبانه (تاج المصادر) تهیه کردم که هنوز بعد از سالیان انتظار, فرصت چاپ و انتشار نیافته است.
2. دکتر ذبیح الله صفا, تاریخ ادبیات در ایران, ج2, ص317.
3. على نقى منزوى, فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, دانشگاه تهران, ص17.
4. لسان التنزیل, به کوشش دکتر مهدى محقق, بنگاه ترجمه و نشر کتاب, چ2, 1355, ص14 به بعد, مرکز انتشارات علمى و فرهنگى.
5. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص153.
6. مقدمه لسان التنزیل, ص15و16.
7. تفسیر مفردات قرآن, به کوشش دکتر عزیزالله جوینى, بنیاد فرهنگ ایران, 1359, ص دوازده.
8. از میان سوره هایى که لغات آن معنى نشده نیز بعضى سوره ها مثل (احقاف), (جاثیه), (ممتحنه)… به علت کهنگى و فرسودگى نسخه افتادگى دارد.
9. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص17ـ 18.
10. تاریخ آداب اللغة العربیة, 3:44, به نقل از فرهنگنامه ها, ص17.
11. الدرر فى الترجمان, به کوشش محمد سرور مولایى, مؤسسه تحقیقات و مطالعات فرهنگى, 1361.
12. همان جا ص ده و یازده دیده شود.
13. الدرر فى الترجمان, ص بیست ویک.
14. تراجم الاعاجم, به کوشش محمود مدبرى و مسعود قاسمى, مؤسسه روزنامه اطلاعات.
15. فرهنگنامه ها, ص61 ـ64.
16. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص76ـ79. نیز مقدمه تاج المصادر, ص چهل.
17. وجوه قرآن, به کوشش دکتر مهدى محقق, بنیاد قرآن, چ4, 1360, ص چهار.
18. المستخلص (جواهر القرآن) به تصحیح مهدى درخشان, دانشگاه تهران, 1365.
19. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص152.
20. همان, ص168ـ169.
21. ترجمان القرآن, به کوشش دکتر سید محمد دبیر سیاقى, بنیاد قرآن, چ2, 1360.
22. ترجمان القرآن علامه جرجانى, ص الف.
23. همان, ص هـ.
24. فرهنگنامه هاى عربى به فارسى, ص225.
25. همان, ص22.
26. همان, ص25.
27. براى شرح و بسط مستوفى درباره این فرهنگنامه هاى گرانمند قرآنى ر.ک: دیباچه جلد پنجم آن (واژه یاب فارسى) به قلم دکتر محمدجعفر یاحقى.
28. دکتر ذبیح الله صفا, تاریخ ادبیات در ایران, ج2, ص311ـ312 و 993ـ996.
29. فهرست نسخ خطى کتابخانه آیةاللّه العظمى نجفى مرعشى, ج6, ص203 شماره 2213.
30. در سال 1375 ضمن آماده سازى فرهنگ (المحیط) براى چاپ, ملاحظه گردید که دفتر سوم (میراث اسلامى ایران) به کوشش رسول جعفریان از سلسله انتشارات کتابخانه حضرت آیةاللّه نجفى مرعشى(ره) درآمد. متن (المحیط) نیز تنها با فهرست لغات عربى به گونه ناتمام در آن دفتر به چاپ رسید. ضمن تمجید از این خدمت فرهنگى, باید گفت: هدف از انتشار این مجموعه با عنوان دفتر چاپ رساله هایى است موجز و مختصر که عموماً مستقلاً به طبع نمى رسد و حال آنکه (المحیط بلغات القرآن) رساله اى مختصر نیست, بلکه کتابى کمیاب, منحصر و پرمحتواست که با تحقیقات جنبى و یادداشت ها و فهرست هاى فارسى و عربى و اعلام و فهرست آیات به قطع و حجم کتاب هاى معمولى مى رسد که باید مستقل انتشار یابد تا ارزش حقیقى آن نمایان شود, نه در مجموعه اى که کشکولى است از رساله هاى کوتاه علمى و ادبی… با موضوع هاى متفاوت که چندان ارتباطى با مطالب (المحیط) ندارد.